فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۶۱ تا ۲٬۳۸۰ مورد از کل ۱۲٬۵۲۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
Optimal cash is an amount of cash that balances benefits of cash holding; and the speed of cash holding adjustment is called the rate of actual cash response to the optimal cash. The question of how fast companies compensate for excess or inadequate cash to the optimum level in terms of how closely they hold cash flow and maximize company value has been an important topic of interest for academics and managers in recent years; and they have examined factors affecting the speed of cash holding adjustment. Since company managers play important roles in firm's key decisions such as cash holding, the present study investigated the impact of managerial ability as an important management feature on the speed of cash holding adjustment to an optimal cash flow and study as well as the moderating effect of political connection. To this end, data of on companies during 2013 to 2018 were analyzed using econometric software (Eviews), multivariate linear regression. Results of statistical tests indicated that the managerial ability decreased the speed of cash holding adjustment to an optimal level if the cash rate of a company is higher than its optimal level. Furthermore, In companies with political connections, the negative relationship between managerial ability and the speed of adjusting cash holdings towards the optimal level is higher than other companies.
ارائه یک چارچوب بنیادی برای مدل بهینه سازی بلک لیترمن و مقایسه عملکرد آن با مدل های موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۸
77 - 94
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین نقاط ضعف مدل های بهینه سازی سنتی، عدم توجه به نظر سرمایه گذاران و تکیه بر اطلاعات گذشته است. مدل بلک لیترمن گرچه با ترکیب ماتریس دیدگاه های سرمایه گذار و اطلاعات گذشته این ضعف را برطرف کرد، اما هیچ روش مشخص و روشنی برای چگونگی تشکیل این ماتریس مشخص نکرده است. در این پژوهش، نخست با استفاده از روش تحلیل بنیادی یک چارچوب مشخص برای تشکیل ماتریس بازده دیدگاه های سرمایه گذار معرفی و سپس عملکرد سبد بهینه مدل بلک لیترمن بنیادی با مدل های مارکوویتز، نیم-واریانس و ارزش در معرض خطر شرطی مقایسه می شود. بازه زمانی پژوهش بین سال های 1395 تا 1400 و برای به دست آوردن سبد بهینه، از نرم افزار متلب استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که با استفاده از معیارهای ارزیابی مختلف، سبد بهینه مدل بلک لیترمن بنیادی نسبت به سایر مدل های بهینه سازی موجود عملکرد بهتری دارد؛ همچین، بازده ایجاد شده توسط مدل بلک لیترمن در سطح ریسک بازار، به طوری معنی داری از بازده بازار در مدت مشابه بیشتر بوده است.
تأثیر منبع کنترل درونی بر رابطه بین توانمندسازی روانشناختی حسابرسان و کیفیت حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۶
۱۳۵-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
کیفیت بالای حسابرسی باعث افزایش اعتماد سرمایه گذاران به گزارش های مالی و بهبود شفافیت بازارهای مالی شده و به عنوان یک ساز و کار نظارتی مؤثر برای جلوگیری از رفتار فرصت طلبانه مدیر برای کاهش هزینه های نمایندگی بین مدیر و مالک تلقی می شود. هدف این پژوهش بررسی تأثیر منبع کنترل بر رابطه بین توانمندسازی روانشناختی حسابرسان و کیفیت حسابرسی است. با استفاده از پرسش نامه های استاندارد، داده های مورد نیاز به وسیله کلیه کارکنان حرفه ای مؤسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران در سال 1397 و 1398 جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS و فرآیند MACRO مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد که توانمندسازی روانشناختی حسابرسان رابطه مثبت و معناداری با کیفیت حسابرسی دارد. هم چنین، نتایج پژوهش نشان می دهد که با افزایش منبع کنترل درونی حسابرسان رابطه مثبت بین توانمندسازی روانشناختی و کیفیت حسابرسی بهبود پیدا می کند. به عبارت دیگر، کارکنانی که توانمندسازی روانشناختی و منبع کنترل درونی بالایی دارند، حسابرسی را با بیشترین کیفیت انجام می دهند. بر اساس یافته های پژوهش، برای مؤسسات حسابرسی بهتر است که زمینه استفاده از توانایی ها، مهارت و ابتکار کارکنان خود را فراهم و رهبری اخلاقی را که باعث افزایش توانمندسازی کارکنان می شود را در مؤسسات خود پیاده سازی و اجراء کنند.
