زهرا خزاعی

زهرا خزاعی

سمت: عضو هیات علمی گروه فلسفه و کلام دانشگاه قم
مدرک تحصیلی: دكتري فلسفه تطبيقی
رتبه علمی: استاد تمام
پست الکترونیکی: z-khazaei@qom.ac.ir

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۶۳ مورد.
۲۱.

ارزیابی ایراد کانتوری پاتریک گریم به علم مطلق الهی با تکیه بر دیدگاه پلانتینگا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم مطلق قضیه کانتور پاتریک گریم پلانتینگا ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۹ تعداد دانلود : ۲۴۶
استدلال کانتوری گریم از جمله براهینی است که در مباحث فلسفی اخیر ناسازگاری مفهوم علم مطلق را مورد هدف قرار داده است. گریم با استناد به اصل ریاضی کانتور و بر مبنای تعریف پذیرفته شده علم مطلق، یعنی علم به تمامی گزاره های صادق، وجود عالم مطلق را به دلیل عدم امکان وجود متعلق علم او، یعنی «مجموعه گزاره های صادق»، انکار می نماید. در این زمینه پاسخ های متعددی در دفاع از علم مطلق الهی از سوی متفکران مسیحی معاصر ارائه شده که یکی از مهم ترین آنها خودمتناقض دانستن این استدلال است که پلانتینگا آن را مطرح کرده است. سنت فلسفه اسلامی از جهت تبیین ماهیت علم مطلق با سنت الهیات مسیحی تفاوت مبنایی دارد. اما با توجه به ظرفیت حکمت متعالیه صدرایی، با استناد به مباحثی چون تعریف و ماهیت مجموع و همچنین شرایط تسلسل محال، می توان علاوه بر ابطال فرض استدلال گریم مبنی بر وجود حقایق بیشتری از مجموعه تمام حقایق، امکان علم عالم مطلق به سلسله نامتناهی از مجموعه حقایق را اثبات نمود.
۲۲.

اکراسیا از منظر آلفرد ملی و مقایسه آن با دیدگاه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اکراسیا ضعف اخلاقی ضعف اراده الفرد ملی ارسطو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶۶ تعداد دانلود : ۵۸۵
اکراسیا یا ضعف اخلاقی، از نظر ارسطو و بسیاری از معاصرین، از جمله آلفرد ملی، به معنای مخالفت عمدی، آگاهانه و ارادی فاعل با بهترین حکم خویش است که به دلیل ضعف اراده و نداشتن کنترل نفس فاعل رخ می دهد. از منظر ارسطو این پدیده معمولا به دلیل تاثیر پذیرفتن قدرت استدلال یا علم بالقوه عامل اخلاقی از خواسته های امیال  پدید می اید. در اینکه اکراسیا و ضعف اراده دو پدیده اند یا یک پدیده بین فیلسوفان اختلاف نظر وجود دارد. علاوه بر این در باره علت رخداد این پدیده نیز اتفاق نظر وجود ندارد. الفرد ملی اکراسیا را با ضعف اراده  و ارسطو آن را با ضعف اخلاق، مترادف میداند. علاوه بر اینکه هر دو فیلسوف اکراسیا را پدیده ای نفسانی می دانند که منجر به عمل ارادی و اگاهانه فاعل مخالف با بهترین حکم می شود. از دیدگاه هر دو، علت اکراسیا تأثیر افراطی خواسته های بخش احساسی عامل بر بخش استدلالی وی است و راه مقابله با آن را تقویت بخش استدلالی نفس در مقابل بخش احساسی آن می دانند به طوری که برای داشتن قوت اراده، تقویت عامل اخلاقی در سه ساحت معرفتی، عاطفی و رفتاری لازم وضروری است. مقاله حاضر در صدد است تا به روش توصیفی تحلیلی اکراسیا را در حوزه عمل از دیدگاه آلفرد ملی بررسی و آن را با دیدگاه ارسطو مقایسه نماید. در پایان مشخص می شود که علیرغم شباهت های بسیار، این دو در بیان عوامل تحقق اکراسیا کاملا اتفاق نظر ندارند. در نزد ارسطو اکراسیا معلول نقص در عقل عملی و صرفاً در قلمرو افعال هنجاری، و در نزد ملی  معلول ناتوانی در کنترل نفس است و عوامل روانشناختی مانند ترس و تنبلی، استرس، شستشوی ذهنی، ... در آن موثر است وعلاوه بر افعال هنجاری در سایر قلمرو افعال عادی نیز امکان پذیر است.
۲۳.

رویارویی دنیل دنت و سم هریس در مسئله اراده آزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دنیل دنت سم هریس اراده آزاد جبرگرایی خودکنترلی تأمل سازگارگرایی امکان های بدیل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸۸ تعداد دانلود : ۹۶۴
مقاله حاضر در صدد است تا با رویکردی تحلیلی ، اختلاف دیدگاه دنیل دنت و سم هریس - درباره تعارض ارادهٔ آزاد و جبرگرایی - را تبیین و ارزیابی کند؛ هرچند هر دو فیلسوف ، فیزیکالیست تحویل گرا هستند، اما دربارهٔ این مسئله رویکردهای متفاوتی دارند. دنیل دنت ، با حذف شرط امکان های بدیل و با تکیه بر مفاهیم کنترل ، خود کنترلی، و تأمل ، تقریری خاص از مبدأیت فاعل نسبت به عملش ارائه کرده و این گونه ارادهٔ آزاد را تبیین می کند. او به عنوان یک نئوداروینیست ، پدیده های فیزیکی و ذهنی انسان را بر اساس نظریهٔ تحوّل تبیین می کند و در عین پذیرش جبر علّی ، نشان می دهد که چگونه هنوز فاعل می تواند در تصمیمات و اعمالش فاعلیت داشته باشد. در نتیجه، او جبرگرایی را مستلزم اجبار نمی داند. در حالی که سم هریس ، با نگاهی عصب شناسانه و بر پایهٔ آزمایش های لیبت ، ارادهٔ آزاد را توهّم دانسته و به عنوان یک ناسازگارگرای جبرگرا ، به نقد دیدگاه سازگارگرایان   - از جمله دنت   - می پردازد و دنت در مقابل ، از موضع خود دفاع می کند. جستار حاضر پس از تحلیل دیدگاه این دو فیلسوف و تبیین نقد و پاسخ ، به ارزیابی دیدگاه آنها می پردازد. ناسازگاری درونی دیدگاه های این دو فیلسوف ، ناموفق بودن در توجیه عناصر دیدگاهشان و غیر مستدل بودن نقدهای آنها علیه هم ، از جمله مواردی هستند که بر پایهٔ آنها ، هیچ کدام را در دفاع از موضعشان موفق نمی بینیم؛ هرچند دنت - در دفاع از موضعش   - نسبت به هریس، قوی تر ظاهر می شود.
۲۴.

ماهیت و کارکرد فضیلت معرفتی از منظر ارنست سوسا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارنست سوسا فضیلت معرفتی قوای اعتمادپذیر فضایل منشی فضایل فاعلی معرفت توجیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۴ تعداد دانلود : ۳۸۵
مقاله حاضر به تحلیل ماهیت و کارکرد فضیلت معرفتی از منظر ارنست سوسا می پردازد. فضایل در نظام معرفتی سوسا به قوای اعتمادپذیری تعریف می شوند که در تولید، توجیه و تبیین معرفت نقش مبنایی دارند. قوای ادراکی به همراه تعقل، استنتاج و درون نگری از جمله قوای معرفتی اند که در صورت عملکرد صحیح به معرفت می انجامند و ویژگی های درخور بودن، ماهرانه بودن و سالم بودن را بر باور بار می کنند. سوسا اخیراً از فضایل منشی و فاعلی ای نام می برد که هرچند در ایجاد معرفت نقشی دارند، اما باورساز نیستند. حتی فضایل فاعلی نیز به رغم لزوم، تنها حکم سازند نه باورساز. سوسا داشتن منظر معرفتی را عامل تمایز شناخت حیوانی و تأملی می داند و با آنکه سعی می کند تا توضیح دهد هر کدام از فضایل چرا، چگونه و تا چه حد در فرایند تولید و توجیه باور نقش دارند، اما نگاه تنگ او به محدوده و ماهیت فضایل لازم برای ایجاد معرفت، دیدگاه وی را به رغم همه جذابیت هایش با مشکلاتی مواجه می سازد که دربخش پایانی مقاله به آن پرداخته می شود.
۲۵.

تحلیل و نقد استدلال بر اساس جهت مطابقت به سود نظریه هیومی انگیزش(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: جهت مطابقت نظریه هیومی انگیزش دلیل انگیزاننده باورهای ارزش گزارانه حساسیت به صدق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۱۱۳
«نظریه هیومی انگیزش»، به سبب قوّت آن در تبیین اعمال قصدی، جذابیتی قابل  توجه دارد . این نظریه، اعمال قصدیِ فاعل را بر اساس یک میل سابق او و یک باور درباره چگونگی برآورده کردن آن میل تبیین می کند و می توان محتوای آن را در قالب این جمله بیان کرد: «فاعل A برانگیخته می شود که عمل Φ را انجام دهد، تنها اگر و تنها چون ، A یک میل پیشین به Ψ و یک باور داشته باشد (دارد) که با انجام Φ میل پیشین او به Ψ برآورده می شود» . این جمله بیان می کند که نه تنها شرط ضروری برانگیخته شدن ، بلکه همچنین منشأ ایجاد انگیزش، داشتن یک جفت میل و باور با اوصاف پیش گفته است . «استدلال بر اساس جهت مطابقت» از مهم ترین استدلال هایی است که به سود «نظریه هیومی انگیزش» ارائه شده و بر پایه آن، ویژگی بنیادین متمایز کننده باور و میل جهت مطابقت آنها با جهان است؛ اگر عدم تطابقی میان جهان و باور واقع شد، باور است که باید تغییر کند و مطابق جهان شود و اگر عدم تطابقی میان جهان و میل واقع شد ، جهان است که باید مطابق میل تغییر کند . در این مقاله، در صدد بوده ایم تا ضمن طرح و تبیین تقریر مایکل اسمیت از استدلال بر اساس جهت مطابقت به سود «نظریه هیومی انگیزش»، نگرانی ها و انتقادات ناظر به آن را - به شیوه تحلیلی - تبیین کنیم.
۲۶.

شانس و مسئولیت اخلاقی در نگاه مایکل جِی.زیمرمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مایکل جِی.زیمرمن شانس اخلاقی مسئولیت اخلاقی اختیار یا اراده آزاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۱ تعداد دانلود : ۳۴۸
پژوهشِ حاضر به تحلیل و ارزیابی دیدگاه مایکل جِی.زیمرمن درباره رابطه شانس اخلاقی و مسئولیت اخلاقی می پردازد. این رابطه در فلسفه اخلاق از دو جنبه مفهومی و موضوعی مطرح می شود. به لحاظِ مفهومی، شانس اخلاقی، قضاوت اخلاقی انسان ها درباره یکدیگر را مبتنی بر اعمال غیراختیاری و شانسی دانسته است؛ درحالی که مسئولیت اخلاقی، این قضاوت را مبتنی بر اعمال مختارانه می داند ؛ اما به لحاظ موضوعی، بحث شانس اخلاقی با معضلی روبه روست که مشکل دیرینه تعارض جبرگرایی با اراده آزاد و مسئولیت اخلاقی را فرامی گیرد و فراتر از آن نیز می رود . زیمرمن از فیلسوفان بنام و نادری است که با پذیرش اختیار درمعنای داشتن اراده و خواست در عمل و ابتکار اختلاف بین درجه و دامنه مسئولیت اخلاقی، شانس اخلاقی را انکار و از مسئولیت اخلاقی دفاع می کند . او همچنین مدعی است که دو معضل شانس اخلاقی و مسئولیت اخلاقی را حل کرده است. این پژوهش، پس از اشاره به معنا و رابطه مسئولیت و شانس اخلاقی، دیدگاه زیمرمن را درباره مسئولیت اخلاقی و اختیار و نفی شانس اخلاقی توضیح می دهد . درنهایت، ارزیابی این دیدگاه نشان خواهد داد که باوجود نوآوری های زیمرمن، افراط او در دفاع از مسئولیت اخلاقی، پذیرفتن دیدگاه وی را دشوار کرده است.
۲۷.

اثبات امکان تنگناهای اخلاقی با تکیه بر برهان از منظر تجربه عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تنگناهای اخلاقی خطای اخلاقی ناگزیر رنج اخلاقی اخلاق فضیلت دلایل عمل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۲ تعداد دانلود : ۷۵۳
تنگناهای اخلاقی (Moral Dilemmas )، موقعیتهایی هستند که در آنها فاعل با دو گزینه متعارض روبرو است که نمیتواند بر اساس هر دو عمل کند. کسانی که از وجود چنین موقعیتهایی طرفداری میکنند، معتقدند فاعل در این موقعیتها ناگزیر است مرتکب خطای اخلاقی (Moral Wrongdoing ) شود و اگر هر کدام از گزینهها را برگزیند، با احساسات منفی از قبیل احساس گناه (guilt) ، افسوس (Regret) و پشیمانی (remorse) مواجه خواهد شد. مخالفان تنگناها علیه وجود چنین موقعیتهایی استدلال کردهاند و معتقدند این موقعیتها، انسجام نظریه اخلاقی را زیر سؤال میبرند. آنها ادعا میکنند که نظریه اخلاقی خوب باید بتواند در هر موقعیتی برای فاعل راهنمای عمل (action guiding) باشد و نباید دستورات متعارض صادر کند؛ در حالی که تنگناهای اخلاقی، مثال نقضی برای راهنمای عمل بودن نظریههای اخلاقی هستند. مدافعان تنگناها که عمدتاً در چارچوب اخلاق فضیلتی استدلال میکنند، مدعیاند که نظریه اخلاق فضیلت، درعینحال که میتواند منسجم و راهنمای عمل باشد، تبیین مناسبی هم برای تنگناهای اخلاقی فراهم میآورد.
۲۸.

ارزیابی یا هدایت عمل؟ راهی برای تمایز عمل درست از فضیلت مندانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اخلاق فضیلتِ فاعل واجد شرایط عمل درست عمل فضیلت مندانه هدایت عمل ارزیابی عمل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۳ تعداد دانلود : ۴۱۱
بر اساس بازتقریری از اخلاق فضیلت، عمل، درست است، تنها اگر چیزی باشد که فاعل فضیلت مند در این شرایط انجام خواهد داد. از جمله ایرادهای معناشناختی که براین دیدگاه وارد شده، ایراد «درست اما غیر فضیلت مندانه» است که بر اساس آن، خطاست که عمل درست را براساس فعل فاعل فضیلت مند تبیین کنیم، زیرا گاهی فرد غیرفضیلت مند در شرایطی است که فاعل فضیلت مند هرگز در آن شرایط قرارنخواهد گرفت. در پژوهش حاضر، ابتدا به تحلیل این مشکل پرداخته و نشان خواهیم داد که ایراد مزبور ناشی از خلط حوزه تعیین وظایف و ارائه هدایت عملی، با محدوده ارزیابی افعال است، درنتیجه در مقام «هدایت عمل»، عمل درست است، اگر و تنها اگر، چیزی باشد که فاعل فضیلت مند در این شرایط تصمیم می گیرد، هرچند در مقام «ارزیابی عمل»، این تصمیم ممکن است «قابل تحسین» نباشد. بدین ترتیب مواردی وجود دارد که فاعل «باید» عملی را انجام دهد، اما درعین حال نمی توان عمل او را «درست»، به معنای «فضیلت مندانه» و «قابل تحسین» دانست. در پایان به ارائه راه حل های کاربردی تری برای رفع این مشکل خواهیم پرداخت.
۲۹.

Agency and Virtues(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Agency Action moral virtue epistemic virtue the principle of “Ought Implies Can”

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۵ تعداد دانلود : ۴۸۵
In the philosophy of action, agency manifests the capacity of the agent to act. An agent is one who acts voluntarily, consciously and intentionally. This article studies the relationship between virtues and agency to learn to what extent agency is conceptually and metaphysically dependent on moral or epistemic virtues; whether virtue is a necessary condition for action and agency, besides the belief, desire and intention? Or are virtues necessary merely for the moral or epistemic character of the agent and not his agency? If virtues are constructive elements of personal identity, can we say that virtues are necessary for action and agency? If we accept that virtues play a role in agency, the principle of “Ought Implies Can” makes us face a new challenge; which we will discuss. After explaining the concept of action and agency, I will study the relationship between agency and virtues in the field of ethics and epistemology. Ultimately, I conclude that not only in theories of virtue but also in other ethical theories, virtue is independently necessary for the actualization of agency; even if, conceptually, there might not be any relation between the two. In many cases, virtue can also have a crucial role in prudential agency.
۳۰.

جستاری در رابطه خصلت های منش و موقعیت ها: تحلیل انتقادی پاسخ میلر به اعتراضات موقعیت گرایان(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: روان شناسی اخلاق خصلت های منش اخلاق فضیلت موقعیت گرایی کریستین میلر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۱۰۳
در برابر دیدگاه فیلسوفان اخلاق فضیلت گرا که بر وجود خصلت های استوار منش در افراد تأکید دارند ، موقعیت گرا ها با ابتنا بر یافته های روان شناسان اجتماعی دیدگاه فیلسوفان اخلاق فضیلت گرا را مبنی بر وجود خصلت های منش ، نادرست شمرده و مدعی اند چنین خصلت هایی تنها حاصل تصورات نادرست و ساده ای هستند که واقعا وجود ندارند. ابتنای مدعیات موقعیت گرایانی چون هارمن ، دوریس و فلاناگان بر شواهد و واقعیت های تجربی روان شناسان اجتماعی ، مسئله ای جدّی برای فضیلت گراها به شمار می رود. در واکنش به موقعیت گراها افراد مختلفی از جمله کریستین میلر تلاش کرده اند تا از خصلت های منش دفاع کنند. مقاله حاضر ضمن تلاش برای بیان دقیقی از مسئله موقعیت گرایان ، ابتدا به مرور پاسخ های میلر و سپس نقد و ارزیابی مواضع موقعیت گرایان و میلر پرداخته است و حاصل این تلاش از تحلیل و نقد مواضع دو طرف دعوا ، ارائه دیدگاهی دو وجهی درباره خصلت های منش است. واقعیت اندیشه و عمل اخلاقی افراد نه تنها بر اساس موقعیت ها و نه تنها مبتنی بر خصلت های منش است، بلکه یک واحد دو وجهی خصلت۔موقعیت متعین کننده اندیشه و عمل اخلاقی افراد است.
۳۱.

خودآگاهی و تبیین استنتاج گرایانه کسام از آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودآگاهی کسام استنتاج گرایی بیگانگی بویل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴۵ تعداد دانلود : ۶۵۳
فیلسوفان در پاسخ به این سؤال که چگونه حالات ذهنی خودمان را می دانیم، تبیین های متعددی ارایه کرده اند.کسام در پاسخ به این سؤال، نظریه استنتاج گرایی را مطرح کرده است. به اعتقاد او بر خلاف آنچه شهوداً احساس می کنیم، هیچ نوع دسترسی بیواسطه به حالات ذهنی خود نداریم؛ بلکه ما بر اساس یک سری شواهد بیرونی و درونی، و از طریق فرایند استنتاج، حالات ذهنی مان را می شناسیم. بویل این تبیین را تبیین خوبی برای خودآگاهی نمی داند. او معتقد است تبیین استنتاجی از خودآگاهی به گونه ای است که گویا ما از حالات ذهنی خودمان بیگانه ایم . کسام هم در مقابل، اشکال بویل را نمی پذیرد. در این مقاله نشان خواهیم داد که اولاً کسام مقصود بویل از مفهوم بیگانگی را به درستی درنیافته است و اگر مقصود او را دریابد، وجود آن را در استنتاج گرایی گریزناپذیر خواهد یافت. ثانیاً اگر کسام در پی پذیرش این مسیله ادعای خود را محدودتر کند و استنتاج گرایی را تبیینی برای همه انواع خودآگاهی معرفی نکند، مسیله بیگانگی، حیات استنتاج- گرایی را، به عنوان تبیینی خوب برای طیف قابل توجهی از مصداق های خودآگاهی، به خطر نخواهد انداخت.
۳۲.

بررسی جایگاه نیت در نظام اخلاقی علامه طباطبایی و مایکل اسلوت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نیت فعل اخلاقی فاعل اخلاقی منش علامه طباطبایی مایکل اسلوت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵۵ تعداد دانلود : ۷۴۳
نیت به عنوان یک فرآیند ذهنی، جایگاه مهمی در فلسفه اخلاق دارد. جهت تحلیل ماهیت نیت و بررسی نقش معناشناختی، ارزش شناختی و وجود شناختی آن در اخلاق به دو فیلسوف برجسته اخلاق یعنی علامه طباطبایی و مایکل اسلوت نظر شده است. در این راستا نقش نیت در فعل و فاعل اخلاقی و رابطه آن با منش فاعل مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت رویکرد تقریباً مشابهی در باب معنای نیت از نظر دو فیلسوف یافت می شود؛ منتها در باب نقش معناشناختی، ارزش شناختی و وجودشناختی نیت در اخلاق تفاوت هایی دیده می شود که حاکی از اختلاف آنها در متن و بستر اندیشه است.
۳۳.

خودآشکارگی الهی و راهبرد اخلاقی موزر در توجیه باور به خدا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پل موزر توجیه خداباوری خودآشکارگی الهی قرینه تجسم بخش خدا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۸ تعداد دانلود : ۵۲۹
مقاله حاضر دیدگاه موزر را درباره توجیه خداباوری به تصویر می کشد. وی با انکار کارامدی عقل نظری محض در ارائه قرینه ای بر وجود خداوند، ضمن تأکید بر مرجعیت خداوند در توجیه و با رویکردی اخلاقی، نوعی معرفت ارادی را پیشنهاد می کند. او راهبرد مطلوب به معرفت راستین خداوند را قرینه ای بی واسطه و هدفمند می داند که نحوه دستیابی به آن باید متناسب و در راستای صفات الهی و اهداف برآمده از آنها باشد. خداوند به منظور رستگاری انسان، پیش و بیش از دخالت افکار و عواطف، خواستار تحول اخلاقی و ارادی او از خودخواهی به عشق کامل و ناخودخواهانه است. موزر بر این اساس قرینه گرایی فیض محوری را مطرح می کند که در آن انسان می تواند در ضمیر خود دعوت خدا به دوستی با عشق کامل را بپذیرد، و در نتیجه موهبتی خدادادی و تحول بخش را در مرکز ارادی و انگیزشی خود تجربه کند. تجربه مذکور خودآشکارگی خداوند و قرینه ای بی واسطه و غیراستدلالی است، که در پی آن فرد با دریافت صفات اخلاقی و عشق کامل خداوند و نمایان ساختن آن بر دیگران، خود «قرینه تجسم بخشی خداوند» می شود. افزون بر آن، موزر با شیوه «استنتاج بهترین تبیین موجود» و بر مبنای قرینه تجربی و غیرگزاره ای مذکور، استدلالی را نیز برای معقولیت معرفتی باور به خدا تنظیم می کند. بدین ترتیب، دیدگاه موزر رهیافتی وجودی و اخلاقی بنا می نهد که با وجود نقدهایی همچون شخصی بودن، نسبی بودن و عدم حجیت تجربه های دینی، مبانی مغفول مانده ای را در حوزه خداشناسی احیا می کند.
۳۴.

فضیلت معرفتی، قوه اعتمادپذیر و ویژگی منشی: رویکردی تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: زگزبسکی سوسا فضیلت معرفتی قوه اعتمادپذیر معرفت تأملی معرفت حیوانی ویژگی منشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۶ تعداد دانلود : ۴۷۴
در معرفت شناسی فضیلت، فضیلت معرفتی به دو صورت تعریف شده است؛ سوسا آن را از سنخ قوای اعتمادپذیر می داند و زگزبسکی آن را از نوع ویژگی های منشی. در حالی که هر دو، فضیلت را معرفت ساز دانسته و تبیین و توجیه معرفت را بر پایه آن ممکن می دانند. در پاسخ به سؤال از دلیل این دو گانگی در تحلیل، مقاله حاضر نگرش متفاوت فیلسوفان به معنا و ویژگی های معرفت را عامل آن می داند. تعریف سوسا از معرفت به باور صادق موجه و انفعالی دانستن آن، یا به حالتی فراتر از داشتن باورهای صادق، که حاصل فعالیتی اختیاری و ارادی است، در زگزبسکی، نهایتا به این منجر می شود که فضیلت را یا از سنخ قوا بدانیم و یا از سنخ ویژگی هایی که برای انجام چنین فعالیتی ضروری اند. در نتیجه به رغم اینکه هر دو فیلسوف وجود قوا را برای کسب معرفت حیوانی ضروری می دانند اما نگاه متفاوتشان به معرفت تأملی، نهایتاً به دو برداشت از فضیلت منتهی می شود. حتی دخالت دادن عاملیت فاعل در معرفت حکمی و ضروری دانستن برخی ویژگی ها مثل دقت و ذهن باز، به عنوان فضیلت باورساز، توسط سوسا، در نتیجه بحث، تغییر چندانی ایجاد نمی کند.
۳۵.

فضایل معرفتی، شرط لازم حقیقت جویی و سازنده هویت عقلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فضایل معرفتی معرفت شناسی فضیلت هویت عقلی حقیقت جویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۲ تعداد دانلود : ۶۵۹
در مقاله حاضر نقش فضایل معرفتی در شکل گیری هویت فکری و تأثیر آن در بهبود رفتارهای حقیقت جویی مان بررسی شده است. معرفت شناسی فضیلت به دلیل عامل محور بودن و تمرکزش بر منشِ شناختیِ فاعل، از معرفت شناسی تحلیلیِ باورمحورانه متمایز می شود و فضایل معرفتی را عامل سازنده هویت فاعل معرفتی و شرط رسیدن به حقیقت می داند. این مقاله از بین دو رویکرد اعتمادگرایی و مسئولیت گرایی فضیلت، بر رویکرد دوم متمرکز شده و با بهره گیری از فضایل نه گانه معرفتی - که جیسون بئِر مطرح کرده است - نشان می دهد چگونه انسانی با به کارگیری این فضایل و اجتناب از رذایل متناظر، به لحاظ معرفتی خوب و اندیشمند می شود و از این طریق، حقیقت را در حوزه های مختلف معرفتی کسب می کند. پس از توضیح این فضایل و نقش آن در دو حوزه مذکور براساس معرفت شناسی فضیلت، اهمیت این رابطه در دیدگاه ملاصدرا، به منزله نمونه ای از فلسفه اسلامی بررسی می شود و درنهایت پیشنهاد می شود به دلیل اهمیت فضایل معرفتی در بهبود رفتارهای حقیقت جویی، آموزش دهی و پرورش دهی این نوع فضایل می باید بخشی از محتوای درسی گفتاری و نوشتاری دانشگاه ها و مدارس باشد و اندیشه ورزی انتقادی صحیح در وجود افراد جامعه، نهادینه و تقویت شود.
۳۶.

رابطه ی شانس و مسؤولیت اخلاقی در نگاه تامس نیگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شانس اخلاقی تامس نیگل مسؤولیت اخلاقی اختیار اراده ی آزاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵۴ تعداد دانلود : ۴۹۳
ازنظر تامس نیگل مسؤولیت اخلاقی و شانس اخلاقی دو نوع قضاوت درباره ی شأن اخلاقی فاعل اند که اولی حاصل چشم انداز درونی به خودمان و جهان و مبتنی بر اختیار است و دومی حاصل چشم انداز خارجی و مبتنی بر عوامل خارج از کنترل. او با طرح چهار نوع شانس منتج، محیطی، سازنده و علّی، همه ی اعمال انسان را خارج از کنترل او می داند. لذا مسؤولیت اخلاقی را به نفع شانس اخلاقی رد می کند. مقاله ی حاضر بعد از تحلیل رابطه ی شانس و مسؤولیت اخلاقی ازنظر نیگل، واکنش دیگر فیلسوفان به دیدگاه او را در قالب سه رهیافت انکار، پذیرش و عدم انسجام بیان می کند و نتیجه می گیرد که نیگل با تمنای اراده ی آزاد مطلق برای بشر از یک سو و پررنگ کردن تأثیر عوامل شانس بر عمل از سوی دیگر، اختیار و مسؤولیت اخلاقی انسان را منکر شده و دیدگاهی غیرقابل هضم درمورد انسان ارائه می دهد.
۳۷.

Are the Weakness of Will and Akrasia Two Distinct Phenomena?(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Akrasia Weakness of will Intention belief Agent Action Aristotle Holton

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۲ تعداد دانلود : ۴۸۰
According to traditional philosophical literature, Akrasia is defined as acting against one’s best judgment. Philosophers have considered Akrasia as synonymous with the weakness of will. However, Holton considers these two phenomena to be distinct and argues that weakness of will is better understood as over-readily giving up on one's resolutions. This study seeks to show that these two phenomena – unlike Holton's claim – are not distinct, but the accounts of Akrasia and weakness of will take two approaches to explain the reasons behind quitting actions: (1) in terms of its relationship to the agent; and (2) in terms of its relationship to the action. The researcher attempts to show that Holton's interpretation of the weakness of will refers to the second perspective whereas Aristotle approaches it from two perspectives. However, on duly analyzing the elements put forward by Holton, we can see them to be consistent with those of Aristotle.
۳۸.

خودآیینی کانت و نسبت آن با خودآیینی شخصی، اخلاقی و سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت خودآیینی اراده خودآیینی شخصی خودآیینی اخلاقی خودآیینی سیاسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷۶ تعداد دانلود : ۷۵۱
کانت اصل خودآیینی اراده را اصل اعلای اخلاق می داند. به باور وی، اگر اصولی که اراده می کنیم صرفاً برساخته موجودی باشد که واضع قوانین عام است، «اراده یا خواست» ما نیز خودآیین و مستقل عمل می کند. بر این اساس، نه تنها انسان خود قوانین اخلاقی را وضع کرده است بلکه خود را ملزم می کند تا به قوانینی که وضع کرده، عمل کند. ازاین رو کانت خودآیینی را در حوزه عمل و عاملیت موردتوجه قرار می دهد. مقاله حاضر با این نگاه، این اصل را بر پایه سه تفسیر از خودآیینی، یعنی خودآیینی شخصی، اخلاقی و سیاسی تحلیل می کند و ضمن توضیح آن ها و اشاره به میزان قرابتشان با خودآیینی کانت، درنهایت به این نتیجه می رسد که اگرچه این سه نوع خودآیینی زمینه های متفاوتی دارند، اما به خاطر اشتراک در دو معنای آزادی از وابستگی و قابلیت وضع قانون، با خودآیینی اراده کانت تمایزی ندارند. به باور کانت خودآیینی اراده نوعی از خودآیینی اخلاقی تلقی می شود، فرد برای اعمال خودآیینی شخصی باید تابع اقتضائات اخلاق باشد و خودحاکمیت سیاسی نیز درنهایت به خودآیینی کامل می رسد.  
۳۹.

بررسی اثرگذاری تکنیک درون متنی رئوس مطلب بر درک متون تخصصی و نقش پیش بینی کنندگی هوش کلامی و فضایی

کلیدواژه‌ها: روش رئوس مطلب فرضیه جستجوی کارآمد متون تخصصی - علمی نظریه دیداری دوبعدی هوش کلامی و فضایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۵ تعداد دانلود : ۴۳۶
متون تخصصی به متونی اطلاق می شود که در آن ها مفاهیم انتزاعی در قالب ایده های جدید مطرح، دسته بندی، مقایسه و تحلیل می شوند که همین امر موجب پیچیدگی درک این متون در مقایسه با سایر آثار می گردد. یکی از استراتژی های مؤثر بر طبقه بندی اطلاعات در حین مطالعه سازمان دهنده شناختی نام دارد. در مطالعه ی پیش رو یکی از انواع سازمان دهنده های شناختی، تحت عنوان روش رئوس مطلب و شیوه متن-محور با هدف تعیین اثرگذاری هر یک بر درک متون تخصصی در زبان دوم مورد مقایسه قرار گرفتند. در هدفی دیگر، هوش فضایی و هوش کلامی به عنوان عامل پیش بینی کننده میانجی مطالعه شدند. هفتادویک زبان آموز در سه کلاس در دانشگاه شهید باهنر کرمان و دانشگاه شیراز با روش نمونه گیری در دسترس و یکجا انتخاب و هر کلاس به صورت تصادفی و یکسان به دو گروه متن-محور و استراتژی-محور تقسیم شد. ابزار پژوهش مشتمل بر آزمون تعیین سطح، متن تخصصی با موضوعیت اختلالات خواب سیستماتیک، بسته آموزشی رئوس مطلب، آزمون چهارگزینه ای درک مطلب و آزمون های سنجش هوش فضایی و هوش کلامی بود. نتایج به شرح زیر است: 1) روش رئوس مطلب در مقایسه با متن-محور به طور معناداری از اثرگذاری بیشتری در درک مطلب برخوردار بود، 2) هوش دیداری به عنوان عامل پیش بینی کننده درک مطلب در روش رئوس مطلب شناخته شد و 3) هوش کلامی عملکرد هیچ یک از دو گروه را پیش بینی نکرد.
۴۰.

دیدگاه تقوم و تفسیری مادی انگارانه از حیات پس از مرگ (دیدگاه لین رادر بیکر)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حیات پس از مرگ لین رادر بیکر دیدگاه تقوم منظر اول شخص مادی گرایانه

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۹۶۸ تعداد دانلود : ۱۳۸۴
برخی فیلسوفان مسیحی ازجمله لین رادر بیکر حیات پس از مرگ را با رویکردی مادی انگارانه تفسیر می کنند. بیکر معتقد است دیدگاه تقوم وی درباره ی هویت شخصی بیشترین سازگاری را با حیات پس از مرگ مسیحی دارد. مطابق این دیدگاه، ملاک این همانی شخصی، داشتن ویژگی منظر اول شخص است؛ ازاین رو شخص پس از مرگ بدن، به دلیل بقای این ویژگی باقی می ماند و به بدنی متناسب با آن جهان که با اعجاز خداوند خلق شده، دوباره تقوم می یابد. مقاله ی حاضر پس از تحلیل دیدگاه بیکر درباره ی رابطه ی تقوم و هویت شخصی و توجیه وی درباره ی سازگاری دیدگاهش با آموزه ی مسیحیت، آن را نقد می کند. وجود برخی ناسازگاری های درونی و نیز ایراداتی فلسفی مانند خلاصه کردن انسان در یک ویژگی و همچنین ناسازگاری نظریه ی بیکر با برخی آموزه های دینی، از آن جمله است. ایراداتی که درنهایت نشانگر ناکامی بیکر از ارائه ی تفسیری مادی گرایانه از حیات پس از مرگ مسیحی است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان