فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۲۱ تا ۳٬۰۴۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
با وجود چرخش مطالعات ترجمه از جنبه های زبانی به جنبه های فرازبانی، کماکان نقش برخی از جنبه های فرازبانی همانند نقش هویت مترجم در ترجمه های او مورد توجه لازم قرار نگرفته است. با در نظر گرفتن این خلأ، تحقیق حاضر در نظر دارد به بررسی نقش هویت ملی و مذهبی مترجم در ترجمه رمان های التقاطی بپردازد. بدین منظور دو رمان التقاطی فیروزه دوما و شش ترجمه موجود از آن بررسی شدند. سپس تغییرات ترجمه لغات، عبارات و جملات دوزبانه به کاررفته در رمان بررسی شدند. برای پیدا کردن رابطه بین هویت ملی و مذهبی شخصیت های رمان ها و راهکارهای به کاررفته در آن ها، از مدل کلینگر (2014) استفاده شد. نتایج نشان داد که چگونه تغییر قسمت های دوزبانه می تواند انعکاس دهنده هویت ملی و مذهبی مترجم باشد که خود نماینده هویت ملی و مذهبی جامعه است. یافته های این تحقیق می تواند در کلاس های آموزش ترجمه به کار رود.
A pragmatic Analysis of Personal Metadiscourse and Politeness Principle across Genres: From Relevance to Adaptation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study investigated personal metadiscourse units across genres. Based on Ädel’s (2006) taxonomy of the discourse functions of personal metadiscourse and Leech’s (2014) grand strategy of politeness, three spoken genres were compared in terms of the use of personal metadiscourse functions and politeness maxims. To that end, a 3,034,025-word corpus consisting of Panel discussion in politics, Interviews with actors, and Comedies genres, which included 30 audio and video transcriptions, was developed. Explicitness, world of discourse, current discourse, speaker qua speaker and listener qua listener were used to identify metadiscourse units. We examined the total frequencies of all personal metadiscourse units used in the corpus. The results of corpus analysis showed that 19.6% of metadiscourse units occurred in comedies, which was the highest among the three genres. The most commonly used metadiscourse units appeared in speaker-oriented metadiscourse with 10.2% in interviews. The results also revealed that in panel discussion the speakers focused more on their own ideas than the listeners or participants. Results of chi-square analysis showed that English speakers used speaker-oriented, participant-oriented, and listener-oriented metadiscourse types statistically significantly differently. A statistically significant difference between speaker-, participant-, and listener-oriented units was found. Results also revealed that speakers in different genres are willing to use such maxims as opinion reticence and modesty more frequently than other maxims. The paper concludes with proposing a new model for analyzing metadiscourse.
اجراگری و بازتاب گفتمانی آن در روایت «مرد» اثر محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسائل و کنش های اجتماعی در آثار محمود دولت آبادی جایگاه بسیار پررنگی دارند. «مرد» داستان کوتاهی است که از جمله آثار رئالیستی او به شمار می آید و دارای توصیفاتی دقیق از فضا، شخصیت ها و عناصر متعدد داستان است. در این پژوهش پرسش اصلی این است که چگونه در این داستان زبان مسئله هویت شکل نگرفته را بازتاب گفتمانی می دهد؟ چگونه زبان می تواند نظام روابط زنانه و مردانه را از طریق اجراگری به چالش بکشد؟ و اینکه کارکرد فرهنگی هویت در این روایت چیست؟ هدف از نگارش این مقاله تحلیل گفتمانی و بررسی اجراگری در شکل گیری و فهم پذیری هویت شخصیت اصلی و قهرمان این داستان به نام «ذولقدر» است. قهرمانی که دوره کودکی خود را پشت سر گذاشته و اکنون که در آستانه ورود به نوجوانی است، زندگی او دچار فراز و نشیبی ناگهانی می شود. او در غیاب پدر تلاش می کند که نقش پدر خانواده را بر عهده بگیرد و با بازتاب هویتی تقلیدی، مسئولیتی را که والدینش از تقبل آن سر باز زده اند، به تنهایی به دوش بکشد. ذولقدر با تقلید از گفتمان، رفتارها و اجراگری های پدرش به منزله یک الگوی فرهنگی، هویت جنسیتی جدید خود را بازتولید می کند.
