فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۸۱ تا ۲٬۹۰۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
تصویرهای کنایی وکارکرد های آن در تاریخ وصّاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنایه یکی از اسلوب های بیان پوشیده، و از عناصر اصلی تصویرگری در تاریخ وصّاف است. وصّاف الحَضْرَه در این اثر تاریخی بر آن است تا با بهره گیری از عناصر بیانی و به خصوص کنایه، نثر آن را به نثر شاعرانه نزدیک تر ساخته و بر زیبایی و تأثیر آن بیفزاید. نبود نسخه ای منقّح از کتاب تاریخ وصّاف و نثر متکلّف و مصنوع آن، همواره موجب گردیده تا این اثر از دسترس پژوهشگران دور بماند. در این تحقیق، کنایه و کارکردهای هنری آن به عنوان یکی از عناصر خیال در تاریخ وصّاف مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. از این رو با استفاده از روش توصیف و تحلیل، ابتدا تصاویر کنایی تاریخ وصّاف از حیث واژگانِ محوری و مکنیٌّ عنه ، بر اساس دیدگاه های بلاغت سنّتی مورد بررسی قرار گرفته و سپس به مسأله کنایه به عنوان یکی از عوامل ابهام آفرین در تاریخ وصّاف پرداخته شده است. نتیجة این پژوهش مشخّص می سازد بهره گیری وصّاف از تصویرهای کنایی، از شیوه های هنری گفتار اوست، که برجستگی کلام و در نهایت نزدیکی آن را به نثر شاعرانه در پی دارد.
بعضی ویژگی های ابیات شیرازی سعدی در مثلثات
حوزههای تخصصی:
در این مقاله کوشیده شده است تا ضمن بررسی نسخههای مختلف از مثلثات سعدی شیرازی و بیان نارساییها و کاستیهای آنها و با توجه به اینکه هیچ محققی اطلاعات علمی دقیقی از تلفظ و ساختار گویش شیرازی سعدی ارایه ننموده است، به ضرورت تصحیح این اشعار براساس نسخههای معتبر و مضبوط و بحث دربارة زبان آنها پرداخته شود. بدین منظور نگارنده شش نسخه از کلیات را که به اصل یا عکس آنها دسترسی داشته و اشعار مورد نظر در آنها به صورت قابل قبولی ضبط شده، برگزیده، مورد بحث و بررسی قرار داده است.
تاویل حکایت دو زاهد از تاریخ بیهقی بر اساس نظریه ژک لکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی تحلیلی شخصیتهای اصلی داستان « دو زاهد » با نگاهی بر آنچه لکان از ساختمان نفسانی آدمی ارائه می دهد ، خواهیم پرداخت . ژک لکان وجود آدمی را به سه ساحت تقسیم می کند : « حیث خیالی » که همان دنیای جذابیتهای ظاهری و فریبندگی و فسون با عملکرد پرده پوشی نسبت به ضمیر ناآگاه ، است ؛ « ساحت رمز و اشارت » ساحت آرزومندی آدمی است که انقسام وجودی آدمی در آن مطرح می شود و « حیث واقع » که گویای آن است که ذات آدمی در ضمیر ناآگاه و در ماورای وجود اوست که لکان به این ماوراء، عنوان « غیر» می دهد . برای تحلیل روانی شخصیتها تکنیکهای زبانی موجود در نثر و نحو جملات ، مفید خواهد بود . زمینه اصلی داستان را سه شخصیت اصلی شکل می دهد که هر یک بر اساس ساحتی از نظریه لکان مورد بررسی قرار می گیرند. هارون الرشید نماینده حضور آدمی در ساحت رمز و اشارت است ؛ یکی از دو زاهد ( ابن عمری ) در حیث خیالی و دیگری ( ابن سماک ) با توجه به نشانه های موجود در متن احتمالاً فردی است که حیث واقع را تجربه کرده است .
من استدرک البحر المتدارک على البحور الخلیلیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یزعم کثیرٌ من العروضیّین العرب فی العصر الحدیث أنّ الأخفش الأوسط هو الّذی استدرک البحر المتدارک على البحور الخلیلیّه الخمسه عشر، ولکن الدراسه التاریخیّه والبنیویّه لهذا البحر تثبت أنّ المتدارک لیس من استدراکات الأخفش على الخلیل، بل ابن حمّاد الجوهری هو الّذی استدرکه على البحور الخلیلیّه، لأنّه کان بحاجه ماسّه إلى هذا البحر فی فرضیّته العروضیّه.
منهجنا فی هذا المقال هو منهج تاریخی و تحلیلی، إذ إنّنا درسنا المتدارک وانتسابه إلى الأخفش دراسه تاریخیّه کما عالجنا نسبه المتدارک إلى الجوهری معالجه بنیویّه.
استعاره های نو و چند لایه در شعر خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره از مهمترین ابزار انتقال زبان از کاربرد حقیقی به کاربرد مجازی و ادبی آن است و بیش از عناصر دیگر شعر در نوآوری و ایجاد سبک شخصی نقش دارد. خاقانی از نظر آفرینش استعارات بدیع و تازه در شمار خلّاق ترین شعرای فارسی گوی قرار دارد. وی که از همه خلاقیت هنری و دانسته های خود در جهت ایجاد شیوه ای تازه و دیریاب ساختن شعر استفاده کرده، از استعاره های تازه و دیریاب در این راستا بهره زیادی برده است. بررسی استعاره در شعر خاقانی موجب شناخت بیشتر هنرنمایی های او در عرصه خیال و فهم بهتر شعر او می شود. این مقاله با این هدف به بررسی زمینه های آفرینش استعاره در شعر خاقانی و نو آوری های او در این قلمرو پرداخته است. وی علاوه بر کشف ارتباط و شباهت های تازه بین اشیا و پدیده ها که موجب ساخت استعاره های نو شده، در ساختار استعاره نیز نوآوری هایی به وجود آورده است. گاهی ارتباط کشف کرده او بین دو شیء در چند لایه ارتباطی شکل گرفته است که می توان آن را استعاره های چند لایه ای نامید .
بررسی ساختار اسطوره ای در داستان سام نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از داستان های کهن حماسی و عامیانه زیر بناهایی اساطیری دارند. شخصیت ها، موجودات و حوادث این گونه داستان ها غالباً در لایه ای اساطیری پیچیده شده اند، چنان که گاهی تمیز واقعیت از افسانه دشوار می نماید.
سام نامه منظومه ای نیمه حماسی- نیمه غنایی است که داستان سفر سام را برای یافتن معشوقش بیان می کند. این منظومه که شامل تعداد زیادی داستان های تو در توی کوتاه است، از برخی جهات دارای الگوها اساطیری است. ریشه برخی از این الگوها را در اسطوره های ایرانی؛ بخصوص در اوستا و شاهنامه می توان یافت و ردپای بعضی دیگر را در اساطیر ملل غیر ایرانی می توان جستجو کرد. سام، قهرمان سام نامه قابل قیاس با انسان خدایان اسطوره های غیر ایرانی و پهلوانان اسطوره ای ایرانی است. همچنین شخصیت های زن سام نامه دارای وجوه تشابه فراوانی با ایزدبانوان اسطوره ای است. آنچه در این پژوهش کوتاه مورد نظر است، یافتن بن مایه های اساطیری در برخی از حوادث پیش روی سام و مقایسه قهرمان و برخی شخصیت های این منظومه با الگوهای اساطیری است.
اصول و شیوه های نقد ادبی
حوزههای تخصصی:
من سطحی و من عمیق از دیدگاه پروست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرزبان نامه یادگاری از ایران عهد ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله چگونگی حصول علم و تعقّل (دانش و شناخت) در انسان از مسائلی است که همواره ذهن فلاسفه و دانشمندان را به خود مشغول داشته است.در میان فلاسفه روزگاران پیشین، شیخ شهاب الدین یحیی سهروردی (شیخ اشراق) به این مسأله توجّه خاصی داشته و در آثار متعدّد فلسفی فارسی و عربی خود تعاریف گوناگونی از این مقوله ارائه داده است. هدف از این مقاله پاسخ به این پرسش است که آیا این تعاریف گوناگون، برآمده از سردرگمی و رکود فکری شیخ در این گونه مسائل بوده است ویا بیانگر نوجویی و سیر تکامل اندیشه در فلسفه اوست؟ پاسخ به این پرسش در گرو بررسی دقیق این تعاریف و مقایسه آنها با همدیگر و تعیین تقریبی تقدّم و تاخّر زمانی آنهاست که این مقاله در پی آن است. نتیجه ای که از این جستار به دست آمده است، این است که چون شیخ اشراق در آثار آغازین خود تحت تاثیر فلسفه مشّاء بوده است، علم و تعقّل را نتیجه حصول صورت اشیاء در ذهن دانسته است، سپس در جریان تکامل فکری خود، تعاریف دیگری از این مقوله ارائه داده است تا سرانجام پس از رسیدن به جهان بینی نوری- اشراقی خود، علم و تعقّل را حاصل ماهیت نوری نفس و حضور و ظهور اشیاء برای نور اعلام داشته است. منابع مورد استفاده در این مقاله، در درجه نخست، آثار فلسفی فارسی و عربی در دسترس شیخ و دو شرح مشهور و معتبر شهرزوری و قطب شیرازی بر حکمهالاشراق است و دلیل این امرهم بهرمندی مستقیم و بدون واسطه از سخنان خود شیخ یا شارح نامدار حکمه الاشراق است و در درجه دوّم، دیگر منابع در دسترس مرتبط با این موضوع است. درضمن از آن جا که ملاصدرا از شیخ اشراق، بسیار متأثر بوده است ،به گونه ای گذرا به تفاوت اساسی نظر ملاصدرا با شیخ در این مسأله نیز اشاره خواهد شد.
پدیده مرگ در آثار سنایی
حوزههای تخصصی:
مسئله مرگ همواره از مهم ترین دغدغه های بشر بوده و هرکسی قصد داشته در این زمینه به حقایقی دست پیدا کند و یا به دنبال توجیهاتی برای پذیرش این درد درمان ناپذیر باشد. بسیاری از حکما، عرفا و متشرّعان مسلمان، در این باب به بیان نظرات و تحقیقات خود پرداخته اند؛ یکی از آنان که در این موضوع، هم چون سایر موضوعات، داد سخن داده است، سنایی غزنوی است. در این پژوهش، برای تبیین عقاید عرفانی، دینی و حکیمانه سنایی، با استفاده از حدیقه الحقیقه، دیوان و نیز مثنوی های وی، ابتدا مطالبی از قبیل: تعریف، شمول و فواید مرگ مطرح و ضمن ارائه تصویری نامحبوب از دنیا، از آن به عنوان مزرعه و آزمایشگاه منزل آخرت یاد شده است؛ سپس برای تکمیل اثبات جاودانگی آدمی، مباحثی نظیر: نسبی بودن پدیده مرگ و نیز ضرورت آن در نظام احسن با تکیه بر قرآن و حدیث ذکر شده است. نتیجه آن که مرگ پایان حیات آدمی نیست؛ بلکه تحولی رو به رشد و در جهت کمال است که او را در مسیر دستیابی به سعادت ها و کمالات اُخروی قرار می دهد؛ مجموعه این عوامل سبب می گردد که یقینی به مرگ حاصل شود که ممکن است زندگی محدود دنیوی را در نزد انسان، کم ارزش تر از زندگی جاوید آخرت جلوه دهد.
ژرف شناختی شخصیت «رستم»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در تفکر اساطیری، نام یک شخص با شخصیت و منش او، پیوندی ناگسستنی دارد، به سخنی دیگر نام، گویای شخصیت وجودی اوست. در شاهنامه، این پیوند و هماهنگی در نام رستم و منش و خویش کاری او پدیدار می شود. رستم از یک سو در چکاد بلند حماسه جای دارد و از سویی دیگر، در جایگاه درخشان اساطیری در کنار سام و گرشاسپ. بنابراین شخصیت رستم آمیزه ای است از کنش های نمادین اساطیری و پهلوانی. در نگاهی دیگر، شخصیت تاریخی این ابرمرد شاهنامه، با «سورنا» سردار اشکانی هماهنگی دارد.در این مقاله به ابعاد گوناگون شخصیت «رستم» پرداخته شده است.
روانشناسی درد در شعر نادر نادرپور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«نوستالژی» یک اصطلاح روانشناسی است که وارد ادبیات شده است و به طور کلی رفتاری است ناخودآگاه، که در شاعر یا نویسنده بروز می کند و متجلی می شود. ناخودآگاه جمعی (collective unconscious) در روانشناسی یونگ عبارت است از: «تجربه های اجداد ما در طی میلیونها سال که بسیاری از آنها ناگفته مانده است و یا انعکاس رویدادهای جهان ما قبل تاریخ که گذشت هر قرن تنها مقدار بسیار کمی به آن می افزاید. این مقاله پژوهشی است درباره «روانشناسی درد» که به عنوان یکی از رفتارهای ناخودآگاه فرد در شعر «نادر نادرپور» بررسی شده است. در بخش خاطره فردی به غم غربت و دوری از وطن به عنوان حسرت بر گذشته و در بخش نوستالژی اجتماعی تحت عنوان شاعران و خاطره جمعی به دلتنگی شاعر برای اسطوره های ایران با ذکر شواهدی پرداخته شده است.
مقایسه سبکی منشآت قائم مقام و گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان پیروان سعدی تنها کسی که در پیروی از شیوه نگارش وی در گلستان گوی توفیق را از همگان ربود، قائم مقام فراهانی، نویسنده منشآت است که با درک روح زبان سعدی و رمز و راز آن،- تأثّر و نه تقلید- توانست نثری زیبا، روان، آهنگین و در عین حال استوار بیافریند. او راز ماندگاری و کهنه نشدن انشای گلستان؛ یعنی برخورداری از ارزش های گوناگون ادبی از قبیل: سادگی بیان، پرمایگی، خوش آهنگی، لطف سخن، بهره مندی هنرمندانه از زبان زنده، پر تحرّک و طبیعت آمیز را دریافت. از وجوه مشترک سعدی و قائم مقام می توان به استفاده به دور از تصنّع از زیورهای کلامی از قبیل سجع، ترصیع و موازنه و نیز بهره برداری از آیات و احادیث و استفاده بجا از اشعار و امثال و زبان زنده و پرتحرّک اشاره کرد. مقاله حاضر با مقایسه سبک شناسانه منشآت قائم مقام و گلستان سعدی در صدد تبیین وجود اشتراک آن دو و نشان دادن میزان توفیق قائم مقام در پیروی از سعدی است.
یادداشتی درباره بلوهر و بوداسف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویر استعاری کهن الگوی خورشید در ناخودآگاه قومی خاقانی و نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبق نظر یونگ، «کهن الگوها» در ناخودآگاه جمعی از طریق نمادها ظهور می یابند. خورشید، یکی از نمادهای طبیعی است که با قدرت و درخشندگی و زیبایی اش سابقه ای اسطوره ای در ذهن انسان دارد. در این جستار به بررسی این نماد در اشعار خاقانی و نظامی پرداخته می شود. هدف پژوهشِ پیش رو بر این است که تصویرسازی خاقانی و نظامی از کهن الگوی خورشید از ناخودآگاه جمعی آنها بن مایه گرفته و راز بقای اسطوره خورشید از طریق زبان نمادین شاعران تحت تاثیر ناخودآگاه جمعی است. در نهایت طبق بررسی ها مشخص شد دو صفت زیبایی و قدرت خورشید از عناصر بارز کهن الگو هستند که از ناخودآگاه جمعی دو شاعر سرچشمه گرفته است و حاصل این دو صفت، تصاویر استعاری ارزنده ای است که از اشعار آنها برداشت می شود.
بررسی مقایسه ای موسیقی بیرونی و کناری غزلهای سنایی و عطار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی، تحلیل و مقایسه موسیقی بیرونی و کناری غزلهای سنایی و عطار است. یعنی پرداختن به جنبه هایی از شعرشان که کمتر به آن توجه شده است. بدین منظور نخست پس از ذکر مقدمه ای درباره موسیقی شعر، اوزان غزلهای این دو شاعر، با ارایه جدولهایی، از منظرهای مختلف مقایسه می شود. سپس به موسیقی کناری پرداخته قافیه و ردیف غزلهایشان را از نظرگاه آوایی و بدیعی با یکدیگر مقایسه کرده، در پایان به این نتیجه می رسد که، غنای موسیقی بیرونی و کناری در غزل سنایی، در مجموع بیشتر از عطار است.