۱.
جو و محیطی که آموزش در آن اتفاق می افتد، با کیفیت های مختلف انگیزه و یادگیری فرد را تحت تأثیر قرار می دهد. عوامل محیطی- اجتماعی به مثابه روح حاکم بر دانشگاه هاست. هدف این تحقیق، تدوین الگوی تأثیر عوامل محیطی- اجتماعی بر چرخه انگیزش و یادگیری مادام العمر دانشجویان پلیس بود. این تحقیق از نوع کمی- کیفی است. جامعه آماری این پژوهش، در بخش کمی عبارت بودند از کلیه دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی امین در مقاطع کاردانی و کارشناسی که 733 نفر بودند که با روش نمونه گیری طبقه ای تعداد 219 نفر از آنها انتخاب شدند و در بخش کیفی شامل اساتید و نخبگان می شد که به صورت هدفمند به تشکیل گروه کانونی متشکل از 10 نفر از آن ها به عنوان نمونه اقدام شد. از ابزارهای محقق ساخته عوامل محیطی- اجتماعی مؤثر بر انگیزش تحصیلی و یادگیری، پرسشنامه استاندارد انگیزش تحصیلی هارتر(1981) و پرسشنامه یادگیری مادام العمر وتزل و همکاران(2010) در بخش کمی و از فرم مصاحبه نیمه - ساختاریافته در بخش کیفی استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده های کمی نشان داد که متغیرهای ارتباط خانواده با دانشگاه، کاهش برنامه های جانبی به صورت مثبت و روابط غیر نظامی به صورت منفی، مهم ترین متغیرهای پیش بینی کننده انگیزش تحصیلی بودند. هم چنین متغیرهای روابط غیر نظامی و سازوکارهای بازخورد، فقدان استرس و فضا جملگی به صورت مثبت مهم ترین متغیرهای پیش بینی کننده یادگیری در دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی امین بودند. بر اساس نتایج حاصل از تشکیل گروه کانونی، در حالی که انگیزش تحصیلی دانشجویان پلیس بیشتر متأثر از دیسیپلین نظامی است، یادگیری مادام العمر متأثر از سازوکار بازخورد است.
۲.
زمینه وهدف: میل به ماندگاری معلمان ازمسائل مهمی است که درآموزش وپرورش به آن توجه می شود. هدف این پژوهش تدوین مدلی برای میل به ماندگاری معلمان است. روش شناسی: این پژوهش ازنظرهدف کاربردی و ازنظرنوع داده ها آمیخته است.جمع آوری اطلاعات ازطریق مطالعه متون، نظریه ها، مدل ها وپژوهشهای مرتبط ومصاحبه اولیه وتشکیل گروه کانونی به استعداد6نفر وسپس بانمونه گیری هدفمندو مصاحبه نیمه ساختاریافته با19 نفرازخبرگان آموزش و پرورش (مدیران ومعلمین) انجام و ازآنها خواسته شدتادرباره میزان اهمیت مولفه ها وشاخص های شناسایی شده اظهارنظرکرده وابعاد،مولفه ها وشاخص های مطرح نشده رادرسوال بازبیان کنند. برای بدست آوردن اعتبار و روایی داده ها ازدوروش بازبینی شرکت کنندگان ومرورخبرگان غیرشرکت کننده در پژوهش استفاده شد. داده ها ازطریق میانگین وآزمون t تک نمونه ای بررسی ومدل نهایی باتکنیک مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) تدوین شد. یافته ها ونتیجه گیری: یافته ها نشان دادمدل پیشنهادی میل به ماندگاری معلمان دارای دو بعدعوامل محیطی با مولفه های عوامل اجتماعی، اقتصادی، رفاهی ومعیشتی، قانونی وعدالت سازمانی واجتماعی و بعد عوامل حرفه ای با مولفه های عوامل شغلی، رضایت شغلی و کیفیت زندگی کاری و 38 شاخص است. در بین مولفه ها، مولفه کیفیت زندگی کاری با بار عاملی 90/0، مولفه عوامل اجتماعی با بار عاملی87/0، مولفه عوامل شغلی با بار عاملی78/0، مولفه عدالت سازمانی و اجتماعی با بار عاملی70/0، مولفه عوامل معیشتی و رفاهی با بار عاملی 65/0، مولفه عوامل قانونی با بار عاملی 63/0، مولفه رضایت شغلی با بار عاملی56/0 و مولفه عوامل اقتصادی با بار عاملی 52/0 بیشترین ضریب اهمیت را داشتند.
۳.
هدف از انجام این پژوهش تعیین بدفهمی دانش آموزان دو زبانه ترکمن در دروس فارسی و نگارش و نقش زبان مادری بود. روش پژوهش از نوع آمیخته (کیفی و کمی) و ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه و پرسشنامه بود. جامعه پژوهش 10 نفر از صاحبنظران و 145 نفر از معلمان پایه اول ابتدایی مدارس (دولتی) شهرستان مراوه تپه (استان گلستان) بود. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش کدگذاری و مقوله بندی استفاده گردید. نتایج نشان داد، مهمترین اشکال و انواع بدفهمی در بین دانش آموزان دو زبانه ترکمن عبارت اند از بدفهمی ادراکی، بدفهمی بومی، ترجمه نادرست، مفاهیم پیش دانسته. میانگین نمرات بدفهمی در فارسی 51/3 و در نگارش 29/2 بود که درسطح کوچکتر از 05/0 معنادار بود. علاوه بر آن، نتایج نشان داد آموزش به زبان مادری می تواند در کاهش بدفهمی های ادراکی و بومی در یادگیری دانش آموزان دوزبانه نقش ایفا کند. با توجه به یافته ها می توان بد فهمی را مبحثی مهم در آموزش دروس فارسی و نگارش کودکان دو زبانه در دوره ابتدایی به شمار آورد و به اهمیت نقش زبان مادری در کاهش بدفهمی ها پی برد.
۴.
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی مبانی علمی و فلسفی آموزش دانش آموزان تیزهوش در فنلاند و ایران و ارائه الگویی برای ایران انجام شد. روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف بنیادی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی و کمی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی اسناد و مدارک و خبرگان دانشگاهی بودند که تعداد 10 نفر از آنها طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمی دانش آموزان پسر تیزهوش منطقه 5 شهر تهران در سال 99-1398 بودند که تعداد 160 نفر آنها طبق جدول کرجسی و مورگان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته (57 گویه ای) استفاده شد. داده ها در بخش کیفی با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی و در بخش کمی با روش تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار Amos تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مبانی علمی آموزش دانش آموزان تیزهوش در فنلاند دارای 16 شاخص، 4 مقوله معلمان ثابت، نیاز به تعامل های مثبت و سازنده، اهمیت خودمختاری و بازی و اعتماد کامل و 2 مضمون عدم جداسازی و غربالگری دانش آموزان اعتماد و مبانی فلسفی آن دارای 16 شاخص، 5 مقوله ورزش و هنر، تاکید بر خلاقیت، علاقمندی به یادگیری، عدم توجه به تخیل و رویاپردازی و اصالت وجود/ انسان گرایی و 2 مضمون توجه به همه قابلیت ها و عدم تفکیک گذاری بود. نتیجه گیری: با توجه به الگوی مبانی علمی و فلسفی آموزش دانش آموزان تیزهوش برای ایران، برنامه ریزی جهت استفاده از آن برای بهبود شرایط آموزشی دانش آموزان تیزهوش ضروری است
۵.
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر باورهای خودکارآمدی دانش آموزان دختر دچار افت تحصیلی انجام گرفت. این پژوهش از لحاظ هدف، کاریردی و از نظر روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر پایه ی دهم دوره ی متوسطه ی دوّم شهر اردبیل در سال تحصیلی 95-1394 تشکیل می دادند که از میان آن ها با روش نمونه گیری در دسترس، 30 دانش آموز با افت تحصیلی انتخاب شده و به طور تصادفی در ﮔﺮوه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. به شرکت کنندگان گروه آزمایش، 8 جلسه برنامه ی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی آموزش داده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی خودکارآمدی شرر (1982) استفاده شد. داده ها از طریق آزمون آماری کوواریانس تک متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش باورهای خودکارآمدی دانش آموزان دچار افت تحصیلی اثربخش بوده است و دانش آموزان دچار افت تحصیلی گروه آزمایش نسبت به دانش آموزان دچار افت تحصیلی گروه کنترل در پس آزمون، به طور معناداری، باورهای خودکارآمدی بیشتری داشتند. بنابراین، با توجه به این یافته می توان نتیجه گرفت که این روش می تواند قابل کاربست توسط روانشناسان و مشاوران مدارس در رابطه با دانش آموزان دچار افت تحصیلی باشد.
۶.
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش فلش کارت های مصور ادغام شده بر بهبود عملکرد املاء دانش آموزان پسر پایه اول ابتدایی شهر یزد با اختلال یادگیری خاص بود. پژوهش حاضر از نظر هدف جزء پژوهش های کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده-ها از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر پایه اول ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 8-1397 بود و نمونه گیری به روش در دسترس انجام شد. بدین شکل که از بین دانش آموزان پایه اول دبستان که بخاطر ناتوانی و ضعف در املاء، در کلاس های مراکز درمان و آموزش کودکان با اختلال یادگیری شرکت داشتند، 40 دانش آموز که در آزمون محقق ساخته اختلال در املاء، نمره 9 یا پایین تر کسب کرده بودند، انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. به دانش آموزان گروه آزمایش طی 20جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای سه جلسه) با استفاده از فلش کارت های مصورادغام شده مهمترین و پرکاربردترین واژه ها و کلمات پایه اول دبستان آموزش داده شد. گروه کنترل با استفاده از روش مستقیم آموزش دیدند. نتایج کواریانس چندمتغیره نشان داد که آموزش از طریق فلش کارت های مصورادغام شده اختلال یادگیری در زمینه املاء را در هر دو بٌعد حافظه دیداری (001/0> P) و مشکلات آموزشی (001/0> P) به طور معناداری بهبود بخشیده است.
۷.
هدف پژوهش حاضر، استنتاج اصول وروشهای تربیت اجتماعی ازدیدگاه انسانشناختی علامه بااستفاده ازروش استنتاجی فرانکنا ازکتابهای انسانشناختی ایشان است. پارادایم تحقیق، کیفی و نوع آن کاربردی است. نتایج نشان داد اصول تربیت اجتماعی ایشان عبارتنداز: تأثیر متقابل فردواجتماع بریکدیگر؛ وجود تفاوتهای فردی درانسانها؛ پرورش قوای عقلانی انسان؛ ایجاد جامعه عقلانی انسانی؛ تأثیر متقابل علم وعمل بریکدیگر؛ نوعدوستی ومهربانی بامردم؛ تکریم انسانها؛ تعاون وهمکاری بایکدیگر؛ صله ارحام؛ عدالت طلبی ومبارزه باظلم وستم؛ اعتدال؛ آزادی واختیار(پرورش انسان آزاده)؛ مسئولیت پذیری؛ عدم طفره. روشهای تربیت اجتماعی نیز عبارتنداز: دوری ازافراد طالح وپیوستن به افراد صالح؛ توجه به وسع وتوانایی انسانها؛ پیروی ازدستورات قرآن وائمه (پیاده کردن قرآن درزندگی)؛ استفاده ازعلوم وتجربیات؛ تطهیرقوه خیال؛ استفاده ازاساتید ومربیان خبره؛ الگوبرداری وتبعیت ازالگوی انسان کامل؛ تعلیم وتأدیب؛ بهره گیری ازعلم نافع وعمل صالح؛ محبت ونیکی بامردم؛ تواضع وفروتنی باهمه مردم؛ احترام وقدرشناسی ازمردم؛ مشارکت بایکدیگر؛ رسیدگی به خویشان و نزدیکان؛ خودمعیاری؛ اقتصاد ومیانه روی درزندگی؛ بکارگیری دین درشناخت آزادی حقیقی؛ مخالفت باهوای نفس؛ انجام درست وظایف؛ تدریجی بودن تربیت اجتماعی؛ غنیمت شمردن زمان.
۸.
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی باور/جهت انگیزشی و خلاقیت شناختی/شخصیتی بر ارتقاء پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهشی، نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون با یک گروه گواه (بدون دوره پیگیری) بود؛ که جامعه آماری آن کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه یازدهم دبیرستان های شهرتهران در سال تحصیلی98-97 بودند؛ که از میان آن ها نمونه ای به حجم 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) انتخاب و به پرسشنامه های باور انگیزشی پینتریچ و دی گروت (1990)، جهت گیری انگیزشی والرند (1992)، خلاقیت شناختی تورنس (فرم ب، 1993) و خلاقیت شخصیتی عابدی (1372) در دو مرحله پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس نشان داد متغیرهای باور و جهت انگیزشی و خلاقیت شخصیتی در سطح (0/05> P)، خلاقیت شناختی و معدل در سطح (0/01> P) در بین گروه گواه و آزمایش دارای تفاوت معنادار است. نتایج حاکی از آن است که مداخلات آموزشی باعث ارتقاء پیشرفت تحصیلی شده است در نتیجه مدارس با بکارگیری برنامه های مداخلات آموزشی می توانند به ارتقاء پیشرفت تحصیلی دست یابند.
۹.
هدف از این تحقیق بررسی نقش ویژگی های شخصیتی در کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار است. روش این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی و همچنین علی-معلولی می باشد. جامعه آماری در این تحقیق زنان سرپرست خانوار مراجعه کننده به مراکز کارآفرینی شهرداری تهران می باشد که در بهار ۱۳۹۸ مراجعه کرده اند. طبق آمار حدود 4200 نفر عضو این مرکز می باشند. لذا حجم نمونه 352 نفر تخمین زده شده است که به شیوه روش نمونه گیری طبقه بندی نسبی بر اساس منطقه شهرداری انتخاب شدند. ابزار اصلی گردآوری داده ها در این تحقیق پرسشنامه می باشد. روایی این پرسشنامه از طریق روایی صوری(تأیید اساتید) و روایی سازه(آزمون تحلیل عاملی تأییدی) مورد تأیید قرار گرفت. همچنین به کمک ضریب آلفای کرونباخ، پایایی پرسشنامه حاصل شد. داده های حاصل از توزیع پرسشنامه، به کمک نرم افزار لیزرل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نرمال بودن داده های حاصل از پرسشنامه ابتدا به کمک آزمون کولموگروف – اسمیرنوف مورد تأیید قرار گرفت. سپس به کمک آزمون تحلیل عاملی تاییدی روایی سازه مورد تایید قرار گرفت. در پایان به کمک آزمون تحلیل مسیر معلوم شد که به طور کلی ویژگی های شخصیتی بر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار اثر معناداری دارد. همچنین هر 5 بعد ویژگی های شخصیتی(به ترتیب میزان اثر) یعنیتجربه پذیری، دلپذیر بودن، روان نژندگرایی، برونگرایی و وجدان گرایی) در کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار اثر مستقیم و معناداری دارند.