روانشناسی تربیتی (روانشناسی و علوم تربیتی سابق)
روانشناسی تربیتی دوره جدید سال هفتم پاییز 1390 شماره 21 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی و مقایسه نمره هوش(کلامی و عملی) و خرده مقیاس های آن براساس دست برتری بین دو گروه چپ دست و راست دست بوده است. نمونه پژوهش را 120 دانشجوی کارشناسی تشکیل دادند که به روش تصادفی ساده انتخاب و سپس با آزمون دست برتری ادینبورگ و مقیاس هوش وکسلر بزرگسالان مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج آزمون تی استودنت و تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که بین افراد چپ دست و راست دست در هوش کلی (2.63= t، 0.05>P)، هوش کلامی(61.13=F،0.01 P<) و سه تا از خرده مقیاس های هوش کلامی(اطلاعات، فراخنای ارقام و درک مطلب) و برخی از مؤلفه های هوش عملی (تکمیل و تنظیم تصاویر و طرح مکعب ها) تفاوت معناداری وجود دارد و هوش کلی و کلامی افراد چپ دست در این پژوهش، بیشتر از راست دست ها به دست آمد، در رابطه با هوش عملی (0.021=F، 0.05< P) و دو خرده مقیاس آن(الحاق قطعات و رمزنویسی) تفاوت معناداری بین دوگروه مشاهده نشد.
تأثیر آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر خودپنداره و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان دختر سال سوم راهنمایی اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور تعیین تأثیر آموزش راهبردهای خود تنظیمی بر خودپنداره و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان دخترسال سوم راهنمایی شهرستان اراک انجام شد. به همین منظور نمونه ای به حجم 69 نفر (مشتمل بر دو کلاس سوم راهنمایی که به صورت طبیعی تشکیل شده بودند) از بین دانش آموزان دختر سال سوم راهنمایی شهرستان اراک به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب، و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. نخست از هر دو گروه پیش آزمون خودپنداره آهلووالیا به عمل آمد و نمرات مستمر ریاضی 45 روز ابتدای شروع سال تحصیلی، به عنوان پیش آزمون ریاضی محسوب شد. پس از آن آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 12 جلسه آموزش راهبردهای خودتنظیمی دریافت نمود، اما گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکرد. در پایان دوره آموزش راهبردهای خودتنظیمی، از هر دو گروه پس آزمون خودپنداره آهلووالیا به عمل آمد و نمرات مستمر ریاضی3 ماه طول آموزش راهبردها، به عنوان پس آزمون ریاضی در نظر گرفته شد. تحلیل داده ها با تحلیل واریانس چند متغیره برای نمرات افتراقی نشان داد که آموزش راهبردهای خودتنظیمی، خودپنداره، و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان دختر سال سوم راهنمایی را افزایش داده است و این افزایش به لحاظ آماری در سطح معنی داری کمتر از 01/0 معنی دار بود. همچنین آموزش راهبردهای خود تنظیمی بر همه خرده مقیاس های خودپنداره بجز خرده مقیاس رفتار دانش آموزان مؤثر بود و این تأثیر نیز به لحاظ آماری در سطح کمتر از 01/0 معنی دار بود.
تأثیر آموزش اصول و فلسفه تربیت بدنی بر ذهنیت فلسفی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های تفکر، تفکر فلسفی است؛ و آنچه مسلم است، تعیین اهداف و به دنبال آن تعیین روش های اجرایی و ارزشیابی نتایج، بدون داشتن تفکرات و پایه های فلسفی، کاری سطحی و کم دوام خواهد بود. از این رو بر این پژوهش به بررسی اثر آموزش یک ترم اصول و فلسفه تربیت بدنی بر ذهنیت فلسفی دانشجویان دختر و پسر گرایش مدیریت و برنامه ریزی ورزشی پرداخته است.
روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی بوده که به شکل پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد و جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی و از طریق پرسشنامه انجام گرفت، بدین منظور تعداد 51 دانشجوی دختر و پسر رشته کارشناسی ناپیوسته تربیت بدنی با گرایش مدیریت و برنامه ریزی ورزشی از دانشگاه غیرانتفاعی شمال آمل که در سال تحصیلی 88-1387 در ترم یک مشغول به تحصیل بودند، در این تحقیق شرکت کردند؛ و قبل و پس از 16 جلسه تشکیل کلاس اصول و فلسفه تربیت بدنی، توسط پرسشنامه «ذهنیت فلسفی» (تهیه شده توسط طالب پور و همکاران 1384) ارزیابی شدند. پرسشنامه مذکور 60 سؤالی، دارای 3 بُعد «تعمق ، انعطاف پذیری ، و جامعیت » (هر بُعد فلسفی با 20 سؤال) می باشد.
پس از آموزش اصول و فلسفه تربیت بدنی میزان ذهنیت فلسفی، مؤلفه های جامعیت و تعمق دانشجویان در مقایسه با قبل آن بهبود معنی داری یافت؛ اما در مؤلفه انعطاف پذیری تغییر معنی داری دیده نشد. همچنین پس از آموزش بین ذهنیت فلسفی دختران با پسران، دانشجویان دارای رشته های ورزشی انفرادی و گروهی، و سطوح مختلف قهرمانی هیچ تفاوتی مشاهده نشد.
بهبودی معنی دار ذهنیت فلسفی دانشجویان ناشی از افزایش معنی دار مؤلفه های جامعیت و تعمق آن بود؛ و اثرگذاری معنی دار آموزش اصول و فلسفه تربیت بدنی بر بهبود ذهنیت فلسفی دانشجویان، ضرورت آموزش آن را در دوره های ضمن خدمت مدیران و همچنین واحد های تصمیم گیری سازمان های ورزشی مورد تأکید قرار می دهد.
رابطه سبک های شناختی مستقل از زمینه و وابسته به زمینه با عملکرد دانشجویان در آزمون های پاسخ نگار و پاسخ گزین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناختی بیشتر خاص توصیفات آکادمیک و نظری بوده است و از ویژگی های سبک شناختی دو قطبی بودن ابعاد آن است. این سبک ها شامل سبک های شناختی مستقل از زمینه و وابسته به زمینه است که نه تنها ثابت نیستند، بلکه سیالند. هدف مقاله حاضر روشن ساختن رابطه بین سبک های شناختی و عملکرد دانشجویان در آزمون های مختلف پاسخ نگار و پاسخ گزین است. روش پژوهش این مطالعه، بر حسب هدف، کاربردی و بر اساس شیوه گردآوری داده ها، توصیفی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیة دانشجویان شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 88-1387 دانشگاه آزاد اسلامی مهاباد بود که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای، تعداد 280 نفر بر اساس دانشکده و جنسیت به عنوان نمونه انتخاب شد. برای جمع آوری اطلاعات در مورد با سبک های شناختی از آزمون شکل های نهفته (EFT)، پرسشنامه سبک های یادگیری و برای سنجش عملکرد دانشجویان در ارزشیابی پاسخ نگار و پاسخ گزین از دو فرم موازی: یکی از فرم ها به صورت چهار گزینه ای و دیگری به صورت تشریحی که با توجه به اجرای مقدماتی آنها پایایی برای آزمون تشریحی 87/0 و برای آزمون چهار گزینه ای 79/0 بدست آمد. محتوای آزمون ها در هر دو فرم در ارتباط با درس عمومی (ادبیات فارسی) بود. برای تحلیل داده ها ی به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS از آزمون ها ی تحلیل واریانس یک راهه، آزمون T مستقل و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها ی این پژوهش حاکی است، بین سبک شناختی مستقل از زمینه و عملکرد در ارزشیابی پاسخ نگار رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد و همچنین بین سبک شناختی وابسته به زمینه و عملکرد در ارزشیابی پاسخ گزین رابطه وجود ندارد. از یافته ها ی دیگر این تحقیق، دانشجویان رشته ها ی علوم انسانی، علوم پایه، کشاورزی و فنی به لحاظ سبک یادگیری تفاوت معناداری با هم دارند. بالاخره بین سبک ها ی یادگیری مردان و زنان رابطه مثبت وجود دارد.
مقایسه هوش هیجانی درکودکان پرورشگاهی با کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هوش هیجانی عبارت است از: بیان کیفیت و درک احساسات خویش و دیگران، همدلی با احساسات دیگران و توانایی اداره مطلوب خلق و خو. در حقیقت این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویش و دیگران و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمات مناسب در زندگی است (گراوز، 1999). پژوهش حاضر با هدف مقایسه هوش هیجانی در کودکان پرورشگاهی با کودکان عادی اجرا شده است. روش تحقیق از نوع علی- مقایسه ای می باشد. جامعة مورد تحقیق، دختران عادی و پرورشگاهی 12 تا 18 سال شهرستان مشهد بود. تعداد آزمودنی ها در هر دو گروه مجموعاً 100 نفر که 50 نفر آنان کودکان عادی و 50 نفر آنان کودکان پرورشگاهی، که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند بود. در این پژوهش از پرسشنامه EQ-I استفاده شده است. این پرسشنامه توسط بار- اون ساخته شده است و به عنوان نخستین ابزار معتبر فرا فرهنگی جهت سنجش هوش هیجانی به شمار می رود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون معنی داری تفاوت میانگین ها (آزمون T) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین کودکان پرورشگاهی و عادی در مؤلفه های خودآگاهی، خود شکوفایی، همدلی، شادکامی، حل مسأله، خوشبینی، انعطاف پذیری و مسئولیت پذیری به عنوان مؤلفه های هوش هیجانی وجود دارد. به گونه ای که کودکان عادی به طور معناداری از هوش هیجانی بالاتری نسبت به کودکان پرورشگاهی برخوردارند و روابط عاطفی بهتری را نسبت به کودکان پرورشگاهی تجربه می کنند و نگرش مثبت تری به زندگی، نسبت به کودکان پرورشگاهی دارند.
بررسی مبانی مهارت های اجتماعی از دیدگاه لقمان حکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی مبانی مهارت های اجتماعی از دیدگاه لقمان حکیم می باشد. در سال های اخیر در غرب توجه زیادی به مباحث مهارت های اجتماعی و ارتباطی و آموزش و به کارگیری این مهارت ها در سطوح مختلف زندگی شده است. این در حالی است که لقمان حکیم قرن ها پیش از این پندها و اندرزهایی داشته که به تعبیر امروز از مصادیق بارز و برجسته آموزش مهارت های اجتماعی می باشد.
در همین راستا در قرآن مجید نیز سوره ای تحت عنوان لقمان وجود دارد که در این سوره به فرازهایی از پندهای لقمان حکیم به فرزندش اشاره شده است. در این مقاله آن دسته از سخنان آن حکیم بزرگوار که منطبق با مبانی مهارت های اجتماعی است استخراج و مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
در این پژوهش از روش کتابخانه ای و فیش برداری برای گردآوری اطلاعات استفاده شد و با استفاده از روش تحلیل محتوا به تجزیه و تحلیل پندها و اندرزها پرداخته شده است. براساس یافته های این تحقیق، اساس پندها و اندرزهای ایشان حتی پس از گذشت قرن ها از حیات او به طور کامل و جامع منطبق با مبانی آموزش مهارت های اجتماعی می باشد که به طور اختصار عبارتند از:
سپاسگذاری، صبر، قناعت، علم دوستی، احترام به بزرگان و اندیشمندان، آینده نگری و دوری از غفلت، سکوت و نگاهداری زبان و کلام به جا و به هنگام، میانه روی و دوری از افراط و تفریط، دوری از افراد جاهل و نادان و مجالست با دانشمندان، عفت در پرسش، راز نگهداری، صداقت، ترحم، نیکوکاری، حسن خلق و نیت، دوری از خشم و غضب و ... یافته های تحقیق نشان داد که مفهوم مهارت های اجتماعی در پندها و اندرزهای لقمان حکیم همان برقراری و شکل گیری یک رابطه صحیح با دیگران است که فرد بتواند بدون آن که حقوق دیگران را نادیده بگیرد به اهداف خود دسترسی پیدا نماید.
تأثیر استفاده از روش آموزش چند رسانه ای و سخنرانی بر انگیزش پیشرفت تحصیلی (انگیزش درونی و بیرونی) درس عربی(3) دانش آموزان مراکز آموزش از راه دور تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی «تأثیر استفاده از روش آموزش چندرسانه ای و سخنرانی بر میزان انگیزش پیشرفت تحصیلی(انگیزش درونی و بیرونی) دانش آموزان مراکز آموزش از راه دور شهر تهران در درس عربی(3)» بوده است. فرض اصلی پژوهش بر این باور متکی است که بین تأثیر بکارگیری روش آموزش چندرسانه ای و سخنرانی بر انگیزش پیشرفت تحصیلی (درونی و بیرونی) درس عربی(3) دانش آموزان دختر پایه سوّم رشته علوم انسانی مراکز آموزش از راه دور شهر تهران در سال تحصیلی 89-1388 تفاوت وجود دارد. این پژوهش به لحاظ ماهیت، موضوع، اهداف و فرضیه های آن از نوع کاربردی است و در زمره طرح های آزمایشی قرار دارد. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم رشته علوم انسانی مراکز آموزش از راه دور شهر تهران که در سال تحصیلی 89-1388 مشغول به تحصیل بودند، تشکیل می دادند. جهت انتخاب نمونه مورد نظر، از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده است. حجم نمونه جمعا ً30 نفر بود که به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره تقسیم شدند، سپس یک گروه با روش آموزش چندرسانه ای و گروه دیگر با روش آموزش سخنرانی آموزش دیدند. با انجام پیش آزمون مشخص شد که بین دو گروه آزمایش (1) و (2) در میزان انگیزش پیشرفت تحصیلی درس عربی(3) تفاوت معنی داری وجود ندارد. سپس انگیزش پیشرفت تحصیلی(انگیزش درونی و بیرونی) دو گروه به واسطه آزمون ورلند(1991) مورد اندازه گیری و داده های حاصله با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس به کمک نرم افزار SPSS18 و Excell مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشانگر آن بوده است که بین میزان انگیزش پیشرفت تحصیلی این دو گروه تفاوت معنی داری وجود نداشت. پس از مشاهده عدم تفاوت بین میزان انگیزش پیشرفت تحصیلی در دو گروه آزمودنی، میزان انگیزش درونی و بیرونی دو گروه آزمودنی، با استفاده از آزمون t مستقل و تفاوت در میزان خرده مقیاس های آزمون انگیزش پیشرفت تحصیلی با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (Manova) محاسبه و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصله حاکی از آن بود که بین دو گروه در میزان انگیزش درونی تفاوت معنی داری وجود نداشت، امّا در میزان 2خرده مقیاس انگیزش درونی برای انجام کار (پیشرفت) و انگیزش درونی برای فهمیدن تفاوت معنی داری وجود داشت، در حالی که بین دو گروه در میزان مقیاس انگیزش درونی برای تجربه تحریک تفاوت معنی داری مشاهده نشد. همچنین بین دو گروه در میزان انگیزش بیرونی و 2 خرده مقیاس آن، تنظیم بیرونی و انگیزش درونی شده تفاوت معنی داری مشاهده نشد، این در حالی بود که بین دو گروه در میزان 2 خرده مقیاس دیگر انگیزش بیرونی یعنی، تنظیم همانند سازی شده و سازه بی انگیزگی تفاوت معنی داری وجود داشت.