رابطه دانش واژگان زبان آموزان ایرانی و تماس خارج از کلاس آنان با محتوای خوانشی، شنیداری، و صوتی تصویری انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
484 - 497
حوزههای تخصصی:
درحالی که بخش بزرگی از یادگیری خارج از فضای آموزشی اتفاق می افتد، پژوهش های کمی به میزان و نوع فعالیت های زبان آموزان در خاج از کلاس پرداخته اند. این مطالعه برآنست تا میزان تماس خارج از کلاس زبان-آموزان ایرانی با محتوای خوانداری، شنیداری، و صوتی تصویری انگلیسی را بررسی کرده و رابطه آن با دانش واژگان زبان آموزان را بسنجد. به این منظور 88 دانشجوی سال اول کارشناسی رشته آموزش زبان انگلیسی به سوالات یک آزمون دانش واژگان و پرسشنامه پاسخ دادند. پایایی هر دو ابزار نیز محاسبه و تایید شد. نتایج حاکی از این بود که زبان آموزان بیشترین زمان را به تماشای محتوای انگلیسی اعم از فیلم، سریال، و ویدیو های اینترنتی اختصاص می دهند و گوش دادن و خواندن در جایگاه های بعدی قرار می گیرند. نتایج همبستگی پیرسون نیز نشان داد که تماشا کردن و گوش دادن به محتوی انگلیسی با دانش واژگان زبان آموزان همبستگی مثبت دارد. همچنین مشخص شد که عدم استفاده از زیرنویس و استفاده از زیرنویس انگلیسی در حین تماشا کردن دارای همبستگی مثبت با دانش واژگان زبان آموزان است. برای خواندن متون و استفاده از زیرنویس فارسی اثر معناداری یافت نشد. یافته های این مطالعه نشان دهنده محبوبیت و پتانسیل رسانه های صوتی تصویری برای گسترش واژگان و حاکی از اهمیت استفاده برنامه های آموزش زبان از این ابزار و همچنین تشویق و هدایت زبان آموزان به استفاده گسترده از آن است.
Evaluation of High School English Course Books in Iran: Task Types in Focus(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۸, Issue ۳۲, Autumn ۲۰۲۰
107-124
حوزههای تخصصی:
This study sought to examine the type and frequency of tasks in the Iranian high school English course books (Prospect 1, 2, 3 & English Book 1, 2, 3). The corpus was analyzed based on Nunan’s (1999) framework composed of five main task types, namely cognitive, interpersonal, linguistics, affective, and creative. To this end, the whole content of the aforementioned course books went through content analysis separately and accordingly descriptive and inferential results were reported regarding the frequency of each task type. The results showed that the linguistic tasks were the most recurrent type, whereas some task types (e.g., affective and creative) were totally absent. Furthermore, based on the results of Chi Square test, a significant difference was observed in the frequency of task types. While, according to communicative approach, communicative competence necessitates the inclusion of grammatical, discourse, sociolinguistic, and strategic competencies, the findings of the current study revealed that linguistic competence was overemphasized in these course books. This fact may lead to learners who are competent in producing linguistically appropriate utterances, which may at the same time be inappropriate with regard to context. The findings can have significant implications for EFL teachers and materials developers in making them conscious of the fact that the application of different types of tasks in textbooks is an important standard leading to more competent language users, especially in an EFL context like Iran.
