فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۶۱ تا ۴٬۳۸۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
در بین جریان های فکری یهودی که در قرون وسطا وجود دارد، جریانی مخالفت با فلسفه را وجهه همت خویش قرار داده است. برخی از یهودیان از موضع الهیاتی به نقد آرا و افکار فیلسوفان به ویژه ارسطو می پرداختند و جمعی از طریق جدل و با مدد گرفتن از خود فلسفه به مقابله با آن برخاستند. در این بین یهودا هلوی جایگاه ممتازی دارد. او تحت تأثیر غزالی بر نابسندگی و محدودیت عقل در تبیین موضوعات الهیاتی تأکید می کرد و برای تجربه دینی و سنت به مثابه تجربه انباشته شده اهمیت ویژه ای قائل بود. کتاب « الخزری» مهم ترین کتاب هلوی به شمار می آید.مخالفت با فلسفه ارسطو بخش معظم کتاب را به خود اختصاص داده است. هلوی در عین حال که عقل را ارج می نهد، بر محدودیت و نابسندگی آن تأکید دارد. او متأثر از اسماعیلیه معتقد بود بسیاری از آموزه ها و رخدادهای دینی را نمی توان از راه عقل و علیت تبیین کرد، چرا که آنها مربوط به عالم امرند و تبیین علّی مربوط به عالم خلق است. بنابرین تجربه دینی مؤمنان و سنت دینی، بهترین ضامن و گواه بر تحقق امور مربوط به عالم امر هستند. مقاله حاضر تنها عهده دار تبیین دیدگاه هلوی درباره محدودیت عقل و ناکارآمدی فلسفه ارسطو در توجیه باورهای دینی است.
فلسفه علم کلام در اندیشه استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه علم کلام، نگاه بیرونی به علمی است که به مبادی تصوری و تصدیقی مانند تعریف، موضوع، زمینه های پیدایش، رویکردها، ادوار و مراحل تاریخی و دیگر معیارهای کلی میپردازد. از نظر استاد مطهری هویت معرفتی علم کلام، به منزله دانشی کاملا اسلامی، تبیین استدلال و دفاع از شبهه های دینی است. در این پژوهش اثبات خواهد شد که در تعریف استاد مطهری مهم ترین وجه اثباتی خاصیت تبیینی علم کلام بر مبنای تعریف های ارائه شده ازسوی دیگر اندیشمندان اسلامی است. ایشان برخلاف بسیاری از متکلمان متقدم و معاصر، برای علم کلام موضوع واحدی قائل نیست، بلکه موضوع آن را عقاید اسلامی و اصول دین میداند که غرض و هدف مشترک، وجه جامع آنهاست.
از دیگر نگرش های ایشان در فلسفه علم کلام، دوسویه بودن مراودات فلسفه و کلام است؛ چراکه از یکسو کلام، فلسفه را وادار به پذیرش مسائل جدیدی نمود و از سوی دیگر، فلسفه موجب گسترش درخور توجه دایره علم کلام شد....
تأملی در مختصات دانش فلسفه و فلسفه ورزی
منبع:
علامه ۱۳۸۵ شماره ۱۰
حوزههای تخصصی:
صنعت فرهنگ
نقد و بررسی قرائت فمینیستی از الهیات مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهیات فمینیستی، شاخه ای از الهیات مسیحی است که در واکنش به برخورد تبعیض آمیز الهیات سنتی مسیحی، نسبت به زنان شکل گرفته و با ارائه قرائت فمینیستی از الهیات مسیحی، تغییرات اساسی در آن ایجاد کرده است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، علاوه بر بیان تاریخچه، عوامل شکل گیری و ویژگی های الهیات فمینیستی، به تبیین آموزه های اصلی مسیحیت بر اساس این مکتب الهیاتی می پردازد. یافته ها حکایت از آن دارد که الهیات فمینیستی، به علت تأثیرپذیری شدید از جنبش فمینیستی و اقتضائات عصر جدید، به مسیری سوق یافت که هیچ گاه پیشگامان الهیات فمینیستی، تصوری از آن نداشته و شاید هم راضی به آن نبوده اند.
در باب آنچه هست
منبع:
ارغنون ۱۳۷۴ شماره ۷ و ۸
تبیین و بررسی جایگاه تاریخ فلسفه در برنامه آموزش فلسفه به کودکان با تأکید بر دیدگاه هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۸ شماره ۶۹
حوزههای تخصصی:
"تفکر فلسفی ویژگیهای خاصی دارد که آن را از سایر انواع تفکر ازجمله تفکرعلمی، متمایز میکند. یکی از مه مترین آنها، وابستگی تاریخی است. به عبارت
دیگر، تفکر فلسفی یا فلسفهورزی مستلزم مواجهه و کاوش منتقدانه در پیشینةمعرفت فلسفی است. ازاین رو است که ارتباطی حیاتی و تنگاتنگ میان تاریخ فلسفه و فلسفه برقرار است. گویی فلسفه، حیات و بقای خود را از سرچشمة تاریخیاش میگیرد."
همین است که هست
مفهوم معناکاوی در اندیشه ژولیا کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه نقادانه کریستوا تحت اصطلاح معناکاوی یا تحلیل معنایی را می توان تلفیقی از دو حوزة نشانه شناسی و روانکاوی تفسیر کرد. این نظریه که چارچوب عمده نقدها و دیگر آرای او بویژه در مورد سوژة سخنگو را شکل م یدهد، از حوز ههای گوناگون دانش از جمله نشان هشناسی و روانکاوی وام می گیرد، اما با وارد ساختن اصلاحاتی بر هر یک از آنها حاصل شده است. همچنین این نظریه می تواند کلید راهیابی به اندیش ههای کریستوا به عنوان فیلسوفی پساساختارگرا بویژه در تحلیلهای او در زمینه هنر و ادبیات باشد. مقاله پیش رو نیز به این مسئله م یپردازد که کریستوا چگونه این دو دانش را در نظریه تحلیل معنایی خود بویژه در حوزه هنر و ادبیات تلفیق م یکند. اگر نظم نمادینِ زبان را با خودآگاهی یکی بگیریم، م یتوانیم امر نشان هشناختی یا کورا را ناخودآگاه زبان بدانیم. بدین ترتیب کریستوا با تلقی تازه خود از نشان هشناسی که متفاوت از مفهوم و معنای استاندارد آن به عنوان علمِ نشانه ها و یا نظام نشان های است، میان نشان هشناسی و روانکاوی ارتباط برقرار میسازد و سعی دارد نظریه ای بر این پایه برای معناداری بویژه در هنر و ادبیات تدارک ببیند. نفوذ امر نشان هشناختی به درون زبان همانا بازگشت زبانِ سرکو بشده است. امر نشانه شناختی پیوسته به ساختار نمادینِ معنا نفوذ می کند و بنابراین سیالیت و عد متجانس را از نو در سوژة سخنگو/نویسنده بر پا م یسازد. همچنین امر نشانه شناختی، فرآیند آفرینش را از نو احیا م یکند و پی ششرط اساسی نظم نمادین است.
نظرم درباره جهان کنونی
تزاحم های اخلاقی از دیدگاه دیوید راس و بررسی و نقد آن با تکیه بر متون دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی و نقادی راه حل های تزاحم اخلاقی از دیدگاه دیوید راس (W.D.Ross) پرداخته است. از نگاه او تزاحم در وظایف فعلی امکان وقوع دارد، و فاعل اخلاقی وظیفه دارد آن دسته افعالی را که واجد الزام آوری بیشتری هستند، مقدم بدارد. او مبنای وظایف اخلاقی را «روابط خاص» می داند که از این طریق می توان اولویت و میزان الزام آوری را استکشاف نمود. براساس دیدگاه برخی از ناقدان راس، همانند: پالمر، مک ناوتن، گنسلر، و هولمز و دیگران، و نیز مقایسه این دیدگاه، با متون دینی، دیدگاه راس ناقص و وجود مفاهیمی چون مصلحت و مفسده نفس الامری افعال در متون دینی و همچنین نقش انگیزه فاعل، و توجه به نتیجه افعال و لحاظ کردن اولویت موجود در نتایج حاصل که میزان ارزشمندی افعال را معین می کند، و بالاترین درجه آن قرب الهی است، پاسخی جامع تر و غنی تر را در این زمینه فراهم می نماید، و دیدگاه راس به دلیل نقص در تبیین سلسله وظایف و غیرمنطقی بودن ترتیب آن و عدم ارائه معیاری فراگیر برای ترجیح افعال متزاحم، در واقع راه حل مناسبی برای حلّ این مسئله نیست.
آموزه های صوفیان
اثبات عالم خارج از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۷ شماره ۷۳
73 - 90
حوزههای تخصصی:
اثبات عالم خارج یا به عبارتی عالمی مستقل از مدرک، از مسایل اساسی، پرماجرا و جریان ساز در عالم تفکر بوده است و تأثیرات مهمی نیز در زندگی اجتماعی بشر داشته است. جریان هایی همچون سوفیسم، اید یالیسم و گونه های مختلف شکاکیت و جریان های کوچک برآمده از آنها، برخاسته از نوع واکنش اندیشمندان با این مسیله بوده است. این تعامل - در موارد بسیاری - وابسته به موضع معرفت شناختی آنها دارد؛ بدین معنا که با انکار یا پذیرش برخی از راه های معرفت، عالم خارج نیز قلمرو متفاوتی خواهد داشت. اینکه واقعیتی مستقل از ذهن انجام پذیرد و در صورت تحقق، مادی یا غیرمادی و یا ذهنی یا فراتر از ذهن باشد، در تعیین قلمرو عالم خارج نقشی اساسی دارد. انکار یا فروکاستن واقعیت به امور ذهنی و همین گونه عادت روان شناختی که موجب شکاکیت می شود، پاسخی منطقی و استوار نیاز دارد. ازاین رو در این نوشتار، نگارنده بنا دارد، دیدگاه علامه طباطبایی را در این زمینه بررسی کند. چهار استدلال بر اثبات جهان خارج از ذهن که علامه در آثار گوناگون خود به آنها پرداخته است، بررسی شده است. نگارنده در ابتدا نیم نگاهی به دیدگاه فیلسوفان و اندیشمندان صاحب نام در این زمینه خواهد داشت و سپس دیدگاه علامه طباطبایی را بررسی می کند. بیان استدلال های ایشان، بررسی استدلال ها از حیث قلمرو و محدوده مورد اثبات، از لحاظ اینکه آیا استدلال های ایشان تنها عالم جسمانی را اثبات می کند یا فراتر از آن است، از مباحث مورد تأکید در این نگاشته خواهد بود.
استعاره مفهومی سمع و اُذن در آیات قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۶ شماره ۷۲
67 - 88
حوزههای تخصصی:
در معناشناسی شناختی، استعاره مفهومی، نگاشت قلمرو مبدأ به سمت قلمرو مقصد می باشد، همراه با تناظرهایی (نگاشت های مفهومی) بین حوزه مبدأ و حوزه مقصد. در این روش به وسیله استعاره مفهومی، از طریق قلمرو تجربی به طورتقریبی بر قلمرو تجربی دیگرنگاشت می شود. در این اتفاق قلمرو دوم تا حدی از طریق قلمرو اول درک می شود. این نوشتار دو واژه «سمع» و «اُذن» را با روش استعاره مفهومی، در آیات قرآن تحلیل و بررسی نموده است. واژه سمع به صورت اسمی و فعلی در قرآن استعمال گردیده که این واژه همواره در حالت اسمی به شکل مفرد بیان می گردد. در لغت معانی گوناگونی برای این واژه ذکر شده است که اُذن یکی از آن معانی می باشد. آیات قرآن به طوراستعاری ملکیت سمع را بیان می دارند. نظریه استعاره مفهومی در معناشناسی شناختی مترصد است با توجه به نگاشت های موجود بین قلمرو مبدأ و مقصد، درک بهتر و صحیحی از حوزه مقصد ارائه نماید. همان گونه که در اعیان خارجیه ملکیت امری انتزاعی است، ولی ثمن و مثمن امور حقیقی تلقی می گردند، خداوند مالک سمع، به عنوان امری حقیقی تلقی می گردد. آفرینش سمع در آیات قرآن به گونه ای مطرح می شود که ضمن بیان ایجاد این دستگاه مدرکه در وجود انسان، خلقت این بخش فرابدن از دیگردستگاه های بدنی بشر متمایز گردد. قرآن سرشت سمع را نه تنها از بعد بدنی متمایز معرفی می نماید که این قوه را از دیگرقوای مدرکه نیز تفکیک می کند. در مفهوم سازی قرآن، سمع از بصر، عقل، فؤاد و قلب کاملاً مستقل معرفی می گردد. آیات قرآن حتی سمع را از اذن تفکیک نموده، این دو را از یکدیگر متمایز معرفی می کند. واژه اذن در قرآن به عنوان ابزاری در دستگاه حس شنوایی مطرح می شود. قرآن برای این بخش از دستگاه شنوایی موانعی ذکر می کند. اگر برای اذن مانعی محقق گردد، اگرچه فرد از شنیدن انواع اصوات محروم نمی گردد، برای سخن حق، استماع نخواهد داشت.
مزدک و آیین او
جهانی شدن وکثرت گرایی فرهنگی
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۸۴ شماره ۵۵
حوزههای تخصصی: