روانشناسی تربیتی (روانشناسی و علوم تربیتی سابق)
روانشناسی تربیتی دوره جدید سال هشتم تابستان 1391 شماره 24 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش راهبردهای فراشناختی (آموزش دوجانبه) بر بهبود خواندن، درک مطلب و سرعت خواندن دانش آموزان ابتدایی دارای اختلال یادگیری خواندن انجام شد. جامعه آماری پژوهش عبارت بود از کلیه ی دانش آموزان دختر دوره ابتدایی آموزش وپرورش شهر تهران که در سال تحصیلی 1389-1388 مشغول به تحصیل بودند.به منظور انتخاب نمونه آماری در مرحله اول، از همه مناطق آموزش وپرورش تهران، یک منطقه به صورت تصادفی انتخاب گردید. درمرحله دوم، دو دبستان از منطقه مورد نظر و در مرحله بعد ده کلاس از سی کلاس موجود در آن دو مدرسه، بطور تصادفی انتخاب شدند. سپس با اجرای آزمون خواندن و نارسا خوانی کرمی نوری و مرادی (1387) 68 نفراز دانش آموزان گروه نمونه که نمره پایین تر از میانگین کسب کرده بودند، انتخاب شدند. با توجه به نیمه آزمایشی بودن پژوهش، 34 نفر در گروه کنترل و34 نفر در گروه آزمایش جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 36 جلسه یک ساعته، تحت آموزش دو جانبه قرار گرفت و گروه کنترل آموزش عادی مدرسه رادریافت نمود. داده ها به کمک روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شدند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری در سطح (001/0p<) نشان داد که آموزش دو جانبه باعث افزایش درک مطلب و عملکرد کلی خواندن و کاهش تعداد غلط ها در خواندن گردید و باعث افزایش در سرعت خواندن در سطح (05/0<P) در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل گردید. نتایج نشان داد که آموزش راهبردهای فراشناختی بر بهبود خواندن، درک مطلب و سرعت خواندن و کاهش تعداد غلط ها در خواندن تأثیر داشت و آموزش فراشناختی می تواند برای بهبود درک مطلب و خواندن دانش آموزان در سایر دروس و سطوح تحصیلی نیز مورد استفاده قرار گیرد.
طراحی آموزشی و محیط های یادگیری با رویکرد تلفیقی: نقدی بر مدل های پیشین و ارائه مدلی نوین در این زمینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی، تحلیل و نقد مدل های پیشین طراحی آموزشی و محیط های یادگیری و ارائه مدلی نوین در این زمینه با رویکرد تلفیقی انجام شده است. سؤال های اساسی در این مطالعه عبارت بودند از: 1) نقاط قوت و ضعف مدل های رایج جهانی در زمینه طراحی آموزشی و محیط های یادگیری کدامند؟ 2) مدل مناسب مبتنی بر رویکرد تلفیقی در زمینه طراحی آموزشی و محیط های یادگیری کدام است؟ برای پاسخگویی به سؤال های مذکور از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی مبتنی بر روش جورج بردی استفاده گردید. ابتدا با استفاده از منابع مختلف فارسی و انگلیسی کتابخانه ای، منابع انگلیسی موجود در شبکه وب، مکاتبه با طراحان برخی از مدل های رایج جهانی طراحی آموزشی و محیط های یادگیری و همچنین مراجعه به وب سایت های مربوطه، اطلاعات اولیه برای استخراج نقاط قوت و ضعف مدل های پیشین طراحی آموزشی و محیط های یادگیری استخراج و جمع آوری گردید. سپس براساس دو معیار کلیدی عناصر اساسی مورد نیاز در یک برنامه جامع طراحی آموزشی و نوع رویکرد به موضوع طراحی آموزشی، مدل های انتخابی مورد تحلیل، مقایسه و نقد قرار گرفته و در نهایت مدل نوینی ارائه گردید. جامعه آماری در این تحقیق شامل کلیه مدل های طراحی آموزشی و محیط های یادگیری است که بیش از چهل مدل می باشد. نمونه آماری مطالعه شامل هشت مدل طراحی آموزشی و محیط های یادگیری است که با روش نمونه گیری هدفمند از میان جامعه آماری انتخاب گردید. یافته های این مطالعه حاکی از آن است که مدل های طراحی آموزشی و محیط های یادگیری دربرگیرنده ی کلیه عناصر اساسی مورد نیاز در یک برنامه جامع طراحی آموزشی و محیط های یادگیری نیستند و این عامل باعث شده است تا فرایند طراحی آموزشی به صورت جامع مدنظر قرار نگیرد. همچنین ارائه کنندگان مدل های پیشین طراحی آموزشی و محیط های یادگیری با رویکرد مستقل به طراحی مدل خویش پرداخته اند و این باعث شده است تا نتوان از کلیه ظرفیت ها و امکانات در فرایند طراحی آموزشی و محیط های یادگیری بهره گرفت. نویسنده مقاله حاضر سعی کرده است تا در مدل نوین خود، ضمن بهره گیری از رویکرد تلفیقی که نگاه کاملاً جدید و متفاوتی در طراحی آموزشی و محیط های یادگیری است، عناصر اساسی موردنیاز در یک برنامه جامع طراحی آموزشی و محیط های یادگیری را نیز مدنظر قرار دهد. علاوه بر آن، مبانی فلسفی، ویژگی ها، اصول و الزامات بکارگیری مدل نوین نیز تبیین شده است.
پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بر اساس مؤلفه های خودتنظیمی در دانش آموزان پایه ی اول دبیرستان های شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمال کاری، پدیده ای شایع به ویژه در زمینه تحصیلی است. هدف پژوهش حاضر، تعیین راهبردهای خودتنظیمی پیش بینی کننده اهمال کاری تحصیلی و مشخص کردن تفاوت دختران و پسران در استفاده از راهبردهای خودتنظیمی و اهمال کاری است. از بین دانش آموزان اول دبیرستان های شهر تهران، نمونه ای به حجم 250 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شد. دو پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سولومون و راثبلوم (1984)، و راهبردهای انگیزشی یادگیری پینتریچ و دی گروت (1991) که قبلاً اعتبار و روایی آن ها احراز شده بود، به روش گروهی و به وسیله آزمودنی ها تکمیل گردید. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که مولفه های ارزش گذاری درونی و بیرونی نسبت به هدف، سازماندهی، راهبردهای خودنظم دهی فراشناختی، مدیریت زمان و مکان مطالعه و تلاش برای خودتنظیمی به طور معناداری پیش بینی کننده اهمال کاری تحصیلی هستند. نتایج آزمون تی مستقل تفاوت معناداری در اهمال کاری میان دختران و پسران نشان نداد، در حالی که آزمون تحلیل واریانس چند متغیری در پاره ای از مولفه های خودتنظیمی این تفاوت را نشان داد. یافته های این مطالعه با یافته های پژوهش های قبلی همخوان است.
ویژگی های اهداف فعالیت های فوق برنامه دانش آموزان دبیرستانی با رویکرد پیشگیری از آسیب های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأمین امنیت و صیانت نوجوانان به دلیل شرایط خاص سنی و تأثیر پذیری از عوامل مختلف و با توجه به نقش آینده سازی آنها از اهمیت بالاتری برخوردار است. مسئله مهم پژوهش حاضر این است به رغم نگرانی و اقدامات خانواده ها ، مدارس، جامعه و پلیس، بزهکاری نوجوانان و جرایم علیه ایشان قابل توجه است. این امر بیانگر وجود نوعی خلاء در نظام آموزش و پرورش است. طراحی و اعتبار بخشی الگوی برنامه درسی فعالیت های فوق برنامه برای دانش آموزان دبیرستانی با تأکید بر آموزش های همگانی نیروی انتظامی به عنوان هدف کلی تحقیق قرار گرفت.
در این پژوهش، از روش تحقیق اکتشافی آمیخته بهره گیری شد. در بخش کیفی، از مصاحبه نیمه هدایت شده و در بخش کمی از پرسشنامه استفاده شد و الگوی بدست آمده مورد اعتبار بخشی قرار گرفت. جامعه آماری در بخش کیفی، مدیران دبیرستان های پسرانه و دخترانه شهر تهران و مسئولان آموزش و پرورش و در بخش کمی، متخصصان برنامه درسی و مسئولان و کارشناسان آموزش همگانی ناجا بوده اند. روش نمونه گیری در بخش کیفی، روش هدفمند و روش گلوله برفی و در بخش کمی روش هدفمند و در دسترس بوده است.
براساس نتایج تحقیق، الگوی برنامه درسی فعالیت های فوق برنامه برای دانش آموزان دبیرستانی با تأکید برآموزش های همگانی ناجا طراحی شد به نحوی که ویژگی های هر یک از عناصر 9 گانه الگو متناسب با شرایط دانش آموزان دبیرستانی،آسیب های اجتماعی مبتلا به و نظرات خبرگان کارشناسان شناسایی شد و این ویژگی ها به ترتیب اهمیت قرار گرفتند. مقاله حاضر ویژگی های عنصر هدف در این برنامه درسی را مورد بررسی قرار می دهد.
مقایسه اثربخشی معلمان جذب شده از مراکز تربیت معلم وحق التدریس از دیدگاه مدیران مدارس راهنمایی شهرتهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، مقایسه اثربخشی معلمان جذب شده از طریق مراکز تربیت معلم و معلمان حق التدریس از دیدگاه مدیران مدارس راهنمایی شهرتهران بود. روش تحقیق ازنوع توصیفی– پیمایشی بود. ابزار مورد استفاده پژوهش، پرسشنامه بود. که به صورت طیف لیکرت طراحی گردید. نمونه تحقیق مدیران مدارس راهنمایی مناطق 8، 13 شهر تهران بود،که براساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. در نهایت، براساس جدول مورگان از میان 120مدیر، 92 مدیر به عنوان نمونه اصلی انتخاب شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد و...) و آمار استنباطی (آزمون t مستقل) دو گروه استفاده شد. پایایی پرسشنامه براساس ضریب آلفای کرونباخ80/0 بدست آمد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که با 95 درصد اطمینان بین اثربخشی معلمان جذب شده از طریق مراکز تربیت معلم در مقایسه با معلمان حق التدریس از نظر مدیران مدارس راهنمایی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، در خصوص شاخص ها ی پنجگانه تشکیل دهنده اثربخشی، اثربخشی معلمان جذب شده از طریق مراکز تربیت معلم در چهار شاخص دانش علمی ، تجربه، تعامل و همکاری، تدریس مطلوب تفاوت وجود دارد و در شاخص مسئولیت پذیری تفاوت معناداری ملاحظه نگردیده و از این نظر، هر دو گروه حد مسئولیت پذیری نزدیک به یکدیگر را نشان دادند.
تأثیر چند رسانه ای بر میزان یادگیری و یادداری درس لوحه نویسی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی «تأثیر چند رسانه ای بر میزان یادگیری و یادداری درس لوحه نویسی فارسی» انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش عبارت است از: کلیه دانش آموزان پایه اول ابتدایی شهر تهران که در سال تحصیلی 90-89 مشغول به تحصیل بوده اند و از بین جامعه مذکور به منطقه ی یک به صورت تصادفی انتخاب و سپس نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای 40 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل قرارگرفتند. روش انجام این پژوهش، شبه آزمایشی و طرح پژوهشی مورد استفاده، طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل بوده است. ابتدا محققان با استفاده از آزمون محقق ساخته از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آورد؛ سپس در گروه آزمایش به آموزش لوحه نویسی با استفاده از چند رسانه ای محقق ساخته مبتنی براصول طراحی چند رسانه ای، پرداخته و در گروه کنترل معلم همان لوحه مورد نظر را با روش سنتی تدریس کرد. در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. نتایج پژوهش دال بر افزایش یادگیری سمت شناسی، افزایش یادداری سمت شناسی، افزایش یادگیری مهارت هماهنگی چشم و دست، افزایش یادگیری تشخیص شکل لوحه در مقایسه با گروه کنترل است و در نهایت تأثیر چند رسانه ای را بر یادگیری تأیید می کند؛ در حالی که آزمون فرضیه ها، افزایش یادداری هماهنگی چشم ودست، افزایش یادداری تشخیص شکل لوحه را تأیید نمی کند. بر این اساس تأثیر چند رسانه ای بر یادداری تأیید نشد. بنابراین چند رسانه ای ها می توانند بر یادگیری درس لوحه نویسی فارسی مؤثر باشند اما لزوماً بر یادداری آن در دراز مدت تأثیری ندارند.
رابطه سوگیری های خودکارآمدی ریاضی با انگیزش، عواطف و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان دوره راهنمایی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی میزان سوگیری باورهای خودکارآمدی دانش آموزان با توجه به ملاک های بیرونی، و تأثیر آن بر پیامدهای انگیزشی، عاطفی و عملکرد تحصیلی آنان بوده است. جامعه آماری این تحقیق را دانش آموزان پابه دوم راهنمایی تشکیل می دادند و نمونه مورد مطالعه شامل 273 نفر از دانش آموزان (150 دختر و 123 پسر) بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای متشکل چند مقیاس برای سنجش خودکارآمدی، انگیزش، عواطف و احساس نسبت به مدرسه، به همراه یک آزمون ریاضی محقق ساخته بوده است. براساس اختلاف نمره مقیاس خودکارآمدی با معدل سه نمرة ارزیابی معلمان، ارزیابی همکلاسان و نمره کسب شده در آزمون ریاضی، دانش آموزان به سه گروه دارای قضاوت های خودکارآمدی خوشبینانه، واقع بینانه و بدبینانه تقسیم شدند. تحلیل داده ها با استفاده از شیوه تحلیل واریانس و آزمون تی صورت گرفته است. یافته ها نشان داد که بیشتر دانش آموزان دچار خطای بیش برآورد خودکارآمدی تحصیلی هستند. تحلیل واریانس پیامدهای انگیزشی و عاطفی حاکی از تفاوت معنادار میانگین گروه دارای باورهای خودکارآمدی واقع بینانه و بدبینانه، به نفع گروه اول بود. همچنین در متغیر عملکرد ریاضی میانگین های هر سه گروه بطور معناداری از یکدیگر متفاوت بودند. گروه دارای باورهای بدبینانه بالاترین و گروه دارای باورهای خوشبینانه کمترین نمره عملکرد ریاضی را دارا بودند. این نتایج نشان دهنده ارتباط نوع باورهای خودکارآمدی دانش آموزان با جنبه های انگیزشی، عاطفی و عملکردی در امور تحصیلی است. با توجه به برآورد غیر واقع بینانه دانش آموزان از کارآمدی تحصیلی خود، توصیه می شود درباره واقعی تر نمودن خودکارآمدی آنان چاره اندیشی شود.