روانشناسی تربیتی (روانشناسی و علوم تربیتی سابق)
روانشناسی تربیتی سال دوازدهم تابستان 1395 شماره 40 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه تاب آوری و حمایت اجتماعی در نوجوانان بزهکار کانون های اصلاح تربیت و نوجوانان عادی جنوب شهر و حومه تهران انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه نوجوانان بزهکار کانون های اصلاح تربیت شهر تهران و نوجوانان عادی مدارس راهنمایی و دبیرستان جنوب شهر و حومه تهران بود. روش نمونه گیری در جامعه عادی به صورت خوشه ای چند مرحله ای انجام گرفت که 264 نفر به عنوان نمونه در جامعه عادی انتخاب و از بین کلیه نوجوانان بزهکار کانون های اصلاح تربیت 120نفر به صورت تصادفی انتخاب گردیدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های حمایت اجتماعی واکس (1986) و تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که میزان تاب آوری و مؤلفه های حمایت اجتماعی نوجوانان بزهکار به طور معنی داری پایین تر از نوجوانان عادی می باشد. همچنین یافته ها نشان داد که نوجوانان بزهکار مصرف کننده مواد در مقایسه با سایر بزهکاران از تاب آوری، حمایت اجتماعی و حمایت خانوادگی کمتری بهره مند هستند. با توجه به نتایج این مطالعه، باید اقدامات مناسبی جهت افزایش سطح تاب آوری نوجوانان و آموزش مهارت های اساسی زندگی به آن ها صورت گیرد و نهادهای حمایتی و قضایی باید با اقدامات تسهیلی و پیشگیرانه خود، خانواده ها را در جهت حمایت از فرزندان توانا سازند.
مقایسه مراکز یادگیری دانشگاهی در سطح جهانی با مراکز یادگیری دانشگاهی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه مراکز یادگیری دانشگاهی در سطح جهان با مراکز یادگیری دانشگاهی در ایران انجام شده است. در این تحقیق مؤلفه ها و ویژگی های محتوای آموزشی، منابع انسانی، محیط فیزیکی، تشکیلات، رسانه ها و تجهیزات، موردمطالعه و تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند. روش پژوهش تطبیقی از نوع توصیفی بوده و روش نمونه گیری نیز هدفمند می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مراکز یادگیری دانشگاهی است که در سطح جهانی طراحی شده و در سایت اینترنت قابل دسترسی می باشند. علاوه بر این، مراکز یادگیری دانشگاهی ایران (دانشگاه علامه طباطبایی تهران) جزء جامعه آماری می باشند. همچنین همه کارشناسان شاغل در دانشگاه ها و مدیران، اساتید و کارشناسان نیز جزء جامعه آماری می باشند. برای جمع آوریداده ها نیز از چک لیست محقق ساخته استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که تفاوت بین مراکز یادگیری دانشگاهی در سطح جهانی و مراکز یادگیری دانشگاهی موجود در ایران ازنظر محتوای آموزشی، محیط فیزیکی، نیروی انسانی، تشکیلات، رسانه ها، مواد و تجهیزات، معنی دار می باشد. با توجه به یافته های این پژوهش یافته های مطالعه مراکز یادگیری دانشگاهی ایران نشان می دهد که این مراکز در مؤلفه های محتوای آموزش، نیروی انسانی، تشکیلات، محیط فیزیکی و رسانه ها، مواد و تجهیزات نسبتاً ضعیف می باشد. به عبارتی بین مراکز یادگیری دانشگاهی ایران و مراکز یادگیری دانشگاهی در سطح جهانی تفاوت معناداری وجود دارد؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که مراکز یادگیری دانشگاهی موجود در ایران در مؤلفه های ذکرشده از وضعیت مطلوبی برخوردار نمی باشند و نیازمند توجه بیشتر به مراکز از سوی مسئولان امر می باشند.
تعیین نیمرخ های دانش آموزان بر اساس مؤلفه های کمک خواهی، ادراکات محیط کلاسی و اهداف پیشرفت اجتماعی ازلحاظ فرسودگی تحصیلی: تحلیل مبتنی بر شخص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نیمرخ های انگیزشی دانش آموزان و تفاوت نیمرخ های گروه های مختلف ازنظر کمک خواهی، ادراکات محیطی کلاس، اهداف پیشرفت اجتماعی بر اساس فرسودگی تحصیلی بود. با توجه به ماهیت موضوع، از روش توصیفی از نوع همبستگی استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر سال دوم دوره متوسطه شهر مریوان می باشد که در سال تحصیلی 93-92 مشغول به تحصیل بودند که تعداد آن ها 1295 نفر بوده است که از این تعداد 653 نفر دختر و 642 نفر پسر بودند. نمونه پژوهش را 274(دانش آموز پسر و دختر) تشکیل می دهند که به شیوه ی نمونه گیری طبقه ای تصادفی، از دبیرستان های دوره ی متوسطه شهر مریوان انتخاب گردیدند و سپس به چهار پرسشنامه ادراکات محیط کلاسی، کمک خواهی تحصیلی، فرسودگی تحصیلی و اهداف پیشرفت اجتماعی پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از تحلیل خوشه ای (کلاستر) به روش چند میانگینی (k-means cluster)، تابع تشخیص و آزمون t تک نمونه ای استفاده شد. نتایج نشان داد که در میان دانش آموزان اولین خوشه با مقدار بالای پذیرش دارای نمره ی میانگین بالا و مقدار پایین عملکردگرایی دارای نمره میانگین پایین است که این خوشه جهت گیری انگیزشی پایین و خوشه ی دوم با مقدار بالای لذت دارای نمره ی میانگین بالا و مقدار پایین عملکردگرایی دارای نمره ی میانگین پایین است که این خوشه جهت گیری انگیزشی بالا نامیده می شود. آزمون t نمونه های مستقل نشان داد که تفاوت معناداری بین دو خوشه پایین و بالا وجود دارد. در افراد خوشه یک (7148/7 SD= 59/40 M=) میزان فرسودگی تحصیلی نسبت به افراد خوشه دو (28/6 SD= و 25/32 M=) بیش تر است. همچنین یافته ها نشان داد که فرسودگی تحصیلی در خوشه جهت گیری انگیزشی بالا کمتر بود. این پژوهش تلویحاتی برای دست اندرکاران تعلیم و تربیت دارد که از نتایج آن می توانند برای کاهش فرسودگی تحصیلی و بهبود پیشرفت دانش آموزان استفاده نمایند.
ارتباط ساختار اجتماعی آموزش، وضعیت اقتصادی–اجتماعی و سرمایه فرهنگی خانواده با درگیری تحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان آموزش از دور و حضوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی سهم وضعیت اقتصادی- اجتماعی، سرمایه فرهنگی خانوده و ساختار اجتماعی آموزش در پیش بینی درگیری تحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان آموزش از دور و حضوری و تفاوت های موجود در این زمینه بود. روش پژوهش همبستگی بود. آزمودنی ها نیز شامل 700 دانشجوی کارشناسی در سال تحصیلی 93-92 بودندکه بر اساس جدول مورگان و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها فرم اعلام معدل تحصیلی و پرسشنامه بود. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و آزمون t مستقل استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که وضعیت اقتصادی - اجتماعی و سرمایه فرهنگی خانواده علیرغم اینکه در پیش بینی درگیری تحصیلی و پیشرفت تحصیلی هر دوگروه از دانشجویان مؤثر بود با این حال بخش اعظم نتایج تربیتی دانشجویان آموزش از دور بیشتر با این متغیرها تبیین می شود. درارتباط با دانشجویان حضوری نیز علاوه بر نقش سرمایه فرهنگی، نویسندگان این مقاله شاهد حضور برجسته برخی ابعاد ساختار اجتماعی آموزش از جمله حمایت های تحصیلی اساتید و دانشجویان برروی نتایج تحصیلی بودند. یافته دیگر این تحقیق وجود تفاوت های معنادار در بین دانشجویان آموزش از دور و حضوری دراغلب متغیرهای مورد بررسی و برتری دانشجویان اخیر بردانشجویان آموزش از دور به جزء درگیری شناختی بود.
مقایسه اثربخشی روش و فن آموزش پرسشگری بر تفکر انتقادی و مهارت های آن در درس مطالعات اجتماعی دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثر بخشی روش و فن آموزش پرسشگری بر تفکر انتقادی و مهارت های آن در درس مطالعات اجتماعی دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه شهر همدان بود. روش تحقیق نیمه آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه اول مقطع متوسطه در دبیرستان های دولتی و روزانه شهر همدان در سال تحصیلی 92- 1391 بود. گروه نمونه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از دو دبیرستان شهر همدان با در نظر گرفتن کلاس به عنوان واحد نمونه گیری انتخاب و به صورت کاملاً تصادفی، کلاس ها در 3 گروه (2 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل) جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش آزمون تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب) بود. جهت تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس یک متغیره و چند متغیره استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که: گروه های آموزش دیده با روش پرسشگری و فن پرسشگری در میانگین نمرات کل تفکر انتقادی عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل داشته اند. درحالی که گروه آموزش دیده با روش پرسشگری در میانگین نمرات کل تفکر انتقادی، عملکرد بهتری نسبت به گروه آموزش دیده با فن پرسشگری داشت. به علاوه، در مقایسه اثربخشی این دو روش بر میانگین نمرات مهارت های تفکر انتقادی، میزان تأثیر روش پرسشگری بر میانگین نمرات مهارت های تحلیل، استنباط، قیاس و استقراء، تفاوت معنی داری با فن پرسشگری نداشت. تنها تفاوت معنادار در خرده مقیاس ارزشیابی بود.
تحلیل عاملی تائیدی و همسانی درونی مقیاس های هیجان مرتبط با کلاس درس (CRES)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظریه کنترل- ارزش، هیجان های پیشرفت به عنوان هیجان هایی که با فعالیت ها و پیامدهای پیشرفت پیوند خورده اند تعریف می شوند. تأثیر هیجان های پیشرفت بر جوانب مختلف زندگی و پیشرفت تحصیلی در پژوهش های متعددی به اثبات رسیده است. بااین حال تمرکز صرف بر هیجان اضطراب و عدم توجه به این دسته از هیجان ها در نظام آموزشی و فقدان ابزار مناسب جهت سنجش آن ها در ایران از مهم ترین مسائل این حوزه است. جامعه آماری شامل همه دانشجویان مقطع لیسانس دانشگاه شهید بهشتی در سال تحصیلی 94-93 به تعداد 9421 و نمونه آماری 221 نفر دانشجوی رشته های مختلف تحصیلی است که با استفاده از روش «نمونه گیری تصادفی» گزینش و با روش «توسعه ای پیمایشی» مورد مطالعه قرارگرفتند. پژوهش حاضر به بررسی شاخص های روان سنجی ازجمله روایی، اعتبار و همسانی درونی «مقیاس های هیجان مرتبط با کلاس» پرداخته است. در این پژوهش سؤالات پرسش نامه «مقیاس های هیجان مرتبط با کلاس درس» (CRES) باهدف رواسازی آن برای مطالعه هیجان های پیشرفت جامعه دانشجویان ایران مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس نتایج تحلیل عاملی تائیدی بیشتر شاخص های مقیاس های مذکور ازجمله CFI، GFI، AGFI از مقدار مطلوبی برخوردارند و ضرایب مسیر تمامی مقیاس های آن ها معنی دار می باشند. همبستگی بین هیجان های مختلف کلاسی و همسانی درونی مقیاس ها معنی دار برآورد گردید. با توجه به برازش مدل، از مقیاس های مذکور می توان جهت بررسی هیجان های کلاسی دانشجویان ایرانی استفاده کرد.
اثربخشی نقشه مفهومی بر یادداری و درک و کاربست مفاهیم علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقشه مفهومی یکی از راهبردهای یاددهی- یادگیری است که می تواند یادگیری معنادار را در دانش آموزان تسهیل کند و روابط بین مطالب درسی را به صورت سلسله مراتبی نمایش دهد. مقاله حاضر بر اساس یافته های پژوهشی تدوین شده است که در آن میزان اثربخشی استفاده از نقشه مفهومی در یادداری و درک و کاربست مفاهیم علوم تجربی ارزیابی شد. برای این منظور از یک طرح نیمه آزمایشی با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری دانش آموزان پسر ششم ابتدایی شهر خوی در سال تحصیلی 93-92 بود. 4 کلاس درسی به روش نمونه گیری هدفمند (2 کلاس آزمایش و 2 کلاس کنترل) انتخاب شدند که در گروه های کنترل با روش های مرسوم و در گروه های آزمایش با نقشه های مفهومی، مطالب درسی ارائه شد. برای اندازه گیری تأثیر استفاده از نقشه های مفهومی بر پیشرفت تحصیلی از آزمون های پیشرفت تحصیلی با شاخص های مقبول روایی و پایایی استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) و تحلیل واریانس تک متغیره(ANOVA) استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان می دهند که ارائه آموزش مبتنی بر نقشه مفهومی در مقایسه با روش های مرسوم بر نمره های دانش آموزان در درک و کاربست تأثیر مثبتی داشت، ولی در سطح یادداری مؤثر واقع نشد. در کل استفاده از نقشه مفهومی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس علوم تجربی نتیجه مثبت داشت.
شخصیت و رویکردهای یادگیری به عنوان پیش بین های عملکرد تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی، رویکردهای یادگیری و عملکرد تحصیلی دانشجویان بود. به این منظور 371 نفر از دانشجویان علوم انسانی دانشگاه پیام نور مرکز تبریز (259 زن و 112 مرد) به صورت تصادفی با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه پنج عامل اصلی شخصیت و سیاهه رویکردها و مهارت های مطالعه توسط این دانشجویان تکمیل شدند و معدل کل دانشجویان به عنوان شاخص عملکرد تحصیلی در نظر گرفته شد. برای تحلیل داده های جمع آوری شده آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی و تحلیل مسیر مورداستفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین ویژگی شخصیتی وظیفه شناسی، رویکرد یادگیری راهبردی و عملکرد تحصیلی دانشجویان رابطه مثبت ولی بین رویکرد سطحی با عملکرد تحصیلی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که اثر مستقیم وظیفه شناسی بر عملکرد تحصیلی هنگامی که رویکرد راهبردی در گام دوم وارد تحلیل می شود، از بین می رود. در این تحلیل دو پیش بین معنی دار برای عملکرد تحصیلی وجود داشت: رویکرد راهبردی (باارزش بتای مثبت) و رویکرد سطحی (باارزش بتای منفی). نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که اثر غیرمستقیم وظیفه شناسی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان از طریق رویکرد راهبردی میانجی گری می شود.
اعتباریابی الگوی طراحی آموزشی، برای آموزش اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طراحی آموزشی علم و هنر تعیین خصوصیات مفصل برای توسعه، ارزشیابی و حفظ موقعیت هایی است که یادگیری و عملکرد را تسهیل می کند (رایگلوث، 2009). طراحی آموزشی از حوزه های بسیار فعال تکنولوژی آموزشی است که به دنبال تسهیل یادگیری و عملکرد است (ریزر و دمپسی، 1391؛ ترجمه وحدانی اسدی و همکاران). اخلاق از مهمترین موضوعاتی است که نظام های آموزشی به آن می پردازند (باقری، 1389). برای دستیابی هرچه بهتر به اهداف آموزشی در آموزش اخلاق به روش های مطلوب آموزش نیاز داریم. هدف این پژوهش ارائه الگوی طراحی آموزشی برای آموزش اخلاق است. به این منظور با روش پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی با طرح ارائه الگو و تأیید آن استفاده شد، برای این منظور ابتدا مفاهیم و نظریه های موجود در حوزه آموزش اخلاق را بررسی شد و پس از طبقه بندی، نقشه و چارچوب مفهومی تدوین و درنهایت الگوی طراحی آموزشی آموزش اخلاق ارائه گردید. سپس محتوای آموزش اخلاقی بر اساس این الگوی، طراحی آموزشی گردید و بر روی دانش آموزان پایه ششم اجرای شد. نتایج حاکی از تأثیر این الگو بر رشد اخلاقی و عمل اخلاقی دانش آموزان بود.