مهدی ملک ثابت

مهدی ملک ثابت

مدرک تحصیلی: عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه یزد

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۹ مورد.
۱.

شیخ احمد جام و افسانه کرامات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تصوف کرامات احمد جام مقامات ژنده پیل سدیدالدین غزنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۶۳ تعداد دانلود : ۲۶۴۹
شیخ احمد جام ازجمله عارفانی است که پیوند شخصیت و زندگی وی با کرامات سبب شده است که چهره حقیقی و اندیشه وی در لایه هایی از خرافات و هاله ای از ابهام باقی بماند. علاوه بر این، کرامات منسوب به او موجب نوعی تناقض شخصیتی و اندیشه ای در وجودش شده است، چنان که فاصله شیخِ جامِ تصویرشده در مقامات ژنده پیل تا شیخِ پدیدارشده در آیینه آثار او، همان فاصله افسانه تا حقیقت است. این معماها و تناقضات در قلمرو شخصیت و اندیشه شیخ، وی را به یکی از بحثانگیزترین چهره های تاریخ عرفان و تصوف مبدل کرده است. در این مقاله ابتدا با ذکر مقدماتی در تعریف کرامات و اثبات آن، به سیر کرامت سازی برای مشایخ صوفیه، از جمله شیخ احمد جام، پرداخته ایم. سپس با ارائه دلایل و شواهدی، ضمن نشان دادن برخی از کرامات شگفت آور مقامات ژنده پیل و بررسی صحت و سقم آنها کوشیده ایم به شخصیت و اندیشه های اصیل و غیر افسانه ای شیخ جام بیشتر نزدیک شویم.
۲.

الگوی بررسی زبان حماسی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات حماسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد نو
تعداد بازدید : ۳۸۱۸ تعداد دانلود : ۱۳۵۲
یکی از موضوعات نقد جدید، بررسی زبان در آثار ادبی است. الگوی بررسی زبان حماسی، چگونگی زبان شعر حماسی را در سطوح گوناگونِ آوایی و موسیقایی، واژگانی و نحوی، بلاغی و ادبی، محتوایی و درون مایه ای بررسی می کند تا چگونگی تجلّی نوع ادبی حماسه در زبان را کشف و توصیف کند. به همین منظور نگارنده در این مقاله، با استفاده از نظریات نقد جدید، به ویژه صورت گرایی و بر اساس زبان حماسی معیار (شاهنامة فردوسی) یک الگو برای بررسی زبان حماسی در سطوح گوناگون، طراحی نموده است و در هر سطح، شاخص های لازم را تبیین کرده و سپس چگونگی ظهور آن شاخص ها در زبان حماسی را، با بیان شواهدی از متون حماسی، به ویژه شاهنامة فردوسی نشان داده است تا بر اساس آن بتوان اولاً به ویژگی های زبان حماسی دست یافت و ثانیاً این شاخص ها را در متون حماسی منظوم آزمود و به میزان موفقیّت یا عدم موفقیّت شاعران حماسه سرای پس از فردوسی، در به کارگیری زبان حماسی پی برد. بر اساس همین الگو و در این مقاله مشخص شده است که مثلاً باذل مشهدی، به عنوان یکی از مقلدان زبان حماسی معیار، در استفاده از زبان حماسی موفقیّت چشمگیری کسب نکرده است و در برخی از وجوه زبان حماسی از جمله انواع موسیقی شعر حماسی، ترکیب سازی، جزالت شعر حماسی و تصویرسازی دچار ضعف و کاستی است.
۳.

تقابل آرای شمس و مولوی در باب حلّاج(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی شمس تبریزی مقالات شمس حلاج آثار مولوی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات عرفا و صوفیه
تعداد بازدید : ۳۵۸۱ تعداد دانلود : ۱۴۱۶
تأثیر عمیق و همه جانبه شمس تبریزی بر وجود مولوی بر هیچ کس پوشیده نیست تا آنجا که تعدادی از مولوی پژوهانِ بنام، آثار مولوی را انعکاسی از اندیشه های شمس دانسته اند و مثنوی مولوی را شرحی از انعام شمس خوانده اند. انقلاب روحی پدید آمده در مولوی و تأثیر آموزه های شمس در تفکّرات او در زمینه های عرفانی، فلسفی، کلامی و... به اثبات رسیده است. با وجود این، در مواردی بسیار نادر، اختلافاتی میان آراء این پیر و مرید پرآوازه دیده می شود که تاکنون از دیدگاه محقّقان پوشیده مانده است. یکی از این موارد، اختلاف دیدگاه های آنها درباره شخصیت حلّاج است که از محوری ترین شخصیت های عرفان اسلامی به شمار می رود. در پژوهش حاضر، ابتدا دیدگاه های شمس تبریزی درباره حلّاج را که به صورت بسیار پراکنده در مقالات او وجود دارند، گردآوری و طبقه بندی کرده ایم. سپس، آنها را با آراء مولوی در آثار مختلف او مقایسه نموده، نشان داده ایم که اختلاف نظرهای اساسی میان آرای شمس و مولوی در مورد حلّاج، شخصیت و جایگاه او وجود دارد که در حوزه عرفان اسلامی بسیار قابل تأمل است. به عنوان نمونه شمس در سخنان خود اناالحق گویی حلّاج را مورد انتقاد قرار داده و معتقد است که حلّاج هنوز به مراتب عالی سلوک و اتصال به حق دست نیافته، عالم روح را بتمامی درک نکرده، در سکر ناتمام بوده و سخنانش بوی انانیت می دهد. این در حالی است که مولوی، مرید بلامنازع شمس، به دفاع از شخصیت حلّاج پرداخته و بر این باور است که او به مقام فنای فی الله و اتصال به حق رسیده است و انالحق او نه تنها ناشی از انانیت نبوده؛ بلکه تواضعی بزرگ در برابر حق محسوب می شود. علاوه بر این، مولوی در آثار مختلف خود، در صدد تأویل و توجیه اناالحق گویی حلّاج بوده و آن را رمزی از رموز الهی می داند، در حالی که شمس، آن را سخنی رسوا و بی تأویل نامیده است. در این مقاله بر آنیم تا علاوه بر بیان و بررسی این اختلاف دیدگاه ها، پاسخی مناسب برای این اختلاف نظر میان شمس و مولوی بیابیم.
۴.

نوع ادبی مناجاتهای منظوم فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۹۱ تعداد دانلود : ۱۶۹۲
امروزه ناقدان ادب ، شعر را به چهار نوع اصلی تقسیم می کنند که عبارت است از : 1-شعرحماسی 2- شعر نیمایی 3- شعر غنایی 4- شعر تعلیمی . برای تعیین نوع ادبی مناجات به تعریف آن ، توجه می کنیم که عبارت است از : " راز و نیاز بنده و بیان عجز و نیاز او به پیشگاه خداوند که با صفای قلب و رقت احساس ، انجام می شود ". از آنجا که از راز و نیاز با خداوند ، مایه های قوی احساسی و عاطفی وجود دارد ، ماهیت مناجات از دیدگاه انواع ادبی " غنایی" است ؛ اما با توجه به آنکه مناجاتهای منظوم فارسی بیشتر با نوعی آموزش ، همراه است ، آن را غنایی – تعلیمی می نامند . عواطف حاکم بر مناجات های فارسی ، همان احساس عجز و نیاز در برابر خداوند و امید به عفو و رحمت اوست .
۵.

بررسی نیایش های عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۴۸
بنا به اعتقاد عطار نیشابوری، دعوت خداوند بزرگ برای دعا و نیایش، افتخاری بزرگ از برای نوع بشر است و حتی در این راه، شور و شوق دعا کردن را نیز خود خداوند در آدمیان ایجاد می کند و برای انجام آن توفیق می دهد. دورنمایه نیایشهای عطار، ستایش خداوند بزرگ، عجز و عشق او نسبت به خدا و بیان درخواستهاست. مهمترین دعا و خواسته وی، سلامت نفس و سعادت آخرت است. از مجموع نیایش های عطار آشکار می گردد او مومنی است با اعتقاد راستین که در سیر و سلوک عارفانه پای از جاده شریعت بیرون ننهاده و در تصوف جانب اعتدال را اختیار کرده است.
۶.

بررسی مطلع در غزل های نظیره وار دوره بازگشت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سعدی حافظ دوره بازگشت ادبی نظیره سرایی مطلع غزل سرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۸۶
در دوره بازگشت ادبی، شاعران به پیروی از شیوه شاعران سبک خراسانی و عراقی پرداختند و در این میان، غزل سرایان دوره بازگشت، پیروی از غزل های سعدی و حافظ را مد نظر قرار دادند و غزل های نظیره وار خویش را به وجود آوردند. در غزل های مزبور «مطلع» از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا غالب شاعران دوره بازگشت با توجه به بیت اول غزل های سعدی و حافظ که در عین حال تعیین کننده قافیه و ردیف و وزن غزل نظیره وار بود به سرودن غزل پرداختند. در مطلع غزل های سعدی و حافظ، واژگان خوش آهنگ که در عین حال از شایستگی و خوشایندی لازم برای ورود به بحث برخوردار باشد، جایگاه ویژه ای دارد. همچنین عناصر بلاغی، از جمله تاکید و تقریر و انکار، در این گونه غزل ها دیده می شود، نیز یکی از شیوه ها برای برجسته سازی مطلع غزل، استفاده از جمله های پرسشی و عاطفی است برخی از مطلع ها نیز با شیوه ای داستانی که عنصر گفتگو در آن نقش بسزایی دارد، شروع شده اند. مقایسه مطلع غزل های ده شاعر دوره بازگشت با غزل های سرمشق آن ها می تواند میزان توانایی این شاعران را در رویارویی با سرمشق های خود، برای خواننده روشن سازد.
۷.