Lexical Inferencing Strategy Instruction and the Development of Reading Comprehension: The Case of Iranian EFL Learners(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۳, No.۲۷, Fall & Winter ۲۰۲۰
1 - 25
حوزههای تخصصی:
Lexical inferencing has been recognized as an effective learning strategy in SLA. The present study investigated Iranian EFL learners’ development of reading comprehension as a result of exposure to lexical inferencing strategy instruction. To do so, 45 female participants studying in Simin Language Institute in Rasht, Iran were selected from among 60 students based on the results of a sample of Oxford quick Placement (OQP) test, who scored from 40 to 47. They were in two intact classes, assigned to one experimental (n=24) and one control group (n=21). The experimental group underwent the teaching of reading comprehension through lexical inferencing strategy to help learners infer the meaning of unknown words and promote their understanding of the text. However, the control group received the traditional instruction of reading comprehension concentrating on the translation of new words. The results of the pre- and post-tests of reading comprehension revealed the significant outperformance of the treatment group over the control group’s reading comprehension ability. It was concluded that lexical inferencing strategy teaching could develop the learners’ potential to improve their cognitive capacities in inferring the meaning of unknown words, which might be facilitative in their reading comprehension.
ذات گرایی عریانیستی و تاریخ گرایی عمیق گرا در زبان شناسی فراساختارگرا
منبع:
رخسار زبان سال چهارم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۵
132-101
حوزههای تخصصی:
وندها و نقش آنها در ساخت اسم در گویش رودبار گیلان
منبع:
رخسار زبان سال چهارم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۵
161-192
حوزههای تخصصی:
تعامل خوانش ماضی نقلی با گونه رویداد افعال ساده در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساخت «ماضی نقلی» تحت تأثیر عواملی چون معنای فعل، موضوع ها، قیدها و سایر عناصر بافت زبانی و موقعیت، خوانش های متفاوتی می گیرد. این مقاله مطالعه ای معناشناختی است که صرفاً بر بحث تأثیرات معنای رویدادیِ افعال ساده (غیرپیشوندی و غیرمرکب) بر خوانش ماضی نقلی تمرکز کرده و تلاش کرده است تعامل این دو مقوله معنایی را با تکیه بر داده های یک نمونه گیریِ پیکره بنیاد بررسی کند. داده های اصلیِ پژوهش، از پیکره بی جن خان و همکاران (2011) نمونه گیری شده و در مواردی داده های حاصل از جستجوی کتابخانه گوگل نیز در نظر گرفته شده است. همچنین، تعیین گونه رویداد فعل، در چارچوب طبقه بندی وندلر (1957) انجام گرفته و خوانش های ماضی نقلی نیز بر اساس فهرست کامری (1976) بررسی شده است. نتایج بررسی ها نشان می دهد افعال ایستا عمدتاً خوانش نتیجه ای و وجودی دارند، افعال فعالیت اصولاً خوانش وجودی دارند، و افعال حصولی و تحققی خوانش پیش فرضِ نتیجه ای دارند. سایر خوانش ها در هر گونه رویداد، یا کاربرد کمتری دارند (مانند خوانش همگانی در بعضی افعال ایستا)، یا تحت تأثیر عوامل بافتی به وجود می آیند (مانند خوانش وجودی در افعال حصولی و تحققی که حاصل لغو وضعیت نتیجه توسط معنای فعل یا قیدهاست). همچنین بر اساس یافته های پژوهش حاضر، هیچ سهمی در بین خوانش های پیش فرض (در غیاب بعضی قیدها و عناصر بافتی و موقعیتی) به خوانش خبر داغ اختصاص ندارد. این نتیجه گیری در خصوص انحصار خوانش های اصلی به نتیجه ای و وجودی و همگانی، تأییدی بر رویکرد پانچوا (2003) است.
اعتبارسنجی معیارنمره دهی مهارت صحبت کردن در آزمون جامع زبان فارسی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهارت صحبت کردن بخش بسیار مهمی از توانایی زبانی افراد را دربر می گیرد. بهره مندی از این مهارت در محیط دانشگاه نیز اهمیت بسزایی دارد؛ اما سنجش صحبت کردن کار چندان ساده ای نیست و با مشکلاتی مانند دشواری در نمره دهی روبه رو است. در این پژوهش تلاش شده است تا میزان اعتبارِ معیار نمره دهی مهارت صحبت کردن در آزمون جامع زبان فارسی مرکز بین المللی دانشگاه فردوسی مشهد مطالعه شود. به همین منظور، نتایج به دست آمده از یکی از آزمون های برگزار شده در این مرکز به وسیله مدل های آماری راش و تحلیل عاملی بررسی شد. نتایج نشان داد که پایایی آزمون گیرنده 97 درصد است. این عدد بیانگر درک نسبتاً یکسان آزمون گیرندگان از معیار نمره دهی است. همچنین، در این آزمون، آزمون گیرندگان توانسته اند به شکل مناسبی مقیاس نمره دهی را برای آزمون دهندگان با توانایی های مختلف به کار گیرند؛ زیرا آستانه های به دست آمده بر اساس مدل راش، سیر صعودی منظمی داشته اند. نقشه آزمون دهنده - پرسش نیز نشان می دهد که معیار نمره دهی توانایی تمییز زبان آموزان ضعیف، متوسط و قوی از یکدیگر را داشته است. با این حال، در بالای طیف توانمندی آزمون دهندگان، هشت آزمون دهنده قرار گرفته است که هیچ نمره ای متناسب با سطح توانمندی شان دیده نمی شود؛ یعنی معیار نمره دهی در تمییز آن ها کارآمد نبوده است. از سوی دیگر، بار عاملی به دست آمده برای سه سازه شیوه بیان، کیفیت زبان و بسط موضوع به ترتیب 76، 78 و 74 درصد بوده است. این امر نشان می دهد تقسیم توانایی صحبت کردن به سه عامل یاد شده متناسب و دقیق است و هر کدام از این سازه ها توانمندی متفاوتی را سنجش می کنند. از این میان کیفیت زبان بیشترین و سازه بسط موضوع، کم ترین میزان بار عاملی را داشته اند.
چهار پرسش از آذر فرنبغ سروش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ویژگی های زبانی متن روایات داراب هرمزدیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلری و زبان سلری در شهرستان رامسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی واجی فرآیندهای تجویدی در قرآن کریم در چارچوب واجشناسی آزمایشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به شیوه آزمایشگاهی به بررسی ویژگی های واج شناختی فرایندهای اظهار، ادغام، اقلاب و اخفا مطابق با تعاریف مطرح در علم تجوید پرداختیم. پس، پیکره صوتی قرائت های 12 قاری (3 عرب و 9 ایرانی) که آیه های هدف پژوهش را به دو سبک تحقیق (سرعت آهسته) و ترتیل (سرعت متوسط) تلاوت کرده بودند، جمع آوری شد. کلمات هدف در هر آیه کلماتی بودند که در آنها همخوان خیشومی لثوی /n/ (نون ساکن) در جایگاه پایانی کلمه و در مرز بین دو کلمه در مجاورت آواهای حلقی (اظهار)، آواهای یرملون (ادغام)، انفجاری لبی (اقلاب) و همچنین آواهایی غیر از این سه دسته (اخفا) قرار داشت. نتایج حاصل از تحلیل آوایی داده ها در دو بُعد فرکانس و زمان موج صوتی نشان داد که در دو فرایند ادغام و اقلاب یک اتفاق واجی روی می دهد. به این صورت که /n/ با محل تولید و نحوه تولید بافت همخوانی مجاور همگون می شود درحالی که مشخصه ]+خیشومی[ خود را همچنان حفظ می کند. /n/ در اظهار، در مجاورت آواهای حلقی و چاکنایی، تولیدی به صورت گونه اصلی خود یعنی خیشومی لثوی دارد و در اخفا تظاهر آوایی ندارد و فقط از طریق خیشومی شدگی واکه پیش از آن قابل تشخیص است. یافته های واج شناختی این پژوهش به طور کلی نشان می دهد که در طبقه بندی ارائه شده از فرایندهای واجی در علم تجوید باید تجدید نظر صورت گیرد.