تأثیر قدرت مدیرعامل بر اجتناب مالیاتی با نقش تعدیل گر کیفیت کمیته حسابرسی
منبع:
پژوهش های حسابرسی حرفه ای سال دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸
116 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش بررسی تأثیر قدرت مدیرعامل بر اجتناب مالیاتی با در نظر گرفتن نقش تعدیلی کیفیت کمیته حسابرسی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. در این پژوهش قدرت مدیرعامل با چهار معیار: عضویت مدیرعامل در هیئت مدیره، دوره تصدی بلندمدت، مالکیت سهام و ترکیب هیئت مدیره و نیز کیفیت کمیته حسابرسی با شاخص های: اندازه، تخصص مالی، استقلال و تنوع جنسیتی اندازه گیری شد. نمونه آماری پژوهش شامل 191 شرکت عضو بورس اوراق بهادار تهران در طی سال های 1392 تا 1399 می باشد. از روش داده های ترکیبی با رویکرد حداقل مربعات تعمیم یافته جهت آزمون فرضیه های پژوهش استفاده گردید. نتایج برآورد مدل اول پژوهش نشان داد که قدرت مدیرعامل اثر منفی و معناداری بر اجتناب مالیاتی دارد. به سخن دیگر، اجتناب مالیاتی در شرکت های دارای مدیران عامل قدرتمند نسبت به سایر شرکت ها کم تر است. درعین حال، نتایج برآورد مدل دوم پژوهش حاکی از آن است که کیفیت کمیته حسابرسی اثر معناداری بر رابطه بین قدرت مدیرعامل و اجتناب مالیاتی ندارد. این مطالعه برای اولین بار شواهدی در رابطه با قدرت مدیرعامل و اجتناب مالیاتی در شرکت ها فراهم می کند و به بسط ادبیات در این زمینه کمک می نماید. علاوه بر این، شواهد این مطالعه برای ناظران و سیاست گذاران در ایران مناسب است و علامت مثبتی به آن ها در خصوص توصیه یا الزامی نمودن کمیته حسابرسی در هیئت مدیره می دهد.
علل ریزش قیمت سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بر مبنای رهیافت فراتحلیل: شواهدی از مطالعات داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال دهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
75 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین عوامل مؤثر بر ریزش قیمت در سطح مطالعات مختلف داخلی است. نمونه آماری این پژوهش برگرفته از نتایج 57 مطالعه داخلی بر مبنای رهیافت فرا تحلیل است. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای محافظه کاری، اعتماد اجتماعی، سررسید بدهی، سود تقسیمی، تمرکز مالکیت، تخصص حسابرس در صنعت و اثربخشی کنترل های داخلی دارای اثر منفی و معنی داری بر ریسک سقوط قیمت سهام بر مبنای چولگی منفی بازده سهام و متغیر استراتژی های تجاری، تنها عامل منفی مؤثر بر ریزش قیمت سهام بر مبنای نوسانات پایین به بالا است . همچنین متغیر نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام و اندازه شرکت دارای اثر منفی و معنی داری بر ریسک سقوط قیمت سهام مبتنی بر متغیر سیگمای حداکثری است. از طرف دیگر عدم تقارن اطلاعاتی، انحراف معیار بازده ماهانه، عدم تجانس سرمایه گذاران، بیش ارزش گذاری سهام و جریان های نقد آزاد از علل تشدیدکننده ریزش قیمت سهام بر مبنای متغیر چولگی منفی بازده و فرصت های رشد و اقلام تعهدی تشدیدکننده ریزش قیمت بر مبنای سیگمای حداکثری است.
