مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۱۰.
براهین اثبات وجود خدا
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۴۱
حوزه های تخصصی:
نوشتاری که پیش رو دارید به بررسی یکی از براهین پرسابقه اثبات وجود خداوند در تاریخ فلسفه غرب میپردازد که با عنوان «برهان وجودی» معروف بوده و از زمان کانت به این نام موسوم شده است. در این نوشتار به سابقه تاریخی این برهان در فلسفه مسیحی پرداخته شده و وجود و تقریرهای گوناگون برهان اشاره شده و به تفصیل به بیان دو تقریر آنسلم از برهان توجه شده است . آنسلم در تقریر اول از تصور خدا بهعنوان بزرگترین موجود ممکن قابل تصور به اثبات وجود خدا میپردازد و در تقریر دوم به وجوب وجود آن تأکید میکند. ما در این مقاله به نقطه نظرات فلسفه درباره وجود یک یا دو نوع تقریر از برهان وجودی توجه کرده و دو تقریر را پذیرفتهایم. در طول پیدایش و تکوین، این برهان مورد انتقاد فراوانی واقع شده است که از زمان خود آنسلم با گونیلو شروع و با توماس آکوئینی و کانت ادامه یافته و هنوز مورد بحث افرادی نظیر جان هیگ و دیگران نیز قرار گرفته است. جوهر این نقدها این است که از صرف تصور چیزی، نمیتوان به وجود عینی آن راه یافت. ما نتیجهگیری کردهایم که شارحان و پذیرندگان، هر چقدر تلاش کردهاند نتوانستهاند مشکلات برهان را بر طرف نمایند و آن چیزی جز، خلط میان مفهوم، مصداق و انتظار آثار وجود خارجی از وجود ذهنی و نیز خلط مرز منطق مابعدالطبیعه است.
مسأله اثبات وجود خدا از دیدگاه آنسلم، آکونیاس، هیوم و کانت
منبع:
علامه ۱۳۸۵ شماره ۱۰
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی اولیه (قرون 5-11)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی متاخر (قرون 14 و 15)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تأملّى در برهان صدیقین به تقریر علامه طباطبایى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
علاّ مه سید محمدحسین طباطبایى در حاشیه اسفار, تقریرى از برهان صدیقین ارائه داده است که معمولاً ادعا مى شود این تقریر علامه, استدلال جدیدى است که وجود خداوند را بدون به کارگیرى اصول فلسفى به اثبات مى رساند, و از این رو مى توان آن را مصداق کامل (برهان صدیقین) دانست. در این نوشتار نشان مى دهیم که برهان علامه طباطبایى گرچه تقریرى جدید و ابداعى است, امّا با اشکالات قابل توجهى روبرو است, به گونه اى که براى بر طرف کردن آنها, به ناچار باید دست کم سه پیش فرض فلسفى را پذیرفت و بدان اذعان نمود. بر این اساس, به هیچ روى نمى توان برهان علامه را بى نیاز از اصول فلسفى دانست, و مهم تر این که برخى از آن پیش فرض ها کاملاً مناقشه آمیز هستند.
باز هم برهان صدیقین علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
به باور برخی، برهانی که علامة طباطبایی در حاشیة اسفار برای اثبات وجود خداوند مطرح کرده است، بر هیچ اصل یا مسئلة فلسفی مبتنی نیست. در این نوشتار نشان می دهیم که این گفته نادرست است و برهان علامه، بدون بهره گیری از دو نظریة فلسفی، یعنی نظریة حداکثری مطابقت با عالم وجود و نظریة تعمیم یافتة وحدت شخصی وجود به سرانجام مطلوب نمی رسد. نوشتار حاضر به شرح و بسط برخی نکات مطرح شده در مقالة پیشین نگارنده با نام «تأملی در برهان صدیقین به تقریر علامة طباطبایی[1]»، می پردازد و تلاش دارد به انتقاداتی که بر آن مقاله ایراد شده است، پاسخ گوید.
بررسی و نقد براهین عدل الاهی از دیدگاه محمدحسین طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نگاه محمدحسین طباطبایی، حقیقت عدل همان مساوات و موازنه بین امور است، به طوری که هر چیزی در جایگاهی که استحقاق آن را دارد، یعنی در جایگاه شایسته اش، قرار گیرد. ایشان عدل را مساوق و ملازم با حسن می دانند و از طرفی در تفسیر المیزان افعال الاهی را مبتنی بر حسن و قبح عقلی قرار داده اند. پس از نگاه ایشان اوامر و نواهی الاهی مبتنی بر عدل نیز هست. برای اثبات عدل الاهی در کتب فلسفی و کلامی به براهین عقلی و نقلی متعددی تمسک شده که در این مقاله می کوشیم به بررسی برخی از براهین عدل الاهی بپردازیم، که از نظر طباطبایی می توان در جهت اثبات عدل الاهی از آنها بهره جست؛ براهینی از قبیل واجب الوجود بالذات بودن خداوند، برهان صدیقین، و برهان عنایت
دفاع از براهین کلاسیک اثبات خدا بر مبنای طرح ماهیت اصلاح شدة برهان جورج ماورودس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جورج ماورودس، فیلسوف دین و معرفت شناس اصلاح شده، تلقی جدیدی از برهان ارائه می کند که با کمک آن می توان نگاهی جدید به برهان های سنتی اثبات وجود خدا داشت. او در ماهیت برهان با افزودن دو شرط «قطعیت» و «قانع کنندگی» بر دو شرط سابق «اعتبار» و «صحت»، برهان را یک مفهوم ترکیبی یا دوبعدی تلقی می کند که متشکل از دو عنصر عینی (اعتبار و صحت) و دو عنصر ذهنی (قطعیت و قانع کنندگی) است. با فرض این توصیف از ماهیت برهان، به نظر می رسد می توان اختلاف نظر گسترده میان طرف داران و منتقدان برهان های اثبات خدا را اولاً دریافت و ثانیاً با در نظر گرفتن عناصر ذهنی در برهان، از برخی از روایت های محکم و استوار این برهان ها جانب داری کرد.
مبانی معرفت شناختی نقد هیوم بر براهین خداشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آن چه هیوم در باب گزاره های دینی بیان کرده، بر مبنای معرفت شناسی اوست. وی با هدف خدشه دار کردن الهیات طبیعی، آراء نقادانه اش نسبت به این گزاره ها را ارایه و بر مبنای تجربه گرایی اش، مدعیات الهیات طبیعی را خارج از محدوده معرفت بشری معرفی می کند. بر همین اساس، این جستار شامل سه بخش اصلی است، که به ترتیب به تأثیر آراء معرفتی هیوم بر نقدهای او به برهان هستی شناختی، برهان جهان شناختی و برهان نظم می پردازد. در این پژوهش، تجربه گرایی هیوم و همچنین نظرات او در باب براهین اثبات وجود خدا مورد نقادی قرار نمی گیرند؛ چراکه این مباحث هریک خود مجالی جداگانه می طلبند، و ضمناً، با هدف اصلی مقاله حاضر، یعنی درک تأثیر معرفت شناسی هیوم بر آراء او در باب براهین اثبات وجود خدا، نیز مستقیماً مرتبط نیست. اما اگر کسی خواهان نقد آراء هیوم در باب آن براهین باشد، می تواند از ماحصل این مقاله که نشان دهنده تأثیر حداکثری تجربه گرایی هیوم است، استفاده کند و با به چالش کشیدن آن مبانی معرفتی، این نقدها را هم متزلزل نماید.
بررسی استدلال جهان شناختی جدید بر مبنای جهان های ممکن و اصل جهت کافی حداقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۳
11 - 42
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین براهین اثبات وجود خداوند، استدلال جهان شناختی ست. تقریر های سنتی استدلال جهان شناختی، که مبتنی بر اصل علیّت و اصل جهت کافی است، همواره چالش های فراوانی را پیش روی خود داشته است. از این رو، این برهان در طول تاریخ خود، همواره در حال تطوّر و بازنگری بوده است. یکی از تقریرهای معاصر از این استدلال، که برای رهایی از این چالش ها صورت بندی شده است، «استدلال جهان شناختی جدید» است. این تقریر تلاش دارد با بهره از نظریه های جهان های ممکن، مفاهیم وجهی و اصل جهت کافی حداقلی، تقریری متفاوت و منطقی از استدلال جهان شناختی ارائه دهد. بر اساس این تقریر جدید از استدلال جهانشناختی، بدون نیاز به اصل جهت کافی حداکثری و بدون نیاز به اصل علیّت، وجود خداوند برای جهان هستی اثبات می شود، در نتیجه بسیاری از نقدهای سنتی، بر این استدلال وارد نخواهد بود. در این مقاله ابتدا به تبیین اصطلاحات فنی این استدلال خواهیم پرداخت و سپس صورت بندی استدلال را توضیح داده و در انتها برخی از مهم ترین نقدها به این استدلال را مطرح خواهیم کرد.
بررسی برهان اجماع عام برای اثبات وجود خدا بر اساس تقریر لیندا زاگزبسکی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و هفتم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
83 - 114
حوزه های تخصصی:
برهان اجماع عام از جمله برهان های اثبات وجود خدا است. در این برهان باور عمومی به وجود خدا دلیلی برای وجود اوست. اگرچه این برهان به اندازه برهان های دیگر مورد توجه فیلسوفان قرار نگرفته، ولی با این حال همیشه مورد بحث، بررسی، اصلاح و تعدیل بوده است. در چند دهه اخیر با مطرح شدن بحث های جدید در معرفت شناسی، لیندا زاگزبسکی، معرفت شناس و فیلسوف دین معاصر، تقریر جدیدی از این برهان ارائه داده است. او معتقد است که تقریر سنتی این برهان که بر اساس استنتاج بهترین تبیین صورت بندی شده دارای اشکال است و تبیین های رقیب، مثل تبیین روان شناسانه و جامعه شناسانه نیز معقول به نظر می رسند. زاگزبسکی برهان اجماع عام بر وجود خدا را بر اساس بحث های خود در معرفت شناسی اعتماد صورت بندی می کند. او با نقد خودمداری معرفتی معتقد است اعتماد معرفتی به قوای معرفتی خویشتن ما را ملزم می کند که به قوای معرفتی دیگران نیز اعتماد داشته باشیم؛ بنابراین این واقعیت که دیگران به خدا باور دارند، یک دلیل فی بادی النظر برای باور به وجود خداوند است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی نشان خواهیم داد که تقریر زاگزبسکی مشکلات تقریرهای پیشین را ندارد و با وجود مشکلاتی که دارد، از جهاتی از تقریرهای سنتی موفق تر خواهد بود.