رابطه سیستم های مغزی / رفتاری، تکانش گری و کاهش اهمیت تأخیری با رفتارهای پرخطر در نوجوانان: نقش واسطه ای اختلال در تنظیم هیجان (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
نوجوانی دوره ای از تحول اساسی در رشد عاطفی، اجتماعی، عصبی و شناختی است که با افزایش آسیب پذیری در برابر صدماتی مانند تصادفات رانندگی، جرائم خشونت آمیز، اعتیاد و روابط جنسی همراه است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای اختلال در تنظیم هیجان در رابطه با سیستم های مغزی / رفتاری، تکانش گری و کاهش اهمیت تأخیری در رفتارهای پرخطر دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم بود. تعداد 321 نفر از دانش آموزان دختر و پسر به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. مقیاس های به کاربرده در این پژوهش شامل مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی علی زاده محمدی (1387)، مقیاس سیستم فعال سازی رفتاری/ بازداری رفتاری Carver and White (1994)؛ مقیاس تکانش گری Linam (2013)؛ مقیاس انتخاب پولی Kirby و همکاران (1999) و مقیاس اختلال در تنظیم هیجان Graz and Roemer (2004) بود. تحلیل داده ها به روش همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای AMOS نسخه 24 و SPSS نسخه 23 انجام گردید. سیستم فعال سازی/بازداری رفتاری و اختلال در تنظیم هیجان بر رفتارهای پرخطر اثر مستقیم داشت. اختلال در تنظیم هیجان در رابطه سیستم فعال سازی/بازداری رفتاری و تکانش گری بر رفتارهای پرخطر اثر غیرمستقیم داشت. بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر می توان گفت جهت کاهش شیوه رفتارهای پرخطر باید به تنظیم هیجانی، سیستم مغزی / رفتاری و تکانش گری توجه گردد. این یافته ها می تواند دستاوردهای کاربردی در سبک تربیتی نوجوانان داشته باشد.Relationship between Brain/Behavioral System, Impulsive and Delay Discounting, with High-Risk Behaviors in Adolescence: The Mediation of Emotion Dysregulation
Adolescence is a critical stage of life characterized by drastic emotional, social, neurological, and cognitive changes, which expose individuals to a higher risk of injury, including violent crime, addiction, and risky sexual behaviors. The purpose of this study was to examine the relationship between brain/behavioral system (behavioral activation / behavioral inhibition), impulsiveness and delay discounting, and its impact on high-risk behaviors in secondary high school girls and boys. Specifically, the study aimed to determine if emotion dysregulation acts as a mediator in the link between these variables and risk behaviors in this age group. A total of 321 male and female students were selected using multi-stage cluster sampling. The scales used in this study included the following: the scales used in this study include Carver & White (1994) Behavioral Activation / Behavioral Inhibition System Scale; Impulsivity Scale Linam (2013); Kirby & Marakwick Money Selection Scale (1996); Kirby, Petri and Bickle (1999); Graz and Roemer Emotion dysRegulation Disorder Scale (2004); Iranian Adolescents Risk Scale Ali Zadeh Mohammadi (2008). In the data analysis, Pearson's correlation method and structural equation modelling were used. The findings revealed that the behavioral activation/inhibition system and emotion dysregulation had a direct impact on high-risk behaviors. Furthermore, the relationship between emotion dysregulation, the behavioral activation/inhibition system, and impulsivity had an indirect influence on high-risk behaviors. The findings of this research suggest that for the reduction of risky behaviors in teenagers, it is important to address emotional regulation, brain/behavioral system and impulsivity. These insights have tangible implications for the educational style adopted for teenagers, as well as for the development of effective intervention strategies.