مقالات
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است: راه برون رفت جمهوری اسلامی ایران از فشار ساختاریِ منطقه ای و جهانی در محیط منطقه ای غرب آسیا چیست؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که داشتن یک استراتژی دقیق، دوراندیشانه، مستمر و منسجم در قالب یک فراروایت تحت عنوان «سیاست همسایگی» برای تنظیم هوشمندانه الگوی رفتاری با کشورهای همسایه، راه برون رفت از فشار ساختاری حادث شده بر جمهوری اسلامی ایران و پیامدهای ناشی از آن، مانند انزوا، حصر ژئوپلتیک و شکل گیری معمای امنیتی در محیط منطقه ای غرب آسیاست. در همین راستا، هدف پژوهش، بررسی جنبه های مختلف سیاست همسایگی، سازوکارها و خط مشی ها و مزیت های منتج از آن برای جمهوری اسلامی ایران در محیط منطقه ای غرب آسیاست. مهم ترین یافته پژوهش این است که اتخاذ سیاست همسایگی از سوی جمهوری اسلامی ایران به دلیل مرجعیت تمدنی آن در منطقه غرب آسیا، مزیت های پیش بینی پذیریِ رفتارها و اعتمادسازی و اعتمادآفرینی، کاهش نقش منفی قدرت مداخله گر جهانی، توانایی مدیریت بحران های منطقه ای، خلق متحدان و شرکای استراتژیک، کاهش رقابت های منفی درون منطقه ای، خلق گفتمان ها و ایده ها و ساختارهای درون منطقه ای، خنثی کردن نقش منفی متغیرهای آشوب ساز درون منطقه ای و درنهایت، شکل گیری الگوی نظم مطلوب منطقه ای با محوریت جمهوری اسلامی ایران را در پی خواهد داشت. مقاله از نوع توصیفی تحلیلی است و از روش شناسی استنباطی جهت نیل به اهداف تحقیق استفاده شده است.
سیاست حسن همسایگی و ضرورت اعتمادسازی در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست حسن همسایگی و روابط دوستانه با همسایگان یکی از اهداف والای دولت جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی ایران همیشه اعلام کرده است همسایگان در روابط خارجی این کشور از اولویت برخوردارند. در این مقاله در مورد اصول حقوقی و بین المللی حسن همسایگی و همچنین اهمیتی که منشور ملل متحد به این موضوع داده بحث شده است. منطقه خلیج فارس در سیاست همسایگی ایران جایگاه مهمی دارد. این منطقه در اثر بحران های متعدد در چند دهه اخیر آسیب های زیادی دیده است و هم اکنون از بحران اعتماد رنج می برد. برای حل مشکلات منطقه و افزایش همکاری، بازگرداندن اعتماد به این منطقه یک امر ضروری است. تقویت گفتگو و ایجاد همگرایی در منطقه به ایجاد اعتماد کمک می کند. برای ایجاد چنین سازوکاری کشورهای منطقه می بایست تلاش کنند تا درک مشترکی بین خود بر مبنای اصول بین المللی و منشور ملل متحد پدید آورند.
سیاست همسایگی جمهوری اسلامی ایران: مبانی اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست همسایگی به مفهوم غالب در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. سیاست همسایگی یک کنش نرم افزاری ویژه مبتنی بر تفکر و طراحی با هدف شکل دادن به نوعی در هم تنیدگی و هم تکمیلی در ابعاد مختلف و فراتر رفتن از همسایگی در مفهوم فیزیکی و جغرافیایی آن و روابط دوجانبه با همسایگان است. در این معنا، مهم ترین، عمل گرایانه ترین و موثرترین بخش سیاست همسایگی که مستعد ایجاد حساسیت با همسایگان هم نیست، در هم تنیدگی، همگرایی و هم تکمیلی اقتصادی با همسایگان است. در هم تنیدگی اقتصادی در سیاست همسایگی، زمینه را برای همکاری در سایر حوزه ها فراهم می کند.
تکامل سیاست همسایگی معاصر چین: روندها، ویژگی ها و ابتکارات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرچند چین در حال گسترش نفوذ خود در سراسر جهان است، تمرکز تلاش های دیپلماتیک این کشور در مناطق پیرامونی پیچیده آن با عنوان «سیاست همسایگی» دنبال می شود. سیاست همسایگی چین از محدودیت های جغرافیایی یا عوامل تاریخی، فرهنگی، ژئوپلیتیکی و اقتصادی هم پیوند با آن جدا نیست، اما توجه به روندهای تاریخی و نظری شکل گیری و تکامل و تداوم سیاست فوق در راهبرد سیاست خارجی این کشور اهمیت دارد. هدف مقاله پیش روی که با رویکردی توصیفی، تحلیلی و تجویزی نگارش شده است، بررسی روند توسعه سیاست همسایگی چین، مختصات و ویژگی های نوعیِ معاصر آن است و در این راستا، با توجه به پیچیدگی و دشواری های پیش روی جمهوری اسلامی ایران در دستیابی به توازن و الگوی مطلوب سیاست خارجی با کشورهای پیرامون، دلالت های آن (سیاست همسایگی چین) برای ایران احصا شده است. به نظر می رسد سیاست همسایگی چین به عنوان یک تمدن بزرگ شرقی، یک کشور سوسیالیستی و یک قدرت درحالِ صعود، ویژگی های آشکار، منطق توسعه و سازوکار پویای داخلی و بین المللی خود را دارد. ترتیبات چندجانبه، دیپلماسی مشارکت و دوجانبه و ابتکار کمربند راه، ابتکارات مهم در اجرای سیاست همسایگی معاصر این کشور به شمار می آیند.
سیاست همسایگی اتحادیه اروپا در قبال کشورهای شرق مدیترانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع سیاست همسایگی اروپا از مسائل جدیدی است که اساتید و محققان روابط بین الملل برای شناخت رفتار و اهداف اروپا نیازمندِ داشتن آگاهی کافی از آن هستند. اتحادیه اروپا به مثابه یک بازیگر واحد و منسجم از یک دهه پیش قصد دارد خود را در نقش یک بازیگر هنجارساز بر مبنای عناصر هویتی خود معرفی کند. در این راستا، با ابزار اقتصادی ای که در اختیار دارد، تلاش کرده نُرم های مطلوب خود را در کشورهای همسایه (مرزهای زمینی و دریایی) نهادینه کند تا از طریق هژمون شدن در منطقه بتواند منافع امنیتی و اقتصادی خود را محقق سازد. این مهم از طریق اعمال مجموعه سیاست هایی موسوم به «سیاست همسایگی اروپا» پیگیری می شود. اتحادیه اروپا تلاش کرده ضمن حفظ حوزه ژئوپلتیک، با حفظ گسترش منطقه ای خود تحت عنوان «اتحادیه» بتواند منافع و دغدغه های خود را در کشورهای پیرامونی خود محقق سازد تا از مهاجرت ها یا بحران های اقتصادی و امنیتیِ کشورهای همسایه خود کمتر آسیب ببیند. در این راستا، اتحادیه اروپا در سال 2011، برنامه «سیاست همسایگی نوین» را تصویب کرد که می توان گفت این نهاد اروپایی درصدد است در نقش میانجیگری در منازعه یا یک بازیگر تحول گرا در «خارج نزدیک» خود ظاهر شود. محورهای اصلی سیاست همسایگی اروپا عبارت اند از: تنظیم روابط سیاسی اقتصادی اتحادیه با کشورهای همسایه؛ ایفای نقش اتحادیه به مثابه یک بازیگر هنجارساز در روابط بین الملل و ایجاد و گسترش مفهوم «ارزش های اروپایی»؛ ممانعت از تسری ناامنی، بحران های سیاسی، مهاجرت و پناهندگی از همسایگان به اروپا؛ تعیین نُرم های دموکراسی، آزادی های سیاسی و مدنی و نیز نُرم های آموزشی و فرهنگی مطلوب اتحادیه در همسایگان؛ تعیین نُرم های اقتصادی، مانند فضای کسب وکار، شفافیت، خصوصی سازی، میزان مداخلات دولتی در اقتصاد، قواعد آزاد گمرکی مطلوب اتحادیه برای همسایگان. در نوشتار حاضر، مطالعه و تطبیقی در راستای اعمال این سیاست در حوزه کشورهای شرق مدیترانه صورت گرفته است.
تأثیر مناسبات رژیم صهیونیستی با کشورهای حوزه خلیج فارس بر سیاست همسایگی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه روابط مطلوب و سازنده با کشورهای همسایه، براساس اصل همزیستی و احترام به حاکمیت ملی، همواره در اولویت سیاست خارجیِ دولت هایِ مختلف جمهوری اسلامی ایران قرار داشته است. در این میان، به نظر می رسد دولت سیزدهم، یعنی دولت آقای رئیسی، اهتمام جدی تری به توسعه مناسبات با همسایگان در چارچوب دیپلماسی فعال دوجانبه و چندجانبه متوازن دارد. به ویژه آنکه با توجه به راهبرد فشار حداکثری آمریکا و سیاست های منفعلانه کشورهای اروپایی جهت همکاری با تهران، ایران در شرایط بسیار حساس تاریخی قرار گرفته است. در این راستا، شاید توسعه روابط با همسایگان، ازجمله دولت های عرب حوزه خلیج فارس، سازوکار مناسبی برای مقابله با تهدیدات و فشارهای همه جانبه غرب باشد. در سال های اخیر شاهد بهبود روابط پنهان و آشکار رژیم صهیونیستی با شیخ نشین های عربِ حوزه خلیج فارس بوده ایم. این موضوع به طور قطع می تواند در ماهیت و کیفیت روابط ایران و همسایگان جنوبی منطقه خلیج فارس تأثیرگذار بوده و شرایط پیچیده ای را در مناسبات منطقه ای ایجاد نماید. با توجه به این مسئله، سؤال اصلی پژوهش بر این مبنا قرار دارد که عادی سازی و بهبود روابط اسرائیل با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس چگونه می تواند بر سیاست همسایگی ایران در قبال شیخ نشین های عرب منطقه خلیج فارس تأثیرگذار باشد؟روش پژوهشْ توصیفی تبیینی است و جمع آوری داده ها از طریق منابع کتابخانه ای و اینترنتی و همچنین از طریق بررسی اسناد انجام خواهد گرفت. فرضیه پژوهش بدین صورت مفصل بندی شده است که بهبود روابط رژیم صهیونیستی با دولت های عرب حوزه خلیج فارس و همکاری آن ها در حوزه های مختلف، می تواند از طریق ایجاد یا تعمیق اختلافات و تشدید وزن کشی ژئوپلتیک بر مناسبات سیاسی، اقتصادی و همچنین نظامی امنیتی ایران با همسایگان جنوبی خلیج فارس تأثیرگذار باشد و روابط تهران با شیخ نشین های عرب منطقه را پیچیده تر و شکننده تر از گذشته نماید.
ناکامی ها و دستاوردهای سیاست همسایگی اتحادیه اروپا؛(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران در دوره های مختلف، سیاست های مختلفی را به عنوان راهبرد اصلی سیاست خارجی خود در نظر گرفته است. برای مثال در دوره ای، سیاست نگاه به شرق (به طور خاص روسیه و چین) و در دوره ای نگاه به غرب (اروپا و آمریکا) مد نظر قرار گرفته است. اما از دیرباز و به اقتضای عوامل ژئوپلتیک و عوامل فرهنگی و اقتصادی همسایگان ایران کم و بیش نقش کلیدی در تامین نیازهای امنیتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران داشته اند. در دوران معاصر با تحولاتی که در منطقه غرب و جنوب آسیا افتاده است (مانند سقوط صدام حسین، حضور نظامی آمریکا در عراق و افغانستان، تعمیق حضور و نفوذ منطقه ای ایران به ویژه در کشورهایی مانند عراق، لبنان، سوریه و یمن) باعث اهمیت روز افزون جایگاه همسایگان در سیاست خارجی ایران شده است. براین اساس، شاید بتوان گفت دوره حاضر، دوره ضرورت در اولویت قرار دادن «سیاست همسایگی» یا «نگاه به همسایگان» در سیاست خارجی ایران می باشد. اتخاذ سیاست همسایگی نیازمند داشتن راهبردی مشخص، منسجم، بلند مدت، جامع و فراگیر می باشد که به اذعان برخی از کارشناسان سیاست خارجی ایران، چنین راهبردی وجود ندارد و یا دست کم، با توجه به شرایط موجود طراحی و تنظیم نشده است. یکی از نهادهای بین المللی که در زمینه سیاست همسایگی دارای راهبرد مشخص و جامعی بوده است اتحادیه اروپا می باشد که با هدف تبدیل شدن به یک قدرت و هژمونیِ هنجاریِ بین المللی این راهبرد خود را تنظیم ساخته است. البته مسیری که اتحادیه اروپا برای خود ترسیم ساخته بود چندان عاری از موانع و چالش های جدی نبود و همین چالش ها، اتحادیه را وادار به اصلاح سیاست های همسایگی خود نمود. مقاله حاضر، با نگاهی تحلیلی و توصیفی به مبانی، ساختارها، رویکردها، تاثیرات و محدودیت های سیاست همسایگی اتحادیه اروپا و به طور کلی با نظر به ناکامی ها و دستاوردهای آن، به دنبال ارائه الگوی اولیه برای طراحی سیاستی جامع نگر و منسجم برای سیاست منطقه ای و همسایه محور جمهوری اسلامی ایران می باشد.