فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۸۱ تا ۲٬۴۰۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله با بررسی گفتمان، قدرت و زبان در داستان های «الدوز و کلاغ ها» و «الدوز و عروسک سخنگو»ی بهرنگی از دیدگاه تاریخ گرایی نوین ِفوکو، نشان می دهد گفتمان های چندگانه در این آثار متأثر از گفتمان های انقلابی، سیاسی، ادبی و فرهنگی عصر بهرنگی است؛ همچنین تبیین می کند چگونه بهرنگی با قصه های کودکانه، از زبان بی زبان ها، کلاغ ها و عروسک ها رابطة متقابل زبان و قدرت را به تصویر کشیده است. چرا که هرجا زبان تهدیدی برای قدرت (زن بابا) به شمار می آید، بی درنگ به سکوت و خاموشی محکوم می شود.
شیوه های بیان شاعرانه در مدیح نبوی عطار نیشابوری (التعبیر الشعری فی المدیح النبوی عند العطار النیشابوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عندما تتخطّی أفکار الشاعر ومعانیه عالمها الداخلی وتعبر إلی الخارج تتجلّی فی شکل من أشکال التعبیر الشعری. فالشعراء فی تعبیراتهم الشعریة وإن کانوا یخضعون لأطر ونُظُم موحّدة إلا أنّ لکلّ واحد منهم أسلوبه الذی یمیّزه عن الآخرین؛ الأمر الذی أدّی إلی التّنوّع فی المظاهر الفنّیة للنتاجات الشعریة ذات الموضوع المشترک. ومن الموضوعات المشترکة التی عالجها الأدباء من مختلف الجنسیات موضوع المدیح النبوی؛ وقد تنوّعت طرق التعبیر عنه بتنوّع الأدباء، وهذا لاینفی وجود خصائص تعبیریة مشترکة بین الأدباء فی تناولهم لهذا الموضوع. وقد جاءت هذه الدراسة لتحدّد خصائص التعبیر الشعری عند العطار النیشابوری فی مدیحه النبوی.
ضمیر دوم شخص در داستان های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متنِ داستانی، علاوه بر القای حال وهوای جهانی موهوم، تناسبی را نیز میانِ آن جهانِ خیالی و جهانِ واقع برمی انگیزد. انگییِ این گونه مناسباتِ هستی شناختی میان جهان داستان و زیست جهانِ پیرامونِ خواننده را در این جا به «بافت وابستگیِ گفتمانِ روایی» تعبی ام و برای تبییی یی از نشانه هاییِ برجسته اش - یعنی ضمیر دوم شخص پرداخته ام. در آغازِ این راه، پاره ای از مفاهیمِ روایت شناختیِ لازم برای تشریح بافت وابستگیِ داستان را معرفی ای ملاحظات زبان شناختی درباره بافت وابستگیِ گفتمان روایی پرداخته ام. پس از مرور انواع عبارت های اشاری، با بررسییِ ضمیر دوم شخص در نمونه هایی از گفتمان روایی، نشان داده ین ضمیر به چندروش می توان برای وابستن جهان داستان به بافت بیرون از آن بهره گرفت، و ضمیر دوم شخص، امروزه در ادبیات داستانی ایران، افزون ی شناسان به طور سنتی برایش قایل بوده اند (شاخص گذاریی شفاهییی یافته است. با شناسایی و بررسیِ ایین نتیجه رسیده ی در داستان های نوین فارسی از ضمیر دوم شخص، نه برای تثبیت مرزهای هستی شناختی میی درهم ریختن این مراتبِ وجودی استفاده می شود.
نقش عوامل ربط غیرزمانی در انسجام متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حروف ربط از عوامل مهم انسجام متن در زبان فارسی و به طورکلی، همة زبان ها به شمار می روند؛ چه میان جمله های متن پیوند برقرار می کنند و آن ها را به یکدیگر مرتبط می سازند؛ لیک عناصر دیگری نیز مانند قید و گروه حرف اضافه ای به عنوان عامل ربط در متن فعال اند که عملکرد همة آن ها همانند عملکرد حروف ربط است. این عوامل بخش کوچکی از عواملی است که جمله های متن را به یکدیگر پیوند می زند. این عوامل را از دیدگاه های مختلفی می توان طبقه بندی کرد. یکی از این دیدگاه ها نظریة نقش گرای هلیدی است. وی در این نظریه ارتباط معنایی، لفظی، نحوی و منطقی جمله های یک متن را با یکدیگر انسجام نامیده است. از این دیدگاه، انسجام علاوه بر عوامل ربط، عوامل دیگری نیز دارد. به دلیل گستردگی مطلب، نگارندگان تنها به بررسی یکی از این عوامل، یعنی ربط، می پردازند. از مجموعة عوامل ربط نیز تنها عوامل ربط افزایشی، شامل ساده، مرکب، مزدوج، توضیحی، تمثیلی؛ عوامل ربط تقابلی، شامل ساده، مرکب، مزدوج؛ و عوامل ربط علّی، شامل عادی و معکوس را بررسی می کنند.
ضرورت تصحیح مجدد ترجمة تفسیر طبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه ها و ترجمه تفسیرهای کهن قرآن سرمایه های کمترشناخته شده ای از گنج خانة بزرگ زبان فارسی است که مشتمل بر واژگان گوناگونی از حوزه ها و دوره های مختلف این زبان است و می تواند گنجینه ای پرمایه برای توانمند سازی و گسترش زبان فارسی باشد. ترجمة تفسیر طبری یکی از کهن ترین و غنی ترین این ترجمه تفسیر هاست که برمبنای کتاب تفسیر طبری فراهم آمده است و هم از نظر تاریخ زبان فارسی و هم از لحاظ تاریخ متون دینی اهمیتی ویژه دارد. اما چاپی که از تصحیح این کتاب موجود است با توجه به قواعد فنّ تصحیح و شرایط گونه شناسی زبان فارسی اشکالاتی دارد که در این مقاله سعی شده است به مواردی از آن ها اشاره شود و ضرورت تصحیح مجدد این کتاب ارجمند بر اساس نسخه ای دیگر مورد بررسی قرار گیرد.
الگوی بررسی زبان حماسی
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات نقد جدید، بررسی زبان در آثار ادبی است. الگوی بررسی زبان حماسی، چگونگی زبان شعر حماسی را در سطوح گوناگونِ آوایی و موسیقایی، واژگانی و نحوی، بلاغی و ادبی، محتوایی و درون مایه ای بررسی می کند تا چگونگی تجلّی نوع ادبی حماسه در زبان را کشف و توصیف کند. به همین منظور نگارنده در این مقاله، با استفاده از نظریات نقد جدید، به ویژه صورت گرایی و بر اساس زبان حماسی معیار (شاهنامة فردوسی) یک الگو برای بررسی زبان حماسی در سطوح گوناگون، طراحی نموده است و در هر سطح، شاخص های لازم را تبیین کرده و سپس چگونگی ظهور آن شاخص ها در زبان حماسی را، با بیان شواهدی از متون حماسی، به ویژه شاهنامة فردوسی نشان داده است تا بر اساس آن بتوان اولاً به ویژگی های زبان حماسی دست یافت و ثانیاً این شاخص ها را در متون حماسی منظوم آزمود و به میزان موفقیّت یا عدم موفقیّت شاعران حماسه سرای پس از فردوسی، در به کارگیری زبان حماسی پی برد. بر اساس همین الگو و در این مقاله مشخص شده است که مثلاً باذل مشهدی، به عنوان یکی از مقلدان زبان حماسی معیار، در استفاده از زبان حماسی موفقیّت چشمگیری کسب نکرده است و در برخی از وجوه زبان حماسی از جمله انواع موسیقی شعر حماسی، ترکیب سازی، جزالت شعر حماسی و تصویرسازی دچار ضعف و کاستی است.
مسئله افسوس خوردن
سنجش و تحلیل شخصیت زال و بهرام بر پایه نظریه سبک زندگی آدلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنصر خطاب در غزل سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سعدی استاد مسلم غزل سرایی در ادب فارسی است. دل نشینی و اثرگذاری کلام او نسبت به غزل شاعران دیگر به عوامل فراوان فرهنگی، زبانی، بیانی، تصویری و... وابسته است. هرچند ظرایف متعدّدی از اشعار سعدی توسط پژوهشگران و منتقدانی نظیر هانری ماسه، غلامحسین یوسفی، علی دشتی، محمود عبادیان، سعید حمیدیان، تقی پورنامداریان، ضیاء موحد و... کشف و ارائه شده، هنوز جزئیاتی از شگردهای سخن سرایی او به ویژه در غزل باقی مانده که توجه به آن ها در پی بردن به راز شیرینی سخن و انگیزش خارق العادة آن کمک می کند. مقالة حاضر به عنصر «خطاب» به عنوان عامل مؤثری در این خصوص پرداخته است. مهم ترین اثر و نتیجة القای حسّ «حضور» و «خطاب» در شعر برانگیختگی مخاطب است. این مقاله پس از ذکر مقدّماتی دربارة «عنصر خطاب» عوامل مؤثر در تقویت این احساس را در کلام سعدی برشمرده است. در انتها عناصر کلامی «خطاب» در غزل سعدی تحلیل شده است. در این پژوهش از روش اسنادی و تحلیل محتوا بهره برداری شده و در قسمت آخر آمار و داده هایی از میزان بروز و نحوة توزیع آن ها به صورت جداول و نمودارهایی ارائه شده است.
سبک و سبک شناسی و بررسی عناصر سبک ادبی از منظر قرآن کریم (الأسلوب والأسلوبیة وعناصر الأسلوب الأدبی من منظور القرآن الکریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یشمل الأسلوب فی نظر القدماء والمعاصرین الناحیتین المعنویة واللفظیة، کما أن هناک أنواعا مختلفة من الأسلوب عالجها القدماء والمحدثون سواء فی ذلک الغربیون والمسلمون. بالإضافة إلی ذلک فإن مفاهیم الأسلوب ومعانیه مختلفة فی المنظور الغربی والإسلامی. فهناک العدید من التعاریف قدورد فی الکتب المرتبطة بالموضوع، ولا یخفى أن للإسلوب عناصر مختلفة من منظور المدارس الغربیة ومن المنظور الإسلامی.ولکن العناصر الإسلامیة للإسلوب لم یتم التعریف بها من قبل بشکل واضح منهجی من خلال الآیات القرآنیة المبارکة.
یتناول هذا المقال الأسلوب الأدبی وعناصره وآراء القدماء فی ذلک بالإضافة إلی الأسلوب ومعانیه من منظور المدارس الغربیة المعاصرة وذکر الفوارق الرئیسة بین المواقف العلمانیة والإسلامیة فیما یتعلق بعناصر الأسلوب الأدبی، ومن جملتها الفطرة والنیة والإیمان والتوحید والعقل والعاطفة والشعور والموهبة والمیول والرغبات وکذلک دور المسؤولیة فی هذا الأدب مستعینا بالمنهجین التوصیفی والتحلیلی مع الاستشهاد بالآیات القرآنیة کما تطلب الأمر ذلک.
چند یادداشت بر چهارمقاله نظامی عروضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از روزگار صفّاریان، در ولایت غور، سلسله ای از سلاطین و امرای محلّی حکومت داشتند به نام «غوریّه». آوازه و اهمیّت و تااندازه ای استقلال این سلسله ـ از هنگامی که از قید غزنویان بیرون آمدند، یعنی از سال 543 آغاز می شود و به سال 612 تمام می شود؛ یعنی تا زمانی که مقهور خوارزمشاهیان می گردند.
ولایت غور، امروزه، منطبق است با هزارستان و باید آن را در نقشه جغرافیایی افغانستان میان دره هیرمند و هرات جُست.
مورّخان غوریّه را ملوک شنسبانیّه یا آل شنسب نیز خوانده اند. نسبت به جدّ اعلای آنها ـ شنسب نام ـ که گویند از نژاد ضحّاک بوده و به دست حضرت علی (ع) اسلام آورده بوده1. با مرگ عزّالدین حسین ـ در سال 545 ـ حکومت آل شنسب میان پسرانش شاخه شاخه گشت: علاءالدین غوری فیروزگوه را ـ واقع در میان هرات و غزنین ـ تختگاه خویش گردانید و شاخه شنسبانیّه غور را نامور و زورمند گردانید و در جنگ با بهرامشاه، شاهنشاه غزنه را شکست داد و به غزنه درآمد و به کین دیرین، آن شهر را به کام آتش سپرد، نوشته اند: شهر، هفت شبانه روز در آتش می سوخت. آنچه علاءالدین از این نمایش زور و ستم اندوخت تنها یک لقب بود. لقبی که چون نیک بنگری، تهی از هرگونه سرافرازی است جهانسوز. علاءالدین جهانسوز.
گذر سعدی از آبادان
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نویسنده به یکی از قصاید سعدی با مطلع: «آسمان را حق بود گر خون بگرید بر زمین / بر زوال مُلک مستعصم امیرالمؤمنین» پرداخته و ضمن بررسی ویژگی های آن به توضیح اشکالی پرداخته که بر سعدی گرفته شده مبنی بر آنکه شروع قصیده اش در مرثیه خلیفه المستعصم است و پایان و مقطع آن در مدح اتابک؛ یکی از افرادی که در قتل وی دست داشته است. بدین ترتیب نویسنده تناقض موجود را با استدلال های خود پاسخ گفته است.
تحلیل اسطورة کیومرث در شاهنامة فردوسی و اساطیر ایران بر مبنای رویکرد نقد اسطوره شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیومرث، یکی از شخصیت های بنیادین در تاریخ اساطیری ایران است که اگر چه در گاهان زرتشت و ریگ ودای هندی نمود ندارد، در فرهنگ زرتشتی عصر ساسانی به عنوان نخستین انسان اهمیت بسیاری پیدا کرده و در خدای نامه ها، شاهنامه و متون تاریخی عصر اسلامی به نخستین پادشاه تبدیل شده است. در این جستار، با رویکرد نقد اسطوره ای، ضمن تحلیل الگویی و تطبیق ساختاری خویشکاری های اساطیری شخصیت کیومرث در متونی که روایت اسطورة او را تشکیل داده اند و مقایسة این اسطوره با روایات هم ارز آن در فرهنگ های مختلف، به تبیین ژرف ساخت کهن الگویی اسطورة کیومرث پرداخته ایم. بر همین مبنا، خویشکاری های اساطیری شخصیت کیومرث در سه عنوان کهن الگوی انسان نخستین، زوج آغازین و قهرمان فرهنگی بررسی و طبقه بندی شده و از تحلیل الگویی خاستگاه های پیش تاریخی و فلسفی روایت او در ارتباط با پیش نمونة زروانی آن این نتیجه حاصل شده است که در نحلة زروانی- زرتشتی دورة ساسانی و فرقه هایی چون زروانیه و کیومرثیه که در جبرگرایی و اختربینی آن عصر تأثیر بسزایی داشتند، روایت کیومرث تکراری از الگوی کهن فروپاشی غول خدای نخستین در فرهنگ زروانی است؛ شخصیتی که می توان او را دربردارندة الگویی از""عالم صغیر"" در این جهان بینی قلمداد کرد که از تسلسل و تکرار پیش نمونة ""عالم کبیر"" (زروان ) حاصل شده است.
بررسی و تحلیل انواع زمان در دفتر اول، دوم و سوم مثنوی مولوی با رویکرد سبک شناسی رایانشی پیکره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با رویکرد سبک شناسی رایانشی- پیکره ای به بررسی توزیع فراوانی و درصدی انواع زمان در دفتر اول، دوم و سوم مثنوی می پردازد و بر این فرضیه استوار است که می توان با استفاده از متغیر زمان به میزان واقع گرایی، سبک روایی و جنبه هایی از صدای دستوری در این اثر دست یافت. مبانی نظری و کاربردی این نوشتار، تلفیقی از دستور نظام مند هلیدی و دستور سنتی است. پیکره زبانی آن شامل 16122 فعل در سه دفتر نخست مثنوی بوده که بر اساس روش نمونه گیری سیستماتیک انتخاب شده و 16 متغیر زمان در پیکره داده ها تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد در سه دفتر نخست مثنوی، زمان حال %63، گذشته %36 و آینده %5/0درصد افعال را به خود اختصاص داده است. این یافته ها بیانگر این نکات است که مولانا در اشاره گری زمانی فلسفه روانشناسی انسانگرایانه داشته که به زندگی در اینجا و اکنون می اندیشد. همچنین وی از داستان ها و رویدادهای گذشته نیز برای تبیین احوال افراد استفاده می کند و سپس به پند و نصیحت می پردازد که سبک روایی نقل، نتیجه گیری و نصیحت را در مثنوی تایید می کند.