فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۱۴۱ تا ۶٬۱۶۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
علاوه بر مهارت های زبانی در ترجمه که در طول چند دهه گذشته همواره مورد توجه محققان این رشته بوده، بسیاری از مباحث و مطالعات جدید در حوزه کیفیت ترجمه، معطوف به تأثیر غیرقابل انکار جنبه ذهنی و شناختی مترجم در ترجمه شده است. در این تحقیق در پی این هستیم تا از این رویکرد روان شناسانه استفاده کنیم و به بررسی رابطه احتمالی بین مفهوم نوظهور هوش روایی (در حوزه مطالعات ترجمه) و کیفیت ترجمه بپردازیم. در این مطالعه رابطه محتمل بین هوش روایی و کیفیت ترجمه مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق 104 دانشجوی سال چهارم ترم آخر رشته مطالعات ترجمه در مقطع کارشناسی شرکت کردند. یافته های تحقیق نشان دادند که رابطه معناداری بین کیفیت ترجمه دانشجویان و هوش روایی آن ها وجود دارد. تمام زیرگروه های هوش روایی نیز با کیفیت ترجمه رابطه ای معنادار داشتند. به علاوه، در این تحقیق تفاوت معناداری بین کیفیت ترجمه دو گروه دانشجویان با هوش روایی بالا و دانشجویان با هوش روایی پایین وجود داشت. در پایان، یافته های تحقیق مورد بحث و بررسی قرارگرفته اند و به نتایج حاصل از آن اشاره شده است.
بررسی خطاهای دستوری در روایت های نوشتاری دانش آموزان کم توان ذهنی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طبقه بندی، تحلیل و مقایسه انواع خطاهای دستوری در روایت های نوشتاری دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر شهر تهران در مقطع ابتدایی (پایه های سوم، چهارم، پنجم) و مقطع پیش حرفه ای (اول، دوم و سوم) انجام شده است. این پژوهش را می توان در زمره پژوهش های اکتشافی قلمداد کرد. پس از کشف خطاهای دستوری، طبقه بندی خطاها با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی صورت می-گیرد. ابزار پژوهش چهار داستان مصور است که روایی شان مورد تأیید متخصصان قرار گرفته است و داستان این تصاویر توسط تک تک دانش آموزان به صورت نوشتاری روایت می شود. نمونه آماری 125 دانش آموز در مقطع ابتدایی و 143 دانش آموز در مقطع پیش حرفه ای در چهار مدرسه ویژه این دانش آموزان است. انتخاب مدارس به روش تصادفی نظام مند و انتخاب دانش آموزان با هدف گردآوری حداکثر داده ممکن، از طریق نمونه گیری در دسترس متشکل از کلیه دانش آموزان داوطلب در مدارس مورد نظر بوده است. اخطاهای دستوری در نمونه های مورد بررسی به دو گروه خطاهای ساخت واژی-نحوی (کاربرد اشتباه وندهای زمان، وجه و نمود؛ عدم مطابقه فعل با فاعل و عدم مطابقه اسم با ضمیر ) و خطاهای نحوی (حذف، افزودن، قلب، جایگزینی، هم آمیزی) قابل تقسیم است. حذف با 25% و کاربرد اشتباه وندهای زمان، وجه و نمود با 23% فراوانی، پر رخدادترین خطاها هستند. پربسامدترین خطاهای دستوری در کاربرد حرف اضافه دیده می شود. خطاهای نحوی 51 درصد و ساخت واژی-نحوی 49 درصد خطاها را در بر می گیرند که با توجه به گسترده تر بودن مقولات طبقه بندی شده در حیطه خطاهای نحوی، این توزیع درصد خطاها می-تواند نشان دهنده ضعف بیشتر این دانش آموزان در مقوله تصریف باشد.
Comprehension Strategy Instruction and Iranian High School EFL Learners' Reading Anxiety and Reading Comprehension(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study was conducted to examine empirically and systematically the effect of explicit instruction of comprehension strategies on EFL learners’ reading anxiety and reading comprehension in Iranian high schools. To this end, two intact classes (65 students) participated in this study as members of control and experimental groups. The experimental group underwent 10 sessions of reading strategies training based on McNamara, Ozuro, Best, and O’Reilly's (2007) 4-pronged Comprehension Strategy Framework. Data were collected through the employment of Saito, Garza, and Horwitz's (1999) Foreign Language Reading Anxiety Scale (FLRAS) and Preliminary English Test (PET) multiple-choice reading comprehension tests. All the students filled the FLRAS questionnaire and took the reading comprehension test two times, once as a pre-test one week before the beginning of instruction and the other as a post-test one week after the instructional treatment. After the post-test, a group of 7 students who received instruction participated in the focus group interview. T-tests were used to analyze the obtained statistical data. It was revealed that explicit reading strategy instruction was quite beneficial in improving EFL high school students' comprehension and reducing their anxiety level, while reading anxiety and reading comprehension were negatively correlated. The results of the interview with the focus group revealed the positive effect of strategy training on learners' reading comprehension and alleviating reading anxiety. This study rendered some educational implications for materials developers and instructors to invest on reading as a fundamental skill in education.
پرورش توانش بینا فرهنگی در«پراسپکت یک» براساس دیدگاه معلمان زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه ی حاضر، بررسی دیدگاه معلمان زبان انگلیسی درخصوص توان بالقوه ی یکی از کتب ملی آموزش زبان انگلیسی به نام پراسپکت یک درپرورش توانش بینافرهنگی دانش آموزان مقطع اول متوسطه است. هفتاد معلم با سابقه ی تدریس کتاب مزبور ازطریق روش نمونه گیری دردسترس برای پاسخ گویی به پرسشنامه ای محقق ساخته انتخاب شدند؛ علاوه براین، 22 نفر ازآنان در مصاحبه ای نیمه ساختار یافته شرکت نمودند. نتایج نشان داد که کتاب موردنظر فاقد توان بالقوه ی لازم برای پرورش «توانش بینافرهنگی» است. همچنین، نتایج مصاحبه حاکی از آن بود که (الف) هم کتاب های پیشین و هم کتاب پیش رو به لحاظ پرورش توانش بینافرهنگی عملکرد ضعیفی دارند، (ب) کتاب موردنظر فاقد اهداف بینافرهنگی است، (ج) عملکرد کتاب به لحاظ ویژگی های فرهنگی و بینافرهنگی، ازدیدگاه دانش آموزان قابل قبول نیست؛ (د) فعالیتهای این کتاب، توانش بینافرهنگی را تقویت نمی کند؛ و (ه) عدم معرفی فرهنگ زبان خارجی و سایرفرهنگ ها، نگرش بسته و متعصبانه به روابط بین انسانی، و بومی سازی افراطی از نقاط ضعف اصلی کتاب می باشد.
مقاله به زبان انگلیسی: تأ ثیر سه شیوه آموزشی واژ گان :اجزا ء سازنده واژ گان ، فلش کارت و سر نخ های با فتی بر یاد سپاری فوری و با تأ خیر واژگان دانش آ موزان پایه سوم دبیر ستان (The Effect of Three Vocabulary Learning Strategies of Word-part, Word-card and Context-clue on Iranian High School Students’ Immediate and Delayed English Vocabulary Learning and Retention)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژ وهش حا ضر مقایسه ی تا ثیر سه شیوه آ موزشی واژگان :شیوه تدریس اجزا ء سا زنده واژ ها ، فلش کارت و استفاده از شیوه سر نخ های متنی بر یاد سپاری بلا فا صله و با تأ خیر واژگان دانش آ موزان پا یه سوم دبیر ستان های ایران است.به همین دلیل نود دانش آ موز در این پژ وهش شر کت نمو دند که مشغول تحصیل در مدارس تبریز بودند.برای اطمینان از همگن بودن آن ها ، آزمون پت به آ ن ها داده شد ، بر پایه نتا یج بدست آ مده بیست نفر از هر کلاس انتخاب شدند و این سه کلاس دست نخورده به صورت تصا د فی در سه گروه آ موزشی قرار گر فته اند. ابتدا به عنوان پیش آزمون شصد واژه به عنوان پیش آ زمون به آن ها داده شد که چهل تا از آ ن ها نا شنا خته برای دانش آ موزان بودند، هر کلاس تحت تدریس یک شیوه قرار گر فت ، و آ موزش های لازم داده شد .برای فهمیدن تأثیر هر شیوه تدریس در آ خرین جلسه پس آ زمون متشکل از چهل واژه داده شد و بعد از چهار هفته پس آ مون با تا خیر داده شد و نمرات بدست آمده با استفاده از آ مون انو وا مقایسه شد .نتا یج بدست آ مده نشان داد که تا ثیر سر نخ های با فتی بر یادگیری واژ ها بیشتر از شیو های دیگر است .نتا یج بدست آمده مفید برای اساتید زبان ،دانش آ موزان ، مدارس و دانشگا ها است
بررسی واژة «دیدن» براساس معناشناسی قالبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقالة حاضر به بررسی واژة «دیدن» از منظر معناشناسی قالبی می پردازیم و نشان می دهیم که چگونه معنای برخی از واژه ها در تجارب روزمره و دانش پیش زمینة انسان ها وجود دارد. به عبارت دیگر، هدف این مقاله دستیابی به تفاوت معنایی ظریف بین واژگان هم معناست و تصور بر این است که ریشة این تمایزات در تجارب نهفته باشد که چنین تمایزات معنایی در لغت نامه ها عموماً نادیده گرفته می شود. راهکار انجام این تحقیق، بررسی متون متنوع و پیکره ای است تا از این طریق بتوانیم قالب های معنایی فعل «دیدن» را یافته و از یک سو روابط و تفاوت های بین فعل «دیدن» و فعل های هم معنا نظیر «مشاهده کردن»، «تماشا کردن»، «نگاه کردن» و غیره را استخراج کنیم و از سوی دیگر، چند معنایی فعل «دیدن» را در قالب های متعدد مشخص نمائیم. از تحلیل داده ها می توان به نتایجی چند دست یافت، از آن جمله می توان نشان داد که رابطة بین قالب های متعدد با قالب «ادراکی- دیداری» عامل ایجاد چند معنایی فعل «دیدن» شده است. همچنین، واژگان دیگری که با ادراک دیداری در ارتباط هستند، از طریق متغیرهایی از قبیل هدف، دقت، اراده و غیره از فعل «دیدن» تمیز داده شده اند. آنچه در نهایت حاصل می آید الگویی از ارتباط معنایی فعل «دیدن» و سایر افعال هم معنا می باشد.
حذف واکه و قلب واجی در تصریف فعل در گویش تاتی گیفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررس ی دو وی ژگی منح صر به فرد در ساختار فعلی یکی از گونه های تاتی مرس وم در دهس تان گ یفان، واق ع در شمال غربی خراسان و شمال شهرستان بجنورد، می پردازد. بررسی ساختار فعلی وجود فرایندهای واجی گوناگونی را در تصریف فعل نشان می دهد. حذف واکه و قلب از جمله این فرایندها هستند که رخداد آنها مشروط به شرایط ساختواژی است. این دو فرایند در گویش گیفانی، به دلیل پیروی از شرایط آوایی معمول برای رخداد جهان شمول هستند، اما آنچه آنها را زبان ویژه می کند نظام مند بودن وقوع آنها براساس برخی شرایط ساختواژی است. افزودن پیشوند تصریفی به ستاک فعل و تکواژ نفی به پیشوند وجه اخباری شرایط را برای حذف واکه از ستاک یا پیشوند فراهم می کند. حذف واکه از ستاک که تابع برخی ویژگی های آوایی و وجود ساختار هجایی CVCV پس از پیشوند تصریفی است امکان مجاورت همخوان های گرفته g یا f با یک روان را در برخی افعال فراهم کرده و فرایند قلب را زمینه چینی می کند.
مقایسة تلفظ شناسة سوم شخص مفرد در لهجه های محاوره ای معیار و اصفهانی در چارچوب نظریة بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسة سوم شخص مفرد، یعنی /-ad/ در لهجة محاوره ای معیار به صورت [e] و در لهجة اصفهانی به صورت [ed] تلفظ می شود. تلفظ معیار نتیجة حذف همخوان /d/ و تبدیل واکة /a/ به [e]است. ولی در لهجة اصفهانی همخوان /d/ حذف نمی شود، بلکه فقط واکة /a/ به [e] تبدیل می شود. همچنین، در هر دو لهجة محاوره ای معیار و اصفهانی اگرآخرین واج فعل واکة /A/ باشد همخوان /d/ حذف نمی شود، واکة/a/ نیز به واکة [e] تبدیل نمی شود، بلکه حذف می شود. در نتیجه، شناسة سوم شخص مفرد به صورت [d] تلفظ می شود. هدف این مقاله این است که دلایل تلفظ شناسة سوم شخص مفرد به این سه صورت مختلف، در چارچوب نظریه بهینگی (Vide. Prince & Smolensky, 1993/ 2004) از طریق دست یابی به رتبه بندهای در برگیرنده از محدودیت های مختلف مورد تحلیل و تبیین قرار بگیرد. در این پژوهش پیش از ورود به مباحث نظریة بهینگی استدلال می شود که حذف همخوان /d/ زمینه چین تبدیل واکة /a/ به [e]در لهجة محاوره ای معیار است. همچنین، استدلال می شود که اگر چه تبدیل واکة /a/ به [e]در هر دو لهجة محاوره ای معیار و اصفهانی رخ می دهد، دو محدودیت نشانداری مختلف عامل رخداد این فرآیند در هر یک از این دو لهجه هستند. این پژوهش به شیوة توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است.
جملات شرطی رویدادی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساخت های شرطی عبارت های زبانی متشکل از بندی وابسته و بندی پایه هستند که وقوع پدیده یا وضعیتی را به وقوع پدیده یا وضعیتی دیگر مشروط می سازند. در این مقاله با رویکردی کمینه گرا بند شرطی در زبان فارسی را مورد بررسی قرار می دهیم. در روند این بررسی، با استفاده از اصول نظریه مرجع گزینی و برخی آزمون های حذف نشان می دهیم که بند شرطی جمله آغازین به عنوان افزوده به گروه زمان و در مواردی به فرافکن های بالاتری همچون گروه کانون و بند شرطی جمله پایانی به گروه فعلی کوچک متصل می شود. بند شرطی جمله میانی نیز در حقیقت حاصل مبتداسازی عناصری است که به پیش از بند شرطی جابجا شده اند.
نمود واژگانی افعال مرکب در گویش بیرجندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمود از ویژگی های ساختاری و معنا شناختی فعل است که در زبان های مختلف به شیوه های متفاوت بازنمایی می شود و زمان دستوری را از زمان غیر دستوری متمایزمی کند. تاکنون دسته بندی ها ی متفاوتی از انواع نمود فعل ارائه شده است. با توجه به اهمیت مطالعه گویش های فارسی برای حفظ آنها و نیز دستیابی به قواعد متقن دستوری در گویش های مختلف فارسیدر این مقاله نمود واژگانی تداومی در افعال مرکب متناظر دارای همکرد ""کردن"" و ""داشتن"" در گویش بیرجندی بررسی شده است. داده های پژوهش نشان می دهد این افعال متناظر دارای نمودهای واژگانی متفاوتند و همکرد ""داشتن"" مفاهیم ""نهایت ناپذیری"" و ""تداوم عمل"" را به معنی فعل می افزاید. همچنین به تردید استاجی در خصوص وجود نمود مستمر در افعال مرکب دارای همکرد ""داشتن"" در زبان فارسی پاسخ داده شده است.
نقش تغییر موضوع و نقض اصول گرایس توسط متهم در بازجویی هامطالعة موردی در آگاهی تهران بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Native EFL Raters’ Criteria in Assessing the Speech Act of Complaint: The Case of American and British EFL Teachers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Despite the importance of interlanguage pragmatic rating (ILP) in the second language teaching and learning context, scant attention has been devoted to it. This study aims to investigate native EFL teachers’ major criteria in assessing the speech act of complaint produced by Iranian EFL learners. To fulfill this end, two groups of experienced native raters, including American (n=47) and British (n=30) EFL/ESL teachers, were elected for evaluating the complaint discourse completion tests (DCTs) made from video-prompts which were answered by EFL learners before. The content analysis of raters’ comments on the EFL learners’ productions revealed eleven different criteria including logical reasoning and comments, politeness, linguistic appropriacy, semantic formula, interlocutors’ relationship, register choice, formality, degree of intensity, cultural accommodations, degree of directness, and finally fluency and naturalness respectively from the most to the least frequent ones. The result of the t-test and chi-square analysis proved that British and American raters differed significantly in their degree of variations and preferences of these criteria. The results further showed that EFL learners’ responses seemed unreasonable and impolite to native raters which might be due to the different cultural norms between L1 and L2 societies and consequently encourage us to be aware of the importance of teaching sociopragmatic knowledge to the EFL learners.
آموزش به شیوه های متفاوت، راه حلی برای مدیریت ناهمگنی زبان آموزان در کلاس زبان فرانسه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی نوع نگرش و عملکرد مدرسان زبان فرانسه در یک کلاس ناهمگن است. جاییکه زبان آموزان ازنظر سطح زبانی، شرایط زندگی و نوع نگرش فرهنگی-اجتماعی، تفاوت هایی با یکدیگر دارند. بدین منظور، ابتدا آموزش به شیوه های متفاوت به عنوان راهکاری برای هدایت زبان آموزان در یک کلاس ناهمگن معرفی می گردد. سپس به منظور روشن تر شدن ماهیت این روند آموزشی و کاربردها و موانع احتمالی استفاده از آن در ایران، از پژوهشی میدانی بهره خواهیم برد. برای تحقق این امر، مصاحبه های نیمه سازمان یافته ای با مدرسان زبان فرانسه در آموزشگاه های زبان در تهران انجام شد و نگرش و نوع عملکرد آن ها نسبت به آموزش به شیوه های متفاوت مورد بررسی قرارگرفت. نتیجه بررسی نشان داده است که مدرسان نگرش روشنی از این نوع آموزش ندارند، یعنی مفاهیم مرتبط با آن در آموزش اولیه ی آن ها وجود ندارد، ولی به طور ناخودآگاه از این روند، به صورت غیر نظام مند و پراکنده، در اشکال مختلف آموزشی در کلاس خود استفاده می کنند.
مقایسه واژه های مشتق و مرکب زبان فارسی به لحاظ نوع فرآیند واجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی فرآیندهای رایج در دو نوع واژه های مشتق و مرکب است. بدین منظور، با مراجعه به یک فرهنگ 40,000 واژه ای (مشیری، 1388) داده های مورد نیاز برای این پژوهش، جمع آوری و پس از تفکیک حدود 4034 واژه مشتق و 1464 واژه مرکب، فرآیندهای واجی رایج، در این دو گروه بررسی شده است. در این پژوهش با استفاده از نرم افزار excel و به کمک رایانه، درصد و بسامد وقوع این فرآیندها محاسبه گردیده است. برخی دستاوردهای این پژوهش عبارتند از: 1- معمول ترین فرآیندهای واجی در واژه های مشتق، درج همخوان است. 2- معمول ترین فرآیندهای واجی در واژه های مرکب، حذف همخوان است. 3- در واژه های مشتق، حذف همخوان در جهت کاهش وزن هجا و حذف واکه در جهت افزایش وزن هجا عمل می نماید. 4- درج واکه در هر دو گروه مشتق و مرکب قابل مشاهده است.
شناسایی و توزیع بافت های تعاملی در کلاس های زبان بیگانه ی انگلیسی: بررسی تأثیر دو عامل محیطی(Identification and Distribution of Interactional Contexts in EFL Classes: The Effect of Two Contextual Factors)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه ی حاضر افزایش آگاهی در زمینه ی ساختار تعامل در کلاسهای زبان بیگانه ی انگلیسی است. با استفاده از چارچوب متدولوژیکی گفتمانکاوی، تعاملات کلاسی پنجاه و دو معلم به مدت سه ساعت ضبط و جمع آوری گردید تا بافت های تعاملی بر اساس اهداف آموزشی در توالی نوبت ها شناسایی شوند. سپس با تلفیق روش گفتمان کاوی با روش های کمی، توزیع بافت های تعاملی و تاثیر عوامل محیطی، شامل توانش زبانی شاگردان و تربیت (آموزش) معلمین، مورد بررسی قرار گرفت. با تحلیل گفتمان کاوانه ی اطلاعات تحریری، چهار بافت تعاملی، شامل بافت هایی با محوریت ساختار، معنا، مهارت، و مدیریت، مورد شناسایی قرار گرفت. بررسی توزیع بافت ها نشان داد که بخش عمده ای از تعاملات کلاسی با محوریت ساختار و مهارت های زبانی شکل می گیرند. در حالی که بافت معنامحور کمترین سهم را در تعاملات کلاسی دارد. تحلیل واریانس چند متغیره یدوسویه نشان داد که توزیع تمامیبافت های شناسایی شده تحت تأثیر سطح توانش زبانی شاگردان می باشد. اما آموزش معلمین تنها بر توزیع بافت ها با محوریت ساختار و مدیریت مؤثرند. یافته های مطالعه ی حاضر توجه معلمین و مربیان تربیت معلم را به لزوم اصلاحات در وضعیت کنونی تعاملات کلاسی سوق می دهد.
INVESTIGATING THE ROLE OF CAUSATIVIZATION IN OVERPASSIVIZATION OF UN-ACCUSATIVE VERBS BY IRANIAN ENGLISH MAJORS (بررسی نقش سببی سازی در مجهول کردن مفرط افعال غیر سببی توسط دانشجویان ایرانی رشته زبان انگلیسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق بررسی نقش سببی سازی در مجهول سازی مفرط افعال غیر سببی بود. در متون مربوطه از سببی سازی به عنوان یکی از دلایل مجهول سازی مفرط نام برده می شود. در این پژوهش از سه ابزار جمع آوری اطلاعات بهره جسته شد: تست تعیین سطح آکسفورد، تست قضاوت گرامر و تست تولید. تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد که خطاهای سببی سازی در مورد افعال غیر سببی تک وجهی در میان دانشجویان ایرانی رشته زبان انگلیسی به صورت قابل توجهی رایج تر می باشند. سطح مهارت زبانی درهر دو قسمت درک و تولید عامل مهمی به شمار می رفت. در افعال غیر سببی تک وجهی درک و تولید سببی سازی به صورت قابل توجهی دارای رابطه ای مستقیم با یک دیگر بودند. اما این رابطه در مورد افعال غیرسببی دو وجهی صدق نمی کرد. دسته ی معنایی افعال نیز نقش مهمی در یادگیری آنها ایفا می کرد. نتایج حاصل محرز ساخت که فراگیران زبان انگلیسی با مشکلاتی جدی در فراگیری افعال انگلیسی مواجه می باشند و قرار گرفتن بیشتر در معرض داده های زبانی، تدریس صریح ساختار افعال و تمرین افعال در متن های متفاوت می تواند در بهبود شرایط موثر واقع شود.
بررسی ساخت واژه ای، دستوری و معنایی فرایند تکرار در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مسائل مهم فرایند تکرار در زبان فارسی، شناسایی و معرفی الگوهای متنوع آن است. در این مقاله با استخراج قریب به 1500 واژه مکرر از فرهنگ ها و بررسی ساخت واژه ای، دستوری و معنایی آن ها به دسته بندی آن ها پرداخته ایم. از نظر ساخت واژه ای، الگوهای مختلف تکرار کامل (اعم از افزوده و ناافزوده) و ناقص (اعم از پیشوندی و پسوندی) مورد بررسی قرار گرفت. بررسی های دستوری الگوها نشان می دهد پایه هایی که متعلق به طبقه های مختلف دستوری هستند، در فرایند تکرار می توانند دچار تغییرات دستوری شوند. از لحاظ معنایی، بررسی معانی مرکزی کلمات مکرر مشخص می سازد که الگوها از یک تا چندین معنای مرکزی در پایه های مختلف ایجاد می کنند. اما کانونی ترین و مرکزی ترین معنای واژه های مکرر در بیشتر موارد نوعی معنی ناپسند و تقلیل گرایانه و یا افزاینده است که در پس زمینه معنای ظاهری و مجازی تداعی می شود. از لحاظ سبکی بسیاری از الگوهای تکرار کامل، هم در زبان رسمی و هم در زبان عامیانه کاربرد دارند امّا بیشتر الگوهای تکرار ناقص در زبان عامیانه رایج ترند.