مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
قیمت گذاری نادرست سهام
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی ارتباط بین هزینه های نمایندگی و قیمت گذاری نادرست سهام و نقش میانجی پاداش هیات مدیره در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. برای اندازه گیری هزینه های نمایندگی از مجموع رتبه های هشت معیار(جریان نقد آزاد، نسبت هزینه های عملیاتی، نسبت بکارگیری دارایی، نسبت مدیران غیرموظف، مالکیت نهادی، رقابت در بازار محصول، خطای پیش بینی سود و نوسان پیش بینی سود توسط مدیریت) و برای سنجش قیمت گذاری نادرست سهام به پیروی از پانتزالیس و پارک(2013) از مجموع رتبه های پنج شاخص(نسبت قیمت به ارزش ذاتی سهام، نسبت سرمایه به ارزش منتسب آن، ارزش بنیادی شرکت، نسبت ارزش بازار به میانه ارزش دفتری سهام و بازده غیرعادی سهام) استفاده شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نوع پژوهش های توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است که از این جامعه، تعداد 106 شرکت از 11 صنعت مختلف به عنوان نمونه آماری بر اساس روش نمونه گیری حذف سیستماتیک انتخاب شده اند. دوره مورد بررسی، یک دوره 4 ساله در بین سال های 1388 تا 1391 می باشد، ولی برای اندازه گیری برخی از متغیرهای پژوهش از اطلاعات مالی سال های 1387 و 1392 نیز استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین هزینه های نمایندگی و قیمت گذاری نادرست سهام ارتباط وجود ندارد و همچنین پاداش هیات مدیره بر ارتباط بین هزینه های نمایندگی و قیمت گذاری نادرست سهام تاثیر ندارد. بنابراین، هزینه های نمایندگی در ارتباط با قیمت گذاری نادرست سهام با درنظرگرفتن اهمیت پاداش هیات مدیره در بورس اوراق بهادار ایران نقشی را ایفا نمی کند و یک سازوکار به طور کامل بی اثر تلقی می شود.
هزینه نمایندگی جریان نقد آزاد و قیمت گذاری نادرست سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با جدایی مالکیت از مدیریت و شکل گرفتن رابطه نمایندگی این امکان بالقوه وجود دارد که بین مدیران و مالکان عدم تقارن اطلاعاتی به وجود آمده و مالکان نتوانند فعالیت های مدیران را مشاهده کنند؛ در نتیجه ممکن است مدیران تصمیم هایی اتخاذ نمایند که در راستای منافع شخصی باشد و قیمت سهام را از قیمت ذاتی آن منحرف سازند. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر هزینه نمایندگی جریان نقد آزاد بر قیمت گذاری نادرست سهام است. برای اندازه گیری قیمت گذاری نادرست سهام از تجزیه نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری استفاده شد. به منظور انجام پژوهش از بین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران 170 شرکت در بازه زمانی 1385 تا 1393 انتخاب شد و مورد آزمون قرار گرفتند. برای آزمون مدل ها از روش رگرسیون چندمتغیره با روش برآورد حداقل مربع های تعمیم یافته (GLS) و داده های ترکیبی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین هزینه نمایندگی جریان نقد آزاد و قیمت گذاری نادرست سهام رابطه مثبت و معنادار وجود دارد؛ به عبارتی مطابق پیش بینی با افزایش هزینه نمایندگی جریان نقد آزاد، قیمت گذاری نادرست سهام نیز افزایش می یابد.
قیمت گذاری نادرست سهام و رفتار سرمایه گذاری شرکت ها: شواهدی از نظریه ی ارضای سهامداران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات مالی تأثیر قیمت گذاری بازار بر رفتار مدیران و عملکرد شرکت ها را تأیید می کند. یکی از پدیده هایی که در بازار سهام وجود دارد قیمت گذاری نادرست سهام است که می تواند بر تصمیمات مدیران اثر گذارد و باعث افزایش ارزش شرکت شود. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر قیمت گذاری نادرست سهام بر تصمیمات سرمایه گذاری شرکت ها و تأثیر محدودیت مالی بر این ارتباط است. هدف دیگر پژوهش آزمون نظریه ی ارضای سهامداران است. برای محاسبه قیمت گذاری نادرست از رویکرد تجزیه ی نسبت ارزش بازار به دفتری استفاده شده است. نمونه ای شامل 173 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1385 الی 1393 مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج آزمون ها نشان داد که قیمت گذاری نادرست سهام بر تصمیمات سرمایه گذاری مدیران تأثیر معنادار و مستقیمی دارد؛ اما میزان محدودیت مالی بر رابطه ی قیمت گذاری نادرست- سرمایه گذاری تأثیر معناداری ندارد. همچنین نتایج نشان داد که نظریه ی ارضای سهامداران می تواند رفتار مدیران را نسبت به سهامداران توضیح دهد؛ به عبارتی مدیران در تصمیمات سرمایه گذاری به دنبال ارضا سهامداران در کوتاه مدت هستند و توجهی به افق زمانی بلندمدت ندارند.
گرایش احساسی سرمایه گذار، نوسان پذیری غیرسیستماتیک و قیمت گذاری نادرست سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۸
175-200
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر گرایش احساسی سرمایه گذار و نوسان پذیری غیرسیستماتیک بر قیمت گذاری نادرست سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. بدین منظور جهت اندازه گیری قیمت گذاری نادرست سهام از مدل رودز و همکاران(2005) و برای اندازه گیری گرایش احساسی سرمایه گذار و نوسان پذیری غیرسیستماتیک به ترتیب از شاخص جونز(EMSI) و انحراف معیار باقیمانده رگرسیون (CAPM) استفاده شده است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از اطلاعات 106 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1387-1396 (1060 سال-شرکت) استفاده شده است. داده های مورد نیاز به صورت ماهانه و سالانه با استفاده از روش غربالگری انتخاب شده اند و برای تجزیه و تحلیل آنها و آزمون فرضیه ها از الگوی رگرسیون خطی چندگانه استفاده شده است. شواهد و نتایج تجربی پژوهش حاکی از آن است که هر دو متغیر گرایش احساسی سرمایه گذار و نوسان-پذیری غیرسیستماتیک دارای اثر مثبت و معنادار بر روی قیمت گذاری نادرست سهام هستند. به این معنی که با افزایش گرایش احساسی سرمایه گذار و نوسان پذیری غیر سیستماتیک، قیمت گذاری نادرست سهام نیز افزایش می یابد و بالعکس. اما نقش میانجی گری گرایش احساسی سرمایه گذار بر ارتباط بین نوسانات غیر سیستماتیک و قیمت گذاری نادرست سهام اثر معناداری ندارد.
بررسی تاثیر پیامدهای اطلاعاتی کیفیت حسابرسی با تاکید تغییر شریک حسابرسی بر تصمیمات سرمایه گذاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۱
111 - 128
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی تحقیق حاضر، بررسی تاثیر پیامدهای اطلاعاتی کیفیت حسابرسی با تاکید بر تغییر شریک حسابرسی در تصمیمات سرمایه گذاران می باشد. در این تحقیق، مطابق با هدف مذکور، 4 فرضیه مطرح شد که مورد تجزیه و تحقیق آماری قرار گرفتند. نمونه آماری تحقیق 99 شرکت پذیرفته شده در بازار اوراق بهادار تهران می باشد که داده های آنها برای یک دوره 5 ساله (از 1389 تا 1393) مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. فرضیات تحقیق از طریق مدل های رگرسیونی چندگانه بررسی شدند که مطابق با یافته ها، با افزایش کیفیت حسابرسی ناشی از تغییر شریک حسابرسی، مربوط بودن سود شرکتها بالا رفته است. همچنین، نتایج نشان می دهد که سرمایه گذاران و فعالان بازار سرمایه به تغییر شریک حسابرسی موسسات، واکنش مثبتی داشته اند. مطابق با یافته ها، افزایش احتمال کیفیت حسابرسی ناشی از تغییر شریک حسابرسی، قیمت گذاری نادرست سهام را تقویت می کند. در نهایت، نتایج نشان داد که بین شرایط قراردادهای بدهی شرکتها با کیفیت حسابرسی ناشی از تغییر شریک حسابرسی، ارتباط معناداری به لحاظ آماری وجود نداشته است.
نوسان پذیری غیر سیستماتیک، بازده و قیمت گذاری نادرست سهام
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این تحقیق، نوسان پذیری غیر سیستماتیک، بازده وقیمت گذاری نادرست سهام می باشد. قلمرو مکانی این تحقیق شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و قلمرو زمانی سال های بین 1390 تا 1395 بوده است. با توجه به روش حذف سیستماتیک تعداد 130 شرکت به عنوان نمونه تحقیق انتخاب گردید. از آزمون های ناهمسانی واریانس، آزمون F لیمر، هاسمن و آزمون لین - لوین به عنوان پیش آزمون و از آزمون رگرسیونی به عنوان پس آزمون، برای تایید و رد فرضیه های تحقیق استفاده شد. نرم افزار مورد استفاده در این تحقیق برای تجزیه و تحلیل داده ها، نرم افزار ایویوز 8 می باشد. نتایج تحقیقنشان داد، بین ریسک غیر سیستماتیک و بازده سهام رابطه معکوس وجود دارد. قیمت گذاری بیشتر از حد بر رابطه بین ریسک غیر سیستماتیک و بازده سهام تاثیر گذار است و قیمت گذاری کمنر از حد بر رابطه بین ریسک غیر سیستماتیک و بازده سهام تاثیر گذار است.
بررسی تأثیر عدم تقارن اطلاعاتی بر قیمت گذاری نادرست سهام با تأکید بر نقش ارتباط سیاسی شرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایه و اساس سرمایه گذاری در بازار سرمایه، اطلاعات صادره از سوی شرکت هاست و اگر نحوه توزیع اطلاعات به صورت منصفانه و متقارن نباشد، عکس العمل سرمایه گذاران خلاف واقعیت خواهد بود و همین امر می تواند بین قیمت سهام و ارزش ذاتی آن فاصله بیندازد؛ بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر عدم تقارن اطلاعاتی بر قیمت گذاری نادرست سهام با تأکید بر نقش ارتباط سیاسی شرکت است. پژوهش حاضر کاربردی و از بعد روش شناسی، همبستگی از نوع علّی (پس رویدادی) میباشد. جامعه آماری پژوهش، کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و با استفاده از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک، 110 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده است، سال آماری تحقیق 1390 الی 1399 و از آن جهت که برای محاسبه برخی متغیرها نیاز به داده های سال آتی می باشد از 9 سال به عنوان نمونه اصلی پژوهش استفاده شده است. برای سنجش عدم تقارن اطلاعاتی از سه شیوه مجزا (دامنه قیمت پیشنهادی خریدوفروش سهام، معیار عدم نقد شوندگی آمیهود و نوسان پذیری بازده سهام) استفاده شده است. معیار اندازه گیری قیمت گذاری نادرست سهام مدل 5 عاملی پانتزالیس و پارک (2013) است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که رابطه مستقیم و معنادار بین عدم تقارن اطلاعاتی (با هر سه شیوه سنجش) و قیمت گذاری نادرست سهام وجود دارد. نتیجه گروه دوم فرضیات نشان داد ارتباط سیاسی بر رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و قیمت گذاری نادرست سهام به طور مستقیم تأثیرگذار است و این رابطه را تشدید می کند، به جز شیوه سنجش عدم تقارن اطلاعاتی با روش عدم نقد شوندگی آمیهود که تعامل آن با ارتباط سیاسی تأثیری بر قیمت گذاری نادرست
تأثیر مؤلفه های پیچیدگی اطلاعاتی، عملیاتی و راهبری شرکت بر قیمت گذاری نادرست سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
431 - 452
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از عوامل مهمی که سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار با آن مواجهند، پیچیدگی شرکت هاست. پیچیدگی می تواند در فرایند استخراج و استفاده از اطلاعات مالی مورد نیاز استفاده کنندگان اخلال ایجاد کند و با افزایش ابهام در بازار، قیمت گذاری سهام را تحت تأثیر قرار دهد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر مؤلفه های پیچیدگی اطلاعاتی، عملیاتی و راهبری شرکت بر قیمت گذاری نادرست سهام است.روش: برای دستیابی به اهداف پژوهش، 180 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، به عنوان نمونه، در دوره زمانی 1389 تا 1398 بررسی شد. فرضیه های پژوهش با استفاده از مدل رگرسیون چند متغیره آزمون شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که مؤلفه های پیچیدگی اطلاعاتی شرکت شامل واگرایی، جریان نقد عملیاتی منفی، اقلام تعهدی، صورت های مالی تلفیقی، انحراف معیار جریان نقد عملیاتی و انحراف معیار تغییرات خالص دارایی های عملیاتی، بر قیمت گذاری نادرست سهام تأثیر مثبت و معناداری می گذارند. همچنین از بین مؤلفه های پیچیدگی عملیاتی، سه شاخص طول چرخه عملیات، نسبت فروش صادراتی و تنوع محصولات شرکت با قیمت گذاری نادرست سهام ارتباط مثبت و معناداری دارند؛ ولی ارتباط معناداری بین سطح تکنولوژی تولید با قیمت گذاری نادرست سهام در ایران مشاهده نشد. در نهایت، نتایج نشان داد که مؤلفه های پیچیدگی راهبری، شامل ارتباطات سیاسی، دوره تصدی مدیر عامل و تمرکز مالکیت با قیمت گذاری نادرست سهام ارتباط مثبت و معناداری دارد.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که پیچیدگی شرکت ها، قیمت گذاری نادرست سهام را تحت تأثیر قرار می دهد. این موضوع به افزایش ریسک گزینش نادرست سهام توسط سرمایه گذاران منجر می شود.
تأثیر کیفیت اطلاعات مالی بر قیمت گذاری نادرست سهام در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر کیفیت اطلاعات مالی بر قیمت گذاری نادرست سهام است. به این منظور، ابتدا از مدل خود رگرسیون برداری (VAR) برای محاسبه قیمت گذاری نادرست سهام استفاده شد. سپس، ارتباط بین کیفیت اطلاعات مالی و قیمت گذاری نادرست سهام در یک الگوی رگرسیونی پنل دیتا آزمون شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تشکیل می دهند که از بین آن ها 114 شرکت که طی سال های 1387 تا 1398 فعالیت داشتند بر اساس معیارهای مشخص، به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان داد که کیفیت اطلاعات مالی بر قیمت گذاری نادرست سهام تأثیر منفی و معنی داری دارد. همچنین، شناوری سهام و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازاری شرکت، دارای تأثیر منفی و معنی دار و مالکیت نهادی، دارای تأثیر مثبت و معنی دار بر قیمت گذاری نادرست سهام هستند. اهرم مالی، نقدشوندگی، نسبت قیمت به درآمد و اندازه شرکت نیز تأثیر معنی داری بر قیمت گذاری نادرست سهام ندارند. بنابراین، ارائه اطلاعات با کیفیت زیاد توسط شرکت ها می تواند تصمیم گیری و رفتار سرمایه گذاران را در بازار تحت تأثیر قرار داده، قیمت گذاری نادرست سهام را کاهش دهد. همچنین، با کاهش منافع مدیریت و افزایش شفافیت اطلاعاتی می توان انحراف قیمتی سهام را کاهش داد.
ارائه الگویی برای اندازه گیری شفافیت محیط اطلاعاتی در بازار سهام با استفاده از خصوصیات کیفی اطلاعات مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
69 - 88
حوزه های تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر برای نخستین بار الگوی ریاضی برای سنجش شفافیت محیط اطلاعاتی در بازار سهام ایران با استفاده از خصوصیات کیفی اطلاعات حسابداری را ارائه نموده است. روش اجرای تحقیق، روش تحقیق آمیخته می باشد. روش پژوهش: پرسش نامه ای برای سنجش میزان اهمیت هر یک از ویژگی های موردنظر تهیه گردیده و برای نظرخواهی به خبرگان دانشگاهی و بازار سرمایه ارائه شده است. برای تحلیل این دیدگاه ها از روش آنتروپی شانون استفاده شده است. برای سنجش اعتبار الگوی تحقیق نیز از 125 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و داده های واقعی سال های 1392 تا 1398 و روش رگرسیون پانلی با اثرات تصادفی استفاده شده است. یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد که خصوصیات کیفی اطلاعات حسابداری در الگوی ریاضی پیشنهادی تحقیق تأثیر معنی داری بر قیمت گذاری نادرست سهام (معیار معکوس شفافیت محیط اطلاعاتی) دارد و این امر بیانگر اعتبار الگوی پیشنهادی تحقیق در بازار سرمایه ایران می باشد. نتیجه گیری: خصوصیات کیفی اطلاعات حسابداری از قابلیت لازم برای تبیین شفافیت اطلاعاتی شرکتها برخوردارند و الگوی پیشنهادی تحقیق ضرایب و ترکیب مناسبی برای این امر در بازار سرمایه ایران فراهم نموده است.
تاثیر واگرایی عقاید سرمایه گذاران بر قیمت گذاری نادرست سهام با توجه به نقش کیفیت اطلاعات مالی و عدم تقارن اطلاعاتی در بازار سرمایه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واگرایی عقیده نوعی اختلاف باورها است که در آن تخمین سرمایه گذاران از ارزش دارایی متفاوت است، در واقع، واگرایی عقاید به تفاوت در برداشت سرمایه گذاران بازار از سهام یک شرکت اشاره دارد. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر واگرایی عقاید سرمایه-گذاران بر قیمت گذاری نادرست سهام با توجه به نقش کیفیت اطلاعات مالی و عدم تقارن اطلاعاتی در بازار سرمایه ایران است. پژوهش حاضر از منظر روش شناختی، از نوع تعامل علّی است. بورس تهران به عنوان جامعه نهایی آماری انتخاب و با استفاده از معیارهای چندگانه حذف سیستماتیک، 127 شرکت در بازه زمانی 10 ساله بین سال های 1391 الی 1400 است در نمونه نهایی لحاظ گردید، که به دلیل اینکه دوره 1400 در محاسبات دیتاهای خام مورد استفاده قرار گرفته، بنابراین از 9 سال برای آزمون های آماری استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که واگرایی عقاید سرمایه گذاران تاثیر مستقیم بر قیمت گذاری نادرست سهام دارد. ضمن اینکه تعامل عدم تقارن اطلاعاتی و کیفیت اطلاعات مالی با واگرایی عقاید سرمایه گذاران بر قیمت گذاری نادرست سهام تاثیرگذار نمی باشد.
بررسی تجربی تاثیرگذاری محافظه کاری حسابرس در ممانعت از قیمت گذاری نادرست سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازار سرمایه از ارکان اصلی نظام اقتصادی کشورها و شرکت ها اجزای تشکیل دهنده آن هستند، هرگاه ارزش سهام شرکت های پذیرفته شده از ارزش بنیادی آن فاصله داشته باشد، قیمت گذاری نادرست سهام رخ داده است و از کارایی بازار کاسته خواهد شد. از این رو هدف مطالعه حاضر بررسی تجربی تاثیرگذاری محافظه کاری حسابرس در ممانعت از قیمت گذاری نادرست سهام است. جامعه آماری پژوهش، شرکت های بورس تهران در دوره زمانی سال های 1392 الی 1401 است و با استفاده از روش غربال گری حذف نظام مند تعداد 133 شرکت به عنوان نمونه نهایی پژوهش در نظر گرفته شده است. برای سنجش محافظه کاری حسابرس از مدلی نوین به سبک چونگ و همکاران(2003) استفاده شده است. همچنین قیمت گذاری نادرست سهام نیز از مدل رودرزکروپ و همکاران(2005) حاصل شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه پژوهش نشان داد که محافظه کاری حسابرس تاثیر معکوس بر قیمت گذاری نادرست سهام دارد و در واقع با افزایش میزان محافظه کاری حسابرسان، قیمت گذاری نادرست سهام کاهش خواهد یافت. حسابرسان نقش کلیدی در ارتقای سطح کیفی اطلاعات حسابداری و صورت های مالی داشته به گونه ای که می توانند بر هدایت بازار سرمایه و نوسانات آن به واسطه قیمت گذاری اشتباه سهام تاثیرگذار باشند، بنابراین محافظه کاری بالاتر ضمن محافظت از وجهه حسابرسان از طرفی می تواند ارزش سهام بازار را به ارزش بنیادی خود نزدیکتر نماید.