فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۱۲٬۳۸۱ مورد.
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۳
290 - 309
حوزههای تخصصی:
سرمایه گذاران نهادی یکی از ارکان اصلی حاکمیت شرکتی محسوب می شود که نظارت بر مدیران، با وجود آنها به صورت مطلوب تری صورت می گیرد. گاهی اوقات سرمایه گذاران نهادی به طور موقت توجه خود را بر بخش هایی از سبد سرمایه گذاری خود بیشتر متمرکز می کنند و این موضوع باعث می شود که در همان زمان، فعالیت های نظارتی بر روی برخی شرکت های دیگر کاهش یابد که از این موضوع تحت عنوان انحراف توجه سرمایه گذاران نهادی یاد می شود. در پژوهش حاضر به این موضوع پرداخته شده است که وقتی توجه سرمایه گذاران نهادی از شرکتی منحرف می شود، آیا این موضوع از دید حسابرسان مستقل در ارزیابی ریسک حسابرسی مورد توجه قرار می گیرد یا خیر. برای این کار با استفاده از یک معیار مناسب برای اندازه گیری انحراف توجه سرمایه گذاران نهادی، ارتباط آن با حق الزحمه حسابرسی و تأخیر گزارش حسابرس مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، 850 مشاهده سال – شرکت (85 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران) در طی سال های 1391 تا 1400 گردآوری شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از الگوی رگرسیون به روش داده های پانل و نرم افزار ایویوز 10 استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با انحراف توجه سرمایه گذاران نهادی، ریسک مدیریت سود و ریسک حاکمیت شرکتی افزایش یافته که این امر افزایش ریسک حسابرسی را به دنبال دارد، افزایش حجم کار برای کاهش ریسک حسابرسی، باعث افزایش حق الزحمه حسابرسی و تأخیر در ارائه گزارش می شود. لذا می توان نتیجه گرفت که فعالیت های نظارتی سهامداران نهادی منجر به کاهش ریسک حسابرسی شده و این موضوع به نفع حسابرسان است. نتایج این مقاله همچنین نشان می دهد که اثر منفی توجه محدود سرمایه گذاران نهادی در نظارت بر شرکت ها می تواند تا حدودی توسط حسابرسان مستقل کاهش یابد.
شناسایی و تحلیل پیشران ها و کلان روندهای موثر بر آینده حسابرسی مستقل در ایران با تاکید بر نقش عوامل درونی حرفه با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۳
365 - 389
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی و تحلیل پیشران های موثر بر آینده حسابرسی مستقل از دیدگاه عوامل درونی حرفه حسابرسی مستقل است. در فضای رقابتی و به شدت متغیر امروز چنانچه با آینده نگری به استقبال آینده حرکت نکنیم نتیجه چیزی جز شکست و از دست دادن فرصت ها نمی باشد. شناخت عوامل موثر بر آینده حرفه حسابرسی با توجه به کارکردهای اعتباربخشی آن و تسهیل فرآیندهای پاسخگویی و تصمیم گیری طیف وسیعی از ذینفعان، اهمیت زیادی دارد. در این مقاله با استفاده از روش های مصاحبه و دلفی فازی و نظرخواهی از 28 نفر از خبرگان حرفه ای و دانشگاهی، پیشران های تاثیرگذار بر آینده حسابرسی مستقل در حوزه عوامل درونی حرفه حسابرسی مستقل شناسایی شد. با توجه به محاسبات دلفی فازی از 27 پیشران شناسایی شده از مبانی نظری و نتایج مصاحبه، مهم ترین عوامل مورد توجه در آینده به ترتیب شامل تغییر فرآیندهای حسابرسی، حسابرسی از طریق دورکاری، ارزش منصفانه، تغییر از اطمینان بخشی به اثربخشی، صلاحیت های حرفه ای حسابرسان و خود انتظامی و استقلال حرفه و تخصصی شدن موسسات حسابرسی در حوزه ها و صنایع می باشد. توجه به این عوامل سبب خواهد شد تا حسابرسی بتواند با حفظ صلاحیت های حرفه ای، در جهت رفع نیازهای جامعه گام بردارد و وظایف خود را نیز منطبق با خواسته های ذی نفعان انجام دهد.
بررسی میزان آشنایی دانشجویان دکتری حسابداری با روش شناسی تحقیق در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت اشراف پژوهشگران به روش شناسی پژوهش، جهت انجام پژوهش های بدیع و اثرگذار، پژوهش حاضر به دنبال بررسی میزان آشنایی دانشجویان دکتری با روش شناسی تحقیق در حسابداری است. این مقاله از نوع توصیفی پیمایشی و از حیث هدف از نوع کاربردی است. در راستای انجام این پژوهش، پرسشنامه ای 60 سؤالی در سال 1399 در خصوص میزان آشنایی 178 دانشجویان دکتری حسابداری ورودی 1396 دانشگاه های دولتی، آزاد و پردیس با روش شناسی استفاده شده است. روش نمونه گیری در مرحله اول به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای است که تعداد نمونه در هر طبقه (شامل سه طبقه دولتی، آزاد و پردیس) را مشخص می کند و در وهله دوم پرسشنامه با استفاده از نمونه گیری خوشه ای با رعایت نسبت ها در دانشگاه های انتخاب شده بین دانشجویان دکتری توزیع شده است. برای انجام این پژوهش از آزمون میانگین تک نمونه ای و آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی شفه استفاده شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که میزان شناخت دانشجویان دکتری حسابداری از روش شناسی پژوهش در سطح ضعیف و غیر مطلوبی می باشد و میزان آشنایی دانشجویان دکتری حسابداری دانشگاه های دولتی نسبت به دانشگاه آزاد و پردیس بیشتر است. یافته های این پژوهش لزوم تقویت بنیه پژوهشی دانشجویان حسابداری و توجه هرچه بیشتر به درس روش تحقیق در این رشته را مبین می سازد.
مطالعه تطبیقی انتشار سوابق تخلفاتی و کیفری مدیران نهادهای مالی و ناشران اوراق بهادار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بورس اوراق بهادار سال پانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۷
57 - 80
حوزههای تخصصی:
بازار سرمایه به عنوان محل تجمیع سرمایه های خرد با ناهنجاری هایی از قبیل تخلفات و جرائم مواجه است و همین امر مسئولان را به چاره اندیشی واداشته است. از جمله راهکارهای پیشگیری از این ناهنجاری ها و مقابله با آن ها، اعلام عمومی سوابق متخلفین و مجرمان این حوزه می باشد که در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. راهکار مزبور با طبع دو وجهی خود از یک سو می تواند با معرفی عمومی مجرم و متخلف، منجر به پیشگیری از وقوع تخلفات و جرائم گردد و از سوی دیگر، پس از وقوع این ناهنجاری ها، با رسوا نمودن شخص ناقض قانون، پاسخی قاطع و بازدارنده در مقابله با آن ها باشد. البته راهکار مزبور به دور از انتقاد نمانده است؛ یکی از انتقادات وارد بر انتشار سوابق و معرفی عمومی متخلف و مجرم، تعارض آن با لزوم رعایت کرامت انسانی یا به تعبیر دیگر عدم تناسب بین جرم و مجازات است. اجمالاً می توان چنین گفت که ایراد مزبور تاب مقاومت در مقابل مصلحت موجود در اعلام عمومی سوابق را ندارد، مضاف بر اینکه می توان از به کار گیری مجازات مزبور در رابطه با تخلفات و جرائم کم اهمیت چشم پوشی نمود تا از این طریق تناسب بین جرم و مجازات نیز برقرار گردد. در پژوهش حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، اعلام عمومی سوابق تخلفاتی و کیفری مورد مطالعه تحلیلی و تطبیقی قرار گرفته است.
بررسی رابطه خوش بینی مدیریتی و حساسیت جریان نقدی سرمایه گذاری با تاثیر نقش جنسیت کمیته حسابرسی
حوزههای تخصصی:
میزان سرمایهگذاری شرکت ها میتواند ناشی از عوامل متعددی باشد. یکی از این عوامل جریان وجوه نقد شرکت و در واقع میزان منابع مالی در اختیار برای تأمین مالی پروژه های جدید است. اینکه تأمین مالی سرمایهگذاریهای جدید در شرکت از چه طریقی انجام شود؛ متأثر از تصمیم های مدیریت است ولی به طورکلی به نظر میرسد که هر چه جریانات وجوه نقدی شرکت بالاتر باشد، میزان سرمایه گذاریهایش افزایش یابد. هدف این پژوهش بررسی رابطه خوش بینی مدیریتی و حساسیت جریان نقدی سرمایه گذاری با تاثیر نقش جنسیت کمیته حسابرسی است. جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و نمونه مورد مطالعه، شامل 140 شرکت پذیرفته شده طی سال های 1395 تا 1399 است. روش پژوهش توصیفی و از نظر ارتباط بین متغیرها ترکیبی از علی-همبستگی است و از نظر هدف کاربردی است. برای پردازش و آزمون فرضیه ها از روش رگرسیونی و داده های تابلویی و همچنین مدل اثرات ثابت استفاده شده است. نتایج به دست آمده حاصل از تجزیه وتحلیل فرضیه ها نشان داد که خوش بینی مدیریتی با حساسیت جریان نقدی سرمایه گذاری رابطه مثبت و معناداری دارد و جنسیت کمیته حسابرسی بر رابطه بین خوش بینی مدیریتی و حساسیت جریان نقدی سرمایه گذاری تأثیر منفی و معناداری دارد.
