زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)

زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)

زن در توسعه و سیاست دوره 20 تابستان 1401 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

بررسی رابطه بین دسترسی مالی با توانمندسازی اقتصادی زنان در کشورهای خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توانمندسازی اقتصادی دسترسی مالی زنان گشتاورهای تعمیم یافته خاورمیانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۰۸
توانمندسازی اقتصادی زنان با حقوق بشر و عدالت اجتماعی مرتبط بوده و برای توسعه انسانی بسیار مهم است. برنامه توسعه سازمان ملل متحد نشان داده است که توانمندسازی اقتصادی زنان نقش مهمی در از بین بردن تبعیض جنسیت و توسعه پایدار دارد همچنین افزایش توانمندی اقتصادی زنان از طریق دسترسی و کنترل منابع ارزشمند ، تأثیرات مثبتی بر رفاه زنان و نسل آینده دارد و از این رو ، توانمندسازی اقتصادی زنان به سرمایه انسانی و قابلیت های انسانی نیز کمک می کند. مطالعه حاضر باهدف تأثیر دسترسی مالی بر میزان توانمند سازی اقتصادی زنان در کشورهای خاورمیانه با استفاده از داده های تابلویی طی سال های 2004 الی 2018 و روش گشتاور های تعمیم یافته (GMM) انجام گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که توانمند سازی اقتصادی با بهبود دسترسی مالی افزایش می یابد به گونه ای که با افزایش 1 درصدی در تعداد شعب بانک های تجاری میزان توانمند سازی اقتصادی به اندازه 37/0 درصد افزایش می یابد همچنین متغیرهای امید به زندگی، تحصیلات و هزینه های زندگی رابطه مثبت و معنادار و متغیر تولید ناخالص داخلی سرانه رابطه معنادار و منفی با توانمند سازی اقتصادی دارند لذا پیشنهاد می شود که دولت ها، سازمان ها و افراد سیاستگزار تدابیری را در جهت تسهیل و بهبود و افزایش اهدای وام های خود اشتغالی برای زنان در جهت فعال سازی آن ها در جامعه و بازار کار بیندیشند همچنین با ارائه برنامه هایی در جهت افزایش سطح سواد و دانش زنان جامعه و با اجرای طرح ها و برنامه های توسعه ای و در مجموع با ارائه خدمات جامع در جهت افزایش سلامت و طول عمر زنان، توانمندی اقتصادی زنان را بهبود بخشند.
۲.

برساخت جنسیت در فضای کسب و کار (واکاوی تجارب دانش آموختگان شاغل در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جنسیت اشتغال دانش آموختگان فضای کسب وکار ساخت جنسیتی اشتغال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲ تعداد دانلود : ۱۴۳
هدف اصلی این پژوهش بررسی و طرح نظرات زنان و مردان دانش آموخته شاغل و چگونگی برساخت جنسیت در فضای کسب وکار است. این پژوهش ضمن اجتناب از نگاه تک بعدی و جزیره ای در تحلیل موضوع اشتغال و جنسیت، از روش نظریه داده محور استفاده نموده است. داده های کیفی با کمک ابزار مصاحبه نیمه ساخت یافته و با روش نمونه گیری هدفمند از 22 نفر از زنان و مردان دانش آموخته شاغل در شهر تهران و با نرم افزار MAXQDA و روش نظریه داده محور تفسیر شده است. مدل پارادایمی حاصل از تفسیر نظرات جامعه هدف این پژوهش نشانگر آن است که در تعامل با مجموعه ای از شرایط همچون شرایط علّی (مناسبات جنسیتی حاکم بر فضای کار، باورهای جنسیتی و قواعد ساخت دهنده)، شرایط زمینه ای (چالش های فضای کار، ماهیت فضای کار و حمایت شبکه های ارتباطی)، شرایط مداخله گر (آشنایی با جایگاه حرفه ای، کیفیت شغلی و پارادوکس دانشگاه و بازار کار)، و پدیده هسته (ساخت جنسیتی اشتغال) معنا می یابد. زنان شاغل وقتی در شرایط دسترسی نابرابر به فرصت ها و منابع قرار می گیرند، با استراتژی کنشگری فعال خود می توانند نحوه دسترسی به منابع را تغییر دهند؛ اما این به معنای آزادی مطلق نیست و ساختار حاکم بر فضای کار با قواعد و منابعی مانند مناسبات جنسیتی، باورهای جنسیتی، قواعد ساخت دهنده، فقدان حمایت شبکه های ارتباطی، فضای کار آمرانه، چالش های محیط کار و تناقض بین خروجی دانشگاه و  نیازهای بازار کار، کنش آنها را تغییر داده و با محدود کردن زنان، الزام آور بودن خود را نشان می دهد. مردان همچون زنان به وجود نوعی سلطه مردانه در کار، وجود قوانین تبعیض آمیز، چالش های فضای کار، و پارادوکس دانشگاه و بازار کار در به حاشیه راندن زنان اذعان داشتند. بر مبنای این نتایج و نگاه چندمتغیره به برساخت جنسیت در فضای کار، دست یافتن زنان به امکان مشارکت بیشتر و سوق یافتن فضای کار به سمت بی سالاری جنسیتی، در تعامل با بازاندیشی در سیاست گذاری های اشتغال، اصلاح نگرش مدیران، و برقراری توازن قدرت در خانواده امکان پذیر خواهد شد.
۳.

شناسایی و رتبه بندی چالش های سیاسی و حقوقی ورود زنان به مناصب سیاسی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زنان مناصب سیاسی چالش های سیاسی چالش های حقوقی ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۶۵
پژوهش حاضر به دنبال شناسایی و رتبه بندی چالش های سیاسی و حقوقی ورود زنان به مناصب سیاسی در جمهوری اسلامی ایران است. روش پژوهش شامل دو مرحله کیفی و کمّی است. مرحله کیفی برای شناسایی چالش هاست که با روش تحلیل مضمون انجام شده است. در این مرحله، روش نمونه گیری از داده ها، نمونه گیری هدفمند بوده است. مرحله دوم به روش کمی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی AHP است. در این مرحله ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه مقایسه زوجی شامل 32 چالش برای رتبه بندی چالش ها در اختیار خبرگان این حوزه قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که چالش های ورود زنان به مناصب سیاسی شامل دو مضمون چالش های سیاسی و حقوقی است. چالش های سیاسی خود به دو مضمون فرعی چالش های حکومتی و غیرحکومتی تقسیم می شوند. رتبه بندی چالش ها نیز به این صورت است که چالش های سیاسی با وزن 694/0 رتبه اول و چالش های حقوقی با وزن 0.306 رتبه دوم را کسب کرده است. در بین زیرمعیارهای چالش سیاسی، چالش های حکومتی با وزن 713/0 رتبه اول و چالش های غیرحکومتی با وزن 0.287 رتبه دوم را کسب کرده است. از بین 32 چالش، سلطه مردان در سیاست (مردسالاری) با وزن نهایی 0.07719 رتبه اول را کسب کرده است. بعد از آن، فرهنگ اداری مردسالار با وزن نهایی 0.05542 رتبه دوم و فقدان حمایت قانونی از زنان با وزن نهایی0.05263 رتبه سوم را کسب کرده اند. یافته های پژوهش بیانگر این است که چالش های سطح کلان مرتبط با ساختار سیاسی نسبت به چالش های فردی و سطح خرد اهمیت بیشتری دارند. این نتایج با برخی از آثار پژوهشی همخوانی دارد.
۴.

الگوی ارتقایافته کارآفرینی زنان مبتنی بر رویکردها و تحولات جدید مطالعات جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کارآفرینی زنان توسعه مطالعات جنسیت اقتصاد خانواده ارزش افزوده زنانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۷۰
یکی از علت های حضور ناموفق زنان در عرصه کارآفرینی، نارسایی در نظریه پردازی و نقیصه های موجود در سیاست گذاری است که مطالعات جدید در زمینه رویکردهای جدید و سازگار با ابعاد جنسیتی در عرصه کارآفرینی زنان به همین منظور ارائه شده است؛ بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر شناخت رویکردها و رهیافت های نوین مطالعات جنسیت در حوزه کارآفرینی زنان بوده که آیا با به کارگیری آنها می توان ضمن تقلیل نارسایی ها، فرصت های جدید در نقش آفرینی زنان در توسعه ایجاد کرد؟ جهت پاسخ، ابتدا مهم ترین رهیافت های نظری جدید در زمینه کارآفرینی زنان استخراج و دسته بندی گردید. سپس به منظور اعتبارسنجی و تکمیل آنها، مصاحبه هایی نیمه ساخت یافته از نمونه نوزده نفری از استادان، مدیران و کارآفرینان زن موفق انجام گرفته و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. توانمندی در خودشناسی، پیشرو بودن زنان در امور خیریه، مکمل بودن نقش های خانوادگی و اجتماعی، و ارزش افزوده زنانه مواردی از مجموع 47مضمون اصلی هستند که با تلاقی خصیصه های فراجنسیتی کارآفرینی با نقش های جنسیتی زنان در عرصه عینی و عملی، می توان به چارچوب مفهومی جدیدی در مقوله کارآفرینی زنان دست یافت که ضمن ایجاد فرصت های نوین، در کاهش موانع و نارسایی های متعارف نیز مؤثر باشد.
۵.

تحلیل الگوی کنش فعالان زن در احزاب و سمن ها طی دهه های هفتاد و هشتاد شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مشارکت احزاب سازمان های مردم نهاد مشارکت سیاسی عدالت جنسیتی تبعیض جنسیتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳ تعداد دانلود : ۱۳۲
زنان، به عنوان نیمی از شهروندان جامعه، درصورت به رسمیت شناختن حقوق برابرشان با مردان، می توانند نقشی کاربردی و اساسی در توسعه پایدار ایفا کنند. نهادها و سازمان های مدنی همچون احزاب و سمن ها نقش مؤثری در توسعه سیاسی و سیستم توزیع قدرت داشته و با جلوگیری از انحصار قدرت در دست گروه یا قشر خاص، منجر به اصلاح ساختار سیاسی و اجتماعی کشور می شوند و درصورت کاربست درست و منطقی، منجر به مشارکت بیشتر زنان خواهند شد. در پژوهش پیش رو مشکلات زنان کنشگر در دو دهه 70 و 80 و میزان مشارکت و نحوه عاملیت آنها در احزاب و سازمان های مردم نهاد بیان شده است، و به این پرسش های اساسی پاسخ داده شده که علل مشارکت بیشتر زنان در سازمان های مردم نهاد نسبت به احزاب سیاسی طی دهه های 70 و 80 چیست و چه عواملی باعث گردیده احزاب سیاسی در حوزه فعالیت های زنان به کارویژه های مطلوب خود دست نیابند. برای یافتن پاسخ این سؤالات از روش کیفی و توصیفی سود برده شده است. نتایج مطالعات اسنادی، کدگذاری و مقوله بندی داده های مصاحبه ها ازطریق نرم افزار MAXQDA  و بهره گیری از روش تحلیل محتوا و تئوری داده بنیاد نشان داد که هرچند احزاب سیاسی بعد از سال های دهه 70 و 80 مدعی گسترش نقش زنان در عرصه سیاسی و اجتماعی بوده اند، به دلیل ماهیت احزاب سیاسی در ایران، این مهم در سطوح عالی به ندرت اتفاق افتاده است و سازمان های مردم نهاد تا حدود بسیار زیادی از وضعیت بهتری برای حضور، گسترش و ایفای نقش مشارکت جویانه زنان برخوردار بوده اند.
۶.

استراتژی های زنان ایرانی جهت ورود به عرصه سیاست و مواجهه با امر سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زنان و امر سیاسی مقاومت جنسیتی جسورانه بی عملی منتظرانه سیاست ورزی زنانه (استراتژی نرم) عزلت گزینی مأیوسانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۹ تعداد دانلود : ۲۰۲
زنان ایرانی جهت ورود به عرصه سیاست یا مواجهه با امر سیاسی، استراتژی های متنوعی درپیش می گیرند که هدف این پژوهش، فهم آنها از منظر زنان است. منظور از استراتژی، راهبردهای کلانی است که می توان در مجموع از رفتارهای فرد در موقعیت های گوناگون کشف کرد و در نوشتار حاضر بدین معناست که زنان ایرانی از چه سازوکارهای جهت ورود به عرصه سیاست و مواجهه با امر سیاسی استفاده می کنند؟ به این منظور چارچوب مفهومی با رویکردی تفسیری - انتقادی و با اتکا به مفاهیم حساسی همچون درک از نابرابری جنسیتی، تجربه متفاوت (تجربه زیسته زنانه) و پیشروی آرام منبعث از دیدگاه هایی همچون فمینسیم رادیکال و نظریه آصف بیات، تدوین شد. این پژوهش با رویکرد کیفی (مصاحبه های فردی و گروهی) و با روش تحلیل مضمون انجام شده است. براساس نتایج این پژوهش چهار گونه استراتژی مقاومت جنسیتی جسورانه، بی عملی منتظرانه، سیاست ورزی زنانه (استراتژی نرم)، و عزلت گزینی مأیوسانه به دست آمده اند. ازاین رو می توان گفت با توجه به تفاوت شیوه آگاهی و منشأ آن در افراد، گزینش استراتژی و راهبرد نیز در بین زنان متفاوت است و به دنبال آن تکثری از الگوهای عاملیت و سوژگی زنان در میدان سیاست وجود دارد. علاوه براین نتایج پژوهش حاکی از دو نکته مهم است: 1. حساسیت های جنسیتی و کنشگری سیاسی زنان پیونده خورده و جدایی ناپذیرند. 2. جنسیت را می توان به عنوان یکی از بردارهای تعیین کننده کنشگری سیاسی در عرصه خرد و کلان دانست.
۷.

مطالعه زمینه ها و بسترهای شکل گیری بیکاری فارغ التحصیلان دختر دانشگاه های شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: بیکاری فارغ التحصیلان نظریه زمینه ای شهر ایلام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۴۳
توسعه هر کشور در گروِ استفاده بهینه از همه امکانات، به ویژه نیروی انسانی، است که یکی از مهم ترین و کلیدی ترین سرمایه های آن کشور به شمار می آید و بی شک در این میان نقش نیروی انسانی متخصص بیش از دیگران است. هدف از این تحقیق، مطالعه زمینه ها و بسترهای شکل گیری بیکاری فارغ التحصیلان دختر در شهر ایلام با استفاده از روش کیفی، و به طور خاص رویکرد روشی داده بنیاد، می باشد. جامعه موردمطالعه پژوهش شامل کلیه فارغ التحصیلان دختر دانشگاهی بیکار از بازه زمانی 1390 تاکنون در همه رشته های دانشگاهی شهر ایلام می باشد. حجم نمونه، 20 مورد براساس اشباع نظری تعیین شده و اعتبار یافته ها ازطریق تطبیق با نظر داوران متخصص و مطلعان کلیدی تأمین گردیده است. در این پژوهش اطلاعات ازطریق مصاحبه ژرفانگر و به صورت نیمه ساختاریافته گردآوری شده است. تحلیل مصاحبه های فارغ التحصیلان، به شکل گیری چهارچوب مفهومی در قالب تعریف و درک زنان فارغ التحصیل از پدیده بیکاری، شرایط زمینه ای در قالب «نهادینه نشدن فرهنگ کار»، «محدودیت های ساختاری»، «فرهنگ ایلی به مثابه عامل بازدارنده»، شرایط میانجی در قالب «ضعف مدیریتی»، «ضعف سرمایه های انسانی»، «فرسایش سرمایه اجتماعی» انجامید. با درنظر گرفتن ارتباط بین مقوله های ذکرشده، درنهایت مقوله توسعه اجتماعی نامتوازن به عنوان مقوله هسته انتخاب شد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۵