فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۲۱ تا ۳٬۵۴۰ مورد از کل ۱۰٬۵۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف توصیف افعال مرکب مازندرانی از منظر شناختی صورت گرفت. فضای معنایی افعال مرکب، نوع همکرد، پیش فعل و نوع فعل سبک بررسی و تفاوت های شکل گیری این افعال در زبان مازندرانی با زبان فارسی از جنبه های مختلف صرفی، نحوی، واژگانی و معنایی تا حد امکان مقایسه شد. در ضمن، نشانه هایی برای تشخیص این افعال ارائه شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که افعال مرکب مازندرانی با توجه به نگاه شناختی فرایندی زایاست که از ابعاد فیزیکی و تجربیات اجتماعی زندگی بهره می گیرد و به کمک افعال سبک در ترکیب، بسط استعاری داده می شود و صرف این افعال جدید سبب زایایی [1] می شود. افعال مرکب ترکیبی، از نظر ترکیب پذیری نیز دارای معنای غیرترکیبی هستند. در بحث فضای معنایی، یک فعل معین می تواند با توجه به نوع پیش فعلی که می گیرد در یک فضای معنایی قرار گیرد و فضای معنایی متفاوتی نسبت به پیش فعل های متفاوت ایجاد کند. همچنین، در این زبان جزایر معنایی نیز وجود دارد. به عبارت دیگر، در زبان مازندرانی هر پیش فعل گسترده ای دارد که معانی ویژه ای از فعل سبک را افعال می کند و سپس این افعال به نوبه خود به آن پیش فعل وصل می شوند تا معنی متفاوتی با معنی اصلی و مرکزی خود خلق می کنند. ight verb
معرفی ویژگی های واج شناختی اطلس جهانی ساخت های زبان (والس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی گفتمان نمای چندوجهیِ «دیه» (دیگر) در گویش همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش اصلی گفتمان نما برقراری ارتباط میان کلام و موقعیت گفتمان، یعنی تعامل بین گوینده و شنونده، بیان نگرش گوینده و سازمان دهی متن است. مقاله حاضر به واکاوی نقش های مختلف نقش نمای گفتمانیِ «دیه» (در فارسی «دیگر») در گویش همدانی می پردازد. برای نیل به این هدف، از حدود ۶ ساعت فایل صوتی و تصویری از پیکره گویش همدانی استفاده شده است. این نقش نما در گویش همدانی بسامد بالایی دارد و چندنقشی است. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که این گفتمان نما در کارکرد بینافردی، نقش هایی چون بیان نگرش، تأکید، درخواست تأیید و پاسخ غیرمستقیم (طفره رفتن یا ارجاع به دانش مشترک میان گوینده و شنونده) را ایفا می کند. و در کارکرد متنی، به حفظ یا دادن نوبت، نشان دادن توالی یک رویداد، پایان دادن به یک موضوع یا به بیان توضیح، توجیه، تضاد یا نتیجه در رابطه با گزاره پیشین یا بعدی کمک می کند. بررسی آهنگ کلام با استفاده از نرم افزار Praat، نشان می دهد این گفتمان نما بسته به نقش های متفاوت، الگوی آهنگی متفاوتی دارد.
ردپای فعلی تالشی در دو زبان ایرانی میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در متون پهلوی اشکانی ِمانوی و نیز سغدیِ بودایی و مانوی، فعلی مشترک با آوانویسی āžay_[1] بکار رفته است که پژوهشگرانِ زبان های ایرانی معنای آن را در متون پهلوی اشکانی "باز زاده شدن" و در متون سغدی "زاده شدن" در نظر گرفته اند. در مورد وجود همزمان این فعل با یک شکل و معنای بسیار نزدیک در زبان های پهلوی اشکانی و سغدی، پژوهشگران با تردید این موضوع را بیان می کنند که احتمالاً اصل واژه سغدی بوده و در پهلوی اشکانی به شکل وامواژه وارد شده است. در این پژوهش به وجود این فعل در زبان تالشی پی می بریم و معنا و گونه های این فعل را در تالشی و زبان های ایرانی میانه بازگو می کنیم.
یلمزلف در گرو تاریخ در مصاحبه با کریستین پوئش و سمیر بدیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لویی یلمزلف چهره ای برجسته در تاریخ زبان شناسی است. یلمزلف در مقام یک زبان شناس با آثار و نظریه اش (که معمولاً با عنوان «گلوسم شناسی» از آن یاد می شود) به طور چشم گیری به ضرورت ایجاد یک «نظریه زبانی» پاسخ داده است. با این حال، پژوهش های او به فراسوی مرزهای زبان شناسی رایج گسترده شده است: وی با تکیه بر زبان، یک معرفت شناسی نشانه شناختی درون ماندگار را ابداع کرد که از طرفی، یک علم صوری کل گرا و عمومی را نوید می داد و از طرف دیگر، می توانست دانش شناسی ای را به منزله نسخه ای بدیل در برابر دیگر دیدگاه های فلسفی در اختیار ما بگذارد. در زبان شناسی، دکترین او نتوانست ورای حلقه کپنهاگ به موفقیتی مناسب دست یابد و بیشتر زبان شناسان نظریه وی را به دلیل پیچیده بودن و شکل و شمایل ریاضی وارش نپذیرفتند؛ اما در بیرون از زبان شناسی، ایده های او تا حدی در شاخه علمی جدیدی با عنوان «نشانه شناسی» (بالاخص در فرانسه) پیگیری شد. به طور کلی، یلمزلف جایگاه متناقض نمایی در تاریخ نظریه های زبانی دارد: او بنیان گذاری رهاشده است. چگونه می توانیم این وضعیت را توضیح دهیم؟ منشأ و منابع رویکرد یلمزلف کجاست؟ چگونه می توان خصیصه های ویژه رویکرد او را در قیاس با سایر رویکردهای زبان شناختی توصیف کرد؟ میراث او چیست؟ امروز تا چه میزان می توان در دکترین او مشارکت داشته باشیم؟ جدیدترین کارها در زمینه یلمزلف پژوهی چیست؟ ما تلاش کردیم تا در گفت وگو با سمیر بدیر و کریستین پوئش به این پرسش ها پاسخ دهیم.
The Most Common Challenges Facing Iranian English Majors in the Translation Process from English into Persian(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۸, Issue ۳۳, Winter ۲۰۲۰
81-97
حوزههای تخصصی:
The main priority for university translation educators is to improve the quality and outcomes of translation courses. To achieve such a goal, the instructors are required to integrate learners' needs, identified with the help of a needs survey, into syllabus content. Accordingly, the present study was conducted to identify the Iranian English majors' difficulties in translating English texts since once a problem is identified, exploring the best pedagogical solutions would follow. The aim was accomplished through qualitative descriptive research conducted at Islamic Azad University, Shiraz Branch tracing the errors committed by the English majors in their exam papers in academic years 2016-2019. Following the model proposed by Miremadi (2008), the syntactic and lexical problems were identified in the exam papers collected during six semesters. Moreover, three more categories were added to the list as the data analysis moved forward: culture problems, stylistic problems, and miscellaneous errors with detailed subdivisions. What appeared to be worthy of attention in the results was the students' weakness in text and sentence segmentation to find the function of the components to approach textual meaning, resulting from the students' poor English language proficiency. The results also revealed the students' poor topical knowledge as well as the lack of knowledge of translation techniques and strategies.
Exploring the Relationship between Listening Strategies Used by Iranian EFL Senior High School Students and Their Listening Comprehension Problems
حوزههای تخصصی:
The present study explored listening strategy use among a group of Iranian EFL senior high school students (N = 60). More specifically, it aimed to identify 1) the strategies used more often by participants, 2) the relationship between listening strategy use and listening comprehension problems. In this study, listening problems included input, context, listener, process, affect, and task problems while the listening strategies comprised of cognitive, meta-cognitive, and socio-affective strategies. To collect the needed data, a questionnaire was distributed among the participants. After collecting the data and analyzing them through SPSS software, the results revealed that ‘input’ and ‘affect’ were two main listening comprehension problems the learners suffered from. Results also indicated that the main listening strategy used by learners was meta-cognitive strategy. The relationship between listening problems and strategy used among the learners was statistically significant and negative. Outcomes propose that it is crucial for second language teachers to be aware of the different listening problems so as to enable listeners to utilize the appropriate strategies.
A Comparative Corpus-Based Analysis of Using Hedging, Boostering, and Self-Mentioning Metadiscourse Markers in Persian and English Psychology Books
حوزههای تخصصی:
Metadiscourse is a set of linguistic ties used to communicate attitudes and denote the grammatical attributes of a text. The present study was conducted to inspect using hedging, boostering, and self-mentioning metadiscourse markers in the well-known Persian and English psychology books. Based on the chosen corpora of the study, this inquiry purposed to realize what the general preferences are in the use of hedging, boostering, and self-mentioning metadiscourse markers in Persian and English psychology books. The corpora of four psychology books, two by Persian- speaking psychologists and two by English-speaking psychologists, were chosen and analyzed based on Hyland’s (2005) model of metadiscourse. The data obtained and collected from the chosen corpora were analyzed by Ant Conc 3. 5 . 7 and SPSS statistical software. By analyzing the corpora of the study quantitatively, it is resulted that Persian-speaking psychologists used more metadiscourse markers than that of English-speaking psychologists in their books. Secondly, it is detected that Persian-speaking psychologists used fewer hedging metadiscourse markers in their books than that of their English-speaking counterparts. Thirdly, it is found that Persian-speaking psychologists used more boostering metadiscourse markers in their books than that of their English-speaking counterparts. Next, it is realized that Persian-speaking psychologists used more singular first-person self-mentioning metadiscourse markers in their books; however, their English-speaking counterparts used more plural third-person self-mentioning metadiscourse markers in their books. In addition, textual analysis has shown the difference of Persian and English sub-corpora in using hedging, boostering, and self-mentioning metadiscourse markers.
Pragmatic and Grammatical Awareness in IELTS Speaking Part 3
حوزههای تخصصی:
Although discrete research on pragmatic and grammatical awareness is well-visited in second language acquisition, the exploration and assessment of these two variables in tandem in standardized language proficiency tests has not garnered thick literature. On this ground, this study attempted to examine the correlation of both pragmatic and grammatical awareness with IELTS speaking Part 3. To this end, 120 homogenized Uzbek IELTS-taken applicants were asked to fill out pragmatic and grammatical awareness questionnaire adopted from Albertson (2011) followed by IELTS speaking Part 3 administration in order to obtain a correlation between pragmatic awareness and IELTS speaking Part 3 as well as grammatical awareness and IELTS speaking Part 3, respectively. The results of data analyses via running Pearson correlation coefficient indicated that both pragmatic awareness and grammatical awareness were significantly correlated with IELTS speaking Part 3. The findings imply that building on these two types of awareness would probably help learners increase their performance on IELTS speaking Part 3. Additionally, the students’ awareness-raising on pragmatic aspect of language in IELTS speaking Part 3 upon which interaction is based could probably convince the examiners on IELTS speaking venues that they are fully aware of pragmatic items and their conveyed message would not be misunderstood.
تحلیلی شناختی از استعاره های مفهومی و طرح واره های تصوّری در ضرب المثل های ترکی آذری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضرب المثل ها بازتاب دهنده فرهنگ، ارزش ها و باورهای ملّت ها هستند و مطالعه آن ها می تواند درک روشنی از مفاهیم وتجربه های روزمرّه گویشوران به دست دهد؛ ازسوی دیگر، معنی شناسی شناختی می تواند چارچوب دقیقی برای مطالعه معنای زبانی براساس تجربیات ما از جهان، چگونگی درک و شیوه مفهوم سازی آن در اختیار ما قرار دهد. در پژوهش حاضر ضرب المثل های ترکی آذری در چارچوب معنی شناسی شناختی تحلیل شده اند تا شیوه مفهوم سازی تجارب روزمرّه گویشوران آن به دست داده شود. برای این منظور، 470 ضرب المثل ترکی آذری به روش کتابخانه ای و مصاحبه گردآوری و براساس نظریه استعاره مفهومی و طرح واره های تصوّری بررسی و تحلیل شدند.. یافته های پژوهش نشان دادند که حوزه مبدأ حیوان و طرح واره حجمی ، بیشترین بسامد و حوزه های مبدأ گرما - سرما و مسیر و طرح واره تعادلی کم ترین بسامد را داشته اند. نتایج پژوهش بیان گر نقش پررنگ استعاره های مربوط به حیوانات و نیز طرح واره های حجمی در ضرب المثل های ترکی آذری و در مفهوم سازی تجارب روزمرّه گویشوران ترکی زبان است. کلیدواژه ها: معنی شناسی شناختی، استعاره مفهومی، طرح واره تصوّری، ترکی آذری، ضرب المثل.
گسترش پذیری پوسته فاز اشتقاقی یک نوع فعل مرکب در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعل های مرکب حاصل ترکیب چند واژه ساده هستند؛ اما عملکرد آن ها در نحو به صورت یک هسته واژگانی است. این فعل ها عملکردی دوگانه (صرفی نحوی) از خود نشان می دهند. این فعل ها هسته هایی واژگانی اند که در جریان اشتقاقات نحوی گسسته می شوند. از طرفی، اگر این فعل ها کاملاً ساخت واژی به شمار آیند انتظار بر این است که عملگرهای نحوی نباید بر ساخت درونی آن ها اعمال شوند و آن ها را گسترش دهند. از طرف دیگر، اگر آن ها کاملاً نحوی به شمار آیند، آنگاه ترکیب ریشه های واژگانی در نحو و تشکیل واژه مرکب جدیدی از آن ها طی اشتقاقات نحوی به بروز بعضی مشکلات اشتقاقی منجر می شود. هدف از این بررسی، تحلیل اشتقاق ساختاری یک نوع فعل مرکب و گسترش نحوی آن در چارچوب نظریه اشتقاق فازها در برنامه کمینه گی است. این نوع فعل مرکب معمولاً از یک جزء غیر فعلی به همراه فعل سبک « کردن» تشکیل می شود. بعضی از نمونه های تحقیق برگرفته از فرهنگ دو جلدی سخن و بعضی دیگر (به کاررفته در ساخت جمله) برگرفته از نسخه اینترنتی پایگاه دادگان فارسی هستند. نتایج این بررسی نشان می دهد که گسترش نحوی این نوع فعل های مرکب بازتابی از رسوخ پذیری پوسته فاز اشتقاقی این فعل هاست؛ یعنی پوسته فاز ساخت واژی این فعل های مرکب در دسترس عملیات های نحوی است و می تواند در مراحل اشتقاقیِ بعدی گسترش یابد. در پایان، به عملیات نحوی بازآرایی اشاره می شود که سبب می شود جزء غیرفعلی پس از شرکت در اشتقاق در سطح ساخت واژه، از پوسته فاز ساخت واژی جدا شود و در ادامه اشتقاق به حوزه نحو وارد شود و گسترش نحوی یابد.
خلاقیت ادبی و زبان شناسی شناختی: سنجش زیبایی شناسانه شعر «قایق کاغذی» گروس عبدالملکیان بر پایه نظریه هم آمیزی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشعار گروس عبدالملکیان از نمونه های موفق شعر سپید فارسی در دو دهه اخیر بوده است (فروش و تجدید چاپ بالا و ترجمه منتخبی از اشعارش به زبان های انگلیسی، فرانسوی، سوئدی، کردی، ترکی و عربی دو شاهد برای این مدعا هستند). هدف پژوهش حاضر این است تا با اشاره از نظریه های مربوط به ماهیت شعر و نیز با استفاده از چارچوب نظریه هم آمیزی مفهومی فوکونیه و ترنر (2002) و ابزارهایی نظری که برای تحلیل متون خلاقانه ادبی به دست می دهد به گونه ای علمی و نظام مند به بررسی دلایل این موفقیت بپردازد. آن چه از این رهگذر به دست می آید نشان می دهد که اشعار عبدالملکیان به دلیل استفاده از تصویرسازی های بدیع و نو از خلاقیت ادبی بالایی برخوردارند، و هم از این رو ارزش زیبایی شناختی آن ها نیز بالاست. این تصویرسازی ها، به زبان اصطلاحات نظریه هم آمیزی مفهومی، حاصلِ استفاده از آمیزه های مرکب یا اَبَرآمیزه و نیز شبکه های ادغامی چنددامنه و همین طور پیوندهای حیاتی متنوع هستند. همچنین رعایت اصول بهینگی نیز در ایجاد آمیزه ها و شبکه های ادغامی مزبور مدخلیت دارند، که این امر باعث می شود اشعار وی در عین خلاقیت ادبی بالا در برابر خوانش آثارش مانع ایجاد نکنند، و این مطلب نیز در کنار جنبه زیبایی شناختی به جذابیت اشعارش افزوده است، که حاصل آن موفقیت کارش بوده است.
