این نوشتار کوششی است برای زدودن غبار ره از چهره ادبیات قدیم، تلاشی است در توجیه جاودانگی شاهکارهای ادبی و تپش قلب آن در طول زمان، نمودن باوری است در ارتباط تنگاتنگ سرمایه های ادبی و هنری با نیازها و ظواستهای روانی و احساسی و وجدانی انسانها در هر عصر و روزگار. این پژوهش مبتنی بر اصول زیر است: 1- ادبیات ابعاد و لایه های مختلف دارد که در محدوده مفهوم قاموسی لغات و منطوق تنگ الفاظ نمی گنجد.
در چند سال اخیر تعدیل ها و بازنگری های مهمی در قواعد ایکس تیره انجام شده است که تغییرات شایان توجهی را در سیمای نمودارهای درختی به دنبال داشته است. کوشش نگارنده در این نوشتار بر این است که یکی از جدیدترین فرضیه ها در درون نظریه حاکمیت و مرجع گزینی را که ناظر بر چگونگی روابط ساختاری بین عناصر موجود در جمله (بخصوص فاعل) است، مورد نقد و ارزیابی قرار دهد. اسپورتیش (1988) و به دنبال آن کوپ من و اسپورتیش (1991) در مقاله های جداگانه ای به بررسی جایگاه بنیادین فاعل در سطح درون ساخت جمله ها پرداخته و برخلاف تحلیل متعارف و معمول در نظریه ایکس تیره، برای فاعل جایگاهی در درون گروه فعلی متصور شده اند. به عقیده آنان، جایگاه مشخص گر گروه تصریفی (Spec.IP) برای فاعل، جایگاهی صرفا مشتق است که به دنبال حرکت گروه اسمی و ارتقای فاعل به آن جایگاه حاصل می شود. از این فرضیه با عنوان "فرضیه فاعل در درون گروه فعلی" یاد می شود. به نظر می رسد ادعای اسپورتیش (1988) مبنی بر وجود فاعل در درون گروه فعلی که بر پایه حرکت سورهای شناور (Floating quantifiers) در جمله های زبان فرانسه و انگلیسی مطرح شده است. با داده های زبان فارسی سازگاری ندارد. نگارنده بر این باور است در آن گونه جمله های زبان فارسی که در آنها از این سورها استفاده گردیده، فاعل در پی اعمال قاعده گشتاری حرکت گروه اسمی از جایگاه مشخص گر گروه تصریفی (Spec.IP) به جایگاه مشخص گر گروه متمم ساز (Spec.CP) منتقل می گردد و می توان آن را تنها یک فرآیند ساده مبتداساز به شمار آورد. بنابراین جایگاه روساختی فاعل را در زبان فارسی نمی توان یک جایگاه صرفا مشتق حاصل از ارتقای فاعل به آن جایگاه دانست.
بنا به اعتقاد عطار نیشابوری، دعوت خداوند بزرگ برای دعا و نیایش، افتخاری بزرگ از برای نوع بشر است و حتی در این راه، شور و شوق دعا کردن را نیز خود خداوند در آدمیان ایجاد می کند و برای انجام آن توفیق می دهد. دورنمایه نیایشهای عطار، ستایش خداوند بزرگ، عجز و عشق او نسبت به خدا و بیان درخواستهاست. مهمترین دعا و خواسته وی، سلامت نفس و سعادت آخرت است. از مجموع نیایش های عطار آشکار می گردد او مومنی است با اعتقاد راستین که در سیر و سلوک عارفانه پای از جاده شریعت بیرون ننهاده و در تصوف جانب اعتدال را اختیار کرده است.
در دیوان شاعران بزرگ بعضی واژه های کلیدی هست که در گشودن قفل بسته مفاهیم و معانی مورد نظر گوینده و راه یافتن به دنیای ذهن او نقش اساسی دارند و در شکل گیری ساختار شعر او کاملا موثرند. یکی از اصلی ترین این واژه ها در دیوان خاقانی کلمه صبح و واژه های کیهانی است. در این نوشتار کوشش شده که صبح و وابسته های آن، آن گونه که در ذهن و چشم شاعر جلوه داشته با استناد به شعر وی به صورت تفصیلی و آماری مورد بررسی قرار گیرد.
قرآن کریم به زبان عربی نازل شده است و ناگزیر باید ساختار این زبان را بر تن کند. اما این بدان معنا نیست که در تمام ساختهای صرفی و نحوی تماما از آن پیروی کند؛ لذا طبیعی است که نوعی انحراف از نرم و ساز و کارهای معمول نحوی زبان عربی در آن پیدا شود. فراهنجاری در حقیقت انحراف از قواعد حاکم بر زبان هنجار می باشد. فراهنجاری، تحت عنوان برجسته سازی ادبی جای می گیرد که یا نسبت به قواعد حاکم بر زبان خودکار انحراف (فراهنجار) صورت می گیرد و یا قواعدی بر آن می افزاید. از انواع فراهنجاری یعنی واژگانی، نحوی، معنایی، گویشی، نوشتاری، تنها گونه اخیر در زبان قرآن اتفاق نیفتاده است؛ ولی از گونه های دیگر می توان سخن گفت. نوشتار حاضر بیشتر ناظر بر فراهنجاری در ساخت نحوی قرآن کریم است.
هدف از نگارش این مقاله، اثبات ترجیح واژه (کار) به جای واژه (فال) در بیت زیر از حافظ است: عوامل ایجاد نسخه بدل ها را در شعر حافظ، می توان در سه مورد خلاصه کرد: 1- تصرف کاتبان، که علل مختلفی داشته است، از جمله: سهو و نسیان آنها حین کتابت شعر حافظ، عدم شناخت کافی بعضی از آنها با الفاظ و مفاهیم والای شعر او، و بعضا دخالت دادن ذوق شخصی و ... 2- اشتباهات و غلط خوانیهای برخی از مصححین، به دلیل عدم آشنایی کافی بعضی از آنها با اصول و شرایط فن تصحیح
بر پایه این بررسی، گفتار آغازی کودک معمولا از سنین هجده ماهگی به صورت گفتار تک واژه ای و سپس از حدود سن بیست ماهگی تا دو سالگی به شکل گفتار دو واژه ای ظاهر می شود. کودک مفاهیم ابتدایی ناشی از تجربه خود در ارتباط با پدیده ها و رویدادهای محیط را به صورت گفتار آغازی بیان می کند. پژوهشگران گفتار دو واژه ای را که نخستین صورت گفتار طرح دار است، بر پایه نگرشهای زبانشناختی خاص خود تحلیل و توصیف کرده اند و از این راه به ارائه شکل دستور زبان آغازی پرداخته اند. در این نوشتار، ضمن ارائه شیوه های چندگانه توصیف دستور زبان آغازی، به ویژه با بررسی نمونه های گفتاری دو کودک فارسی زبان، شیوه های یاد شده ارائه و نقد می شود و سپس به عنوان نتیجه گیری، گفتار آغازی کودک بر پایه نظریه دستور زبان همگانی تحلیل و توصیف می گردد.
تعریف رمان و علل پیدایش آن از مباحث عمده در ادبیات جهان است. از دیرباز انواع ادبی با توجه به طبقه بندی خستین ارسطویی که ادبیات را به دو نوع روایتی و نمایشی تقسیم می کند و آثاری چون حماسه را از نوع اول، و تراژدی و کمدی را از نوع دوم می داند، گرایش طبقه بندی نوعی، ظاهرا گام نخستین در راه شناخت هر اثر ادبی نو پیدا بوده است. در مورد رمان، به نظر می رسد که از قرن هجدهم تا پایان دهه هفتاد قرن بیستم، تعریف این نوع ادبی و تاریخچه پیدایی و تکامل آن، اموری شناخته شده و معلوم فرض شده اند. در دو دهه اخیر، با توجه به اشکالات عمده ای که بر اصل طبقه بندی ارسطویی، از سوی اندیشمندانی چون میشل فوکو وارد شده است، تعریف رایج رمان و در نتیجه تاریخچه آن مورد شک و تردید قرار گرفته و مطالعات رمان شناسی و در نتیجه تدریس آن را در محافل دانشگاهی دنیا دگرگون ساخته است. مطالعات و پژوهشهای جدید تا به آنجا پیش رفته که رمان را روایتی گفتمانی و ساختگی می داند که کارش نه به تصویر کشیدن واقعیت زندگی انسانی، بلکه آفریننده و شکل دهنده عالم واقع است. نگاهی اجمالی به دیدگاه های پیش از دهه هشتاد قرن بیستم، که دیگر امروزه نگاه سنتی به رمان شمرده می شود و مباحث و مسائلی که در دو دهه اخیر مطرح شده اند، برای پژوهندگان رمان شناسی راهگشا است.
نگارنده در نوشتار حاضر به بررسی رابطه ذهن و زبان در بینش کلامی- عرفانی بهاء ولد می پردازد. تنها اثری که از او به یادگار مانده، معارف نام دارد که از زبانی هنری و تصویری برخوردار است؛ بدین معنی که در آن از ابزارهای بلاغی صور خیال به فراوانی استفاده شده است. در اینجا کوشش بر آن بوده تا چگونگی تأثیر جهان بینی بهاء ولد در شکل گیری زبان هنری او بررسی شود و در مورد تبادل صورت و معنی با یکدیگر از دیدگاه آن عارف برجسته نیز سخن به میان آمده است.
جستار حاضر با توجه به مطرح بودن زبان فارسی در جهان امروز ، به عنوان زبان همدلی و تفاهم بین المللی ، با تاکید بر آموزش زبان فارسی به اردو زبانان فراهم آمده و نگارنده زبان شناسی مقابله ای را به عنوان اساسی ترین رهیافت در زبان آموزی به غیر فارسی زبانان معرفی کرده است. در اینجا به منظور آشنایی خوانندگان با این شیوه پویا، مقایسه و مقابله ای میان همخوان های دو زبان فارسی و اردو ، برگرفته از نظام های آوایی دو زبان و نیز مقایسه ای کلی میان حروف همخوان نماد خطی آنها در نظام نوشتاری این زبان ها ، به انجام رسیده است. این شیوه تحلیلی با ارائه عناصر و واحدهای زبان فارسی آغاز شده و پس از توصیف هر واحد فارسی ، معادل آن در زبان اردو ارائه گردیده است. نتایج به دست آمده حاکی از کارآمد بودن این گونه تحلیل های تقابلی در زمینه های گوناگون آموزش زبان فارسی به اردو زبانان است و خود می تواند توسعه و گسترش ایران شناسی را در قلمرو زبان فارسی به دنبال داشته باشد.