مقالات
حوزه های تخصصی:
اعتلای برند مقصد گردشگری به معنی تقویت هویت فرهنگی فضا و مکان در ذهن گردشگران بالقوه می باشد بنابراین شناسایی و درک صحیحی از عوامل مؤثر بر آن ضروری می باشد. در این پژوهش تلاش شده با بهره گیری از رویکرد کیفی و نظریه داده بنیاد مدل اعتلای برند مقصد گردشگری ارائه گردد. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری نظری و کدگذاری سه مرحله ای باز، انتخابی و محوری داده ها تجزیه وتحلیل و مدل پارادایمی پژوهش طراحی گردید. بر اساس تجزیه وتحلیل های صورت گرفته پدیده اصلی این پژوهش «اعتلای برند مقصد گردشگری » متأثر از شرایط علی (برخورداری استان فارس از پتانسیل های گردشگری و نیاز به بهره مندی از مزایای اقتصادی و فرهنگی صنعت گردشگری)، عوامل زمینه ای (شرایط سیاسی، ساختارهای اداری، منابع و امکانات، شرایط اجتماعی و فرهنگی) و عوامل مداخله گر (شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدیریتی، زیر ساختی و مشارکت ذی نفعان) می باشد که از طریق راهبرد طراحی و تدوین برنامه جامع استراتژیک گردشگری سبب توسعه فرهنگی- اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و محیط زیستی می گردد.
برندسازی سیاست های عمومی؛ مزایا، چالش ها و راه کارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه برند با سه جنبه مهم سیاست گذاری به شدت ارتباط پیدا کرده است: چارچوب بندی و مدیریت مسائل سیاست ها و راه حل های سیاست، فعال سازی و الزام بازیگران به فرایند سیاست گذاری و ارتباط با محیط گسترده تر از طریق رسانه ها. هدف پژوهش حاضر بررسی مزایا و چالش های برندسازی در سیاست گذاری و نیز یافتن راه کارهایی برای انجام آن است. بدین منظور ابتدا در ادبیات موضوع به بررسی چرایی اهمیت یافتن برندسازی در سیاست گذاری، اهداف به کارگیری آن، کارکرد آن در فرایند سیاست گذاری و چگونگی انجام آن پرداخته شد. سپس از طریق پژوهش میدانی به دنبال پاسخ سه پرسش کلیدی فوق برآمد. ازآنجاکه پیشینه مطالعاتی اندکی وجود دارد، روش پژوهش کیفی استفاده شد. 11 نفر از خبرگان آشنا با دو حوزه برندسازی و سیاست گذاری به صورت هدفمند و به روش گلوله برفی شناسایی شدند. با آنان مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد. از تحلیل تم برای تحلیل داده ها استفاده شد. برای محاسبه پایایی مصاحبه ها از روش پایایی باز آزمایی و روش توافق درون موضوعی استفاده شد، هر دو بالاتر از %60 و بنابراین قابل قبول بودند. یافته ها حاکی است مزایا یا چرایی برندسازی در سیاست های عمومی شامل مدیریت ادراک مخاطبان، مطالبه گری شهروندان و رسانه ها، تأمین سرمایه و تعهد ذینفعان، تسهیل ترویج سیاست و افزایش رقابت پذیری است؛ که با چالش هایی نظیر شناخت ناکافی سیاست گذاران، نبود متولی برای برندسازی در بخش عمومی و دولتی و مشکلات اقتصادی و فرهنگی نظیر اقتصاد تورمی و افزایش ارزش دارایی ثابت باوجود استهلاک و بی توجهی به دارایی های نامشهود مانند برند، مواجه است و برای این منظور لازم است تغییر شناخت و نگرش در سیاست گذاران در خصوص این مفهوم و کارکردهای آن صورت گیرد. در نهادهای علمی بدان پرداخته شود. متولی آن مشخص شود. نهادهای تخصصی جهت ایجاد و ارزیابی برند سیاست ایجاد شوند یا به مأموریت نهادهای موجود افزوده شود.
تأثیر شخصیت داستانی تبلیغات بین المللی برند در شبکه اجتماعی بر عجین شدگی مصرف کنندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکلی از ارتباط که پیوندی مؤثر را با ذهن برقرار می کند و پیام یک ارتباط را در ذهن ماندگار می کند، داستان است. در تبلیغات ویدئویی مؤثر نیز، از داستان پردازی در راستای سرگرمی مخاطبین، بیان ارزش های برند و ایجاد ارتباط عاطفی با مصرف کنندگان، استفاده می شود. ازآنجاکه در شبکه های اجتماعی، مصرف کنندگان، شرکای فعال در فرایند هم آفرینی ارزش هستند؛ مفهوم عجین شدگی مصرف کننده، از مفاهیمی است که در سال های اخیر، توجه پژوهشگران و بازاریابان را بسیار به خود مشغول داشته است. پژوهش حاضر نیز در پی کشف چگونگی رابطه عنصر داستانی شخصیت در تبلیغات شبکه اجتماعی، با ابعاد شناختی، هیجانی و رفتاری عجین شدگی مصرف کنندگان بوده است. در این مطالعه، با اتخاذ تکنیک های مردم نگاری در مطالعه جوامع برخط، از طریق شبکه نگاری، با بررسی اکتشافی غیر مداخله ای تعاملات طبیعی در گروه های برخط، رفتار مصرف کننده در فضای شبکه اجتماعی مورد تحلیل قرارگرفته است. یافته های این پژوهش، نشان می دهد که شخصیت داستانی، توسط هم ذات پنداری، عجین شدگی هیجانی را در مخاطبین به وجود می آورد و موجب برانگیختن پدیده خود افشایی هیجانی در مخاطبین تبلیغ می شود. نتایج همچنین نشان می دهد عجین شدگی مصرف کننده، روی پیوستاری از منفی تا مثبت قرار می گیرد
اثر لوگوی تولیدکننده در خرده فروشی ها بر رفتار خرید بر اساس اثر زمینه و تئوری علامت دهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی برند خرده فروشی یکی از موضوعات جالب در حوزه بازاریابی است. برخی از خرده فروشی ها تلاش می کنند با استفاده از لوگوی تولیدکنندگان، مشتریان زیادی را به سمت خود جذب کنند و معمولاً از لوگوی تولیدکنندگان بر روی سر درب خود استفاده می کنند. هرچند بحث استفاده از لوگوی تولیدکنندگان و تأثیر آن بر فروش محصولات موردمطالعه قرار گرفته است ولی این موضوع و اثر آن بر روی انتخاب خرده فروشی ها کمتر مطالعه شده است. از سوی دیگر، در پژوهش های انجام شده در مورد دلایل این تأثیرگذاری با توجه به تئوری های رفتار مصرف کننده کمتر موردبحث قرار گرفته است. در این پژوهش تلاش شده است تأثیر استفاده از لوگوی تولیدکننده بر روی انتخاب خرده فروشی ها موردبررسی قرار گیرد. در این پژوهش با هدف توضیح ارتباط بین لوگوی تولیدکننده و انتخاب خرده فروشی از اثر زمینه و تئوری علامت دهی استفاده شده است. برای آزمون فرضیه های پژوهش نیز صنعت روغن موتور (اتوسرویس های روغن موتور که مسئولیت خرده فروشی در این صنعت را بر عهده دارند) انتخاب شده است و با استفاده از روش پژوهش شبه آزمایشی و با نمونه گیری تصادفی گروهی از 416 نفر از مشتریان اتوسرویس ها فرضیه های این پژوهش مورد آزمون قرار گرفته شده است. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که استفاده از لوگوی تولیدکننده روغن موتور (به عنوان علامت مرتبط) تأثیر معناداری بر انتخاب خرده فروشی ها دارد ولی تأثیر استفاده از لوگوی خودروساز (به عنوان یک علامت غیر مرتبط) مورد تأیید قرار نگرفت. علاوه بر این، رضایت مشتریان از برند تولیدکننده، وفاداری آن ها با برند تولید کننده و دسترسی به برند تولید کننده نیز عواملی هستند که باعث افزایش انتخاب خرده فروشی هایی می شود که از لوگوی تولیدکننده در سر درب خود استفاده می کنند.
جذب تماشاچیان تئاتر، مبتنی بر انگیزه های جستجو و فرار: ارزیابی نقش تعدیل کنندگی جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تماشاچیان، مهم ترین گروه مخاطبان در صنعت تئاتر به شمار می آیند. آنان نه تنها خریداران و مصرف کنندگان اصلی این کالای هنری می باشند که می توانند باعث ادامه فعالیت یا تعطیلی سالن ها و گروه های نمایشی شوند. با توجه به دغدغه های مالی مدیران این صنعت به دلیل خالی بودن اغلب سانس های برخی از سالن های تئاتر خصوصی در تهران، شناخت انگیزه های تماشاچیان برای حضور در سالن های نمایش، ضروری است. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر انگیزه های جستجو و فرار (فردی و بین فردی) بر میزان حضور تماشاچیان در سالن های نمایش است. مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- پیمایشی است. در این پژوهش تعداد 407 تماشاچی تئاتر در شهر تهران، به روش غیر تصادفی ساده در دسترس از جامعه اعضای وب سایت تیوال، انتخاب و پاسخ های آنان به پرسشنامه، تحلیل گردید. جهت بررسی روابط بین متغیرها و فرضیه ها مطرح شده، از تحلیل مدل معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS و AMO S استفاده شد. نتایج به دست آمده حاکی از تأثیر سه انگیزه جستجوی فردی، جستجوی بین فردی و فرار فردی بر میزان حضور تماشاچیان در سالن های نمایش دارد.
طراحی و تبیین الگوی راهبردی توسعه برند ملی در صنایع غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در اقتصاد جهانی، برند پدیده ای رایج و برندسازی ملی روش هوشمندانه تجارت و بخش مهمی از راهبردهای تجاری کشورهای پیشرفته است. این در حالی است که صنایع غذایی کشور علی رغم برخورداری از پتانسیل های بسیار جهت تولید و ارائه محصولات خود به بازارهای خارجی، به دلیل عدم برخورداری از برند ملّی قوی با چالش های فراوانی مواجه اند. پژوهش حاضر با توجه به نیاز پژوهشی موجود، با رویکردی ترکیبی (کیفی- کمّی) و به کارگیری روش تحلیل محتوای کیفی و معادلات ساختاری درصدد تدوین و تبیین الگوی راهبردی توسعه برند ملّی صنایع غذایی کشور است. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی خبرگان دانشگاهی و فعالان صنایع غذایی و در بخش کمی مدیران و کارشناسان شرکت صنایع غذایی تبرّک است. نتایج به دست آمده بیان گر آن است که توسعه برند ملی صنایع غذایی کشور تحت تأثیر 5 دسته عوامل کلیدی 1) عوامل مرتبط با صنعت؛ 2) عوامل کلیدی مرتبط با شرکت؛ 3) عوامل مرتبط با برند؛ 4) سیاست ها و حمایت های دولتی و 5) عوامل کلان محیطی اثرگذار بر برند ملی، است. یافته های بخش کمی بیانگر برازش مناسب الگوی پژوهش و تأیید همه ی فرضیات آن است.