بررسی فرایندهای تضعیف در گویش سیستانی براساس واج شناسی خودواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در واجشناسی خودواحد، گلداسمیت (1976) بازنمایی واجی را از حالت خطی به صورت غیرخطی در زبانهای نواختی بسط داد. به دلیل غیرخطی بودن و وجود ساختار لایهای در این دیدگاه، پژوهش حاضر با استفاده از دو فرایند اصلی گسترش و قطع مطرح شده در واج شناسی خودواحد به بررسی فرایندهای تضعیف در گویش سیستانی میپردازد. روش مورد استفاده در این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی است. به این منظور، 20 گویشور مرد، مسن، کم سواد و روستایی به صورت تصادفی انتخاب شدند و داده های زبانی با استفاده از ضبط گفتار آزاد و مصاحبه با آن ها جمعآوری شد. سپس، داده های مورد نظر از جملههای ضبط شده استخراج و آوانگاری شدند. قواعد واجی به کار رفته در پیکره زبانی براساس واجشناسی خودواحد توصیف و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد اعمال فرایند گسترش در گویش سیستانی به صورت فرایندهای کامی شدگی، نرمکامی شدگی و ملازیشدگی همخوانهای خیشومی، همگون سازی جایگاه تولید و سایشی شدگی همخوان های انسدادی رخ میدهد. همچنین، فرایند گسترش در واکهها نیز به صورت خیشومیشدگی واکه اعمال میشود. علاوه بر این، فرایند قطع واج های آغازین /h/ و /ʔ/ در واژه های قرضی، واجهای پایانی /n/، /t/، /d/، /h/ و /ʔ/، حذف واج های /h/ و /ʔ/ میانی در واژه های قرضی و حذف مشخصه واکداری از واج واکدار پایانی پیشین رخ میدهد.
پایایی نمرات ترجمه های انسانی با بهره گیری از ابزارهای خودکار جانشین ارزیابی کیفیت ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
618 - 629
حوزههای تخصصی:
با توجه به ماهیت فرایند ارزیابی ترجمه که از لحاظ زمان، انرژی و هزینه قابل تامل می باشد، بهره گیری از فن آوری های نوین در حوزه ترجمه ماشینی منطقی به نظر می رسد. ابزارهای خودکار جانشین ارزیابی کیفیت ترجمه یکی از این فن آوری ها است که در حوزه ترجمه ماشینی کاربرد دارد. این پژوهش در صدد یافتن پاسخ این سؤال است که پایایی نمرات این ابزارها در سطح واژگان به ترجمه های انسانی (۵۱ دانشجوی سال آخر رشته ترجمه در ایران) با استفاده از ۱، ۲، ... تا ۵ ترجمه معیار به صورت مرحله به مرحله و جداگانه چه تغییری می کند. لذا پژوهشی تجربی و کاربردی با رویکردی کمی برای محاسبه میزان پایایی نمرات این ابزارها در مقایسه با میانگین نمرات ۵ ارزیاب متخصص انجام شد. میزان رابطه همبستگی میان این دو مجموعه نمره (در حالت های مختلف استفاده از ۱، ۲، ... تا ۵ ترجمه معیار) به منزله پایایی نمرات ابزار خودکار تفسیر شده است. نتایج تحلیل آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که استفاده از ۵ ترجمه معیار در ۸۰/۳۷ درصد موارد منجر به بالاترین میزان رابطه همبستگی شده است که بیشتر از هر حالت دیگر در این پژوهش است (۴ ترجمه معیار (۶۵/۳درصد)، ۳ ترجمه معیار (۱۰.۹۷ درصد)، ۲ ترجمه معیار (۷۰/۳۱ درصد) و۱ ترجمه معیار (۸۵/۱۵ درصد)). بنابراین، فرضیه پژوهش تایید می شود که استفاده از ترجمه های معیار بیشتر منجر به رابطه همبستگی بالاتر و پایایی بیشتر نمرات می شود. در عین حال، استفاده از ۲ ترجمه معیار جایگاه دوم را از نظر دستیابی به بالاترین میزان رابطه همبستگی دارد و فرضیه پژوهش را نقض می کند.
