روانشناسی تربیتی (روانشناسی و علوم تربیتی سابق)
روانشناسی تربیتی سال 19 تابستان 1402 شماره 68 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش معکوس و راهبرد فراشناختی بر خودشکوفایی دانش آموزان و ارائه راهکارهای عملیاتی انجام شد. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش جمع آوری داده ها، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه ناحیه 1 کرج در سال ۱۴۰۰ بودند که طبق ملاک های ورود و خروج در پژوهش تعداد 45 نفر بر اساس فرمول کوکران و بر اساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه تقسیم بندی شدند. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش، پرسشنامه خودشکوفایی جونز و کراندال (1986) بود. در مرحله پیش آزمون متغیر وابسته روی گروه آزمایشی اول، گروه آزمایش دوم و گروه کنترل اجرا شد. متغیر مستقل (آموزش معکوس) بر روی گروه آزمایش اول و آموزش راهبردهای فراشناختی روی گروه آزمایش دوم اجرا شد و گروه کنترل به روش سنتی آموزش دیدند. در مرحله پس آزمون متغیر وابسته روی هر سه گروه آزمایش اول، آزمایش دوم و گروه کنترل اجرا و در مرحله پیگیری یعنی یک ماه پس از مرحله پس آزمون متغیرهای وابسته روی هر دو گروه آزمایشی اجرا شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و جهت آزمون فرضیه های پژوهش از آمار استنباطی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت میانگین متغیر خودشکوفایی، بین دو گروه تحت آموزش قرار گرفته با گروه کنترل معنادار است (P<0.01). از طرفی نتایج نشان داد که اثربخشی آموزش معکوس با آموزش راهبردهای فراشناختی در درس علوم بر خودشکوفایی در طول زمان از پایداری مناسبی برخوردار است.
رابطه سیستم های مغزی / رفتاری، تکانش گری و کاهش اهمیت تأخیری با رفتارهای پرخطر در نوجوانان: نقش واسطه ای اختلال در تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوجوانی دوره ای از تحول اساسی در رشد عاطفی، اجتماعی، عصبی و شناختی است که با افزایش آسیب پذیری در برابر صدماتی مانند تصادفات رانندگی، جرائم خشونت آمیز، اعتیاد و روابط جنسی همراه است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای اختلال در تنظیم هیجان در رابطه با سیستم های مغزی / رفتاری، تکانش گری و کاهش اهمیت تأخیری در رفتارهای پرخطر دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم بود. تعداد 321 نفر از دانش آموزان دختر و پسر به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. مقیاس های به کاربرده در این پژوهش شامل مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی علی زاده محمدی (1387)، مقیاس سیستم فعال سازی رفتاری/ بازداری رفتاری Carver and White (1994)؛ مقیاس تکانش گری Linam (2013)؛ مقیاس انتخاب پولی Kirby و همکاران (1999) و مقیاس اختلال در تنظیم هیجان Graz and Roemer (2004) بود. تحلیل داده ها به روش همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای AMOS نسخه 24 و SPSS نسخه 23 انجام گردید. سیستم فعال سازی/بازداری رفتاری و اختلال در تنظیم هیجان بر رفتارهای پرخطر اثر مستقیم داشت. اختلال در تنظیم هیجان در رابطه سیستم فعال سازی/بازداری رفتاری و تکانش گری بر رفتارهای پرخطر اثر غیرمستقیم داشت. بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر می توان گفت جهت کاهش شیوه رفتارهای پرخطر باید به تنظیم هیجانی، سیستم مغزی / رفتاری و تکانش گری توجه گردد. این یافته ها می تواند دستاوردهای کاربردی در سبک تربیتی نوجوانان داشته باشد.
تحلیل محتوای کمی کتاب های درسی از منظر تحریک کنجکاوی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف آگاهی از میزان توجه کتاب های درسی دوره دوم ابتدایی به قوه کنجکاوی دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش، تحلیل محتوای کمی بود. قلمرو پژوهش، همه کتاب های درسی دوره دوم ابتدایی بوده است. برای گردآوری داده ها، از چک لیست محقق ساخته استفاده شد. روایی محتوایی چک لیست با استفاده از شاخص CVI (والتز و باسل) محاسبه و مورد تأیید قرار گرفت. برای اطمینان از پایایی نیز ضریب پایایی مرکب محاسبه شد که 89/0 بود و نشان داد ابزار پایایی بالایی دارد. واحد تحلیل، مضمون انتخاب شد و برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی نظیر فراوانی و درصد و همچنین جدول و نمودار استفاده شد. یافته های پژوهش بیانگر آن بود که محتوای کتب درسی دوره دوم ابتدایی توجه یکسان و متوازنی به مؤلفه های کنجکاوی نداشته است. از میان مؤلفه های کنجکاوی به مؤلفه های «فعالیت مستقل» و «پرسشگری» بیشتر؛ و به مؤلفه های «شگفت زدگی» و «تازگی» کمتر از سایر مؤلفه های کنجکاوی توجه شده است. بررسی سه پایه نیز نشان داد در پایه چهارم و پنجم تا حدودی یکسان به کنجکاوی توجه شده است ولی در پایه ششم این مقدار بیشتر است. مقایسه دروس مختلف نیز نشان داد در دروس ریاضی و علوم تجربی به قوه کنجکاوی دانش آموزان بیشتر از سایر دروس توجه شده است. با توجه به این که حس کنجکاوی کودکان می تواند عامل مهمی برای یادگیری و ایجاد انگیزه درونی برای آن باشد، بنابراین پیشنهاد می شود برنامه ریزان درسی و مؤلفین کتب درسی در طراحی کتاب های درسی دوره ابتدایی به آن توجه بیشتری داشته باشند.
پیش بینی آسیب پذیری روان شناختی عملکردی ورزشی بر اساس تنظیم شناختی هیجان و حمایت های اجتماعی در دانشجویان نخبه ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل روان شناختی مقدمه مهمی برای شروع آسیب های ورزشی هستند و همچنین نقش مهمی در توان بخشی آسیب و درنهایت بازگشت موفقیت آمیز به بازی دارند. هدف این پژوهش پیش بینی روان شناختی عملکرد پیش بینی آسیب پذیری روان شناختی عملکردی ورزشی بر اساس تنظیم شناختی هیجان و حمایت های اجتماعی در دانشجویان نخبه ورزشکار بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و مدل رگوسیونی چندگانه خطی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی ورزشکاران نخبه شهر تهران در سال 1400-1401 با دامنه سنی 18 تا 25 سال و سطوح مهارتی مختلف (ورزشکاران گروهی و انفرادی) است که از این جامعه، تعداد 300 نفر بر اساس روش تعیین حجم نمونه جیمز انتخاب شدند، روش نمونه گیری به صورت دسترس بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه روان شناختی عملکرد ورزشی (IPED) (Hernandez-Mendo, 2006) اصلاح شده پرسشنامه روان شناختی لوهر، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) (Garnefsky et al., 2002) و پرسشنامه حمایت اجتماعی (SPS) (Cutrona & Russell, 1987) استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که بین توانایی های روان شناختی عملکرد با راهبردهای سازش یافته تنظیم شناختی هیجان (481/9=، 211/14=β، 001/0p<) و حمایت اجتماعی (052/19t=، 276/1=β، 001/0p<) رابطه مثبت و معناداری در سطح احتمال یک درصد وجود دارد و بین توانایی های روان شناختی عملکرد با راهبردهای سازش نیافته تنظیم شناختی هیجان رابطه منفی وجود دارد که ازلحاظ آماری معنی دار ناست (396/1-t=، 963/2-=β، 164/0=p)؛ بنابراین نتایج نشان داد که روان شناختی عملکرد با افزایش حمایت اجتماعی و راهبردهای سازش یافته هیجان افزایش می یابد که بالطبع باعث کاهش آسیب پذیری روان شناختی عملکردی ورزشکاران می گردد.
فراتحلیلی بر رابطه اضطراب کرونا و تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوع جهانی ویروس (کووید-19) باعث افزایش مشکلات روان شناختی در خانواده ها گردیده است. ازآنجاکه تاب آوری نقش بسزایی در بهداشت روانی و جسمانی افراد دارد لذا پژوهش حاضر با هدف فراتحلیلی بر رابطه اضطراب کرونا و تاب آوری انجام شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین اضطراب کرونا و تاب آوری یک رابطه متوسط و معناداری وجود دارد میانگین اندازه اثر اضطراب کرونا و تاب آوری در گروه دانشجویان-دانش آموزان، کادر درمان (پزشک-پرستار) و افراد سالخورده به ترتیب عبارت اند از 58/0-، 23/0 – و 23/0- است این رابطه در گروه دانش آموزان و دانشجویان قوی تر از گروه پرستاران و افراد سالخورده است جهت تبیین رابطه سن بر اضطراب کرونا از جدول فرارگرسیونی استفاده شد و نتایج نشان داد که 22 درصد از واریانس بین گروهی که در اندازه های اثر وجود داشت به وسیله سن قابل تبیین است. سوگیری انتشار به وسیله آزمون همبستگی بگ و مزوم دار انجام شد نتایج تقارن اندازه های اثر را تبیین می کند و سوگیری انتشار وجود نداشت (05/0<p). با توجه شیوع بالای اختلالات اضطرابی در هنگام شیوع ویروس (کووید-19) و با عنایت به این مسئله که اندازه اثر این دو متغیر در دانش آموزان و دانشجویان قوی است لذا به مدارس و دانشگاه ها پیشنهاد می شود کلاس های آموزشی جهت افزایش تاب آوری برگزار کنند و ازآنجاکه این رابطه در کادر بهداشت و درمان و سالمندان ضعیف است بهتر است برای کاهش اضطراب در این دو گروه به عوامل دیگری مانند تقویت (هوش معنوی، افزایش حقوق و دستمزد و غیره) پرداخته شود.
مقایسه اثربخشی آموزش یادگیری مغز محور و روش چند حسی بر عملکرد ریاضی دانش آموزان دارای اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مطالعه مقایسه اثربخشی آموزش یادگیری مغز محور و روش چند حسی بر عملکرد ریاضی دانش آموزان پایه سوم دارای اختلال ریاضی انجام گرفته است. این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری آن دانش آموزان پایه سوم دارای اختلال ریاضی مرکز اختلالات یادگیری آموزش وپرورش سبزوار به تعداد 50 نفر در سال تحصیلی 1400-1401 بود که 45 نفر آز آن ها به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به تصادف در سه گروه مساوی قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس سنجش توانمندی های ریاضیات دانش آموزان پایه سوم تبریزی (1389) بود و گروه های آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای به تفکیک تحت آموزش یادگیری مغز محور و روش چند حسی قرار گرفتند و گروه کنترل آموزشی ندید. داده ها به روش تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی تحلیل شد و نتایج حاکی از اثربخشی مثبت هر دو روش بر عملکرد ریاضی بود که اثربخشی روش یادگیری مغز هم در پس آزمون و هم در دوره پیگیری بیش از آموزش چند حسی بود (05/0>P). بر همین اساس می توان از این دو روش در جهت افزایش عملکرد ریاضی دانش آموزان با نقص یادگیری ریاضی استفاده نمود.
آزمون برازندگی مدلی در رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی، اهداف پیشرفت 2×3 و انگیزش درونی- بیرونی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه باهدف بررسی اثرات مستقیم و غیرمستقیم بین خودکارآمدی تحصیلی، اهداف پیشرفت 2×3 و انگیزش درونی- بیرونی دانش آموزان متوسطه دوم شهر انار انجام گرفت. این مطالعه از نوع همبستگی است و 270 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به سؤالات مقیاس انگیزش پیشرفت Vallerand و همکاران (1992)، خرده مقیاس خودکارآمدی تحصیلی، پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (MSLQ) Pintrich & Degroot (1990) و پرسشنامه اهداف پیشرفت 2×3 Elliot و همکاران (2011) پاسخ دادند، داده ها نیز با استفاده از روش تحلیل مسیر تحلیل شد. نتایج نشان داد اثر مستقیم خودکارآمدی تحصیلی بر اهداف تکلیف-گرایش، تکلیف-اجتناب، خود-گرایش، خود-اجتناب، دیگری-گرایش، دیگری-اجتناب، انگیزش درونی و بیرونی معنی دار است. نتایج دیگر نشان داد اثر مستقیم اهداف تکلیف-گرایش، خود-گرایش، خود-اجتناب و دیگری-اجتناب بر انگیزش درونی معنی دار اما اثر مستقیم اهداف تکلیف-اجتناب و دیگری-گرایش معنی دار نبود. اثر مستقیم اهداف خود-اجتناب بر انگیزش بیرونی معنی دار اما اثر مستقیم اهداف تکلیف-گرایش، تکلیف-اجتناب، دیگری-گرایش، دیگری-اجتناب و خود-گرایش معنی دار نبود. نتایج واسطه ای نیز نشان داد اهداف تکلیف-گرایش، اهداف خود-گرایش و خود-اجتناب نقش واسطه ای معنی دار در رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی و انگیزش درونی دارند، همچنین اهداف خود-اجتناب نقش واسطه ای معنی دار در رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی و انگیزش بیرونی داشتند. این نتایج نشان داد نوع اهداف پیشرفتی که یادگیرندگان اقتباس می کنند، می تواند بر رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی و نوع انگیزش یادگیرنده به خصوص انگیزش درونی اثرگذار باشد.
اثربخشی الگوی آموزشی تعاملی مبتنی بر رسانه های نوین بر شادکامی و امیدواری در کودکان مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان مبتلا به بیماری دیابت، شرایط ناتوان کننده ای را تجربه می کنند، این شرایط به گونه ای است که می تواند بر شادکامی و امیدواری کودک مبتلا به دیابت تاثیر بگذارد. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تعاملی مبتنی بر رسانههای نوین بر بر شادکامی و پذیرش بیماری در کودکان مبتلا به دیابت نوع 2 بود. این پژوهش از نظر روش شناسی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان مبتلا به دیابت مراجعه کننده به مرکز درمانی گابریک و کلینیک های دیابت شهر تهران در سال 1399-1398 بود که از این جامعه نمونه ای به حجم 44 نفر (24 نفر در گروه آزمایش و 19 نفر در گروه کنترل) با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. الگو آموزشی پس از اجرای پیش آزمون برای کودکان گروه آزمایش به مدت 6 جلسه اجرا گردید. گروه کنترل آموزش روان شناختی خاصی دریافت نکرد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمون آماری تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد الگوی آموزش تعاملی مبتنی بر رسانه های نوین بر شادکامی و امیدواری روانی کودکان دیابتی تاثیر معنادار دارد (05/0p<). براساس نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت الگوی آموزش تعاملی مبتنی بر رسانه های نوین می توان به عنوان روش مداخله ای کودکان مبتلا به دیابت در کنار درمان دارویی مورد استفاده قرار گیرد.
واژگان کلیدی: الگوی آموزشی تعاملی مبتنی بر رسانه های نوین، شادکامی، امیدواری، کودکان مبتلا به دیابت نو ع 2