فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۴۱ تا ۴٬۲۶۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
«نفس ناطقه» فصل ممیّز انسان از دیگر انواع و «کمال عقلی» فصل ممیّز آدمیان از یک دیگر است. نفس ناطقه دارای دو قوه عقل نظری و عقل عملی است. لطیفه ملکوتی نفس که سرّی از اسرار الهی است ظرفیت ترقّی و استکمال به سوی واجب تعالی دارد و اگر انسان آن را مُهمل رها کند به سوی ظلمت و تاریکی خواهد رفت. تحوّل پذیری و استکمال نفس از اصول مسلّم فلسفه صدرایی است و حرکت جوهری یکی از عمده ترین دلایل آن است. بر این اساس، آدمی پیوسته در حال پویایی و صیرورت است و هیچ توقّف و ایستایی ندارد. سخن اصلی ما در این مقاله این است که حرکت کمالی جز از رهگذر علم و عمل میسّر نخواهد شد. کمال و سعادت در فلسفه صدرایی برخاسته از وجود است و راه آن از طریق علم و عمل که بال های صعود به آسمان سعادت و قله هِرم هستی اند، می گذرد. علم و عمل لازم و ملزوم یکدیگرند و هر یک سبب رشد دیگری و تحقّق مرتبه کامل تری از آن برای انسان می شود. البته، در مقام ارزش گذاری، علم، برتر از عمل است؛ زیرا هم در مرحله ابتدایی، علم سبب عمل است؛ به گونه ای که در نبود نظر، عمل معنایی ندارد و هم در مراتب بالاتر، معرفت غایت عمل است و عمل مقدمه و مقوّم نظر است که موجب رفع موانع و حجاب های درونی و بیرونی می شود، یعنی زمینه ای فراهم می کند تا وجود ملکوتی انسان نمایان و به علمی که از آن تعبیر به «معرفت ربوبی» می شود، منجر شود.<br /> <br />
منطق به مثابه روش شناسی پژوهشهای فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
89 - 116
حوزههای تخصصی:
روش شناسی پژوهش فلسفی سبب تقویت انگیزه، افزایش توانایی درک مفاهیم، تفکر خلاق و مهارتهای تحلیل داده ها با هدف تقویت فرآیند تفکراستدلالی برای انجام پژوهش فلسفی می شود. نتیجه بخشی و هدفمندی تحقیق فلسفی، مرهون تحقیق درست (اثربخشی) و درست تحقیق کردن (کارایی) است که باعث بهره وری آن می شود. اثربخشی زمانی تأمین می شود کهارزیابی منجر به طرح تحقیق به درستی رعایت شود که دربرگیرنده هدف، ضرورت، مسائل، فرضیه، پیشینه و روش تحقیق است. رعایت ارزیابی مستلزم کارایی نیز منجر به برخورداری از استحکام و روشمندی، ابزار مناسب اصول و فنون تحقیق، سرعت توأم با دقت می شود. در این طرح، پژوهش همان فکر، و روش پژوهش هم صورت فکر است؛ ازاینرو علم منطق به عنوان ضامن صحت صوری فکر را می توان متدولوژی پژوهش فلسفی معرفی کرد. لذا کوشش ما براین است که بتوانیم به روش تحقیق جامعی دست یابیم که اصول و فنون امروزی پژوهش را درتناظر با مبانی منطقی مورد توجه قرار داده و آن را به عنوان چارچوب روش تحقیق علوم عقلی عرضه نماید. درواقع «روش شناسی پژوهشهای فلسفی» تجلی چهره جدیدی از هویت ابزاری بودن منطق و جنبه مهارتی آن است؛ یعنی مباحث منطقی مانند تعریف فکر و مراحل آن، اصول مطالب و ... درحکم معیاری است که پژوهشگر فلسفی در سامان دادن به پژوهش خود از آن باید استفاده کند.
بررسی تطبیقی برخی از ابعاد عشق الاهی از دیدگاه مولوی و آگوستین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و سوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۸۸
5 - 36
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار با هدف بررسی تطبیقی عشق الاهی در عرفان مولوی و آگوستین پس از بررسی مقایسه ای آرای آنها با روش توصیفی و کتابخانه ای در یافتیم که هسته اصلی افکار هر دو، مسیله عشق الاهی است و مشترکات بسیاری در نگاشته های آن دو در مسیله عشق الاهی وجود دارد. هر دو عشق را علت آفرینش و فراگیر در تمام هستی دانسته، آغاز آن را از سوی خداوند می دانند؛ همچنان که رسیدن به آرامش، شادی و لذت حقیقی را در پرتو عشق الاهی می دانند؛ اما در پیوند میان عشق الاهی و علاقه به دیگران مخصوصاً همسر اختلافاتی میان آن دو دیده می شود؛ آگوستین همسر خود را به خاطر عشق الاهی رها ساخته؛ اما مولوی علاقه زن و شوهر به یکدیگر را از الطاف الاهی می داند. این اختلاف ناشی از مبانی پذیرفته شده توسط آنها یعنی جایگاه ازدواج و میل جنسی در اسلام و مسیحیت است؛ زیرا در اسلام ازدواج امری ذاتا مقدس است؛ اما در مسیحیت شری ضروری است.<br /><br />
الگوی اثربخش اسلامی ایرانی پیشرفت در جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و سوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۸۸
67 - 88
حوزههای تخصصی:
بررسی روند تاریخی و تأثیرگذاری الگوهای غربی توسعه نشان می دهد که این الگوها نقش مهمی در جهت دهی به رویکرد کشورهای مختلف به خصوص کشورهای اسلامی ایفا کرده اند؛ به نحوی که کشورهای استفاده کننده از الگوهای غربی توسعه به نوعی وابسته به قدرت های بزرگی بوده اند که این الگوها را ابداع و حمایت کرده اند. در این میان با توجه به تأثیری که الگوهای غربی توسعه بر کشورهای اسلامی گذاشته اند، طرح الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت توسط مقام معظم رهبری موجب توجه به ابعاد خارجی و کاربرد آن در حوزه جهان اسلام نیز شده است؛ زیرا چنین الگویی با توجه به اهداف متعالی انقلاب اسلامی نمی تواند صرفاً متوجه داخل کشور باشد. بر این اساس نوشتار حاضر در پی پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت چگونه می تواند الگویی اثربخش در جهان اسلام مطرح شود؟». مقاله در پاسخ به پرسش مذکور، ضمن اشاره به تأثیرگذاری آموزه های نظری الگوهای غربی توسعه بر کشورهای اسلامی، می کوشد چگونگی اثربخشی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در جهان اسلام را تبیین کند.
تأمّلاتی در زوج مفاهیم «اصیل» و «اعتباری» در راستای مباحث وجود و ماهیت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
75 - 101
حوزههای تخصصی:
مسأله اصالت وجود یا ماهیت، همانند سایر مسائل فلسفی، بر مبادی تصوّری ویژه ای ابتنا دارد. در نگاه اوّل، مبادی تصوّری این مسأله عبارتند از: «وجود»، «ماهیت»، «اصیل» و «اعتباری». مقاله پیش رو عهده دار بحث در باب دو مفهوم اخیر است. در ابتدا به روش توصیفی و تاریخ فلسفه ای، تتبّع فراوانی در آثار پیشینیان انجام گرفت، امّا به جز سهروردی، صرفاً در آثار برخی متفکّران متأخّر، اشارات آگاهانه ای در باب ویژگی های مفاهیم اصیل و اعتباری یافت شد. بنابر منطوق سخنان فیلسوفان، «اصیل» به معانی محقّق در خارج، قابل اشاره حسّی، منشأ آثار، اثر پذیر، مجعول بالذّات، موجود بالذّات و ... است. از آنجا که مفاهیم «اصیل» و «اعتباری» هماره متمّم یکدیگر به کار رفته اند، با لحاظ اطلاقات «اصیل»، معانی گوناگون مفهوم «اعتباری» نیز قابل فهم خواهند بود. از مجموع سخنان صدراپژوهان و منتقدان ایشان چنین استنباط می شود که هر یک از مفاهیم «اصیل» و «اعتباری»، حائز سه معنای عام، خاص و أخص است. برای دست یابی به این معانی، تمرکز بر سه شرط «تحقّق خارجی»، «منشئیت آثار» و «مجعولیت بالذّات» اهمّیت فراوان دارد؛ علاوه بر آن، بایستی تمایز مفاهیم «بالتّبع» با «بالعرض» و تقابل آنها با «بالذّات» را نیز لحاظ نمود.
