فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، شناسایی برخی از فرایندهای واجی موجود در همخوانهای گویش لری بالاگریوه و مقایسة آن با فارسی معیار است. لری بالاگریوه گویش قومی با همین نام است که در مناطق جنوب و جنوب شرقی لرستان، جنوب و شرق ایلام و شمال خوزستان سکونت دارند. این گویش یکی از دو گونة رایج لری در شهر خرمآباد استان لرستان است. دادهها از طریق مصاحبه با چهار گویشور، هریک به مدت یک ساعت، گردآوری شده است. به علاوه، یکی از نگارندگان نیز گویشور این گویش است. دادهها برمبنای الفبای بینالمللی IPA آوانگاری شده و روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. فرایندها در چارچوب واج شناسی زایشی و واج شناسی خودواحد ارائه میشوند. فرایندهای همگونی، ناهمگونی، خنثیشدگی، تضعیف، حذف، درج و قلب از فرایندهای همخوانی بررسی شده در این مقاله هستند. به منظور یافتن فرایندهای واجی، به جز مطالعات آوایی، برخی ملاحظات ساخت واژی نیز به ضرورت تحقیق در این بررسی گنجانده شده است. در این گویش فرایندهای تضعیف و حذف از سایر فرایندها فعالترند.
زبان در گفتمان طنز احمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربرد ویژه زبان، همان عنصری است که متن ادبی را از غیر ادبی متمایز می سازد و آن را از سطح زبان عادّی فراتر می برد. هر شاعری متناسب با توانایی خود، زبان خاصّی دارد که او را از دیگر شاعران متمایز می سازد. در گفتمان کاوی شعر باید ویژگیهای این زبان شعری را شناخت تا به تحلیلی صحیح از افکار، اندیشه ها وتجربه شاعر دست یافت؛ زیرا تجربه شعری معادل همان تجربه بشری است که به زبان شعر سروده شده است. مهمترین ویژگی شعر احمد مطر، زبان خاص اوست که دارای طنزی تلخ با واژگانی ساده و به دور از ابهام و غموض است. زبانی که نشان دهنده تجربه تلخ زندگی شاعر است که قالب شعر نو یا آزاد را برای بیان آن انتخاب کرده است.
تأثیر فناوری ارتباطات و اطلاعات در آموزش و یادگیری زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی فناوری آموزشی تسهیل، توسعه و تقویت فرایند آموزش و یادگیری است. فناوری آموزش و یادگیری زبان یکی از دستاوردهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در گستره علوم انسانی است که چارچوب نظری و اصول خاص خود را دارد. این فناوری، ماهیتی چند بعدی و میان رشته ای دارد که در نتیجه تحقیقات در اصول و مبانی نظری و عملی گستره های زبان شناسی کاربردی، زبان شناسی رایانه ای و دانش استفاده بهینه فناوری به وجود آمده است. این مقاله با رویکردی تحلیلی، توصیفی، و تطبیقی، تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر آموزش زبان را بررسی می کند. در این زمینه مراحل مختلف الگوهای آموزش زبان، مدیریت کلاس، مسئولیت استاد، منابع آموزشی و یادگیری و تهیه و تألیف کتاب های درسی مطالعه گردیده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که نقاط مشترک زیادی بین الگوهای آموزش زبان و الگوهای فناوری آموزش و یادگیری زبان وجود دارد. به یمن معرفی و ورود فناوری اطلاعات و ارتباطات در این حوزه، مدیریت کلاس به کل متحول شده و با رویکردی پژوهش محور و دانشجو محور انجام می پذیرد . مسئولیت مدرس نیز انباشت و انتقال اطلاعات نیست، بلکه مسئولیت های گوناگونی بر عهده می گیرد و باید فردی چند مهارتی باشد. الگوی بسته، محدود و متمرکز منابع آموزشی و یادگیری سنتی هم به الگویی باز، غیر متمرکز، نامحدود، و بری از محدودیت های زمان و مکان تبدیل می شود و نتایج بسیار راهبردی برای نظام آموزش و یادگیری زبان را به ارمغان می آورد. مطالب درسی برگرفته از فناوری، ماهیتی چند بعدی و حرکتی داشته و طراحان آن رویکردی فرایند - محور دارند نه محتوا - محور.
درآمدی بر جاینام شناسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نامهای جغرافیایی واژگانی هستند که در طول تاریخ برای نامیدن یک مکان ساخته شده و به کار رفته اند. بررسی این نامها از دیدگاه زبان شناسی تاریخی می تواند ما را در به دست آوردن آگاهیهای تاریخی از زبان و فرهنگ مردمان ساکن در آن ناحیه یاری دهد.
این مقاله، پس از تعریف جاینام، جاینام شناسی و رابطه آن با زبان شناسی تاریخی و ریشه شناسی را نشان می دهد. پس از آن به دسته بندی جاینامها پرداخته و در هر مورد مثالهایی به ویژه از استان همدان ارائه می کند. سپس روشی برای مطالعه جاینامها ارائه نموده و به تشریح منابع مورد استفاده در جاینام شناسی ایران و ضرورت تدوین فرهنگ جاینامها می پردازد.
انگارة زبان شناختی نگارش و گزینش خبر: رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه از دیرباز زبان شناسی به خبر، به عنوان گونه ای از متن، توجه ویژه ای داشته، بیشتر پژوهش های این حوزه بر تحلیل صرف متون خبری و شناسایی ویژگی های زبانی آن ها تمرکز یافته و توجه زبان شناسان و محققان علوم رسانه بیشتر به تعیین مجموعه ای از ملاک های گزینش خبر یا «ارزش های خبری» و ارائة فهرست های مختلف از این معیارهای گزینش معطوف بوده است. مقالة حاضر بر آن است تا به این پرسش ها پاسخ دهد: چگونه می توان فرایند نگارش و گزینش خبر را در قالب یک انگارة منسجم توصیف کرد؟ ملاک ها و به اصطلاح مرسوم ارزش های خبری زبانی کدام اند؟ و رابطة این ملاک ها با دیگر عوامل نگارش و گزینش خبر چگونه است؟
هدف این پژوهش، شناسایی و معرفی انگارة زبان شناختی فرایند نگارش و گزینش خبر است که در آن مجموعه ای از بایسته های زبانی تولید خبر در کنار عوامل غیر زبانی، ازجمله ملاک های اجتماعی، اقتصادی و حرفه ای، بازبینی و ارائه می شود. پژوهش حاضر به شیوة توصیفی و تحلیلی و با اتکا به داده های میدانی از جمله مصاحبة هدفمند با خبرنگاران فعال در عرصة مطبوعات و خبرگزاری ها انجام شده است. این پژوهش ضمن معرفی اصول چهارگانة گرایس به عنوان معیارهای نگارش متن خبری، انگاره ای چندسطحی از فرایند تولید خبر را معرفی می کند که مبتنی بر دستاوردهای زبان شناختی، به ویژه تحلیل گفتمان انتقادی است و به نقش عوامل کلان ساختی از جمله ایدئولوژی، روابط قدرت و رقابت در شکل دهی به گفتمان خبری نیز می پردازد.
بررسی سبک های متفاوت یادگیری زبان آموزان ایرانی در زبان های خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر مؤلفین به بررسی سبک های یادگیری زبان آموزان ایرانی در زبان های خارجی می بپردازند. در این راستا، پس از مطالعه مقوله های یادگیری، سبک ها و استراتژی ها به بررسی انواع متفاوت سبک های یادگیری پرداخته شده است. هدف از این تحقیق، شناسایی سبک های یادگیری زبان آموزان ایرانی در زبان های خارجی است که به کمک آن مؤلفین در پی یافتن رایج ترین سبک های یادگیری و دلایل گرایش زبان آموزان ایرانی به این سبک ها در یادگیری زبان های خارجی می باشند. مؤلفین پس از مطالعه نظری، به مطالعه عملی و میدانی نزد 60 نفر از زبان آموزان ایرانی زبان های خارجی (زبان فرانسه و انگلیسی) در رشته های مختلف و در سطح پیشرفته بین سن 20 تا 25 سال اقدام نموده اند. مطالعه میدانی از طریق پرسشنامه ای شامل 30 سؤال محقق شده است. سؤالات پرسشنامه دربرگیرنده 6 پارامتر متفاوت از سبک های یادگیری شامل یادگیری، از طریق خواندن، گوش دادن، نوشتن، صحبت کردن، نگاه کردن و اقدام به عمل می باشد . پس از جمع-آوری و تحلیل داده های به دست آمده از پرسشنامه، این نتیجه به دست آمد که در میان سبک های متفاوت یادگیری نزد زبان آموزان پیشرفته در زبان های خارجی، بیشترین گرایش به یادگیری از طریق صحبت کردن و کمترین گرایش به گوش دادن بوده است. در این پژوهش پس از ارائه نتایج مطالعه میدانی سبک های متفاوت یادگیری، دلایل گرایش به این سبک نیز بررسی شده اند.
