مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
برهمن
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۴
حوزههای تخصصی:
کتاب آسمانی قرآن و اوپنیشادهای کهن، دو اثر مقدّس? دین اسلام و هندو هستند. که هر کدام در روشنگری مسیر ایمان، اندیشه، عمل و رستگاری پیروان خود نقش اساسی دارند. در این نوشتار کوشیدهایم آفرینش انسان را در این دو اثر مقدّس بررسی کنیم. نگاه جهانی اوپنیشادها به مسائل، درعقیده و تحلیل آنها از باورشان بسیار تأثیـرگذار است. در آفرینش انسان، به انسان کلی و کیهانی «پوروشه» برمیخوریم که به عنوان روح و منشأ اصلی جهان مطرح میگردد . در اوپنیشادها جنبة مادی انسان چندان موضوعیتی ندارد و بیشتر به خودحقیقی و باطنی او (آتمن) پرداخته میشود؛ حال آنکه قرآن کریم در کنار توجه به روح انسان، به جسم او هم توجه کرده است. در ادیان ابراهیمی، آفرینش انسان متمایز از دیگر جانداران و مرحله کمال ایجاد است، ولی به نظر میرسد آفرینش انسان در اوپنیشادها چیزی در کنار دیگر اشیاء و موجودات است و نوعی رابطه درونی میان انسان با تمام پدیده های عالم تجربی وجود دارد که یک هستی واحد و عام است و تنها در وحدت آتمن با برهمن معنا می یابد.
درآمدى بر وحدت وجود در فلسفه هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۱۳
حوزههای تخصصی:
در برخى از مکتب هاى فلسفى هند، تعالیم قدّیسان آن مکتب مبتنى است بر اینکه انسان جزء و ذرّه اى از کلى است که در آرزوى پیوند با آن است و آن کل نیز جداى از خود او نیست. به عبارت دیگر، خداى هندیان «درونى» است و هستى جهان «توهّمى» بیش نیست. آنچه از شارحان این مکاتب به دست آمده این است که خدا و نفسِ انسانِ وارسته، یکى هستند و جهان مادى به وسیله قدرت خلّاقه خدا نمود پیدا کرده و استقلال و هستى او، توهّمى بیش نیست.
خدا در بهگود گیتا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گیتا که از مهمترین کتابهای دینی هند است، برای نخستین بار به خدای متشخص (personal) در قالب یا تجسد کریشنه اشاره می رود. کریشنه خدای متجلی است. خدای گیتا واحد و متعال است. خداوند دارای دو حال بی صفات (نیرگونه) و با صفات (سه گونه) است. در این کتاب مقدس هندوان به بحث دربارة وحدت وجود نیز پرداخته شده و گفته شده است که بهگودگیتا به آن خدای انتزاعی و عقلانی مورد اعتقاد اوپانیشاد چندان عنایتی ندارد، بلکه به نوعی میان عقیده به خدای غیر شخصی و خدای متشخص جمع می کند. دیده شدن یا دیده نشدن خدا در گفتگوهای قهرمان بهگود گیتا یا تجلی خدا، کریشنه هم آمده است. از دیگر جوانب مهم بهگود گیتا توجه به مشرب مهرورزی است که در این مقال دربارة پیوند مهرورزی انسان با خدا و دیگر انسانها هم سخن رفته است.
حکمت اوپنیشادی
حوزههای تخصصی:
اوپنیشادهایِ کهن از مهم ترین منابع تفکر فلسفی ـ عرفانیِ هند بوده و هست، به گونه ای که تقریباً همه مکاتبی که خود را در چارچوب باورهای سنتی هندو می دانند (مکاتب آستیکه) کوشیده اند حقانیت و اعتبار دیدگاه های خود را با استناد به عباراتی از آنها اثبات نمایند. در این متون که توجه بسیاری از اندیشمندان در سراسر جهان را به خود معطوف ساخته است، می توان لطیف ترین و دقیق ترین اندیشه های حکمی هندو را مشاهده کرد. این آثار که به اعتقاد محققان نشان دهنده ترکیبی از اندیشه های آریایی و ماقبل آریایی هند است، بیانگر آموزه ها و نگرش های گوناگونی است، اما گرایش کلی آنها نشان دهنده نوعی چرخش از اندیشه ها و آثار پیشین هندو (بویژه وداها در معنای خاص) است، که می توان آن را چرخش از جهان بیرون به جهان درون و از ظاهر به باطن دانست. مهم ترین آموزه اوپنیشادی تأکید بر وحدت حقیقت (که آن را برهمن می نامد) و معرفتِ به «خود» حقیقیِ انسان یا آتمن به مثابه معبری برای درک و دریافت آن حقیقت یگانه است که با دیدن پرده های جهل و با عبور از لایه های گوناگون خود های دروغین و غیرحقیقی انسان امکان پذیر می شود.
سلوک عرفانی در اشعار فارسی چَندَربَهان بَرَهمَن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چَندربَهان برهمن در سال 1023 هـ ق در لاهور به دنیا آمد. همنشینی با داراشکوه او را در جهت تعالی اخلاقی و عرفان و تصوف سوق داد؛ تا جایی که دیوان اشعارش سرشار از عبارت ها و اصطلاح های تصوف، و کتاب چهارچمن او نیز مملو از مطالب و اصطلاحات عرفانی و عشق به خداوند و بی توجهی به تعلقات دنیوی است. برهمن پس از درگذشت داراشکوه، از دهلی به بَنارَس رفت و در سال 1072هـ ق به دیار باقی شتافت. آثاری مثل چهارچمن، گلدسته، کارنامه، دیوان اشعار، منشآت، تحفةالوزراء، مجمع الوزراء و... از او به جا مانده است. برهمنْ شاعر، خطاط و نویسنده بود و با اهل تصوف و شاعران و خطاطان و نویسندگان معاصرش ملاقات داشت. انشای موزون و مسجّع وی یادآور گلستان سعدی است. شعرش ساده است و با تشبیهات و استعارات زیبا، و مضامین عشق، محبت، توکل، رضا، و مسائل وحدت وجود- که با لحنی عارفانه بیان شده اند- همراه است.
در این مقاله، ضمن مرور زندگی نامة مختصرِ برهمن و کتاب چهارچمن، دیوان اشعار وی از نظر توجه وی به عرفان و تصوف و ویژگیهای معرفتی آن بررسی خواهد شد.
مفهوم برهمن و خدای متشخص درفلسفه شانکارا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم برهمن (هستی محض یا خدای نامتشخص) و ایشوارا (خدای متشخص) از موضوعاتی هستند که ارکان اصلی متافیزیک شانکارا را تشکیل میدهند. شانکارا به این موضوعات از دیدگاه مکتب ودانتا پرداخته و سرچشمه اصلی این مکتب نیز در اوپانیشادهاست. این مکتب شارحان مشهوری دارد که هریک از آنها تفسیر خاصی از برهمن و خدای متشخص ارائه نموده اند و در میان آنها دیدگاه شانکارا و رامانوجا از اهمیت خاصی برخوردار است. در این نوشتار فقط به بررسی و معرفی آراء شانکارا پرداخته میشود، زیرا مکتب ودانتا بیشتر با نام او عجین است. برای روشن کردن ابعاد مختلف مفهوم برهمن و خدای متشخص به مسئله مایا و جیوا که مرتبط با بحث برهمن و ایشوارا است، نیز بنحو اجمال پرداخته شده است. شانکارا برهمن را عین هستی محض، آگاهی محض و بهجت یا وجد و شادی میداند. وی معتقد است که برهمن غیرقابل توصیف است و فقط میتوان او را از طریق صفات سلبی توصیف نمود، ولی بمحض اینکه انسان سعی میکند او را تحت مقولات عقلی قرار دهد و توصیف نماید، مایا باعث میشود که او متعین گردد و بصورت خدای متشخص جلوه کند. در متافیزیک شانکارا، عالم کبیر و عالم صغیر، مظاهر حقیقت واحدی هستند؛ یعنی حقیقت نهایی واحد است و از وجود واقعی برخوردار است ولی پدیده های عالم از وجود واقعی برخوردار نیستند و نسبت آنها به برهمن نیز مانند نسبت موج به دریاست. او همچنین مراتبی را برای برهمن و آتمان قائل است که هریک از این مراتب، قابل انطباق با یکدیگرند. در بالاترین مرتبه از این مراتب، عالم و معلوم، سوژه و ابژه، مدرِک و مدرَک متحد میشوند و حقیقت واحدی را تشکیل میدهند.
رویکرد دینی راداکریشنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
راداکریشنان یکی از متفکران معاصر هند است که در اندیشه های فلسفی و دینی خود تحت تأثیر مکتب ودانتاست. ولی در آرای او رگه هایی از ایدئالسم هگلی، فلسفه وایتهد و شلایرماخر نیز دیده میشود. مکتب ودانتا کامل ترین و سنتیترین مکتب فلسفی هند است که اکثر متفکران معاصر هند ازجمله رابیندرانات تاگور، اوروبیندو، و ویویکاناندا از این مکتب متأثر بوده اند. تعالیم این مکتب در کتاب اوپانیشادها ریشه دارد و این کتاب مهم ترین سرچشمه مکاتب عرفانی و فلسفی هندیها شمرده میشود. مکتب ودانتا مبتنی بر یکتاپرستی مطلق عاری از ثنویت است که مفسرینی مانند شانکارا و رامانوجا قرائت های مختلفی از آن ارائه کرده اند. راداکریشنان در برخی آثار خود به شانکارا و در برخی نیز دیدگاه رامانوجا را میپسندد و در برخی دیگر، میکوشد تا بین آن دو سازش ایجاد کند. راداکریشنان توجه خاصی به مسئله دین داشته، در اکثر آثار خود به آن اشاره کرده است. ...
ادوار تاریخی آیین هندو و نقش آن در تحول نظام خدایان هندو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیین هندو از نظر تاریخی، تاکنون با پنج دوره دگرگونی روبه رو بوده است که عبارتند از: 1. دورة پیش از تاریخ؛ 2. دوره وده ای؛ 3. دوره کلاسیک؛ 4. دوره میانه؛ 5. دوره معاصر یا مدرن. این نوشتار در پی بیان این نکته است که در پی این ادوار پنج گانه که سبب تحولاتی در آیین هندو شده است، نظام خدایان نیز ـ که در بیشتر دوره ها، نظامی چندخدایی بوده است ـ دگرگونی هایی پذیرفته است که می توان آنرا نظام چندخدایی خاصی دانست که ماکس مولر آن را هنوتئیسم نامیده است؛ به این صورت که جایگاه خدایان در این آیین دگرگون شده است.
آیین هندو؛ گوناگونی طرح ها در فرایند آفرینش و انحلال جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیین هندو، از جمله ادیان فلسفی جهان است که به تفصیل دربارة آغاز و انجام جهان سخن گفته است. در متون دینی و نیز مکتب های فلسفی آیین هندو، تبیین های گوناگونی از این مبحث جهان شناسی به چشم می خورد که از این جهت با ادیان دیگر تفاوت آشکار دارد. مطابق این آیین، جهان آفریدگاری دارد که آن را از نیستی و عدم بیرون کشیده و به دایرة هستی آورده است. آیین هندو دربارة فرایند و چگونگی این آفرینش چند طرح را مطرح می کند که از آن جمله می توان به آفرینش از آب، آفرینش بر پایة «پْرَکْرتی» و «پوروشه» یا ماده و روح، آفرینش بر پایة ذرات چهارگانه، آفرینش بر پایة «برهمن» و «مایا»، و آفرینش بر پایة «برهمن»، «روح» و «ماده» اشاره کرد. از سوی دیگر، فرجام جهان در آیین هندو را نیز باید در همین طرحِ دوره های آفرینش مطالعه کرد. بر اساس این طرح، جهان پس از آفرینش، دوره های هزاران هزار ساله را پشت سر می گذارد تا اینکه به خود فرجام خود می رسد؛ آن گاه دچار انحلال و نیستی می شود. مدت دوره های آفرینش و انحلال جهان برابر است و یکی پس از دیگری فرا خواهند رسید و این چرخش پیوسته، تا ابد به گردش خود ادامه خواهد داد.
تأملی در اساطیر کیهان زایی اوپَنیشَدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر به بررسی مفاهیم بنیادین اسطوره های مربوط به آفرینش عالم در یکی از دوره های مهم تفکر حکمای هند، یعنی دورة اوپنیشدی می پردازد، و در آن مهم ترین متن این دوره، یعنی اوپنیشدها (800 تا 500 ق.م) مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به پیشینة مباحث کیهان زایی در دوره های قبل، یعنی از دوره وداها تا براهمنه ها، می توان گفت بن مایة مطالب اوپنیشدها در این زمینه قبلاً در خود وداها وجود داشته است. اما در متون اوپنیشدی اندیشه هایی چون توحید، وحدت وجود و صدور کثرت از وحدت به صراحت آمده است و از برهمن و آتمن سخن گفته شده که هم علت خلق کیهان اند و هم با آن یکی هستند. از طرف دیگر، برهمن و آتمن نیز با یکدیگر یکسان انگاشته شده اند که در این صورت نیز علت خلقت اند.
الوهیت از دیدگاه آلوارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفاهیم خدا، روح و ماده از جمله موضوعاتی به شمار می روند که همواره در طول تاریخ توجه اندیشمندان را به خود جلب کرده اند. آنها پیوسته به دنبال پاسخی در مورد ماهیت این سه و ارتباط آنها با یکدیگر بوده اند. آلوارها نیز به عنوان پیشروان طریقت عشق در هند به صورت مبسوطی ذات، صفات و افعال برهمن را بررسی کرده اند. آنها در سروده های خود از حقیقت واحدی سخن به میان می آورند که پنهان و متعالی تر از تغییرات و دگرگونی های دنیاست و از سوی دیگر با روح و ماده رابطه عمیقی دارد. آلوارها به تفکر و تأمل در معنا و مفهوم روح و ماده پرداخته اند و دیدگاه هایی را مطرح کرده اند که بر پیروانشان بسیار تأثیرگذار بوده است.
تجلّی در اندیشه ویشنویی؛ تجلی واقعی یا توهمی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله تجلی در تفکر ویشنویی، در عین حفظ تعالی ذات مطلق، به حضور برهمن در عالم وجود قائل است. این اندیشه گویای این حقیقت است که هر انسانی به نوعی ظهور برهمن است. در اندیشه ویشنویی، برهمن خود را به پنج شکل متفاوت متجلی می سازد. نخست، پرَه اوتاره یا اعلاترین شکل تجلی که در این حالت، ارواح رهایی یافته از حضور برهمن لذت می برند. دومین شکل تجلی ذات مطلق ویوهه ها می باشند. ویوهه ها اشکالی هستند که برهمن برای اه داف آیینی، آفرینشی و... در آن متجلی می شود؛ برخی از این ظهورات، مظهر معرفت و جلال، برخی مظهر فرمانروایی و برخی مظهر آفرینش اند. سومین شکل تجلی برهمن، ویبهوه است که شامل ده ظهور از موجودات فرازمینی است. چهارمین شکل تجلی از ذات مطلق، انتریامین می باشد. در این حالت، ذات مطلق در عالم آفاق و انفس جای می گیرد و با شهود یوگی دیده شده روح را در سلوک خود همراهی می کند. پنجمین شکل از تجلی ذات مطلق، حالتی است که برهمن در شمایل یا تمثال های ساخت بشر استقرار می یابد. یافته های تحقیق نشان می دهد که نظریه تجلی در اندیشه ویشنویی را می توان از دو جهت مورد توجه قرار داد: یکی از آن جهت که جهان است و دیگر از آن جهت که نمودی است که بر سیمای حقیقت وجود به ظهور رسیده است. بنابراین تجلی به اعتبار جهان و دنیای ظاهری «تجلی واقعی» است، اما تجلی به اعتبار حقیقت وجود جنبه «توهمی» دارد. در این پژوهش ضمن تحلیل دیدگاه های مختلف پیرامون مسأله توهمی و یا واقعی بودن تجلی نشان داده ایم که اثبات تجلی امری شهودی است و نظریه تجلی برهمن در تفکر ویشنویی، جنبه توهمی دارد، نه واقعی.
بررسی تطبیقی مراتب هستی از منظر عرفان اسلامی و متون اوپانیشادی
حوزههای تخصصی:
عرفان اسلامی و تعالیم اوپانیشادی، به رغم تفاوت های ساختاری شباهت های جوهری بسیار با هم دارند. یکی از این شباهت ها، تبیین آنها نسبت به مراتب هستی است. اوپانیشادها، برای هستی سه مرتبه «بیداری»، «رؤیا» و «خواب عمیق» برشمرده اند که می تواند متناظر با مرتبة ماده، مثال و عقل و مرتبة واحدیت در عرفان اسلامی باشد. در آموزه های هندویی، این سه مرتبه، قیود «برهمن» هستند. از دیدگاه عرفان اسلامی، این مراتب ظهور «نفس رحمانی» می باشند. ویژگی های برهمن، تشابه معناداری با خصوصیات «نفس رحمانی» دارد. اما در این میان، دو تفاوت اساسی نیز قابل مشاهده است؛ اول اینکه، «نفس رحمانی» گستره ای فراتر از این مراتب دارد. دوم اینکه، در عرفان اسلامی، ورای «نفس رحمانی»، «مقام ذات» قرار دارد که دارای مقام اطلاقی بوده و در متون هندو به آن اشاره نشده است. از سوی دیگر، در منابع هندو، «آتمن» به عنوان حقیقت انسان، با حقیقت «کون جامع»، در عرفان اسلامی تشابه قابل توجهی دارد. این مقاله، با رویکرد تحلیل و بررسی اسنادی، به بررسی و مقایسه منابع اسلامی و متون اوپانیشادی در مراتب هستی در دو نظام فکری می پردازد.
اوپانیشادها، منشأ تجلیات معنوی هند
منبع:
هنر و تمدن شرق سال اول پاییز ۱۳۹۲ شماره ۱
17 - 24
حوزههای تخصصی:
«اوپانیشادها»1 بخش آخر «وداها»2 است که آن را «ودانتا»3 یا «پایان ودا» خوانده اند. در تقسیم بندی آثار مقدس کیش هندو اوپانیشادها را جزو نوشته های الحاقی «آرانیاکاها»4 می دانند. سرایندگان اوپانیشادها بنابر سنن هندوان، فرزانگان و شنوندگان احکام حق «کاوایا ساتیاسروتاه»5 بودند که در قعر و انبوه جنگل های بکر هندوستان خلوت می گزیدند و به خویشتن کاوی می پرداختند. آنها تجارب معنوی را [که از مبدأ فیض ایزدی] بدان ها الهام می شد و با علم حضوری و اشراق در وجودشان شریان می یافت به سیاق وحدت وجود ابراز می داشتند و به لباس جملات مرموز می آراستند و در قالب افکار ترکیبی و فشرده می ریختند. دوران جنگل نشینی که با رساله های «آرانیاکاها» آغاز شد به اوپانیشادها انجامید که می توان از آن به تعبیری به دوران آموزش و پرورش در انبوه جنگل یاد کرد. براساس نظریه «ماکس مولر»، اوپانیشادها تعلیمات شفاهی است که مرشدان به مریدان نزدیک خود می دادند. باید دریافت که اکثر مکاتب مهم نظری در هندوستان و حتی بودیسم از اوپانیشاد سرچشمه گرفته است. این پژوهش در نظر دارد با توجه به بحث اصلی در اوپانیشاد به اثبات معنویات خاص و تزکیه نفس و حقیقت یگانه در دوران کهن هند بپردازد.
پدیدار زمان (کاله) در تفکّر فلسفی هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۵
139 - 157
حوزههای تخصصی:
در فلسفه های گوناگون هندویی زمان به مثابه علّت، قدرت ، جوهر و عرض تفسیر می شود.در فلسفه ودانته زمان امری خیالی و وهمی است نه واقعی. زمان در فلسفه نیایه -وایشیشیکه به عنوان جوهری مستقل و غیر مادی تفسیر می شود. پرسش از چگونگی حضور زمان، نحوه ارتباط آن با مسائل مختلف هستی شناختی از جمله: علیّت، حرکت و فضا در همه موارد برجسته شده است؛ در نیایه -وایشیشیکه ترتیب وقوع رویدادها بازمان تفسیر می شود. اما زمان هیچ کیفیت فیزیکی خاص مانند رنگ ندارد.فلسفه سانکیه هرچند مبتنی بر متافیزیک ثنویت گرایی است که روند رویدادهای جهان را در فعل و انفعال دو اصل غایی یعنی پوروشه و پرکریتی تفسیر می کند ولی در بحث از پدیدار زمان تفسیر نیایه -وایشیشیکه را انکار می کند. دو تفکر می مانسا و ودانته نیز در سنت هندویی فهم و تفسیر خود درباره زمان را به صورت منحصر به فردی بر مبنای خوانش اوپانیشادها (واقعیّت نامتغیر برهمن) بسط و توسعه داده اند و موضوعات مختلف هستی شناختی از جمله: علیّت، حرکت و آفرینش را به شیوه های مختلف در قالب مفاهیم ویوارتا، مایا، اویدیا و اوتاره شرح و تفسیر می کنند. یافته های تحقیق نشان می دهد که در تفکر فلسفی هند، پدیدار زمان به صورت نمادهای گوناگون نقش متفاوتی رادر موجودات و رویدادهای کیهانی و حتی در احکام عملی یوگا ایفا می کند.
بررسی جهان هستی به مثابه رؤیا از دیدگاه شنکره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
117-134
حوزههای تخصصی:
مبحث «رؤیا» به مثابه دروازه ای که از آن می توان به عالم غیب راه یافت، همواره در آثار اندیشمندان مد نظر بوده است. با این حال رؤیا در نگاه عرفا دارای زوایای گوناگونی است. شنکره (Shankara)، عارف و فیلسوف برجسته هندو، ازجمله اندیشمندانی است که در نظام فکری خود از ابعاد گوناگونی به این مبحث توجه کرده است. یکی از مهم ترین این ابعاد، بُعد هستی شناختی است؛ به این معنا که رؤیا را از یک حالت فردی که در آن، موجودی به نام انسان در ساعاتی از شبانه روز حالتی به نام خواب دیدن را تجربه می کند خارج کرده، آن را در گستره عالم هستی بررسی نموده است. از این زاویه، «رؤیا» یعنی چیزی که در برابر واقع قرار می گیرد مستلزم کاوش های متافیزیکی خاصی است. از این منظر، شنکره معتقد است: کل جهان هستی همچون رؤیایی است که از برهمن (Brahman) صادر شده است. این نوشتار کوشیده است با واکاوی آثار شنکره و بررسی رؤیا در دو سطح انسانی و جهانی، وجوه رؤیا دانستن عالم هستی از منظر ایشان را بررسی کند.
تبیین پارادوکس «تعالی و انکار تعالی»برهمن در اوپانیشادها(مقاله علمی وزارت علوم)
درباره متعالی بودن یا حلولی بودن «برهمن» اوپانیشادها ، تفسیرهای متفاوتی ارائه شده است. طیفی بر این باور هستند که اوپانیشادها به نوعی بازگشت از جهان به درون آدمی است و گذر از آرای مشرکانه به آرای وحدت گرایانه در هند است. در مقابل، گروهی از همه خدایی و حلول برهمن در اوپانیشادها سخن می گویند. همچنین، «برهمن» به روایت اوپانیشادها گاهی به اوصاف پدیده های این جهانی متصف می شود و زمانی متعالی از هر اسم و وصف و شناختی معرفی می شود. پرسش نگارنده این است: پارادوکس تعالی و انکار تعالی برهمن را چگونه می توان تبیین کرد؟ نتایج این پژوهش عبارت است از: یکم. در اوپانیشادها ما با تعالی صرف برهمن روبرو نیستیم و مدام تعالی برهمن اثبات و انکار می شود. این پدیدهبظاهرتناقض آمیز در اوپانیشادها را می توان با تفکیک دو مقام ذات و فعل یا تفکیک دو ساحت باطن و ظاهر برهمن برطرف کرد؛ دوم. برهمن در مقام ذات برخوردار از همه گونه های تعالی بجز تعالی وجودی است و در همین برهمن در مقام فعل، همه گونه های تعالی نفی می شود و آنچه اثبات می شود حضور است نه حلول؛ سوم. نام ها و ویژگی های شایع و رایجی را که میان ما مرسوم است نمی توان بر برهمن اطلاق کرد چون برهمن نامتناهی است و نام ها و ویژگی های رایج، تعین بخش و محدود کننده است و قاعدتاً برهمن باید رها و متعالی از این امور تقیدبخش باشد.
معناشناسی و تبیین واژه نفس یا روح در قرآن کریم و آتمن در اوپنیشادهای کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۵
27 - 45
حوزههای تخصصی:
مسأله نفس یا روح در قرآن کریم و آتمن در اوپنیشادها از جمله آموزه های اساسی و زیربنایی برای شناخت انسان و معارف پیوندیافته با او هستند. شناخت صحیح و روشن از حقیقت "روح" یا "آتمن"، کلید فهم بسیاری از اصول و مبانی دینی در اسلام و هندوئیسم محسوب می شود. در این پژوهش با تتبع در موارد کاربرد واژه نفس و روح در آیات قرآن و پس از آن با ذکر بندهائی از اوپنیشادهای متقدم به بررسی و تجزیه و تحلیل واژه روح یا نفس انسان می پردازیم. نگاشته حاضر در تلاش است که با روش توصیفی- تطبیقی به بررسی آیاتی که در آن ها واژه روح مرتبه ای جاودان و غیرمادی از وجود معرفی می گردد که در پیکر انسان جریان یافته است و از آن با عنوان "روح نفخه ای" یاد می کند و از سوی دیگر با بیان بندهایی از اوپانیشادهای کهن که آتمن را امری نامیرا در انسان می داند و آن را به "نفس ناطقه" تفسیر می کند بپردازد. بر آیند این فرآیند اقرار به اشتراک در امر استکمال نفس و جاودانگی روح انسان یا آتمن در هر دو آئین می باشد.