مطالب مرتبط با کلیدواژه

پل موزر


۱.

نقد موزر بر استدلال خفای الاهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جان شلنبرگ خفای الاهی بت پرستی شناختی پل موزر خدای محب مطلق شواهد موثق هماهنگی ارادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵۹ تعداد دانلود : ۶۴۹
جان شلنبرگ، فیلسوف کانادایی تبار «استدلال خفای الاهی» را به طور جدی در سال 1993 برای اولین بار مطرح کرد. چکیدة سخن شلنبرگ در این استدلال الحادی این است که خداوند قراین کافی بر وجود خود دست کم در اختیار برخی انسان ها در پاره ای از اوقات نگذاشته و از این رو خداوند در خفاست. شلنبرگ بر پایه این استدلال، که بر وصف حب مطلق خداوند استوار است، معتقد است که اگر خدا محب مطلق می بود، قراین کافی بر وجود خود در اختیار انسان هایی که آفریده و محبوب اوست، قرار می داد و در خفا نمی ماند. لیکن خدا قراین کافی بر وجود خود ارایه نکرده، پس او محب نیست و باور نداشتن به وجود او معقول و سرزنش ناپذیر است. شلنبرگ معتقد است که «استدلال خفا» الحاد را توجیه می کند و او بر اساس این استدلال، وجود خدا را نفی می کند. پل موزر فیلسوف معاصر آمریکایی با رویکرد جدید به معرفت شناسی دین، دیدگاه شلنبرگ را رد می کند. او دلایل ناآشارگی خدا را رد کرده، معتقد است که بر وجود خدا دلایل کافی وجود دارد. اما به نظر موزر، این دلایل با آنچه به طور طبیعی انسان ها انتظار دارند، تفاوت بسیار دارد. او بر پایه معرفت ارادی، تعیین کننده مرجع حقیقی برای نوع قراین و ارزیابی آن را خود خدا می داند، نه انسان. به این ترتیب، موزر استدلال خفا را، که بر اساس مرجعیت انسان صورت بندی شده، در توجیه خفای خدا و در نتیجه نفی وجود او موفق ارزیابی نمی کند.
۲.

خودآشکارگی الهی و راهبرد اخلاقی موزر در توجیه باور به خدا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پل موزر توجیه خداباوری خودآشکارگی الهی قرینه تجسم بخش خدا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۱ تعداد دانلود : ۴۴۶
مقاله حاضر دیدگاه موزر را درباره توجیه خداباوری به تصویر می کشد. وی با انکار کارامدی عقل نظری محض در ارائه قرینه ای بر وجود خداوند، ضمن تأکید بر مرجعیت خداوند در توجیه و با رویکردی اخلاقی، نوعی معرفت ارادی را پیشنهاد می کند. او راهبرد مطلوب به معرفت راستین خداوند را قرینه ای بی واسطه و هدفمند می داند که نحوه دستیابی به آن باید متناسب و در راستای صفات الهی و اهداف برآمده از آنها باشد. خداوند به منظور رستگاری انسان، پیش و بیش از دخالت افکار و عواطف، خواستار تحول اخلاقی و ارادی او از خودخواهی به عشق کامل و ناخودخواهانه است. موزر بر این اساس قرینه گرایی فیض محوری را مطرح می کند که در آن انسان می تواند در ضمیر خود دعوت خدا به دوستی با عشق کامل را بپذیرد، و در نتیجه موهبتی خدادادی و تحول بخش را در مرکز ارادی و انگیزشی خود تجربه کند. تجربه مذکور خودآشکارگی خداوند و قرینه ای بی واسطه و غیراستدلالی است، که در پی آن فرد با دریافت صفات اخلاقی و عشق کامل خداوند و نمایان ساختن آن بر دیگران، خود «قرینه تجسم بخشی خداوند» می شود. افزون بر آن، موزر با شیوه «استنتاج بهترین تبیین موجود» و بر مبنای قرینه تجربی و غیرگزاره ای مذکور، استدلالی را نیز برای معقولیت معرفتی باور به خدا تنظیم می کند. بدین ترتیب، دیدگاه موزر رهیافتی وجودی و اخلاقی بنا می نهد که با وجود نقدهایی همچون شخصی بودن، نسبی بودن و عدم حجیت تجربه های دینی، مبانی مغفول مانده ای را در حوزه خداشناسی احیا می کند.