تحلیل تماتیک الگوی فرهنگ حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸۹
۲۱۵-۱۷۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تحلیل تماتیک عوامل موثر بر فرهنگ حسابرسی و ارائه الگویی از شاخص های مرتبط با آن طبق تعریف فرهنگ، با استفاده از نظریه های خبرگان حسابرسی است. روش شناسی: این مقاله در چارچوب استراتژی تحقیق کیفی و براساس روش تحلیل تماتیک و مصاحبه با 22 نفر از مدیران حسابرسی به صورت نمونه گیری هدفمند، ابتدا براساس وجوه مشترک، تم های مرتبط، اصلی و در نهایت تم های مرکزی هر کدام از مقولات موضوع تحقیق را شناسایی و در نهایت شبکه مضامین مرتبط با چیستی فرهنگ حسابرسی را ترسیم و تحلیل می کند. روایی ابزار پژوهش (مصاحبه)، توسط مصاحبه شوندگان و سپس اساتید متخصص، مورد بررسی قرار گرفت و تأیید گردید و برای سنجش پایایی از روش توافق درون موضوعی استفاده شد که مطابق این روش مقدار پایایی برابر با 89% بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل تماتیک استفاده شد. یافته ها: پس از بررسی کتب، مقالات و انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان، تعداد 985 عامل یا کد باز احصاء شد و سپس41 مفهوم توسط محقق شناسایی شد که در قالب22 تم فرعی و5 تم اصلی به عنوان ابعاد فرهنگ حسابرسی دسته بندی شدند، این ابعاد شامل: ارزش های اجتماعی، ارزش های اخلاقی، ارزش های مذهبی، ارزش های اقتصادی، ارزش های سیاسی می شوند. بنابراین مضامین مرتبط با چیستی فرهنگ حسابرسی نشان می دهد که فرهنگ حسابرسی با ارزش ها و باورهای حسابرسی که بر فرهنگ مدیران و حسابرسان و مجموعه حسابرسی تأثیر می گذارد، ارتباط دارند. در این قالب ارزش های اجتماعی، کنش و مشارکت اجتماعی، ارزش های سیاسی و توانمندی اقتصادی، از جمله باورها و هنجارهای مرتبط با فرهنگ هستند که بر فرهنگ مدیران و مجموعه حسابرسی تأثیر گذاشته و رفتار آنها را جهت می دهد. از طرف دیگر، ارزش هایی چون اخلاقی، توجه به ارزش های مذهبی و تقویت بنیان ساختارهای حسابرسی از جمله ارزش های حسابرسی هستند که بر رفتار مدیران موسسات حسابرسی موثر بوده، لذا بر اساس" تحلیل تماتیک" ابعاد فرهنگ حسابرسی عبارتند از: ارزش های اجتماعی، اخلاقی، مذهبی، اقتصادی و سیاسی. بنابراین این مقوله ها را با اندکی تسامح می توان فرهنگ حسابرسی بیان نمود. نتیجه گیری: طبق یافته های تحقیق« فرهنگ حسابرسی پایه و اساس جامعه حسابرسی می باشد که در برگیرنده مجموعه ای از ارزش ها، هنجارها، باورها، آداب فرهنگی و تاریخی موثر بر رفتار حسابرسان همچنین مبنای ارزش های خاص(اجتماعی، اخلاقی، مذهبی، اقتصادی و سیاسی) منبعث از اجتماع و موثر بر فرهنگ حسابرسان در محیط حسابرسی و جامعه» است. لذا برای توسعه فرهنگ حسابرسی در ایران باید بر مقوله های استخراجی از این پژوهش متمرکز شد که در این صورت می توانیم فرهنگی پویا در زمینه حسابرسی داشته باشیم.
بررسی نقش روابط سیاسی با دولت در به هنگام بودن اطلاعات با توجه به مالکیت خودی
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه بین روابط سیاسی با دولت و به هنگام بودن اطلاعات در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. به این منظور 138 شرکت طی بازه زمانی 1389 تا 1398 بررسی گردید. اطلاعات مالی مورد نیاز با مراجعه به صورت های مالی و از نرم افزار ره آورد نوین 3 استخراج شده و توسط نرم افزار اکسل تلخیص، طبقه بندی، محاسبه شده و در نهایت از طریق نرم افزار Eviews و Stata تجزیه وتحلیل گردید. با استفاده از داده های ترکیبی و با بهره گیری از آزمون رگرسیون حداقل مربعات تعمیم یافته در سطح اطمینان 95/0 یافته های تحقیق نشان می دهد مالکیت خودی بر رابطه بین روابط سیاسی با دولت و به هنگام بودن اطلاعات تأثیر معنادار و منفی دارد. علاوه بر این شواحد قابل اتکایی مبنی بر وجود رابطه معنادار بین روابط سیاسی با دولت و به هنگام بودن اطلاعات در سطح اطمینان 95/0 یافت نشد.
