پیمان زنگنه

پیمان زنگنه

مدرک تحصیلی: عضو هیات علمی دانشگاه بیرجند
پست الکترونیکی: P_zanganeh@birjand.ac.ir

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۰ مورد.
۱.

بررسی روند ملت-دولتسازی در دوران پساجنگ سرد در افغانستان (با تأکید بر سه بُعد بین المللی، منطقهای و داخلی)

کلیدواژه‌ها: افغانستان ملت-دولت سازی دوران پساحمله ی آمریکا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اصول روابط بین الملل مفاهیم پایه ای روابط بین الملل قدرت
  2. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اصول روابط بین الملل مفاهیم پایه ای روابط بین الملل دولت – ملت
  3. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی مطالعات منطقه ای
  4. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی مطالعات منطقه ای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز (اوراسیا)
  5. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی مطالعات منطقه ای منطقه خاورمیانه
تعداد بازدید : ۲۸۰۸ تعداد دانلود : ۴۷۴۵
دولت سازی نوینِ افغانستان، پس از یورش آمریکا، پنجمین فرآیند دولت سازی در تاریخ سیاسی افغانستان است. هدفِ نوشتار موجود، بررسی ویژگی ها و متغییرهای دخیل در پروسه ی جدید دولت سازیِ افغانستان است که این فرآیند دولت سازی در شرایط حضور نیروهای خارجی و در پرتوِ رخدادهای نوینِ نظام بین الملل، شکل گرفت؛ از این رو پرسشِ اساسی نوشتار این است که چگونه سیاست های دولت سازی در افغانستان بعد از 11 سپتامبر توسط آمریکا پی گرفته شده است؟ به نظر می رسد تحولات اخیر و سقوط طالبان، نیروهای اساسی که برای سالیان طولانی سرکوب شده بودند، آزاد کرد و فرصت مناسبی را در اختیار آنان برای کسب سهم بیشتری از قدرت حکومت در کابل قرار داد. این مسئله باعث شده تحولات افغانستان با منافع و ملاحظات کشورهای هم جوار و منطقه پیوند بخورد. بر این اساس هرگونه موفقیت یا شکست در پیشبرد روند دولت- ملت سازی در این کشور، مستلزم توجه به تهدیدات ناشی از این تحولات است که ممکن است در آینده امنیت ملی کشورهای منطقه را با مخاطرات ویژه ای مواجه سازد. لذا به دنبال تحولات معطوف به تغییر ساختار و کارگزار در این کشور و شکل بندی تدریجی نظام سیاسی نوظهور، روند دگردیسی های محیط پیرامونی افغانستان تشدید شده است و تأثیرات چندگانه ای در همه سطوح (داخلی، منطقه ای و بین المللی) و حوزه ها (نرم و سخت) ایجاد کرده است.
۲.

گفتمان آرمان گرای ارزش محور و گفتمان ایدئولوژیک ارزش محور عمل گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گفتمان سیاست خارجی خرده‌گفتمان خرده‌گفتمان آرمان‌گرای ارزش‌محور خرده‌گفتمان ایدئولوژیک ارزش‌محورِ عمل‌گرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۰۵
تحلیل گفتمانی به عنوان یکی از روش های مطالعه پدیده ها در علوم انسانی به چگونگی تاثیر افکار و ایده های نظام مند بر امور اجتماعی می پردازد. هر نظام گفتمانی از سه ویژگی استیلا، ضدیت و عاملیت برخوردار است. بر اساس پروژه استیلا، یک نظام درصدد سیطره بر تمامی ارکان یک جامعه است. این نظام برای بقای خویش نیازمند غیربیرونی است تا بتواند حیات خود را بر اساس آن توجیه کند. همچنین زمانی که نظام گفتمانی، قدرت توجیه کنندگی خود را ازدست می دهد، نیروهای آن مجموعه گفتمانی، به صورت خودجوش به بازتعریف آن گفتمان می پردازند. در جمهوری اسلامی ایران بعد از ماجرای عزل بنی صدر، گفتمان اسلام گرایی با کنار گذاشتن گفتمان ملی گرایی لیبرال، سیطره یافت. این گفتمان که تاکنون تداوم یافته است، دال هایی مانند عدالت اجتماعی، دفاع از مظلوم و ظلم ستیزی را مورد توجه قرار داد و مجموعه غرب به ویژه آمریکا را به عنوان غیربیرونی خود، بازتعریف کرد. خرده گفتمان های این گفتمان مسلط، تاکنون با عطف توجه به دال هایی مانند امنیت و قدرت، هر کدام از دال های محوری این گفتمان را مورد توجه قرار داده اند. بنابراین با چنین رویکردی درصدد مقایسه دو خرده گفتمان آرمان گرای ارزش محور و ایدئولوژیک ارزش محورِ عمل گرا هستیم که در دو مقطع زمانی 68-1360 و 1384 تاکنون به وقوع پیوسته است. هر کدام از این دو خرده گفتمان به دلیل تأکید بیشتر بر دال های گفتمان اسلام گرایی مانند عدالت اجتماعی، ظلم ستیزی، دفاع از مظلوم و استکبارستیزی، ضمن پاره ای تمایزهای شکلی، از نظر محتوایی مشابه یکدیگرند.مقاله حاضر این تمایز شکلی و مشابهت محتوایی را در سطح خرد بر کشورهای افغانستان و عراق، در سطح میانی بر لبنان و فلسطین و در سطح کلان بر آمریکا و انگلیس مورد بررسی و کنکاش قرار می دهد.
۳.

