فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۸۸۱ تا ۵٬۹۰۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
سازگاری جبر و اختیار نزد سازگارگرایان جدید غربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
مسأله جبر و اختیار (اجبار یا آزادی اراده انسانی) یکی از مسائل بنیادین تاریخ اندیشه بشری، و محل مواجهه آراء متنوع و بعضا متضاد انواع مکاتب جبر گرا، آزادی گرا و سازگار گرا بوده و هست.آنچه در پیش رو دارید حاصل بررسی و تأملی در اهم رویکرد های سازگار گرایانه اخیر فلاسفه غربی و نیز راهبرد خاص ملاصدرا در عالم اسلامی بمنظور دفاع از آزادی اراده است؛ این رویکرد ها توانسته اند با نگاهی واقع نگرانه و در پرتو تعدیل معنا و لوازم آزادی، به نزاع دیرینه آزادی و جبر پایان داده و سازگاری این دو سویه بظاهر ناسازگار را نشان دهند
مقدمه ای برای ورود به بعضی مباحث تطبیقی در فلسفه
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسى تحلیل معرفت از منظر کیث لرر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیث لرر که سرشناس ترین مدافع کنونى انسجام گروى در توجیه است، با اشاره به معانى سه گانه شناخت در زبان انگلیسى و تعیین معناى سوم، یعنى تصدیق برخى اطلاعات به منزله معرفت موردنظر در معرفت شناسى، این تحلیل لغوى را بسنده نمى داند؛ ازاین رو به تحلیل فلسفى حقیقت شناخت پرداخته، برخلاف دیدگاه رایج در معرفت شناسى مغرب زمین، افزون بر سه عنصرِ باور، صدق و توجیه، عنصر چهارمى را با عنوان الغاناپذیرى در کار مى آورد. وى حقیقت صدق را علامت زدایى دانسته، به جاى شرط باور نیز شرط پذیرش به هدف احراز حقیقت و اجتناب از خطا را قرار مى دهد. سپس مقصود از توجیه را داشتن دلیل و شواهد کافى براى پذیرش اعلام مى کند و سرانجام براى فرار از اشکال مشهور گتیه، شرط الغاناپذیرى را به مؤلفه هاى سه گانه شناخت مى افزاید. به اعتقاد نگارنده، عناصر چهارگانه تحلیل لرر اشکالاتى دارند، از جمله اینکه تفسیر صدق به علامت زدایى ناتمام است. در شرط پذیرش نیز میان تصدیق قلبى و تصدیق ذهنى خلط شده است. در شرط توجیه نیز ابهاماتى در کلام لرر مى توان یافت.
مطهری و نواندیشی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نواندیشان دینی(اسلامی) به مسئله انحطاط و احیای تمدن اسلامی فراوان پرداخته اند و از همین رو درگیر مسئله سنت و تجدد هستند. در برخورد با این دو مسئله، دو رویکرد متفاوت اخذ کرده اند؛ گروهی طرفدار رفتاردرمانی و گروهی به رویکرد شناخت درمانی گرویده اند. طرفداران رویکرد دوم می گویند برای حل مشکلات جامعه اسلامی باید اندیشه های دینی ما پالایش و تغییر یابد. استاد مطهری از این گروه است در عین حال مدل نواندیشی و شناخت درمانی او ویژگی های خاص خود را دارد. او به یک نوع شناخت درمانی پالایشی و پیرایشی با ابتناء بر اصول و مبانی ثابت دینی و با تکیه بر عقلانیت اجتهادی گرایش دارد. سعی او در این مدل بر این است که به خوبی میان امر متغیر و ثابت و نیز میان سنت و تجدد تعادل برقرار کند.
خاستگاه ارزش ها از نگاه نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیچه، وجوهی دوگانه برای خاستگاه ارزش ها در نظر می گیرد. از یک طرف، وی به نوعی وفاداری خویش را به نمایان ترین رویه اندیشه غرب، یعنی این اندیشه که جهان را به مثابه یک کل در نظر می گیرد، نشان داده و بدین ترتیب، جهان را به مثابه نیروهای کنشی و واکنشی در نظر گرفته است که زندگی را به وجود می آورند. زندگی از نگاه وی، زندگی نوعی بایستن را درون خود دارد که ما را ناگزیر از به کاربردن ارزش ها می کند و آنگاه که ما ارزش ها را پاس می داریم، زندگی از رهگذر کنش ما ارزشمند می شود. این نگاه به ساحت ارزش و ارزش گذاری درواقع نگاهی پیشاسوبژکتیو به خاستگاه ارزش ها است و اجازه نمی دهد زندگی را با چیزی ورای آن ارزیابی کنیم. از طرف دیگر، وی با پرداختن به اخلاق فروتباری و والاتباری در فلسفه خویش و اشاره به اینکه والاتباران بانیان ارزش و ارزش گذاری بوده اند، خاستگاه دیگری برای ارزش ها قائل می شود. این تعارض، فلسفه نیچه را با چالشی روبه رو می کند که هر خوانش دقیق و منسجمی ناگزیر از حل آن است. در این مقاله ضمن تحلیل ارزش های والاتباری و فروتباری، تلاش شده است که این تعارض برطرف شود و خوانشی منسجم و یک دست از خاستگاه ارزش ها در فلسفه نیچه ارائه شود. واژگان کلیدی: نیچه، ارزش، زندگی، اخلاق والاتباری، اخلاق فروتباری، خواست قدرت
قدرت سیاسی و هویت معنوی انسان
حوزههای تخصصی:
نسبیت گرایی، جوهر ستیزی و نفی هرگونه ذات مطلق که نقطه نهایی ارجاع است سه شاخصه اصلی نظریه گفتمان محسوب می شوند که لاجرم نگاهی غیرثابت و متحول به هویت انسانی دارد. با این حال نظر به مصرحات دینی نمی توان نقش زمان و مکان را آن گونه که در نظریه گفتمان مؤکد است در قوام هویت انسانی نادیده گرفت. لذا مقاله حاضر از یک سو مدافع جوهرگرایی در هویت انسانی و ارجاع آن به ذاتیات مطلق است و از سوی دیگر به نقش زمان و مکان درقوام هویت می پردازد . از نگاه مقاله حاضر این قدرتهای سیاسی مستقر هستند که نقش موسس و حافظان گفتمان ها را ایفا می کنند. مسأله اصلی این است که چگونه هویت معنوی انسان در عرصه گفتمان ها با اوصاف نسبیت گرایی، جوهر ستیزی و بنیان ستیزی متبلور شده و ماندگار می گردد. لذا مقاله حاضر ضمن ارائه تعریف مفاهیم، نظریه مختار خود که همان جمع بین گفتمان وجوهرگرائی است را ارائه می دهد و در نهایت به توصیف هویت معنوی انسان می پردازد.
جستار: کانت و صداقت مجرمانه
حوزههای تخصصی:
معنای فوسیس در تفکر یونانی آغازین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
3 - 20
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله روشن کردن معنا/معانی واژه فوسیس (طبیعت) در تفکر یونانی آغازین، با بررسی و تحلیل کاربردهای آن یا شواهد موجود در نوشته های کهن یونانی اعم از فلسفی و غیر آن است. اهمیتِ یافتن معنای واژگان و تأثیراتی که در جلوگیری از ایجاد مغالطات و بدفهمی های اساسی می تواند داشته باشد، اندک نیست؛ به ویژه زمانی که با پاره هایی به جا مانده از نوشته های کهن مواجه باشیم، این کار با برشمردن تمام معانی آن کلمه، می تواند ما را به مقصود اصلی نویسنده نزدیک تر کند. در این جا نخست به اختصار تفاسیر مختلفی که معنای واحدی برای فوسیس برمی شمارند، بررسی شده اند. سپس با استناد به متون دست اول، گستره معنایی فوسیس و تعدد معانی ممکن آن نشان داده شده و کوشش شده است که مهم ترین شواهد کاربرد فوسیس با در نظر گرفتن سیاق، به دقت ترجمه و تفسیر شود. در پایان، آن رویکردی که معنای واحد یا محدودی برای فوسیس برمی شمارد ، رد شده است.
در باب باز تولد
بازخوانی اخلاقیِ مسئله گوشت خواری در عرفان اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
121 - 136
حوزههای تخصصی:
گیاه خواری یک سنت شرقی است. اعتقاد بر این است که شکل گیری این سنت در غرب، چه در میان فیلسوفان اخلاق و چه در میان مردم عادی تحت تاثیر آموزه های آیین بودا و دین هندو شکل گرفته است. بر اساس این نگاه، خوردن گوشت مستلزم نقض یک قاعده اخلاقی و از این رو اخلاقا نارواست. گوشت خواری به منظور رعایت حقوق حیوانات و اجتناب از انجام رفتاری غیر اخلاقی نسبت به حیوانات ترک می شود. استدلال های مخالف گوشت خواری در این سیاق صبغه ای دیگر محور دارند، با این توضیح که حیوانات را نیز مصادیق مفهوم "دیگری" می دانند. از سویی دیگر ترگ گوشت خواری در میان برخی صوفیان نیز رایج بوده است. عده ای بر این عقیده اند که ترک گوشت خواری در تصوف نیز تحت تاثیر مکاتب هندی بوده است و صوفیان گوشت خواری را اخلاقا ناروا می دانند. مولفین این مقاله بر این باورند که عمل به این سنت در میان عارفان مسلمان تحت تاثیر سایر مکاتب نبوده و مبانی ترک گوشت خواری در میان آنان با پیروان مکاتب هندی و فیلسوفان اخلاق معاصر متفاوت است. ترک گوشت خواری در تصوف بیشتر مبنایی انسان محورانه - و نه دیگر محورانه- داشته و بیشتر کارکردی سلوکی دارد. از این رو گوشت خواری در تصوف، علی الظاهر، یک مسئله اخلاقی نیست. با این حال، گمان می شود که با مد نظر قرار دادن اخلاق فضیلت گرا می توان تبیینی اخلاقی از ترک گوشت خواری در میان صوفیه به دست داد.
دیالکتیک افلاتون در جهان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطق، یکی از مهم ترین دلبستگی های مترجمان در نهضت ترجمة آثار یونانی سریانی به زبان عربی بود. اما آن چه ایشان محور کار خود قرار داده بودند مجموعه رساله های ارگانون ارسطو بود. در این دوره، «دیالکتیک» افلاتون، نه به طور مستقیم، بلکه با واسطة ارسطو به دست اعراب رسید. این واسطه، سبب شد که فهم دقیق این روش استنتاجی امکان پذیر نشود. درواقع، از همان روزهای آغازین ورود منطق به جهان عربی، منطق دانان عرب «دیالکتیک» را با نام بسیار گمراه کنندة «جدل»، صرفاً به عنوان رقیبی برای منطق راستین، یعنی منطق قیاسی ارسطو شناختند. پژوهش حاضر می کوشد ابتدا طرحی از دیالکتیک افلاتون به عنوان روشی استنتاجی فراهم آورد، آن گاه شناخت منطق دانان عرب را از «دیالکتیک» افلاتون ارزیابی کرده و مورد انتقاد قرار دهد. ضمن این پژوهش، تلاش خواهد شد که برگردان واژة «دیالکتیک» به «جدل»، به بوتة نقد گذارده شود. پیشنهاد پژوهش حاضر این است که این برگردان، به جز صورت بندی ارسطو، با تأثیرپذیری مترجمان از زبان سریانی صورت گرفته است
برون گرایی معنایی: راهی برای رد تز قیاس ناپذیری
حوزههای تخصصی:
قیاس ناپذیری در فلسفه علم می گوید که پادایم ها/نظریه های علمی رقیب، هر چند از اصطلاحات واحدی استفاده می کنند، اما راجع به موضوع واحدی سخن نمی گویند و در نتیجه، دانشمندانی که در پارادایم های علمی رقیب بسر می برند یا از نظریه های بنیادین علمی رقیب دفاع می کنند، حرف یکدیگر را نمی فهمند. مقاله حاضر، کوششی است برای بررسی و نقد این تز. مؤلف ابتدا با تمرکز روی دو مدافع اصلی این تز، یعنی توماس کوهن و فایرابند، آن را در بستر تاریخیِ خود توضیح می دهد. سپس سعی می کند مقدمات استدلال آنان بر این تز را آشکار نماید، و در نهایت تلاش می کند با استفاده از نظریه برون گراییِ معنایی در فلسفه زبان، یکی از مقدمات اصلی این استدلال را رد کند. در توضیح این نظریه، روی دو چهره اصلی این جریان، یعنی کریپکی و پاتنم، تمرکز خواهد شد. از نظر مؤلف، برون گراییِ معنایی، راهی برای رد تز قیاس ناپذیری است.
مقایسه تقریرات ابن سینا و ملاصدرا و حکیم سبزواری و علامه طباطبائی در برهان صدیقین
حوزههای تخصصی:
در برهان صدیقینی که ابن سینا تقریر کرده به یقینی بودن موجود ما و دفع دور و تسلسل تکیه شده است و ملاصدرا در تقریر برهان صدیقین به اصالت و وحدت وجود بساطت و تشکیک وجود توسل جسته است و در تقریر حکیم سبزواری بر اصالت وجود و بر اینکه برای وجود افراد متباین با لذات نیست بلکه تفاوت افراد وجود به مراتب و ظهورات و اطوار و درجات است تکیه شده است اما در تقریر علامه طباطبایی نیازی به اثبات اصالت و تشکیک وجود و غیر آن نیست زیرا با بررسی اصل وکاقعیت بدون هر قید و شرط به ثبوت ازلی آْن پی برده می شود و از مزایای این تقریر اثبات توحید ذاتی حق تعالی است.
رادیو و مفهومِ «اراده» برای خلقِ «حرکت»؛ یک چالشِ معنایی
حوزههای تخصصی:
«رادیو» به مثابه یک رسانه «حسی ـ شنیداری» به خواست و اراده تام وابسته است و نه خواست و اراده ناقص. این «اراده» (Will) گاه به دلیل جبر سازمانی از سوی «مدیر رسانه» به منظور طرح یک برنامه اثرگذار و گاه از سوی «برنامه ساز» یا فاعلِ رسانه ای به نیّت «نفوذ در مخاطب» برای تحریک و برانگیختگیِ او به کار می آید. این مقاله، در هدف بنیادی خود بر آن است تا مفهوم «اراده» را به لحاظ «فلسفی ـ روان شناختی» بکاود و از پرتو چنین رویکردی راه کارهایی را برای خلقِ «حرکت» (Motion) در این رسانه ارائه دهد. بنابراین، نخست از «اراده» و ابعاد معناییِ آن سخن می رانیم و سپس، به وجوه «عینی و ذهنیِ» آن نظر می افکنیم و در پایان به این نتیجه می رسیم که هر حرکتی در رسانه رادیو ـ به ویژه، حرکت های خودآگاهانه ـ نیازمند اراده معطوف به «اختیار جمعی»ست و نه «جبر زمانی» یا «مکانی».