فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۴۱ تا ۴٬۵۶۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
منبع:
ادبیات پایداری سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
253 - 275
حوزههای تخصصی:
در اوایل سده سوم پیش از میلاد و روزگاری که با فروپاشی قدرت هخامنشی، حکومتی بیگانه زمام امور را در دست گرفته بود، قومی ایرانی از مناطق شرقی ایران زمین برخاسته و حکومتی ایرانی برپا داشت. از ویژگی های این حکومت که با عنوان پارتیان/ اشکانیان شناخته می شوند، هنر جنگجویی و مرزبانی بود که سبب گردید در تاریخ ایران، دورانی با عنوان عصر پهلوانی و حماسی آغاز گردد. بدین سان مسئله اصلی در این پژوهش بر این مبنا است که اشکانیان به عنوان میراث داران دولت هخامنشی و دولتی ایرانی چه نگرشی به قلمرو و مرز داشته و برای حفظ حدود و ثغور کشور، چه اقداماتی انجام داده اند و عملکرد ایشان در این زمینه، سبب وقوع چه رخدادهایی در تاریخ ملی (اساطیری) ایران گردیده است. در این راستا با بررسی منابع تاریخی و روایات ملی و بر مبنای توصیف و تحلیل اسناد و مدارک موجود، از جمله دستاوردهای پژوهشِ حاضر آن است که اشکانیان در تقسیمات کشوری و برخی عناوین حکومتی به شیوه هخامنشیان عمل کرده و در پاسداری از قلمرو از شگردهای آنان بهره برده اند؛ بنابراین، افزون بر استقرار اقوام جنگجو در مرزها به عنوان مرزبانان، عملکرد ایشان در حراست از قلمرو سبب گردید که برخی شهریاران اشکانی را در تاریخ اساطیری ایران در نقش پهلوانان مشاهده کنیم؛ پهلوانانی که در پاسداری از مرزها شهره گشته و بزرگ ترین خویشکاری آنان «مرزبانی/ Marz(o)bān» قلمداد می گردد که عنوان و سِمَتی است که از ابداع اشکانیان به شمار می رفت.
بررسی فرایند فردیت در داستان حماسی ادیسه ی هومر براساس روان شناسی تحلیلی و کیمیاگری یونگ
حوزههای تخصصی:
ادیسه ی هومر یکی از داستان های حماسی منظوم جهان است که از دیدگاه های مختلفی قابل نقد و بررسی می باشد. در رهگذر نقد ادبی، با بررسی روان شناسانه و کیمیاگرانه ی ادیسه، جنبه های مبهم و ناشناخته ی این اثر حماسی کشف و روشن خواهد شد. ادیسه هومر شرح داستان اولیس، قهرمان یونانی است که می خواهد از جنگ تروا به خانه و سرزمین خود بازگردد ولی و در راه بازگشت درگیر ماجراهای بسیاری می شود و خطرات و تجربیات متعددی را از سر می گذراند. ادیسه، سفر به ناخودآگاه روان اولیس و کشف محتویات و جنبه های پیدا و پنهان، آن است. ما در این پژوهش بر آنیم تا سفر اسرارآمیز و فرایند فردانیتِ اولیس قهرمان ادیسه را بر اساس تحلیل روان شناسانه و کیمیاگرانه ی یونگ مورد بررسی قرار بدهیم. فرایند فردیّت زمانی رخ می دهد که در جریان رشد و تعالی شخصیّت، مرکز شخصیّت از خودآگاه به قسمتی میان خودآگاه و ناخودآگاه منتقل می-شود، و شخص سعی می کند از مجهولات زندگی معنوی خود پرده بردارد و زندگی را متعادل و پایدار سازد. بنابراین اولیس باید مسیری پر پیچ و خم و دشوار را طی کند و در این سفر اسرارآمیز، با کهن الگوهای ناخودآگاهش روبه رو شود و با آن ها آشنا شود. تا به هدف غایی و تمامیت دست یابد. از آن جایی که بین کهن الگوهای یونگ و تفکّر کیمیاگری رابطه ی نزدیکی وجود دارد شخصیت اولیس را می توان به کیمیاگری توصیف کرد که در پی فرایند فردیت بخش های پست و حقیر وجودش را به امری والاتر چون طلا می رساند، یعنی به وحدت اضدادِ وجود، که رسیدن به تمامیت و خود است.