تحلیل شناخت سخنگویان فارسی زبان در قالب مقوله بندی؛ مقوله بندی رده ای یا موضوعی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقوله بندی به مثابه سازمان بندی و قرار دادن چیزهای گوناگون، اعم از پدیده ها، اشیا، رخدادها و جز آن در گروه های مختلف، نوعی عملکرد شناختی در انسان است که بر حسب «رده» مشترک مقوله ها یا «روابط» موضوعی میان آن ها صورت می گیرد. پژوهش های انجام شده نشان می دهند که عملکرد شناخت غربی ها و آسیایی های شرقی به ویژه چینی ها در باب مقوله بندی کاملاً متفاوت است؛ بر این اساس، غربی ها بر مبنای «مقوله» (مقوله بندی رده ای) و آسیایی های شرقی بر حسب «رابطه» (مقوله بندی موضوعی) به دسته بندی چیزها می پردازند. پژوهش حاضر با انجام دو آزمون در قالب پرسش نامه های تصویری و زبانی درمورد 50 سخنگوی خانم و آقای فارسی زبان به ارزیابی و تحلیل عملکرد شناخت آنان پرداخته است. پرسش نامه تصویری نشان می دهد که از مجموع 50 شرکت کننده فارسی زبان، 70 درصد مقوله بندی را بر مبنای «رابطه» انجام داده اند؛ پرسش نامه زبانی نیز نتیجه آزمون تصویری را تأیید می کند و نشان دهنده آن است که 76 درصد از سخنگویان فارسی زبان در جریان مقوله بندی، معیار «رابطه» را درنظر گرفته اند و درواقع، روی محور هم نشینی عمل کرده اند. بر این اساس، می توان چنین نتیجه گیری کرد که اولاً عملکرد شناخت در تمامی انسان ها یکسان نیست و ثانیاً شناخت فارسی زبانان در زمینه مقوله بندی روی محور هم نشینی عمل می کند، برخلاف غربی ها که در جریان مقوله بندی، درواقع دست به «رده بندی» می زنند و روی محور جانشینی عمل می کنند.
بررسی تطبیقی مطالعات انجام شده در حوزه زباهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درهم تنیدگی زبان و فرهنگ مدت هاست که توجه اندیشمندان حوزه فلسفه، جامعه شناسی، مردم شناسی، زبان شناسی و کاربردشناسی زبان را به خود جلب کرده است. در این راستا، پیش قدم (1391) با الهام از نظریات هالیدی (1975 و 1994)، ویگوتسکی (1978 و 1986) و سپیر-ورف (1956) که به رابطه میان فرهنگ، اندیشه و زبان تأکید می کنند، مفهوم زباهنگ را معرفی کرد. وی معتقد است بررسی و شناخت زباهنگ های موجود در هر جامعه راه را برای تشخیص سریع تر رفتارهای فرهنگی درست و نادرست هموار می سازد و اصلاحات فرهنگی که به تعالی زبانی و «بِه فرهنگی» می انجامند، به مراتب راحت تر صورت می پذیرند. با توجه به اهمیت شناسایی و بررسی زباهنگ ها، مطالعات متعددی به تحلیل آن ها پرداخته اند، هرچند کمبود پژوهشی که به بررسی تطبیقی مطالعات انجام شده در حوزه زباهنگ بپردازد به وضوح دیده می شود. از این رو، در پژوهش حاضر چارچوب نظری، پیکره و یافته های تمام مقالات مربوط به زباهنگ به طور تطبیقی بررسی شدند. نتایج این بررسی نشان داد که اکثر مقالات حوزه زباهنگ، داده های خود را از طریق واکاوی پاره گفتارهای اتفاق افتاده در موقعیت های طبیعی جمع آوری نموده و برای تحلیل این پاره گفتارها از الگوی SPEAKING هایمز (1967) استفاده نمودند. این نتایج همچنین حاکی از آن است که تعداد مطالعات اندکی به واکاوی زباهنگ های متنی پرداخته اند. همچنین هیچ پژوهشی به ارزیابی محتوای کتب درسی براساس زباهنگ های موجود در آن نپرداخته است. در پایان، براساس نتایج و یافته های حاصل از بررسی مقالات انجام شده، پیشنهادهایی برای مطالعات آینده ارائه شده است.
زباهنگ ناسزا در فارسی و معادل های ترجمه شده انگلیسی براساس الگوی هایمز؛ مطالعهموردی پیکره زبانی رمان دایی جان ناپلئون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
31 - 59
حوزههای تخصصی:
این پژوهش مقوله ناسزا را بر مبنای داده های پیکره ای در زبان های فارسی و انگلیسی بررسی می کند. در اینجا از مفهوم زباهنگ برای اشاره به رابطه دو سویه زبان و فرهنگ استفاده می شود. بررسی ناسزا می تواند به روشن تر شدن رابطه میان زبان و فرهنگ کمک کند، خاصه اینکه در دو زبان بررسی شود. به منظور انجام چنین تحقیقی از داده های زبانی رمان دایی جان ناپلئون اثر ایرج پزشک زاد و ترجمه انگلیسی آن اثر دیک دیویس استفاده شده است. دلیل انتخاب ترجمه انگلیسی نیز این است که رفع و پرداختن به یکی از دغدغه های اصلی جامعه شناسان زبان بررسی تفاوت های فرهنگی جوامع است که ترجمه از یک زبان به زبان دیگر امکان این بررسی را فراهم می آورد؛ چراکه مترجم تا اشراف به مفاهیم فرهنگی در پس ناسزاها نداشته باشد به خوبی از عهده ترجمه بر نمی آید و بررسی تطبیقی دو نمونه زبانی نشان می دهد که چه تفاوت هایی در این زمینه قابل مشاهده است. در این پژوهش کمی و کیفی برای هر کدام از موارد، علاوه بر ارائه بسامد وقوع، تحلیلی فرهنگی به شیوه کیفی هم ارائه شده است. الگوی مورد نظر این پژوهش الگوی SPEAKING هایمز (1967) است که براساس آن انگیزه افراد برای ادای ناسزا با توجه به ملاحظات فرهنگی قابل توضیح است و تفاوت های زبانیِ ناشی از تفاوت های فرهنگی را تبیین می کند. این الگو انتخاب شده است تا به محقق این امکان را بدهد تا کارکردهای ناسزا را در زبان فارسی ارائه کند. این پژوهش می تواند به راهکارهایی برای ارائه معادل های ترجمه ای بهتر و دقیق تر از متون معاصر فارسی به زبان انگلیسی منجر شود. تحلیل داده های این پیکره نشان می دهد ناسزاها در برخی حوزه های مفهومی (حیوانات، ظواهر و اعضای بدن، صفات انسانی و ویژگی های شخصیتی، فهم و شعور و جنبه های عقلانی، آبرو و شرم و حیا، ناموس، اصل و نسب و پدر و مادر) شکل می گیرند و توهین های جنسی که پاکدامنی فرد یا کسانش را هدف می گیرد به دلایل فرهنگیِ قابل توضیح، پرکاربردترند. یافته های تحقیق نشان می دهند که هدف از زباهنگ ناسزا بیان تحقیر، بیان ترحم به گونه ای منفی، طعنه، پرخاش، عصبانیت و حتی آرزو و تمنای منفی است که با نفرین هم ارتباط دارد.
بررسی گفتمان کودکان دارای اتیسم براساس فرانقش تجربی در چارچوب زبان شناسی نقش گرای نظام مند هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی گفتار کودکان 6 تا 10 ساله دارای اتیسم براساس نظریه نقش گرایی هلیدی می باشد. دو گروه 7 نفره از کودکان 6 تا 10 ساله طبیعی و دارای اتیسم، گروه های شاهد و تجربی تحقیق را تشکیل می دهند که به صورت تصادفیِ طبقه ای از جامعه آماری مربوط انتخاب شده اند. داده های گفتاری هر دو گروه ثبت و براساس فرانقش تجربی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد فرایند مادی و فرایند وجودی به ترتیب، بیشترین و کمترین درصد را در گفتار افراد اتیسم به خود اختصاس می دهند. اتکا بر افعال مادی در فرد اتیسمی نشان دهنده وجود مشکل در دستیابی به واژگان و مشکلات شناختی وسیعتری می باشد. همچنین، فرایندهای مادی، بیشترین میانگین را در هر دو گروه به خود اختصاص داده اند. فرایند رابطه ای و ذهنی در رتبه های بعد قرار می گیرند. کمترین میانگین در هر دو گروه، متعلق به فرایند وجودی است که در گروه افراد اتیسم تقریباً صفر است. در همه موارد، افراد طبیعی، نسبتِ بیشتری از فرایندها را بکار بردند که نشان می دهد استفاده بیشتر از فرایند رابطه ای، رفتاری و تا حدی ذهنی، مستلزم کاربرد فراوان تر نقش های گفتمانی ای همچون ابراز عقیده، ارزیابی و توصیف می باشد. نتایج این تحقیق می تواند برای روانشناسان و مربیان کودکان دارای اتیسم و زبانشناسان مفید باشد.
نقد و ارزیابی کیفی کتاب راهنمای معلم ویژن 1
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی کیفیت و اثربخشی کتاب راهنمای معلم ویژن 1 می پردازد که در سال های اخیر به عنوان یک مرجع کلیدی جهت کمک به معلم پایه دهم طراحی و تدوین شده است. در این پژوهش، 14 تن از معلمان زبان انگلیسی دارای تجربه با دریافت اجازه در مصاحبه ای نیمه ساخت مند شرکت نمودند. به منظور حصول اطمینان از کیفیت و اعتبار داده های مصاحبه از تکنیک بازبینی توسط مشارکت کنندگان (Flick, 2014) استفاده شد. یافته های مصاحبه نشان می دهد که کتاب راهنمای معلم ویژن 1 از پنج مقوله یعنی عدم جامعیت مطالب و انعطاف پذیری کتاب، عدم پرورش توانش بینافرهنگی و تفکر انتقادی در معلم، ارایه رویکرد تجویزگرا و یکنواخت در فرآیند تدریس، عدم پیش بینی مشکلات یادگیری و عدم ارایه راهکارهای مناسب در جهت رفع آنها، و عدم ایجاد انگیزه مثبت در معلم مورد انتقاد قرار می گیرد. به علاوه، یافته ها نشان می دهد معلمان کتاب ویژن 1 بر این عقیده اند که این کتاب مصداق کامل یک "نسخه مجددا بسته بندی شده" (repackaged version) در مجموعه کتب جدید التالیف است.
نقد ادبی مارکسیستی
حوزههای تخصصی:
این فصل، نقدِ ادبی مارکسیستی، از چهار بخش اصلی تشکیل شده است. بخش آغازین با سیری در آراء کارل مارکس آغاز می شود. نویسنده پس از طرح نسبتاً طولانی نظراتِ مارکس به سروقتِ نظرات اعضایِ مکتب فرانکفورت می رود. مکتب فرانکفورت در سال 1923 رسماً به عنوان موسسه تحقیقات اجتماعی در دانشگاه فرانکفورت پایه ریزی و سازماندهی شد. اکثرِ اعضای این گروه فرهیخته متفکّران مارکسیستی بودند که در واقع برخی از برجسته ترین متفکّرانِ زمانه خود هم محسوب می شدند. نویسنده در ادامه به پسامارکسیسم و نظریه گفتمان و تفکّرات آنتونیو گرامشی، مارکسیست بلندآوازه ایتالیایی، می پردازد که نشانگر شکافی جدّی با آراءِ پیشین است. او اَعمال اجتماعی و فرهنگی را به اقتصاد (یا بر عکس) کاهش نمی دهد. نویسنده در پایان این فصل آراء اِسلاوی ژیژک، فیلسوفِ متنفد اسلوونیایی، را عرضه می کند که به مفهوم خاصی نمایانگر بازگشت به اندیشه های کارل مارکس است.