مبانی معرفت شناختی نقد هیوم بر براهین خداشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آن چه هیوم در باب گزاره های دینی بیان کرده، بر مبنای معرفت شناسی اوست. وی با هدف خدشه دار کردن الهیات طبیعی، آراء نقادانه اش نسبت به این گزاره ها را ارایه و بر مبنای تجربه گرایی اش، مدعیات الهیات طبیعی را خارج از محدوده معرفت بشری معرفی می کند. بر همین اساس، این جستار شامل سه بخش اصلی است، که به ترتیب به تأثیر آراء معرفتی هیوم بر نقدهای او به برهان هستی شناختی، برهان جهان شناختی و برهان نظم می پردازد. در این پژوهش، تجربه گرایی هیوم و همچنین نظرات او در باب براهین اثبات وجود خدا مورد نقادی قرار نمی گیرند؛ چراکه این مباحث هریک خود مجالی جداگانه می طلبند، و ضمناً، با هدف اصلی مقاله حاضر، یعنی درک تأثیر معرفت شناسی هیوم بر آراء او در باب براهین اثبات وجود خدا، نیز مستقیماً مرتبط نیست. اما اگر کسی خواهان نقد آراء هیوم در باب آن براهین باشد، می تواند از ماحصل این مقاله که نشان دهنده تأثیر حداکثری تجربه گرایی هیوم است، استفاده کند و با به چالش کشیدن آن مبانی معرفتی، این نقدها را هم متزلزل نماید.
تناسخ و نسبت آن با معاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و سوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۸۹
36 - 61
حوزههای تخصصی:
تناسخ چیست؟ چه گونه هایی برای آن متصور است؟ واقعیت دارد یا پنداری واهی است و نه تنها محقق نبوده که امکان آن هم نیست و در هر صورت چه نسبتی با معاد و حیات جاوید اخروی می تواند داشته باشد؟ این مسیله اذهان بسیاری را به خود مشغول کرده است؛ چنان که گویی بر سر دوراهه تناسخ یا معاد قرار گرفته اند. در این مقاله برآنیم- به یاری خداوند بزرگ- ابتدا چیستی تناسخ و اقسام آن، دلایل تناسخیان و پاره ای از نقدهای وارد بر اصل مدعا و نیز ادله آن را بررسیده، سپس نسبت آن را با معاد بازیابیم. در روند این پژوهش هم از روش عقلی و هم تجربی بهره برده ایم. ماحصل تحقیق، نفی تناسخ ملکی در همه اشکال آن، نارسایی تناسخ در تأمین کارکردهای معاد، ناسازی تناسخ ملکی مطلق و نامحدود با اساس حیات اخروی و ناسازی تناسخ ملکی محدود با خصوص معاد جسمانی است.
تحلیل مفهومی «ثبوت بالعرض» و «ثبوت بالتبع» در حیطه صفات الهی، از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حکمت متعالیه، ثبوت صفات الهی برای باری تعالی به مثابه ثبوت وجود برای ماهیت انگاشته می شود. این ثبوت، گاه متصف به «ثبوت بالعرض» و گاه نیز متصف به «ثبوت بالتبع» می گردد. «ثبوت بالعرض» در نگاه منطق دانان و به اذعان صدرالمتألهین، ثبوتی غیرحقیقی و مجازی است؛ درحالی که در «ثبوت بالتبع»، محمول برای موضوع به نحو اجمالی ثابت می گردد. اعتقاد به این دو نوع متفاوت از ثبوت برای صفات الهی و ماهیات، در بدو امر ناممکن و متناقض نماست. مسیله پژوهش جاری، تحلیل معناشناختی «ثبوت بالتبع» و «ثبوت بالعرض» از منظر صدرالمتألهین و مقایسه آن دو با یکدیگر برای اثبات یا رفع متناقض نمای مذکور است. رهیافت به دست آمده که با روش تحلیلی منطقی عبارات صدرالمتألهین حاصل گشته است، بیان دو احتمال در معنای «ثبوت بالتبع»، با لحاظ دو نگاه متفاوت نسبت به ماهیات و صفات الهی است که هیچ یک با «ثبوت بالعرض» ناسازگار نخواهند بود.
همسویی دین و فلسفه در شناخت خداوند و دیرینگی عالم؛ با تکیه بر آرای فارابی و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
51 - 72
حوزههای تخصصی:
از دیرباز چگونگی رابطه «دین و فلسفه» از جمله دغدغه های فکری عالمان دین و فیلسوفان بوده و هست. از میان فیلسوفان مشاء، ابونصر فارابی و ابن سینا تلاش گسترده ای کرده اند تا این دو را با هم همساز و هماهنگ نشان دهند. در این مقاله تلاش می کنیم در دو مسئله مهم و به ظاهر مورد اختلافِ فلسفه و دین، یعنی «خداوند و خالقیت او» و «دیرینگی عالَم»، با استناد به کلمات «حکمای مشاء» همسویی دین و فلسفه را نشان دهیم. اساس تحقیق در این نوشتار، بیشتر کلمات فیلسوفان مشائی به ویژه فارابی، ابن سینا و ارسطو است که با آموزه های دینی مقایسه شده اند. برای تحقق اهداف این نوشتار ابتدا دیدگاه های ارسطو به عنوان مؤسس فلسفه مشاء در دو موضوع مورد بحث مقاله، ذکر و بررسی شده است. سپس نظریات فارابی و ابن سینا به عنوان شاخص ترین فیلسوفان مسلمان مشائی با آموزه های برخی از آیات قرآن به عنوان متقن ترین منبع اسلام مقایسه شده است. در نهایت و پس از بررسی این دیدگاه ها به این نتیجه خواهیم رسید که در این موضوعات، اختلاف مبنایی بین «آموزه های دین» به ویژه «دین اسلام» با آموزه های فلسفه وجود ندارد.
مقام تفکر و شهود در گلشن راز و سوتره های مهایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۵
209 - 229
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، پس از بیان گزارشی اجمالی در باب ویژگی و مندرجات گلشن راز و سوتره های مهایانه، سعی بر آن است که به پرسش های اساسی در باب تفکر و مسائل مربوط به آن پاسخ داده شود. این مقاله مشتمل بر سه بخش است: در بخش اول از چیستی تفکر در گلشن راز و سوتره های مهایانه سخن رفته است. در بخش دوم از مراتب مختلف تفکر سخن به میان آمده است. در بخش سوم گفته شده که گلشن راز و سوتره های مهایانه، هرچند متعلّق به دوسنت متفاوت اند، اما، در آن دو، تفکر شهودی بسیار والاتر از تفکر عقلی است؛ زیرا آدمی باشهود می تواند دل خود را از آلایش های جهان دنیوی پاک کند، در حالی که با تفکر عقلی قابلیّت حصول شناخت تمام حقایق و رهایی از عناصر رنج آلود را ندارد. بر این اساس گلشنرازو سوتره های مهایانه، هر دو، آشکارا، آدمی را در مسیر معرفت شهودی فرامی خوانند؛ زیرا بنابر آن دو، این ساحت والاتر از تفکر، عین وصول است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که در روش شناسی عرفان مقایسه ای، میزان سازگاری نظام های عرفانی در طرح مسأله معرفت شناسی بسیار زیاد است.
سازگاری نظریه تکامل با آموزه های دینی؛ نظریه تکامل خدا بنیاد الوین پلنتینگا و نقدهای ملحدانه دنیل دنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال بیستم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
179 - 202
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر مفاد و معنای مورد نظر پلنتینگا از نظریه تکامل که ما نام آن را «تکامل خدابنیاد» نهادیم -بر اساس مبانی و پیش زمینه معرفت شناسانه اصلاح شده که یکی از نمونه های نظریه علم دینی اوست - بحث و بررسی می کنیم و سپس نقدهای دنت- به عنوان یک نیودارونیسم ملحد - بر نظریه «تکامل خدابنیاد» پلنتینگا مورد جرح و تعدیل قرار می دهیم و در نهایت، ارزیابی از آرای دو فیلسوف با داوری نگارنده بعمل می آید تا به جمع بندی و نتیجه گیری نهایی برسیم. برای توضیح مختصر این دو دیدگاه بایستی گفت از نظر پلنتینگا تکامل و خلقت گرایی مفاهیم فرهنگی هستند که به عنوان نشانگرهای ایدیولوژیک عمل می کنند. در نقطه مقابل، دنت برای درک تکامل، یک دیدگاه منحصراً سکولار و یا بی خدایی را تأیید می کند، از نظر دنت ایده داروین در نظریه تکامل خطرناک است و همانند اسید کیهانی است که مفاهیم خدا و دین و متعاقباً «نظریه خلقت گرایی» را در خود ذوب می کند، ولی پلنتینگا برای دفاع از نظریه اش معتقد است، ستون الهی از زیست شناسی تکاملی وجود دارد که برای بحث های معاصر در رابطه بین زیست شناسی، فلسفه و الهیات اهمیت دارد.
خره کیانی بالاترین مقام معنوی در حکمت اشراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۳
27 - 46
حوزههای تخصصی:
اصطلاح «خره کیانی» که در متون شیخ اشراق به کار رفته است، یکی از اصطلاحات قدیم ایرانی و برگرفته از متون زرتشتی است. در این مقاله با بررسی معنای لغوی و اصطلاحی آن در متون زرتشتی و آثار دوران اسلامی، خصوصیات آن مورد بررسی قرار گرفته است. خره کیانی موهبتی الهی و یکی از انواع فره به شمار می آید که تنها به انسان های کامل افاضه می شود. در فرهنگ اسلامی این اصطلاح را معادل سلطان، سکینه و نور طامس دانسته اند. در این مقاله با بررسی خصوصیات خره کیانی و نقد و بررسی نظریات مختلف در مورد آن، نشان داده شده است که بهترین معادل برای «خره کیانی»، مقام ولایت در فرهنگ اسلامی است و کسی که دارای چنین موهبتی است، قطب عالم امکان و خلیفه خداوند بر زمین است که به برترین مقام معنوی نایل گردیده است. بر این اساس انسان کامل در حکمت اشراقی همان انسان فرهمند است که به خره کیانی دست یافته است.
لوازم نظریه اعتباریات در حوزه حکمت مدنی و صلح جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
45 - 70
حوزههای تخصصی:
گو این که علامه طباطبایی نظریه اعتباریات را نخست با این هدف طراحی نمود که از هویت عقلانی بخشی از دانش بشر دفاع نموده و تثبیت نماید که دانش بشر یکسره منبعث از نحوه معیشت او نیست. ولی این نظریه به سرعت آثارش را در قلمرو فلسفه اخلاق نشان داد. و اخیرا تلاشهایی برای تأسیس فلسفه فرهنگ با اتکا بر ظرفیت های نظریه اعتبارات به عمل آمده است. اما این مقاله به خوانش نظریه اعتباریات از منظر حکمت مدنی پرداخته است. و بر آنست که نظریه مذکور میتواند همچون مبنایی نظری، به تقویت حکمت مدنی (فلسفه سیاسی) حکیمان ما بیانجامد و زمینه ساز نظریه ای عمیق در حوزه همزیستی جوامع و صلح جهانی گردد. نظریه مذکور با اعتباری خواندن اخلاق، فرهنگ و زبان دین، مبنای مهمی را برای کاستن از کشمکشهای فرهنگی و مناقشات مذهبی پایه گذاری می کند. در این مطالعه صلح و همزیستی جهانی نه بعنوان توصیه و موعظه اخلاقی؛ بلکه بعنوان یک ضرورت برآمده از ژرفای معرفت شناسی، فلسفه اخلاق و حکمت مدنی، مطالعه می شود.
معانی «موجود» در وجودشناسی ارسطو و تحول آن نزد حکمای مشا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«وجود» نخستین پایه هرگونه آگاهی و لاجرم به طریق اولی، متعلق مابعدالطبیعه قرار گرفته است. ارسطو در مواضع مختلف کتاب مابعدالطبیعه درباب «موجود چونان موجود»(to on) سخن گفته و بیان می دارد «موجود دارای معانی بسیار است.» او بیش از آنکه در آن کتاب از واژه «وجود» استفاده کرده باشد از «موجود» نام می برد و در کتاب هفتم می گوید «آنچه از دیرباز مایه سرگشتگی بوده این است که «موجود» چیست؟» پرسش دیرین در ساحت مابعدالطبیعه این بوده است که براستی «موجود» نزد ارسطو چه معنایی دارد؟ و معانی وجود چه تأثیری بر نظام مابعدالطبیعی ارسطو گذاشته است؟ آیا این معانی به یکدیگر قابل تحویل هستند یا خیر؟ درباره اینکه معانی «موجود» نزد ارسطو به چند گونه است، نزد مفسران اختلاف نظر وجود دارد؛ کسانی مانند توماس آکوئینی «معانی پنجگانه»، فارابی «معانی سه گانه» و ابن سینا نیز «معانی پنجگانه» را برای آن لحاظ می کنند. در این نوشتار ضمن بررسی دیدگاه ارسطو براساس مابعدالطبیعه و نگاهی به دیدگاه توماس آکوئینی، چهار معنا برای «موجود» نزد ارسطو بیان می کنیم (موجود بالعرض، موجود به معنای صدق، موجود بالقوه و موجود بالفعل، موجود به معنای مقولات) و در ادامه به سرگذشت معنای «وجود» نزد حکمای مشا، بویژه فارابی و ابن سینا خواهیم پرداخت برحسب مبانی فلسفی شان معانی چندگانه ای لحاظ کرده که با معانی «موجود» نزد ارسطو بسیار متفاوت است.
فهم رابطه خدا با عالم از روی مَثَل در حکمت اسلامی با تأکید بر دیدگاه صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و سوم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۹۰
119 - 144
حوزههای تخصصی:
اینکه خداوند و شئونِ او شبیه چیست، از مهم ترین پرسش های مطرح در حوزه کلام، فلسفه دین، حکمت و عرفان است؛ از طرفی دیگر طبقِ آموزه های منطقی و فلسفی، تمثیل یا تشبیه افاده یقین نمی کند؛ لذا در فلسفه چندان جایگاهی برای طرح در خلالِ مباحث ندارد؛ اما حکمای اسلامی درعمل بسیار از تمثیل استفاده برده اند؛ به طوری که نوعی روشِ تفکرِ فلسفیِ خاص این فلسفه را القا می کند. به اعتقاد این مقاله در منظری کلی دو نوع تمثیل در منابعِ معرفتیِ حکمایِ اسلامی قابلِ تشخیص است که می توان یکی را «مِثل» و دیگری را «مَثَل (= مِثال)» نامید. تمثیل در معنای «مِثل»، تشبیهی در عرض و تمثیل در معنای «مَثَل» تشبیهی در طول است. بینِ دو تشبیه عرضی هیچ حملی - جز از جهتِ وجه تشبیه وجود ندارد؛ اما در تشبیه طولی بنا بر تطابقِ عوالم و درنتیجه از جهات مختلف حملِ حقیقت و رقیقت حاکم است. تمثیلِ طولی در آنِ واحد از هم ویژگیِ تشبیه برخوردار است و هم تنزیه. توجه به این نوع تمایز می تواند ما را در فهمِ بهتر مباحثِ حکمی نظیرِ حقیقتِ رابطه «نور مجرد» و «نور مادی»، فهم بخشِ اعظمی از مباحثِ دینی و حلِ بسیاری از معضلاتِ معرفتی یاری برساند.
اخلاقی زیستن و بیگانگی؛ نقدی بر تقریر ریلتون از پیامدنگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال بیستم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۷۸)
121 - 142
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های پیشِ روی اخلاق، در دهه های اخیر، ادعای عدم سازگاری اخلاق با اموری است که از جمله مهمترین عواملِ سازنده سعادت انسان اند. ادعا شده است که گاه تبعیت از نظریه های اخلاقی شخص را با بعضی از امور بسیار ارزشمند زندگی او، از جمله عواطف و تعهدات شخصی اش و نیز از دیگر انسان ها بیگانه می سازد. ریلتون در مقاله «بیگانگی، پیامدنگری و اقتضائات اخلاقی بودن» سعی می کند که از جانب دیدگاه پیامدنگری به این ایراد پاسخ گوید. او، به این منظور، تقریری از پیامدنگری را، تحت عنوان «پیامدنگری سنجیده کارانه»، مطرح می سازد که در نظر او، از اقتضاء بیگانگی می رهد. این مقاله، پس از توضیح تقریر ریلتون از پیامدنگری، به نقد تدبیری می پردازد که او از طریقِ طرحِ این تقریر برای حل معضل بیگانگی اندیشیده است و ضمن نشان دادن بعضی تعارضات در دیدگاه پیشنهاد شده، آن را به عنوان نوعی متمایز نمی پذیرد. توفیق تقریر مذکور در حلّ مشکل بیگانگی را نیز با مشکلاتی مواجه می بیند که به عدول از دیدگاه پیامدنگرانه می انجامد.
میراث کانت در تجربه دینی شلایرماخر و نقدی بر تفاسیر موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث تجربه دینی در میان اندیشمندان مدرن ابتدائاً با طرح احساس وابستگی مطلق از سوی شلایرماخر آغاز شد. چنان که هدف از بحث تجربه دینی در فلسفه دین تحلیلی معاصر ارائه برهانی تجربی برای اثبات وجود خداوند است، بسیاری از پژوهشگران انتظار داشته اند احساس وابستگی مطلق شلایرماخر نیز در خدمت همین هدف متافیزیکی یا هستی خداشناختی بوده باشد. آیا این انتظار و تفاسیر حاصل از آن با آنچه خود شلایرماخر گفته است همخوانی دارد؟ برای روشن سازی این مطلب از روشی تاریخی و هرمنوتیکی در این مطالعه استفاده کرده ایم. کاربرد روش تاریخی ما را به تأثیرپذیری شلایرماخر از کانت رهنمون می شود، به طوری که خواهیم دید اکثر مفاهیم مورد استفاده او عملاً مفاهیم کانتی هستند. کاربست روش هرمنوتیکی نیز به ما امکان می دهد تا احساس وابستگی مطلق را در پرتو الهیات شلایرماخر به مثابه یک کل و همچنین مفهوم دین نزد کانت را در نظام فلسفی کانت به مثابه یک کل مورد توجه قرار دهیم. در پرتو به کارگیری این روش ها، معلوم می شود که تفسیر هستی خداشناختی از تجربه دینی نزد شلایرماخر یا همان احساس وابستگی مطلق تفسیر قابل قبولی از متن گفته های شلایرماخر نیست. او صرفاً توصیفی از خود آگاهی ارائه کرده که به مثابه توصیف امکان تبدیل شدن به برهانی برای اثبات وجود خدا را ندارد.
On the Entanglement of Universals-Theory and Christian Faith in the Modern Theological Discourse of Karl Barth(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۴
185 - 201
حوزههای تخصصی:
The philosophical investigations into universals was entangled with the combination of a certain Christian faith and Ontology, especially in ancient and medieval times. That is, God’s creative activity provided us with the ontological presumption which enabled universals to be predicated, be perceived and be thought about. Times then have changed, and “the modern turn” in Philosophy tends to resolve universals into concepts or linguistic phenomenon, which resulted that its certain Christian ontology no longer dominates the discourse on universals. On the contrary to this philosophical tendency, modern theological discussions try to learn the development of philosophical investigations into universals, and to tackle the theological problems provoked by the modern natural science. Especially Karl Barth’s use of Universals-theory would obtain the assessment of “revolution in content” in the Church history, which, in previous studies, was yet entangled with the ambiguous word “…in motion…” and with the unclear argument “…understand true human nature from the nature of this one particular man Jesus Christ…” The present article will attempt to clarify this Barth’s practical use of Universals-theory by referring to philosophical arguments, then proving Barth’s intention and the difficulty of his complicated argument that Jesus Christ was one exemplar and in the same time was also the model, which is inconsistent with the basis of Universals-theory. It resulted that this Barth’s attempt will provide us with the possibility today of Universals-theory especially in the field of Religion.
بررسی نظریه شیخ اشراق درباره اراده الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و سوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۸۹
205 - 230
حوزههای تخصصی:
صفت اراده خداوند یکی از مباحث بسیار دشوار و پیچیده در فلسفه و کلام اسلامی است. فلاسفه مسلمان معمولاً اراده الهی را به علم، حب و مانند آن ارجاع داده اند. در این مقاله نظریه شیخ اشراق درباره اراده خداوند بررسی شده است. مطالب شیخ اشراق درباره اراده الهی در بادی امر ناهماهنگ به نظر می آید. ایشان در موارد زیادی بر نفی اراده از واجب تعالی استدلال کرده و در مواردی نیز آن را پذیرفته است. از مجموع مطالب ایشان چهار استدلال بر محال بودن اراده در واجب تعالی استفاده می شود. غنی مطلق بودن واجب الوجود، ذاتی بودن افعال باری تعالی، دوام فعل خدای متعال و تلازم اراده با غرض ورزی محورهای اصلی ادله شیخ است؛ البته شیخ اشراق در مواردی نیز اشارات یا تصریحاتی بر پذیرش اراده واجب تعالی دارد که پس از بررسی دقیق معلوم می شود همه آنها یا ضعف دلالی دارند یا ضعف سندی؛ بنابراین جمع بندی عبارات شیخ اشراق ما را به نظریه نفی اراده در واجب تعالی منتهی می کند. مهم ترین اشکال نظریه شیخ اشراق عدم توجه به متون دینی به ویژه قرآن است که صفت اراده را بارها به خداوند نسبت می دهد.
الهیات سلبی در اندیشه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
585 - 605
حوزههای تخصصی:
در این مقالهاللهیات سلبی در ابعاد وجودشناختی، معرفت شناختی و زبان شناختی در اندیشه ابن سینا با توجه به دلایلی چون تباین خالق و مخلوق، تأکید بر وحدت و بساطت حقیقی ذات خدای متعال، مثل و شبیه نداشتن، همچنین حد و ماهیت نداشتن او، اطلاق و عدم تناهی، ناتوانی انسان در احاطه بر خدای متعال، تعالی و فوق عقل بودن خدا، نقص معرفت معلول نسبت به علت، محدودیت قوای ادراکی بشر بررسی شده است. با بررسی نظاماللهیاتی ابن سینا به این تبیین می رسیم که در وجودشناسی سینوی وجود شکاف عظیمی بین وجود مطلق یعنی خدا و دیگر مخلوقات تأکید می شود. او علت مخلوقات است، اما شباهت نوعی با آنها ندارد و در بعد معرفت شناختی امکان معرفت ایجابی مطابق با واقع را برای انسان نفی کرده است. در ساحت زبان شناختی نیز دلایلاللهیات سلبی مبتنی بر بعد وجودی و معرفتی این دیدگاه است .طبیعتاً آنچه ناشناختنی و نایافتنی است، بیان شدنی هم نیست.