فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۸۱ تا ۲٬۰۰۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
فرهنگ و فرایند فرهنگ پذیری (در آثار بابا افضل کاشانی)
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۷۳ شماره ۱۶
حوزههای تخصصی:
تأملی در اساطیر کیهان زایی اوپَنیشَدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر به بررسی مفاهیم بنیادین اسطوره های مربوط به آفرینش عالم در یکی از دوره های مهم تفکر حکمای هند، یعنی دورة اوپنیشدی می پردازد، و در آن مهم ترین متن این دوره، یعنی اوپنیشدها (800 تا 500 ق.م) مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به پیشینة مباحث کیهان زایی در دوره های قبل، یعنی از دوره وداها تا براهمنه ها، می توان گفت بن مایة مطالب اوپنیشدها در این زمینه قبلاً در خود وداها وجود داشته است. اما در متون اوپنیشدی اندیشه هایی چون توحید، وحدت وجود و صدور کثرت از وحدت به صراحت آمده است و از برهمن و آتمن سخن گفته شده که هم علت خلق کیهان اند و هم با آن یکی هستند. از طرف دیگر، برهمن و آتمن نیز با یکدیگر یکسان انگاشته شده اند که در این صورت نیز علت خلقت اند.
فلسفه؛ امید به زندگی
رویکردشناسی فلسفی و معرفتی جریان سلفی گری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش از رویکرد فلسفی و معرفتی جریان های ایدئولوژیک و تبیین موضع آنها دربارة عقل و ارزشِ معرفت شناختی آن، از دغدغه های موجود و در خور تأمل پژوهشگران در قلمرو فلسفه دین است. اهمیت معرفت شناختی این مسئله درباره جنبش های دینی عمدتاَ به دلیل مفروضاتی، مانند نسبت و جایگاه عناصرِ فاخرِ «نقل» و «عقل»، مسئله «کاشفیت» و «صدق و کذب» در هندسة معرفتی و کار ویژه های آنها در قلمرو معرفتی است. این موضوع اخیراً از آن رو بیشتر دارای اهمیت تلقی می شود که دین افزون بر مبانی و منابع معرفتیِ متمایز از علوم اجتماعیِ حاکم، مبدأ تحولاتی واقع شده است که پیدایش جنبشی جهانی و نیرومند به سود حاکمیت دین و نهضت های دینی را نوید می دهد.
در این میان، روند پرشتاب شکل گیری موج جدیدی از جریان های سلفی گری در جهان اسلام، نگارنده را به بازکاوی مبانی نظری و افکار پایه ای گروه ها و جریان هایی در حوزة اسلامی رهنمون گردید که از آغاز ظهور، ...
نقدی بر شکاکیت - دو نوع علم
منبع:
قبسات ۱۳۷۸ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
اتحاد یا تمایز جوهری ذهن و بدن در مابعدالطبیعه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک ۱۳۸۸ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
در مابعدالطبیعه دکارت در جهان مخلوقات تنها دو نوع جوهر وجود دارند که از اساس با یکدیگر متفاوتند؛ این دو عبارتند از: جوهر «اندیشنده» و جوهر «ممتد» یا نفس و ماده. نزد دکارت نه تنها باید نفس انسانی را از نفوس حیوانات جدا کرد، بلکه باید آنها را دارای دو حیطه متفاوت اندیشه و حرکات مادی دانست. نفس در فلسفه دکارت معادل ذهن است و جوهری اندیشنده به شمار می رود و همین جوهر غیر مادی، اصل انسان تلقی می شود. بدن که جزو مادیات محسوب می شود، جوهری ممتد دارد و کاملا متمایز از نفس است. پس نفس، هم وجود دارد و هم می تواند قبل از شناخت بدن شناخته شود و چون اصلا جسمانی نیست، می تواند پس از مرگ انسان نیز باقی بماند. از این رو، دکارت با اصل تمایز جوهری می تواند بقای انسان را اثبات نماید. از طرف دیگر، دکارت به عنوان یک تنکارشناس [/فیزیولوژیست] و روان شناس، در حقیقت معتقد به تعامل و اتحاد واقعی بین ذهن و بدن است، زیرا که برخی اندرکنش های علی میان ذهن و بدن، نشان دهنده اتحاد جوهری بین آنهاست. در این مقاله نشان داده می شود که جمع بین اتحاد و تمایز جوهری ذهن و بدن، دکارت را با مشکلی جدی رو به رو می کند و، علی رغم تلاشهای او در ارایه راه حل هایی چون انگاره روح بخاری یا هر انگاره دیگری مثل قلب یا غده صنوبری، این اشکال همچنان باقی می ماند. از این رو، به نظر می رسد که چون دکارت نمی تواند از تنها دلیل اثبات بقای نفس آدمی صرف نظر کند، مجبور است از لحاظ نظری تمایز جوهری ذهن و بدن را در مابعدالطبیعه خود نگه دارد. در واقع، دکارت ترجیح می دهد در مقابله با پارادوکسی که از یک طرف تمایز جوهری و از طرف دیگر، اتحاد جوهری ذهن و بدن را درست می داند، جانب تمایز جوهری ذهن و بدن را بگیرد.
نقش اهل بیت در حیات جاودانه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۵
حوزههای تخصصی:
اهل بیت، در قرآن کریم، روایتها و عُرف جامعه اسلامی بر چه کسانی اطلاق می¬شود؟ و نقش آنان در حیات جاودانه قرآن چیست؟ پژوهش درباره این مسئله مجال بیشتری میخواهد، ولی این نوشتار میکوشد به طور فشرده و با استناد به منابع معتبر، به بررسی اجمالی آن بپردازد. بیتردید، این مسئله از آغاز پیدایی مباحث تفسیری و کلامی در جهان اسلام همواره مورد توجه اندیشمندان این حوزه¬ها بوده¬است، ولی اهمیت آن در اندیشه اسلامی به ویژه در عصر حاضر چنان است که امکان پژوهشهای بسیار درباره آن وجود دارد. در این نوشتار، روشن میشود که اهل بیت تنها بر گروه اندکی از خاندان پیامبرگرامی اسلام اطلاق می¬گردد که بنا بر صراحت بیان آن حضرت، میان آنان و قرآن پیوندی همیشگی برقرار است. این پیوند ابدی، جایگاه ویژهای را برای اهل بیت در کنار قرآن رقم زده است که اگر به دقت بررسی شود، ره آورد ارجمندی را در باره حیات جاودانه قرآن در پی خواهد داشت. نگارنده میکوشد تا با این رویکرد، به مطالعه پیوند قرآن و اهل بیت بپردازد.
هایدگر و نقد بنیان های نظری هرم بزرگ هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلقی های سنتی از هرم بزرگ هستی، هر یک به نحوی در دوران جدید تفکر غربی به ویژه پس از قرن هیجدهم رو به ضعف و اوفول نهاد و موجب شد تا این بنیان وجودشناختی تفکرپیشامدرن، در معرض نسیان، نادیده انگاشتن و یا انکار قرار گیرد. در میان نقض و انکارهای ناظر به هرم بزرگ هستی در دوران جدید، نقد بنیادین هایدگر به این نحوه تلقی از هستی و مراتب آن، تفاوتی بنیادین با رویکرد سایر منتقدان داشت. او برخلاف اغلب منتقدان هرم بزرگ هستی که عمدتاً با نقدی موضعی، تقریرهای سنتی را در این باره غیرقابل قبول می انگاشتند، به نحوی کلی، این نحوه تلقی از هستی را از آن رو که سبب ساز فراموشی پرسش از معنا و حقیقت وجود شده بود، ناصواب و ناتمام می انگاشت. به زعم هایدگر، مد نظر آوردن وجود به مثابه بنیاد که یکی از اصلی ترین مبانی نظری بسیاری از تقریرهای مدرَسی از هرم بزرگ هستی است، نافی مواجهه با حقیقت وجود به مثابه ذات نامستوری است. در این تقریرها، مبدأ نخستین در جایگاه حقیقتی که وجود و ماهیت در آن همپوشانی دارد، جای بحث و پرسش از معنا و حقیقت وجود را می گیرد. علاوه بر این، نادیده انگاشتن تمایز هستی شناختی در تقریرهای فلسفی از هرم بزرگ هستی، ماهیت خداشناسانه این تقریرها، ابتنای اغلب آنها بر نظام مقولات ارسطویی و معرفت شناسی بازنمودی و ارائه تصویری ناتمام و غیراصیل از انسان در اغلب آنها، مهمترین محورهای نقد هایدگر به تلقی های سنتی و جدید از هرم بزرگ هستی را تشکیل می دهد.
الهیات ایجابی و سلبی درنظر مایستر اکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحثِ «الهیات ایجابی و سلبی»، دو جریان متقابلی که در طول تاریخ تفکرِفلسفی در باب خدا هر یک متفکران بزرگی را از آنِ خود کرده اند، بحث از یکی از مهم ترین وجوه رابطة
معرفت شناختی انسان و خداست. مقالة حاضر به بحث از تلقی ""مایستر اکهارت""
(Meister Eckhart) (حدود1260-1328م)، عارف بزرگ مسیحی، در باب این دو رویکرد ایجابی و سلبی می پردازد. در این مقاله، در ابتدا باتوجه به تعابیر اکهارت هر دو الگوی سلبی و ایجابی در منظومة فکری این متفکر اجمالاً برجسته می شود. سپس برای هماهنگ کردن این دو سنخ تعبیر متعارض پیشنهاداتی طرح و مورد ارزیابی قرار می گیرد. پس از آن، از آنجا که جمع شایستة میان این تعابیر متعارض تکلف آمیز می نماید، هر دو الگو در منظومة فکری اکهارت به رسمیت شناخته شده، و سپس در دو بخش بعدی مقاله هر یک از این دو رویکرد سلبی و ایجابی تفصیلاً مورد بحث و ارزیابی انتقادی قرار می گیرد. پس از آن در بخش
«جمع بندی و خاتمه» از وجهه نظر تبیینی دیگری برای تبیین این تعارض ها از طرقی مانند تفکیک تاریخی و تفکیک میان مقام های بحث تلاش می شود. در پایان نیز به آبشخورهای فکری مختلف و علائق و تعلقات متفاوتی اشاره می شود که ازجمله این دو رویکردِ متعارض اکهارت ریشه در آن ها دارند.
بررسی تناهی یا عدم تناهی عالم طبیعت از منظر فلسفه و کیهان شناسی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع متناهی یا نامتناهی بودن عالم طبیعت از دیرباز علاقه همگان (اعم از دانشمندان، فیلسوفان، و حتی عموم مردم) را برانگیخته و گرچه، به خصوص در فلسفه، به تفصیل به آن پرداخته شده، اما همان گونه که در این مقاله خواهیم دید پرداختن به این موضوع با توجه به نگاه های عمیق تر ریاضی و هندسی که اکنون می شناسیم و بر اساس شناخت فیزیکی (نجومی و کیهان شناسی) وسیع تری که به شکل جدید در دسترس قرار دارد، لازم به نظر می رسد. در این مقاله، پس از طرح مقدماتی از عناوین و اصطلاحات لازم و مختصری از علم کیهان شناسی جدید، ادله مشهور اکثر فلاسفه را که قائل به تناهی عالم طبیعت بوده اند، مطرح می کنیم و به بررسی و نقد این دلایل می پردازیم.این نگرانی که به هر حال عالم طبیعت یک مخلوق ممکن الوجود است و نمی تواند نامتناهی باشد با استدلال ریاضی قابل رفع است، که اگر این عدم تناهی در یک یا چند بعد باشد مشکلی نیست؛ چرا که همواره می توان چنین عالمی را در عالم با ابعاد بیشتر محصور کرد. در خصوص مدل استاندارد کیهان شناسی و مواردی مانند انبساط عالم و «نقطه» انفجار بزرگ، که در ظاهر دال بر متناهی بودن عالم است، نیز توضیحاتی طرح شده که موضوع به این سادگی نیست و در شرایط فعلی شاهد و دلیل متقنی بر متناهی بودن کیهان نداریم و بهتر است منتظر کشفیات و اطلاعات رصدی جدیدتر باشیم. البته، با توجه به یک حالت شناخته شده در ریاضیات که می توان مجموعه بی کران ولی متناهی داشت، این حالت نیز برای جهان طبیعی قابل تصور است که کیهان مرز و کرانی نداشته باشد و در عین حال متناهی باشد.
چیستی منطق فازی و علت گرایش اندیشمندان مسلمان به آن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
منطق فازی از منطق های جدیدی است که در اواسط قرن بیستم به عرصة علم وارد شد. پیدایش این روش تفکر، بازتاب های گوناگونی در میان اندیشمندان دانش های مختلف داشت. گروهی آن را به آسمان بردند و گروهی دیگر آن را توهمی دانستند که سبب از میان رفتن پایه های علوم می شود. این منطق، چند سالی است که در ایران مطرح شده است، ولی بیشتر پژوهش های انجام شده در این زمینه، فنی است و کمتر می توان در بحث های فلسفی به کتاب های فارسی دست یافت. بیشترین قرائت از منطق فازی، قرائت ایده آلیستی است، اما قرائت های تازه تر به رئالیست نزدیک می شود. پیشگام آن، پروفسور لطفی زاده، دانشمند ایرانی تبار دانشگاه کالیفرنیا است. گرایش به منطق فازی در ایران، علت های گوناگونی دارد. گروهی به علت شیفتگی به فرهنگ غرب و گروهی به خاطر تازه بودن، آن را پذیرفته اند. این مقاله، بیشتر در پی بیان علت گرایش گروهی از اندیشمندان دینی به آن است و برای روشن شدن مسئله نیم نگاهی به تاریخچه و مبانی منطق فازی خواهد داشت.
منظور از اندیشمندان دینی اعم است از کسانی که متعهد به دین اسلام هستند. زیرا ممکن است کسی به دین اسلام پای بند نباشد، ولی به جهتی، از اندیشه اسلامی تأثیر بپذیرد، برای نمونه، پژوهشگری در اندیشه و حکمت صدرایی باشد.
تفاوت تصورات فطری و صورتهای ما تقدم از طریق بررسی عناصر ایدئالیستی در فلسفه دکارت و کانت
منبع:
علامه ۱۳۸۳ شماره ۳ و ۴
حوزههای تخصصی:
جامه تهذیب بر تن احیا (تطبیق ناقدانه المحجة البیضاء و احیاء علوم الدین)
منبع:
فرهنگ ۱۳۶۸ شماره ۴ و ۵
حوزههای تخصصی:
تقریری جدید از وظیفه گرایی نتیجه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در زمینه اخلاق هنجاری است که تلاش دارد نظریه ای نو درباره معیار درستی و نادرستی اعمال ارائه دهد. تقریرهای سنّتی نظریه های نتیجه گرایی (که معیار درستی عمل را خوبی نتایج آن می داند) و وظیفه گرایی (که معیار درستی عمل را ذات عمل بیان می کند، نه نتیجه) هر دو ناقص بوده و دارای اشکالاتی هستند. فیلسوفان اخلاق معاصر، با ادغام دو نظریه نتیجه گرایی و وظیفه گرایی سعی کرده اند نظریه های تلفیقی جدیدی ارائه کنند که از اشکالات دو نظریه سنّتی مصون باشند. نگارنده نیز در این مقاله تلاش می کند یک تقریر جدید از وظیفه گرایی نتیجه گرا ارائه دهد. در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی ابتدا به تعریف نظریه های نتیجه گرایی و وظیفه گرایی و بیان معیار درستی و نادرستی عمل از دیدگاه آن ها پرداخته شده است؛ سپس دیدگاه خود نگارنده، که تقریری از «وظیفه گرایی نتیجه گرا» است، بیان شده و تلاش شده است نحوه تعامل دو نظریه وظیفه گرایی و نتیجه گرایی و جایگاه هر یک در این نظریه تعیین گردد. به عقیده نگارنده دو اصل وظیفه و نتیجه، در تعیین درستی و نادرستی اعمال، دخیل هستند. اصل وظیفه، اصل نخستین است که وظیفه در نگاه نخست ما را تعیین می کند و اصل نتیجه، اصل دوم است که گاه به صورت مؤید و گاه به صورت معارض با اصل وظیفه، عمل می کند. در صورت توافق اصل وظیفه و اصل نتیجه، وظیفه فاعل، انجام عمل مطابق وظیفه است؛ اما در صورت تعارض این دو اصل، راه کارهایی برای حلّ آن ارائه شده است که تا حدّ زیادی تصمیم گیری برای فاعل اخلاقی را در این گونه موارد آسان می کند.
مرور مراحل سه گانه پدیدار شناسی هوسرل
حوزههای تخصصی:
مراحل رشد و تکامل تفکر فلسفی ادموند هوسرل بنیان گذار فلسفه پدیدار شناختی سده بیستم را می توایم به سه دوره عمده تقسیم کنیم دوره یکم دوره پدیدار شناسی ما قبل استعلایی (Pre - transendental) یا پدیدار شناسی معرفت شناختی (epistemological phenomenology) اوست دوره میانی عمر او مصروف بسط و گسترش پدیدار شناسی استعلایی (transendental phenomenology) می شود و بالاخره دوره سوم و واپسین دوره زندگی اش نام بردار به د وره پدیدار شناسی تکوینی (genetic phenomenology) است ره آورد دوره دوم تفکر هوسرل کتاب پژوهش های منطقی است که در این مقاله به تحلیل و بررسی آن پرداخته شده است
فلسفه: بحثی درباره غایت فلسفه
حوزههای تخصصی: