مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
استنتاج فازی
حوزههای تخصصی:
برآورد اندازه اقتصاد سایه ای همواره در تنظیم متغیرهای کلان اقتصادی و سیاست مالی، از اهمیت خاصی برخوردار بوده و در سال های اخیر، از سیستم استنتاج فازی برای اندازه گیری اقتصاد سایه ای استفاده شده است.
در این پژوهش، هشت شاخص فازی جدید برای مدل سازی و برآورد اندازه اقتصاد سایه ای ارائه می شود. در اینجا، اقتصاد سایه ای را طبق تعریف لوکاس، به چهار بخش تقسیم کرده و برای هر بخش دو شاخص تعریف می کنیم. بعد از انجام سه مرحله استنتاج فازی، به برآورد نهایی اندازه اقتصاد سایه ای می رسیم.
نتایج نشان می دهد که اثرگذاری تولید بخش خانوار بر روی اندازه اقتصاد سایه ای در ایران رو به کاهش است؛ بخش های نامنظم، غیررسمی و غیرقانونی عوامل تأثیرگذار بر اندازه اقتصاد سایه ای می باشند. همچنین اندازه اقتصاد سایه ای ایران طی دوره 1386- 1349 به طور میانگین حدود 13 درصد تولید ناخالص داخلی برآورد می شود.
تلفیق AHP و سیستم استنتاج فازی به منظور مسیریابی خطوط انتقال برق مطالعه موردی شهرستان کهک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احداث خطوط انتقال نیرو یکی از مهم تریندغدغه های صنعت برق کشور محسوب می گردد که هزینه احداث این خطوط از یک طرف و تأثیرات متقابل عوامل محیطی بر روی این خطوط از طرف دیگر باعث شده است که در مسیریابی این خطوط پارامترهای مختلفی در نظر گرفته شود. کلیه این پارامترها در ارتباط مستقیم با موقعیت مکانی دکل ها و تجهیزات خطوط انتقال نیرو است. سیستم اطلاعات جغرافیایی دارای قابلیت های مختلفی از جمله امکان اخذ، بازیابی، به هنگام رسانی، نمایش، پردازش و تجزیه و تحلیل اطلاعات مکان مرجع است؛ بنابراین بستر مناسبی را مهیا می سازد که در آن بتوان شرایط و پارامترهای مختلف را به صورت لایه های اطلاعاتی تعریف نموده و الگوهای تعریف شده توسط کارشناسان مختلف را با هم تلفیق و به نتایج مورد نظر رسید. درهمین رابطه ابتدا این پارامترها شناسایی شدند، که شامل شیب، راه اصلی، راه فرعی، راه آهن، مناطق ممنوعه، گسل و رودخانه هستند سپس لایه های اطلاعاتی مربوط به هرکدام از آنها تهیه گردید. به منظور یافتن مسیر بهینه بین دو نقطه مورد نظر، ابتدا با برنامه نویسی در محیط MATLAB و با استفاده از مدل استنتاج فازی نقاط مناسب جهت نصب دکل و نقشه هزینه تولیدگردید. سپس کوتاه ترین مسیر بین دو نقطه استخراج شد. در این مطالعه عملگرهای مختلف استنتاج فازی، مورد بررسی قرار گرفت؛ و به منظور تلفیق سیستم استنتاج فازی وAHP در سیستم استنتاج فازی به هر کداماز قوانینFIS وزن خاصی اختصاص داده شد؛ و در نهایت، مدل فازی گاما با استفاده از قوانین وزن دار با درصد انطباق ۷۰% با رعایت مسائل زیست محیطی به عنوان مدل بهینه جهت مسیریابی بین دو پست قم و کهک مشخص گردید.
تعیین مسیر بهینه قطار بین شهری یزد- اردکان با استفاده از منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به افزایش بسیار زیاد هزینه های توسعه شبکه جاده ای و خیابانی برای استفاده وسایل نقلیه شخصی و پیامدهای منفی وسیع آن، توسعه سیستم های حمل و نقل همگانی به عنوان یک راه حل اصولی برای شهرهای بزرگ محسوب می شود. مسیر یزد- اردکان به عنوان یکی از پرتردد ترین مسیر های بین شهری استان یزد می باشد که بیش از 70 درصد از جمعیت استان در حاشیه این مسیر استقرار یافته اند. و بنا به بررسی های انجام شده توسط نگارنده روزانه بیش از 5000 نفر در این مسیر بین شهری تردد دارند بنابراین، جهت جلوگیری از خطرات و مشکلات احتمالی، قطار بین شهری راهکار مناسبی جهت کاهش هزینه ها، آلودگی، افزایش امنیت و سرعت خواهد بود. مسیریابی از جمله اقدامات اولیه عملیات طراحی یک مسیر بشمار می رود و به علت نقش بسزائی که در چگونگی قرارگیری مسیر در ارتباط با سایر تأسیسات، محیط و عوارض مجاور خود از یک طرف و تأثیر قابل توجهی که در هزینه های اجرایی مسیر از طرف دیگر دارد باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد. هدف از این تحقیق ارزیابی استفاده از روش منطق فازی برای تعیین مسیر بهینه خط راه آهن بین شهری یزد- اردکان با در نظر گرفتن جنبه های زیست محیطی و عوامل تاثیر گذار بر تعیین مسیر بهینه می باشد. در این روش با استفاده از عملگرهای Gama و Sum نسبت به مسیریابی بهینه قطار بین شهری یزد- اردکان اقدام گردید از بین دو مسیر استخراجی مسیر شماره یک که با استفاده از عملگر Sum ترسیم شده با توجه به دسترسی جمعیتی معادل 779589 نفر و طول 58547 متر از اولویت بیشتری نسبت به مسیر شماره دو برخوردار است.
ارزیابی اثربخشی مدیریت ارتباط با مشتریان بر اساس سیستم استنتاج فازی(مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متناسب ساختن عرضه با نیازمندیجها و ارائه ارزش برتر به مشتریان، از اهداف اصلی مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)[1] است و میزان اثربخشی آن، نقش مهمی در کسب مزیت رقابتی ایفا می کند. بر همین اساس، هدف تحقیق حاضر ارائه مدلی برای ارزیابی اثربخشی مدیریت ارتباط با مشتریان با رویکرد فازی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه مشتریان صنایع ماشین سازی تبریز کار می باشد. به همین منظور بر اساس دیدگاه کیم و کیم[2](2009) پرسش نامه ای طراحی و روایی و پایایی آن مورد سنجش و تأیید قرار گرفت. در راستای انجام تحقیق، مدلی پنج مرحله ای بر مبنای منطق فازی طراحی گردید. در مرحله اول، سیستمی فازی طراحی شده که ورودی های آن شامل چهار بعد اثربخشی CRM و خروجی آن، نمره اثربخشی CRM می باشد. در مرحله دوم، ورودی ها و خروجی ها پس از افرازبندی به اعداد فازی تبدیل شد. در مرحله سوم، قوانین استنتاج تبیین شد و در مرحله چهارم، فازی زدائی انجام گرفت . در مرحله نهایی، مدل آزمون ارزیابی شد و نتیجه آن اعتبار بالا را نشان داد. در نهایت، با استفاده از مدل طراحی شده، میزان اثربخشی مدیریت ارتباط با مشتریان در شرکت صنایع ماشین سازی تبریز کار ارزیابی و نتایج نشان داده که اثربخشی مدیریت ارتباط با مشتریان در شرکت مذکور با درجه عضویت 748/0، در حد متوسط می باشد.
تخمین پتانسیل سقف های ساختمانی جهت استفاده ی سیستم های فتوولتائیک در مناطق شهری و توسعه ی آن در سیستم های اطلاعات جغرافیایی مبتنی بر وب - مطالعه موردی: منطقه 4 اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سپهر دوره ۲۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱۰۵
97 - 114
حوزههای تخصصی:
امروزه انرژی های نو به رغم ناشناخته ماندن، به سرعت در حال گسترش و نفوذ هستند و غفلت از آنها، غیر قابل جبران خواهد بود. خورشید به عنوان بزرگ ترین منبع انرژی جهان به شمار می رود که به گونه های مختلف امکان بهره گیری از آن وجود دارد. در این مطالعه مدلسازی میزان دریافت تابش خورشید بر اساس موقعیت جغرافیایی و با بهره گیری از رویکردهای نوین مطالعاتی انجام شد. به منظور اولویت بندی منطقه مورد مطالعه، به لحاظ پتانسیل توسعه سیستم های فتوولتاییک، سه دسته معیار براساس نظرات کارشناسی تعیین گردید. این معیارها شامل معیارهای ساختمانی تراکم، معیارهای فنی و معیارهای محیطی می باشند. مدلسازی سیستم استنتاج فازی برای اولویت بندی منطقه انجام شد. نتایج حاصل از سیستم استنتاج فازی نشان می دهد که 10 کیلومتر مربع از مساحت کل منطقه دارای اولویت توسعه متوسط و 7/0 کیلومتر مربع به اولویت توسعه خیلی زیاد اختصاص دارد که به ترتیب بیشترین و کمترین میزان را تشکیل می دهند . با توجه به عدم وجود آگاهی عمومی از ارزش انرژی تجدیدپذیر خورشید در مناطق شهری، طراحی و تهیه یک سامانه مکانی تحت وب ضمن ایفای نقش در افزایش سطح آگاهی های عمومی، قابلیت استفاده به عنوان یک سیستم پشتیبان تصمیم گیری به منظور ارزیابی امکان سنجی توسعه سیستم های تبدیل انرژی خورشیدی را فراهم می آورد. برای این منظور سامانه Web GIS انرژی خورشیدی منطقه با استفاده از نرم افزارهای متن باز طراحی و انجام شد. پژوهش حاضر ضمن تأکید بر موفقیت آمیز بودن بهره گیری از فناوری Web GIS در حوزه انرژی تجدیدپذیر خورشید، استفاده از این فناوری را به عنوان راهکاری نوین و کارآمد جهت مدیریت مؤثر و برنامه ریزی در این زمینه مورد تأکید قرار می دهد.
طراحی مدل بهینه انعطاف پذیری منابع انسانی در سازمان تأمین اجتماعی به روش استنتاج فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش طراحی مدل بهینه انعطاف پذیری منابع انسانی در سازمان تأمین اجتماعی به روش استنتاج فازی می باشد. پژوهش حاضر به صورت پژوهش ترکیبی (کیفی- کمّی) انجام شده است. روش: بر این اساس در بخش اول تحقیق به منظور ارایه مدلی جامع از انعطاف پذیری منابع انسانی، از روش پژوهشی کیفی فراترکیب سندلوسکی و باروسو (2007) استفاده شده است. یافته ها: بدین ترتیب که بعد از شناسایی مقولات، مفاهیم و کدهای انعطاف پذیری منابع انسانی، مدل مفهومی اولیه تحقیق شکل گرفت. در بخش دوم پژوهش به منظور ارایه ترکیب مطلوب مؤلفه های مدل به گونه ای که بتوان انعطاف پذیری منابع انسانی را بهینه نمود از روش مدل سازی ریاضی (سیستم خبره فازی) استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش در مرحله مدل سازی ریاضی متشکل از خبرگان دانشگاهی و مدیران سازمان تأمین اجتماعی به تعداد 20 نفر می باشد. نتیجه: نتایج بخش اول تحقیق نشان می دهد که مدل مفهومی اولیه تحقیق با استفاده از روش فراترکیب، متشکل از شش بعد اصلی، 8 مؤلفه و 21 کد (شاخص) می باشد. همچنین نتایج بخش دوم تحقیق نشان می دهد که اگر کارکنان سازمان تأمین اجتماعی؛ 1/11 درصد به بعد انعطاف پذیری وظیفه ای، 3/12 درصد به بعد انعطاف پذیری ارتباطی، 6/34 درصد به بعد انعطاف پذیری مهارتی، 5/31 درصد به بعد انعطاف پذیری رفتاری، 8/3 درصد به بعد انعطاف پذیری شناختی و 4/6 درصد به بعد انعطاف پذیری اخلاقی توجه و تمرکز نمایند آنگاه انعطاف پذیری منابع انسانی آن ها به میزان 9/60 درصد بهینه می شود.
ارائه مدل انتخاب استراتژی مدیریت دانش در زنجیره تأمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رقابت جهانی و تغییرات سریع در تقاضا و نیاز به عرضه چابک، اهمیت مدیریت دانش به عنوان یک موضوع راهبردی و منبع مزیت رقابتی در زنجیره های تأمین را بیشتر ساخته است. با این پیش فرض بحث انتخاب راهبرد مدیریت دانش در زنجیره های تامین اهمیت پیدا می کند، به این دلیل که اگر راهبرد مناسب با زنجیره تأمین اتخاذ نشود امکان موفقیت مدیریت دانش در زنجیره کم است. هدف از این پژوهش ارائه مدلی برای انتخاب راهبرد مدیریت دانش در زنجیره تأمین است. در مطالعه حاضر ابتدا متغیرهای تأثیرگذار بر راهبرد مدیریت دانش در زنجیره تأمین شناسایی و یک مدل برای انتخاب راهبرد ارائه شده است. دراین مدل به ترتیب راهبرد زنجیره تأمین، عوامل فرهنگی، ساختار شبکه توزیع، نواحی دانش بر، فرآیندهای خلق و انتشار دانش، رویکرد منابع انسانی و بلوغ فناوری اطلاعات زنجیره مورد بررسی قرار گرفته و ارتباط هر کدام از آنها با راهبردهای سامانه گرا و انسان گرای مدیریت دانش مشخص شده است. به منظور اعتبارسنجی مدل از نظرات خبرگان حوزه مدیریت دانش استفاده شده است. در مرحله بعد به منظور مدل سازی تاثیر عوامل بر انتخاب راهبرد، یک سامانه استنتاج فازی با استفاده از نرم افزار متلب طراحی شده است. به عنوان مطالعه موردی زنجیره تأمین ایران خودرو به عنوان نمونه انتخاب شده است و بر اساس نظرات مدیران زنجیره و با استفاده از مدل و سامانه ارائه شده در پژوهش، عوامل تاثیرگذار بر راهبرد مدیریت دانش در زنجیره تأمین ایران خودرو مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که راهبرد مناسب برای این زنجیره راهبرد سامانه گرا می باشد و در نهایت راه کارهای مدیریت دانش زنجیره تامین برای اساس راهبرد انتخاب شده به شرکت مورد مطالعه، ارائه شده است. سامانه پیشنهادی در این پژوهش می تواند به منظور انتخاب راهبرد مدیریت دانش در هر زنجیره تامینی مورد استفاده قرار گیرد.
طراحی مدل بهینه برند منابع انسانی در سازمان های دولتی (در راستای بهره وری منابع انسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۷
109 - 148
حوزههای تخصصی:
برندسازی منابع انسانی رویکرد نسبتاً جدید برگرفته از حوزه «بازاریابی» است و به منزله روح بازاریابی منابع انسانی است. این عرصه در حال ظهور، فرصت بزرگی برای توسعه مفروضات منابع انسانی و تثبیت موقعیت سازمان های دولتی به عنوان برند، فراهم می کند. هدف این پژوهش طراحی مدل بهینه برند منابع انسانی در سازمان های دولتی به روش استنتاج فازی می باشد. پژوهش حاضر به روش ترکیبی (کیفی-کمّی) انجام شده است. بر این اساس در بخش اول تحقیق به منظور ارائه مدلی جامع از برندسازی منابع انسانی، از روش پژوهشی کیفی فراترکیب استفاده شد. بدین ترتیب که بعد از شناسایی مقولات، مفاهیم و کدهای برند منابع انسانی، مدل مفهومی اولیه تحقیق شکل گرفت. در بخش دوم پژوهش برای ارائه ترکیب مطلوب مؤلفه های مدل به گونه ای که بتوان برند منابع انسانی را بهینه نمود از روش مدل سازی ریاضی (سیستم خبره فازی) استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که اگر کارکنان سازمان های دولتی؛ 3/13 درصد به بعد ارزش های سازمانی، 3/87 درصد به بعد ارزش های فرهنگی، 2/44 درصد به بعد ارزش های اجتماعی، 3/76 درصد به بعد ارزش های فرهنگ ایرانی-اسلامی، 9/29 درصد به بعد شایستگی های فردی، 6/88 درصد به بعد شایستگی های تخصصی و 3/29 درصد به بعد برند کارفرما توجه و تمرکز نمایند، آنگاه برند منابع انسانی آنها به میزان 5/49 درصد بهینه می شود.
ارائه روشی جهت اولویت بندی استراتژی های چابکی سازمان با استفاده از تکنیک تاپسیس و سیستم استنتاج فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۵ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱
123 - 138
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش می شود با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره و سیستم های استنتاج فازی، رویکردی کمی برای اولویت بندی توانمندسازهای استرتژیک چابکی سازمان ارائه شود. پژوهش حاضر در سه مرحله متوالی انجام شده است. در ابتدا، عواملی به عنوان محرک ها، قابلیت ها و استراتژی های چابکی با استفاده از ادبیات پژوهش و نظر خبرگان سازمان و اساتید دانشگاه استخراج و انتخاب شده اند. سپس عوامل محرک چابکی صنعت، با استفاده از تکنیک تاپسیس فازی و براساس اهمیت و فوریت پاسخ گویی برای صنعت، رتبه بندی شده و محرک های کلیدی انتخاب می شوند. در مرحله ی دوم، قابلیت های چابکی با بهره گیری مجدد از تکنیک تاپسیس فازی و براساس اثربخشی و توانشان برای غلبه بر محرک های کلیدی صنعت اولویت بندی شده، قابلیت های اساسی موردنیاز صنعت برای پاسخ گویی به تغییرات محیط انتخاب می شوند. در مرحله ی آخر، با طراحی و به کارگیری یک سیستم استنتاج فازی، استراتژی های چابکی برمبنای تأثیرشان بر بهبود قابلیت های موردنیاز صنعت، وزن دهی و اولویت بندی می شوند. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان دهنده برتری نقش فناوری اطلاعات و مدیریت تکنولوژی نسبت به سایر استراتژی ها، در بهبود چابکی صنعت موردمطالعه و پاسخ گویی به نیازهای محیطی آن است.
ارائه یک سیستم خبره فازی برای تشخیص نوع بیماری صرع با استفاده از منطق وضعیت و مدل ACH در ایجاد پایگاه دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۹ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
353 - 382
حوزههای تخصصی:
امروزه از سیستم های خبره به عنوان یکی از سودمندترین و پرکاربردترین سیستم های تصمیم یار استفاده می شود. این سیستم ها با تکیه بر دانش متخصصان یک حوزه، تجربه های گرانبهای آنها را با سرعت و دقت موجود در کامپیوتر ترکیب کرده و موجب ارتقای کیفیت قضاوت می شوند. یکی از گسترده ترین حوزه های کاربرد این سیستم ها تشخیص پزشکی است. متفاوت از آنچه در بیشتر تحقیقات گذشته در توسعه سیستم های خبره به کار گرفته شده، در پژوهش حاضر استفاده از منطق وضعیت در فرایند اکتساب دانش و رویکرد فازی در معماری موتور استنتاج سیستم خبره پیشنهاد می شود. تشخیص نوع بیماری صرع همواره یکی از بحث انگیزترین چالش ها میان پزشکان نورولوژیست بوده و تمایز دقیق بین انواع این بیماری با توجه به علائم نزدیک به هم آنها، محل اختلاف بین پزشکان این حوزه است که این سیستم خبره موفق به حل این مسئله با درجه صحت 83 درصد می شود. از ویژگی های بارز این پژوهش، ایجاد پایگاه دانش جامع و کامل با رویکرد تحلیل فرضیه های رقیب (ACH) برای تمایز بین گونه های چهارده گانه بیماری صرع است. تحقیقات انجام شده در این پروژه می تواند برای تشخیص سایر بیماری هایی که علائم نزدیک به هم دارند، شبیه سازی و استفاده شود. همچنین این سیستم می تواند در موقعیت هایی که دستیابی به پزشکان متخصص مغز و اعصاب ممکن نیست، بسیار مفید واقع شود.
یکپارچه سازی ماتریس چند دامنه و سیستم استنتاج فازی در طراحی، ایجاد و توسعه نقشه راه فناوری برای سیستم ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
211 - 245
حوزههای تخصصی:
نقشه راه و به ویژه نقشه راه فناوری یک ابزار و تکنیک مدیریتی برای رسیدن به اهداف در آینده به منظور پیوند دادن کسب وکار به فناوری ها است؛ بنابراین با روند افزایش و لزوم استفاده از انواع نقشه های راه، ابزارهایی جدید برای تجزیه وتحلیل روابط پیچیده بین لایه ها و عناصر نقشه راه، بیش ازپیش موردنیاز است. هدف این مطالعه تمرکز بر ابزار جدید تحلیل روابط بین لایه های نقشه راه با یک روش ترکیبی با یک چارچوب پیشنهادی است. پژوهش های قبلی، تنها با ابزارهایی چون گسترش عملکرد کیفیت و ماتریس ارتباطی به روابط بین لایه ها پرداخته اند. هرچند DSM و TRM به طور مستقل تاکنون بسیار موردمطالعه قرارگرفته اند، اما این مطالعه یک چارچوب پیشنهادی یکپارچه شش مرحله ای از ترکیب ماتریس چند دامنه و ماتریس ساختار طراحی و نظریه مجموعه فازی در طراحی، ایجاد و توسعه نقشه راه فناوری برای سیستم ها به منظور پشتیبانی از تصمیم گیری و مطالعه موردی انجام شده را پیشنهاد می دهد. در این مطالعه از ماتریس چند دامنه MDM و استنتاج فازی و نظریه شبکه در طراحی نقشه راه فناوری هم زمان استفاده شد. مزیت استفاده از ماتریس چند دامنه تحلیل هم زمان هر حوزه به طور خاص در قالب DSM و نیز کل حوزه ها در قالب MDM است. نتایج پژوهش حاضر حاکی از ارائه دستورالعمل دقیق برای مدیران به منظور تهیه نقشه راه مناسب است.
راه کارهای بازدارنده برای جلوگیری از سیل به کمک سنجش از دور و رویکردهای تلفیقی منطق فازی و مدل سازی عامل مبنا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۲۱
111 - 125
حوزههای تخصصی:
ا یران یکی از کشورهایی است که در معرض سوانح طبیعی بسیاری قرار دارد که سیل یکی از جدی ترین آن هاست. چگونگی پایش و کنترل سوانح، ارزیابی خسارت و امدادرسانی از مهم ترین مشکلات دولت و کارشناسان مدیریت بحران محسوب می شوند. در صورت نظارت مستمر قبل از وقوع، ارزیابی دقیق در حین و بعد از وقوع سانحه، می توان از دامنه خسارات و هدررفت منابع انسانی و مادی جلوگیری کرد. جلوگیری از خطرات ناشی از سیل، ساماندهی و مدیریت سیل در رودخانه ها و نهایتاً به سازی رودخانه ها، نیازمند تشخیص و تعیین پهنه های سیل خیز است . مدل سازی عامل مبنا [1] (ABM) رویکردی برای ارائه سیستم های شبیه سازی و انتزاعی به منظور کشف و بررسی الگوهای برآمده از عوارض مرتبط به محیط های مورد مطالعه می باشد. به عبارت دیگر، مدل سازی عامل مبنا به عنوان رویکردی نوین برای توسعه ابزارهای شبیه سازی در پدیده های پیچیده ی حوزه های مختلف از جمله بلایای طبیعی، مطالعات بیولوژیکی و شرایط امداد و نجات سیل می تواند مورد استفاده قرار گیرد . در این تحقیق، از دو رویکرد استنتاج فازی با درنظر گرفتن پارامترهای مؤثر بر وقوع سیلاب و با بهره گیری از داده های حاصل از سنجش از دور و مدل سازی عامل مبنا برای تهیه نقشه خطر سیل به عنوان راه کارهای بازدارنده در جلوگیری از مخاطرات سیل در راستای مدیریت و تصمیم گیری قبل از وقوع سیل استفاده شده است. در نهایت نیز به مقایسه این دو رویکرد و بررسی کارکردهای آن ها پرداخته شده است. نتایج نشان دهنده پیچیدگی و دقت بیشتر روش های چند معیاره ای مانند استنتاج فازی می باشد. در حالی که روش های مبتنی بر هوش مصنوعی و مدل سازی عامل مبنا سریع تر بوده و پیچیدگی این روش به دلیل استفاده از برنامه های نسبتاً آماده کمتر و در عین حال، دقت این روش نیز در مقایسه با روش منطق فازی کمتر است.
طراحی مدل تلفیقی ارزیابی عملکرد واحدهای تصمیم گیر سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
307 - 330
حوزههای تخصصی:
محیط پیچیده امروز، سازمان ها را با چالش رسیدن به اهداف مواجه می کند. وجود نظام ارزیابی عملکرد برای پایش عملکرد سازمان در دستیابی به اهداف اجتناب ناپذیر است. بنابراین هدف اصلی این مقاله ارائه مدل تلفیقی برای ارزیابی عملکرد واحدهای تصمیم گیر با قدرت تفکیک پذیری مناسب (مورد مطالعه: موسسات آموزش عالی) است. پژوهش از حیث روش جنبه توصیفی- تبیینی دارد. از لحاظ جهت گیری پژوهش توسعه ای است. جامعه آماری شامل خبرگان دانشگاهی شهر سمنان می باشند که 57 نفر آنها به روش تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها دو پرسشنامه محقق ساخته است که روایی محتوا و سازه آنها به استناد نظر خبرگان و تحلیل عاملی و پایایی آنها به استناد مقدارآلفای کرونباخ بیشتر از 0.7 مورد تایید قرار گرفته است. قوانین استنتاج فازی نیز بر اساس نظر پنج نفر از خبرگان منتخب دانشگاهی تدوین شد. همچنین برای ارزیابی عملکرد، رویکرد برنامه ریزی ریاضی «تحلیل پوششی داده ها» مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها شامل شناسایی 9 متغیر ورودی و 8 متغیر خروجی است. پس از انجام تحلیل عاملی بر روی شاخص ها سه سازه وضعیت پذیرش دانشجو، وضعیت نیروی انسانی و وضعیت زیرساخت با ماهیت ورودی و سه سازه وضعیت آموزشی و پژوهشی دانشجویان، وضعیت درآمدهای دانشگاهی و وضعیت ارائه خدمات دانشگاهی به عنوان سازه های خروجی شناسایی شدند. تدوین 27 قانون برای محاسبه مقدار هر سازه توسط سیستم استنتاج فازی ممدانی از دیگر یافته های پژوهش است. مدل پیشنهادی6 واحد را کارا ارزیابی نموده است که در مقایسه با واحدهای کارای شناسایی شده چهار مدل دیگر به مراتب کمتر است. همچنین نتایج حاصل از آزمون کروسکال- والیس گویای میانگین رتبه کارایی کمتر مدل پیشنهادی نسبت به سایر مدل ها است که تاییدی بر این مدعا می باشد.
طراحی الگوی تجهیز و تخصیص منابع شرکت های لیزینگ جمهوری اسلامی ایران در چارچوب فقه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
شرکت های لیزینگ در جهان از روش های متنوعی جهت تأمین و تخصیص منابع استفاده می نمایند ولی در جمهوری اسلامی ایران این روش ها کمتر موردتوجه قرار می گیرد. این روش ها برای اینکه قابلیت کاربرد در شرکت های لیزینگ داخلی را داشته باشند ابتدا باید از منظر ابعاد فقهی مورد واکاوی قرارگرفته و درصورتی که مورد تأیید واقع شدند، ابعاد اقتصادی آن نیز بررسی شده تا در صورت قابلیت کاربرد در محیط اقتصادی کشور مورداستفاده شرکت های لیزینگ قرار گیرند. در این مقاله پس از احصاء روش های تجهیز و تخصیص منابع در شرکت های لیزینگ در دنیا، به بررسی زوایای فقهی هرکدام از روش ها پرداخته شده و پس ازآن با استفاده از نظرات خبرگان فقه اقتصادی و با استفاده از روش اجتهاد چندمرحله ای، مبانی فقهی کاربرد این روش ها مورد تأیید واقع گردیده اند. پس ازآن با استفاده از نظرات خبرگان صنعت، شرایط کارایی این ابزارها در محیط اقتصادی کشور مورد ارزیابی قرار گرفته اند. در ادامه معیارهایی که برای استفاده از روش های فوق در ترکیب تجهیز و تخصیص منابع این شرکت ها موردتوجه قرار گیرد با مصاحبه از خبرگان صنعت استخراج گردید و در نهایت با استفاده از روش انفیس به ارائه مدلی جهت طراحی الگو برای شرکت های لیزینگ ایران پرداخته شده است. یافته های تحقیق عبارتند از: احصاء روش های تجهیز و تخصیص منابع شرکت های لیزینگ، اعتبارسنجی فقهی این روش ها، اعتبارسنجی مالی آن ها، استخراج معیارهای لازم جهت طراحی الگو و در نهایت ارائه الگو برای شرکت های لیزینگ.
ارائه مدل مدیریت سوداگری در سازمان های دولتی ایران، مطالعه موردی سازمان فناوری اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوداگری پدیده ای نوظهور در سیستم اداری عصر جدید است که آثار مخرب آن، سلامت اداره را تهدید کرده و منافع عمومی را تحت الشعاع قرار می دهد. لذا این پژوهش با هدف ارائه مدل مدیریت سوداگری در سازمان های دولتی ایران انجام گرفته است. برای تشکیل گروه خبرگی، تعداد 15 نفر از خبرگان وزارتخانه ها و سازمان های تابعه که حائز شرایط خبرگی بودند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای تست مدل نیز جامعه آماری شامل کارکنان سازمان فناوری اطلاعات ایران به تعداد 800 نفر در نظر گرفته شد. همچنین تعداد 260 نفر با استفاده از جدول مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده های موردنیاز از طریق پرسشنامه محقق ساخته گرداوری گردید که روایی و پایایی آن از طریق روش های کمی تأیید شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار لیزرل و تکنیک دلفی و سیستم استنتاج فازی در قالب نرم افزار متلب بهره گرفته شد. نتایج نشان داد مدل دارای سه بعد فردی، سازمانی و فرهنگی است و بعد سازمانی با بارعاملی 83/0 بیشترین سهم را در تبیین سوداگری اداری دارد. همچنین مؤلفه نظام ارزشی فرد با بارعاملی 6/0 بیشترین سهم را در تبیین بعد فردی؛ مؤلفه نظام ارزیابی ناکارآمد با بارعاملی 75/0 بیشترین سهم را در تبیین بعد سازمانی و مؤلفه کوتاه نگری با بارعاملی 75/0 بیشترین سهم را در تبیین بعد فرهنگی دارد. نتایج سیستم استنتاج فازی نیز نشان داد سطح کمینه سوداگری در سازمان 464/0 است و بخش عمده آن ناشی از تمایلات فردی سوداگرانه است. ضمن اینکه مدیریت عوامل سازمانی و فرهنگی تأثیر بسزایی بر کنترل سوداگری اداری دارد. براساس نتایج می توان گفت اهتمام به استخدام افراد شایسته و اخلاق مدار نخستین گام مقابله با سوداگری اداری است.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های بهبود تعاملات اجتماعی با تأکید بر نقش رسانه های مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
1109 - 1148
حوزههای تخصصی:
تعاملات اجتماعی نقش مهمی در عملکرد فردی، گروهی و سازمانی ایفا می کند. به همین دلیل، ایجاد یک الگوی تعاملاتی مطلوب، برای موفقیت کسب وکار امری حیاتی است. از سوی دیگر در دنیای امروز که به عنوان عصر ارتباطات نام گذاری شده است، نقش رسانه های اجتماعی مجازی در بهبود ارتباطات و افزایش پیوندهای اجتماعی بر کسی پوشیده نیست. بر این اساس این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های بهبود تعاملات اجتماعی با تأکید بر نقش رسانه های مجازی انجام گرفته است. پژوهش دارای رویکرد کمی است و از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها پیمایشی می باشد. جامعه مورد مطالعه کارکنان سازمان صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران به تعداد 48000 نفر می باشد که با استفاده از جدول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی، تعداد 381 نفر به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شدند. همچنین تعداد 12 نفر از کارشناسان و خبرگان مدیریت رسانه، از طریق نمونه گیری هدفمند برای تشکیل پانل خبرگی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است که روایی آن توسط ضرایب CVR و CVI مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش دلفی و سیستم استنتاج فازی بهره گرفته شد. نتایج نشان داد سطح مطلوب تعاملات اجتماعی 85/2 می باشد و زمانی محقق می شود که سطح اعتماد 88/2، ارتباطات 44/2 و هماهنگی 26/2 باشد. این امر بدان معناست که اعتماد مهم ترین بعد تعاملات اجتماعی است. همچنین بر اساس نتایج، مهم ترین کارکرد رسانه در راستای افزایش اعتماد، انعکاس مطالبات می باشد.