تحلیل زمان و شاخص های زمانی در ضرب المثل ها با رویکرد نشانه-معناشناسی، مورد مطالعه: زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضرب المثل ها گونة خاصی از گفتمان هستند که مانند اصطلاحات عمل می کنند و با وجود فراوانی لغات، در آن ها یک واحد ثابت معنایی به وجود آمده که حتی مفهوم آن از نظر معناشناسی غیر قابل تغییر و از پیش تعیین شده است.
اما مسئله ای که قابل توجه و تأمل به نظر می رسد این است که با شنیدن ضرب المثل و یا خواندن آن، مخاطب در چه زمانی در گفته پردازی قرار می گیرد؟ چگونه ضرب المثل ها قادرند زمان متفاوتی مانند زمان حالتی را خلق کنند؟ با توجه به اینکه عمل گفته پردازی پویا است و هر پویایی ای باید دارای بعد زمانی باشد، چگونه مخاطب ضرب المثل، در این تعامل گفتمانی می تواند در وضعیت جدیدی قرار بگیرد؟
روشی که ما برای پاسخ به این سؤالات برگزیده ایم، روش نشانه- معنا شناسی است که فونتنی، برتراند، بوردرن و دیگر نشانه شناسان مکتب پاریس، در چند سال اخیر تحت عنوان «نظام زمانیت در گفتمان ها» مطرح کرده اند. با تکیه بر این روش و همچنین با استفاده از فلسفة پدیدار شناسی، نظام زمانی ضرب المثل ها را تحلیل خواهیم کرد.
هدف از پژوهش حاضر این است که نشان دهیم چگونه مخاطب ضرب المثل می تواند از وضعیت انفصال وجودی به وضعیت اتصال حالتی که عامل تجربه آن را ایجاد می کند، انتقال یافته و در سطحی از آگاهی و شناخت قرار بگیرد که بتواند «اکنون» را درک کند و همچنین تبیین این مسئله که چگونه زمان دستوری می تواند در این نوع گفته ها که اغلب «زمان حال» است، دخالت داشته باشد.
تطبیق نشانه- معناشناسی تصاویر دوزخ (در نگاره های معراج نامه شاهرخی و آثار دُره از کمدی الهی دانته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با نگاهی گُذرا به آثار نگارین معراج نامه شاهرخی (840 ه.ق) و تصویرسازی های کمدی الهی به ویژه در بخش دوزخ توسط گوستاو دُره (1870م) در می یابیم که این تصاویر شباهت های بی نظیری با هم دارند.کمدی الهی دانته که بزرگ ترین اثر ادبی اروپا در قرون وسطی (1300م/699 ه.ق) است و معراج نامه (شرحی که به صورت نثر درباره پدیده معراج پیامبر اکرم (ص) نوشته شده) به عنوان دو الگوی سفر معنوی و روحانی به عوالم پس از مرگ آدمی، برخاسته از باورهای قومی و دینی در دو فرهنگ غرب و شرق است. صرف نظر از ارجاعات تاریخی (از طریق ممسیس) و بینامتنی موجود در خلق تصاویر دو اثر مذکور که بازگو کننده مراحل گُذار و چگونگی رخدادها در این گونه آثار هستند، می توان گفت این مقاله سعی در بررسی تطبیقی این تصاویر در حوزة نشانه - معناشناسی دارد تا از این طریق با تحلیل نشانه شناختی (ساختارگرا) و تقابل های بنیادین معناشناختی در نظام های تصویری مشابه به شناخت و کشف دلالت های مشترک معنایی در آنها پرداخته و همچنین نقش پویاتری در درک مفاهیم عمیق درونی آنها ایفا کند.