بررسی وام گیری درونی و تاریخی در فرآیند واژه گزینی تمرکز بر واژه های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی (فرهنگستان سوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چندمعنایی واژه های پیچیده مختوم به «نامه» در چارچوب صرف ساختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی واژه های پیچیده مختوم به «نامه»، از جمله موضوعاتی بوده که کمتر مورد توجه زبان شناسان قرار گرفته است. در این جستار، به منظور بررسی نقش واژه سازی «نامه» در این گروه از واژه های پیچیده زبان فارسی، به تحلیل چندمعنایی این جزء واژگانی در چارچوب صرف ساختی (بوی، 2010) پرداخته شده است. برای نیل به این هدف، 102 واژه ساخته شده با «نامه» از فرهنگ فارسی زانسو (کشانی، 1372)، فرهنگ بزرگ سخن (انوری ،1381) و فرهنگ دهخدا (1377) گردآوری شدند که با استفاده از امکانات صرف ساختی مبنی بر وجود طرح واره ساختی ناظر و انشعاب زیرطرح واره ها بر اساس دخالت سازوکارهای سطح مفهومی، در 12 دسته مختلف قرار گرفتند. یافته های این پژوهش نشان داد که طرح واره های تصویری، مجاز و استعاره سه سازوکار اصلی عامل چندمعناشدن سازه مشترک «نامه» در واژه های مورد بررسی بوده است. به علاوه، امکانات صرف ساختی از جمله وجود معنای مقید در قالب اصطلاح ساختی، واژگان سلسله مراتبی و وراثت پیش فرض نشان داد که بر ساخت واژه های پیچیده مختوم به «نامه»، طرح واره ای ساختی موسوم به اصطلاح ساختی ناظر است که «نامه» را در وضعیت بینابین ترکیب و اشتقاق قرار می دهد و آن را به عنوان «شبه وندی» در مسیر دستوری شدگی قرار می دهد.
بررسی مفهوم بسندگی زبانی از دیدگاه سیاست گذاران آموزشی،معلمان و فراگیران زبان انگلیسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش باورها در فراگیری زبان دوم و اهمیت بسندگی در برنامه های آموزشی زبان انگلیسی، پژوهش پیش رو به روش کیفی و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته به بررسی مفهوم بسندگی از منظر سیاست گذاران آموزشی، مدرسان و فراگیران زبان انگلیسی در ایران پرداخته است. مصاحبه ها پس از گردآوری ضبط و پیاده سازی، به کمک نرم افزار تحلیل کیفی MAXQDA مضامین آن ها شناسایی، کدگذاری و دسته بندی گردیدند. جمع آوری داده ها تا دستیابی به اشباع نظری و رسیدن تعداد مصاحبه شوندگان به 20 نفرادامه یافت. تحلیل کیفی متون بیانگر وجود تنوع و گوناگونی دیدگاه ها و باورها در زمینه ماهیت و خصوصیات بسندگی، رویکردهای آموزشی، شیوه های اندازه گیری و اهداف آموزشی مورد نظر گروه های مصاحبه شونده بود. براساس یافته ها و برای نزدیکی بیشتر باورها، افزایش انگیزه بیشتر در رشد بسندگی زبان انگلیسی فراگیران و کمک به رضایت شغلی مدرسان، پیشنهادها و طرحی آموزشی ارائه شده است. یافته ها و راهکار پیشنهادی در این پژوهش می تواند برای طراحان برنامه های درسی زبان دوم، سیاست گذاران آموزشی، معلمان و فراگیران زبان انگلیسی مفید باشد.
بررسی تداخل زبانی میان زبان کردی کلهر و زبان فارسی
منبع:
رخسار زبان سال چهارم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۴
105-85
حوزههای تخصصی:
بررسی عملکرد افتراقی آیتم ها در آزمون ورودی دانشگاه با استفاده از آنالیز مدل رش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی وجود تغییرناپذیری سوال ها (DIF) با لحاظ کردن جنسیت شرکت کننده های آزمون ورودی دانشگاه در ایران (کنکور) در رشته ی زبان های خارجی (NUEEFL) می باشد. شرکت کنندگان ( تعداد = 5000) در این مطالعه به صورت تصادفی از میان داوطلبان کنکور از میان رشته های ادبیات انگلیسی، آموزش، و مترجمی انتخاب شده است. مطالعه حاضر به بررسی عملکرد داوطلبان مرد و زن در برابر تبعیض و تغییر ناپذیر بودن سوال ها نسبت به گروه های مورد مقایسه با استفاده از رویکرد مدل رش پرداخته است. نتایج نشان داد سوالهای کنکور در میان شرکت کننده های زن و مرد تغییر پذیر بودند. همچنین آزمون تک بعدی بودن نشان داد که برای پاسخ صحیح دادن به سوالات نیاز به دانش، توانایی و مهارت هایی غیر از دانش زبانی می باشد، بنابراین سوالات آزمون تک بعدی نمی باشد. می توان نتیجه گرفت که نمرات آزمون کنکور دارای واریانس سازه-های بی ربط می باشد و عادلانه بودن کلی آزمون مورد تایید قرار نگرفت.
بررسی تطابق اصطلاحات زبان، گویش و لهجه در زبان های فارسی و روسی ونمونه هایی از نزدیکی زبان روسی با گویش ها و لهجه های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
470 - 483
حوزههای تخصصی:
گویشها و لهجه ها در بسیاری از زبانها وجود داشته و علاوه بر تنوع بخشی به هر زبانی در بر دارنده مفاهیم و نکات بسیاری در مورد آن زبان و حتی نزدیکی به زبانهای دیگر می باشند. مسئله اصلی این پژوهش، در اصل یافتن انطباق مناسب بین چند اصطلاح رایج زبانشناسی در حوزه گویشها و لهجه ها بین دو زبان روسی و فارسی، بر اساس نظریات زبانشناسان هر دو زبان می باشد. در راستای طرح این مسئله، سعی می شود تا ویژگیهایی از گویشها و لهجه های دو زبان بررسی شده و در صورت امکان، طبقه بندی آنها و نیز مقایسه آنها با یکدیگر صورت پذیرد. هدف اصلی پژوهش بازگشایی مفاهیم موجود در قالب هر یک از اصطلاحات مطرح شده از نظر زبانشناسان مطرح هریک از دو زبان برای معادلیابی صحیح و در ادامه پایه ریزی طرح تحقیق در زمینه گویش و لهجه شناسی می باشد. روش تحقیق به صورت بررسی مفهوم اصطلاحات در آراء و نظرات زبانشناسان به صورت جزء به جزء به همراه تجزیه و تحلیل و در انتها نتیجه گیری در مورد این نظریات و انتخابی مناسب و تطبیق اصولی آنها در زبان دیگر در بخش اول بوده و در بخش دوم سعی در ارائه ویژگیهای گویش ها و زبانها می باشد. در قسمت نتیجه گیری، بعد از ارائه تعاریف و معادلهای مناسب، به اهمیت بررسی گویشها و لهجه ها برای درک نزدیکی بیشتر بین دو زبان بخصوص در زمینه هایی مثل آموزش زبان اشاره می گردد.