فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۸۱ تا ۲٬۰۰۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
منبع:
متافیزیک ۱۳۸۸ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
در مابعدالطبیعه دکارت در جهان مخلوقات تنها دو نوع جوهر وجود دارند که از اساس با یکدیگر متفاوتند؛ این دو عبارتند از: جوهر «اندیشنده» و جوهر «ممتد» یا نفس و ماده. نزد دکارت نه تنها باید نفس انسانی را از نفوس حیوانات جدا کرد، بلکه باید آنها را دارای دو حیطه متفاوت اندیشه و حرکات مادی دانست. نفس در فلسفه دکارت معادل ذهن است و جوهری اندیشنده به شمار می رود و همین جوهر غیر مادی، اصل انسان تلقی می شود. بدن که جزو مادیات محسوب می شود، جوهری ممتد دارد و کاملا متمایز از نفس است. پس نفس، هم وجود دارد و هم می تواند قبل از شناخت بدن شناخته شود و چون اصلا جسمانی نیست، می تواند پس از مرگ انسان نیز باقی بماند. از این رو، دکارت با اصل تمایز جوهری می تواند بقای انسان را اثبات نماید. از طرف دیگر، دکارت به عنوان یک تنکارشناس [/فیزیولوژیست] و روان شناس، در حقیقت معتقد به تعامل و اتحاد واقعی بین ذهن و بدن است، زیرا که برخی اندرکنش های علی میان ذهن و بدن، نشان دهنده اتحاد جوهری بین آنهاست. در این مقاله نشان داده می شود که جمع بین اتحاد و تمایز جوهری ذهن و بدن، دکارت را با مشکلی جدی رو به رو می کند و، علی رغم تلاشهای او در ارایه راه حل هایی چون انگاره روح بخاری یا هر انگاره دیگری مثل قلب یا غده صنوبری، این اشکال همچنان باقی می ماند. از این رو، به نظر می رسد که چون دکارت نمی تواند از تنها دلیل اثبات بقای نفس آدمی صرف نظر کند، مجبور است از لحاظ نظری تمایز جوهری ذهن و بدن را در مابعدالطبیعه خود نگه دارد. در واقع، دکارت ترجیح می دهد در مقابله با پارادوکسی که از یک طرف تمایز جوهری و از طرف دیگر، اتحاد جوهری ذهن و بدن را درست می داند، جانب تمایز جوهری ذهن و بدن را بگیرد.
انسان و آزادى
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۱شماره ۷
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر که به مقوله آزادى انسان از منظر قرآن، برهان و سنت پرداخته، تفاوت و تعدد معنا و مفهوم وصف آزادى را تابع انسانشناختى اشخاص، جوامع و مکاتب گوناگون دانسته، تاثیر جهانبینى الهى و مادى، باورها و ناباوریها در نگرش به آزادى را مورد بررسى قرار داده و حد آن را براى هر موجودى تابع خود او و براى غیر ذات حق بویژه زندگى اجتماعى انسان، محدود برشمرده است .
طبیعت انسان را مغایر با فطرت او، طغیانگر و خواهان آزادى مطلق و خداوند را تنها تعیینکننده محدوده آزادى انسان در شوؤن گوناگون مىداند . همچنین با استناد به قرآن، عقیده را امرى علمى و منوط به تحقق مبادى و مقدمات آن در نزد انسان و غیر قابل تحمیل و انسان را در پذیرش آن آزاد دانسته است .
جنگ و جهاد ابتدایى را موافق آزادى عقیده براى رفع موانع آزادى و رهایى فطرت اسیر شده بشر نه تحمیل دین و عقیده، قلمداد کرد و حمایت قرآن از آزادى اندیشه و دعوت و تشویق به آن، در قالب امر به تفکر، تعقل، تدبر و مانند آن را در بیش از سیصد آیه قرآن یادآور شده با استناد به قرآن، هدف از نزول آن را همین امر برشمرد و رفتار اربابان کلیسا در قرن پانزدهم و شانزدهم میلادى را از ساحت قرآن کریم به دور و یک فاجعه بزرگ انسانى دانست .
در بخشهاى پایانى، کعبه به عنوان سمبل آزادى جامعه انسانى و انبیا، اولین آزادىخواهان جهان، معرفى و آزادى براى انسان به عنوان یک امر ضرورى و مورد نیاز و مقدمه حیات شایسته مادى و معنوى او دانسته شده است و با اشاره به عوامل بردگى روح و عقل و علم انسان، عبودیت نسبتبه ذات اقدس خداوند، تنها عامل اوج و عروج انسان اعلام گردید .
نگاهی دوباره به قرینه گرایی (بررسی رابطه عقل و ایمان از دیدگاه کلیفورد همراه با تحلیل و بررسی قرینه گرایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله رابطه عقل و ایمان همواره به عنوان جدالی جدی و اساسی در تاریخ اندیشه رخ نموده است. این نزاع از عصر روشنگری به بعد با جدیت و محوریت بیشتری روبه رو شد و تا عصر حاضر، اهمیت خود را حفظ کرده است. از جمله پاسخ هایی که به حل این نزاع داده شده است، پاسخ قرینه گرایان است. به اعتقاد گروهی از ایشان، باورهای دینی که خاستگاه شان ایمان است، نامعقول اند و در نتیجه، ایمان ورزی امری خطاست.
در میان نظریه پردازان معاصر اقبال زیادی به رویکرد قرینه گرایانه کلیفورد شده است. مقاله وی با عنوان «اخلاق باور» تاکنون و با گذشت زمان بسیاری از انتشار آن، همچنان دارای نفوذ در محافل فلسفی بوده و تا امروز دیدگاه های موافق و مخالف بسیاری را در این زمینه برانگیخته است. بنابراین، همراه با تشریح قرینه گرایی به تقریر کلیفوردی از این رویکرد خواهیم پرداخت. در این نوشتار می کوشیم تا پس از بررسی ماهیت باورهای دینی، ...
کاربردهای نادرست حمل اولی و شایع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حمل اولی و شایع را در حل بسیاری از مسائل فلسفی به کار برده اند که برخی از آن ها کاربرد نادرست این دو حمل است. برخی از این کاربردها، به شبهات فلسفی و پارادوکس های منطقی مربوط می شود و برخی دیگر را می توان در مباحث مستقل فلسفی یافت: 1. شبهه اخبار از معدوم مطلق، 2. اشکالات وجود ذهنی، 3. معمای جذر اصم و پارادوکس راسل، 4. پارادوکس اشاره به گیومه و پارادوکس مفهوم اسب، 5. دلیل این که چرا حد تام را به کلیات خمس نیفزوده اند، 6. دلیل اینکه چرا محصورات نیازمند وجود موضوع اند 7. اثبات اصالت وجود با نظر به مبحث حمل. در این مقاله، با تحلیل فرامرز قراملکی از حمل اولی و شایع در منطق جدید، نشان داده ایم که کاربردهای هفت گانه یادشده همگی دچار نوعی خطا و لغزش منطقی اند
«معنویت» بجای «دین» قرائتی لیبرال- مسیحی از اسلام
منبع:
کتاب نقد ۱۳۸۱ شماره ۲۳
حوزههای تخصصی:
هایدگر و نقد بنیان های نظری هرم بزرگ هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلقی های سنتی از هرم بزرگ هستی، هر یک به نحوی در دوران جدید تفکر غربی به ویژه پس از قرن هیجدهم رو به ضعف و اوفول نهاد و موجب شد تا این بنیان وجودشناختی تفکرپیشامدرن، در معرض نسیان، نادیده انگاشتن و یا انکار قرار گیرد. در میان نقض و انکارهای ناظر به هرم بزرگ هستی در دوران جدید، نقد بنیادین هایدگر به این نحوه تلقی از هستی و مراتب آن، تفاوتی بنیادین با رویکرد سایر منتقدان داشت. او برخلاف اغلب منتقدان هرم بزرگ هستی که عمدتاً با نقدی موضعی، تقریرهای سنتی را در این باره غیرقابل قبول می انگاشتند، به نحوی کلی، این نحوه تلقی از هستی را از آن رو که سبب ساز فراموشی پرسش از معنا و حقیقت وجود شده بود، ناصواب و ناتمام می انگاشت. به زعم هایدگر، مد نظر آوردن وجود به مثابه بنیاد که یکی از اصلی ترین مبانی نظری بسیاری از تقریرهای مدرَسی از هرم بزرگ هستی است، نافی مواجهه با حقیقت وجود به مثابه ذات نامستوری است. در این تقریرها، مبدأ نخستین در جایگاه حقیقتی که وجود و ماهیت در آن همپوشانی دارد، جای بحث و پرسش از معنا و حقیقت وجود را می گیرد. علاوه بر این، نادیده انگاشتن تمایز هستی شناختی در تقریرهای فلسفی از هرم بزرگ هستی، ماهیت خداشناسانه این تقریرها، ابتنای اغلب آنها بر نظام مقولات ارسطویی و معرفت شناسی بازنمودی و ارائه تصویری ناتمام و غیراصیل از انسان در اغلب آنها، مهمترین محورهای نقد هایدگر به تلقی های سنتی و جدید از هرم بزرگ هستی را تشکیل می دهد.
اثبات ضرورت نبوت از دیدگاه فیلسوفان(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین و مؤثرترین اصول و ارکان استوار ادیان، نبوت و هدایت مستمر رسالت است. نبوت منصب و سمتی از سوی پروردگار است که هرگز با کوشش انسانی به دست نمی آید، بلکه تنها خداوند سبحان، آن را به هر که شایسته بداند عطا می کند. البته چون خاستگاه مشیت و اراده حق، حکمت اوست، طبیعی است که عهد الهی تنها به افراد شایسته و پاک می رسد.بحث نبوت در دوبخش نبوت عامه و خاصه مطرح می گردد. در نبوت عامه از مسائل کلی نبوت، مانند حقیقت نبوت، حقیقت وحی، امکان نبوت و اثبات ضرورت آن، راه های تشخیص صدق مدعی نبوت، حقیقت معجزه و دلالت آن بر صدق مدعی نبوت بحث می شود. پس از مباحث کلی، نوبت به مصداق می رسد که نبوت خاصه شمرده می شود؛ یعنی بحث از نبوت فردی خاص.با توجه به اهمیت و جایگاه نبوت، همواره دانشمندان بدان پرداخته و آن را مورد بحث و بررسی قرار داده اند و البته متکلمان اسلامی نیز به پیروی از قرآن و احادیث ازآغاز مباحث اعتقادی بدین بحث پرداخته اند. هرچند فیلسوفان اسلامی، نبوت خاصه را از مباحث حِکمی خارج دانسته و از آن بحث نکرده اند، با این حال در آثار خود، مباحث مربوط به نبوت عامه را از یاد نبرده اند. بحث از نبوت، وحی و اعجاز در آثار فلسفی اسلامی با گرایش های متفاوت فلسفی، اعم از فلسفه مشاء، اشراق و حکمت متعالیه به روشنی دیده می شود.در این نوشتار برآنیم که ضرورت نبوت را از دیدگاه فیلسوفان بررسی کرده و به بازخوانی مشهورترین استدلال آن در این زمینه که مبتنی بر نیازمندی انسان به اجتماع است بپردازیم. فیلسوفان در این استدلال با تکیه بر مدنی بالطبع بودن انسان و این که زندگی او بدون اجتماع ناممکن است، بحث نیازمندی به قانونی که بتواند مسیر عدالت را برای انسان ها هموار کند مطرح ساخته اند؛ سپس اثبات کرده اند که دست یابی به قانون جامع و کاملی که بتواند جامعه انسانی را به عدالت و تکامل راهنمایی کند جز از سوی خداوند که آفریننده و مدبّر انسان است، امکان پذیر نیست. آنان از این راه، نیازمندی انسان به دین و شریعت را تبیین نموده اند. هر چند پاره ای از این مقدمات روشن است ولی برخی هم نیازمند بررسی و پژوهش است که در پی خواهد آمد.
جهانى شدن تضاد یا توازى هویتهاى جمعى خرد و کلان؟
حوزههای تخصصی:
چکیده
در این مقاله به تحلیل یکى از مباحث مربوط به گفتمان هویتهاى جمعى خرد و کلان و رابطه آن با جهانى شدن مىپردازیم و با بررسى برخى دیدگاههاى کلاسیک جامعهشناسى، و گفتمان پست مدرنیسم و نیز نظریه اندیشمندان متأخّر، به نقایص نظرى و روش شناختى کار آنها اشاره مىکنیم. هدف آن است که بدانیم چگونه، در تحلیل این مسئله با اجتناب از یک سو نگرى و مطلق انگارى پست مدرنیستها و محققانى چون مانوئل کاستلز به یک دیدگاه تلفیقى که به نظر ما، با واقعیات جهانى معاصر انطباق بیشترى دارد، نایل آییم. در این بررسى بر خلاف رویکردهاى مذکور، بر این باوریم که از یک سو، جهانى شدن، فرآیندى واقعى و غیر قابل اجتناب است و جامعه بشرى به سوى برخى الگوهاى فرهنگى و سیاسى جهان شمول به مثابه یک هویت عام حرکت مىکند و از سوى دیگر، در کنار آن هویتهاى خرد و محلى نیز در حال احیا و بازسازى هستند و یافته اصلى مقاله حاضر در راستاى تأیید مدعاى فوق است.
میز گرد: جهانیشدن، خزیدن زیر سایه غرب
حوزههای تخصصی:
نظریه های حقوق بشر
اسلام و نظریه جنگ عادلانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاهی به زمینه ها، اوصاف و پیامدهای مکتب اصفهان
حوزههای تخصصی:
عهد صفویه نه تنها شاهد احیای علوم دینی شعیه و صنایع گوناگون و قدرت سیاسی و اقتصادی ایران بود، بلکه دورة ارتقای علوم عقلی و بخصوص حکمت اسلامی نیز در سر حد کمال بود. فلسفه اسلامی با اینکه مورد حملة متکلمان و متفکران قدرتمندی همچون امام محمد غزالی قرار گرفت، اما مبارزة غزالی موجب گشت تا تحول و گسترش فلسفة اسلامی، روند دیگری را طی کند و با سنت فکری ایرانی و شیعی ممزوج گردد. فلسفة اسلامی در روند رو به رشد خود، با تأسیس مبانی و اصول مستقل از فلسفة یونانی بتدریج توانست مشارب فکری گوناگون در میان متفکران مسلمان اعم از کلامی، عرفانی و فلسفی را بر پایة مذهب تشیع، به یکدیگر پیوند دهد. اوج این تألیف خلاقانه با مکتب فلسفی اصفهان صورت گرفت؛ بطوریکه در آن، تأملات فلسفی از ثمرة آیات قرآن و روایات شیعی بسیار سود جست. بدین ترتیب بواسطة فیلسوفان مسلمان ایرانی، نگرشی نو و گونهیی تجدید حیات در علوم عقلی پدید آمد که از آن به حکمت معنوی تشیع ـ که برخاسته از «حکمت نبوی» است ـ نیز یاد میکنند. در این میان میرداماد ـ معلم ثالث و مؤسس مکتب اصفهان ـ در فراهم ساختن و قوام بخشی «حکمت یمانی» جهد بلیغ روا داشت و در زمینه و بستر تشیع به هماهنگی میان تفکر عقلی سینوی با اندیشه هایی اشراقی و عرفان ابن عربی دست یافت. شاگردان و پیروان میرداماد نیز به پیروی از استاد در شکلگیری، گسترش و تداوم مکتب فلسفی اصفهان تلاش بسیاری کردند که از جمله ثمرات آن، از یکسو ظهور حکمت متعالیه صدرایی و از سوی دیگر ظهور حکمت تنزیهی ملارجبعلی تبریزی بود. البته گروه ها و شاخه های دیگری نیز از شاگردان بیواسطه و باواسطة میرداماد، در حوزة اصفهان فعالیت فکری و آموزشی داشته اند که در مقاله به آنها اشاره میشود.
سکولاریسم و فرهنگ (میزگرد)
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۷۵ شماره ۲۱
حوزههای تخصصی:
مقایسه سبکهای لیپمن و برنی فیر در فلسفه برای کودکان
حوزههای تخصصی:
لیپمن را سرآغاز فلسفه برای کودکان می دانند. نوآوری وی در اساس، تحولی در شیوه آموزش و پرورش بوده است. فلسفه برای کودکان در مفهوم سازی لیپمن برنامه ای برای افزایش مهارت تفکر نقاد و خلاق در درک مسایل فلسفی نزد کودکان است. این برنامه سه مقوم اساسی دارد: خود اصلاحگری، حساسیت معقول نسبت به زمینه و داوری بر پایه اعتماد بر ملاک های عینی. برنی فیر نیز با همان رهیافت و تلقی لیپمن اما با سبکی متفاوت به فلسفه برای کودکان پرداخت. بررسی مقایسه ای این دو سبک پرتوی در شناخت کاملتر و تحلیل ژرفتر روی آورد لیپمن است. این مقایسه در تدوین الگوی متناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی در فلسفه برای کودکان نکته آموز است. هر دو سبک یاد شده در سنت باختری فلسفه بر فلسفه تحلیلی روئیده است.
الهیات ایجابی و سلبی درنظر مایستر اکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحثِ «الهیات ایجابی و سلبی»، دو جریان متقابلی که در طول تاریخ تفکرِفلسفی در باب خدا هر یک متفکران بزرگی را از آنِ خود کرده اند، بحث از یکی از مهم ترین وجوه رابطة
معرفت شناختی انسان و خداست. مقالة حاضر به بحث از تلقی ""مایستر اکهارت""
(Meister Eckhart) (حدود1260-1328م)، عارف بزرگ مسیحی، در باب این دو رویکرد ایجابی و سلبی می پردازد. در این مقاله، در ابتدا باتوجه به تعابیر اکهارت هر دو الگوی سلبی و ایجابی در منظومة فکری این متفکر اجمالاً برجسته می شود. سپس برای هماهنگ کردن این دو سنخ تعبیر متعارض پیشنهاداتی طرح و مورد ارزیابی قرار می گیرد. پس از آن، از آنجا که جمع شایستة میان این تعابیر متعارض تکلف آمیز می نماید، هر دو الگو در منظومة فکری اکهارت به رسمیت شناخته شده، و سپس در دو بخش بعدی مقاله هر یک از این دو رویکرد سلبی و ایجابی تفصیلاً مورد بحث و ارزیابی انتقادی قرار می گیرد. پس از آن در بخش
«جمع بندی و خاتمه» از وجهه نظر تبیینی دیگری برای تبیین این تعارض ها از طرقی مانند تفکیک تاریخی و تفکیک میان مقام های بحث تلاش می شود. در پایان نیز به آبشخورهای فکری مختلف و علائق و تعلقات متفاوتی اشاره می شود که ازجمله این دو رویکردِ متعارض اکهارت ریشه در آن ها دارند.
جامه تهذیب بر تن احیا (تطبیق ناقدانه المحجة البیضاء و احیاء علوم الدین)
منبع:
فرهنگ ۱۳۶۸ شماره ۴ و ۵
حوزههای تخصصی:
اندیشه هاى سیاسی، فلسفى و دینى سید جمال(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۲ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
سیدجمال در پىایجاد سازگارى میان اسلام سنتى و چالشهاى علمى و فلسفى غرب بود و در این زمینه موضع میانهاى را در پیش گرفت. سیدجمال علوم و فنآورى جدید غرب را از آداب و اخلاق غربى انفکاکناپذیر مىداند و معتقد است جهان اسلام بدون پذیرش پیامدهاى کلامى و فلسفى آن مىتوانند به آن دست یابند. نویسنده در این مقاله ضمن انتقاد از مادهگرایان و معرفى آنان به عنوان ویرانگر تمدن و جامعه انسانى، توجه روشنفکران مسلمان را به خطر جدى آنان جلب کرده است. نویسنده دیدگاههاى سیدجمال در باب دین، فلسفه و علم را گویاى موضع روشنفکران مسلمان قرن نوزدهم مىداند که از قدرت، ثروت و برترى علمى و فنى غرب از یک سو و از ضعف جهان اسلام و سیطره و تجاوز غرب بر آن از سوى دیگر، ناراحت بودند و کشورهاى مسلمان را به فراگیرى علوم و فن آورى جدید غرب دعوت مىکردند.
میزگرد فلسفه شناسی(3)/فلسفه اسلامی
منبع:
معرفت فلسفی ۱۳۸۳ شماره ۳
حوزههای تخصصی: