فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۶۱ تا ۲٬۴۸۰ مورد از کل ۱۰٬۸۰۸ مورد.
منبع:
International journal of Tourism, Culture and Spirituality, Volume ۴, Issue ۱, Summer and Autumn ۲۰۱۹
93 - 123
حوزههای تخصصی:
The purpose of the present study is to identify and prioritize spiritual-based tourism strategies in Qom province. The present study is interpretive from the philosophical foundations point of view and is applied from the point of view of orientation. It is also a survey in terms of data collection and from a methodological point of view, it is qualitative. The statistical population of the study is the experts and managers in the field of tourism and the sampling method is judgmental. 10 experts were selected from among the samples. In order to carry out the research, internal and external factors affecting the spiritual-based tourism in Qom province were identified through reviewing the literature and interviewing experts. After the internal and external factors were screened, 15 internal and 14 external factors remained. In addition, the nature of internal and external factors was identified in terms of strengths, weaknesses, opportunities and threats and the most effective factors were determined by using the DEMATEL technique for preparing the SWOT table. With identifying the final list of strengths, weaknesses, opportunities and threats, strategies were prioritized from the perspective of research experts by ARAS method. Three strategies to support provincial headquarters, banks and entrepreneurship funds from web-based tourism businesses and social networks, defining research priorities of tourism-related organizations based on civil society support, and strengthening training programs to justify diversity in the community and its benefits had the highest priority.
شناسایی ویژگی های تأثیرگذار برند بر شکل گیری ارتباطات کلامی الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ششم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
212 - 249
حوزههای تخصصی:
ارتباطات کلامی از مهم ترین عواملی است که رفتار و تصمیمات خرید مصرف کنندگان در حوزه های گوناگون را تحت تأثیر قرار می دهد و برند محصولات و خدمات که هسته مرکزی فعالیت های بازاریابی است، نقش کلیدی در شکل گیری ارتباطات کلامی، به ویژه در شبکه ها و رسانه های اجتماعی، دارد. تاکنون مطالعه ای به بررسی ویژگی های برندهای ایرانی که منجر به شکل گیری ارتباطات کلامی الکترونیکی می شوند، نپرداخته است. لذا این پژوهش برای پاسخ به این خلأ پژوهشی اقدام به شناسایی ویژگی های برندهای مطرح ایرانی که منجر به ایجاد ارتباطات کلامی مثبت در بستر رسانه های اجتماعی می شوند، کرده است. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحلیل مضمون کاربردی به بررسی 38 پست اینستاگرامی در مورد برندهای ایرانی به همراه تمامی نظرات مربوطه پرداخته است و 689 بخش کدگذاری شده را مورد تحلیل قرار داده است. یافته های این پژوهش نشان دهنده 15 ویژگی تأثیرگذار برندهای ایرانی در قالب سه گروه اجتماعی، هیجانی و کارکردی است که بر شکل گیری ارتباطات کلامی مثبت در مورد برندها تأثیرگذار هستند. لذا مدیران برندهای ایرانی با تمرکز بر این ویژگی ها و راهکارهای مربوطه قادر خواهند بود از آوازه برند و سطوح بالاتر فروش و سودآوری برخوردار گردند.
بخش بندی مصرف کنندگان در شبکه های اجتماعی بر اساس انگیزه های اجتماعی مشارکت در ارتباطات دهان به دهان الکترونیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
201 - 218
حوزههای تخصصی:
هدف: کارکرد مهم شبکه های اجتماعی در بازاریابی، تولید محتوا و تبلیغات رایگان، بدون دخالت شرکت ها و توسط کاربران است که به آن ارتباطات دهان به دهان الکترونیک می گویند. هدف از اجرای این پژوهش شناسایی انگیزه های اجتماعی مؤثر بر رفتارهای دهان به دهان در شبکه های اجتماعی و بخش بندی کاربران بر اساس انگیزه های شناسایی شده است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا در دسته پژوهش های توصیفی پیمایشی قرار می گیرد. داده های این پژوهش از طریق توزیع لینک پرسشنامه به بیش از 385 نفر از کاربران شبکه های اجتماعی و با روش نمونه گیری در دسترس، جمع آوری شده است. به منظور تحلیل داده ها و بخش بندی کاربران شبکه های اجتماعی نیز از رویکرد نقشه های خودسازمان ده مبتنی بر شبکه های عصبی مصنوعی استفاده شده است. یافته ها: بر اساس یافته ها، کاربران شبکه های اجتماعی در سه بخش با ویژگی های مختلف جمعیت شناختی، رفتاری و همچنین انگیزه های اجتماعی مؤثر بر رفتارهای دهان به دهان، قرار گرفتند. این سه بخش کم انگیزه های اجتماعی فعال، باانگیزه های اجتماعی فعال و باانگیزه های اجتماعی غیرفعال نام گذاری شدند. نتیجه گیری: بخش اول کاربرانی هستند که زمان نسبتاً زیادی را در شبکه های اجتماعی صرف می کنند، ولی برای مشارکت در رفتارهای دهان به دهان انگیزه های اجتماعی کمتری دارند. بخش دوم، کاربران جوانی هستند که بیشترین زمان را به فعالیت در شبکه های اجتماعی اختصاص می دهند و بسیار با انگیزه اند و بخش سوم کسانی هستند که از انگیزه کافی برخوردارند ولی زمان بسیار کمی را به فعالیت در شبکه های اجتماعی اختصاص می دهند. در پایان، پیشنهادهای کاربردی متناسب با هر یک از بخش های شناسایی شده ارائه شد.
بررسی پیامدهای رفتاری/ نگرشی مدیریت برند داخلی میان کارکنان فروش شرکت فرمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
505 - 524
حوزههای تخصصی:
هدف: در ﺳﺎلﻫﺎی اﺧﯿﺮ به روﯾﮑﺮدی ﻧﻮﯾﻦ ﺑﺎ ﺗﺄﮐﯿﺪ ﺑﺮ ﻧﻘﺶ ﮐﺎرﮐﻨﺎن در ﺑﺮﻧﺪﺳﺎزی ﺗﻮﺟﻪ شده اﺳﺖ. اﯾﻦ روﯾﮑﺮد ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺑﺮﻧﺪ داﺧﻠﯽ، ﺗﻌﻬﺪ ﮐﺎرﮐﻨﺎن ﺑﻪ ﺑﺮﻧﺪ، رﻓﺘﺎر ﺷﻬﺮوﻧﺪی ﺑﺮﻧﺪ و رضایت شغلی ﺷﮑﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. نظر به اهمیت برندسازی داخلی و تحقیق و پژوهش در رابطه با رفتار کارکنان، پژوهش حاضر درصدد بررسی پیامدهای رفتاری/ نگرشی مدیریت برند داخلی از جمله رفتار شهروندی برند، تمایل به ماندن، تعهد به برند و رضایت شغلی در میان کارکنان فروش شرکت فرمند است. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. در این پژوهش از روش تمام شماری استفاده شده و داده ها از کلیه کارمندان فروش شرکت فرمند گردآوری شده اند. به منظور گردآوری داده های مورد نیاز، از پرسش نامه استاندارد بهره گرفته شد و تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسش نامه ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) و نرم افزار PLS انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها، حاکی از تأثیر مثبت مدیریت برند داخلی بر رضایت شغلی و تعهد به برند است و تأثیر مثبت مدیریت برند داخلی بر رفتار شهروندی برند با نقش میانجی تعهد به برند نیز تأیید شد. تأثیر مثبت مدیریت برند داخلی بر رفتار شهروندی برند و تمایل به ماندن تأیید نشد، همچنین رضایت شغلی بر تعهد به برند تأثیر مثبت نداشت. مدیریت برند داخلی بر تمایل به ماندن با نقش میانجی رضایت شغلی و تعهد به برند تأثیر مثبت نداشت و تأثیر مثبت مدیریت برند داخلی بر رفتار شهروندی برند با نقش میانجی رضایت شغلی پذیرفته نشد. نتیجه گیری: نظر به اینکه کارکنان مشتریان داخلی شرکت به شمار می روند، مدیریت منابع انسانی برندمحور (استخدام، اجتماعی سازی و آموزش) یکی از روش هایی است که می تواند کلید موفقیت برنامه مدیریت برند داخلی باشد.
ارائه مدل پارادایمی مفهوم سازی کسب وکارهای فراگیر اجتماعی با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کسب وکار فراگیر اجتماعی که نسخه به روز شده کارآفرینی اجتماعی و کسب وکارهای اجتماعی است به دنبال ایجاد شبکه تأمین ارزش در بنگاه می باشد که برای رسیدن به این هدف از رویکرد درگیر نمودن افراد پایه هرم درآمد، آسیب دیدگان اجتماعی، معلولان و اقشار محروم جامعه نه تنها به عنوان مصرف کننده بلکه به عنوان تولیدکننده، توزیع کننده، بازاریاب و تأمین کننده استفاده می نماید. استراتژی پژوهش حاضر کیفی و ازنظر هدف بنیادی و از نگاه ماهیت و روش توصیفی – تحلیلی است. در این پژوهش از روش فراترکیب برای جمع آوری اطلاعات و از تحلیل داده بنیاد گلیزری برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است و مقالات مرتبط با موضوع پژوهش بین سال های 2010 تا 2019 موردبررسی قرارگرفته است. ماحاصل تجزیه وتحلیل یافته، شناسایی و برچسب گذاری 48 مفهوم در قالب 13 مقوله فرعی و 6 مقوله اصلی است. نتایج نشان می دهد با «ظرفیت سازی چندگانه» از طریق «رشد فراگیر» و «نوآوری پایدار» و بازتولید « خلق ارزش اجتماعی » با درگیر نمودن « شبکه ارزش مشترک » و «ارزش آفرینی پویا» مفهوم سازی و خلق «کسب وکارهای فراگیر اجتماعی» میسر می گردد.
مطالعه پیشران ها و راهبردهای بازاریابی آنلاین در توسعه صنایع دستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال هجدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
127-144
حوزههای تخصصی:
صنایع دستی ایران به دلیل تنوع، اصالت، هویت و کارکردهایی که دارد، می تواند به یکی از منابع ارزشمند تولید داخلی و ملی تبدیل شود، اما جهانی شدن و رقابت شدید تهدیدی برای بازاریابی این نوع محصولات به شمار می آید. بعلاوه، استفاده از ابزارها و فن آوری های روز دنیا باعث شده که در امر تجارت بهبود و پیشرفت بهتری نسبت به گذشته ایجاد شود، به طوری که ظهور اینترنت، شرکت های صنایع دستی را قادر می سازد که به طور مؤثر و کارآمد در بازارهای داخلی و بین المللی رقابت کنند و از طریق بازاریابی آنلاین فضایی بزرگ و مجازی برای ارائه محصولات خود، در بستر فناوری اطلاعات، به وجود آورند. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیشران ها و بازدارنده های بازاریابی آنلاین محصولات صنایع دستی و درنهایت تدوین راهبردهای مناسب آن شکل گرفت. بدین منظور، ابتدا شش معیار اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی، قانونی- حقوقی، تکنولوژیکی، مربوط به مشتریان و محیطی جهت دستیابی به هدف شناسایی گردید. پس از شناسایی عوامل دارای تاثیر مثبت یا منفی بر بازاریابی آنلاین در حوزه های شش گانه فوق، از طریق مصاحبه با خبرگان حوزه صنایع دستی استان سیستان و بلوچستان پیشران ها و نیروهای بازدارنده بازاریابی آنلاین شناسایی شده و سپس بر اساس روش تحلیل شبکه (ANP) در محیط نرم افزاری Super Decision اولویت بندی گردیدند. نتایج اولویت بندی پیشران ها و بازدارنده های بازاریابی آنلاین نشان داد "تسهیلات خرید" و "اعتماد به فروشنده" مهم ترین نیروهای پیشران و "عدم شناخت بازار هدف" مهم ترین نیروی بازدارنده هستند. درنهایت با استفاده از مدل PIP مناسب ترین راهبردها به ازاء مهم ترین نیروها تدوین گردید و درنهایت پیشنهاداتی ارائه شد.
الگویی برای شناسایی رابطه بین تبلیغات دهانبهدهان و اعتماد گردشگران با ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری در صنعت هتلداری شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۸
241-267
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی الگویی برای شناسایی رابطه بین تبلیغات دهانبهدهان و اعتماد گردشگران با ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری در صنعت هتلداری شهر شیراز است. این پژوهش توصیفی- پیمایشی بوده و بهمنظور جمعآوری دادهها، از نمونهگیری غیر تصادفی استفاده شده است. حجم نمونه شامل 384 نفر گردشگر ایرانی که به شیراز مسافرت و از هتلها و مراکز اقامتی استفاده کردهاند، است. در این پژوهش ابتدا، شاخصهای مربوط به ابعاد اعتماد گردشگر در حوزه آفلاین با روش مرور سیستماتیک استخراج، دستهبندی و نهایی شدند. سپس، پرسشنامه مربوط به آن طراحی گردید. پس از توزیع پرسشنامه با استفاده از نرمافزار اس پی اس اس و اسمارت پی ال اس، دادهها تحلیل شدند. با مرور سیستماتیک، سه بعد ویژگیهای مقصد، ویژگیهای کارکنان مقصد و ویژگیهای گردشگر برای اعتماد در نظر گرفته شد. یافتهها، نشان داد که اعتماد گردشگر در رابطه بین تبلیغات دهانبهدهان و ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری نقش میانجیگری را ایفا میکند
ارائه مدل ارتقای تصویر برند نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ششم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۷
187 - 240
حوزههای تخصصی:
نیروی انتظامی با توجه به اینکه یک سازمان امنیتی- اجتماعی است و دارای آرم، لوگو، علائم گرافیکی، شعار، پرچم و لباس فرم میباشد، خواسته یا ناخواسته مالک و خالق برند نیروی انتظامی یا ناجا است. تاکنون پژوهشی از منظر برندسازی به موضوع ارتقا تصویر برند نیروی انتظامی نپرداخته و این خلأ علمی میتواند موجب از دست رفتن بخشی از قدرت نرم نیروی انتظامی شود و خسارات جبرانناپذیری را برای امنیت کشور به همراه داشته باشد. این پژوهش از نوع کیفی، بنیادی- کاربردی و اکتشافی توصیفی است. بدینصورت که پس از مرور ادبیات نظری و پژوهشهای پیشین، عوامل موفقیت تصویر برند پلیس سه کشور انگلستان، فرانسه و مالزی با روش تحلیل مضمون مورد بررسی قرار گرفت و مبنای سؤالات و بحثها در مصاحبههای عمیق نیمه ساختاریافته در این مرحله شکل گرفت. در مرحله دوم، پس از انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 نفر از خبرگان اجرایی و دانشگاهی و بهکارگیری روش گراندد تئوری برساختگرایی چارماز، مدلی جامع و بومی جهت ارتقای تصویر برند ناجا ظهور یافت. روایی این پژوهش توسط مصاحبهشوندگان و سپس اساتید متخصص مورد بررسی قرار گرفت و تائید گردید. پایایی نیز با استفاده از روش مطالعه حسابرسی فرایند نتایج 75 % به دست آمد. مدل بهدستآمده شامل هشت مقوله مفهومی میشود: 1) همدلی اجتماعی ساختارمند، 2) فرهنگ پلیسی جامعه، 3) دقت و سرعت نهادینهشده، 4) اقتدار رسانهای، 5) عملکرد سایر نهادهای اجتماعی، 6) اعتماد به برند ناجا، 7) نهادینهسازی نوآوری و تکنولوژی و 8) بصیرت برندسازی در کارکنان. با توجه به مقولههای به دست آمده جهت ارتقای برند ناجا، پیشنهادهایی ارائه شده است.
بررسی تاثیر شخصیت برند و ابعاد آن بر روی عشق به برند، وفاداری و تبلیغات دهان به دهان (مورد مطالعه: خرده فروشی های اینترنتی و فروشگاه های زنجیره ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ششم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
183 - 218
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین عوامل ایجاد تمایز در رقابت برای برندها، ایجاد تمایل در مصرفکنندگان نسبت به برند و هماهنگی بین ادراکات و انتظارات آنها از برند با محصولات و خدماتی است که برند ارائه میکند. در این زمینه توجه به شخصیت برند و ویژگیهای شخصیتی مختلفی که برای آن در نظر گرفته میشود و نیز روابطی که شخصیت برند با سایر متغیرهای اثرگذار بر ادراک و علاقه افراد نظیر عشق به برند، وفاداری و تبلیغات دهانبهدهان برای برند دارد، دارای اهمیت فراوانی است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر شخصیت برند بر عشق به برند، وفاداری و تبلیغات دهانبهدهان با مقیاسی نوین برای شخصیت برند و نیز تعیین مهمترین ابعاد شخصیت برند در این روابط انجام شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی است و به شیوه پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش خردهفروشیهای اینترنتی و فروشگاههای زنجیرهای شهر تهران است. دادههای پژوهش از طریق پرسشنامه جمعآوریشده و برای تجزیهوتحلیل از روش مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی استفادهشده است. طبق نتایج، در هر دو جامعه شخصیت برند بر روی عشق به برند و وفاداری تأثیر داشته است و در جامعه اول بهطور غیرمستقیم و در جامعه دوم بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر تبلیغات دهانبهدهان تأثیر دارد. تأثیرگذارترین بعد شخصیت برند در هر دو جامعه مسئولیتپذیری بوده و پس از آن فعالیت و احساسی بودن قرار دارند و بعد جسارت تأثیر اندکی داشته است. نقش میانجی عشق به برند و وفاداری در رابطه بین شخصیت برند و تبلیغات دهانبهدهان مورد تائید است. برندها باید به بعد مسئولیتپذیری بیشترین توجه را داشته باشند تا بتوانند با نشان دادن مسئولیتپذیری و پاسخگویی و ثبات در مورد برند خود، عشق به برند و وفاداری را در مصرفکنندگان ایجاد نمایند. دو بعد احساسی بودن و فعالیت نیز باید در ارائه شخصیت برند موردتوجه قرار گیرند.
سرمایه انسانی، مهم ترین منبع راهبردی سازمان ها
منبع:
شاخص کارآفرینی سال چهارم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۱
9-37
حوزههای تخصصی:
مدیریت برای کلیه منابع تحت اختیار خود بایستی برنامه ریزی مناسبی داشته باشد. یکی از این منابع که منبع راهبردی برای سازمان ها محسوب می شود، سرمایه انسانی است که جزء مهم و قرین به مباحث برنامه ریزی راهبردی است. این مقاله به بررسی ابعاد توسعه مدیریت استراتژیک سرمایه انسانی شرکت سیاحتی و رفاهی پارسیان و تعیین شاخص های آن پرداخته است. روش تحقیق ازنظر هدف، کاربردی، ازنظر ماهیت، توصیفی-تحلیلی و ازنظر روش جمع آوری داده ها از نوع ترکیبی (تکنیک دلفی در بخش کیفی و روش پیمایشی در بخش کمی) بوده و جامعه آماری شامل مدیران شرکت بوده است. با تکنیک دلفی و نظرسنجی از خبرگان، ابعاد توسعه مدیریت استراتژیک سرمایه انسانی شرکت استخراج و شاخص های مربوط به آن ها استخراج شده است. نتایج به دست آمده سه بعد توسعه مدیریت استراتژیک سرمایه انسانی شامل کارکنان، مدیریت و استراتژی را نشان داده که تعداد شاخص را در برمی گیرد. در ادامه تحقیق بر اساس یافته ها پیشنهادات کاربردی ارائه گردیده است.
اولویت بندی و ارزیابی ابعاد چابکی منابع انسانی در شرکت های تهران
منبع:
شاخص کارآفرینی سال چهارم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۳
26-40
حوزههای تخصصی:
امروزه چابکی منابع انسانی با توجه به اهمیت تغییرات محیطی و درک این موضوع که سازمان ها می بایست در یک بستر سیستمی به این تغییرات پاسخ دهند، از اهمیت بالایی برخوردار شده است. در این زمینه هدف اصلی این تحقیق اولویت بندی و ارزیابی ابعاد چابکی منابع انسانی بوده است. به همین منظور جامعه آماری این تحقیق را شرکت های کوچک و متوسط و خبرگان این حوزه تشکیل داده اند. در این تحقیق تعداد 20 نفر به عنوان خبرگان و تعداد 319 نفر به عنوان مدیران و کارشناسان شرکت ها به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شده است. به منظور جمع آوری اطلاعات تحقیق در بخش شناسایی عوامل از پرسشنامه نیمه ساختاریافته دلفی فازی استفاده شده است. در بخش اولویت بندی نیز از پرسشنامه مقایسه زوجی استفاده شده است. در نهایت نیز به منظور شناسایی عوامل از روش دلفی فازی و به منظور اولویت بندی از روش تحلیل سلسله مراتبی استفاده شده است. در بخش بعدی نیز از روش تحلیل عاملی به منظور بررسی برازش و روایی مدل نهایی استفاده شده است. در سطح ابعاد مؤلفه های سرعت، زیرساخت چابک، همکاری متقابل، فرهنگ تغییر، انعطاف پذیری، یکپارچگی، ساختار چابک شناسایی شده است.
تأثیر تعهد مدیران ارشد، مدیریت دانش و یادگیری سازمانی بر سرمایه مشتری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۱ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
357 - 374
حوزههای تخصصی:
هدف: از آنجا کهمزیت دانشی انسان ها به منبع مزیت رقابتی بی بدیل در بازار تبدیل شده و زیرساخت سرمایه انسانی بر مدیریت استعدادها، مدیریت دانش و یادگیری سازمانی استوار است، نهادینه سازی این زیرساخت ها در سازمان به حمایت کافی و پشتیبانی مدیران ارشد سازمان نیاز دارد. هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر تعهد مدیران ارشد (با ابعاد تأکید استراتژیک، تعامل درون و برون سازمانی و تخصیص منابع) و مدیریت دانش (با ابعاد کسب دانش، خلق دانش، کاربرد دانش، انتقال دانش و ثبت دانش) و یادگیری سازمانی بر سرمایه مشتری (با ابعاد هوش بازار، مشعوف شدن مشتری و وفاداری مشتری) است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی بوده و روش آن توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش 700 نفر از کارکنان شرکت سازه گستر سایپا به عنوان تأمین کننده قطعات خودرو در تهران است که از میان آنها 220 نفر برای نمونه به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه استاندارد است. تحلیل داده ها به کمک آزمون های آماری تحلیل عاملی تأییدی، تحلیل مسیر شده و آزمون تی با استفاده از نرم افزارهای لیزرل و اس.پی.اس.اس به اجرا درآمده است. یافته ها: متغیر تعهد مدیران ارشد (با شاخصه های تاکید براستراتژیک بودن، تعاملات درون سازمانی و برون سازمانی) تنها زمانی بر سرمایه مشتری (هوش بازار، مشعوف شدن مشتری و وفاداری مشتری) تأثیرگذار است که متغیرهای مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در نظر گرفته شود. بر طبق شاخص های برازش کلی مدل، شاخص های موجود در مدل های اندازه گیری برای سنجش خصیصه مربوطه در سازه معتبر است. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که همه ابعاد برای پیش بینی سرمایه مشتری در این شرکت مهم هستند. بنابراین، حمایت از یادگیری سازمانی مبتنی بر بازار بر اساس زیرساخت مدیریت دانش، باعث می شود سرمایه مشتری نوعی مزیت رقابتی پایدار برای شرکت باشد.
آمیختگی با برند در خود پنداره در رابطه ی عشق، وفاداری و هواداری از برند (مطالعه موردی: کاربران رسانه ی اجتماعی اینستاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ششم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
169 - 211
حوزههای تخصصی:
امروزه داشتن مشتریانی وفادار و حتی هوادار از برند که حتی در شرایط بحران به هواداری از برند بپردازند و با هواداری از برند تصویر برند را در ذهن سایر افراد بهبود بخشند، بسیار حائز اهمیت می باشد. با توجه به افزایش روزافزون کاربران رسانه های اجتماعی و با در نظر گرفتن آن ها به عنوان مشتریان بالقوه کسب وکارها و همچنین ازآنجاکه امروزه یکی از شبکه های اجتماعی محبوب و پرکاربرد برای کسب وکارها بخصوص در ایران، رسانه ی اجتماعی اینستاگرام می باشد، پژوهش حاضر به بررسی آمیختگی با برند در خود پنداره کاربران رسانه ی اجتماعی اینستاگرام با برندهای خدمات زیبایی که با توجه به قابلیت های تصویری اینستاگرام یکی از صنعت های رو به رشد و محبوب در شبکه های اینستاگرامی می باشد، می پردازد.این پژوهش کاربردی، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه ی آماری پژوهش شامل کاربران رسانه ی اجتماعی اینستاگرام است که با استفاده از روش نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس، 280 نفر به عنوان نمونه ی آماری انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شده است. بر اساس نتایج این پژوهش، توسعه ی آمیختگی با برند در خودپنداره مشتریان، برای صاحبان کسب وکار ایجاد هواداری از برند می کند و همچنین موجب وفاداری به آن برند می شود، بنابراین توصیه می شود صاحبان کسب وکار به توسعه ی برند خود به خصوص در بستر شبکه های اجتماعی پرکاربرد و تأثیرگذار مانند اینستاگرام با توجه به ویژگی های درونی و روان شناختی مصرف کنندگان، بپردازند تا بتوانند از منافع مادی و معنوی این شبکه ها استفاده کنند.
ارزیابی اثرات گردشگری بر نواحی روستایی هدف گردشگری بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد با استفاده از مدل تحلیل عاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال چهاردهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۵
221 - 247
حوزههای تخصصی:
این پژوهش پیمایشی با هدف ارزیابی اثرات توسعه ی گردشگری بر نواحی روستایی هدف گردشگری بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، صورت پذیرفته است. از جامعه ی آماری 437 خانوار ساکن، با استفاده از جدول بارتلت، 155 سرپرست خانوار به روش نمونه گیری تصادفی ساده مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه ای محقق ساخته بود. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که در حیطه ی اثرات اقتصادی از ترکیب 21 متغیر، 4 عامل فرصت های اقتصادی، هزینه های زندگی، اشتغال و شکاف اقتصادی 301/63 درصد از واریانس را تبیین نمود. در حیطه ی اثرات اجتماعی 7 عامل تثبیت جامعه، آسیب اجتماعی و ارتقاء فرهنگ، مبادلات فرهنگی، فرهنگ پذیری، الگوپذیری و تغییر سبک زندگی به ترتیب از 33 متغیر بارگیری شد و در مجموع 646/65 درصد از واریانس را تبیین نمود. مهم ترین آثار کالبدی- زیست محیطی نیز به ترتیب شامل چهار عامل مشکلات بهداشتی، اثرات کالبدی، تخریب چشم انداز و تغییر محیط طبیعی بود که از ترکیب 27 متغیر بدست آمد.
قیمت گذاری خدمات آزمایشگاهی با توجه به قیمت رقبا با استفاده از تصمیم گیری چندمعیاره فازی بازه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
89 - 106
حوزههای تخصصی:
قیمت گذاری یکی از مهم ترین تصمیماتی است که روی سودمندی شرکت ها تأثیر بسزایی دارد. قیمت مناسب، عاملی برای جذب مشتریان و افزایش رضایتمندی آنها می شود. بدین منظور مدیران همواره به دنبال روش هایی برای مقایسه راهبردهای تعیین قیمت و انتخاب بهترین راهبرد برای تعیین قیمت اند. باتوجه به اینکه تعیین قیمت دارای ساختار غیرقطعی و شاخص های چندگانه است، به کارگیری روش های تصمیم گیری چندمعیاره از زمینه های مناسب برای قیمت گذاری است. برای تعیین قیمت خدمات آزمایشگاه های صنعتی، یک مدل تصمیم گیری استفاده شده است. این مدل شامل فرایند تحلیل شبکه ای فازی بازه ای برای محاسبه وزن شاخص ها و روش تاپسیس فازی بازه ای برای تعیین وزن گزینه هاست. در نهایت با ضرب وزن در نسبت قیمت به وزن، قیمت نهایی خدمات آزمایشگاهی مشخص می شود. نتایج حاصل از مدل، کاربردی بودن رویکرد پیشنهادی را در تعیین قیمت خدمات آزمایشگاه های صنعتی نشان می دهد. همچنین نتایج حاصل از اعتبارسنجی نشان دهنده دقت رویکرد پیشنهادی، تأثیرگذاری عدم قطعیت فازی بازه ای و تأثیرگذاری اثر متقابل بین معیارها در تعیین قیمت است.
انتخاب راهبرد بهینه بازاریابی در شرایط رقابتی با توسعه مدل تئوری بازی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
107 - 124
حوزههای تخصصی:
انتخاب راهبرد مناسب بازاریابی، بر فروش بیشتر محصولات و خدمات و موفقیت سازمان ها در عرصه رقابت مؤثر است. ازجمله عوامل مؤثر بر انتخاب راهبرد مناسب بازاریابی، تصمیمات و راهبردهای رقبا در بازار است. توسعه ابزار ریاضی مناسب برای انتخاب راهبرد بهینه بازاریابی با توجه به راهبردهای انتخابی رقیب، هدف اصلی این مقاله است. رویکرد تئوری بازی ها که ابزار تصمیم گیری در شرایط تعارض است، برای انتخاب راهبرد بهینه بازاریابی پیشنهاد می شود. با توجه به انواع روش های تحلیل بازی، بازی ایستا، محدود و غیرهمکارانه با جمع ثابت برای این مسئله توسعه داده شده و اجرایی بودن مدل پیشنهادی برای طراحی راهبردهای بهینه بازاریابی نوشابه های گازدار در دو برند برتر این بازار به کار گرفته شده است. انطباق مراحل و اجزای مدل تئوری بازی ها با مسئله برنامه ریزی راهبردی بازاریابی و تعریف اجزا و روش حل بازی طراحی شده برای مسئله تحلیل بازار ازجمله ویژگی های این پژوهش است. نتایج این مطالعه نشان می دهد اگر هریک از دو برند معروف نوشابه های گازدار، یکی از راهبردهای قیمت و ترویج را برای راهبرد بازاریابی خود انتخاب کنند، حداکثر سهم بازار را خواهند داشت.
آسیب شناسی برند سازی در صنعت دارویی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال هجدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
111-126
حوزههای تخصصی:
بررسی مشکلات و عوامل آسیب ساز برندسازی اهمیت بسزایی در ایجاد و گسترش، موفقیت و پایداری برندهای دارویی ایفا می کند. تمرکز سنتی بر روی تولید، بازاریابی و فروش داروهای ژنریک سبب عدم تحرک کافی در برندسازی و به تبع آن برند سازی حرفه ای و عدم بهره گیری از مزایای آن در صنعت داروسازی کشور بوده است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی و تعیین مولفه های آسیب ساز برندسازی و اهمیت و الویت بندی آنها از طریق تکنیک دلفی در دو بخش کیفی و کمی است. بدین منظور؛ از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته با 16 نفر از متخصصان و خبرگان حوزه بازاریابی و برندسازی صنعت داروسازی کشور و استفاده از روش تحلیل محتوا ،53 مفهوم استخراج که در 17 مولفه اصلی مقوله بندی شدند. سپس با بهره گیری از نظریه سه شاخکی هر یک از مولفه ها بر اساس ویژگی هایشان در سه بُعد زمینه ای، ساختاری و رفتاری طبقه بندی شدند. علاوه بر آن، الویت بندی آسیبها با کسب نظر خبرگان در طی سه دور دلفی اعتبار سنجی و مدل نهایی تحقیق طراحی و محقق شد. بر اساس یافته های این پژوهش، بیشترین عوامل آسیب ساز در بعد زمینه ای و سپس به ترتیب در بعد ساختاری و رفتاری قرار گرفته است.
حل و فصل دعاوی دولت-سرمایه گذار در موارد نقض حقوق مالکیت فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال بیست و سوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۹۳
165 - 194
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، حقوق مالکیت فکری جزء لاینفک سیاست های قانونگذاری محسوب می شود و توجه به آن در حوزه تجارت و سرمایه گذاری نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این میان مسأله ی قابل توجه، همپوشانی ها و تداخل هایی است که میان حقوق سرمایه گذاری و حقوق مالکیت فکری به وجود آمده و اقدامات دولت میزبان نسبت به حمایت از اموال فکری به عنوان سرمایه گذاری خارجی را به چالش می کشد. اما اینکه استناد به معیارهای حقوق بین الملل عمومی، هنجارهای حقوق مالکیت فکری، موافقت نامه ها و مقررات سرمایه گذاری تا چه حد در حل این چالش جوابگو هستند و اگر نیستند، چه پیشنهادی برای انسجام بین حقوق بین المللی مالکیت فکری و حمایت از سرمایه گذار خارجی بر اساس حقوق بین الملل عمومی وجود دارد، مواردی است که این تحقیق در تلاش است به آنها پاسخگو باشد.
هوش رقابتی مبتنی بر محتوای شبکه های اجتماعی و عوامل مؤثر بر فرایند آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باتوجه به گسترش استفاده از شبکه های اجتماعی و غنی تر شدن محتوای موجود در این شبکه ها، استفاده از مدل های مختلف هوش رقابتی مبتنی بر محتوای تولید شده کاربران، به یکی از علاقه مندی های بسیاری از سازمان ها و ارگان ها تبدیل شده است. هدف این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر مراحل مختلف فرایند هوش رقابتی مبتنی بر محتوای شبکه اجتماعی است. پژوهش به صورت کیفی و در قالب یک پژوهش کاربردی برنامه ریزی و اجرا شده است. در این پژوهش با استفاده از مرور نظام مند پژوهش های پیشین، عوامل مختلف اثرگذار بر چرخه هوش رقابتی مبتنی بر محتوای شبکه های اجتماعی، شناسایی شده و سپس این عوامل کدگذاری و با استفاده از تحلیل مضمون در مضامین مختلف دسته بندی شده اند. نتایج پژوهش ضمن خلاصه سازی و معرفی پژوهش های برتر قبلی، نشان می دهد فرایند هوش رقابتی مبتنی بر شبکه های اجتماعی شامل چهار مرحله طرح ریزی و جهت دهی، جمع آوری داده ها، تحلیل و انتشار نتایج است. در این پژوهش، درمجموع ۲۴ عامل مؤثر مختلف شناسایی شده است که هرکدام در کمّیت و کیفیتِ بخشی از نتایج به دست آمده از مراحل یادشده مؤثرند. سازمان ها برای استفاده بهتر از مزایای هوش رقابتی مبتنی بر محتوای شبکه های اجتماعی، باید به این عوامل توجه بیشتری داشته باشند.
تخمین کشش تقاضای نیروی کار در کارگاه های صنعتی ایران با رویکرد پانل پروبیت کسری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش کشش قیمتی و متقاطع تقاضای نیروی کار بنگاه های صنعتی ایران را در دو اندازه 10 تا 49 نفر و بیش از 50 نفر کارکن بررسی شد. محاسبه ی کشش ها در دو مرحله صورت گرفت. در مرحله نخست، متغیرهای تأثیرگذار بر سهم درآمدی نیروی کار تخمین زده شد. با استفاده از برآورد انجام گرفته، گام بعدی محاسبه ی کشش های قیمتی و متقاطع تقاضای نیروی کار بوده است. در این راستا، از داده های استان های ایران در سال های 1383 تا 1393 و به منظور برآورد مدل، از روش پانل پروبیت کسری بازه ی صفر و یک استفاده گردید. بر اساس نتایج حاصل، اثرگذاری منفی مالیات، حق بیمه پرداختی و ارزش مواد خام بر سهم درآمدی نیروی کار در هر دو گروه موردمطالعه از یافته های تحقیق است. اثر منفی نرخ دستمزد بر تقاضای کار و مثبت بودن کشش تولیدی از نتایج دیگر این پژوهش است. هم چنین، برای بنگاه های کوچک کشش متقاطع نیروی کار و قیمت سرمایه مثبت به دست آمد. بر اساس نتایج این مطالعه و با لحاظ این مورد که بازار کار ایران با کمبود تقاضا و تراکم بیکاری مواجه است پیشنهاد می شود، سیاست گذار اقتصادی برای افزایش تقاضا در بازار کار، به رفع موانع تولیدی و کمک به افزایش ظرفیت تولید اهتمام ورزد.