هرچند چین در حال گسترش نفوذ خود در سراسر جهان است، تمرکز تلاش های دیپلماتیک این کشور در مناطق پیرامونی پیچیده آن با عنوان «سیاست همسایگی» دنبال می شود. سیاست همسایگی چین از محدودیت های جغرافیایی یا عوامل تاریخی، فرهنگی، ژئوپلیتیکی و اقتصادی هم پیوند با آن جدا نیست، اما توجه به روندهای تاریخی و نظری شکل گیری و تکامل و تداوم سیاست فوق در راهبرد سیاست خارجی این کشور اهمیت دارد. هدف مقاله پیش روی که با رویکردی توصیفی، تحلیلی و تجویزی نگارش شده است، بررسی روند توسعه سیاست همسایگی چین، مختصات و ویژگی های نوعیِ معاصر آن است و در این راستا، با توجه به پیچیدگی و دشواری های پیش روی جمهوری اسلامی ایران در دستیابی به توازن و الگوی مطلوب سیاست خارجی با کشورهای پیرامون، دلالت های آن (سیاست همسایگی چین) برای ایران احصا شده است. به نظر می رسد سیاست همسایگی چین به عنوان یک تمدن بزرگ شرقی، یک کشور سوسیالیستی و یک قدرت درحالِ صعود، ویژگی های آشکار، منطق توسعه و سازوکار پویای داخلی و بین المللی خود را دارد. ترتیبات چندجانبه، دیپلماسی مشارکت و دوجانبه و ابتکار کمربند راه، ابتکارات مهم در اجرای سیاست همسایگی معاصر این کشور به شمار می آیند.