فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۶۱ تا ۴٬۲۸۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
حدوث و بقای نفس ناطقه و نفس استعلایی از دیدگاه ملاصدرا و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
ملاصدرا و کانت، به عنوان دو فیلسوف مهم اسلامی و غربی، تأکید و تمرکز ویژه ای بر مسئله «خود» یا «نفس» داشته اند. نفس از دیدگاه ملاصدرا معانی و مراتب گوناگونی دارد که در برخی از آن ها، منفصل از بدن وجود داشته و در برخی مراتب، عین بدن می شود و پس از طی مراحل نباتی و حیوانی، عنوانِ نفس ناطقه بر آن قابل اطلاق است. این نوشتار درصدد تبیین این امر است که حدوث نفس ناطقه با پذیرش عقل نظری ممکن می شود اما بقای آن، در فرایند رشد عقل نظری و عملی صورت می پذیرد. این مسئله با دیدگاه کانت به عنوان فیلسوفی معرفت شناس که پیدایش نفس استعلایی را در کارکرد عقل نظری یا معرفت یقینی، و بقای آن را صرفاً در کارکرد عقل عملی میسر می داند، قابل مقایسه است
تحول آرای فلسفی یورگن هابرماس درباره ی نقش دین در حوزه ی عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعضی از صاحب نظران یورگن هابرماس را برجسته ترین
فیلسوف زنده و نظریه پرداز اجتماعی به شمار می آورند. در عین حال دیدگاه های او در
مورد نقش دین در حوزه ی عمومی تا حدودی مورد غفلت قرار گرفته است. در این مقاله،
ضمن شرح و توضیح مبانی دیدگاه های فلسفی اولیه و بعدی هابرماس درباره ی دین، تحول نگرش
او به دین همچون یکی از منابع مشکلات درونی
مدرنیته و سپس تلقی او از دین همچون منبع اصلی شوق و انگیزه برای پی ریختن
زیست جهان فرهنگی اجتماعی مطلوب بررسی شده است. نادیده گرفته شدن مطالعات متأخر
هابرماس درباره ی نقش و جایگاه دین در دنیای معاصر مایه ی تأسف است، چراکه پروژه ی
متأخر هابرماس فی الواقع کوششی است خلاق و مهم برای گذار به فرا سوی فرض های
سکولار که وجه بارز بسیاری از مطالعات مدرن در مورد دین است. هدف اصلی این مقاله
بررسی انتقادی تفکر فلسفی هابرماس و تحول آرای او درباره ی نقش دین در عرضه ی
عمومی است و روش های به کار رفته در این پژوهش، تحلیل محتوا و مطالعه تطبیقی افکار
هابرماس با تکیه بر رویکرد انتقادی است.
ابن سینا؛ فیلسوفی تجربه گرا یا عقل گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
97 - 114
حوزههای تخصصی:
معرفت شناسی به مثابه یک دانش و شاخه علمی در فلسفه اسلامی مطرح نبوده است ولی به فراخور مباحث وجودشناختی از مباحث ( به اصطلاح امروزی) معرفت شناسی نیز سخن می گفتند. هر چند رویکرد عقل گرایی و تجربه گرایی دارای ملاک های چندی است ولی قدر مسلم این است که این بحث و تقسیم از مباحث جدید معرفت شناسی است و چنین اصطلاحاتی، با رهیافت مطرح در معرفت شناسی، در تفکر فلاسفه اسلامی رایج نبوده است. در عین حال این مسئله در باب تفکرشان قابل طرح است که بر کدام طریق بوده اند: تجربه گرایی یا عقل گرایی؟ آنچه معروف و مشهور است این است که آن ها فیلسوفانی عقل گرایند و ابن سینا نیز چنین است. در این تحقیق چهار ملاک برای عقل گرا یا تجربه گرا بودن بیان شده است: 1- وجود و عدم ادراکات فطری 2- به لحاظ ابزار کسب معرفت 3- به لحاظ خاستگاه تصدیق4- وجود و عدم تصدیقات ترکیبی پیشینی؛ سپس با مراجعه به عبارات ابن سینا، عقل گرا یا تجربه گرا بودن دستگاه معرفتی وی را بر اساس هر معیار بررسی کرده و در نهایت این فرضیه را قوت بخشیده است که، نه بطور کلی بلکه در اکثر ملاک ها وی به تجربه گرایی متمایل تر است تا عقل گرایی! لذا می توان به جمع این دو دیدگاه؛ یعنی «اصالت عقل و تجربه» در تفکر ابن سینا رأی داد.
نظریه تشابه (analogia)در یونان
حوزههای تخصصی:
در باب منشا و چگونگی شکل گیری نظریه «تشابه»که به دو نوع «تشابه نسبت»و «تشابه تناسب»تقسیم می شود ودروجود شناسی و ارتباط خالق با مخلوق،به ویژه نزد فلاسفه قرون وسطا،مدنظر بوده ،آرای گوناگونی مطرح شده است.در این مقاله،این نظریه در آثارفلاسفه یونانی مورد مطالعه قرار می گیرد.افلاطون و ارسطو به تشابه تناسب اشاره کرده اندو به نظر می رسدکه منشا تشابه نسبت را می توان درمابعد الطبیعه ارسطو یافت .درآثار برخی از فلاسفه افلاطونی و نو افلاطونی نیز این نظریه به چشم می خورد،ولی پرسش اساسی این است که آیا این متفکران به «تشابه در وجود»اشاره کرده اند یا اینکه این نظریه متاخر است و مختص به وجودشناسی فلاسفه مسلمان و قرون وسطا است.
میزگرد فلسفه شناسی (2)/ فلسفه های مضاف
حوزههای تخصصی:
پراگماتیسم
آیا فلسفه برای کودکان به نسبی گرایی می انجامد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله در ابتدا رویکردهای نسبی گرایی، شکاکیت، و جزم گرایی با استفاده از تمثیل «فیل در تاریکی» تبیین شده و سپس رویکرد چهارمی با عنوان «واقع گرایی حداقلی» مطرح شده است. مؤلف بر این عقیده است که نیچه علی رغم رد حقیقت در آثار ابتدایی خود، نهایتاً در شش اثر پایانی خود به «واقع گرایی حداقلی» رسید. در ادامه سعی شده است این رویکرد، ضمن دو مبحث «تاریخ جهان حقیقی» و «منظرگرایی»، با استفاده از آثار نیچه بیشتر تبیین شود. نتیجه آن که منظرگرایی نه تنها برابر با نسبی گرایی نیست، بلکه از اجزای اصلی رویکرد چهارم است که علی رغم پذیرش نظرگاه های مختلف در شناخت حقیقت و لزوم و ناگزیری از آن ها و بنابراین ضرورت تشکیل حلقه کندوکاو برای شناخت حقیقت، آن را معادل انکار حقیقت و مساوی نسبی گرایی نمی داند. در پایان، ضمن اطلاق مباحث مطرح شده بر موضوع فلسفه برای کودکان، نتیجه گرفته شده که حلقه کندوکاو نه تنها به نسبی گرایی نمی انجامد بلکه، با اعتقاد به نسبی گرایی، اصولاً حلقه کندوکاوی شکل نمی گیرد و اصل شکل گرفتن حلقه کندوکاو اولاً به معنای باور به وجود حقیقت و ثانیاً وجود و لزوم نظرگاه های مختلف در شناخت حقیقت است و این مورد اخیر لزوماً معادل نسبی گرایی نیست.
آزادی اجتماعی از دیدگاه علامه طباطبایی(ره) و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هشتم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
55 - 80
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است که به بررسی تطبیقی آزادی اجتماعی از دیدگاه دو فیلسوف و متفکر جهان اسلام و جهان غرب، علامه طباطبائی و کانت بپردازد. در دو بخش نخست دیدگاه علامه و سپس دیدگاه کانت مطرح می شود و در بخش آخر مقایسه و تطبیق نظرگاه ای دو بیان می گردد. علامه آزادی حقیقی را آزادی از همه قیود، جز عبودیت الهی می داند اما کانت آزادی حقیقی را آزادی اراده معرفی می کند. نظر این دو فیلسوف این است که انسان در ابتدا برای تشکیل زندگی اجتماعی مقاومت نشان می دهد اما نهایتا آن را می پذیرد و برای دوام جامعه و برخورداری از آزادی در اجتماع، قانون وضع می کند. علامه معتقد است قانون باید بر اساس توحید، معاد، اصول اخلاقی و مراعات جانب عقل باشد اما کانت اساس آن را اراده انسان و خویشتن راستین او می داند. این دو فیلسوف معتقدند قانون به تنهایی نمی تواند انسان را در برقراری آزادی اجتماعی یاری کند. علامه توحید و ایمان مبتنی بر اخلاق را پشتوانه قانون می داند و کانت قوانین اخلاقی نشات گرفته از عقل محض را لازمه آن معرفی می کند.
چگونه استراوسن میان معرفت شناسی، هستی شناسی و منطق وحدت ایجاد می کند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقدی بر مبانی منطق
درآمدى بر اندیشه سیاسى قطبالدین شیرازى
حوزههای تخصصی:
محمود بن مسعود بن مصلح فارسى کازرونى اشعرى شافعى، مشهور به قطبالدین شیرازى، که در قرن هفتم و در اوج تسلط قوم مغول بر ایران زندگى مىکرد، از شاگردان خواجه نصیرالدین طوسى و صدرالدین قونوى است.
اندیشههاى سیاسى وى در مورد انسان مدنى و سیاسى و چیستى سیاست و منشأ و مراتب آن و نیز در مورد انواع جوامع سیاسى و طراحى و ترسیم یک نظام سیاسى مطلوب و دولت و عوامل ثبات و پایدارى آن حائز اهمیت است.
قطبالدین با ابداع و تصویر یک دستگاه فلسفى منظم و منسجم تمام دیدگاههاى سیاسى خود را بر آنها مبتنى کرده است. وى عالَم هستى را عالمى مىداند که داراى اعتدال و انتظام است و در همه اجزا و عناصر سلسله مراتب رعایت شده است. از نظر وى اگرچه در عالم سماوى و عالم عقول چنین اعتدال و انتظامى تکوینا برقرار است، اما در عالم ارضى و عالم کون و فساد باید با تشکیل نظم سیاسى مطلوب حاصل از عقل و شرع و استقرار دولت فاضله و نیز در راستاى تأمین مصالح افراد جامعه به رواج فضائل، خصوصا فضیلت عدالت پرداخت تا در نهایت، عالم ارضى نیز اعتدال و نظم و انتظام عالم بالا را کسب کند.
وى در مباحث دولت، با اعتقاد به حاکمیت حکمت و تعقّل سیاسى و رعایت شریعت و دیانت، اصول سیاست یک دولت را در امور زیر دانسته است: حصول معرفت کافى از افراد، گروهها و طوائف جامعه و استعدادها و شایستگىها و تخصصهاى آنها، رعایت عدالت در حق آنان در جهت شایسته سالارى، تنبیه مجرمان به منظور حفظ امنیت مردم و دولت و تألیف و تلطیف قلوب مردم براى همدلى و همکارى لازم بین دولت و ملت. وى همچنین شرایط حفظ سیاست و امارت را در بناگذارى آن بر تعقل، حکمت، مشورت و تطبیق امور با شریعت مىداند.
نظریه کارکردگرایی آلستون و معناداری اوصاف الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجیه اطلاق مفاهیم و اوصاف بشری بر خدای نامحدود، مساله ای است که از دیر باز ذهن دانشمندان و فیلسوفان دینی را به خود مشغول کرده است. ویلیام آلستون یکی از برجسته ترین فیلسوفان دین در آمریکا، نظریه «کارکردگرایی» در روان شناسی فلسفی را برای توجیه این مساله، مطرح کرده و تلاش وافری کرده تا آن را در مقالات مختلف به اثبات برساند. در این نوشتار تلاش شده است که تمام مقالات آلستون در این زمینه بررسی شود.
نسبیت گرایی اخلاقی
حوزههای تخصصی: