مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
ویلیام آلستون
حوزه های تخصصی:
آیا باورهای برآمده از تجربه های دینی موجه هستند؟ ویلیام آلستون می کوشد با تکیه بر هم ساختاری تجربه های دینی با تجربه های حسی نشان دهد که باورهای برآمده از تجربه های دینی هم درست به اندازه باورهای برآمده از تجربه های حسی موجه هستند. در این مقاله می کوشیم، با رویکردی متفاوت، از دیدگاه او در این خصوص دفاع کنیم. در این خصوص، ابتدا نظامِ توجیهِ معرفتی مبناگرایانه مبتنی بر قابل اعتماد بودن «رویه های معرفتی» را معرفی می کنیم و سپس با برشمردن سه سطح مختلف برای هر رویه معرفتی، قابل اعتماد بودن هر رویه را به قابل اعتماد بودن این سه سطح فرو می کاهیم و در نهایت نشان می دهیم که رویه معرفتیِ مبتنی بر تجربه های دینی، درست به اندازه رویه معرفتیِ مبتنی بر تجربه های حسی قابل اعتماد است؛ تنها به این دلیل که هر یک از سطوح آن به اندازه سطح متناظر خود در رویه معرفتی مبتنی بر ادراک حسی قابل اعتماد است.
نظریه کارکردگرایی آلستون و معناداری اوصاف الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجیه اطلاق مفاهیم و اوصاف بشری بر خدای نامحدود، مساله ای است که از دیر باز ذهن دانشمندان و فیلسوفان دینی را به خود مشغول کرده است. ویلیام آلستون یکی از برجسته ترین فیلسوفان دین در آمریکا، نظریه «کارکردگرایی» در روان شناسی فلسفی را برای توجیه این مساله، مطرح کرده و تلاش وافری کرده تا آن را در مقالات مختلف به اثبات برساند. در این نوشتار تلاش شده است که تمام مقالات آلستون در این زمینه بررسی شود.
توجیه معرفتی باورهای دینی از نگاه ویلیام آلستون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در فلسفه ی دین بحث تجربه ی دینی و توجیه مفاهیم و باورهای دینی حاصل از آن است. در نیمه ی دوم قرن بیستم، برهان تجربه دینی بیشتر با تقریرهای معرفت شناسانه همراه شده است و برخی از فلاسفه ی دین کوشیده اند از معقولیت باورهای دینی مبتنی بر تجربه ی دینی دفاع کنند. یکی از این فلاسفه ویلیام آلستون است. او با ارائه ی نظریه ای در باب تجربه ی دینی کوشیده است از طریق اعتباربخشی به معرفت تجربی خداوند، که وی آن را تجربه ی عرفانی می نامد، مبنایی معرفتی برای توجیه و عقلانیت ایمان و باور به خدا فراهم آورد. آلستون در تبیین نظریه ی خود، ابتدا با طرح نظریه ی نمود و از طریق ادراکی دانستن تجربه ی دینی و احاله ی توجیه باورهای دینی به ادراکات عرفانی و سپس با توسل به رویکرد «رویه ی باورساز» و مبتنی کردن توجیه معرفتی باورهای دینی بر رویه ی باورساز عرفانی می کوشد که نشان دهد تجربه ی دینی منبعی برای توجیه اعتقادات دینی است.
مقایسه ی نظریه ی اعتمادگرایی آلستون و پلانتینگا (با تأکید بر باورهای دینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ی روال باورساز تجربه ی دینی ویلیام آلستون و نظریه ی کارکرد صحیح آلوین پلانتینگا جزء نظریه های اعتمادگرایانه اند. مشخصه ی اصلی و وجه تمایز نظریه های اعتمادگرایانه از سایر نظریه های برون گرایانه در این است که این نوع نظریه ها مؤلفه های اصلی نظریه های برون گرایانه و درون گرایانه را با هم جمع نموده اند و ازاین رو، مبرّا از اشکال های وارد بر نظریه های درون گرایانه اند و باورهای صادقِ بیشتری را به دست می دهند. آلستون و پلانتینگا با استفاده از این رویکرد، روش معتبری را برای حصول باورهای دینی صادق پیش نهاده اند. البته این دو نظریه در مقایسه با هم، تفاوت های مهمی دارند که آن ها را از هم متمایز می نماید.
براساس نظریه ی روال باورساز تجربه ی دینی، فاعل شناسا با استفاده از فرایند درخور اعتماد تجربه ی دینی، می تواند به باورهای دینی صادق دسترسی داشته باشد، امّا براساس نظریه ی کارکرد صحیح فاعل شناسا، با به کارگیری حسّ الوهی می تواند باورهای دینی صادق را به دست آورد. البته تعداد باورهای دینی صادقی که از فرایند باورساز درخور اعتماد به دست می آید بیشتر از تعداد باورهای دینی صادقی است که از کارکرد صحیح حسّ الوهی حاصل می شود، زیرا از طریق روال باورساز، فاعل شناسا مجموعه ای از باورهای دینیِ صادقِ منسجم را کسب می نماید، امّا از طریق به کارگیری حسّ الوهی، فاعل شناسا فقط باور به وجود خدا را می پذیرد. در نظریه ی آلستون، مؤلفه ی مؤدّی به صدق بودن با تبیینی پیشینی، جای نشین مؤلفه ی توجیه شده است و همچنین فاعل شناسا دو شرط درون گرایانه ی باور، یعنی آگاهی و هنجارمندی را رعایت می نماید، ولی در نظریه ی پلانتینگا، مؤلفه ی ضمانت با تبیین پسینی، جای نشین مؤلفه ی توجیه شده و فاعل شناسا فقط ملزم به رعایت شرط هنجارمندی از شروط درون گرایانه است.
طرحی برای خروج از بن بست برآمده از مناقشه درون گرایی و برون گرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال هجدهم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
98 - 121
حوزه های تخصصی:
مناقشه درون گرایی و برون گرایی در عمل معرفت شناسی معاصر را به بن بست کشانده است. به همین دلیل، کوشش هایی برای جمع آن دو به قصد خروج از بن بست ایجادشده صورت گرفته است. دو مورد از این کوشش ها بسیار مهم است: یکی کوششی است که ویلیام آلستون از طریق جمع میان مؤلفه مبنا و مؤلفه مؤدی به صدق بودن انجام داده و دیگری کوششی است که در قالب معرفت شناسی فضیلت از سوی دو معرفت شناس مشهور، یعنی ارنست سوزا و لیندا زاگزبسکی صورت پذیرفته است. البته آلستون در اواخر عمر ایده ای انقلابی مطرح کرد که مطابق آن همه معیارهای معرفتی، اعم از درون گرایانه و برون گرایانه، در بستر و متن خاصی کاربرد و مناسبت دارد. بررسی این کوشش ها نشان می دهد می توان به گشایشی در این بن بست امیدوار بود. اهمیت این کوشش ها در این است که بینش عمیق تری را نسبت به مقوله معرفت از خود نشان می دهند، چون بخشی از معرفت را برساخته ذهن و بخشی دیگر را محصول مطابقت ذهن با عالم واقع می دانند.
خداباوری شکاکانه و محدودیت های شناختی بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۰
122-141
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین استدلالاتی که به نفع محدودیت شناختی بشر از سوی خداباوران شکاک (خداباورانی که قائل به محدویت شناختی بشر در شناخت اهداف و دلایل خداوند هستند) ارائه شده، «تمثیل والدین» استفان ویکستراست. ویکسترا با ارائۀ این استدلال، نشان می دهد همان طور که کودک نمی تواند دلایل والدینش را برای رواداری رنج بداند، آدمی نیز نمی تواند از دلایل خداوند برای رواداری رنج آگاه باشد. به همین خاطر از نظر او نمی توان از نیافتن دلایل خداوند به نبودِ آنها استنتاج کرد. ازاین رو استدلال قرینه ای شر ناتمام می ماند. این استدلال از سوی فیلسوفانی چون بروس راسل و ویلیام رو و ترنت دوئرتی به چالش کشیده شده است. آنها در مقابل این استدلال، «تمثیل والدین مهربان» را عرضه می کنند که عکسِ استدلال ویکسترا، مطرح می کند والدین عاشق و مهربان در زمان سختی و رنج، کودکشان را تنها نمی گذارند یا به طریقی سعی می کنند تا دلیلِ سختی و رنج را برای کودک روشن کنند. لذا از نظر آنها اگر خداباوری صادق باشد، انتظار می رود که این جهان، جهانی شفاف باشد و بتوان به دلایل خداوند پی برد. در این مقاله می کوشیم نشان دهیم اساساً «تمثیل والدین» با محدودیت هایی مواجه است که نه می توان به سودِ خداباوری شکاکانه از آن بهره جست و نه علیه آن. از سوی دیگر ادعای شفافیت منتقدان را نیز نقد خواهیم کرد. در نهایت با پرداختن به استدلالات آلستون نشان خواهیم داد که ادعای محدودیت شناختی از سوی خداباوران شکاک بدون پشتوانه نیست. ملاحظه خواهیم کرد که استدلالات او معتبر است. از این رو، می توان، ادعای محدودیت شناختی از سوی خداباوران شکاک را موجه دانست.
بررسی رویکرد ویلیام آلستون در توجیه باور دینی؛ آثار و نتایج الاهیاتی و معرفتی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۳
93 - 116
حوزه های تخصصی:
توجیه معرفت و باور دینی و فرایند آن از جمله مباحث مهم در معرفت شناسی دینی است. از جمله راه هایی که در دوره معاصر برای توجیه باور دینی از سوی برخی فیلسوفان دین ارائه شده است، تجربه دینی است. در این روش، تجربه دینی، نقش باور مبنایی برای توجیه باورهای روبنایی را ایفا می کند. ویلیام آلستون فیلسوفی است که توجیه برخی از باورهای دینی را بر اساس حس حضور خداوند و تجربه او در زندگی روزمره انسان ها تبیین می کند. به نظر آلستون ابتناء باورهای دینی روبنایی بر تجربه دینی، نوعی رویّه باورساز اجتماعی تثبیت شده است و از سوی دیگر، همه رویّه های باورساز قابل اعتماد هستند و استناد به آنها، معقول است. آلستون با این کار، مبادی استدلال را توسعه داده است. این رویکرد دارای مجموعه ای از آثار و نتایج معرفتی و الاهیاتی است از جمله توسعه در گزاره های پایه، توجیه معرفتی گزاره های جلوه بنیاد، اثبات صدق و حقانیت باورهای جلوه بنیاد، اثبات واقعی بودن تعامل شخص با خدا، تکثرگرایی دینی و عرضه نقشه راه سعادت
خداباوریِ شک گرایانه ویلیام آلستون و مایکل برگمن؛ پی آمدهای نامطلوب اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با مسئله شاهدمحور شر از سوی ویلیام رو کمابیش آشنا هستیم. رو وجود خدا یا (در مقالات متأخرش) احتمال وجود خدا را به خاطر نیافتن دلایل موجهِ خدا برای تجویز شرور رد می کند. خداباوران در مقابل، کوشیده اند از دلایلِ موجه خدا برای تجویز شرور پرده بردارند و توجیهاتی با عنوان تئودیسه عرضه کنند. در این میان، خداباوری شک گرایانه در واکنش به مسئله شر، از راه دیگری می رود. ادعای خداباوری شک گرایانه این است که ما موجودات بشری از اساس شاید نتوانیم به دلایلِ موجه خدا برای تجویز شرور پی ببریم و از آنجا که نیافتن ِ دلیل از سوی ما انسان ها دلیل قو ی ای به سودِ نداشتن ِ دلیل از سوی خدا نیست، برهان شر برای رد خدا سقوط می کند. ما در این مقاله ابتدا رویکرد خداباوری شک گرایانه به روایت ویلیام آلستون و مایکل برگمن را تبیین می کنیم و سپس بر اساس چالش هایی که دیگر فلاسفه دین و الاهیدانان پیش روی آنها قرار داده اند به این نتیجه می رسیم که رویکرد خداباوری شک گرایانه هنوز نتوانسته است از حل آن چالش ها برآید. از آنجا که چالش ها از زوایای گوناگونی به این رویکرد وارد شده است، در این مقاله صرفاً چالش های اخلاقی را مد نظر قرار دادیم. ما در این مقاله چالش های یازده گانه ای را از متون مختلف فیلسوفان دین استخراج، صورت بندی وتحلیل کردیم و اشکالات و پاسخ های مجدد از هر دو طرفِ این منازعه را به دقت پی گرفتیم و در نهایت به این داوری رسیدیم که پاسخ های خداباروی شک گرایانه هنوز کافی و قانع کننده نیست و به نظر می رسد همچنان باید در جبهه مدافعه جویانه تئودیسه در برابر برهان شر مقاومت کرد.
چیستی باور از منظر ویلیام آلستون
منبع:
فرهنگ پژوهش تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰ ویژه فلسفه و کلام
139 - 160
حوزه های تخصصی:
باورهای دینی و تجربه های دینی یکی از مهمترین مباحث فلسفه دین در زمان معاصر است. در این میان رویکردهای متعدد و متفاوتی به بررسی این مسائل پرداخته اند. نظریه تجربه باورساز ویلیام آلستون که از مهمترین فیلسوفان دین معاصر است یکی از این رویکردها است که به بررسی باورهای دینی و خصوصا باورهایی که منشاء آن ها تجربه های دینی و عرفانی از ادراک خداوند هستند پرداخته است. بر همین اساس و اهمیتی که دیدگاه او دارد، توجه بسیار مهمی به مقوله ی باور داشته است. مقاله حاضر به ابعاد سه گانه ی هستی، معرفتی و زبان شناختی باور از منظر آلستون پرداخته است.
تأملاتی پیرامون تمایز باور و پذیرش در معرفت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف محقق در این مقاله، تحلیل و بررسی انتقادی ماهیت باور و نسبت آن با پذیرش، از دیدگاه ون فراسن، جاناتان کوهن، آلستون و کلارک بود. ون فراسن با تفکیک باور و پذیرش درباره یک نظریه علمی، معتقد است پذیرش به معنای کارامد بودن و باور به معنای احتمال شخصی است. کوهن معنای باور را به گرایش به صدق قضیه و معنای پذیرش را حکم به نسبت موجود در قضیه تحویل برده است. آلستون نیز با پذیرش تمایز باور و پذیرش، مشخصه باور را یقین دانسته، نسبت این دو مفهوم را با ایمان بررسی کرده است. کلارک نیز با بیان ویژگی هایی همچون: امتداد زمانی، غیر ارادی بودن و مراتب داشتن باور، بر تمایز آن با پذیرش تأکید دارد. در مجموع، دیدگاهها در خصوص باور، با تمایز نهادن بین پذیرش و اعتقاد، ماهیت باور را بررسی کرده اند. روش: این پژوهش به روش توصیف و تحلیل عقلی کوشیده است با مقایسه دیدگاهها در خصوص چیستی باور، فهمی درخور از آن ارائه دهد. یافته ها و نتیجه گیری: مشخصه و ویژگی های باور عبارتند از: 1. رویکردی است از ناحیه فاعل شناسا نسبت به قضیه و نیز امور؛ 2. همواره ناظر به صدق است؛ 3. با احتمال سازگار نیست؛ 4. مستقیماً ارادی نیست؛ 5. بین باورهای مبتنی بر حواس و باورهای مبتنی بر سایر منابع باورساز، تفاوت است.