فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۲٬۲۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
خواجه یوسف همدانی از عارفان بزرگ قرن پنجم هجری است. او یکی از موجدان بزرگ طریقت نقشبندیه و پیشرو طریقت خواجگان و از عارفان صاحب کرامت است و به اعتبار کراماتش از ارتباطات ذهنی خاصی برخوردار بوده است. در این مقاله با استناد به اقدم منابع، به بررسی و نقد و تحلیل زندگی، احوال، آثار، شاگردان، روایات و کرامات او می پردازیم.
شاهنامه و نجوم
حوزههای تخصصی:
در دنیای پُر از راز و رمز شاهنامة فردوسی، و در کنار شگفتی های ادبی و هنری که این اثر حماسی و ملّی را در ردیف بزرگ ترین شاهکارهای حماسی جهان قرار می دهد، آن چه کمتر مورد توجّه قرار گرفته است، آشنایی این حکیم بزرگ با علوم و فنون روز و بازتاب دانش ها و اطلاعات خود در شاهنامه است. آشنایی و حتی دانایی بسیارِ او در علم نجوم نیز امری است که نباید از آن به سادگی گذشت. پژوهش حاضر بر آن است تا از این منظر به این اثر بزرگ بپردازد.
جایگاه سماع در امهات متون عرفانی تا قرن پنجم(هـ ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سماع، اصطلاحی است که از زمان رشد عرفان در ایران در آثار صوفیانه درباره آن سخن گفته شده است.بسیاری از عارفان متشرع یا علاقه چندانی به سماع نشان نداده اند و یا برای آن شرایط سختی قایل شده اند.در مقابل، بسیاری از عارفان نیز سماع را وسیله ای برای جذب واردات قلبی از جانب محبوب دانسته و شرایط آن را ذکر کرده اند.از آغاز تا قرن پنجم(هـ ق) تفکر و رفتار صوفیانه در ذهنیت جامعه ایرانی در حال شکل گیری و نمو بود؛ از این رو دیدگاه نویسندگان کتاب های تئوریک صوفیانه در این دوره بر عرفان دوره های بعد تأثیر فراوان گذاشت.در این مقاله نظر نویسندگان مهم این دوره درباره سماع و شرایط آن در تصوف بررسی شد تا روشن شود انجام سماع در آن دوره چگونه و با چه شرایط و اعتقاداتی در تصوف رواج داشت.به این منظور پس از ذکر مقدماتی در زمینه سماع، بررسی و تحلیل بحث سماع تا قرن پنجم(هـ ق) انجام شد.اساسِ این پژوهش بر نظر نویسندگانی است که چارچوب متصوفه به کتابهای نظریِ آن ها وابسته بوده است.در پایان روشن شد تا قرن پنجم هنوز پایکوبی در مجالس سماع چندان جایگاهی نداشته و تا آن زمان منظور متصوفه از سماع تنها گوش دادن به آواز و شعر و خرقه کردن جامه و بیخود شدن و فریاد زدن و نوعی حرکت بوده است نه بیش تر از آن.
دریای جان
از زبان نار تا زبان نور چگونگی تکوین نثر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از شکل گیری زهد تحت تأثیر علل و اسبابی چند، جریان فربه تصوف به دنبال درآمیختن اکسیر عشق با مس زهد پدید آمد و نثر عرفانی نیز از بطن نثر زاهدانه متولد شد و رشد و نمو یافت.این نثر نیز شاخه ای از نثر دینی است که از گونه های پرکاربرد نثر سده های نخست و دوم هجری در شکل های مختلف حدیث، تفسیر، خطابه و نامه بوده است.این نوشتار چگونگی شکل گیری و پدید آمدن نثر عرفانی از درون نثر زاهدانه و رشد و نمو آن را بررسی و تبیین می کند؛ بنابراین پس از بحث درباره علل و اسباب تکوین زهد به بررسی نثر زاهدانه و ویژگی ها، چهره های برتر و آثار آن پرداخته شده و در ادامه از چگونگی تکوین نثر عرفانی بعد از وارد شدن عشق در نثر زاهدانه، سخن به میان آمده است.با توجه به مهم ترین ویژگی های نثر عرفانی، این نتیجه حاصل شد که هم جریان های زهد و تصوف و هم نثرهای مربوط به این دو نحله، محصول دیالکتیک وابستگی به سنت و گریز از آن بوده است.
طرحی برای طبقه بندی قصه های مربوط به(اخبار از غیب) در متون عرفانی منثور تا قرن هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه های کرامت،بخشی از میراث فرهنگی است که می تواند دستمایه پژوهش های گوناگون جامعه شناسی،روان شناختی،ادبی،تربیتی،تاریخی و مانند آنها قرار بگیرد.تاکنون کوششی جدی در زمینه طبقه بندی این قصه ها انجام نشده است.این تحقیق بر آن است که طرحی نسبتا جامع ودقیق برای این منظور تهیه کند.در یک طبقه بندی کلان می توان کرامت ها را به سه طبقه بزرگ اخبار از غیب ،اشراف برضمایر و تصرف در طبیعت تقسیم کرد.هر کدام از این طبقه بندی ها ی بزرگ نیز به تیپ های اصلی وفرعی کوچکتری تقسیم می شوند و برای هر کدام از آنها شماره ای در نظر گرفته می شود،به طوری که هر کرامتی دقیقا درجای مشخصی قرار بگیرد و به سهولت در دسترس محققان باشد.در این مقاله صرفا به قصه های مربوط به «اخبار از غیب»می پردازیم و می کوشیم طرح کاملی برای این قبیل قصه ها ارائه کنیم.پس از بررسی متون عرفانی پیش از قرن هفتم،با استقصای تام،بیست و پنج تیپ اصلی و هفت تیپ فرعی به دست آمد.این بیست و پنج تیپ ،بخش نخست یک مجموعه سیصد تیپی را تشکیل می دهند.داده های این تحقیق ،ازسیزده متن مهم عرفانی تا پایان قرن ششم،فراهم آمده اند.
چاه راز ( شرح بیتی از خاقانی شروانی )
حوزههای تخصصی:
سر، ودیعه ای است نهاده در دل، که باید از نااهلان و نامحرمان، نهان داشته شود، در فرهنگ ما، به نگاه داشت راز، بسیار سفارش شده تا آنجا که رسیدن به مراد و مالا رستگاری را ، در گرو نهان داشت آن، برشمرده اند، هر چند تنگی سینه گنجایی راز را ندارد...
مضامین حرکت در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حرکت از اساسی ترین مولفه های شعر حماسی است. فردوسی در شاهنامه با استفاده بجا از کلمات، وزن، عناصر حرکتی و تصاویر گوناگون مرتبط با حرکت مهارت خود را در توصیف حالات و عواطف شخصیت های شاهنامه در موقعیت ها و صحنه های مختلف رزمی- حماسی و بزمی- غنایی به نمایش گذاشته است. زمان و مکان در شاهنامه اغلب ذهنی و درونی است تا واقعی و کمی و طبعاً حرکت نیز تابع این شرایط است. واژگان و افعالی که در بیان حرکات؛ بخصوص در صحنه های نبرد به کار رفته است، اغلب پویا و متحرک هستند. در ساختمان این نوع کلمات از واج هایی که شدت و صلابت را القا می کند، استفاده شده است تا جنبش و حرکت را بیشتر به مخاطب منتقل کند. برعکس، واژه هایی که در صحنه های بزمی و عاطفی به کار رفته انتقال دهنده حالات نرم و لطیف روحی است. صور خیال و عناصر داستانی همچون طرح، نقشه، توصیف و... نیز در ایجاد پویایی یا ایستایی حرکات و اعمال شخصیت ها در موقعیت های مختلف دخیل اند. هرچند قسمت عمده ای از تحرک کلام در شاهنامه مدیون لحن حماسی آن است که حتی در موقعیت های عاطفی نیز تغییری نمی پذیرد.گاهی معانی درونی کلمات نیز حرکات بیرونی را تفسیر و توجیه می کنند، مانند کلمه « اژدها» که حالت جنبش و پیچ و تاب آن بیانگر حرکت پر پیچ و خم نیزه و شمشیر است
دگرگونی گسترة کرامات در مناقب نامه های مشایخ تصوّف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کرامات همچون نقطة مرکزی تمامی روایت های منقبتی، بسامد و حضوری چشمگیر و نمایان در تذکره ها و مناقب نامه های مشایخ تصوّف دارد. این عنصر اساسی در گذر زمان، کمّا و کیفاً دچار تحوّل و دگرگونی شده است. در این مقاله می کوشیم نشان دهیم که توسعه و تحول تدریجی و تاریخی، حضور داستان های کرامت در طول حیات مشایخ، از پیش از تولّد تا پس از وفات آنها، شاخصه ای نوع نما و ژانریک در جریان تحوّل ژانر مناقب نامه است؛ به نحوی که می توان گفت اگر در آثار کهن متصوّفه، داستان های کرامت عمدتاً مربوط به دوران ولایت و رهبری شیخ بوده است، در مناقب نامه های متأخّر هیچ یک از مراحل حیات مشایخ بلکه حتّی ادوار پیش و پس از حیات آنها، خالی از داستان های کرامت نیست. به زعم ما، این تحول از منظر مطالعه درون متنی و ادبی، حاصل توسعه جریان شخصیت پردازی قهرمان، و در تحلیلی برون متنی حاصل پیدایش نظریه های جدید در تصوّف، و توسعه ابعاد قدرت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مشایخ صوفیّه در دوره های متأخر است.
حقیقت انسان در عرفان نظری
حوزههای تخصصی:
ابن عربی حقیقت انسان را لطیفه ای ربانی می داند که حق تعالی آن را از روح خود در جسم انسان دمید. این لطیفه همان «قلب» است؛ جوهر نورانی مجرّدی که واسطة میان روح و نفس است و انسانیّتِ انسان با آن تحقق می یابد. قلب، رییس بدن و مورد خطاب الهی است، عقلی است که خدا را تعقل می کند و از آنجایی که حقیقت انسان است، قادر به ادراک ذات تمامی اشیاء است و چون به نور معرفت روشن شود، آیینة تجلی همة معارف الهی می گردد. این حقیقت محلِ صور الهی است و هر صورتی را می پذیرد: چراگاه آهوان، دیر راهبان، خانة بت ها، کعبة طواف کننده، الواح تورات و کتاب قرآن.
بررسی کارکردهای نمادین زمان در شعر عرفانی با تکیه بر دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در غزلیات حافظ، لحظه های زمان نه همانند است و نه پیوسته. وی دو نوع زمان مقدس و نامقدس را تجربه می کند: یکی استمرار ناپایدار ایام است؛ یعنی زمان معمولی و دیگری توالی کشف و شهودها و ادراک ابدیت هاکه در لحظه هایی خاص با فاصله گرفتن از هستی مادی و معمولی خود به آنها دست می یابد. با ورود در این زمان نمادین، روح حافظ با حقایق پوشیده هستی پیوند می یابد و برای وی کشف و شهودهایی رخ می دهد. در دیوان حافظ از این مفهوم نمادین زمان با واژه هایی از قبیل دوش، دی، دیشب، سحر، سحرگه، ازل، صبحدم، بامداد و . . . یاد شده و در هر یک به تناسب مقام، یکی از تجربه های او بیان شده که در نتیجه جذبه و الهام به آنها رسیده است. این مقاله به منظور بررسی تعابیر راز آلود زمان در غزلیات حافظ به روش کتابخانه ای نوشته شده و اطلاعات به دست آمده، پس از طبقه بندی و تحلیل به صورت توصیفی و با بهره گیری از فن تحلیل محتوا ارایه شده است.
«حقیقت محمدی» در آثار عرفانی با نگاهی برانیس العارفین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جهان بینی عرفانی «حقیقت محمدی» به عنوان واسطه آفرینش هستی، آینه تمام نمای عظمت حق، تعین اول، مظهر کامل ترین اسم خداوند (اله)، قطب الاقطاب، انسان کبیر، قلم اعلی و روح اعظم معرفی شده است.دیگر اصناف آدمیان نیز به دلیل خلقت متمایز و اختصاص وجودی خود با تفاوت مراتب از چکیده و عصاره نور اعظم به گونه ای بهره مند می شوند و تنها راه تقرب دوباره به این حقیقت و تولد مجدد نیمه الوهی وجود آدمی، تزکیه باطن، سیر استعلایی و نیل به شهود یا درون یافت حقیقت است که به دیدار با «من برتر» یا «فرامن» در نوع انسان و هماهنگی متقن ذهنیت و عینیت می انجامد.این تحقیق به روش «تحلیل محتوا» به انجام رسیده است؛ و هدف از این پژوهش بررسی و تحلیل مفهوم «حقیقت محمدی» در برخی از آثار عرفانی و تبیین نقش و جایگاه معنوی و قدسی آن در سلسله نبوت و هستی انسانی بوده است.
عرفان و شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ ادبیات فارسی، سرشار از تاثیر و تاثرات حقایق عرفانی از لطایف و ظرایف شعر و ادب فارسی و نیز ادبیات فارسی از اندیشه های متعالی و بلند عرفانی است.اما به راستی این کنش ها و واکنش ها از کجا آغاز می شود، چه هنگام به اوج و شکوفایی خود می رسدو تاکجا دامن می کشد؟ این مقاله می کوشد با بررسی اجمالی آثار چهار شاعر بزرگ وعارف نامدار، حکیم سنایی غزنوی، شیخ فرید الدین عطار نیشابوری ، مولانا جلال الدین رومی و لسان الغیب حافظ شیرازی ، تحول و تکامل شعر عارفانه و تاثیر متقابل شعر و عرفان در ادبیات فارسی را بازکاود و ازاین رهگذر به نتایج تازه و جدیدی برسد.