روانشناسی تربیتی (روانشناسی و علوم تربیتی سابق)
روانشناسی تربیتی سال هفدهم تابستان 1400 شماره 60 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر ادغام سهمیه بندی در برآورد توانایی (پیش از رتبه بندی) و نیز رتبه بندی آزمودنی ها در آزمون های بزرگ مقیاس (مثل کنکور سراسری) انجام شد. طرح این پژوهش در زمره طرح های پیمایشی است. به دلیل این که هدف این پژوهش تحلیل داده هایی است که قبلاً طی یک طرح پیشین توسط سازمان سنجش جمع آوری شده اند، این طرح را می توان در زمره تحلیل ثانویه داده ها نیز در نظر گرفت. جامعه آماری این طرح شامل تمام داوطلبان گروه ریاضی است که در آزمون سراسری سال 1394-1393 شرکت نموده اند. نمونه مورد استفاده در این پژوهش شامل داده های مربوط به 3000 آزمودنی گروه ریاضی از مناطق (سهمیه) یک، دو و سه است که از طرف سازمان سنجش در اختیار پژوهشگران قرار گرفته است. داده های اصلی مورد استفاده در این پژوهش عبارتست از پاسخ های نمره گذاری شده آزمودنی ها به سؤالات آزمون (به صورت 1 برای پاسخ صحیح و 0 برای پاسخ غلط) و کد مربوط به سهمیه انتخابی. به طور خلاصه، می توان چنین نتیجه گیری کرد که تفاوت بین مناطق سه گانه و یا هر نوع خوشه بندی در داده ها هنگامی در نتایج تأثیر دارد که تحلیل در سطح کل نمونه و ورای خوشه ها صورت می گیرد. در چنین وضعیتی، امکان مشاهده تفاوت معنادار بین رتبه دهی با استفاده از روش های متفاوت، حتی زمانی که مقدار ICC بسیار پایین باشد (مانند تحلیل حاضر)، وجود دارد.
تدوین الگوی طراحی آموزش تفکر مبتنی بر نظریه اجتماعی- فرهنگی ویگوتسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین الگوی طراحی آموزش تفکر مبتنی بر نظریه اجتماعی فرهنگی ویگوتسکی انجام شده است. روش پژوهش آمیخته وطرح پژوهش آمیخته اکتشافی است. این طرح از دو بخش متوالی کیفی و کمّی تشکیل شده است. در بخش کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون، متون علمی که به روش هدفمند انتخاب شد و شامل 18 کتاب و 40 مقاله بود، مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفت. همچنین به روش گروه کانونی با 6 نفر از متخصصان طراحی آموزشی و روان شناسی تربیتی مصاحبه صورت گرفت و الگو تدوین شد. در بخش کمّی، الگوی تدوین شده، مورد اعتبارسنجی قرار گرفت. برای اعتبارسنجی درونی، الگوی طراحی شده به همراه یک پرسش نامه محقق ساخته با تعیین روایی و ضریب پایایی 72/ به روش آلفای کرانباخ، برای 15 نفر از متخصصان جهت قضاوت، ارسال و داده ها تحلیل شد. از بین مضامین استخراج شده، با نظر متخصصین 3 مضمون فراگیر و 15 مضمون سازمان دهنده انتخاب و پس از تعیین تعامل بین آن ها، در قالب یک الگو ارائه شد. تحلیل داده های حاصل از اجرای پرسش نامه محقق ساخته جهت اعتبار سنجی درونی الگو با آزمون t تک نمونه ای نشان داد که میانگین پاسخ-های نظر دهندگان به هر سوأل به طور معناداری بالاتر از میانگین نمرات در هر سوأل است و در نتیجه الگو از اعتبار درونی مناسب برخوردار است.