بررسی تخلّص در غزل های نظیره وار دوره بازگشت ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سعدی حافظ دوره بازگشت ادبی نظیره سرایی تخلص غزلسرایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات قالب های شعر کلاسیک غزل
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی بلاغت بدیع
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات سبکها و جریانهای ادبی کلاسیک دوره بازگشت
تعداد بازدید : ۲۶۴۶ تعداد دانلود : ۱۸۶۷
تخلّص در غزل، ذکر نام شعری شاعر، در پایان غزل است که بعد از دوره مغول رواج یافت، گرچه پیش از آن نیز، بعضی از شاعران، تخلّص خود را در غزل ذکر می کردند. شاعران دوره بازگشت در سرودن غزل، از سعدی و حافظ پیروی می کردند و می خواستند در هر مورد، روش استادان خود را کاملاً تقلید کنند؛ از این رو، در ذکر تخلّص غزل نیز، از این دو استاد غزل پیروی می کردند. معمولاً تخلّص در آخرین بیت غزل ذکر می شود؛ اما گاه غزلسرایان، به دلایلی، از جمله مدح و نیز آوردن تمثیل، تخلّص را در بیت ماقبل آخر ذکر کرده اند. بندرت شاعران بنا به دلایلی چون ناتمام ماندن غزل و نیز به سبب آن که نخواسته اند نام شعری خود را در کنار نام ممدوح بیاورند، تخلّص خود را ذکر نکرده اند و اغلب ضمیر «من» را جایگزین تخلّص خود ساخته اند. در این مقاله، همچنین به زاویه دید در تخلّص، ایهام در تخلّص، صفت های تخلّص و مضامینی که در کنار تخلّص می آید، پرداخته می شود. علاوه بر این در این مقاله، تخلّص در غزل های نظیره وار دوره بازگشت با تخلّص در غزل سعدی و حافظ مقایسه می گردد تا جنبه های خاص کاربرد تخلّص در غزل این دو استاد غزلپرداز مشخص شود و میزان تقلید نظیره سرایان در کاربرد تخلّص روشن گردد.
۸.

عناصر بیانی در اشعار عمعق بخارایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تشبیه عمعق بخارایی عناصر بیانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی بلاغت بیان
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات کلیات نعابیر و اصطلاحات
تعداد بازدید : ۲۴۸۶ تعداد دانلود : ۲۲۱۷
شهاب الدین عمعق بخارایی(542-440 هـ.ق)، از شاعران قرون پنجم و ششم هجری است که امیرالشعرای دربار خضرخان، از شاهان ایلک خانی، بوده است. از وی اشعار زیادی بر جای نمانده است. اما از همین مقدار اندک نیز می توان به قدرت شاعری وی پی برد و مهارت وی را در کاربرد تشبیه و استعاره و آفرینش تصاویر زنده و پویا دید. در جریان تکاملی شعر فارسی و پیدایش سبک های جدید شعری، بیشترین تغییرات در بلاغت و کمترین تغییر در نحو زبان بوده است. در میان عناصر بلاغی نیز تشبیه که از نظر اکثر علمای قدیم یونانی و ایرانی و اسلامی،جوهره ادبیات شناخته شده و زیر ساخت برخی از مهمترین ابزارهای بلاغی از جمله استعاره و تمثیل است، بیش از بقیه تحول یافته است. این تحول تابع تغییراتی است که در جهان و محیط زندگی شاعر ایجاد می شود تغییراتی از قبیل پیدایش اندیشه وجهان بینی تازه و پیشرفت علوم و تحولات سیاسی، اجتماعی و دینی که در طرز نگرش شاعر اثر می گذارد و موجب تحول در سطح ادبی شعر می گردد. بررسی عناصر بیانی در اشعار عمعق نشان می دهد که وی بیشتر به تشبیه تمایل دارد و در اشعار وی غلبه با تشبیهات حسی است اما سیر صعودی تشبیهات عقلی نیز بسیار چشمگیر است. پس از تشبیه، توجه عمعق به استعاره، مخصوصاً استعاره مصرحه مجرده است. از میان انواع کنایه، بسامد کنایه فعلی بیشتر است. عمعق به انواع مجاز مرسل نیز توجه دارد ولی کاربرد مجاز در اشعار او به گونه ای نیست که موجب تشخص و برجستگی این آرایه گردد. عمعق عناصر صور خیال خود را بیشتر از میان عناصر دینی و اشرافی برمی گزیند از این رو، نوعی تقدس و تجمل و اشرافیت در تصاویر اشعار او دیده می شود. میان تصاویر شعری عمعق با عناصر و اجزای اشعارش پیوستگی و تناسب کامل وجود دارد.
۹.

فرآیند انسجام دستوری در شعری بلند از عمعق بخارایی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۰۹
هنگامی که شاعر یا نویسنده مفهومی را در قالب واژگان و جملات می ریزد، در پی آن است تا متنی یکپارچه به دست دهد؛ متنی که آغاز آن با پایانش پیوستگی داشته باشد. این امر محقق نمی شود، مگر آن که میان عناصر سازنده متن، تناسب و پیوستگی باشد تا متن پیکرمند و تنوار شود. بدین منظور، شاعر یا نویسنده ناچار است با استفاده از عواملی که موجب انسجام (cohesion) متن می شوند، سخن خود را منسجم (cohesive) کند. از این روی، شیوه خاص شاعران و نویسندگان هر دوره در ایجاد انسجام میان عناصر متن (در اینجا قصیده)، می تواند ما را در شناخت سبک آنان، یا سبک دوره آنان یاری دهد. در بررسی فرآیند انسجام دستوری (grammatical cohesion) یک قصیده بلند عمعق بخارایی (440-542) معلوم شد که او از مجموع 562 گره انسجامی، بیشترین استفاده را به ترتیب بسامد، از ارجاع شخصی 27.40%، ادات ربط 25.62%، حذف 22.06%، ارجاع سنجشی 20.28%، جانشینی 4.62% برده است. عمعق از حذف، هم برای انسجام متن و هم برای نظم آفرینی بهره برده است. او هر بخشش قصیده را که گاهی خود می تواند شعری مستقل باشد، فقط با رشته ای باریک (بیشتر ارجاع شخصی) به صورت خطی به بخش دیگر پیوسته است.
۱۰.

تجلّیات الهی در نگاه تفسیری ابن عربی از سوره توحید و بازتاب آن در ادبِ عرفانیِ فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوره توحید تفاسیر عرفانی ابن عربی تجلیات الهی ادبیات عرفانی فارسی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی تفسیر و ترجمه قرآن
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : ۲۴۱۰ تعداد دانلود : ۲۱۷۵
مبحث تجلّی یکی از مباحث مهم در عرفان اسلامی به شمار می رود که از طریق آن چگونگی خلقت عالم مورد بحث قرار می گیرد. بر طبق این نظریّه، وجود، یکی است و آن تنها وجود حضرت حق است و همة کثرات و عوالم، در حقیقت تجلّیاتِ آن وجود حقیقی به شمار می روند. تعمّق در مبحث تجلّی، یکی از راههای دستیابی به توحید حقیقی به شمار می رود. در دین اسلام و قرآن کریم نیز، فهم درست سوره اخلاص به عنوان راهی برای درک توحید حقیقی بیان شده است. از این رو، در پژوهش حاضر به بررسی تفاسیر عرفانی ابن عربی و برخی شارحان او از این سوره، بر اساس مبحث تجلّی و سپس، میزان انعکاس و بازتاب دیدگاه های تفسیری وی در اشعار و آراء شاعرانی پرداخته شده که به نوعی از مکتب ابن عربی تأثیر پذیرفته یا از شارحان آثار او به شمار می روند. ابن عربی در تفسیر آیه نخست سوره توحید، «هو» را به مقام ذات تعبیر کرده و «الله» را نشان از مقام واحدیّت و تجلّیات اسمائی و صفاتی حق دانسته است. همین مطالب با به کارگیری عینِ اصطلاحِ خاصِ ابن عربی، در ادبیات عرفانی فارسی بازتاب یافته است. بر اساس نتایج این پژوهش، مشخص می شود که شاعران و عارفان بسیاری از دیدگاه های تفسیری ابن عربی تأثیر پذیرفته اند که از آن جمله می توان به فخرالدین عراقی، اوحدی مراغه ای، شیخ محمود شبستری، شاه نعمت الله ولی، عبدالرحمن جامی، بیدل دهلوی و صائب تبریزی اشاره کرد. دلیل این امر بسامد بالای استفاده این شاعران از اصطلاحات ویژه و خاص ابن عربی همچون، مقام ذات، احدیّت، واحدیّت و امثال آن است که این اصطلاحات را ابن عربی به منظور شرح و بسط مبحث تجلّی، مورد استفاده قرار داده است.
۱۱.

اندیشه کلامی سنایی درباره «عرش» و «استوا»(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۷۶ تعداد دانلود : ۱۱۱۱
یکی از شاخه های علوم اسلامی، که در میان مسلمانان در دوره هایی، رشد فزاینده ای داشته و ذهن بسیاری از دانشمندان اسلامی را به خود مشغول کرده، علم کلام و یا اصطلاحا فلسفه اسلامی بوده است. یکی از مباحث علم کلام، جسم پنداشتن خدا و مساله عرش و استوا است. هدف این پژوهش، پاسخ به این پرسش است که دیدگاه کلامی سنایی در این باره بویژه، عرش و استوا با دیدگاه فرقه های کلامی چه تفاوتی دارد. از این رو ضمن تعریف لغوی و اصطلاحی این دو واژه، پیشینه تاریخی آنها در بین فرق مختلف کلامی مورد و اکاوی قرار گرفته و وجود اشتراک و افتراق دیدگاه سنایی با دیگر متکلمان، بررسی شده است
۱۲.

اندیشه های دینی در اشعال فرخی یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اسلام دین اندیشه شعر معاصر فرخی یزدی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی مفاهیم دینی و مذهبی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نظم
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات سبکها و جریانهای ادبی معاصر ادبیات اجتماعی و سیاسی
تعداد بازدید : ۲۲۶۹ تعداد دانلود : ۸۴۸
فرخی یزدی دلسوخته ای است که جان و دل فدای آزادی و استقلال کرده و با روغن احساس، چراغ حریت را پر فروغ ساخته است. شاعر ستم ستیز یزدی، جان مایه های سخن خود را وامدار مردم شهری است که از دیرزمان «دارالعباده اش» خوانده اند و خو گرفته با فرهنگی است که ریشه در اسلام و ایران دارد. صاحب این قلم بر آن است در این مقاله به بنیان های دینی جاری در اشعار فرخی اشاره کند و تا آنجا که ممکن است سرچشمه های زلال آن را بازشناساند. از این رهگذر مسائلی چون خداشناسی، معاد شناسی، توجه به پیامبران و اولیای الهی، معارف قرآن و اخلاق دینی در اشعار فرخی یزدی بررسی شده است. هر چند نویسنده معتقد است اینها دغدغه های فکری فرخی نبوده که فراوان و همواره خودآگاه بر زبان و قلمش جاری شود، ولی همان اندک نیز نشان از پشتوانه های فرهنگ خودی دارد که در وجود آزادمردی چون او ریشه دوانیده و درخت اندیشه اش را باور کرده است.
۱۳.

شمس تبریزی و تاویل های عرفانی او از احادیث نبوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شمس تبریزی مقالات شمس احادیث نبوی تاویل حدیث

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۴۲ تعداد دانلود : ۱۶۴۲
شمس تبریزی برای احادیث نبوی اهمیت بسزایی قایل بوده و همان گونه که خود اشاره می کند، کمترین سخن حضرت محمد(ص) را با تمام کتاب های عالم قابل مقایسه نمی داند. او معتقد است، ورای ظاهر احادیث، معناهای باطنی عمیقی نهفته است که تنها عارفان و واصلان درگاه احدیت قادرند آن را درک کنند. او حتی گاهی قرآن و حدیث را با هم می سنجد و می گوید: قرآن را به این دلیل دوست دارد که از زبان حضرت رسول(ص) جاری شده، نه به این علت که خداوند آن را فرستاده است. او همچنین بر این باور است که در احادیث، اسرار بسیار زیادی وجود دارند که به دلایلی در قرآن مطرح نشده اند. شمس با درک عرفانی عمیقی که نسبت به سخنان حضرت رسول(ص) دارد، معانی عارفانه بدیع و شگرفی را از احادیث استخراج و عرضه می کند؛ معنی هایی که عارفان قبل از او به ندرت متوجه شده اند. در این پژوهش، ابتدا نظریات شمس در باب تاویل و تاویل حدیث را بررسی، سپس شیوه های تاویلی او را به صورتی ساختارمند طبقه بندی کرده ایم.
۱۴.

نقد زبان حماسی در خاوران نامة ابن حسام خوسفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه حماسه خاوران نامه زبان حماسی ابن حسام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۵۲ تعداد دانلود : ۹۳۲
نقد زبان حماسی در راستای تحقیقات مربوط به نقد نوعی (نقد بر اساس اصول و شاخص های انواع ادبی) است. در نقد زبان حماسی، چگونگی به کار رفتن زبان در نوع ادبی حماسه بررسی می شود، بر این اساس که بین نوع ادبی حماسه و زبان به کار رفته در آن، ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و نوع حماسی، زبان حماسی را می طلبد. در همین خصوص، «نقد زبان حماسی در خاوران نامه» موضوعی است که طیّ آن شاخص های اصلی زبان حماسی (وزن و قافیه، واژگان و ترکیبات، نحو کلام، صورخیال و محتوا) در خاوران نامه مورد بررسی قرار گرفته است. به این ترتیب که با ملاک قراردادن بخشی از این منظومه (به عنوان حجم نمونه، بر اساس الگوهای نقد زبان شعر، به ویژه الگوهای فرمالیستی) به بررسی زبان حماسی در این اثر پرداخته شده است. در این بررسی مشخص شده است که اولاً شاعر در برخی از سطوح زبان حماسی، ازجمله واژگان و نحو متأثّر از زبان فردوسی است؛ ثانیاً نوع حماسه ( دینی) و عوامل مربوط به سبک دوره و فردی سبب شده اند که زبان حماسی در این منظومه از وحدت و یکپارچگی زبان حماسی معیار برخوردار نباشد. این مقاله و نتایج آن می تواند برای کسانی که می خواهند از چگونگی زبان حماسی و تحول آن در یکی از حماسه های دینی پس از فردوسی مطلع شوند، سودمند واقع شود.
۱۵.

پژوهشی در چگونگیِ تأویلات قرآنی شمس تبریزی

کلیدواژه‌ها: تأویل قرآن کریم شمس تبریزی ادبیات عرفانی مقالات شمس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۶۰ تعداد دانلود : ۹۳۰
بی شک یکی از بزرگترین عارفان پهنه عرفان اسلامی شمس الدین محمّد تبریزی، عارف نام آور قرن هفتم هجری است که تحول بنیادینی در تفکرات مولانا جلال الدین مولوی به وجود آورد. شمس تبریزی در تنها اثر به جا مانده از خویش؛ یعنی «مقالات» نظریه های جالبی در ابواب مختلف عرفانی از خود به یادگار گذاشته است که برخی از آنها قابل توجه هستند. شمس تبریزی نظریات بدیعی دربارة تأویل و تفسیر قرآن دارد که تا کنون مورد توجه قرار نگرفته اند. شمس در ضمن تأویل های خود بطن های جدیدی را از قرآن عرضه می کند که باعث شگفتی و شیفتگی هر پژوهشگر و محقق آگاه به عرفان اسلامی می شود. همین موضوع اهمیت پرداختن به این مقوله را دو چندان می کند. این مطالب به صورت پراکنده و از هم گسیخته در «مقالات» مندرج هستند و طبقه بندی آنها نیاز به کوشش فراوان دارد. در این پژوهش ابتدا نظریات کلّی شمس دربارة تأویل، لزوم روی آوردن به آن و آشنایان به علم تأویل را بیان کرده و سپس نظریات وی در باب قرآن و تأویل آن را به صورتی ساختارمند شرح داده و به بررسی آن پرداخته ایم. علاوه بر این، تفاسیر شمس را با شش تفسیرِ عرفانیِ قبل و معاصر او مقایسه کرده و نوآوری های شمس را مشخص ساخته ایم. شمس بر این باور است که انسان کامل یا ولی اعظم در هر عصری مظهر کامل قرآن است. در اندیشه شمس قرآن دارای بطن های بی نهایت است و اعتقاد به هفت بطن و هفتاد بطن نوعی سطحی نگری است. او در تعالیم خود دانستن تأویل و تفسیر قرآن را برای هر مسلمانی لازم دانسته و حضرت رسول(ص) را به عنوان نخستین مؤول و مفسر قرآن معرفی می کند. در یک تقسیم بندی کلی می توان گفت که شمس برای تأویل و تفسیر آیات از چهار شیوه تأویلی استفاده کرده است که عبارتند از: الف) تأویل یک واژه قرآنی به یک مفهوم و یا واژه دیگر. ب) تأویل به وسیله اضافه کردن یک کلمه به آیه. ج) تأویل و تفسیر بواسطه ارائه کردن شأن نزولی خاص از آیه. د) تفاسیر توجیهی که در آنها کاربرد برخی از اصطلاحات را توجیه می کند.
۱۶.

بررسی حضور نویسنده در داستان های جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جلال آل احمد مداخله نویسنده زاویه دید شیوه روایت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۶۰ تعداد دانلود : ۱۰۳۰
جلال آل احمد (1302- 1348 ه.ش.) نویسنده ای متعهّد، آرمانگرا و عملگراست که داستان نویسی را با نگارش داستان های کوتاه از سال 1323 شروع کرد و تا پایان عمر ادامه داد. آنچه در داستان های آل احمد چشمگیر به نظر می رسد شیوه های حضور نویسنده در این آثار است که گاه شکل مداخله گرانه به خود می گیرد و گاه نیز این حضور به صورت غیر مستقیم است و در هرحال برآمده از نگرش خاص نویسنده و الزاماتی است که این نگرش بر داستان های وی اعمال می کند. داستان های بلند جلال آل احمد «سرگذشت کندوها» و «مدیر مدرسه» (1337)، «نون والقلم» (1340) و «نفرین زمین» (1346) که در دهه پایانی زندگی وی به نگارش درآمده، حاصل نگرش ویژه نویسنده به قالب داستان است. در مقاله حاضر کوشش شده است تا چگونگی حضور نویسنده و رابطه آن با این نگرش خاص و الزاماتی که موجب حضور نویسنده در این آثار گردیده است بررسی شود. حضور نویسنده در داستان های مورد نظر را می توان ناشی از تعهّد نویسنده دانست که داستان را به عنوان ابزاری برای آگاهی دادن در شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خاص در نظر گرفته و با صراحت و تکیه بر گنجینه سنتهای قصّه های ایرانی کوشیده است رسالت خود را به انجام برساند.
۱۷.

چهره ساقی در غزل شاعران عارف دوره قاجار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: ساقی فروغی بسطامی میرزاحبیب خراسانی حکیم صفای اصفهانی شعر عرفانی عصر قاجار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۱۱ تعداد دانلود : ۵۵۷
واژه «ساقی» در متون عرفانی، از معنای اولیه خود فراتر رفته و به صورت یک اصطلاح به معنی فیض رساننده ای که سالکان راه معرفت را به دریافت و کشف رموز و حقایق عرفانی نائل می سازد، مورد استفاده قرار گرفته است. در این متون، ساقی در کنار دیگر اصطلاحات عرفانی همچون شراب، جام، مستی، باده، مطرب و... به کار گرفته شده تا عمیق ترین مباحث و احوال عرفانی را با پوشیده ترین شکل ممکن برای اهل معرفت بیان نماید. تبیین و تحلیل مفهوم ساقی، می تواند در فهم دقیق متون عرفانی نقش به سزایی داشته باشد. شعر عرفانی دوره قاجار، استمرار شعر عرفانی سبک عراقی است. در این دوره، گروهی از شاعران به سرودن اشعار عرفانی تمایل نشان داده و در این زمینه طبع آزمایی کردند. فروغی بسطامی، میرزاحبیب خراسانی و حکیم صفای اصفهانی، از جمله شاعران مشهور دوره قاجارند که در اشعار خود به مضامین عرفانی توجّه داشته اند. در دیوان این شاعران، اصطلاح ساقی به عنوان شخصیّتی اصلی و تأثیرگذار، درخور تأمّل است. در این پژوهش با بررسی واژه ساقی، به تحلیل این اصطلاح عرفانی در اشعار شاعران یاد شده پرداخته ایم که حاصل این پژوهش دست یافتن به جنبه های مختلف شخصیّت ساقی در نظرگاه این سه شاعر است. وجود معانی گوناگون همچون «معشوق الهی»، «پیر»، «ساقی دینی» و «ساقی باده پیما» برای اصطلاح ساقی در دیوان این شاعران؛ اهداف حضور ساقی در شعر عرفانی و تحلیل مباحثِ مرتبط با ساقی همچون طلب از ساقی، تأثیر باده ساقی، وصف ساقی و پیمان بستن با او، از جمله یافته های این پژوهش است که می توان به آن اشاره نمود.
۱۸.

ولایت و ولی از نظرگاه شمس تبریزی و بررسی بازتاب آن در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ولایت ولی مثنوی مولوی مقالات شمس شمس الدین محمد تبریزی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه‌ تصوف و عرفان
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
تعداد بازدید : ۱۸۵۷ تعداد دانلود : ۳۲۵۵
موضوع ولایت و ولی، یکی از محوری ترین موضوعات مطرح شده در عرفان اسلامی، است که غالب عرفا درباره آن، موضوعات و مباحث گوناگونی را مطرح کرده اند. بی شک یکی از بزرگ ترین عارفان مسلمان، شمس الدین محمد تبریزی، معرفت اندیش نام آور قرن هفتم هجری است که تحول بنیادینی بر تفکرات مولانا جلال الدین مولوی نهاد و نحله جدیدی از فرهنگ عرفانی را پایه گذاری کرد. شمس تبریزی در تنها اثر به جا مانده از خویش؛ یعنی مقالات، نظریه های جالبی در ابواب مختلف عرفانی از خود به یادگار گذاشته است که هر کدام از آن ها کم نظیر و گاه بی نظیر است. کتاب مقالات شمس که مجموعه ای از منقولات پراکنده شمس تبریزی است، ساختار منظمی ندارد به همین دلیل، یافتن یک موضوع خاص از میان انبوهی از سخنان پراکنده او کاری بسیار دشوار و دیرباب است که مستلزم دقت و صرف وقت فراوان است. در این پژوهش ضمن تشریح نظریات شمس تبریزی درباره ولایت و رویکردهای وی به این موضوع، آرای وی در این مورد طبقه بندی و با آرای عارفان نامدار قبل و همعصر او مقایسه شده است. علاوه بر این تلاش شده میزان بازتاب آرای شمس تبریزی در کتاب مثنوی مولوی نشان داده شود و تأثیر آن عقاید بر مثنوی مولوی بررسی شود. شمس تبریزی، نظریات بدیع و جالبی درباره ولایت عرضه کرده که نظیر آن ها در آثار سایر عرفا و حتی در نزد مولوی یافت نمی شود. مباحث مربوط به معنای ولایت، اوصاف اولیا، پنهان بودن اولیا و راه شناخت اولیا از جمله موضوعاتی است که شمس تبریزی مطرح کرده که در این مقاله، نظریات بدیع شمس درباره این موضوعات، تبین و تشریح شده و میزان بازتاب آن ها در مثنوی نشان داده شده است.
۲۰.

بازتاب تأویلهای قرآنی مثنوی مولوی در مثنوی های سلطان ولد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تأویل های قرآنی مولوی سلطان ولد مثنوی معنوی مثنوی های سلطان ولد

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی تأثیر قرآن بر ادبیات
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق شاعران و نویسندگان فارسی زبان بر یکدیگر
تعداد بازدید : ۱۴۲۹ تعداد دانلود : ۱۰۷۹
مثنوی معنوی از آثار بزرگ عرفانی است که مولوی در این مجموعه با گفتمان قرآنی خود آموزه ها و تعالیم بسیاری را در اختیار سالکان قرار می دهد. وی در عرصه تأویل آیات قرآن نیز نظرات خاصی دارد و با ذوق عرفانی خود سعی کرده جوانب مختلف معنایی آیات قرآن را تشریح کند. اولین کسی که به تقلید از مولانا به سرودن مثنوی پرداخت و از آموزه های مثنوی معنوی بهره برد، فرزندش سلطان ولد است؛ وی اگر چه در عرصه عرفان به تجربیات جدیدی دست یافته، لیکن منظومه فکریش بسیار متأثر از بزرگان طریقه مولویه خصوصاً پدرش مولاناست. تأمل در مثنویهای سه گانه او نشان می دهد که بسیاری از تأویلهای قرآنی مثنوی مولانا در این آثار بازتاب یافته است. نگارندگان در این جستار نظرات مولانا در مورد تأویل و معانی خاصی را که از آیات قرآن بیان می کند، بررسی می کنند و میزان تأثیر آنها را در مثنویهای سلطان ولد آشکار می سازند. بر اساس نتایج این پژوهش مشخص می شود که مولانا و به تأسی از او سلطان ولد کلام خود را تفسیر قرآن می دانند و معتقدند که گفتار اولیای فانی مانند وحی راهگشای انسانهاست؛ پس مفسر قرآن اولیای الهی هستند، نه سخرگان هوس. در نظرگاه آنها قرآن لایه های معنایی متعددی دارد و تکیه بر ظاهر قرآن به هیچ روی شایسته مردان الهی نیست. مولانا بر آن است که اولیای واصل فقط تا بطن سوم قرآن را درک می کنند، لیکن سلطان ولد معتقد است افراد روحانی تا بطن سوم را درک می کنند و درک لایه های معنایی دیگر در انحصار اولیای معشوق است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان