برنامه ریزی و آمایش فضا
برنامه ریزی و آمایش فضا دوره 27 پاییز 1402 شماره 3 (پیاپی 121) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
آموزش ارزش های محیط زیستی به عنوان یکی از ارکان بنیادین توسعه پایدار و به منزله سازوکاری برای بازسازی و احیا ی سرمایه های زیست محیطی از نقش مهم و بایسته ای برخوردار است. در این پژوهش شناسایی و مطالعه میزان اهمیت مؤلفه های فضایی الگوی سیاستگذاری آموزشی ارزش های مذکور هدفگذاری شد و برای نیل به این هدف بر پایه نظریه های توسعه پایدار و استراتژی های آموزشی و نظریه های رفتارمحور و اخلاق محور در حوزه ارزش های زیست محیطی؛ مؤلفه ها و شاخص های آمایشی آموزش ارزش های زیست محیطی شناسایی و استخراج و با بهره گیری از ابزار پرسش نامه و تکمیل آن ها مبتنی بر نظر 30 کارشناس در عرصه آموزش محیط زیست به مطالعه و تحلیل تطبیقی داده های حاصل از به کارگیری نرم افزار SPSS و آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه و تعقیبی دانکن در منطقه مورد مطالعه مبادرت شد و نتایج پژوهش مؤید این مطلب است که مؤلفه آشنایی با حوزه محیط زیست و نظام اکولوژیکی، کم ترین میزان اهمیت را با مقدار 925/2 و بیشترین اهمیت را مؤلفه رفتاری شناختی با مقدار 5533/3 در تدوین و اجرای سیاستگذاری آمایشی ارزش های زیست محیطی به خود اختصاص داده است.
بازشناسی انتقادی و طراحی مدل تعدیل یافته از روش تحلیل لایه ای علی در مطالعات برنامه ریزی شهری و منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به ماهیت پیچیده تصاویر ذهنی آینده ساخت و بازساخت فضایی شهرها و مناطق کلانشهری و پیچیدگی های وضع موجود، اجتناب از نگاه اثبات گرایانه و تک لایه ای به مطالعات شهری-منطقه ای از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این مطالعه چشم اندازسازی در برنامه ریزی شهری و منطقه ای وخلق آینده های بدیل را مستلزم انتخاب هوشمندانه و اصلاح شده ای از روش های آینده پژوهی می داند. تحلیل لایه ای علی یکی از مهمترین روش های آینده پژوهی و در ذیل پارادایم انتقادی معرفی شده است. این روش به مثابه بسیاری از روش ها با خلأها و محدودیت هایی همراه بوده و نیازمند تحلیل نقادانه و تعدیل است. روش این پژوهش مرور انتقادی بوده و نتایج نشان می دهد که برخی مبانی پارادایمی، فرض های بنیادین، ارکان روش، ویژگی های کلی و روش شناسی تحلیل لایه ای علی مورد نقد هستند. مهمترین نقد وارده آن است که این مدل، هنوز به لحاظ خاستگاه فلسفی با ابهاماتی مواجه و کوچ پارادایمی به پارادایم انتقادی صورت نگرفته است. برهمین اساس، پیشنهاد شد تعداد لایه های مدل به 3 لایه و رویکرد لایه نخست از علمی-تجربی به رویکرد تفسیری تغییر کند. رویکرد لایه دوم به پس کاوی با هدف شناسایی مکانیزم های آشکار و نهان، و در نهایت ساختارشکنی و انتقاد با هدف چشم اندازسازی جهت خلق آینده های بدیل مبنای عملکردی لایه سوم قرار گیرد. جهت کاربست مدل در برنامه ریزی شهری و منطقه ای، دستگاه تحلیلی اقتصاد سیاسی فضا بر این مدل سوار شده و همچنین امکان شناسایی ساختارها و مکانیزم های پنهان، ارائه مدل پارادایمی و سناریوهای خلق آینده های بدیل فراهم آمده است.
آینده پژوهی شکل گیری و رشد سکونتگاه های غیررسمی با رویکرد آمایش سرزمین (مطالعه موردی: کلان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شهرهای امروزی سکونتگاه های غیررسمی مسائل بیشماری را پیش روی مدیران شهری قرار دادند. کلانشهر مشهد نیز از این قاعده مستثنی نیست. افزایش هزینه های زندگی شهری، مهاجرپذیری و جمعیت بالای ساکنان در حریم، این کلانشهر را با خطر ایجاد حاشیه ای گسترده و جدید در کنار حاشیه فعلی و به تبع آن چالش های پیچیده تر در آینده مواجه کرده است. هدف اصلی مطالعه حاضر شناسایی پیشران های کلیدی و تدوین سناریوهای آینده سکونتگاه های غیررسمی در پهنه استان خراسان رضوی و شهر مشهد است. شناخت وضعیت آینده و تدوین سناریوهای پیش روی سکونتگاه ها در چارچوب برنامه ریزی با رویکرد آینده نگری و آمایش سرزمین یکی از رویکردهای جامع نگر در برنامه ریزی منطقه ای است. پرداختن به عوامل موثر بر آینده سکونتگاه های غیررسمی با تعیین نقش سایر سکونتگاه های استان موضوعی است که در سایر پژوهش های مشابه کمتر مورد توجه قرار گرفته است. روش شناسی مورد استفاده مطالعه توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات به کمک پرسشنامه جمع آوری و به کمک نرم افزار میک مک تحلیل شدند. جامعه آماری شامل 30 نفر از اعضای هیات علمی و کارشناسان خبره دستگاه های اجرایی مرتبط با سکونتگاه های غیررسمی در مشهد می باشد. یافته های مطالعه به 5 عامل "قوانین، برنامه و سیاست های سطح ملی"، "نظارت و مدیریت یکپارچه و اولویت نهادهای متولی محلی"، "خشک سالی و فعالیت های کشاورزی"، "بیکاری" و "تورم" به عنوان عوامل کلیدی مؤثر بر آینده سکونتگاه های غیررسمی می پردازد. نتایج نیز بیانگر آن است که در حالت های مختلف سناریو عوامل اقتصادی و مدیریتی بیشترین تاثیر را در آینده سکونتگاه های غیررسمی کلانشهر مشهد و تحولات سایر سکونتگاه های استان به همراه دارند.
تبیین اثرگذاری عوامل مصنوع شهر در الگوی فضایی و تراکم آلاینده های شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تهران یکی از آلوده ترین شهرهای دنیا است. آلودگی هوا به دلایل مختلف، ازجمله تمرکزگرایی، افزایش ترافیک، مکان یابی ناصحیح الگوی فضایی کاربری ها، مصرف سوخت های فسیلی، عدم وجود مقررات و ضوابط به منظور محدود ساختن مناطق صنعتی و ناپیروی مقررات زیست محیطی به وجود آمده و بعضاً بر اثر بعضی عوامل اقلیمی شدت می یابند. در این پژوهش، هدف ارتباط سنجی عوامل مصنوع شهری با آلودگی هوای شهر تهران و یافتن درجه اهمیت هر یک از آن ها است. تکنیک های مورد نظر بر پایه داده های رادار نشان می دهد که الگوی فیزیکی و پیامدهای نظام برنامه ریزی شهری در آلایندگی هوای شهر تهران بسیار تاثیر گذار است. در این ارتباط ضریب همبستگی الگوی محیط ارتفاعی ساخت و سازها (بُعد سوم شهر) و آلودگی هوای تهران 86/0 محاسبه گردید. به بیان دیگر درصورت برنامه ریزی مناسب یا وجود امکان اصلاح ساختار بُعد سوم، می توان آلودگی هوای شهر تهران را به میزان زیادی کنترل و تعدیل کرد. مستند بر یافته های تحقیق از لحاظ کاربری های شهری، صنایع، تجاری، حمل و نقل، سازمان ها و ادارات و مراکز بهداشتی و درمانی با الگوی فضایی آلاینده های ذرات معلق 2.5 میکرونی و مونواکسید کربن منطبق بوده و بیشترین ضریب تعیین را با الگوی فضایی آلودگی هوای شهر تهران داشته اند. در بحث ترافیک، شاخص گره گاه های ترافیک با الگوی فضایی آلاینده ذرات معلق 2.5 میکرونی بیشترین انطباق را داشته اند؛ در محدوده خطرناک و خیلی ناسالم الگوی فضایی آلودگی هوای شهر تهران، تعداد زیادی گره گاه ترافیکی با مسافت کم نسبت به هم موجود می باشند که در نهایت این گره گاه ها در کنار هم در بعضی از نقاط شهر کانال های ترافیکی را شکل داده اند. نتایج مدل کرنل نشان می دهد که با شناسایی این کانال ها و مدیریت ترافیک شهری می توان تاحد زیادی آلودگی مرتبط را تعدیل کرد. به علت امکان پذیر نبودن تعدیل یا از بین بردن عوامل جبری ایجاد یا تشدید آلودگی هوا، می توان با تغییر در الگوی مدیریت کلان شهری و برنامه ریزی شهری، با حفظ یا تغییر در ساختارها –کارکردها، محیط مصنوع شهر تهران را به سمت الگوی زیست محیطی مناسب هدایت کرد.
تحلیل وضعیت مولفه های منطقه هوشمند (مورد مطالعه: در سطح منطقه کلانشهری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایه و اساس کلیه مضامین اصلی مربوط به یک شهر هوشمند دربرگیرنده شاخص ها و مولفه های مردم، حمل و نقل، اقتصاد، زندگی، حکمرانی و محیط هوشمند است. براین اساس در برنامه ریزی شهر و منطقه هوشمند باید به تمامی موارد فوق با تاکید بر زیرساخت های هوشمندسازی به منظور حل مشکلات مناطق کلانشهری توجه گردد. هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و ویژگی های مناطق هوشمند و وضعیت آنها در منطقه کلانشهری تهران است. روش حاضر در این پژوهش ضمن تاکید بر کاربردی بودن آن توصیفی-تحلیلی است و شیوه جمع آوری اطلاعات بر مبنای مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و مبتنی بر فن پیمایشی شامل تهیه و تکمیل پرسشنامه است. براساس بررسی های انجام شده و عدم تعادل های موجود در نظام فضایی منطقه هوشمند تهران، شهرستان های شمیرانات، تهران و فیروزکوه از نظر شاخص های سه گانه اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و محیط زیستی در پهنه همگن شماره یک و رتبه های اول تا سوم قرار گرفته اند. با بررسی شاخص های 6 گانه منطقه هوشمند یعنی مردم هوشمند، اقتصاد هوشمند، زندگی هوشمند، حکمرانی هوشمند، محیط هوشمند و حمل و نقل هوشمند، در حال حاضر میزان امتیاز نهایی منطقه هوشمند در سطح منطقه کلانشهری تهران برابر با 0.389 است که نشان از شرایط نامناسب مولفه های منطقه هوشمند در محدوده مطالعاتی دارد. مهمترین راهکارها و اقدامات مورد نیاز به منظور بهبود شرایط موجود شامل مواردی همچون ایجاد نهاد متولی حمل ونقل منطقه ای، برنامه ریزی حمل ونقل جهت تجهیز مرکز اداری سیاسی جدید به فرودگاه (تحول)، تهیه طرح نظام مندسازی و رهگیری هوشمند و یکپارچه حمل و نقل کالا و مسافر در استان و... است.
مدل سازی تاثیر پارامترهای ساختاری شهر بر دمای سطح شهر مبتنی بر قطعات حاصل از قطعه بندی شی گرا در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرم شدن محیط زیست شهری یکی از پیامدهای رشد شهری ناپایدار است. هدف این پژوهش بررسی امکان مدل سازی تاثیر پارامترهای ساختاری شهر بر دمای سطح زمین در فصل تابستان در شهر تهران است. بدین منظور، از تصویر لندست-8 اخذ شده در سال 2018 به جهت محاسبه دمای سطح زمین استفاده شده و به منظور تعیین واحدهای مطالعاتی در این پژوهش از روش قطعه بندی شی گرا بر روی تصویر سنجنده سنتینل-2 سال 2018 استفاده گردیده و میزان پوشش گیاهی، جداسازی مناطق ساخته شده از مناطق ساخته نشده از این تصاویر استخراج شده است. همچنین روش شبکه عصبی پرسپترون چند لایه و روش شبکه عصبی کانولوشن به منظور مدل سازی تاثیر پارامترهای ساختاری شهر بر دمای سطح زمین در طی فصل تابستان مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج به دست آمده از انتخاب ویژگی به روش جنگل تصادفی برای فصل تابستان نشان می دهد که حضور پوشش گیاهی و کاربری های شهری که شامل مناطق مسکونی، مناطق تجاری و خدماتی، مناطق صنعتی، زمین های بایر است، و نیز لایه های اطلاعاتی تراکم معابر و تراکم جمعیت در این فصل بر تغییرات دمای سطح زمین تاثیر گذار هستند. همچنین نتایج حاصل از مدل سازی و نتایج به دست آمده از آزمون آماری تی نمونه های جفت شده نشان دهنده برتری روش شبکه عصبی کانولوشن با ریشه میانگین مربعات خطای 61/0 درجه سانتی گراد، ضریب تعیین 62/0 و درصد خطای برآورد 75/17 نسبت به روش شبکه عصبی پرسپترون چند لایه با ریشه میانگین مربعات خطای 82/0، ضریب تعیین 26/0 و درصد خطای برآورد 34/23 است.