رابطه سبک کاری حسابرس امضاءکننده گزارش حسابرسی با مقایسه پذیری سود: با تأکید بر ویژگی های حسابرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابداری سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۹
151 - 170
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به بررسی رابطه بین سبک کاری حسابرس امضاءکننده گزارش و مقایسه پذیری سود با تأکید بر ویژگی های حسابرس پرداخت. روش: پژوهش حاضر از منظر هدف کاربردی و از منظر روش توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران هستند و نمونه پژوهش با لحاظ برخی ویژگی ها در بازه زمانی 1392 الی 1397 انتخاب شد ( 768 شرکت- سال). داده ها با استفاده از روش حداقل مربعات تعمیم یافته برآوردی و حداقل مربعات تعمیم یافته تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد سبک حسابرس با قابلیت مقایسه سود رابطه مثبت و معنا داری دارد. بعلاوه، افزایش تجربه کار مشترک حسابرسان امضاءکننده گزارش، قابلیت مقایسه را بهبود می بخشد؛ اگرچه اندازه مؤسسه حسابرسی بر سبک حسابرسان امضاءکننده گزارش و قابلیت مقایسه سود اثرگذار نیست. نتیجه گیری: آگاهی از اطلاعات تخصص حسابرس در صنعت، سبک کاری حسابرسان و تعداد سال های همکاری حسابرسان در مؤسسات حسابرسی مختلف می تواند از طریق افزایش کیفیت حسابرسی و قابلیت مقایسه سود، سودمندی اطلاعات حسابداری را افزایش دهد. بعلاوه، بنظر می رسد در ایران، حسابرسان مسئول کار، کیفیت حسابرسی را تحت تأثیر قرار می دهند. بنابراین، حسابرسان با جابه جایی خود بین مؤسسات حسابرسی می توانند بر کیفیت کار مؤسسات حسابرسی و قابلیت مقایسه سود بسیار مؤثر باشند.
بهینه سازی سبد سهام استوار با به کارگیری مدل های چند متغیره و امگا- ارزش در معرض ریسک شرطی بر پایه ملاک حداقل حداکثر پشیمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
1 - 17
حوزههای تخصصی:
هدف: سرمایه گذاران و نهادهای مالی، تمایل دارند که در انتخاب سرمایه گذاری، از آینده و همچنین، نحوه عملکرد خود اطمینان نسبی داشته باشند؛ به نحوی که در موقعیت های عدم قطعیت (رونق و رکود بازارها) عملکردهای مناسبی انجام دهند. این پژوهش به دنبال یافتن سبد سهام بهینه استواری است که در شرایط مختلف بازار، بهترین عملکرد را داشته باشد و پشیمانی سرمایه گذار از انتخاب سبد سهام را به حداقل رساند. روش: به منظور به دست آوردن سبد سهام بهینه، از سناریوبندی وضعیت های مختلف بازار، بر اساس بازده روزانه شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران و به کارگیری الگوریتم بهینه سازی توده ذرات و ملاک حداقل حداکثر پشیمانی استفاده شده است. همچنین در این پژوهش، توابع هدف چندمتغیره و امگا ارزش در معرض ریسک شرطی، به عنوان توابع برازش در بهینه سازی توده ذرات به کار گرفته شده است. از داده های 50 شرکت بورسی، طی سال های 1388 تا 1395، برای محاسبه سبد های سهام بهینه و داده های سال 1396 به عنوان خارج از نمونه، برای آزمون سبد های سهام به دست آمده استفاده شده است. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان می دهد که در بازه ماهانه، سبد های سهام بهینه استوار در مقایسه با سبد سهام معیار، نسبت اطلاعاتی بیشتر و خطای ردیابی کمتری دارند. نتیجه گیری: سناریوبندی بازار و به کارگیری ملاک حداقل حداکثر پشیمانی، عملکرد سبد های سهام بهینه استوار را بهبود می دهد. همچنین، نتیجه مقایسه مدل معیار میانگین نیم واریانس با تابع چندمتغیره و ضریب امگا ارزش در معرض ریسک شرطی برای بهینه سازی سبد سهام، نشان داد که تابع چندمتغیره و ضریب امگا ارزش در معرض ریسک شرطی به بهبود بیشتری در عملکرد سبد های سهام استوار منجر می شود.
تأثیر عوامل سازمانی و محیطی در پذیرش ابزارها و تکنیک های حسابرسی به کمک رایانه
منبع:
پژوهش های حسابرسی حرفه ای سال دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶
130 - 148
حوزههای تخصصی:
علی رغم سودمندی ابزارها و تکنیک های حسابرسی به کمک رایانه در افزایش بهره وری حسابرسی، به کارگیری آن توسط موسسات حسابرسی در کشورهای کمتر توسعه یافته کم است. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر عوامل سازمانی و محیطی در پذیرش ابزارها و تکنیک های حسابرسی به کمک رایانه، انجام شده است. جهت جمع آوری داده های پژوهش، از پرسش نامه استفاده شده که بین 650 حسابرس شاغل در سازمان حسابرسی و مؤسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی توزیع شد و از این تعداد 375 پرسش نامه واصل گردید در نهایت 372 پرسش نامه نهایی شد. برای آزمون فرضیه های پژوهش، از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که پیچیدگی سیستم های اطلاعاتی صاحبکار و فشار رقابتی به عنوان عوامل محیطی و همچنین اندازه مؤسسه و تعهد مدیریت ارشد، به عنوان عوامل سازمانی، تأثیر مثبت و معناداری در پذیرش ابزارها و تکنیک های حسابرسی به کمک رایانه دارند. و همچنین میزان پشتیبانی نهادهای حرفه ای حسابداری و صلاحیت فناوری اطلاعات کارمندان در پذیرش ابزارها و تکنیک های حسابرسی به کمک رایانه از لحاظ آماری تأثیرگذار نمی باشد.
تاثیر خودشیفتگی مدیران بر عملکرد اجتماعی داخلی و خارجی با تاکید بر بیش اطمینانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مدیران خودشیفته برای شهرت طلبی و بزرگ نمایی خود تلاش می کنند تا در عرصه فعالیتهای اجتماعی، حضور فعالی داشته و از این طریق ضعف های خود را پوشانده و منافع بیشتری کسب کنند. از سوی دیگر احتمال می رود مدیران خودشیفته، اطمینان بیش از حد به نگرش ها و توانمندهای شان داشته باشند. براین اساس هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر خود شیفتگی مدیران بر عملکرد اجتماعی داخلی و خارجی با تاکید بر بیش اطمینانی است. به این منظور، نمونه ای متشکل از 129 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1392 تا 1398 بررسی شدند. فرضیه های پژوهش با استفاده از داده های ترکیبی و به کارگیری رگرسیون چندگانه و لاجیت در نرم افزارهای استتا و ایویوز آزمون شدند. یافته های حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش بیان می کنند، خودشیفتگی مدیران بر عملکرد اجتماعی مدیران در حوزه داخلی و خارجی تاثیر مثبت و معناداری دارد. مدیران خودشیفته در جهت خود نمایی و جلب توجه ذینفعان داخلی و خارجی در فعالیتهای اجتماعی مشارکت می کنند. همچنین یافته ها نشان داد، بیش اطمینانی تاثیر منفی و معناداری بر رابطه خودشیفتگی مدیران و عملکرد اجتماعی داخلی و خارجی دارد. براین اساس، اعتماد به نفس کاذب مدیران منجر به کاهش اثر مثبت ویژگی خودشیفتگی مدیر بر عملکرد اجتماعی می شود.
رابطه بین مدیریت ریسک سازمانی و عملکرد شرکت با نقش مزیت رقابتی و سواد مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات عمده در محیط کسب وکار و سرعت بالای تغییرات فناوری، محیط کسب وکار را بسیار پیچیده و نامطمئن ساخته است. مدیریت ریسک یکی از راهکارهای شرکت ها برای مقابله با نااطمینانی در محیط کسب وکار است که نقش مؤثری در حفظ و ارتقای کارایی و اثربخشی و در نتیجه، بهبود عملکرد شرکت دارد. علاوه بر این، مدیریت ریسک یک عامل مهم در کنترل هزینه ها و تنوع محصولات و در نتیجه، کسب مزیت رقابتی است که منجر به بهبود عملکرد شرکت می شود. این در حالی است که وجود مدیران دارای تحصیلات مالی (سواد مالی مدیران) در فرآیند مدیریت ریسک، کسب مزیت رقابتی و دست یابی به عملکرد بهتر را تسهیل می کند. با چنین رویکردی، تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین مدیریت ریسک سازمانی و عملکرد شرکت با نقش میانجی گر مزیت رقابتی و تعدیل گر سواد مالی در واحدهای تولیدی مستقر در شهرک صنعتی یزد به انجام رسیده است. داده ها با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری تحلیل گردیده است. نتایج تحلیل 220 پرسشنامه تکمیلی نشان می دهد که رابطه مزیت رقابتی با عملکرد شرکت به لحاظ آماری معنی دار نیست، اما مدیریت ریسک رابطه مثبت و معنی داری با مزیت رقابتی و عملکرد شرکت دارد. همچنین، رابطه سواد مالی با مزیت رقابتی مثبت و معنی دار است. نقش میانجی گر مزیت رقابتی در رابطه مدیریت ریسک با عملکرد شرکت مورد تأیید قرار نمی گیرد، اما نقش تعدیل گر سواد مالی در رابطه مدیریت ریسک با مزیت رقابتی پذیرفته می شود.
تأثیر مؤلفه های پیچیدگی اطلاعاتی، عملیاتی و راهبری شرکت بر قیمت گذاری نادرست سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
431 - 452
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از عوامل مهمی که سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار با آن مواجهند، پیچیدگی شرکت هاست. پیچیدگی می تواند در فرایند استخراج و استفاده از اطلاعات مالی مورد نیاز استفاده کنندگان اخلال ایجاد کند و با افزایش ابهام در بازار، قیمت گذاری سهام را تحت تأثیر قرار دهد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر مؤلفه های پیچیدگی اطلاعاتی، عملیاتی و راهبری شرکت بر قیمت گذاری نادرست سهام است.روش: برای دستیابی به اهداف پژوهش، 180 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، به عنوان نمونه، در دوره زمانی 1389 تا 1398 بررسی شد. فرضیه های پژوهش با استفاده از مدل رگرسیون چند متغیره آزمون شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که مؤلفه های پیچیدگی اطلاعاتی شرکت شامل واگرایی، جریان نقد عملیاتی منفی، اقلام تعهدی، صورت های مالی تلفیقی، انحراف معیار جریان نقد عملیاتی و انحراف معیار تغییرات خالص دارایی های عملیاتی، بر قیمت گذاری نادرست سهام تأثیر مثبت و معناداری می گذارند. همچنین از بین مؤلفه های پیچیدگی عملیاتی، سه شاخص طول چرخه عملیات، نسبت فروش صادراتی و تنوع محصولات شرکت با قیمت گذاری نادرست سهام ارتباط مثبت و معناداری دارند؛ ولی ارتباط معناداری بین سطح تکنولوژی تولید با قیمت گذاری نادرست سهام در ایران مشاهده نشد. در نهایت، نتایج نشان داد که مؤلفه های پیچیدگی راهبری، شامل ارتباطات سیاسی، دوره تصدی مدیر عامل و تمرکز مالکیت با قیمت گذاری نادرست سهام ارتباط مثبت و معناداری دارد.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که پیچیدگی شرکت ها، قیمت گذاری نادرست سهام را تحت تأثیر قرار می دهد. این موضوع به افزایش ریسک گزینش نادرست سهام توسط سرمایه گذاران منجر می شود.
شاخص های مدل اختیارات سرمایه گذاری و تاثیر آن بر بازده سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۵
159 - 174
حوزههای تخصصی:
موفقیت هرگونه مدل قیمت گذاری دارایی باید وابسته به تناسب انتخاب های واقعی در ارزش شرکت هایی باشد که بازده آنها در آزمون مدل مورد بررسی قرار گرفته باشد. هدف این پژوهش بررسی شاخص های مدل اختیارات سرمایه گذاری و تاثیر آن بر بازده سهام می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل 146 شرکت در بازه زمانی 1397-1390 می باشد. پژوهش حاضر، ازنظر هدف کاربردی؛ و ازنظر ماهیت و محتوا از نوع همبستگی است و فرضیه های پژوهش با استفاده از رویکرد رگرسیون چند متغیره و روش داده های پانل برآورد شده اند. نتایج نشان داد که اختیارات سرمایه گذاری بر اساس مدل چهار عاملی گرولون بر بازدهی سهام تأثیرگذار می باشد. علاوه بر این بین توان توضیحی مدل پنج عاملی فاما فرنچ با مدل اختیارات سرمایه گذاری بر اساس مدل چهار عاملی گرولثون در تبیین بازده سهام تفاوت معنی داری وجود داشته و توان توضیحی مدل چهار عاملی گرولون در تبیین بازده سهام بیشتر از مدل پنج عاملی فاما و فرنچ می باشد.
بررسی تأثیر ویژگی های شخصیتی و هوش هیجانی بر ریسک پذیری سرمایه گذاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۳
105 - 120
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه گزینه های مختلف سرمایه گذاری در بازار در دسترس است و سرمایه گذاران همیشه گزینه سرمایه گذاری را ترجیح می دهند که متناسب با ویژگی های شخصیتی آن ها، ترجیحات ریسک و بازدهی مورد انتظارشان باشد. همچنین تحمل ریسک تحت تأثیر ویژگی های شخصیتی و هوش هیجانی سرمایه گذاران قرار می گیرد. بدین ترتیب، مطالعه حاضر به رابطه بین ویژگی های شخصیتی، هوش هیجانی و تحمل ریسک می پردازد. روش: پژوهش حاضر از روش تحقیق کمی بوده و طرح پژوهش از نوع همبستگی می باشد. این تحقیق از نوع توصیفی – قیاسی با تاکید بر تحلیل ساختاری و بر اساس هدف از نوع کاربردی می باشد. داده ها از 200 سرمایه گذار بورس اوراق بهادار از طریق پرسشنامه آنلاین جمع آوری گردید. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان داد که تمامی بارهای عاملی شاخص ها بالای 5/0 می باشند و بارعاملی شاخص ها، مطلوب است. بر اساس نتایج به دست آمده از تحلیل مدل پژوهش مشخص گردید بین هوش هیجانی و ادارک ریسک و هوش هیجانی و تمایل به ریسک رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین ارتباط مثبت و معنادار ویژگی های شخصیتی و ادراک ریسک و تمایل به ریسک مورد تأیید قرار گرفت. شواهدی مبنی بر وجود نقش تعدیلی از ویژگی های شخصیتی در ارتباط بین هوش هیجانی با میزان ریسک پذیری یافت نشد. نتیجه گیری: یافته های حاصل از پژوهش حاضر می تواند برای سرمایه گذاران بسیار حائز اهیمت باشد تا با اطلاع از ویژگی های شخصیتی و هوش هیجانی به بالاترین صرف ریسک دست یابند.
Analysis of Stock Market Manipulation using Generative Adversarial Nets and Denoising Auto-Encode Models(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Market manipulation remains the biggest concern of investors in today’s securities market. The development of technologies and complex trading algorithms seems to facilitate stock market manipulation and make it inevitable for regulators to use Deep Learning models to prevent manipulation. In this research, a Denoising GAN-based model has been designed. The proposed model (GAN-DAE4) consists of a three-layer encoder along with a 2-dimension encoder as the discriminator and a three-layer decoder as the generator. First, using statistical methods such as sequence, skewness, and kurtosis tests and some unsupervised learning methods such as Contextual Anomaly Detection (CAD) and some visual and graphical methods, the manipulated stocks have been detected in the Tehran Stock Exchange from 2015 to 2020; then GAN-DAE4 and some supervised deep learning models have been applied to the prepared data set. The results show that GAN-DAE4 outperformed other deep learning models (with F2-measure 73.71%) such as Decision Tree (C4.5), Random Forest, Neural Network, and Logistic Regression.
Analyzing the efficiency of capital market relative to the decreas-ing and increasing information of the components of accounting earnings(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This research investigates the capital market's efficiency relative to the decreasing and increasing information the components of cash and accrual of the accounting earnings. In the accrual accounting system, accounting earnings includes two components of cash and accrual. Information about decreasing and increasing values of the normal and abnormal portion of the changes in financial assets as a cash component is compared with the information on the decreasing and increasing amounts of discretionary and non-discretionary accruals. The required data was extracted from the financial statements of the listed companies in Tehran Stock Exchange during the years 2003 to 2017. In order to estimate the research models from the regression with the combined data as well as the equations system, the simultaneous equations system with the seemingly unrelated regression (SUR) approach are utilized and then some experiments are implemented to evaluate the research hypotheses by using Mishkin’s test. The results reveal that the capital market is inefficient in terms of the increasing information (positive portion) of accrual and discretionary accruals and information on abnormal changes in financial assets (increasing and decreasing), but rather on the information (negative) of discretionary and non-discretionary accruals and abnormal changes in the financial assets (increasing and decreasing).
نقش ویژگی های سازمانی در رابطه بین شیوه های حسابداری مدیریت و پایداری شرکت
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی نقش ویژگی های سازمانی در رابطه بین شیوه های حسابداری مدیریت و پایداری شرکت است. ویژگی های سازمانی در این پژوهش شامل اندازه، سن، وجود مهارت های تخصصی و ساختار مالکیت می باشد. اطلاعات لازم در این پژوهش توسط پرسشنامه جمع آوری شده است. نمونه آماری این پژوهش شامل 384 نفر از کارکنان حسابداری/ مالی شرکت های استان فارس است که در سال 1400 تحت بررسی قرار گرفتند. جهت آزمون فرضیه های پژوهش، اطلاعات به روش مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان دهنده آن است که بین تمامی شیوه های حسابداری مدیریت (یعنی، اندازه، سن، وجود مهارت های تخصصی و ساختار مالکیت) و پایداری شرکت رابطه معنادار مثبت وجود دارد. همچنین، نتایج پژوهش نشان می دهد که ویژگی های سازمانی در رابطه بین شیوه های حسابداری مدیریت و پایداری شرکت نقش دارند. این پژوهش از وجود یک واحد/ بخش حسابداری مدیریت مستقل برای بهبود تحقق مزایای اجرای روش حسابداری مدیریت معاصر حمایت می کند.
بررسی اثر هموارسازی سود و ساختار مالکیت بر چسبندگی هزینه
حوزههای تخصصی:
پژوهش های اخیر در ارتباط با این است که هزینه ها رفتار نامتقارن دارند؛ یعنی میزان کاهش هزینه ها به هنگام کاهش فروش، کمتر از میزان افزایش هزینه ها به هنگام همان میزان افزایش فروش است. این رفتار نامتقارن هزینه ها به چسبندگی هزینه معروف شده است. ازاین رو؛ پژوهش حاضر به بررسی اثر هموارسازی سود و ساختار مالکیت بر چسبندگی هزینه در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد. در این پژوهش ابتدا اثر سهامداران نهادی به عنوان ساختار مالکیت را بر چسبندگی هزینه و سپس اثر متقابل هموارسازی سود و راهبری شرکتی را با چسبندگی هزینه موردبررسی قرار خواهیم داد. جامعه آماری این پژوهش را شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران شکل داده است و شامل 85 شرکت فعال در صنایع مختلف طی سال های 1388 تا 1399 است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از روش رگرسیون چندگانه استفاده شده است. یافته ها بیانگر آن است که ساختار مالکیت باعث کاهش چسبندگی هزینه می گردد؛ گرچه به عنوان یک عاملی قوی برای کاهش هموارسازی سود نیست. همچنین نتایج پژوهش بیانگر آن است که بین هموارسازی سود و چسبندگی هزینه رابطه مثبت معناداری وجود دارد.
تأثیر هوش تجاری در بازاریابی بر افزایش فروش در شرکت های تولیدی
حوزههای تخصصی:
هدف از این بررسی تأثیر هوش تجاری در بازاریابی بر افزایش فروش در شرکت های تولیدی است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی است و به این خاطر که به بررسی و تحلیل وضع موجود پرداخته است، روش بکار گرفته شده در این پژوهش توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه مورد مطالعه کارشناسان و مدیران شرکت پوپک صنعت بادرود بود که تعداد آنان 180نفر است. با توجه به تعداد معلوم کارکنان برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران به صورت تصادفی 120 نفر انتخاب شد و پرسشنامه میان این افراد توزیع گردید. برای جمع آور ی داده های مربوط به مبانی نظری و استخراج عوامل و شاخص های اولیه از منابع کتابخانه ای و اینترنتی شامل کتب، مقالات و مطالعات موردی استفاده شد. در آمار استنباطی پس از بررسی پایایی و روایی پرسشنامه، نرمال بودن داده ها با استفاده از آزمون کلموگروف اسمیرنوف بررسی شد، سپس با استفاده از آزمون مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart pls به بررسی فرضیات پرداخته شد. بر اساس نتایج به دست آمده تمام فرضیات پذیرفته شدند. نتایج حاصل از مدل معادلات ساختاری نشان داد که یکپارچگی، کیفیت محتوا، دسترسی و استفاده از اطلاعات بر افزایش فروش و عمکلرد تاثر معناداری دارند.