بنابراین از مهم ترین اهداف این پژوهش علاوه بر موارد فوق، شناخت و کشف نظام های تصویری مشابه در این دو نسخه از طریق تجزیه و تحلیل ساختارهای ژرف است که مقوله های معناشناسی بنیادین در آن مطرح می شود و سپس خوانش مشابه و توجه به دلالت پردازی آنها. این مطالعه به ما اجازه می دهد علاوه بر شناخت بهتر ساختارهای ژرف در نظام های تصویری مشابه میزان همگرایی و ارتباط این نظام ها نیز شناسایی و معلوم شود . پس از تطبیـق تصاویر با نمونه هایی عالی از دو متن همچون مجازات دروغ گویان و متکبران در معراج نامه شاهرخی و شکنجه فریب کاران و دزدان در کمدی الهی مواجه شدیم که دارای قطب های متقابل با دلالت پردازی های مشابهی هستند که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.
معنای تلویحی گفتاری و نمود آن در ترجمه های فارسی و انگلیسی قرآن کریم بررسی موردی داستان حضرات یوسف و موسی (علیهما السلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار درنظر دارد نظریه معنای تلویحی گفتاری زبانشناس و انسان شناس آمریکایی، گرایس (Grice) را در گفتگوهای شخصیت های داستان های حضرات یوسف و موسی (علیهماالسلام) و ترجمه های فارسی و انگلیسی آن در قرآن کریم موردیابی و تحلیل نماید. بدین منظور معنای تلویحی گفتاری در گفتگوهای این دو داستان در چهار ترجمه فارسی و چهار ترجمه انگلیسی از آیات مورد نظر مورد نقد و بررسی قرار می گیرد. ابتدا موارد معنای تلویحی گفتاری که در بردارنده اصول کیفیت (quality) در گفتار، کمیت در گفتار (quantity)، حالت در گفتار (manner) و ربط در گفتار (relation)، در این داستان های قرآنی می باشد، ارایه و سپس ترجمه هایی از آنها بررسی می شود. با توجه به اینکه معانی تلویحی گفتاری در این گفتگوها به صورت ضمنی بیان می شوند، مترجمان با به کارگیری راهبردهای شفاف سازی ترجمه، باید آنها را تصریح کرده تا خواننده بتواند معنا و منظور نهفته در این جملات را به سادگی درک کند. راهبردهای شفاف سازی ترجمه به کار گرفته شده توسط مترجمان مورد نظر در این مقاله عبارتند از: استفاده از پاورقی، قلاب، کمانک و هیچ یک از این سه راهبرد.
بررسی نظریات معادل یابی در ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب ۱۳۸۲ شماره ۱۸
حوزههای تخصصی:
چگونگی شناسایی موارد دستوری شدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طی فرایند دستوری شدگی عناصر واژگانی تبدیل به امکانات دستوری می شوند یا اجزای دستوری ویژ گی های دستوری جدیدی را کسب می کنند. زبان شناسان با مطالعه گستره وسیعی از زبان ها سعی کرده اند تا ساز و کار ها و اصول حاکم بر دستوری شدگی را دریابند. دستوری شدگی طی گذر زمان اتفاق می افتد، بنابر این وجود متون مکتوب از گذشته یک زبان می تواند کمک زیادی به ما در شناسایی موارد دستوری شدگی نماید. با این حال می دانیم بسیاری از زبان ها (از جمله تعداد زیادی از زبان های ایرانی) دارای متون مکتوب قدیم نیستند و از گذشته آن ها تقریباً هیچ اثری بر جای نمانده است. بسیاری از زبان ها حتی خط ندارند و مکتوب نشده اند و زبان شناسان تنها تعدادی از آن ها را به لحاظ همزمانی توصیف نموده اند. علیرغم این کاستی ها، آشنایی کافی و وافی با اصول و ساز و کارهای دستوری شدگی می تواند به ما در شناسایی موارد دستوری شدگی حتی در زبان هایی که کمتر توصیف شده اند، کمک اساسی کند. زبان شناسان زیادی در مورد اصول و ساز و کارهای دستوری شدگی صحبت نموده اند. بعضی اوقات می توان شباهت ها و تفاوت های زیادی را در آراء آن ها مشاهده کرد. ما در این مقاله در توصیف اصول دستوری شدگی از مقاله کلاسیک هاپر (1991) استفاده کرده ایم؛ مهم ترین ساز و کارهای دستوری شدگی نیز بر اساس ویشر (2006) است. برای روشن تر شدن هر یک از این اصول و ساز و کار ها، به تفکیک مثال هایی از فارسی ارائه شده است. در پایان این مقاله به این نتیجه خواهیم رسید که استفاده از اصول دستوری شدگی بیش از ساز و کار ها می تواند به ما در شناسایی موارد دستوری شدگی کمک نماید.
بررسی تطبیقی شاهنامه فردوسی با حماسه پلئاس و ملیزاند اثر موریس مترلینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۵ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
تاثیر شاهنامه فردوسی بر ادبیات مغرب زمین امری انکار ناپذیر است. در این راستا قرابت هایی میان داستان های شاهنامه و برخی از رمان های حماسی قرون وسطی فرانسه وجود دارد. در مقاله حاضر مقایسه ای میان یکی از شاهکارهای نمایش موریس مترلینگ، نویسنده بلژیکی فرانسوی زبان، به نام پلئاس و ملیزاند و شاهنامه فردوسی انجام شده است.
صرف فعل در گویش فاموری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" در این مقاله قواعد صرف فعل در گویش فاموری (از دهستان های شهرستان کازرون)، در صیغه های مختلف مورد بررسی و طبقه بندی قرار گرفته است. همچنین به دستگا فعل، مصدر، طریقه ی ساخت ماده ی فعل در زمان گذشته و حال و وندهای فعل اشاره شده است. سپس با صرف نمونه فعل هایی در این گویش و چند گویش همجواری به مقایسه ی آنها پرداخته شده و همین مقایسه با فارسی معیار در مورد فعل نیز صورت گرفته است. فعل در این گویش دارای دو ماده ی گذشته و حال و سه وجه: اخباری، الترامی و امری است و همانند فارسی معیار شش صیغه دارد که در همه ی صورت های فعلی به کار برده می شود و شناسه ها همگی در آخر ماده ی فعل قرار می گیرند.
"
فرهنگ: فرهنگ چند صدایی و فرهنگ تک صدایی
منبع:
بخارا مرداد ۱۳۷۷ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
بررسی ویژگیهای قهرمانان آثار آنتون چخوف و نقش طبابت و علوم پزشکی در شکلگیری افکار و دیدگاههای وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنتون چخوف نویسنده شهیر قرن نوزده روسیه برخلاف نویسندگان بزرگی چون داستایفسکی و تالستوی که معمولاً در آثار خود قهرمانان خارق العاده جامعه خود را توصیف کردند، زندگی روزمره مردم اطراف خود را به تصویر کشیده است. حوادث و قهرمانان آثارش بسیار زنده و واقعی اند؛ همسانی فوق العاده ای بین آثار وی و زندگی واقعی وجود دارد که خواننده ادامه آنچه را که در آثارش وصف شده اند، در دنیای اطراف خود احساس می کند و می بیند. تحصیل در دانشکده پزشکی و ایده های زاخارین، یکی از استادان برجسته دانشکده پزشکی نقش مهمی در ویژگی های هنری آثار او و شکل گیری افکارش داشت. پزشکان یکی از شخصیت های مرکزی داستان ها و نمایشنامه های اویند، چخوف ابعاد مختلف شخصیت پزشکان را بسیار استادانه و با روان شناسی ظریفی توصیف کرده است. در مقاله حاضر، ضمن بررسی برخی از شخصیت های آثار چخوف، نشان داده شد که او تحت تأثیر افکار زاخارین در پزشکی، از ارائه راه حل های کلی و الگوهای عمومی برای همه موارد و مسائل اجتناب می کرد و معتقد بود که گاهی اوقات قوانین و الگوهای کلی در موارد اتفاقی مصداق ندارند و نمی توانند مفید باشند
چند مفهوم بنیادی در زبانشناسی معاصر: تحلیل از دیدگاه دستور گشتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله بعضی از مفاهیم بنیادی زبانشناسی معاصر از دیدگاه دستور گشتاری را مورد بحث قرار داده و سعی کرده ایم که سوء تفاهم های غیرعلمی موجود در مورد این مفاهیم را روشن نماییم. بعد از مقدمه ای کوتاه در زمینه نظرات چامسکی در مورد مطالعه زبان و ذهن، در فصل دوم سعی کرده ایم روشن کنیم که چرا به قول چامسکی زبان آیینه ای از ذهن انسان باید تلقی شود. در این زمینه سه تئوری مربوط به هم در مورد زبان را مورد بررسی و تحلیل قرار داده ایم: الف) تئوری در مورد ساختار زبان ب) تئوری در مورد فراگیری زبان و ج) تئوری در مورد کاربرد زبان. در فصل سوم روشن ساخته ایم که مفاهیمی نظیر "درست"، "قابل پذیرش"، "خلاف قاعده از نظر کاربرد" و "بدساخت از نظر معنایی" را نباید با مفهوم توصیفی "دستوری" اشتباه کرد. در فصل چهارم سعی کرده ایم به این سوال مهم پاسخ دهیم که چرا فراگیری زبان فعالیتی خلاق و قاعده مند بوده و چرا وظیفه یک زبانشناس در تدوین دستور یک زبان در واقع فرض مجموعه محدودی قواعد واجی، صرفی، نحوی و معنایی است که مجموعه بی نهایتی از جملات خوش ساخت زبان را می تواند تولید نماید. در فصل پنجم اشاره کرده ایم که زبانشناسی باید مجموعه مناسبی از داده های زبانی را در زمینه خوش ساختی گردآوری نموده و در عین حال سعی نماید که فرضیه جامعی را در مورد اصول حاکم بر زبان ارایه نماید.
در باب تمیز در دستور زبان فارسی؛ صورت، ماهیت و اصطلاح شناسی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تمیز» اصطلاحی است که در نحو عربی و فارسی کاربرد دارد. این اصطلاح در دستورهای قدیم ترِ فارسی معادل همان تمیز عربی است، اما به تدریج بیشتر برای متمم مفعول به کار رفته است، یعنی نقشی که ابهام را از مفعولِ فعل هایی مانند دانستن، نامیدن، پنداشتن و... می زداید. امروز در دستور فارسی بیشتر از «تمیز» همین معنا اراده می شود. این گفتار نخست درپی آن است تا مشخص کند تمیز از کِی و از سوی چه کسی مصطلح شده است و این مفهوم چه معادل های دیگری دارد. دوم آنکه توصیفی از تمیز و فعل و مفعولِ مرتبط با آن به دست دهد. در راستای هدف نخست کتب دستور زبان فارسی (مطابق نظمی تاریخی) مطالعه و برای تحقق هدف دوم از بررسی ای پیکره بنیاد بهره برده شد که برخی از نتایج به دست آمده از آن چنین است: از میان این افعال فارسی فعل «دانستن» و سپس افعال دیدن، نامیدن، شمردن (شماردن) و گفتن، بیش از افعال دیگر با تمیز به کار رفته است. بیشترِ این افعال در ساخت های ظرفیتی متفاوتی ظاهر می شوند، اما برخی از آن ها تنها یک ساخت دارند و آن «فاعل، مفعول، تمیز» است، مانندِ نامیدن و محسوب کردن. تمیز عمدتاً در قالب گروه اسمی و سپس گروه صفتی و گروه حرف اضافه ای و به ندرت به شکل بند و ضمیر ظاهر می شود. نزدیک به تمام تمیزها با مفعول مستقیم و معدودی از آن ها با مفعول حرف اضافه ای می آیند. حضور مفعول در جمله به هر شکلی لازم است. به همین دلیل، شکل مجهول این افعال تمیز را از دست می دهند؛ به جز افعالی مانند یاد شدن، گفته شدن و اطلاق شدن که در حالت مجهول نیز مفعول حرف اضافه ای دارند.