مقایسه نگرش مذهبی، خودکارآمدی و سازگاری تحصیلی دانشجویان بر اساس جنسیت و سهم هر یک از این متغیرها در پیش بینی پیشرفت تحصیلی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه نگرش مذهبی، خودکارآمدی و سازگاری تحصیلی دانشجویان بر اساس جنسیت و سهم هریک از این متغیرها در پیش بینی پیشرفت تحصیلی آن ها بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی-مقایسه ای و همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایذه در سال تحصیلی 95-1394 بود. نمونه پژوهش شامل 274 نفر (130 پسر و 144 دختر) دانشجوی مقطع کارشناسی بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران (1982)، پرسشنامه سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک (1986) و پرسشنامه نگرش سنج گلریز و براهنی (1353) بود و از معدل دانشجویان نیز برای سنجش پیشرفت تحصیلی استفاده شد. برای بررسی فرضیه ها از آزمون تحلیل واریانس تک متغیری، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که بین خودکارآمدی و سازگاری تحصیلی دختران و پسران تفاوت معنی داری وجود دارد ولی از لحاظ نگرش مذهبی تفاوت معنی داری وجود ندارد. نتایج همبستگی نیز نشان داد که بین نگرش مذهبی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان ارتباط معنی داری وجود ندارد اما بین خودکارآمدی و سازگاری تحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای خودکارآمدی و سازگاری تحصیلی در دختران و سازگاری تحصیلی در پسران به عنوان قوی ترین پیش بینی کننده های پیشرفت تحصیلی بودند.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر برنامه ریزی و انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش ذهن آگاهی بر برنامه ریزی و انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری صورت گرفت. این پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون -پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود.جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر با اختلال یادگیری پایه سوم، چهارم و پنجم ابتدایی ارجاع داده شده از سوی مدارس به مرکز اختلال یادگیری آموزش و پرورش بوشهر بود که از بین آن ها به روش نمونه گیری در دسترس، 52 نفر که ویژگی های لازم از نظر ملاک های ورود را داشتند فهرست و سپس ۴۰ دانش آموز پس از تشخیص اختلال یادگیری، انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه در هر گروه ۲۰ نفر گمارش شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون برج لندن و آزمون ویسکانسین استفاده شد. تمرین های آموزش ذهن آگاهی در 8 جلسه 60 دقیقه ای یک بار در هفته به آزمودنی های گروه آزمایش ارایه شد و گروه کنترل هیچ گونه آموزش درمانی دریافت نکرد؛ سپس بعد از 2 ماه پس از یک دوره 10 روزه از آن ها آزمون پیگیری به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش ذهن آگاهی بر برنامه ریزی و انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری اثر داشته و این تاثیر در مرحله پیگیری دو ماهه پایدار ماند(001/0p<). در مجموع می توان بیان کرد که از آموزش ذهن آگاهی می توان به عنوان مداخله کاربردی و موثر بخصوص برای بهبود برنامه ریزی و انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری استفاده گردد.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های معنوی و مهارت های شناختی- اجتماعی بر جهت گیری نسبت به مدرسه در دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه بین اثربخشی آموزش مهارت های معنوی و مهارت های شناختی- اجتماعی بر جهت گیری نسبت به مدرسه در دانش آموزان دوره ابتدایی بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون – پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام دختران دانش آموز پایه پنجم و ششم دوره ابتدایی منطقه 2 آموزش و پرورش شهر تهران به تعداد 234356 نفر بود که در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند. 51 دانش آموز براساس پیشنهاد دلاور (1390) به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد و به صورت تصادفی در 3 گروه (هر گروه 17 نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه جهت گیری مثبت نسبت به مدرسه احمدی (1396) بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با طرح آمیخته استفاده شد. در پژوهش حاضر گروه آزمایشی اول، تحت 12 جلسه 90 دقیقه ای آموزش مهارت شناختی- اجتماعی؛ گروه دوم آزمایشی، تحت 12 جلسه 90 دقیقه ای آموزش مهارت معنوی قرار گرفتند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد تفاوت اثر آموزش مهارت های معنوی و آموزش مهارت های شناختی- اجتماعی تنها در مؤلفه احساس تعلق به مدرسه (01/0> P، 51/8 = F) جهت گیری به مدرسه در سطح 01/0 معنادار بود. براساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر پیشنهاد می شود آموزش مهارت های شناختی- اجتماعی و معنویت درمانی در طول سال تحصیلی به عنوان یک واحد درسی به دانش آموزان تدریس شود.
بررسی رابطه بین هویت اخلاقی و سبک های شناختی با سازگاری فردی و اجتماعی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هویت اخلاقی و سبک های شناختی با سازگاری فردی و اجتماعی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر آباده طشک بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع اول متوسطه شهر آباده طشک به تعداد (150 نفر) در سال تحصیلی 1398-99 بود. در این پژوهش با توجه به چارچوب جامعه آماری، 108 نفر از دانش آموزان به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه هویت اخلاقی، سبک های شناختی و سازگاری فردی و اجتماعی استفاده شد. روایی پرسشنامه ها با استفاده از روایی محتوایی و پایایی به وسیله آلفای کرونباخ بررسی و مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که، از میان مؤلفه های سبک های شناختی، بین مؤلفه های روش یادگیری از طریق (تماشاکردن، فکرکردن و انجام دادن)، و سازگاری فردی - اجتماعی رابطه مثبت برقرار گردید. از میان مؤلفه های هویت اخلاقی، بین مؤلفه مؤلفه های (درونی سازی و نمادی سازی)، و سازگاری فردی - اجتماعی رابطه مثبت برقرار گردید. همچنین متغیرهای هویت اخلاقی و سبک های شناختی یادشده بصورت مثبت قادر گردیدند پیش بینی کننده متغیر سازگاری فردی - اجتماعی باشند.
راهبردهای یادگیری زبان دانشجویان کارشناسی رشته های زبان های خارجی دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی راهبردهای یادگیری زبان دانشجویان کارشناسی رشته های زبان های خارجی دانشگاه فردوسی مشهد می باشد. همچنین در این پژوهش به بررسی متغیر هایی چون سن، معدل، رشته و تک زبانه/ آشنا با دو یا چند زبان پرداخته شد. روش: شرکت کنندگان در این پژوهش شامل دانشجویان سال دوم کارشناسی رشته های زبان های خارجی بودند. ابزار های پژوهش شامل مصاحبه گروهی و پرسشنامه آکسفورد(1990) می باشد. برای تحلیل فرضیه ها و پاسخ به سؤالات پژوهش از آزمون های آماری همبستگی و آنالیز واریانس یک طرفه استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که دانشجویان از بین راهبردها، بیشتر از راهبردهای فراشناختی استفاده می کنند. همچنین نتایج نشان داد که بین تمام راهبردهای یادگیری (به غیر از راهبردهای جبرانی) و معدل ارتباط مثبت معنی داری وجود دارد.تفاوت معناداری بین رشته های مختلف تحصیلی در استفاده از پنج راهبرد شناختی، جبرانی، فراشناختی، عاطفی و اجتماعی وجود داشت. در راهبردهای حافظه ای، جبرانی، فراشناختی و عاطفی تفاوت معناداری بین دانشجویان تک زبانه/آشنا با دو زبان/چند زبان وجود نداشت اما در راهبردهای شناختی و اجتماعی در این راهبردها تفاوت معناداری بین دانشجویان تک زبانه/آشنا با دو زبان/چند-زبان وجود داشت. نتیجه گیری: این پژوهش با بررسی راهبردهای یادگیری زبان در رشته های مختلف، تأثیر آموزش و به کارگیری راهبردها را در پیشرفت زبان آموزان مورد تأکید قرارداد. آگاهی زبان آموزان از راهبردهای یادگیری در استفاده از آن ها بسیار حائز اهمیت بود. انجام این قبیل پژوهش ها در زمینه راهبردهای یادگیری می تواند زمینه آشنایی زبان آموزان و حتی مدرسان را در رشته های مختلف با راهبردهای یادگیری فراهم سازد.
ساخت و اعتباریابی مقدماتی مقیاس سنجش ابعاد زورگویی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی مقیاس سنجش ابعاد زورگویی در نوجوانان انجام گرفت. روش مورداستفاده در ساخت مقدماتی گویه ها مبتنی بر مطالعه کتابخانه ای مفاهیم نظری و اعتباریابی از طریق متخصصان با استفاده از ضریب نسبی روایی محتوا (لاوشه، 1975) و شاخص روایی محتوا (والتز و باسل، 1981) بود. برای بررسی اعتبار و نیز ساختار عاملی مقیاس از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از روش کمترین مربعات جزئی استفاده گردید. در بررسی روایی محتوایی از نظر متخصصان تعداد 40 گویه تهیه گردید و 35 گویه آن به تائید رسید. در بررسی اولیه با حجم نمونه 48 نفری، 3 گویه حذف و 32 گویه باقی ماند که مقیاس اولیه را تشکیل می داد. جامعه موردمطالعه تمام نوجوانان ایرانی در دامنه سنی 12 تا 19 سال بودند. نمونه گیری به شیوه در دسترس انجام گرفت و حجم نمونه 639 نفر بود. بررسی داده ها در تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که 29 گویه بار عاملی قابل قبول نشان داده اند و 3 گویه دیگر که فاقد بار عاملی موردقبول بودند، حذف شد. بررسی داده ها حاکی از آن بود که ساختار 3 عاملی بهترین برازش را در مدل ساختاری دارد و در مجموع 53/99 درصد از واریانس را تبیین می کند. تحلیل عاملی تأییدی و بررسی روایی و اعتبار گویه های باقی مانده نشان دادند که مقیاس سنجش ابعاد زورگویی در نوجوانان یک مقیاس خودگزارشی قابل اعتماد برای استفاده در پژوهش های مربوط به سنجش شیوع و تمایل به زورگویی و برتری طلبی است.
باور های هوشی و اشتیاق تحصیلی: نقش واسطه گر شناخت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه گر شناخت اجتماعی در ارتباط میان باور های هوشی و اشتیاق تحصیلی بود. روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی و طرح همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانشجویان دانشگاه های شهر شیراز در سال تحصیلی 95-96 تشکیل می دادند که از این میان تعداد 300 نفر (174 دختر و 126 پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های شناخت اجتماعی، اشتیاق تحصیلی و باور های هوشی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج جدول ماتریس همبستگی نشان داد که بین تمام متغیرهای پژوهش حاضر که شامل ابعاد شناخت اجتماعی، اشتیاق تحصیلی و باور های هوشی بود همبستگی معناداری در سطح 01/0 P<وجود دارد. باور افزایشی هوش دارای اثرات مستقیم بر ابعاد انرژی و شیفتگی تحصیلی می باشد. باور ذاتی هوش بر هیچ کدام از متغیرهای پژوهش تاثیر معناداری نداشت. در ادامه نتایج تحلیل مسیر حاکی از معناداری نقش واسطه ای شناخت اجتماعی در رابطه میان باور های هوشی و اشتیاق تحصیلی بود. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که شناخت اجتماعی و باور های هوشی دو مورد از عوامل اصلی برای بررسی اشتیاق تحصیلی می باشد.
اثربخشی گشتالت درمانی گروهی بر احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان پسر پایه دهم شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احساس تعلق به مدرسه ویژگی روان شناختی مهمی است که بر سایر مولفه های مربوط به تحصیل موثر است. هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی گشتالت درمانی گروهی بر احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان پایه دهم منطقه 4 شهر تهران بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و آزمون پیگیری بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر پایه دهم منطقه 4 شهر تهران در سال 98-1397 بودند.17 نفر با توجه به آزمون غربالگری و ملاک های ورود به پژوهش به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(9نفر) و کنترل(8نفر)جایگذاری شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای، تحت مداخله گشتالت درمانی گروهی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. سپس پس آزمون و همچنین بعد از 3 ماه از هر دو گروه آزمون پیگیری دریافت شد و نتایج با یگدیگر مقایسه گردید. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد به طور کلی احساس تعلق به مدرسه در گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل است(001/0=P و 08/19=F). همچنین اثربخشی مداخله بعد از گذشت 3 ماه پایدار بوده است(001/0=P و 72/46=F). براساس یافته های مطالعه حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که گشتالت درمانی گروهی بر افزایش احساس تعلق دانش آموزان پسر پایه دهم موثر است و این اثرگذاری از پایداری معناداری برخوردار است؛ به همین جهت از این روش مداخله می توان برای بهبود وضعیت احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان پایه دهم استفاده نمود.
خودکارآمدی و کارآمدی گروهی معلّمان زبان انگلیسی ایرانی به عنوان عوامل پیش بینی کننده رضایت شغلی آنان: رویکرد مدل معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور کمک به درک بیشتر نقش متغیّرهای وابسته به معلّم ، که در حوزهی آموزش زبان بسیار مورد توجّه بودهاند، تحقیق حاضر به بررسی نقش خودکارآمدی1 و کارآمدی گروهی معلّمان2 به عنوان عوامل پیشبینی کننده رضایت شغلی3 در میان معلّمان زبان انگلیسی ایرانی میپردازد. بدین منظور، با استفاده از نمونهگیری دردسترس، با بکارگیری نمونهگیری دردسترس، یک نمونه ۱۷۹ نفری از معلّمان زبان انگلیسی در ایران سه پرسشنامه مربوط به سه متغیّر خودکارآمدی معلّم، کارآمدی گروهی معلّمان، و رضایت شغلی را کامل نمودند. نتایج بررسیهای مدل معادلات ساختاری4 نشاندهندهی این بود که کارآمدی گروهی معلّمان بیانگر ۱۶.۸ درصد از واریانس موجود در رضایت شغلی و خودکارآمدی معلّم تبیین کنندهی 24 درصد از واریانس رضایت شغلی معلّمان بود. اگرچه هر یک از این دو متغیّر تأثیر منحصر به فرد معنیداری5 بر روی رضایت شغلی داشتند، تأثیر خودکارآمدی از کارآمدی گروهی معلّمان به عنوان عامل پیشبینیکننده در میزان رضایت شغلی بیشتر بود.
شناسایی شاخص های مطلوب برای فعالیت های یاددهی و یادگیری دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف شناسایی شاخص های مطلوب برای فعالیت های یاددهی و یادگیری دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آن ها انجام شد. در پژوهش حاضر، از طرح ترکیبی و از نوع اکتشافی متوالی استفاده شد. در بخش کیفی با 20 نفر از متخصصان و اعضای هیئت علمی دانشگاه های کشور که در حوزه فعالیت های یاددهی و یادگیری صاحب نظرهستند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. جامعه آماری بخش کمی دانشجویان دانشگاه ها بودند که به روش خوشه ای چندمرحله ای، تعداد 360 نفر انتخاب شدند. در بخش کمی، از روش توصیفی – پیمایشی بهره گرفته شده است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد. برای تعیین روایی سؤال های مصاحبه و پرسشنامه از روایی صوری و محتوایی و برای برآورد پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش در بخش کیفی از مقوله بندی باز و در بخش کمی از آمار توصیفی و استنباطی بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد ده شاخص از منظر مصاحبه شوندگان مهم ترین شاخص های فعالیت های یاددهی و یادگیری بودند. یافته های کمی نشان داد میانگین عمل به شاخص های فعالیت های یاددهی و یادگیری در دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها نامطلوب بوده و نیاز به توجه بیشتری دارد. واژه های کلیدی: فعالیت یاددهی و یادگیری، رشته های علوم انسانی دانشگاه ها.