تحلیل تطبیقی آیین کشورداری در شاهنامه و تِلِماک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه حکیم فردوسی از آثار حماسی طراز اول در ادب فارسی است و با آثار برجسته ادب جهانی می تواند برابری کند. این کتاب حاوی اطلاعات مهمی از آغاز آفرینش تا زمان مؤلف است و می توان موضوعات فراوانی از آن را با آثار مشهور و برتر ادب جهانی مقایسه و بررسی کرد. یکی از آثار معروف جهان، تلماک اثر فِنلون فرانسوی است که کتابی حماسی تعلیمی شمرده می شود. در شاهنامه نیز افزون بر حماسه، می توان تعالیم و آموزه های اخلاقی بسیاری را مشاهده کرد. ازاین رو، می توان موضوعات مشترکی را در تطبیق دو اثر شاهنامه و تلماک جست. یکی از موضوعات مشترک در دو بخش حماسی و تعلیمی، «آیین کشورداری» است که در هر دو اثر جلوه خاصی دارد. مهم ترین پرسش مطرح در این جستار این است که کدام یک از دو اثر، در بُعد اخلاقی و تعلیمی غنی تر است؟ بدین نتایج رسیده ایم که اولاً هرچند شاهنامه و تلماک در موضوع کشورداری، در هر دو زمینه حماسه و تعلیم سخنان مشترکی دارند، می توان برتری شاهنامه را در هر دو حوزه بر تلماک مشاهده کرد. ثانیاً آیین کشورداری در شاهنامه معمولاً بر اصول و مبانی دینی استوار است، درحالی که در تلماک دین در کشورداری مطرح نیست. ثالثاً آیین کشورداری در شاهنامه معمولاً در قالب سفارشی از شاهان پیشین برای شاهان پسین است و جنبه حماسی و حکم و اجبار در آن بیش از تلماک است که در قالب گفت وگوی دوسویه بین مانتور و تلماک با جنبه تعلیمی ارائه شده است.
اسطوره «یاد و فراموشی» در «درخت گلابی»ِ «گلی ترقی»
حوزههای تخصصی:
نمونه های فراوانی از اسطوره «یاد و فراموشی» را می توان در میان اقوام، قبایل و تمدن های مختلف یافت. این بُن مایه اصیل هم چون موتیفی تکرار شونده، در پیرنگِ رمان ها و داستان های کوتاه معاصر به چشم می خورد. هدف پژوهش حاضر، معرفی و تحلیل نمونه ای از اسطوره «یاد و فراموشی» در یکی از داستان های نویسندگان معاصر ایران است. داستان «درخت گلابی»ِ«گلی ترقی»، روایتی است از فراموشی و سترونی ذهنِ راوی که به یاری ماجرای درخت گلابی و یاد روزهای روشن پیشین، فردیت خود را بازمی یابد. گلی ترقی با به کارگیری یکی از خاص ترین نمادهای «گلابی» که کمتر مورد توجه بوده، باروری و شیرینی را به قهرمان داستان بازمی گرداند؛ اما این بازگشت با به یادآوردن و مرور خاطره ها صورت می گیرد. در زمانی که راوی باید به عشق ارج می نهاد، به دنیای بیرونی و سیاست می پردازد؛ همین امر، موجب «فراموشی» هویت راوی گشته، ذهن او را بی مایه می سازد. نویسنده خاطرات باغ را مرور می کند و با یاد آوردنِ خاطرات باغ، در هیئت بازگشت به من اصیل و خویشتنِ خویش تبلور می یابد.
اُلّاه خوانی: تجلی عشق و حماسه در جشن های کویرنشینان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سروده های محلی یکی از دلنشین ترین گونه های ادبیات شفاهی اقوام ایرانی است. این سروده ها در درازنای تاریخ، همپای همیشگی و جدانشدنی محافل و نَقل رایج مراسم و گردهمایی های اقوام بوده است. برخی از این نواها، با وجود جذابیت لفظی، معنایی و فرهنگی فراوان، بنا به دلایل گوناگون ازجمله بی توجهی پژوهشگران حوزه ادبیات عامه و نیز عدم ارتباط گسترده گویشوران آن با مراکز فرهنگی-تحقیقاتی، تاکنون دورازدسترس و ناشناخته مانده است.
«اُلّاه» یکی از بوم نواهای عامه خیال انگیز منطقه کویر است که ساکنان روستاهای جنوبی شهرستان های شاهرود و دامغان (منطقه طُرود و سرکویر) از گذشته های بسیار دور آن ها را در مراسم عروسی خود به کار می بردند و تا کنون نیز پایایی و پویایی خود را حفظ کرده است. در این نوشتار کوشیده ایم تا علاوهبر معرفی اُلّاه، برای نخستین بار به بررسی ویژگی ها، نکته های ادبی و مشخصات اختصاصی آن بپردازیم و از این رهگذر، پیوندهای این آیین سُرور با ریشه های کهن فرهنگ ایرانی را بشناسانیم و نیز برخی ویژگی های حاکم بر فرهنگ عامه گویشوران را واکاوی کنیم.
پیکرگردانی در افسانه غنایی «نل و دمن» فیضی دکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هفدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
117 - 132
حوزههای تخصصی:
شیخ فیضی دکنی (1595-1547م) از شاعران پارسی گوی هند است. او به دربار جلال الدین اکبرشاه راه یافت و به مرتبه امیری و ملک الشعرایی رسید. او در قصیده، غزل و مثنوی صاحب مقامی شامخ است. فیضی به تقلید از نظامی، مثنوی «نل و دمن» را به نظم کشیده است. پدیده پیکرگردانی (Metamorphoses) و (Transformation) که به دگرگونی چهره یا تغییر شکل موجودات تعبیر شده است، در قصه ها و افسانه های مردم هند جایگاه ویژه ای دارد. فراوانی پیکرگردانی در قصه ها و افسانه های جهان و به طور خاص در میان قصه ها و افسانه های مردم هند که نسل به نسل روایت شده است، نشان از اندیشه های ریشه دار اساطیری در تفکرات عامیانه مردم سرزمین هند دارد. شخصیت هایی که دارای قدرت سحر و جادو هستند، در هر جای افسانه ها و قصه ها که نیاز باشد، دست به تغییر حالت می زنند و در قالب استحاله های گوناگون نمایان می شوند. این پژوهش، به شیوه توصیفی- تحلیلی و استواری بر چارچوب نظری می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که شاخص ترین انواع پیکرگردانی و همچنین کارکرد و نقش این پیکرگردانی ها در افسانه غنایی «نل و دمن» چیست؟ مطابق دستاوردهای تحقیق، بیش ترین نوع استحاله های موجود در افسانه «نل و دمن» مربوط به استحاله انسانی و استحاله انسان به حیوان است.
فصل هفتم: صحبت با آدمیان
غرب ستیزی صادق هدایت در داستان «تخت ابونصر» با تکیه بر دیدگاه ادوراد سعید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
23 - 50
حوزههای تخصصی:
داستان «تخت ابونصر» صادق هدایت درباره حضور امریکایی ها در ایران است که به دنبال کاوش در ایران و یافتن آثار تاریخی ایران هستند. این گروه کاوشگر در استان تاریخی فارس به کاوش درباره ایران و فرهنگ، آداب و رسوم ایرانیان می پردازند. صادق هدایت از طریق لحن، کنایه و تعلیق به ما نشان می دهد که غربیان در پی غارت ایران هستند. هدف از این مقاله تفسیر شرق شناسانه از داستان «تخت ابونصر» صادق هدایت است. این مقاله، تقابل غرب و شرق را از دیدگاه شرق شناسی ادوارد سعید بررسی می کند. طبق نظر شرق شناسی غرب هماره به دنبال شناخت از دیگر فرهنگ ها است تا خود را برتر و دیگر فرهنگ ها مخصوصا فرهنگ شرق را ابتر نشان دهد. یافته های این تحقیق نشان می دهد تفکر و تقابل دوگانه برتر و ابتر در داستان تخت ابونصر حاکم است و غرب هماره خود را برتر و شرق را ابتر در نظر می گیرد. هدایت در برابر حضور غربیان در ایران پایداری می کند و به تاراج رفتن و ضبط ثروت های مادی و معنوی این سرزمین توسط غربیان را نشان داده است.
جلوه های ادبیات مقاومت و پایداری در رجزهای علوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
229 - 251
حوزههای تخصصی:
امام علی (ع) زمامداری باتقوا بود که برای تجدید اسلام از بدعت هایی که در آن راه یافته بود، تلاش فراوانی نمود. با توجه به اینکه جنگ های آن حضرت (ع) علیه دشمنان اسلام به عنوان جنگ های سرنوشت ساز اسلام در طول تاریخ مطرح است، شناسایی جلوه های پایداری و مقاومت در مبارزه علی (ع) با دشمنان، موضوعی ضروری است. این پژوهش درصدد است با اتخاذ روش توصیفی- تحلیلی، جلوه هایی از مقاومت و پایداری را در اشعار حماسی و رجزهای علوی ترسیم نموده و به تصویر بکشد. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که مؤلفه های پایداری و مقاومت همچون مرگ و شهادت در راه خدا، صبر و پایداری، شجاعت و دلیری، افتخار به نسب و ارعاب و تهدید دشمن در رجزهای علوی تجلّی یافته است. امام علی (ع) با تأسّی از قرآن، زیباترین و بلیغ ترین رجزهای حماسی را در مبارزه علیه دشمنان در بیان فخیم شعری و ادبی به تصویر کشیده اند.
حماسه گیلگمش
حوزههای تخصصی:
قطب نمای طنز؛ طنز مطلوب در رسانه ملی از نگاه فرزانگان و فرهیختگان
حوزههای تخصصی:
تحلیل روایی داستان کوتاه «داش آکل» بر اساس نظام های گفتمانی کنشی و شوشی گرمس
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
239 - 262
حوزههای تخصصی:
این مقاله به تحلیل روایی داستان کوتاه «داش آکل» نوشته صادق هدایت بر اساس نظام های گفتمانی کنشی و شوشی گرمس اختصاص دارد. هدف اصلی این مقاله یافتن سازه های داستانی مورد نظر گرمس برای مقایسه ی نظام های گفتمانی کنشی و شوشی با تکیه بر چگونگی گره خوردگی و تأثیرگذاری متقابل آن ها و بررسی دلایل شکست در عبور از نظام گفتمانی کنشی به نظام گفتمانی شوشی یا همان چرخه گفتمانی در این داستان است. در تحلیل روایی این داستان بر اساس نظام گفتمانی کنشی خواننده شاهد حضور داش آکل و کاکارستم به عنوان کنش گرهای بالقوه و بالفعلی است که یکی برای حفظ ابژه ارزشی پهلوانی و لوطی صفتی و دیگری برای بدست آوردن همان ابژه ارزشی به صورت موازی رابطه ای تعاملی از نوع القایی به میدان داری کاکارستم برقرار می کنند تا این که از میانه داستان با نمایان شدن مرجان به عنوان ابژه ارزشی دیگر و با درگیر کردن داش آکل به عشق، کنش های او را به تأخیر می اندازد. اما در تحلیل روایی داستان بر اساس نظام گفتمانی شوشی درمی یابیم که چگونه کنش گر با دریافت ناگهانی میزان زیادی انرژی از طرف ابژه ارزشی به شوش گر تبدیل می شود و پس از طی فرایندهای حسی ادراکی و ابعاد دیگر گفتمان دچار وضعیتی جدید می شود که می توان آن را حرکت به سوی وصال معشوق نامید.
با کلک اندیشه (9): (کیومرث صابری) با هم گریسته بودیم
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیلِ پیدایی و پایاییِ «نگاهِ انسانی» در ادبیات داستانی جنگ تحمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ از دیرباز یکی از مشئوم ترین و مذموم ترین رخدادها در جهان بوده؛ امّا همین پدیده زشت هرجا که سمت وسو و صبغه دفاعی به خود گرفته، عملی شرافتمندانه و شجاعانه قلمداد شده است. با آغاز جنگ هشت ساله عراق علیه ایران، گونه تازه ای از ادبیات با عنوان ادبیات دفاع مقدّس و جنگ در ایران پا به عرصه وجود گذاشت و داستان نویسان به تبعِ نوع رویکردشان به جنگ که شامل ارزش محور، جامعه محور، انتقادمحور، انسان محور و یا تلفیقی از آنها بود، به بازنماییِ هنریِ برداشت ها و استنباطات خود از این واقعه عظیم پرداختند. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای، نقطه آغازِ نگاهِ انسانی به جنگ و سیر ِرو به تزاید آن در طول جنگ و سال های بعد از آن را در ادبیات داستانی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داده است. برآیند تحقیق نشان می دهد که علیرغم غلبه گفتمانِ حماسی و ارزش محور در بستر زمانی جنگ، برخی از نویسندگان از همان ماه های آغازین مخاصمه با رویکردی انسانی به آفرینش آثار داستانی پرداختند و با گذر زمان، خصوصاً فاصله گرفتن از سال های جنگ، توجه آنان و دیگر نویسندگان به مضامین والای انسانی و موقعیت بُغرنجِ انسانِ قرارگرفته در شرایط خاصّ جنگ، افزایش یافته و این روند در طول دهه 80 به اوج خود رسیده است.
بررسی استعاره های مبتنی بر نام حیوانات در ادبیات دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به مطالعه عبارات استعاری مبتنی بر نام حیوانات در ادبیات دفاع مقدس می-پردازد. تحلیل عبارات استعاری حیوانات، بر اساس چهارچوب لیکاف و جانسون انجام شده است. بر اساس این دیدگاه شناختی، استعاره فقط به یک آرایه ی ادبی به عنوان یکی از صور کلام اطلاق نمی شود، بلکه فرایندی فعال در نظام شناختی بشر محسوب شده تا جایی که استعاره های مفهومی یکی از راه های اساسی در درک افراد از مفاهیم در نظر گرفته می شود. مقاله حاضر در پی یافتن تفاوت هایی است که در به کار گیری استعاره های مبتنی بر نام حیوانات در مورد نیروی خودی و نیروی دشمن وجود دارد. مسئله دیگری که پیش روی این تحقیق است، بررسی فرهنگی هر یک از این عبارات استعاری می باشد. روش انجام این پژوهش به صورت توصیفی– تحلیلی بوده است. داده های این مقاله از 30 کتاب برگزیده جشنواره دفاع مقدس با قالب داستان گرفته شده است. نتایج و یافته های این تحلیل نشان می-دهد که حوزه حیوانات به عنوان حوزه مبدأ، یکی از پرکاربردترین حوزه های استعاری می -باشد و بیشترین تعداد اسامی حیواناتی که بالاترین درجه ی توهین و حیوانیت را به همراه دارند، برای اشاره به نیروی دشمن استفاده شده است. اما برای اشاره به نیروهای خودی از تعداد کمی از اسامی حیوانات استفاده شده و این اسامی دارای بار معنایی مثبت می باشند.
نقد روانشناختی شخصیت گشتاسپ در داستان رستم و اسفندیار بر اساس روان شناسی یونگ
حوزههای تخصصی:
نقد کهن الگویی آثار ادبی از فروع نقدهای روان شناختی است که در دهه های اخیر همچون مطالعات میان رشته ای دیگر، رونق و روایی یافته است. شاهنامه نیز با زیر ساخت اساطیری ویژه ی خود روایت گر داستان ها و شخصیت هایی است که از ریشه و پیشینه ی ژرف اسطوره ای برخوردارند. این اثر از جمله آثاری است که در آن کهن الگوهای (آرکه تایپ ) یونگ نمودی برجسته یافته است. کهن الگو به نشانه ها و نمادهای یکسان در فرهنگ های مختلف گفته می شود و نمود ویژه ی این کهن الگوها در شاهنامه به این دلیل است که این کهن الگوها، بسیار دیرینه اند وکاربرد آن ها در داستان های اساطیری و حماسی نشان گر وجود ناخودآگاه جمعی در میان ملت ها و انسان ها از گذشته تاکنون است . در این جستار سعی شده است بااستفاده از آموزه های روانشناسی و نقد کهن الگویی، شخصیت گشتاسپ مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد، به این شیوه که شخصیت گشتاسپ در راستای کهن الگوهایی چون، عقده، سایه، نقاب و... مورد توجه قرار می گیرد
آنسوی خلیج بنین
آفاق در شعر نظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۸
67 - 76
حوزههای تخصصی:
علاقه برخی شاعران و نویسندگان به استفاده از یک واژه خاص می تواند متضمن معنا و مفهومی پنهان باشد. نظامی گنجه ای در آثارش (خمسه)، به نسبت دیگر شاعران هم عصرش از واژه «آفاق» زیاد استفاده کرده است.(پنجاه بار) با توجه به اینکه نام همسر محبوب شاعر «آفاق قبچاقی» است که بعد از سرودن مخزن الاسرار با او ازدواج کرده و قبل از سرودن خسرو و شیرین درگذشته است، نویسندگان این مقاله بر این باورند که غم از دست دادن آفاق قبچاقی و علاقه مفرط نظامی به او سبب شده که شاعر به صورت ناخودآگاه ،واژه «آفاق» را بسیار به کار ببرد.حتّی زمانی که استفاده از یک مترادف دیگر مانند: عالم، مُلک، دنیا و ... امکان پذیر و حتی مناسب تر بوده است. در این نوشته با بررسی آماری کاربرد این واژه در آثار چند تن از شاعران هم عصر نظامی و همچنین بررسی کاربرد این واژه و بسامد آن در منظومه های نظامی مشخص شده است که هرچه از زمان مرگ آفاق گذشته است ، میزان استفاده از این واژه نیز کم تر شده است.در این نوشته برای بررسی آماری از نرم افزارهای دُرج و گنجور استفاده شده است .
کاربرد انواع و اغراض کنایه در مقامات بدیع الزمان همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هفدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
169 - 188
حوزههای تخصصی:
بدیع الزمان همدانی از نویسندگان زبردست عرب زبان در قرن چهارم هجری است که ابتکار فن مقامه نویسی را به نام خود ثبت کرده است. او در بخش هایی از مقامات خود با هنرمندی خاص، از اسلوب کنایه برای القای معانی بهره برده است. کنایه اسلوب بلاغی است که نویسنده با بیان مبهم، مقاصد خود را بیان می کند. به عبارت دیگر، کنایه از اسلوب های بیان است که به روش مجاز به انتقال معانی می پردازد. این نوع مجاز قرینه مانعه ندارد و می توان معنای حقیقی را -با آنکه مدنظر نیست- در کنار معنای مجازی اراده کرد. این پژوهش در پی آن است که با بررسی کنایه در مقامات بدیع الزمان همدانی به روش توصیفی- تحلیلی، پاسخی برای این سؤال بیابد که نویسنده هنر پرداختن به کنایه را با چه اغراضی به کار برده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نویسنده انواع کنایات موردنظر علمای بلاغت را با اغراض مختلفی چون ترسیم امور معقول به محسوس، احترام، تفاؤل و تطیر، دلیل و برهان، ذم، فخر، استرحام، استهزاء، بزرگداشت، کراهت از ذکر نام، مدح، مبالغه و... به کار برده است.
بررسی مجموعه «قصه، بازی، شادی» با رویکرد خواننده درون متن
حوزههای تخصصی:
هر نویسنده به هنگام آفرینش یک اثر، مخاطبی فرضی دارد که به مقتضای حال و مقام او می نویسد. این مخاطب که در اصطلاح نقد ادبی «مخاطب درون متن» نامیده می شود، بعدها نظر بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرد تا اینکه نظریه ای با همین عنوان شکل گرفت. پیرو اقبال نظریه پردازان به این رویکرد، ایدن چمبر با مقاله تأثیرگذار خود، «مخاطب درون متن»، این مقوله را به طور جدی در ادبیات کودک مطرح کرد. در حقیقت، نقد و تفسیر آثار کودکانه با رویکرد مخاطب درون متن، می تواند میزان کودکانه بودن یک اثر را آشکار کند. از آنجا که مجموعه ده جلدی قصه، بازی، شادی مرتضی خسرونژاد، از نمونه های برجسته ادبیات داستانی کودکانه است، به منظور تبیین جایگاه کودک، مخاطب درون آثار با روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت.با توجه به بررسی انجام شده می توان گفت لحن، زبان، ساختار و عناصر طرح شده در اثر و به طور کلی سبک قصه ها، حضور کودک خردسالی را در آنها نشان می دهد و پس از عنصر سبک، به ترتیب، زاویه دید، طرفداری و سرانجام شکاف های گویا در کشاندن کودک به درون متن سهیم هستند.