فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۲٬۹۱۰ مورد.
منبع:
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
171-211
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر رهبری اخلاقی بر فراموشی سازمانی هدفمند با نقش میانجی یادگیری سازمانی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی–همبستگی بود. 120 نفر از کارکنان دانشگاه علوم دریایی و دریانوردی چابهار به شیوه نمونه گیری تصادفی– طبقه ای (بر حسب جنسیت) از طریق سه پرسشنامه رهبری اخلاقی، فراموشی سازمانی هدفمند و یادگیری سازمانی مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری با کمک نرم افزارهای اس پی اس اس و لیزرل استفاده شد. بر اساس یافته ها بین رهبری اخلاقی، فراموشی سازمانی و یادگیری سازمانی رابطه مثبت و معنادار وجود داشت. اثر مستقیم رهبری اخلاقی بر فراموشی سازمانی (94/3, t=54/0β=)، اثر مستقیم رهبری اخلاقی بر یادگیری سازمانی (24/8, t=80/0β=)، و اثر مستقیم فراموشی سازمانی بر یادگیری سازمانی (17/3, t=44/0β=) مثبت و معنادار بود. همچنین اثر غیرمستقیم رهبری اخلاقی بر فراموشی سازمانی با نقش میانجی یادگیری سازمانی (87/4, t=352/0β=) مثبت و معنادار بود. بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که مدیران سازمان با رهبری اخلاقی، مشارکت دادن کارکنان در تصمیم گیری ها، تشویق آنان به یادگیری و تبادل دانش با یکدیگر، انجام وظیفه الگوی اخلاقی بودن و حاکم کردن محیط اخلاقی و حمایتی در سازمان می توانند قابلیت یادگیری سازمانی و فراموشی سازمانی را بهبود ببخشند.
IRHM: Inclusive Review Helpfulness Model for Review Helpfulness Prediction in E-commerce Platform(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Online reviews have become essential aspect in E-commerce platforms due to its role for assisting customers’ buying choices. Furthermore, the most helpful reviews that have some attributes are support customers buying decision; therefore, there is needs for investigating what are the attributes that increase the Review Helpfulness (RH). This research paper proposed novel model called inclusive review helpfulnessmodel (IRHM) can be used to detect the most attributes affecting the RH and build classifier that can predict RH based on these attributes. IRHM is implemented on Amazon.com using collection of reviews from different categories. The results show that IRHM can detect the most important attributes and classify the reviews as helpful or not with accuracy of 94%, precision of 0.20 and had excellent area under curve close to 0.94.
Identification and Prioritization of Factors Contributing in Cloud Service Selection Using Fuzzy Best-worst Method (FBWM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The introduction of cloud computing techniques revolutionized the current of information processing and storing. Cloud computing as a competitive edge provides easy and automated access to the vast ocean of resources through standard network mechanisms to businesses and organizations. Due to the vast diversity of service providers and their respective variety of available services with different qualities, top managements often face difficulty for choosing the best available option. So, considering the growing significance of the mentioned issue, this study aims to identify and rank contributing factors in selection of cloud service providers. In that attempt, this research approaches its goal by going through three major phases. Firstly, in phase one, prior studies are reviewed for extracting related elements of selection. Secondly, by employing Fuzzy Delphi method and obtaining results by interviewing experts in this field such as IT managers and technicians, this study tries to finalize the list of contributing factors. Lastly, by utilizing Fuzzy best-worst multi-criteria decision-making method, which is one of the most recent techniques employed to statistically rank variables, this research introduces a list of vital factors for cloud service selection. Based on the findings of this study, there are five major categories involved in the selection process which are: performance, security, data management, personal data protection and environmental-organizational. The finalized result of ranking shows that, performance related factors such as accessibility, response time and capacity are the first priority. The runner-up is security with reliability and governance. Environmental-organizational variables lands in the third place by considering rental and network costs.
Comparative Analysis between Active Contour and Otsu Thresholding Segmentation Algorithms in Segmenting Brain Tumor Magnetic Resonance Imaging(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The accuracy of brain tumor detection and segmentation are greatly affected by tumors’ location, shape, and image properties. In some situations, brain tumor detection and segmentation processes are greatly complicated and far from being completely resolved. The accuracy of the segmentation process significantly influences the diagnosis process, such as abnormal tissue detection, disease classification, and assessment. However, medical images, in particular, the Magnetic Resonance Imaging (MRI), often include undesirable artefacts such as noise, density inhomogeneity, and partial volume effects. Although many segmentation methods have been proposed, the accuracy of the segmentation results can be further improved. Subsequently, this study attempts to provide very important properties about the size, initial location and shape of tumors known as Region of Interest (RoI) to kick-start the segmentation process. The MRI consists of a sequence of images (MRI slices) of a particular person and not one image. Our method chooses the best image among them based on the tumor size, initial location and shape to avoid the partial volume effects. The selected algorithms to test our method are Active Contour and Otsu Thresholding algorithms. Several experiments are conducted in this research using the BRATS standard dataset that consist of 100 samples. These experiments comprised of MRI slices of 65 patients. The proposed method is evaluated by the similarity coefficient as a standard measure using Dice, Jaccard, and BF scores. The results revealed that the Active Contour algorithm has higher segmentation accuracy when tested across the three different similarity coefficients. Moreover, the achieved results of the two algorithms verify the ability of the proposed method to choose the best RoIs of the MRI samples.
ارائه چارچوبی برای کاربست مدیریت دانش کارکنان در حال خروج از خدمت در بانک انصار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، افراد باتجربه یکی از مهمترین داراییهای هر سازمانی بهحساب میآیند. این افراد، دانش کافی را در طول سالها تجربه و تحصیلات و همچنین گذراندن دورههای مختلف آموزشی به دست آوردهاند. از همین رو، یکی از دغدغههای اصلی بسیاری از سازمانها، استفاده از دانش افراد باتجربه در شرف بازنشستگی و انتقال آن به سایر افراد و کارکنان سازمان است. پژوهش حاضر باهدف ارائه چارچوبی برای پیادهسازی مدیریت دانش کارکنان در حال خروج از خدمت بانک انصار انجام شده است. این پژوهش ازنظر هدف بنیادی- کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی است. نمونهگیری استفادهشده در این پژوهش، با استفاده از شیوه نمونهگیری گلوله برفی بوده است. مبنای اصلی جمعآوری اطلاعات، انجام مصاحبههای عمیق با خبرگان جامعه علمی و دانشگاهی و همچنان متخصصان و مدیران بانک انصار تا دستیابی به اشباع نظری بوده است. درمجموع، نوزده مصاحبه انجام شد. پس از جمعآوری اطلاعات، کدهای مربوط به مصاحبهها تجزیهوتحلیل شدند. پس از بحث در مورد تِمهای بهدستآمده از مصاحبههای انجامگرفته در پژوهش حاضر، نقشه تِم بهدستآمده از این اطلاعات در قالب یک چارچوب نهایی ارائه شد. چارچوب نهایی نشان داد که مدیریت دانش کارکنان در حال خروج بانک انصار با 32 کد و 8 مفهوم از دو مقوله تشکیل شده است. مدیریت دانش کارکنان در حال خروج از خدمت بانک انصار در 8 مقوله؛ ابزارهای انتقال دانش، افزایش تعامل، فرآیندها، آموزش، مشوق، سیستمها، ارزشگذاری اطلاعات و ابزارهای ذخیره و نگهداری دانش شکل گرفت. امروزه، افراد باتجربه یکی از مهمترین داراییهای هر سازمانی بهحساب میآیند. این افراد، دانش کافی را در طول سالها تجربه و تحصیلات و همچنین گذراندن دورههای مختلف آموزشی به دست آوردهاند. از همین رو، یکی از دغدغههای اصلی بسیاری از سازمانها، استفاده از دانش افراد باتجربه در شرف بازنشستگی و انتقال آن به سایر افراد و کارکنان سازمان است. پژوهش حاضر باهدف ارائه چارچوبی برای پیادهسازی مدیریت دانش کارکنان در حال خروج از خدمت بانک انصار انجام شده است. این پژوهش ازنظر هدف بنیادی- کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی است. نمونهگیری استفادهشده در این پژوهش، با استفاده از شیوه نمونهگیری گلوله برفی بوده است. مبنای اصلی جمعآوری اطلاعات، انجام مصاحبههای عمیق با خبرگان جامعه علمی و دانشگاهی و همچنان متخصصان و مدیران بانک انصار تا دستیابی به اشباع نظری بوده است. درمجموع، نوزده مصاحبه انجام شد. پس از جمعآوری اطلاعات، کدهای مربوط به مصاحبهها تجزیهوتحلیل شدند. پس از بحث در مورد تِمهای بهدستآمده از مصاحبههای انجامگرفته در پژوهش حاضر، نقشه تِم بهدستآمده از این اطلاعات در قالب یک چارچوب نهایی ارائه شد. چارچوب نهایی نشان داد که مدیریت دانش کارکنان در حال خروج بانک انصار با 32 کد و 8 مفهوم از دو مقوله تشکیل شده است. مدیریت دانش کارکنان در حال خروج از خدمت بانک انصار در 8 مقوله؛ ابزارهای انتقال دانش، افزایش تعامل، فرآیندها، آموزش، مشوق، سیستمها، ارزشگذاری اطلاعات و ابزارهای ذخیره و نگهداری دانش شکل گرفت.
مفهوم سازی دفاتر مدیریت دانش در مراکز رشد دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال سوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۸
141-173
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مفهوم سازی دفاتر مدیریت دانش در مراکز رشد دانشگاهی انجام شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی می باشد. نمونه گیری استفاده شده در این پژوهش، نمونه گیری گلوله برفی است. مبنای اصلی جمع آوری اطلاعات، انجام مصاحبه های عمیق با خبرگان جامعه علمی و دانشگاهی و همچنین متخصصان و مدیران مرکز رشد دانشگاه جامع امام حسین (ع) تا دستیابی به اشباع نظری بوده است. در مجموع 20 مصاحبه انجام شد. پس از جمع آوری اطلاعات، کدهای مربوط به مصاحبه های مکتوب تجزیه و تحلیل شدند. روایی مصاحبه توسط خبرگان سنجیده شد و اعتمادپذیری آن نیز به وسیله روش توافق درون موضوعی بین دو کدگذار مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از روش کدگذاری استفاده شد. یافته های پژوهش که پس از انجام مراحل سه گانه کدگذاری باز، محوری و انتخابی، چارچوب نهایی پژوهش به دست آمده است، نشان می دهد که مفهوم دفتر مدیریت دانش با 200 کد و 15 مفهوم از پنج مقوله تشکیل شده است. مفهوم دفتر مدیریت دانش در پنج مقوله اهداف (راهبردی و عملیاتی)، وظایف (راهبرد ها، فرایندها، فناوری ها، سازوکارها، زیرساخت ها و پروژه ها)، نقش ها (تصمیم گیری، بین فردی و اطلاعاتی)، شایستگی ها (فنی و اجتماعی) و تمهیدات ساختاری (اصول ساختاری و اصول سیستمی) شکل گرفت.
تأثیر استراتژی های تضمین بر قصد خرید اینترنتی با میانجیگری اعتماد در فروشگاه های آنلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
117 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین راهکار علمی و کاربردی برای قصد خرید اینترنتی بر اساس استراتژیهای تضمین با نقش میانجی اعتماد در فروشگاههای آنلاین است. پژوهش حاضر بر اساس هدف، کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری دادهها توصیفی- پیمایشی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، مردم شهر تبریز است که حداقل یکبار تجربه خرید اینترنتی داشتهاند. تعداد 384 نمونه به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شد. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شد. تجزیهوتحلیل دادهها با روش مدلسازی معادلات ساختاری توسط نرمافزار ایموس انجام شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد بیانیه تضمین بهطور مستقیم با ضریب استاندارد 40/0 و بهطور غیرمستقیم از طریق میانجی اعتماد با ضریب استاندارد 06/0 و تضمین شخص ثالث بهطور مستقیم با ضریب استاندارد 30/0 و بهطور غیرمستقیم با ضریب استاندارد 08/0 بر قصد خرید اینترنتی تأثیر مثبت دارند. همچنین اعتماد با ضریب استاندارد 37/0 بر قصد خرید اینترنتی تأثیر مثبت دارد. با توجه به معنیداری اثر مستقیم و غیرمستقیم، متغیر اعتماد نقش میانجی جزئی در رابطه بین استراتژیهای تضمین و قصد خرید اینترنتی دارد. پیشنهاد میشود مدیران پیادهسازی استراتژیهای تضمین در فروشگاههای اینترنتی را در جهت جلب اعتماد بیشتر و قصد خرید مشتریان در فروشگاههای اینترنتی به کار گیرند.
ارائه مدل انتخاب استراتژی مدیریت دانش در زنجیره تأمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رقابت جهانی و تغییرات سریع در تقاضا و نیاز به عرضه چابک، اهمیت مدیریت دانش به عنوان یک موضوع راهبردی و منبع مزیت رقابتی در زنجیره های تأمین را بیشتر ساخته است. با این پیش فرض بحث انتخاب راهبرد مدیریت دانش در زنجیره های تامین اهمیت پیدا می کند، به این دلیل که اگر راهبرد مناسب با زنجیره تأمین اتخاذ نشود امکان موفقیت مدیریت دانش در زنجیره کم است. هدف از این پژوهش ارائه مدلی برای انتخاب راهبرد مدیریت دانش در زنجیره تأمین است. در مطالعه حاضر ابتدا متغیرهای تأثیرگذار بر راهبرد مدیریت دانش در زنجیره تأمین شناسایی و یک مدل برای انتخاب راهبرد ارائه شده است. دراین مدل به ترتیب راهبرد زنجیره تأمین، عوامل فرهنگی، ساختار شبکه توزیع، نواحی دانش بر، فرآیندهای خلق و انتشار دانش، رویکرد منابع انسانی و بلوغ فناوری اطلاعات زنجیره مورد بررسی قرار گرفته و ارتباط هر کدام از آنها با راهبردهای سامانه گرا و انسان گرای مدیریت دانش مشخص شده است. به منظور اعتبارسنجی مدل از نظرات خبرگان حوزه مدیریت دانش استفاده شده است. در مرحله بعد به منظور مدل سازی تاثیر عوامل بر انتخاب راهبرد، یک سامانه استنتاج فازی با استفاده از نرم افزار متلب طراحی شده است. به عنوان مطالعه موردی زنجیره تأمین ایران خودرو به عنوان نمونه انتخاب شده است و بر اساس نظرات مدیران زنجیره و با استفاده از مدل و سامانه ارائه شده در پژوهش، عوامل تاثیرگذار بر راهبرد مدیریت دانش در زنجیره تأمین ایران خودرو مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که راهبرد مناسب برای این زنجیره راهبرد سامانه گرا می باشد و در نهایت راه کارهای مدیریت دانش زنجیره تامین برای اساس راهبرد انتخاب شده به شرکت مورد مطالعه، ارائه شده است. سامانه پیشنهادی در این پژوهش می تواند به منظور انتخاب راهبرد مدیریت دانش در هر زنجیره تامینی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی امنیت سیستم های اطلاعاتی، ناشی از تأثیر ابعاد تئوری نهادی بر رفتار سازمانی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
147 - 180
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به امنیت سیستمهای اطلاعاتی (ISS) بهعنوان یکی از مهمترین مسائل در سازمانها و بخصوص شهرداریها پرداخته است. امروزه نقضهای امنیت اطلاعات بهجای استثنا، تبدیل به هنجار شده است و امنیت سیستم اطلاعات تنها زمانی میتواند محقق شود که کارکنان بهطور کامل این مفهوم را از طریق تغییر رفتار خود در مطابقت با فنآوریهای پیشرفته امنیت سیستم اطلاعات بپذیرند. مدل این تحقیق در همین راستا بر مبنای تئوری نهادی ایجاد شده است. این مدل دو مسیر شامل رفتارهای شهروندی سازمانی (OCB) و رفتار ضد شهروند سازمانی (CWB) را در فرآیند بدعتگذاری امنیت سیستم اطلاعاتی معرفی کرده است. این پژوهش همچنین تأثیر فرهنگ نوآورانه را بر فرآیند امنیت سیستم اطلاعات مورد سنجش قرار داده است. جامعه آماری پژوهش شامل کارشناسان فناوری اطلاعات شهرداری مشهد است و ابزار جمعآوری داده پرسشنامه بوده است. دادهها عمدتاً از مدل تحقیق پیشنهادی پشتیبانی میکنند و نتایج حاکی از کاربرد تئوری نهادی در توضیح اثرگذاری فرآیند نهادینهسازی تغییرات امنیت سیستم اطلاعات بر فرهنگ نوآورانه سازمان، مشروعیت و پذیرش آن تغییرات و افزایش رفتار شهروندی سازمانی (کاهش رفتار ضد شهروندی) در کارکنان میشود؛ که این فرآیند در نهایت منجر به افزایش اثربخشی امنیت سیستم اطلاعات میشود.
پذیرش فناوری اطلاعات سبز با استفاده از چارچوب فناوری- سازمان- محیط در صنعت بانکداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پی گرم شدن کره زمین، افزایش هزینه های انرژی در سازمان ها و افزایش سرمایه گذاری ها در بررسی روش های حفاظت از محیط زیست، یک جنبش جهانی برای به کارگیری فناوری اطلاعات به صورت سازگار با محیط زیست به وجود آمده است. «فناوری اطلاعات سبز» نامی است که برای این جنبش انتخاب شده است و نمایانگر استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات با هدف کاهش مصرف انرژی و ضایعات زیست محیطی است. هدف از انجام این پژوهش سنجش اثر زمینه های فناورانه، سازمانی و محیطی بر پذیرش فناوری اطلاعات سبز در صنعت بانکداری کشور است. جامعه آماری پژوهش کلیه مدیران سطح ستادی بانک های کشور می باشند که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 129 نفر به دست آمد. روش پژوهش، توصیفی و از نوع پیمایشی و ابزار گردآوری پرسشنامه بوده و برای تحلیل داده ها از روش مدل معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل استفاده شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که متغیرهای مزیت نسبی، سازگاری، کیفیت منابع انسانی، حمایت مدیران ارشد، ویژگی های صنعت و حمایت قانونی بر پذیرش فناوری اطلاعات سبز در صنعت بانکداری تأثیر مثبت و معناداری دارند. همچنین نتایج نشان داد که متغیر پیچیدگی بر پذیرش فناوری اطلاعات سبز در صنعت بانکداری تأثیر منفی دارد.
سخن سردبیر: چرخه مدیریت دانش سازمانی در پدیده چند وجهی کرونا
حوزههای تخصصی:
با شیوع ویروس کرونا (COVID-19) در جهان در کنار چالش های پیش آمده، فرصتهای جدّی پیشِ روی دولت ها و ملت ها قرار گرفته و آزمون جدّی، امّا برابری را در مقابل دولت ها و ملت ها رقم زده است. شیوع کرونا بیش از آنکه صرفاً به عنوان یک بیماری در مقایسه با سایر بیماری های پزشکی مهم باشد، به عنوان یک پدیده ی چند وجهی دارای اهمیت است که دارای ویژگی های پویایی، پیچیدگی، گستردگی، تنوع، ژرفا و عمق می باشد و می تواند تسریع کننده یا کندکننده روندهای کلان جهانی ازجمله کلان رَوند مجازی سازی هوشمندِ جهان توسّط شرکت های چند ملّیتی نخبگانی (نه توسّط دولت ها) برای تحقّق دهکده جهانی باشد. لذا در حال حاضر تحقیقات علمی متعددی توسط دانشگاه ها و مراکز علمی در خصوص ابعاد مختلف مدیریت بحران پدیده شیوع ویروس کرونا در جهان (از جمله ابعاد بهداشتی و زیستی، ابعاد اقتصادی، ابعاد فناوری، ابعاد فرهنگی و اجتماعی، ابعاد اخلاقی و معنوی، ابعاد سیاسی و امنیتی و ابعاد بین الملل و حقوقی) و همچنین آینده کرونا و جهان پساکرونا درحال انجام می باشد. مجموع این تحقیقات علمی و کسب تجربیات متعدد توسط افراد و سازمانها، در حال ایجاد دانش های جدیدی در رشته های علمی مختلف می شود. به همین منظور توجه به مدیریت علم و دانش در بحران شیوع کرونا ضروری به نظر می رسد. دانش شالوده ای محکم برای رفتاری هوشمندانه، صحیح و به موقع در سطح فردی، گروهی، سازمانی، ملّی و جهانی فراهم می آورد. تأمل آگاهانه و سازمان یافته درباره ی درس هایی که از شیوع کرونا آموخته شده اند و بهترین شیوه هایی که کشف شده اند به افراد این امکان را می دهد تا از دارای ی های دانشی خود که به دشواری کسب کرده اند، بیشترین بهره را ببرند. همچنین لازم است معماری دانش های ایجاد شده متاثر از شیوع کرونا، طراحی و اجرا شود تا پردازش مرحله ای و دگرگونی دانش در ابعاد مختلف و با رویکرد میان رشته ای امکان پذیر شود (دقیقاً همان طور که محصولات دانش پردازش می شوند)، و اطمینان حاصل شود که موضوعات دانش به دست کاربران نهایی مورد نظر رسیده و مورد استفاده ی مناسب قرار می گیرند. براساس مرور و فراتحلیل ادبیات نظری مرتبط با رویکردهای اصلی به چرخه های مدیریت دانش (Wiig, 1993; McElroy, 1999; Bukowitz and Williams, 2000; Meyer and Zack, 1996; Dalkir, 2005)، می توانیم چرخه ی مدیریت دانش در بحران شیوع کرونا را در سه مرحله ی اصلی زیر ارائه دهیم: 1) اکتساب و یا خلق دانش های متاثر از کرونا؛ 2) توزیع هدفمند و یا به اشتراک گذاری عمومی دانش های متاثر از کرونا؛ 3) درک و بکارگیری دانش های متاثر از کرونا.
ارائه الگوی مدیریت دانش در نظام ارزشی اسلام و مقایسه تطبیقی آن با سایر الگوهای رایج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال ارائه الگوی مدیریت دانش در نظام ارزشی اسلام است و با تحقیق پیرامون مفهوم مدیریت دانش در اسلام به شناسایی ابعاد موضوع پرداخته است. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق کیفی گراندد تئوری یا تحقیق کیفی داده بنیاد، مصاحبه با 20 خبره (که از خبرگان در مبحث مدیریت دانش و همچنین مبانی دینی می باشند و رشته تحصیلی آنها مرتبط با حوزه مدیریت اسلامی، مدیریت دانش، علوم قرآن و حدیث و حوزوی است) انجام شده که در کدگذاری باز، 195 گزاره مرتبط استخراج گردید و در مرحله کدگذاری محوری با دسته بندی به 39 مقوله تقسیم شد و در کدگذاری انتخابی 8 بعد کلی استخراج شده و الگوی نهایی پژوهش طراحی گردید. این الگو شامل هشت بعد کلی شامل: اهداف دانشی متعالی، ارزیابی عقلانی، کشف دانش، اکتساب هدفمند، توسعه دانش نافع، نشر حداکثری دانش، ثبت دانش و به کارگیری با عمل جهادی و تکلیف گرا است. در پایان نیز مقایسه تطبیقی بین الگوی پیشنهادی و الگوهای رایج مدیریت دانش در دنیا انجام شده است.
طراحی الگوی بومی پیاده سازی اینترنت اشیا در شرکت های آزادراهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه قلمرو علم اخلاق اسلامی در عصر امام خمینی (رحمهالله)
منبع:
مدیریت دانش اسلامی سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
123 - 151
حوزههای تخصصی:
قلمرو علم اخلاق به چهار حوزه اخلاق بندگی، اخلاق فردی، اخلاق اجتماعی و اخلاق رابطه با محیط پیرامونی (سایر موجودات) تقسیم شده است. در این تقسیم بندی که بسیار از آن استقبال شده و بر نوع کتاب های اخلاقی اخیر سایه افکنده است، جامعیت منطقی و پوشش کامل وجود دارد و فرد دیگری در عرض اقسام آن تصور نمی شود؛ اما در عین حال از محورهایی از تفاصیل این حوزه های چهارگانه غفلت شده و این محورها در کتاب های قدیم و جدید اخلاق از قلم افتاده اند. تفطن ما به این محورها به برکت انقلاب اسلامی و مدرسه معرفتی امام خمینی است. امام خمینی با ایجاد نگرش عمیق اجتماعی، قلمرو همه علوم اسلامی و از جمله دانش اخلاق اسلامی را به شکل مبسوطی گسترش داده است. این نگرش عمیق اسلامی، حوزه اخلاق اجتماعی را با صورت پیشین خود بسیار متفاوت ساخته و تصویر جامع تری از آن عرضه کرده است. این مقاله به روش تحلیلی این توسعه را تبیین می کند.
تحلیل و بررسی استعاره مفهومی آیات مربوط به قیامت
منبع:
مدیریت دانش اسلامی سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
64 - 97
حوزههای تخصصی:
نظریه استعاره مفهومی که در دهه های پایانی قرن بیستم که دو زبان شناس به نام های جورج لیکاف و مارک جانسون آن را ارائه کردند، موجب ایجاد چالشی در بین نظریه های سنتی گردید. مطابق با این نظریه، استعاره مفهومی ریشه در ذهن انسان دارد و به صورت ناخودآگاه در زندگی روزمره انسان جریان دارد. لیکاف و جانسون استعاره مفهومی را به سه نوع ساختاری، هستی شناختی و جهتی تقسیم کرده اند. در پژوهش حاضر با روش تحلیلی - نظری به بررسی آیات مربوط به قیامت پرداخته ایم که در آنها از استعاره مفهومی به جهت فهم بهتر ودرک بیشتر آنچه برای ما از آن جهان ناشناخته است، از قبیل واقعه، میقات و نام های 170 گانه پرداخته شده است. دستاورد تحقیق حاکی است قرآن کریم با توجه به نامأنوس و غیرمحسوس بودن جهان پس از مرگ، از قالب و ابزار زبان به صورت استعاره ای جهت فهم بیشتر این واقعه استفاده کرده است؛ اما نکته حائز اهمیت در این پژوهش این است که در میان آیات قرآن که در آنها استعاره مفهومی در انواع مختلف به کار رفته است، غالب این استعارات مربوط به قیامت کبری است که خداوند از طریق استعاره مفهومی قیامت و احوال آن را بیان کرده است و نوع هستی شناسی آن بیشترین کلمات را شامل شده و نوع ساختاری و جهتی در مرتبه بعدی قرار دارد. این مسئله نشان می دهد مباحث ماورایی وآینده پژوهی در قالب استعاره ای برای مخاطب باورپذیرترند.
خاستگاه، بایسته ها و امکان مطالعات میان رشتگی در نسبت با علوم اسلامی
منبع:
مدیریت دانش اسلامی سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
98 - 128
حوزههای تخصصی:
مطالعات میان رشتگی چندی است که در غرب به حوزه مطالعاتی مهمی تبدیل گشته که هم حوزه آموزش و هم پژوهش را تحت تأثیر خود قرار داده است. در کشور ما نیز چندی است که برخی از نهادهای پژوهشی به این مطالعات تشویق می کنند. پرسش اساسی این است که آیا این مطالعات اساساً در حوزه علوم اسلامی قابل پی گیری است یا خیر؟ خاستگاه و بایسته های آن چیست؟ این مقاله با بررسی خاستگاه وجودی معرفت شناسانه و غیرمعرفت شناسانه میان رشتگی و همچنین بایسته های ذاتی و تحقق میان رشتگی امکان این امر را بررسی کرده است. بررسی های صورت گرفته در نوشتار حاضر نشان می دهد امکان بازخوانی و بازتعریف میان رشتگی با امعان نظر به خاستگاه و بایسته های آن در حوزه علوم اسلامی وجود دارد؛ درحالی که در صورت عدم توجه به خاستگاه های بیان شده، دچار استحاله فکری و فرهنگی در این مطالعات می شویم و هویت علمی خود را در مواجه با این سنخ دانش از دست می دهیم. این مقاله با روش تحلیلی - تطبیقی نگاشته شده است.
Sentiment Analysis of Social Networking Data Using Categorized Dictionary(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Sentiment analysis is the process of analyzing a person’s perception or belief about a particular subject matter. However, finding correct opinion or interest from multi-facet sentiment data is a tedious task. In this paper, a method to improve the sentiment accuracy by utilizing the concept of categorized dictionary for sentiment classification and analysis is proposed. A categorized dictionary is developed for the sentiment classification and further calculation of sentiment accuracy. The concept of categorized dictionary involves the creation of dictionaries for different categories making the comparisons specific. The categorized dictionary includes words defining the positive and negative sentiments related to the particular category. It is used by the mapper reducer algorithm for the classification of sentiments. The data is collected from social networking site and is pre-processed. Since the amount of data is enormous therefore a reliable open-source framework Hadoop is used for the implementation. Hadoop hosts various software utilities to inspect and process any type of big data. The comparative analysis presented in this paper proves the worthiness of the proposed method.
The Impact of Dynamic Balanced Scorecard in Knowledge-Intensive Organizations’ Business Process Management: A New Approach Evidenced by Small and Medium-Size Enterprises in Latin America(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Dynamic Balanced Scorecard (DBSC) is an effective business performance management control tool for dealing with business uncertainty, performance monitoring, evaluation and forecasting. DBSC has been proposed and utilized extensively over the years as an effective tool to manage and control the dynamics of business processes (BP) and their performance. However, there is little evidence of its application in knowledge-intensive (KI) organizations and how they can develop and enhance key aspects of their business processes, such as product-service systems innovation, and sustainability, for example. Moreover, the literature does not mention nor does it provide a vision or a DBSC model in cases where business process management (BPM), linked to knowledge creation and organizational transformation initiatives, are factored in the DBSC model. Hence this article explores this vein and aims to demonstrate the advantages of DBSC in this type of scenarios, with stark contrast of failed organizations of the past, particularly in small and medium-size enterprises (SME). Most of the private sector in developing countries like Chile is comprised of SMEs, which thrive and seek to grow sustainably adhering to a global economic trend. The DBSC model being shown here illustrates SMEs strategy, which reveals how intrinsic characteristics of knowledge-intensive organizations can foster sustainability and innovation in BPM.
پیشران های مؤثر بر تمایل به استفاده از خدمات مالی در پلتفرم های مبتنی بر زنجیره بلوکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارائه خدمات مالی در پلتفرمهای مبتنی بر زنجیره بلوکی بهعنوان رویکردی نوین در بازارهای مالی، فضای وسیعی برای رشد دارد. این موضوع، لزوم مطالعه و شناسایی پیشرانهای نگرش کاربران نسبت به استفاده از خدمات مالی مبتنی بر زنجیره بلوکی را نشان میدهد. به این منظور، از مدلهای پذیرش فناوری استفاده شده است. این پژوهش، با استفاده از ترکیب چند مدل پذیرش فناوری، مطالعه پیشرانهای مؤثر بر تمایل مشتریان به استفاده از خدمات مالی در پلتفرمهای مبتنی بر زنجیره بلوکی را مورد هدف قرار داده است تا مشخص شود که چه عواملی منجر به ترغیب کاربران در استفاده از خدمات مالی در پلتفرمهای مبتنی بر زنجیره بلوکی میشود. به این منظور، ابتدا با مطالعه ادبیات، به استخراج عوامل مؤثر بر قصد رفتاری مشتریان به استفاده از خدمات مالی در پلتفرمهای مبتنی بر زنجیره بلوکی پرداخته شده و بر مبنای آنها مدل معادلات ساختاری شکل گرفته است. نتایج تجزیهوتحلیل دادهها نشان داد که گرایش فردی به اعتماد و ضمانتهای ساختاری بهطور مستقیم بر اعتماد اولیه تأثیرگذار هستند و اعتماد اولیه کاربران نیز بر قصد رفتاری کاربران مؤثر است. از سوی دیگر ویژگیهای فناورانه و ویژگیهای وظیفهای بهطور مستقیم بر تناسب فناورانه-وظیفهای مؤثر هستند و تناسب فناورانه- وظیفهای بربر قصد رفتاری کاربران تأثیر میگذارد. همچنین انتظار عملکرد بهطور مستقیم بر قصد رفتاری کاربران تأثیرگذار است. همچنین، نتایج این پژوهش نشان داد که تمایل به استفاده از خدمات مالی در پلتفرمهای مبتنی بر زنجیره بلوکی برخاسته از یک نیاز اجتماعی است و حتی با وجود برخی محدودیتهای زنجیره بلوکی کاربران مشتاق نسبت به استفاده از خدمات مالی مبتنی بر این فناوری هستند.
Critical Success Factors for Business Intelligence Implementation in an Enterprise Resource Planning System Environment Using DEMATEL: A Case Study at a Cement Manufacture Company in Indonesia(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper is aimed at evaluating critical success factors in Business Intelligence (BI) implementation in an Enterprise Resource Planning (ERP) environment. The data analysis method used in this paper is the Decision Making Trial and Evaluation Laboratory Model (DEMATEL). The study has been conducted on a cement manufacturing strategic holding company that has implemented ERP since 2010. This research is done through literature review and interviews with the head of the BI development team as the expert for this research, before distributing questionnaires to Information and Communication Technologies (ICT) Team and BI stakeholders. The questionnaire has been addressed to 18 respondents consisting of the BI development team and stakeholders, which include the Strategic Planning Division, Business Development Division, Transformation Management Division, and Accounting Division. There are 13 factors evaluated, consisting of 4 factors related to the organization, four factors related to the development process, three factors related to the technology, and two factors associated with the external environment. The most critical factor for organizational criteria is Top management support. The most important factor for process criteria is Effective project management. The most important factor for technology criteria is System reliability, flexibility, and scalability. The most important factor for environment criteria is the selection of a vendor.