مناسبات حزب الله و دولت های لبنان، با نگاهی به شکل گیری و سیرتحول حزب الله(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حزب الله تعامل واقع گرایی تقابل رادیکالیسم دولتهای لبنان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳۰ تعداد دانلود : ۶۹۰
جنبش های اجتماعی و سیاسی از مقوله تغییروتحول اجتماعی هستند ودرعین حال درجوامع شرقی واسلامی معاصر نوعی واکنش درمقابل فرایند گذاراز جوامع سنتی به جوامع جدید محسوب می شود. هریک ازجنبش های اسلامی با جهت گیری رهایی بخش و ضد استعماری که داشته اند، براساس دو مولفه ساختار یعنی عوامل محیطی، فشارهای سیاسی، اجتماعی و بحرانهای هویتی وکارگزار یعنی رهبری و ایدئولوژی، استراتژی وتاکتیکی را درپیش گرفته اندکه یا انقلابی بوده و یا اصلاحی، براین اساس برخی ازآنان سعی درانطباق با محیط پیرامونی خود داشته اند و برخی نیز استراتژی واکنشی را برای مقابله با شرایط بحرانی بر گزیده اند. حزب الله لبنان نیز به عنوان یکی از جنبش های اسلامی که در شرایط بحرانی جامعه لبنان ظهورکرده است درتلاش بوده تا با بهره گیری از دو شیوه واکنشی و انطباقی درقالب دو رویکرد رادیکالیستی و واقع گرایانه نسبت به تحولات تاریخی لبنان واکنش نشان دهد. به هرحال موضع گیریهای حزب الله درخصوص مسائل لبنان درارتباط با دولتهای این کشور از1982 تاکنون در قالب دو الگوی رادیکالی یا واکنشی و واقع گرایانه یا انطباقی صورت گرفته است. حزب الله بر این اساس درارتباط با دولتهای لبنان مشی واحدی اتخاذ نکرده بلکه براساس ضرورتهای سیاسی و تاریخی لبنان که متاثرازشرایط داخلی وخارجی آن است، موضع گیری کرده و درتمام این دوره ها در قالب دو الگوی رادیکالی و واقع گرا، رویکردی همراه با تعامل وتقابل را درپیش گرفته است. بنابراین با چنین رویکردی این نوشتار با بهره گیری از نظریه بحران هرایردکمجیان برآن است تا روابط سیاسی و تاریخی حزب الله و دولتهای لبنان را به شیوه توصیفی و تحلیلی مورد بررسی وکنکاش قراردهد.
۴.

مقایسه تأثیر سیرتحول فکری تشکیلاتی برکنشگری حزب الله لبنان و اخوان المسلمین مصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اخوان المسلمین حزب الله گرامشی بوتکو ایدئولوژی هژمونی رهبری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴۲ تعداد دانلود : ۴۹۴
جنبش های اسلامی معاصر از جمله جنبش های ضد هژمونیکی محسوب می شوند که در فرآیند تکاملی آن ها، برخورداری از ایدئولوژی، رهبری کاریزماتیک و تشکیلات سازمانی منسجم در ماهیت کنشگری آنان حائز اهمیت است. ایدئولوژی، تعیین کننده آرمان و استراتژی جنبش های اسلامی است که در جذب توده ها و آماده نمودن آنان برای کنش فعالانه مؤثر است. در این راستا نقش رهبری در تدوین، تفسیر و تحول ایدئولوژی از یک سو و برپایی تشکیلات سازمانی منسجم و منعطف، جهت هدایت و جذب توده های مردمی به سمت کنش دینی سیاسی قابل توجه است. با توجه به این که دو جنبش اخوان المسلمین و حزب الله از جمله جنبش های اسلامی هستند که سابقه چند دهه فعالیت سیاسی تشکیلاتی دارند اما به نظر می رسد که جنبش حزب الله لبنان به دلیل بهره مندی از مؤلفه هایی چون ایدئولوژی انعطاف پذیر، ساختار تشکیلاتی منسجم، رهبری کاریزماتیک و استراتژی های عمل گرایانه نسبت به اخوان المسلمین در جذب توده های مردمی و تأثیرگذاری بر عرصه قدرت سیاسی، کنش فعالانه تر و مؤثرتری را از خود به نمایش گذاشته است.
۵.

بازنمود ماهیت منطق حاکم بر کنشگری ایران و عربستان در بحران یمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران سازه انگاری عربستان عوامل ذهنی عوامل عینی بحران یمن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱۹ تعداد دانلود : ۴۹۳
بحران یمن از جمله مسائل چالش برانگیز منطقه خاورمیانه است که بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در جهت دهی به سمت وسوی تحولات آن مؤثرند. از جمله بازیگران منطقه ای در این بحران، ایران و عربستان هستند که کنش رفتاری متضادی را در یمن از خود به نمایش گذاشته اند. نوشتار حاضر بر آن است تا عوامل مؤثر بر تقابل این دو کشور را در بحران یمن مورد بررسی قرار دهد. دستاوردهای این نوشتار نشان می دهد که بر اساس نظریه سازه انگاری، انگاره های هویتی دو کشور ایران و عربستان، جهت دهنده سیاست خارجی آن ها در یمن است. ازاین رو به دلیل برداشت های عینی و ذهنی متفاوتی که هریک از آن ها نسبت به محیط پیرامونی خود دارند، کنش های رفتاری متعارضی را در عرصه تحولات داخلی یمن از خود بروز داده اند. در این راستا تقابل دو ذهنیت اسلام شیعی و اسلام سلفی – وهابی به همراه درک هرکدام از شرایط عینی خود و دیگری، سبب شده تا ایران با نگرش تعاملی (لاکی-کانتی) و عربستان با رویکرد تهاجمی (هابزی) به کنشگری در یمن بپردازد.
۶.

کانون های تصمیم گیری در قانون اساسی جدید افغانستان؛ نسبت سنجی نحوه اعمال قدرت براساس همکاری قوا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکومت ریاست جمهوری سیستم اداری لویه جرگه ولسی جرگه مشرانوجرگه ستره محکمه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶۰ تعداد دانلود : ۵۹۱
پس از اشغال افغانستان توسط نیروهای ناتو به رهبری امریکا در سال 2001 م، تغییرات اساسی در این کشور به وقوع پیوست که ازجمله آن ها، ایجاد تغییر در قانون اساسی و شکل گیری قانون اساسی جدید بود که بر اساس آن، نظام سیاسی جدیدی با محتوای اسلامی و رویه های دموکراتیک شکل گرفت. سوال نوشتار حاضر آن است که قانون اساسی جدید افغانستان برای کدام مرجع تصمیم گیری، اقتدار قانونی بیشتری درنظر گرفته است؟ به نظر می رسد که در این قانون اساسی که از نهادهای تصمیم گیری مهمی مانند ریاست جمهوری، حکومت، شورای ملیِ متشکل از ولسی جرگه و مشرانوجرگه، لویه جرگه، قوه قضائیه و سیستم اداری تشکیل شده است؛ ضمن همکاری و تعاملی که میان قوای تصمیم گیرنده برای گردش مناسب تر امور اجرایی و اجرای قانون اساسی وجود دارد، در قالب سیستم همکاری قوا، قوای تقنینی و قضایی نیز در بسیاری از مواقع از قدرت کنترلی مناسبی درقیاس با قوه مجریه برخوردارند اما با این وجود، رئیس جمهور به عنوان رئیس قوه مجریه، ضمن برخورداری از اختیارات قانونی گسترده تر نسبت به سایر قوا، اقتدار نهایی را رقم می زند. نوشته پیش رو برآن است تا با اتکا به روش توصیفی و تحلیلی و بهره گیری از رویکرد نظری مستخرج از ساختار نظام پارلمانی و ریاستی، محوریت نقش رئیس جمهور را در تصمیم گیری های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور افغانستان تجزیه وتحلیل کند.
۷.

واکاوی تاثیر ساخت قدرت سیاسی هندوستان بر اندیشه سید احمد خان هندی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۸۴ تعداد دانلود : ۴۶۱
گفتمان اصلاح دینی در صدد ارایه و بازتفسیراسلام متناسب با شرایط و مقتضیات زمان است تا بر این اساس آن را از گزند انحراف و جزم اندیشی رهایی بخشد. این گفتمان در سطح جهان اسلام علاوه بر اثرپذیری از تغییرات ناشی از فرآیندهای جدید فکری و عملی، شدیدا متاثر از ساخت قدرت سیاسی محل زایش و تکامل خود می باشد، به این معنا که اندیشه اصلاح گران دینی یک دوره زمانی با در نظرگرفتن محل زایش و تکامل آن ها، متمایز از یکدیگرمی باشد. اندیشه سیاسی سید احمد خان هندی به عنوان یکی از اصلاح گران دینی در هندوستان نیز شدیدا متاثر از ساخت قدرت سیاسی در این کشور است. براین اساس سوال این نوشتار آن است که ساخت قدرت سیاسی در هند چه تاثیری بر اندیشه سید احمدخان داشته است ؟ به نظر می رسد ساخت قدرت سیاسی هندوستان که برآیندی از سیطره استعمار انگلیس بر فرآیندهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این کشور است، بر جهت گیری های فکری سید احمدخان درجهت اصلاح دینی به منظور بهبود وضعیت مسلمانان جامعه هند تاثیرگذار بوده است. این نوشتار بر آن است تا با بهره گیری از نظریه دانش- قدرت فوکو و استفاده از روش توصیفی – تحلیلی بر مبنای منابع اسنادی و کتاب خانه ای به ارزیابی فرضیه فوق بپردازد.
۸.

بازکاوی اثرات گفتمان اصلاح دینی بر گفتمان انقلاب اسلامی؛ تداوم یا تکامل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گفتمان اصلاح دینی نفی استعمار نفی استبداد پیوند دین و سیاست گفتمان انقلاب اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۵ تعداد دانلود : ۳۶۱
حضور استعمار و ظهور دولت های استبدادی در جهان اسلام از عوامل زوال اندیشه سیاسی بوده است. درکنار این عامل تعاملات ساختاری استعمار و استبداد به ترویج سطحی نگری و گسترش اندیشه جبرگرایی نیز منجرشد. این نگرش ضمن تاثیر بر باورها و فرهنگ سیاسی مردم، دین را از اثرگذاری مطلوب بر حیات سیاسی و اجتماعی جامعه به حاشیه راند و آن را به عنوان امری شخصی و غیر اجتماعی در حوزه عبادات و اعمال فردی جای داد. به تریج در واکنش به انزوای دین در عرصه اجتماعی، مصلحانی برآمدند و بر آن شدند تا با بازتعریفی جدید از گزاره های دینی، آن را به حیات سیاسی و اجتماعی بازگردانند. مصلحان دینی در دو عرصه مبارزه با خرافات و تحجر دینی و مقابله با استعمار بر آن شدند تا ضمن تاکید بر اصل دین، آن را با شرایط و مقتضیات زمانی تطبیق دهند. برآمدن موج اول گفتمان اصلاح دینی در قرن نوزدهم در راستای پیرایش اندیشه دینی و محوریت دادن به آن و اصلاح جامعه بود. این گفتمان با بازتفسیری جدید از گزاره های دینی برآن شد تا دین را در متن کنش های سیاسی و اجتماعی قراردهد و از آن جهت، رهایی از پیامدهای نامطلوب استعمار و استبداد یاری طلبد. این گفتمان با رویکردی انتقادی نسبت به استعمار، پذیرش دست آوردهای علمی غرب و تلاش در جهت اصلاح نهاد استبداد، در صدد ایجاد قرائت جدیدی از گزاره های دینی برآمد. موج دوم اصلاح دینی یا همان گفتمان انقلاب اسلامی در تداوم مسیر موج اول ایجاد شد و ضمن بره گیری از گفتمان موج اول اصلاح دینی به صورت بنیادی و تکامل یافته تری، تقابل با استعمار و استبداد را به اوج خود رساند. این گفتمان با قرائت حداکثری از دین و تغییر نگرش از اصلاح به انقلاب، به ایجاد نظام سیاسی با محوریت اسلام و ضدیت با استبداد و استعمار منتهی شد. دستاورد پژوهش حاضر آن است که گفتمان انقلاب اسلامی علاوه بر تداوم آموزه های گفتمان اصلاح دینی، رویکردی متفاوت از این گفتمان را در پیش گرفت که بسیار کامل تر از آن به نظر می رسد.
۹.

تبیین فرایند بحران امنیتی افغانستان و آمریکا در پساجنگ سرد(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۳ تعداد دانلود : ۳۹۹
افغانستان ازجمله کشورهایی است که به دلیل بافتار قومی- مذهبی ناهمگن از زمینه مساعدی برای ایجاد بحران و تنش های قومی مذهبی برخوردار است. تداوم بحران داخلی در جامعه افغان به گونه ای است که پس از خروج شوروی از این کشور، جنگ های داخلی پی درپی، حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... آن را به طرز محسوسی تحت تأثیر قرار داده به طوری که این وضعیت در دوره پساجنگ سرد نیز خود را در روابط این کشور با آمریکا نمایان ساخت. روابط بحرانی میان آمریکا و افغانستان پس از پیدایش، به دنبال حادثه یازدهم سپتامبر به اوج خود رسید به گونه ای که آمریکا با توسل به اقدام نظامی، رژیم طالبان در این کشور را که حامی تروریسم القاعده بود، ساقط نمود. ایالات متحده آمریکا و دولت نوظهور افغانستان پس از طالبان با همکاری در ایجاد حکومت مرکزی فراگیر در افغانستان درصدد کنترل و کاهش بحران امنیتی در این کشور برآمدند؛ البته اثرات این بحران به افغانستان محدود نماند و در سطح داخلی، منطقه ای و جهانی نیز بروز یافت به طوری که ساختار متفاوتی را در عرصه روابط بین الملل ایجاد نموده است. همچنین متغیرهای سیستمی، بازیگری، بین بازیگری و وضعیتی متعددی در پیدایش، افزایش و کاهش بحران امنیتی میان آمریکا و افغانستان مؤثر بوده و اثرات پایداری را نیز از خود برجای گذاشته است. این نوشتار بر آن است تا با بهره گیری از نظریه برچر، فرایند تحول بحران امنیتی در روابط آمریکا و افغانستان را تبیین نماید.
۱۰.

تبارشناسی دگرستیزی گروه های افراطی-تکفیری : گذار از دیگر دگرسازی به خود دگرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تبارشناسی تکفیر گروه های افراطی-تکفیری دگرپذیری دگرسازی خود دگرسازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۷ تعداد دانلود : ۳۷۰
تمدن اسلامی در مراحل اولیه تکامل خود ضمن مرزبندی هویتی با کفار به عنوان دگر بیرونی، نگاهی توام با تساهل و مدارا نسبت به اهل کتاب، اقلیت های دینی و قومی داشته است. اما به موازات زوال تمدن اسلامی و دورشدن از اسلام اصیل و مواجهه با غیریت های بیرونی و مهاجمی مانند مغولان و صلیبیون و همچنین استیلای ترکان بر دستگاه خلافت و متعاقب آن، رواج رویکرد های قشری و متصلب از دین، نگرش های تکفیریِ دگرستیز گسترش یافت. این رویکرد در ابتدا با هدف قراردادن دگر بیرونی، سخت ترین برخوردها را نسبت به آن از خود به نمایش گذاشت؛ اما در گذر زمان با تشدید اختلافات داخلی جهان اسلام، از دگرهای بیرون از دنیای اسلام به میان مذاهب اسلامی تغییر جهت یافت. در دوره معاصر نیز بنیادگرایانی مانند القاعده، طالبان، داعش و... با بهره گیری از این ابزار، سخت گیرانه ترین و خشونت بارترین احکام را نسبت به مسلمانان، بویژه شیعیان صادر نموده اند. دستاورد نوشتار پیش رو آن است که تکفیر، تباری تاریخی در جهان اسلام دارد. در ابتدا، دامنه آن بسیار تنگ و محدود به کفار حربی بود اما با رشد اندیشه های سلفی و  بهره گیری عامل خارجی از آن، نه تنها گسترش یافت بلکه به ابزاری در جهت حذف هویت های رقیب تبدیل شد. 
۱۱.

کنکاشی بر مناسبات نهاد دانش و قدرت در دوره صفوی با تأکید بر روابط علما و پادشاهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پادشاهان صفوی دانش علما قدرت گفتمان مشروعیت زا گفتمان مشروعیت زدا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۱ تعداد دانلود : ۴۱۶
گفتمان مجموعه ای از احکام و گزاره هاست که شرایط را برای عاملان اجتماعی معنادار می کند. در رویکردهای گفتمانی، برخی از مفاهیم و موضوع ها کنارگذاشته می شوند؛ زیرا نظام گفتمانی بنا به ماهیتی که دارد برخی از موضوع ها و مفاهیم را برجسته می کند و برخی دیگر را به کنار می نهد. در نظام گفتمانی برخی از دانش ها بر اساس مطلوب های نظام قدرت برجسته می شوند؛ زیرا آن دانش ها بنا به ماهیتی که دارند به آن نظام سیاسی مشروعیت می بخشند. در دوره صفویه که نقطه عطفی در تاریخ تشیع محسوب می شود، دانش فقه به نهاد قدرت مشروعیت می بخشید؛ زیرا در این دوره بسیاری از کردارهای پادشاهان بر مبنای تعالیم و آموزه های تشیع شکل گرفته بود. در این زمان بسیاری از علما از سایر شهرهای اسلامی به ایران می آمدند و تحت تأثیر فضای مساعدی که پادشاهان صفوی ایجاد کرده بودند، آموزه های شیعی را ترویج می کردند. ماهیت روابط علما و پادشاهان صفوی از آ نجا اهمیت دارد که بسیاری از علمای شیعی در مشروعیت بخشی و تحکیم موقعیت حاکمان صفوی نقش ارزنده ای را ایفا کرده اند؛ اما برخی از این علما در قالب همان ساختار دانشی که به پادشاهان مشروعیت می داد، از نزدیک شدن به پادشاهان صفوی خودداری می کردند و با رویکردی انتقادی، بسیاری از رفتارهای آنان را تأیید نمی کردند. پرسش این پژوهش آن است که عالمان دینی در دوره صفویه در ارتباط با پادشاهان به تولید چه دانشی اقدام کردند؟ این نوشتار برآن است تا با تکیه بر روش گفتمان دانش قدرت میشل فوکو، نوع رویکردهای موافق و مخالف علما در نهاد تولید دانش فقه را نسبت به ساختار قدرت صفوی بررسی و کنکاش کند.
۱۲.

نوپدیدگی در قدرت؛ بازتولید قدرت نرم در سیاست خارجی آمریکا با تاکید بر سینمای هالیوود در پسا پاندمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صراط تعدد وحدت علامه طباطبایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۸ تعداد دانلود : ۱۶۷
مفهوم سازی از قدرت نرم در الگو های رفتاری سیاست خارجی آمریکا به عنوان ابزاری کارآمد در اجرای سیاست خارجی این کشور می باشد. اساساً قدرت نرم مفهومی انتزاعی است که دارای تنوع ابزاری در رویکرد های اشاعه ای می باشد. ایالات متحده آمریکا ازجمله کشور هایی است که متنوع ترین ابزار های قدرت نرم را در عملیاتی شدن الگو های رفتاری سیاست خارجی بکار می برد. در این بستر سینمای هالیوود به عنوان یک صنعت فرهنگی نقش مهمی در دستیابی دستگاه حکمرانی ایالات متحده در تأمین منافع بین المللی کمک کرده است. بر همین مبنا، سینمای هالیوود در پسابحران(همه گیری کرونا ویروس) با تاکید بر کنش مندی اسلکتیویستی ضمن روایت سازی، الگویی نوپدید از قدرت نرم در دوران پساکوید را اعمال خواهد کرد. پرسش پژوهش حاضر این است که الگوی اسلکتیویستی در نوپدیدگی قدرت نرم در سیاست خارجی آمریکا با عطف به نهاد هالیوود در پساپاندمی چگونه خواهد بود؟ هدف پژوهش حاضر فهم سنجی الگوی احیا قدرت نرم آمریکا در پسا پاندمی با تاکید بر سینمای هالیوود است. نتیجه کلی مقاله نشان می دهد که سینمای هالیوود به عنوان ابزار رسانه ای در اشاعه قدرت نرم ایالات متحده بر محور کنش مندی اسلکتیویستی ضمن روایت سازی الگویی نوپدید از قدرت نرم در دوران پساکوید اعمال خواهد نمود. این نوشتار با روش توصیفی – تحلیلی درصدد پاسخ به سؤال اصلی گام بر خواهد داشت.
۱۳.

گذار از بلوغ تقابل به الگوی تعامل نئولیبرال؛ تأملی مقایسه ای به سیاست خارجی ترامپ و بایدن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بلوغ تقابل دونالد ترامپ جو بایدن رئالیسم تعاملی مشروط به همکاری امنیت سازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۷ تعداد دانلود : ۲۱۲
یکی از موضوعات اصلی در مورد رفتار سیاست خارجی کشور ها در عرصه نظام بین الملل نوع جهت گیری سیاست خارجی آنان نسبت به موضوعات و تهدیدات بین المللی-منطقه ای می باشد. در سال ۲۰۱۶ با روی کار آمدن دونالد ترامپ به نوعی سیاست خارجی آمریکا دچار چرخش پارادایمی در جهت گیری سیاست خارجی شد. سیاست خارجی آمریکا در دوران دونالد ترامپ به نوعی بر مبنای ظهور نشانگان تقابل با ساختار نظام بین الملل و ساخت یابی روایت بازدارندگی شده بود، رهیافتی که اساساً به دنبال امتیازگیری از رقبا در حوزه های مختلف بود؛ اما با انتخابات سال ۲۰۲۰ و روی کار آمدن جو بایدن، نشانگان تعامل و همکاری مشروط با ساختار جهانی در گفتمان سیاست خارجی آمریکا مفصل بندی شد. بر همین اساس، سؤال اصلی پژوهش حاضر آن است که سیاست خارجی آمریکا در فاصله سال های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱ دارای چه نشانگانی با نظام بین الملل است؟ سیاست خارجی آمریکا در این سال ها دچار نوعی شیفت پارادایمی گشته و نوع تعامل و کنشگری در عرصه روابط بین الملل دارای نشانگان تقابلی و تعاملی با ساختار و سیستم جهانی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سیاست خارجی آمریکا از دوران ترامپ تا بایدن در الگو های رفتاری از بلوغ تقابل به مدل رفتاری تعاملی در محور رئالیسم مشروط به همکاری گذار پیدا کرده است. این نوشتار با روشی توصیفی–تحلیلی مطابق چارچوب نظری گام بر خواهد داشت
۱۴.

واکاوی تأثیر ذهنیت مدرن بر چگونگی برساخته شدن نظم سیاسی -اجتماعی مطالعه موردی، بررسی آراء دکتر شریعتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نواندیشی دینی شریعتی سه گانه لاکانی ذهنیت مدرن نظم سیاسی - اجتماعی مطلوب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۲ تعداد دانلود : ۱۶۷
در ایران، نواندیشی در پی رویارویی ایرانیان با غیرغربی در عصر مشروطه پدیدار شد. نواندیشی دینی نیز بعنوان گونه ای از نواندیشی درصدد تلفیق دستاوردهای مدرن با گزاره های سنتی بوده است. مسأله نوشتار آن است که میزان تأثیر ذهنیت مدرن در برساخته شدن نظم سیاسی- اجتماعی مورد نظر شریعتی را بعنوان یکی از نواندیشان دینی ایران دهه چهل و پنجاه شمسی مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد که ذهنیت مدرن و حتی نامدرن به معنای نحوه ادراک از مدرنیته بر نظام فکری شریعتی تأثیرگذار بوده است؛ به گونه ای که وی با تأثیرپذیری از اندیشه متفکرانی نظیر گورویچ و برگ، سوسیالیسم را بخوبی شناخت و با سارتر و اندیشه های اومانیستی او آشنا شد. ماسینیون نیز که قرائت عرفانی از اسلام داشت، او را بشدت تحت تأثیر قرار داد. او با تاثیرپذیری از مدرنیته و نامدرنیته و تلفیق آن با اصول اسلامی، نظم سیاسی و اجتماعی مطلوب خود را بر مدار امت و امامت و دموکراسی متعهد پی ریزی نمود. این پژوهش می کوشد بر اساس نظریه سه گانه لاکان، خوانش شریعتی از ذهنیت مدرن و بهره گیری وی از گزاره های نامدرن را در جهت ایجاد نظم سیاسی- اجتماعی مطلوب با روش توصیفی و تحلیلی مورد بررسی و کنکاش قرار دهد.
۱۵.

کرونا و زایش تراژدی؛ بایسته هایی برای سیاست ورزی ایرانی به منظور برون شد از بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کرونا تراژدی اروس مساله مرگ سرنوشت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۵ تعداد دانلود : ۱۵۲
پیدایی بیماری فاجعه بار کرونا ضمن به هم ریختن سبک زندگی و مدل حکومت مداری، جان انسان های بی شماری را گرفته است. این ویروس نامرئی با ایجاد اختلال در سبک زندگی و به حاشیه راندن شادی، نشاط و سرزندگی ناشی از سبک زندگی مدرن بار دیگر واقعیت عریان و غمبار زندگی یعنی مساله مرگ را بیشتر از گذشته فرا روی انسان ها نهاده و به زایش تراژدی نیز یاری رسانده است. اکنون انسان دوره پساکرونا با بحران معنا مواجه شده و به عبارتی از امید، نشاط و سرزندگی دوران پیشاکرونا به طرز محسوسی فاصله گرفته است و به این می اندیشد که آیا اراده انسانی، خود باعث زایش چنین تراژدی دردناکی شده است یا این که نیرویی مافوق طبیعی در رقم زدن چنین مصیبتی موثر بوده است. نوشتار پیش رو  به شیوه توصیفی و تحلیلی و با هدف نمایش جلوه های مخرب کرونا ویروس در بافتار سیاسی، اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی- مذهبی جامعه ایرانی با محوریت عملکرد دوسویه کارگزاران سیاسی و شهروندان، برآن است تا با تاکید بر عشق در وجوه مادی و معنوی اش و ترویج آن به عنوان مبنای نظام سیاستگذاری ایران به عنوان راهکار اساسی در برون شد از بحران کرونا، می توان از اثرات دردناک و فاجعه بار این ویروس مخرب به نحو چشمگیری کاست و حس امید به زندگی را در قالب آفرینش گری هنری، جهت تزکین روان رنج کشیده جامعه بیدار ساخت.
۱۶.

دشواره رویاگونگی و توسعه؛ نگاهی به مناسبات دولت با مدرنیته در ایران پسا انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امرنمادین مدرنیته توسعه فاوستی ایران پسا انقلاب جهان زیست

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۹ تعداد دانلود : ۱۷۳
ورود مدرنیته به ایران با چالش های متعددی همراه بوده است، به طوری که جامعه ایرانی در مواجهه با امر مدرن، دغدغه حفظ هویت بومی خود را داشته است. چالش های یک سده اخیر در ایران حاکی از آن است که جامعه ایرانی با مدرنیته مشکل نداشته بلکه با ایدئولوژی دگرساز غرب گرا که بر تفکر مدرن سایه انداخته بود، سرستیز داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی، هم چنان تقابل سنت و مدرنیته که میراثی تاریخی محسوب می شد، خودنمایی می کرد. هریک از دولتمردان پس از انقلاب به دلیل اقتضائات ناشی از انقلاب با ایدئولوژی غرب گرا از در خصومت درآمدند اما با مدرنیته و ماشین فاوستی توسعه مدرن نه تنها هیچ مشکلی نداشته بلکه به عنوان پیشرانان امر مدرن نقش آفرینی کرده اند. نوشتار پیش رو درصدد است تا پرچمداری دولت های ایران پسا انقلاب در پیشبرد امر توسعه مدرن را به رغم تعارضات ایدئولوژیکی با ایدئولوژی غرب گرا که خود را به صورت تخاصم با غرب نمایان ساخته بود، به نمایش بگذارد. این نوشتار هم چنین در راستای اثبات مدعای بالا به شیوه توصیفی و تحلیلی، از مدل نظری تلفیقی فاوست گوته، امرنمادین لکان و جهان زیست هابرماس بهره گرفته است.
۱۷.

بازخوانی ساختارگرایانه دیالکتیک زیربنا و روبنا در حکومت مندی عهد اردشیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایدئولوژی حکومت مندی دولت ساختارهای نظم دهنده قدرت سخت سازه های نظم دهنده قدرت نرم عهد اردشیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۸ تعداد دانلود : ۱۲۸
عهد اردشیر از نوشته های مطرح در مورد چگونگی حکمرانی با در نظر گرفتن مصالح حکومت در دوره ساسانی است که منسوب به اردشیر، بنیانگذار این سلسله است. این اثر اندرزهایی را به پادشاه در مورد کسب، حفظ و تثبیت قدرت یادآور شده است. اردشیر در اثر خود درصدد است تا از ابزارهای مختلفی مانند خرد واقع گرایانه، بهره گیری از قوه قهریه، ایجاد اشتغال، دین و فره ایزدی که جنبه زیربنا و روبنا در امر حکومت مداری دارند، به شیوه مطلوبی استفاده کند. او بر آن است تا به آیندگان خود بیاموزد که حاکم در چه مواقعی باید از زور به عنوان ابزار زیربنایی و یا از دین به عنوان روبنای ایدئولوژیکی حکومت بهره گیرد. اردشیر ضمن وانمایی انواع ابزارهای زیربنایی و روبنایی در امر حکومت مداری، نسبت استفاده از آن را در موقعیت های متفاوتی که حکومت با آن روبه روست، مورد توجه قرار می دهد. پرسش اصلی پژوهش حاضر آن است که چه رابطه ای در حکومت مندی عهد اردشیر میان روبناهای ایدئولوژیکی حکومت و زیربناهای پایه ای مانند کاربرد زور و دیوان سالاری برقرار است؟ در فرضیه بیان می شود که از دیدگاه اردشیر، میان زیربنا و روبنا در نظام سیاسی موردنظر او، رابطه ای پیوسته و اندام وار برقرار است. با بهره گیری از چارچوب نظری زیربنا و روبنای آلتوسر، رابطه اندام وار میان روبناهایی مانند دین، دادگری و فره ایزدی و زیربناهایی مانند زور، دیوان سالاری و ایجاد شغل با بهره گیری از روش هرمنوتیک ساختاری که ناظر بر دو وجه ساختاری و هرمنوتیکی است، تحلیل و بررسی می شوند. روابط میان روبناهای ایدئولوژیکی و زیربناهای پایه ای در عهد اردشیر، مبتنی بر نوعی رابطه اندام وار است.
۱۸.

واکاوی خاستگاه نظم سیاسی- اجتماعی مطلوب در آراء شهید مطهری بر مبنای الگوی سه گانۀ لاکانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نواندیشی دینی مدرنیته سه گانه لاکانی شهید مطهری نظم سیاسی - اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰ تعداد دانلود : ۱۳۴
در برخورد با ورود مدرنیته به ایران، روشنفکران واکنش های گوناگونی نشان داده اند (تاریخچه). برخی آن را نفی، برخی تقلید و برخی به گزینش پاره ای از اصول مدرن پرداخته اند (پیشینه). نواندیشان دینی دهه پنجاه شمسی، نظیر شهید مطهری که ازیک سو دغدغه دین و سنت داشتند و ازسویی خواستار پیشرفت تکنولوژی و توسعه سیاسی کشور بودند، درصدد برآمدند بین دین و جامعه درحالِ تغییر، در ذهن متأثر از مدرنیته خویش هماهنگی ایجاد کرده و طرح یک نظم سیاسی-اجتماعی مطلوب را پی ریزی کنند. در این پژوهش برآنیم تا براساس نظریه سه گانه لاکانی، تأثیر ذهنیت مدرن بر نظم سیاسی-اجتماعی مطلوب در اندیشه شهید مطهری را برمبنای روش توصیفی-تحلیلی بررسی کنیم (مسئله و روش). بنابراین، در این مقاله پرسش مهم ناظر بر نوع حکومت مطلوب استاد مطهری است (سؤال). دستاورد پژوهش نشان می دهد که برمبنای نظریه لاکان، مطهری مخالف تغییر هویت خود و تقلید از دیگری است؛ اما درعینِ حال برای رشد هویت اسلامی-ایرانی تمایل دارد از تکنولوژی و توسعه غربی نیز بهره مند شود. برهمین اساس و با رویکرد پذیرش دستاوردهای عینی مدرن به مثابه امر خیالی و نفی ابعاد معرفت شناختی آن که در تضاد با امر نمادین حاکم بر جامعه قرار داشت، نظریه ولایت فقیه را تشریح می کند (یافته).
۱۹.

واکاوی تأثیر ذهنیت مدرن بر چگونگی برساخته شدن نظم سیاسی-اجتماعی در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امام خمینی (ره) لاکان مدرنیته نظم سیاسی نواندیشی دینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۲۳
مدرنیته به شکلی از زندگی و تشکیلات اجتماعی اطلاق می شود که عقل خودبنیاد نقاد که پیوسته به بازنگری سنت های بشری می پردازد، پارادایم اصلی آن را تشکیل می دهد. این پدیده در غرب زاده شد و به تدریج وارد سرزمین های دیگر شد. ورود این سبک تفکر به ایران، واکنش های متفاوتی در پی داشت. برخی از روشنفکران سعی کردند با کنارنهادن ارزش های دینی و سنتی و تقلید از غرب، نظمی مدرن و سکولار را بنیان گذارند. در مقابل، نواندیشان دینی که عمدتاً در دهه چهل و پنجاه شمسی رشد چشمگیری داشتند، با این برداشت مخالفت و تلاش کردند با تمسک به ارزش های دینی و مصلح کردن آن با باورهای مدرن نامتناقض با اسلام، مانع هجوم اندیشه های غربی به فرهنگ و تمدنشان شوند. در این پژوهش، براساس سه گانه لاکانی، تأثیر ذهنیت مدرن بر نظم سیاسی-اجتماعی مطلوب امام خمینی (ره) را به روش توصیفی-تحلیلی مورد کنکاش قرار می دهیم. دیدگاه امام خمینی (ره) به مثابه یکی از نواندیشان دینی برجسته دهه چهل و پنجاه شمسی، در رابطه با غرب مبتنی بر نقد جنبه های استعماری و اومانیستی آن است؛ کما اینکه برخی از اصول تمدنی آن را با تفسیری دینی که خود از آن ارائه می کند، قبول می کند و از آن ها برای تدوین نظم سیاسی اجتماعی متعالی مدنظرش بهره می گیرد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که امام (ره) به منظور مقابله با اقدامات هنجارستیز و مدرن مآبانه شاه که در راستای ترویج امر واقع بود، درصدد بازسازی امر نمادین با محوریت یک نظام سیاسی مبتنی بر ارزش های متعال دینی برآمد.
۲۰.

سوژه و نسبت آن با منابع اقتدار در اندیشه های بازرگان و شریعتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اقتدار امت و امامت ایدئولوژی سوژه نواندیشی دینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۲۲
ترسیم نسبت دین با مدرنیته در دنیای در حال تحول ناشی از امواج توفنده مدرن که با سرعت بالایی همه ارزش ها و باورهای دینی را در می نوردد، از جمله وظایف نواندیشان دینی است. این جریان همواره درصدد بوده تا با بازخوانی گزاره های دینی متناسب با شرایط در حال تحول ناشی از امر مدرن، خوانشی روزآمد از دین ارائه دهد. «مهدی بازرگان» و «علی شریعتی» دو تن از نواندیشان ایرانی اند که تلاش نموده اند جایگاه سوژه دینی در دوران جدید را بر اساس بازتفسیری از مبانی سنتی در تعامل با دوران جدید مشخص سازند. این نوشتار با بهره گیری از دو روایت اقتدارگرا و دیالوگ محور از نسبت سوژه و اقتدار به عنوان چهارچوب نظری و روش تحلیل محتوای کیفی، آرای بازرگان و شریعتی را مورد بررسی و کنکاش قرار داده است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که شیوه هر یک از این دو تفاوت هایی با مشی دیگری داشته است؛ بازرگان با دغدغه مندی درخصوص ارائه تعریفی از مبانی سنتی دینی که در سازگاری با دنیای متجدد باشد، تلاش نمود تا مجال بیشتری برای سوژه فراهم کند. در مقابل شریعتی با تأکید بر خوانشی ایدئولوژیک از تشیّع برآن بود تا سوژه را از سیطره اقتدار سنتی خارج نموده و انسانیتِ وی را حتی در عین وفاداری به آموزه های سنتی مورد تأکید قرار دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان