تحلیل محتوای کمی کتاب های درسی از منظر تحریک کنجکاوی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
46 - 70
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف آگاهی از میزان توجه کتاب های درسی دوره دوم ابتدایی به قوه کنجکاوی دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش، تحلیل محتوای کمی بود. قلمرو پژوهش، همه کتاب های درسی دوره دوم ابتدایی بوده است. برای گردآوری داده ها، از چک لیست محقق ساخته استفاده شد. روایی محتوایی چک لیست با استفاده از شاخص CVI (والتز و باسل) محاسبه و مورد تأیید قرار گرفت. برای اطمینان از پایایی نیز ضریب پایایی مرکب محاسبه شد که 89/0 بود و نشان داد ابزار پایایی بالایی دارد. واحد تحلیل، مضمون انتخاب شد و برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی نظیر فراوانی و درصد و همچنین جدول و نمودار استفاده شد. یافته های پژوهش بیانگر آن بود که محتوای کتب درسی دوره دوم ابتدایی توجه یکسان و متوازنی به مؤلفه های کنجکاوی نداشته است. از میان مؤلفه های کنجکاوی به مؤلفه های «فعالیت مستقل» و «پرسشگری» بیشتر؛ و به مؤلفه های «شگفت زدگی» و «تازگی» کمتر از سایر مؤلفه های کنجکاوی توجه شده است. بررسی سه پایه نیز نشان داد در پایه چهارم و پنجم تا حدودی یکسان به کنجکاوی توجه شده است ولی در پایه ششم این مقدار بیشتر است. مقایسه دروس مختلف نیز نشان داد در دروس ریاضی و علوم تجربی به قوه کنجکاوی دانش آموزان بیشتر از سایر دروس توجه شده است. با توجه به این که حس کنجکاوی کودکان می تواند عامل مهمی برای یادگیری و ایجاد انگیزه درونی برای آن باشد، بنابراین پیشنهاد می شود برنامه ریزان درسی و مؤلفین کتب درسی در طراحی کتاب های درسی دوره ابتدایی به آن توجه بیشتری داشته باشند.