زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)
زن در توسعه و سیاست دوره 12 بهار 1393 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
جراحی زیبایی، به مثابه یکی از شیوه های شایع مدیریت بدن، وارد الگوهای مصرف و فرایند صورت بندی هویت ساز زنان شده است. در پژوهش حاضر، به قصد راه بُردن به تجربه و درک زنان از جراحی زیبایی، به روش نظریه مبنایی با 27 نمونه زن با تجربه جراحی زیبایی مصاحبه نیمه ساخت یافته به عمل آمد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که زنان در مواجهه با دگردیسی هنجارهای زیبایی، بدل شدن زیبایی به امری اروتیک، ملال آور بودن زندگی روزمره، و تکثیر تصورات منفی از جسمانیت خویشتن به جراحی زیبایی روی می آورند. در این میان، فردی شدن زیبایی و پیشرفت های علم جراحی به مثابه زمینه تسهیلگر و الگوپذیری از مدل های رسانه ای به منزله شرایط مداخله گر عمل کرده اند. بازسازی معنایی تجربه و درک زنان از کنش جراحی زیبایی بر ابزاری شدن بدن، اکتسابی شدن زیبایی، و رسانه ای شدن بدن دلالت دارد. بر اساس مطالعه حاضر، جراحی زیبایی با وجود ارتقای اعتماد به نفس زنان، مخاطرات جسمی، وسواس زیبایی، اختلال در زندگی روزمره، و انزوای اجتماعی را در پی داشته است.
سنجش رابطه شکاف دیجیتالی و توانمندی زنان شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانمندی راهی برای دیده شدن زنان، همچون اعضای برابر جامعه، است که در عین حال می تواند نقش مهمی در توسعه جوامع ایفا کند. بر همین اساس، بررسی توانمندی زنان و عوامل مؤثر بر آن مورد توجه بسیاری از جامعه شناسان قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه شکاف دیجیتالی و توانمندی زنان شهر شیراز است. توانمندی زنان با مؤلفه های دسترسی و کنترل بر منابع، مشارکت در تصمیم گیری، آگاهی جنسیتی، تحرک، و امنیت بررسی شد. متغیرهای مستقلی که در این پژوهش بررسی شدند نیز عبارت اند از: طبقه اجتماعی، تحصیلات پاسخگو، تحصیلات همسر، شکاف فنّاوری، شکاف سواد اطلاعاتی، و شکاف دسترسی به اطلاعات. برای این پژوهش، نمونه ای به حجم 600 نفر با روش نمونه گیری لین و با شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شد. اطلاعات مورد نیاز با تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه، از بین زنان 15 54 ساله شهر شیراز جمع آوری شد. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای طبقه اجتماعی، تحصیلات پاسخگو و همسر، شکاف فنّاوری، شکاف سواد اطلاعاتی، و دسترسی به اطلاعات با توانمندی زنان رابطه معناداری دارند. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره نشان داد که به ترتیب متغیر های شکاف سواد اطلاعاتی و تحصیلات زیر دیپلم حدود 27 درصد از تغییرات متغیر توانمندی زنان را تبیین کرده اند.
بررسی عوامل مؤثر بر توازن کار خانواده در نهادهای آموزشی (مطالعه موردی دانشگاه های دولتی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش حضور زنان در محیط های کاری، در سال های اخیر، توازن میان کار و خانواده را به یکی از چالش های پیش روی مدیران معاصر تبدیل کرده است. مقاله حاضر با هدف شناخت عوامل تأثیرگذار بر توازن کار خانواده زنان شاغل در تعدادی از دانشگاه های شهر تهران انجام شده است. نمونه آماری شامل 261 نفر از زنان شاغل در این دانشگاه هاست. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه و برای تحلیل آن ها از آزمون همبستگی و رگرسیون استفاده شده است. متغیرهای پژوهش عبارت اند از حمایت خانوادگی، حمایت سازمانی، انعطاف پذیری کار، منابع فردی، و توازن کار خانواده. به منظور بررسی روابط میان متغیرها چهار فرضیه مطرح شده که تأثیر متغیرهای حمایت خانوادگی، حمایت سازمانی، انعطاف پذیری کاری، و منابع فردی را بر توازن کار خانواده بررسی می کند. نتایج نشان می دهد که حمایت خانوادگی و منابع فردی بر توازن کار خانواده تأثیر مثبت دارد، ولی حمایت سازمانی و انعطاف پذیری کار بر این متغیر بی تأثیر بوده است. به مدیران پیشنهاد شده که به منظور ترویج فرهنگ حامی کار خانواده و نیز فراهم کردن فرصت های انعطاف زمانی و مکانی در کار تلاش کنند.
رابطه تعامل با گروه های مرجع و تغییر نگرش سیاسی دانشجویان دانشگاه تهران با تأکید بر تفاوت های جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش تعیین کننده نگرش سیاسی در رفتار سیاسی و اهمیت شناسایی تفاوت های جنسیتی برای پژوهشگران حوزه مطالعات زنان، ضرورت پژوهش در این زمینه را آشکار می کند. بر اساس این ضرورت علمی، مطالعه حاضر به بررسی نقش گروه های مرجع دانشگاهی در تغییر نگرش سیاسی دانشجویان دختر و پسر به تفکیک جنسیت می پردازد. این پژوهش توصیفی تحلیلی بوده و به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، شامل همه دانشجویان دانشگاه تهران در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد، و دکتری است که از میان آن ها 400 نفر (174 دختر و 226 پسر) به شیوه نمونه در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه محقق ساخته پاسخ دادند. فرضیه اصلی پژوهش وجود تفاوت های جنسیتی در رابطه بین میزان تعامل با گروه مرجع، (شامل: استادان، تشکل های دانشجویی، و دوستان دانشگاهی) و میزان تغییر نگرش سیاسی (در سه بعد شناختی، عاطفی، و کنشی) دانشجویان است. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که در هر سه بعد نگرش سیاسی، تفاوت های جنسیتی وجود داشته است. بر اساس یافته های پژوهش، دوستان و هم دوره ای های دانشگاهی و سپس استادان بیشترین نقش را در تغییر نگرش سیاسی دانشجویان داشته اند.
مطالعه تطبیقی وضعیت و جایگاه زنان در ایران و مالزی بر اساس شاخص نابرابری جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برابری جنسیتی، عدالت و توانمندسازی زنان از ارکان اصلی توسعه انسانی و عاملی مهم برای دستیابی به توسعه سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی کشورهاست. زنان، همانند مردان، به عنوان منابع ارزشمند در توسعه و پیشرفت جامعه خود نقش تعیین کننده ای دارند. تجربه بسیاری از کشورها نشان داده در هر جامعه ای که سهم زنان در فعالیت های اجتماعی و اقتصادی بیشتر باشد، آن جامعه از رشد و توسعه بیشتری برخوردار خواهد بود. هدف از نگارش این مقاله، بررسی و تبیین وضعیت و جایگاه زنان در دو کشور ایران و مالزی بر اساس شاخص های نابرابری و شکاف جنسیتی بر پایه نظام برنامه ریزی و برنامه های توسعه هر کشور، میزان عملی کردن این اهداف و در نهایت انعکاس این اقدامات در آمار و گزارش های جهانی است. روش تحقیق استفاده شده در این پژوهش، روش تطبیقی است که با تکیه بر گزارش های اسنادی سازمان ملل، شاخص های توسعه انسانی و مجمع جهانی اقتصاد و همچنین برنامه توسعه و گزارش های رسمی مربوط به زنان در دو کشور مالزی و ایران انجام شده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که به رغم اینکه در برنامه توسعه هر دو کشور به بهبود وضعیت زنان توجه و اقداماتی نیز انجام شده است، در عمل، براساس آمارهای جهانی، به خصوص در شاخص نابرابری و شکاف جنسیتی، مالزی رتبه بالاتری از ایران دارد. در این مقاله، تلاش خواهد شد دلایل این تفاوت تبیین و بررسی شود.
زنان ایرانی در مجلس شورای اسلامی با تأکید بر نظریه گزینش سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گزینش سیاسی فرایندی است که به وسیله آن افراد مقامات رسمی را در نظام سیاسی به دست می آورند. موضوع مشارکت سیاسی زنان یکی از موضوعات مهمی است که مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته و بخش عمده ای از مباحث اجتماعی سیاسی را به خود اختصاص داده است. مجالس قانونگذاری یکی از عرصه هایی است که زمینه ای مناسب را برای حضور سیاسی زنان فراهم کرده است. مقاله حاضر، در چارچوب روشی توصیفی و تحلیلی، در صدد است موانع حضور سیاسی زنان در جمهوری اسلامی ایران را، با تأکید بر مجلس شورای اسلامی، در چارچوب ساختارهای فرصت بررسی کند. با بررسی دوره 32ساله پس از انقلاب اسلامی، یافته های پژوهش حاکی از آن است که در قالب سه ساختار فرصت های سیاسی حقوقی، فرصت های فردی شخصیتی، و فرصت های اقتصادی اجتماعی زنان ایرانی به رغم اینکه از لحاظ قانونی و حقوقی با موانع جدی روبه رو نیستند، به دلیل برخی عوامل فردی شخصیتی و نیز سیاسی اجتماعی نتوانسته اند حضور گسترده ای در انتخابات مجلس داشته و کرسی های قابل توجهی در مجلس شورای اسلامی به دست آورند.
چالش های فرزندآوری زنان شاغل در یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، نرخ باروری در ایران، به دلیل عوامل مختلف، تغییرات چشمگیری داشته و در این میان افزایش مشارکت زنان در نیروی کار و اشتغال مدرن نیز تغییراتی را در رفتار باروری ایجاد کرده است. از سوی دیگر، زنان شاغل نیز با چالش های مختلف در زمینه فرزندآوری دست به گریبان اند. بر این اساس، پژوهش حاضر در یک مطالعه کیفی و بر پایه روش نظریه مبنایی و استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند، چالش های پیش روی زنان شاغل در فرزند آوری را بررسی کرده است. مشارکت کنندگان در این پژوهش را 24 زن متأهل شاغل در بخش دولتی و خصوصی و در سنین 24 تا 36 سال تشکیل می دهند. داده های پژوهش با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق و نیمه ساخت یافته گردآوری شده است. از جمله سؤالات محوری این پژوهش عبارت اند از: عوامل تعیین کننده چالش های فرزندآوری زنان مطالعه شده چه بوده است؟ راهبردهای زنان شاغل در مواجهه با چالش های فرزندآوری چه بوده است؟ پیامدهای این وضعیت چیست؟
یافته های پژوهش نشان می دهد که زنان شاغل با چالش های برون شغلی و چالش های درون شغلی در زمینه فرزندآوری مواجه اند که کنش های آن ها را به سمت کم فرزندی به مثابه سبک زندگی سوق می دهد. سوژه های پژوهش، کم فرزندی را جزء تفکیک ناپذیری از رفتار اجتماعی و سبک زندگی کنونی محسوب می کند.
سنجش سرمایه اجتماعی زنان عضو و غیرعضو تعاونی روستایی بخش مرکزی شهرستان چرام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدون شک، مشارکت زنان روستایی در تعاونی ها تأثیر بسزایی در توسعه فعالیت آن ها و توسعه روستاها خواهد داشت و سرمایه اجتماعی یکی از عواملی است که باعث حضور فعال زنان در عرصه های مختلف اجتماعی می شود. با توجه به این مهم، هدف از پژوهش حاضر سنجش سرمایه اجتماعی زنان عضو و غیرعضو تعاونی روستایی بخش مرکزی شهرستان چرام واقع در استان کهگیلویه و بویراحمد بوده است. در این پژوهش از روش پیمایشی استفاده شد. نمونه پژوهش شامل 114 نفر از زنان عضو و غیر عضو تعاونی روستایی بخش مرکزی شهرستان چرام در استان کهگیلویه و بویراحمد بود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که میانگین نمره مؤلفه های سرمایه اجتماعی اعضای تعاونی نسبت به غیر اعضا، عددی بالاتر را نشان می دهد و تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده شد. نتایج رگرسیون نیز نشان داد پنج مؤلفه تعامل، اعتماد، تعاون، انسجام، و مشارکت توانسته اند با ضریب تبیین 715 / 0، نقش مؤثر و معناداری در پیش بینی وضعیت سرمایه اجتماعی زنان عضو تعاونی روستایی داشته باشند. بنابراین، ایجاد تعاونی های روستایی بر اساس نیازها و اولویت های زنان روستایی و تشویق آنان به مشارکت در این تعاونی ها به منظور افزایش سرمایه اجتماعی و جلب مشارکت آن ها در فرایند پیشبرد اهداف توسعه ای پیشنهاد می شود.