مقالات
حوزه های تخصصی:
تجربه تلخی که از کاربرد تسلیحات هسته ای در اثنای جنگ جهانی دوم در ذهن بشریت نقش بسته است، لزوم درپیش گرفتن تدابیری برای جلوگیری از تکرار آن، پیشگیری از تروریسم هسته ای و ارتقای استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای را به یکی از اولویت های مهم و عمده نهادهای بین المللی و به ویژه کشورهای قدرتمند تبدیل کرده است. در پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی رژیم چندجانبه گرایی هسته ای که به معنای عدم تکثیر و تبدیل مراکز فرآوری هسته ای در طول زنجیره تولید، اعم از استخراج اورانیوم تا غنی سازی و غیره با مدیریت بین المللی و کنسرسیوم با نظارت آژانس بین المللی انرژی هسته ای در سطح جهان است، پرداخته می شود و موضع جمهوری اسلامی ایران و سایر دولت های غیرمتعهد مورد بررسی قرار می گیرد. فرضیه مطرح شده این است که: هرچند طرح چندجانبه گرایی هسته ای با هدف دوگانه استفاده صلح آمیز از فناوری های هسته ای و درعین حال امنیت هسته ای در جهان امروز امری لازم و مطلوب به نظر می رسد، ولی از سوی دیگر ممکن است تحت تأثیر متغیرهای سیاسی قرار گیرد و به تبعیض و محرومیت برخی از کشورهای مخالف وضع موجود منجر شود. در نتیجه به دلیل پیامدهای حقوقی، اقتصادی و سیاسی آن مورد انتقاد برخی کشورها و سیاست مداران ازجمله جمهوری اسلامی ایران است که این مقاله به تحلیل این مسئله می پردازد.
تأثیر معمای هویت حزب عدالت و توسعه بر سیاست خارجی ترکیه در قبال قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه قفقاز جنوبی در آسیای مرکزی از دیرباز، به ویژه در دو قرن اخیر، از منظر ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک دارای جایگاه ویژه ای بوده و این اهمیت با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 و استقلال جمهوری های قفقاز، دوچندان شده است؛ به گونه ای که به دلیل موقعیت ژئواستراتژیک این منطقه ازیک سو و وجود ظرفیت های مختلف کشورهای واقع در این منطقه از سوی دیگر، این حوزه مورد توجه قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای قرار گرفته است. در واقع با ایجاد خلأ ژئوپلیتیک اتحاد جماهیر شوروی در منطقه قفقاز، هر یک از قدرت های منطقه ای و بین المللی ذی نفع و ذی نفوذ، منافعی را در منطقه مذکور برای خود متصور شده و درنتیجه در ابعاد مختلف، فعالیت های گسترده ای برای نفوذ در این منطقه انجام داده اند. در این میان، ترکیه به دلیل نوع رویکردش نسبت به منطقه، به ویژه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، به عنوان یکی از بازیگران مطرح در منطقه قفقاز مورد توجه تحلیل گران قرار گرفته است؛ به گونه ای که مسیری از پیروی از سیاست های غربی به سوی استقلال، تأثیرگذاری و نفوذ در قبال منطقه قفقاز را طی نموده است. لذا، در این نوشتار توصیفی تحلیلی سعی بر آن است تا در چارچوبی سازه انگارانه به گونه شناسی سیاست خارجی ترکیه در قبال منطقه قفقاز، به ویژه در دوره حاکمیت حزب عدالت و توسعه پرداخته شود. بر این اساس، پرسش اصلی تحقیق این است که "چه مؤلفه هایی شکل دهنده سیاست خارجی ترکیه در دوره حزب عدالت و توسعه در قبال منطقه قفقاز هستند؟". در این راستا، فرضیه تحقیق بر این اصل استوار است که "سیاست خارجی ترکیه در منطقه قفقاز و در دوران حاکمیت حزب عدالت و توسعه، علاوه بر رویکردهای عمل گرایانه بر پایه منافع ملی، در قالب های هویتی و در راستای بازتعریف نقش جدیدی از خود در عرصه بین المللی از طریق بازگشت به مؤلفه های ادراکی از تاریخ و فرهنگ کشور، تدوین و به مرحله اجرا درآمده است".
بررسی تحولات سیاسی عراق در پرتو سیاست خارجی ایران، ترکیه و عربستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حمله ایالات متحده به عراق و سقوط نظام بعثی موجب ورود عراق به مرحله ای جدید، بی ثبات و به ویژه وضعیت خلأ قدرت در مرکز شد. همین امر سبب شد که دیگر کشورهای منطقه به فراخور اهداف منطقه ای و امنیت ملی خود سعی کنند از یک سو به بسط نفوذ در این کشور دست بزنند و از سوی دیگر مانع افزایش نفوذ رقبای خود در عراق شوند. در همین راستا این مقاله از میان بازیگران منطقه ای مؤثر در سپهر سیاسی عراق، سیاست خارجی سه کشور جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و عربستان را مورد بررسی قرار داده است. مفروض نوشتار حاضر، در پیش گرفتن بازی با حاصل جمع صفر توسط بازیگران مذکور طی برهه زمانی 2003 تا 2014 است، به نحوی که توافقی که بتواند بیان گر نوعی توازن میان قدرت های منطقه ای در عراق باشد، هیچ گاه در بین این بازیگران شکل نگرفت و همین امر از عوامل زمینه ساز افزایش بی ثباتی در عراق به شمار می آید. در این بین، وجود نظام پارلمانی در عراق، اکثریت بودن جمعیت شیعیان عراق، نفوذ و رابطه خوب ایران با شیعیان، خروج سربازان آمریکایی از عراق و تحولات مربوط به بحران سوریه باعث شده است تا طی سه انتخابات مذکور از یک سو ایران بیشترین نفوذ و روابط استراتژیک را با عراق داشته باشد و از سوی دیگر دو کشور ترکیه و عربستان در انتخابات پارلمانی عراق نتوانند به موفقیت قابل ملاحظه ای دست یابند.
تحول در منطقه گرایی و ارزیابی جایگاه اتحادیه ملل جنوب شرقی آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار ضمن بررسی و تبیین موانع و چالش های اتحادیه ملل جنوب شرقی آسیا، به این پرسش اساسی نیز پاسخ داده خواهد شد که اتحادیه مزبور با توجه به چالش های موجود در کدام سطح از منطقه ای شدن جای می گیرد؟ فرضیه های مقاله حاضر عبارتند از این که: اعضای اتحادیه آ.سه. آن از لحاظ سطح توسعه یافتگی تفاوت های محسوس و چشمگیری با هم دارند، همچنین اختلافات مرزی و ارضی گسترده ای نیز میان بسیاری از آنان حکمفرما است که به نظر می رسد روی هم رفته، با توجه به تغییروتحولاتی که در روند منطقه گرایی رخ داده است، بنیان گذاران این اتحادیه را در دستیابی به اهداف و آرمان های اولیه شان، با چالش های اساسی روبه رو کند. اما از آنجا که رهبران این اتحادیه توانسته اند با درگیر ساختن اعضا در روابط تجاری و اقتصادی گسترده، بر بسیاری از مشکلات و چالش های مزبور غلبه کنند ازهمین رو، بهترین جایگاهی که می توان برای اتحادیه آ.سه. آن در میان سطوح پنج گانه منطقه ای شدن در نظر گرفت، سطح سوم آن، یعنی جامعه منطقه ای است که در حدفاصل میان منطقه گرایی کلاسیک و نوین قرار دارد. روش پژوهش باتوجه به ماهیت تحقیق، تحلیلی توصیفی بوده و دامنه آن نیز منطقه جنوب شرقی آسیا را در بر خواهد گرفت.
آمریکا و سلفی گری در خاورمیانه؛ از قدرت سخت تا بینش هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاورمیانه به دلیل برجستگی اقتصادی و استراتژیک خود تبدیل به یکی از عناصر اصلی تعریف کننده و یا بنیاد های هستی شناسانه (انتولوژیک) طرح نظم نوین جهانی پس از جنگ سرد شده است. با توجه به این امر، یکی از قدرت هایی که بخش مهمی از منافع اقتصادی و استراتژیک خود را در این منطقه تعریف کرده، ایالات متحده آمریکا است. در واقع، آمریکا با تعریف "دیگری" در سیاست خارجی خود و ایجاد گفتمان های فرصت ساز برای بسیج منابع در خاورمیانه، سعی کرده است از هویت به عنوان بنیان منافع و توجیهی برای غارت منابع نفت و گاز این منطقه استفاده کند. یکی از پیامد های سیاست خارجی متناقض آمریکا، ظهور سلفی گری به عنوان نمود و بازتاب اسلام گرایی افراطی در منطقه است که نقشه سیاسی منطقه را طی سال های اخیر دگرگون کرده است. در این راستا، فرضیه مقاله این است که اقدامات و اهداف متناقض آمریکا برای ایجاد نظم دلخواه خود در خاورمیانه، زمینه ساز ظهور اسلام افراطی و سلفی گری در منطقه شد که علاوه بر بی ثباتی، منافع آمریکا را نیز دچار تهدید کرده است. بنابراین، پژوهش حاضر ضمن شناسایی رفتار آمریکا و گروه های افراطی سلفی در منطقه خاورمیانه، می تواند راهنمایی برای دولت مردان جمهوری اسلامی ایران به منظور ارائه سیاست خارجی مطلوب منطقه ای باشد.
بیشینه سازی قدرت روسیه درقبال بحران اوکراین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی سیاست خارجی روسیه در قبال بحران اوکراین می پردازد و در پی این است که الگوی رفتاری روسیه در این بحران را مورد تحلیل و کنکاش قرار دهد و در این راستا این پرسش را مطرح می کند که چرا روسیه در قبال بحران اوکراین رویکرد تهاجمی درپیش گرفت و هدف روسیه از اتخاذ این سیاست چه بوده است؟ بحران اوکراین و الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه، وضعیتی جدید را در مناسبات بین المللی ایجاد کرد. این بحران باعث تقابل قدرت های بزرگ در صحنه منطقه ای و جهانی شد. فرصت طلبی روسیه از این بحران و رویارویی با آمریکا و غرب برای نمایش قدرت خود در عرصه جهانی، دوران جنگ سرد را به ذهن متبادر می کرد. روسیه درصدد تقابل نظامی با غرب نیست. این کشور ازیک سو با توجه به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سوریه و تسلط بشار اسد بر مناطق استراتژیک کشورش و از سوی دیگر، پیروزی در خارج نزدیک و تسلط بر شبه جزیره کریمه، درصدد بیشینه سازی قدرت خود در برابر قدرت های بزرگ دیگر است. برای تبیین این موضوع از رویکرد نظری رئالیسم تهاجمی بهره گرفته شده است.