چارچوبی برای جمع سپاری تأمین مالی کسب وکارهای نوپا: مورد مطالعه وام دهی نفر به نفر با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش : پژوهش حاضر با در نظر گرفتن مدل وام دهی نفر به نفر، چارچوبی برای تأمین مالی کسب وکارهای نوپا مطرح و به این منظور، از رویکرد فراترکیب استفاده کرده است. روش پژوهش : این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر گردآوری اطلاعات، اسنادی است. پژوهشگران با استفاده از روش فراترکیب، بازنگری دقیق و عمیق در موضوع انجام داده و یافته های پژوهش های مرتبط را ترکیب کرده اند. 1372 سند و پژوهش مرتبط بین سال های 2000 تا 2020 از پایگاه های علمی وب آف ساینس، اسکوپوس و جستجوگر گوگل فراخوانی شده اند که درنهایت 34 سند انتخاب و با تحلیل محتوای آنها، ابعاد و کدهای مربوطه استخراج شد. نتایج : درنهایت 5 مقولۀ اصلی (ساختارهای نهادی، پیش از پرداخت، تأمین اعتبار و پرداخت، پساپرداخت و مدیریت ریسک)، 11 مقولۀ فرعی (درخواست وام، غربالگری، درجه بندی وام، فهرست شدن وام، ارزیابی سرمایه گذاری، تأمین مالی، صدور وام، به روزرسانی اطلاعات، بازپرداخت، عوامل ریسک و استراتژی کاهش ریسک)، 31 مفهوم و 194 کد پس از طی گام های پژوهش شناسایی، چارچوب وام دهی نفر به نفر ارائه و نتایج براساس نظر متخصصان با شاخص کاپای 833/0 تأیید شد.
ویژگی های نظام داده در حوزه های اطمینان بخشی و تعیین سنجه های عملکرد شرکت – با تمرکز بر بزرگ داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش عبارت است از دانش افزایی نسبت به دو حوزه اصلی نظام داده کاوی در حسابرسی متشکل از شیوه استخراج و طبقه بندی داده ها برای تعیین سنجه های کسب و کار، اقدامات اطمینان بخشی و بررسی ابزارهای مورد استفاده برای کسب این اهداف شامل: فرایند اتوماسیون رباتیک ، یادگیری ماشینی ، زنجیره بلوکی ، و علم تجزیه و تحلیل داده . روش: با اتکا به روش پژوهش کتابخانه ای تحقیقات پیشین مورد مطالعه و نتایج آنها مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار گرفته است. یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نمایانگر اهمیت و جایگاه بزرگ داده ها و ضرورت تدوین نظام داده کاوی در حرفه حسابرسی است. نتیجه گیری: حسابرسان برای تثبیت جایگاه خود و ارتقاء آن باید ضمن آشنایی با منابع، تکنولوژی ها و سازوکار و روش های مرتبط با بزرگ داده ها، دانش لازم برای ارائه خدمات حرفه ای در این زمینه را فرا گیرند. همچنین در مراحل بعدی تدوین نظام مسنجم برای برخورد صحیح با بزرگ داده ها در حرفه حسابرسی ایران می تواند گامی مؤثر در این راستا باشد. طبعاً، پیش نیاز شناخت چنین سازوکاری آشنایی با ویژگی های بزرگ داده ها، ابزارهای استخراج و طبقه بندی و تجزیه و تحلیل آنها در محیط های گوناگون کسب و کار همچون حسابرسی است. دانش افزایی: معرفی اجمالی ویژگی های بزرگ داده ها، نظام داده کاوی و ابزارهای تجزیه و تحلیل داده در حسابرسی.
تأثیر ویژگیهای کمیته حسابرسی بر رابطه بین تجربه مدیر عامل و سطح نگهداشت وجه نقد
حوزههای تخصصی:
یکی از روشهای مدیریت سرمایه در گردش نیز نگهداری سطح مناسب و بهینه از وجه نقد است تا بتوان در شرایط بحرانی واکنش مناسابی نشان داد و شرکت را از مواجهه با ریسک ورشکستگی مصون نگه داشت، از اینرو شناسایی عوامل موثر بر نگهداشت وجه نقد از اهمیت برخوردار است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر ویژگیهای کمیته حسابرسی بر رابطه بین تجربه مدیر عامل و سطح نگهداشت وجه نقد می باشد. در این پژوهش، 144 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بین سالهای، 1392-1399، که به روش حذف سیستماتیک انتخاب شده مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و با استفاده از رویکرد پس رویدادی است. نتایج تحقیق با استفاده از مدل اثرات تصادفی نشان می دهد که مدت تصدی سمت اعضای کمیته حسابرسی بر سطح نگهداشت وجه نقد تاثیر ندارد. اما اندازه کمیته حسابرسی و میزان تجربه اعضای کمیته حسابرسی بر سطح نگهداشت وجه نقد تاثیر معنی دار و مثبت دارد. همچنین، ویژگیهای کمیته حسابرسی بر رابطه بین تجربه مدیر عامل و سطح نگهداشت وجه نقد تاثیر دارد.
تأثیر تمرکز بازار حسابرسی بر اظهار نظر حسابرسی
منبع:
پژوهش های حسابرسی حرفه ای سال دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸
68 - 86
حوزههای تخصصی:
هدف انجام این تحقیق بررسی تأثیر تمرکز بازار حسابرسی بر اظهارنظر حسابرسی است. جامعه آماری این تحقیق شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 96 لغایت 99 می باشد که به روش حذف سیستماتیک 126 شرکت (504 شرکت سال) به عنوان نمونه آماری انتخاب شد که با توجه به عنوان متغیر مستقل (تمرکز بازار حسابرسی)، مؤسسات حسابرسی آن ها نیز مورد مطالعه قرار گرفت. برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای و برای تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از آمار توصیفی استنباطی و از نرم افزار 10Eviews استفاده گردید. نتیجه حاصل از آزمون فرضیه نشان داد، تمرکز بازار حسابرسی بر نوع اظهارنظر حسابرس تأثیر مثبت دارد. یعنی هرچه حسابرسان تمرکز بیش تری بر صنعت صاحب کار و سهم بالاتری از بازار کار آن صنعت داشته باشند، کیفیت کار حسابرسی افزایش یافته و نوع اظهارنظر نیز به سمت اظهارنظر مقبول پیش می رود. ضمناً تأثیر اندازه حسابرس نیز بر نوع اظهارنظر مثبت و تأثیر تأخیر در ارائه گزارش حسابرس بر نوع اظهارنظر منفی می باشد.
نقش نوآوری دیجیتال در سیستم های مدیریت دانش
حوزههای تخصصی:
ارائه مدل ترکیبی نوین برای کیفیت حسابرسی و تحلیل حساسیت مؤلفه های مؤثر بر آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل و اعتبارسنجی آن جهت سنجش کیفیت حسابرسی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش اول خبرگانی هستند که با مبانی نظری کیفیت حسابرسی آشنایی کامل دارند و در این خصوص صاحب نظر هستند. جامعه آماری دوم شامل کلیه شرکت های تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. در بخش کیفی 15 نفر خبره با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در بخش کمّی با روش حذف سیستماتیک تعداد 147 شرکت فعال طی سال های 1393 تا 1399 انتخاب شدند. پس از بررسی مبانی نظری پژوهش، پرسشنامه ای براساس طیف 5 گزینه ای لیکرت به منظور شناسایی مؤلفه های مؤثر پژوهش طراحی شد. سپس با استفاده از روش رتبه بندی فریدمن، مؤثرترین مؤلفه و وزن هر یک مشخص گردید. در نهایت به منظور اعتبارسنجی و تحلیل حساسیت، مدل پیشنهادی با استفاده از داده های بدست آمده در بخش کمّی پژوهش از روش محاسبه سهم هر مولفه در نوسان شاخص کل استفاده شد، نتایج نشان داد عوامل مؤثر بر کیفیت حسابرسی را می توان به طور کلی در 2 بُعد اصلی، 4 مؤلفه اصلی و 20 نماگر منفرد دسته بندی نمود که جنبه های اصلی تبیین کننده کیفیت حسابرسی شامل ویژگی های مؤسسه و تیم حسابرسی ، اثربخشی کمیته حسابرسی، ویژگی های صاحب کار، عوامل کلان و حرفه و عوامل محیطی می باشد. همچنین نماگرها و مؤلفه های اصلی از اولویت یکسانی در تعیین کیفیت حسابرسی برخوردار نیستند و هرچه میانگین رتبه های هر بُعد بیشتر باشد، اهمیت آن در تعیین کیفیت حسابرسی بیشتر است. از بین 10 نماگر موجود در شاخص ترکیبی کیفیت حسابرسی، تنها نماگری که هم جزء مهم ترین نماگرها در بی ثبات کردن شاخص ترکیبی و هم جزء نماگرهای مهم در کاهش متوسط شاخص ترکیبی است، نماگر حق الزحمه حسابرسی می باشد که یکی از شاخص های اصلی ویژگی های مؤسسه و تیم حسابرسی است.
ارائه الگویِ نگرش اینرسیک مدیرعامل در عدمِ انعکاس اخبار منفی به بازار سرمایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بورس اوراق بهادار سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۹
101 - 120
حوزههای تخصصی:
هدفِ این پژوهش ارزیابیِ نگرش مقاومت مدیرعامل در انعکاس اخبار منفی به بازار سرمایه می باشد، نگرشی که به دلیل عدم انعطاف پذیری سطحی از اینرسی سازمانی مدیران را نشان می دهد. این پژوهش که از نظر معیارِ روش شناسی نتیجه، توسعه ای و از معیارِ نوع داده ترکیبی بوده، از سه تحلیلِ فراترکیب جهت شناسایی مولفه ها و مضامین؛ تحلیلِ دلفی جهت تعیین حدِ کفایت نظری در بخش کیفی و تحلیل بازنمایی سیستمی برای ارائه الگویِ نگرش اینرسیک مدیرعامل در انعکاس اخبار منفی به بازار سرمایه در بخش کمی استفاده شد. نتایج در بخش کیفی از تاییدِ ۱۷ مضمون در قالبِ سه مولفه ی اصلیِ نگرش اینرسیک بینشِ مدیرعامل؛ نگرش اینرسیک عملکردِ مدیرعامل؛ نگرش اینرسیک روانشناختیِ مدیرعامل حکایت دارد. نتایج در بخش کمی به صورت تفکیک شده نشان داد، مهمترین محرک و پیامد در مولفه ی نگرش اینرسیک بینشِ مدیرعامل بینش منفیِ ترس از دست دادن جایگاه مدیرعاملی در افشای اخبار بد و عدم توانمندی مدیرعامل در شناخت نیازهای اطلاعاتی ذینفعان می باشد. از طرف دیگر محرک و پیامد مهمِ نگرش اینرسیک عملکردِ مدیرعامل، وجودِ استانداردهای ضعیف حسابداری در افشای اخبار بد و عدم تناسب نیازهای اطلاعاتی ذینفعان با فرهنگ مطلوبیت اطلاعات در افشای اخبار بد بود. در نهایت مشخص شد، دو مضمونِ منبع کنترل بیرونی مدیرعامل در افشای اخبار بد و عدم خودباوری مدیرعامل در افشای اخبار بد محرک اصلی در نگرش اینرسیک روانشناختی محسوب می شود.
ارائه مدل عوامل موثر بر قیمت گذاری کمتر از واقع در عرضه های اولیه با تاکید بر نقش اطلاعات حسابداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
161 - 180
حوزههای تخصصی:
مطالعات متعددی در بازارهای سرمایه مختلف نشان داده است که قیمت سهام در عرضه های اولیه بعد از مدت بسیار کوتاهی تغییر کرده و بازده قابل توجه و غیر عادی را موجب می شود که از آن با عنوان قیمت گذاری کمتر از واقع عرضه های اولیه یاد می شود. با توجه به اینکه مطالعات قبلی که عمدتا مبتنی بر تئوری عدم تقارن اطلاعاتی و سویه های رفتاری هستند، دلایل مختلف و گاها متضادی را عامل این پدیده دانسته اند هدف این پژوهش ارائه مدلی جامع از عوامل تبیین کننده این بازدهی غیرعادی است. به علاوه نقش اطلاعات حسابداری در توضیح این پدیده نیز بررسی شده است. برای کشف این عوامل محقق با مطالعه گسترده ادبیات موضوع و با استفاده از روش کیفی تحلیل تم و مصاحبه با خبرگان اقدام به استخراج نظرات آنها در این خصوص نموده، الگوهای تکرارشونده در بین نظرات را استخراج و با طبقه بندی آنها مدل جامع عوامل موثر بر قیمت گذاری سهام در عرضه های اولیه را تدوین کرده است. در مدل ارائه شده در این تحقیق چهار عامل کاستی های فرایند عرضه اولیه، عوامل بنیادی، سویه های رفتاری و محتوای اطلاعاتی در عرضه های اولیه منجر به قیمت گذاری کمتر از واقع می شوند به این صورت که با دخالت ارکان در مکانیزم عرضه و تقاضای بازار اشتباهاتی در قیمت گذاری رخ داده و عوامل بنیادی در قیمت عرضه منعکس نمی شوند. سویه های رفتاری سرمایه گذاران و کافی نبودن محتوای اطلاعاتی حسابداری منجر به تشدید این امر می شود. با توجه به یافته های پژوهش آن دسته از سهامدارانی که به تحلیل اطلاعات موجود و به ویژه اطلاعات حسابداری بپردازند، می توانند بازدهی اضافه کسب نمایند. همچنین لزوم ارائه اطلاعات حسابداری آینده نگر در عرضه های اولیه برای تعیین قیمت واقعی سهم منجر به افزایش محتوای اطلاعاتی حسابداری می شود.
ارتباط بین مدیریت سود و بحران مالی با تاکید بر توانایی مدیریت
حوزههای تخصصی:
منابع مالی مهمترین نیاز شرکت ها برای ادامه فعالیت خود می باشد برخی از شرکت ها ممکن است دچاربحران مالی شوند که در این صورت با کمبود مالی مواجه شده و تداوم فعالیت آنها با مشکلاتی مواجه خواهد شد. عواملی که می تواند بر بحران مالی اثرگذار باشد مدیریت سود و توانایی مدیران است. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین مدیریت سود و بحران مالی با تاکید بر توانایی مدیریت می باشد. این پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی بوده و از بعد روش شناسی همبستگی از نوع علی (پس رویدادی) هست. جامعه آماری پژوهش، کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و با استفاده از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک، 134 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده در دوره ی زمانی 6 ساله بین سال های 1393 تا 1398 مورد بررسی قرار گرفتند. روش مورداستفاده جهت جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای بوده و داده های مربوط برای اندازه گیری متغیرها از سایت کدال و صورت های مالی شرکت ها جمع آوری شده است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از نرم افزار استاتا استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که بین مدیریت سود و بحران مالی ارتباط مستقیم وجود دارد. ولی، تاثیر توانایی مدیریت بر بحران مالی به صورت معکوس و معنادار است. همچنین، توانایی مدیریت بر ارتباط بین مدیریت سود و بحران مالی تاثیر معکوس و معنادار دارد. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که در شرکت هایی که مدیریت سود اتفاق می افتد مدیران سود را در جهت منافع شخصی خود دستکاری کرده و شرکت را دچار بحران مالی می کنند. ولی اگر در شرکت توانایی مدیران بیشتر باشد. مدیران توانمند از مدیریت سود در جهت کاهش بحران مالی بهره می برند و با افزایش توانمندی مدیران احتمال رخداد بحران مالی کاهش می یابد.
تأثیر خوش بینی و کوتاه بینی مدیر عامل بر ابعاد مدیریت ریسک شرکت با توجه به نقش تعدیلی: ارتباط سیاسی و کارایی مدیر عامل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ویژگی های رفتاری مدیران یکی از مهم ترین عوامل در تصمیم گیری درباره تأمین مالی و ترکیب ساختار سرمایه شرکت است. با افزایش رقابت و دشواری مدیریت در محیط های پیچیده سازمانی، سازمان ها نیازمند مدیرانی هستند که این پیچیدگی های ذاتی را در زمان تصمیم گیری های مهم لحاظ و تفکیک کنند. مدیریت ریسک بخش مهمی از این فرآیند تصمیم گیری را تشکیل می دهد. ازاین رو در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر خوش بینی و کوتاه بینی مدیران عامل بر ابعاد مدیریت ریسک شرکت شامل انطباق، استراتژی، عملیات و گزارشگری شرکت با توجه به نقش تعدیل گری ارتباط سیاسی و کارایی مدیرعامل پرداخته و برای این منظور با داده های مربوط به 130 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1393 الی 1397 با به کارگیری رگرسیون چند متغیره باداده های ترکیبی موردبررسی قرار گرفت. یافته های حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که بین خوش بینی مدیرعامل و استراتژی و عملیات شرکت رابطه منفی و گزارشگری شرکت رابطه مثبت و از طرفی بین کوتاه بینی مدیرعامل و استراتژی و انطباق شرکت رابطه منفی و معناداری وجود دارد. ارتباط سیاسی مدیرعامل رابطه بین خوش بینی مدیرعامل و عملیات شرکت و رابطه بین کوتاه بینی و انطباق شرکت را تعدیل منفی می کند و از سوی دیگر کارایی بر رابطه بین خوش بینی مدیرعامل و انطباق و استراتژی شرکت تأثیر مثبت وبر عملیات شرکت تأثیر منفی دارد و کارایی مدیرعامل نقش تعدیل گری مثبت بر رابطه بین کوتاه بینی و استراتژی و گزارشگری شرکت و تعدیل گری منفی با عملیات شرکت دارد.
تغییر حسابرس و چسبندگی حق الزحمه حسابرسی بعد از رتبه بندی موسسه های حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸۹
۲۷۴-۲۴۶
حوزههای تخصصی:
حق الزحمه حسابرسی متأثر از عوامل مختلفی است ولی تغییرات در آن به طور کامل با تغییر در عوامل مؤثر بر حق الزحمه حسابرسی، تبیین نمی شود. درواقع، میزان افزایش در حق الزحمه حسابرسی، هنگام انتظار افزایش در هزینه ها، بیشتر از میزان کاهش در حق الزحمه حسابرسی، هنگام انتظار کاهش در هزینه هاست که از این پدیده با عنوان چسبندگی حق الزحمه حسابرسی یاد می شود. تغییر حسابرس می تواند یکی از متغیرهای تأثیرگذار بر چسبندگی حق الزحمه های حسابرسی باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی انواع مختلف تغییر حسابرس پس از رتبه بندی مؤسسه های حسابرسی بر چسبندگی حق الزحمه های حسابرسی است. بدین منظور، 691 مشاهده سال شرکت (114 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران) در طی سال های 1392 تا 1398 گرد آوری شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از الگوی رگرسیون به روش داده های پانل و نرم افزار استاتا استفاده شد. یافته ها نشان داد که تغییر حسابرس تاثیر معناداری بر چسبندگی حق الزحمه حسابرسی ندارد و اثر تغییر حسابرسان از طبقه اول و سایر طبقات به حسابرسان طبقه اول و تغییر حسابرسان از طبقه اول به سایر طبقات بر چسبندگی حق الزحمه معنادار نیست؛ اما تغییر حسابرس از سایر طبقات به حسابرسان سایر طبقات، تاثیر معناداری بر چسبندگی حق الزحمه دارد. یافته ها حاکی از آن است که چسبندگی روبه پایین، نسبت به چسبندگی رو به بالا کمتر است و باوجود افزایش در هزینه های حسابرسی، حسابرسان اقدام قابل توجهی برای افزایش حق الزحمه های حسابرسی ننموده اند. یافته های پژوهش حاضر منطبق با نظریه قدرت چانه زنی است. به این صورت که در بازارهای متمرکز، حسابرسان از قدرت چانه زنی بیشتری برخوردارند درنتیجه حق الزحمه حسابرسی را افزایش داده و چسبندگی رو به پایین در حق الزحمه وجود دارد. اما، در بازارهای رقابتی (مانند بازار ایران)، صاحب کاران از قدرت چانه زنی بالاتری برخوردارند و چسبندگی رو به بالا در حق الزحمه حسابرسی افزایش می یابد.
تاثیر کیفیت حسابرسی داخلی در پیش بینی بازده سهام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های حسابداری و راهبری شرکتی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
95 - 117
حوزههای تخصصی:
طراحی نامناسب سیستم کنترل داخلی، قابلیت اتکا به گزارشگیری های مالی را پایین می آورد و حسابرسی داخلی مؤثر، دستیابی واحد تجاری به اهدافش را تضمین می کند. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر کیفیت حسابرسی داخلی بر پیش بینی بازده سهام است و شرکت هایی که از سال 1390 تا 1398 عضو بورس هستند به عنوان جامعه آماری پژوهش حاضر انتخاب شده اند. داده های لازم، جهت آزمون فرضیه های پژوهش، از اطلاعات مالی سالانه شرکت ها، که از طریق سایت کدال و بورس در دسترس هستند، جمع آوری شده است. داده های جمع آوری شده، پس از اصلاحات و طبقه بندی لازم، بر اساس متغیرهای مورد بررسی، وارد نرم افزار ایویوز شده و تجزیه و تحلیل های نهایی انجام شده و درنهایت با استفاده از آمار استنباطی و مدل رگرسیون به تأیید یا رد فرضیات تحقیق پرداخته شده است. این پژوهش از منظر فرایند اجرا (نوع داده ها) یک پژوهش کمی، از منظر نتیجه اجرای آن، یک پژوهش کاربردی، از منظر هدف اجرا یک پژوهش تحلیلی(به روش همبستگی)، از منظر منطق اجرا یک پژوهش قیاسی-استقرایی و از منظر بعد زمانی یک پژوهش طولی(پس رویدادی) است. نتایج و شواهد تجربی نشان داد که تخصص مالی اعضای حسابرسی داخلی بر پیش بینی بازده سهام تاثیر مثبت دارد و همچنین اندازه حسابرسی داخلی نیز بر پیش بینی بازده سهام تاثیر دارد.
حسابداری، ابزاری در خدمت سرمایه
حوزههای تخصصی:
پویایی های ارزش در معرض ریسک: رویکرد کاپولا VAR بهینه شده با الگوریتم فرا ابتکاری PSO(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۷
1 - 28
حوزههای تخصصی:
برآورد دقیق و صحیح ارزش در معرض ریسک (VaR) از جمله موضوعات مورد توجه پژوهشگران و نهادهای مالی است. علیرغم مفهوم ساده VaR ، اندازه گیری آن دارای محدودیت هایی همانند فرض نرمال بودن توزیع، عدم در نظر گرفتن پویایی ها در طی زمان و در نظر گرفتن چندک های شرطی به صورت خطی است. در این پژوهش از مدل MCAViaR و مدل کاپولای ترکیبی نوع کلایتون و t برای برآورد VaR و از الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات (PSO) به منظور تخمین پارامتر وابستگی، برای حل این مشکلات استفاده شده است. نمونه پژوهش ده شرکت بزرگ و فعال بورس تهران و دوره زمانی پژوهش از فروردین سال 1398 تا اسفند سال 1398 است. نتایج پژوهش نشان می دهد که ضرایب وابستگی دمی مدل MCAViaR برای سهام مورد مطالعه برخلاف پژوهش های خارجی برابر صفر است و در نتیجه این مدل را می توان به دو معادله مستقل CAViaR تقسیم کرد. نتایج حاصل از تخمین کوانتایل های متغیر با زمان، نیز حاکی از آن است که سری های زمانی کوانتایل های حاصل از مدل کاپولای ترکیبی به سبب فرکانس بالای زمانی نسبت به مدل MCAViaR ، پویایی را به خوبی نشان می دهد. نتایج حاصل از آزمون پس آزمایی کوپیک نیز تأیید کننده عملکرد بهتر مدل کاپولای ترکیبی نسبت به مدل MCAViaR است.
شناسایی سازه های اثرگذار بر میزان اجرای بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد با تأکید بر نظریه شبکه کنشگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش اندازه گیری میزان اجرای بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد در سه بعد برنامه ریزی راهبردی، تجزیه و تحلیل هزینه ها و مدیریت عملکرد و همچنین شناسایی و کشف کنشگران مؤثر بر اجرای بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نوع پیمایشی است. ابزار گردآوری پرسشنامه و داده ها از طریق توزیع152 پرسشنامه بین کارشناسان بودجه ریزی، ذی حسابان، مدیران ارشد و مدیران مالی در سال 1400 گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزار SmartPLS انجام شد. یافته ها نشان داد میزان اجرای بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد در ابعاد برنامه ریزی راهبردی، تجزیه و تحلیل هزینه ها و مدیریت عملکرد به ترتیب 95/25 درصد، 25/31 درصد و 38/34 درصد است. همچنین یافته ها نشان داد کنشگران اثرگذار به طور مستقیم و غیر مستقیم بر میزان اجرای بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد شامل کنشگران اقتصادی، کنشگران فنی، صلاحیت مدیریت و تعهد سازمانی هستند. بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت برای اجرای بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد باید رویه موجود در ابعاد دانش مالی سازمان، کنشگران محیطی، تعهد سازمانی باز طراحی و باز اندیشی شود. همچنین ابعاد کنشگران فنی (سیستم اطلاعاتی حسابداری و شبکه ها)، کنشگران اقتصادی (سازمان برنامه و بودجه) و صلاحیت مدیریت و فرهنگ سازمانی از منظر فنی و نظارتی اصلاح و تقویت شوند. نتایج این مطالعه می تواند در جلب توجه مدیران ارشد و اجرایی و پژوهش گران دانشگاهی و پشتیبانی و اصلاح ابعاد اثرگذار بر اجرای بودجه ریزی مؤثر باشد و همچنین مبانی نظری در حوزه بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد را گسترش دهد.