زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)
زن در توسعه و سیاست دوره 21 بهار 1402 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه، تفسیر و بازنمایی ابعاد مختلف مرخصی زایمان در بین مادران شاغل است. رویکرد پژوهش کیفی است. نمونه شامل 25 زن شاغل با تجربه مرخصی زایمان ساکن شهر تهران است که از طریق نمونه گیری هدفمند و با حداکثر تنوع براساس سطح اشباع نظری تعیین شدند. شیوه گردآوری داده ها مصاحبه عمیق به صورت انفرادی و حضوری و تلفنی و روش تحلیل یافته ها، تحلیل مضمون به روش براون است که به سه شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی استخراج شدند. از فرایند تحلیل داده ها مقوله هسته «دوگانگی در تجربه مرخصی زایمان» حاصل شد که برخاسته از دو مضمون «تجربه دووجهی زنان از فرصت مرخصی زایمان» و «تناقضات در سیاست و برنامه های اجرایی» است. براساس یافته ها «مهارت های مدیریت بدن»، «ارتقای سلامت زیستی کودک»، «ایفای باکیفیت نقش مادری» و «کمک به تعادل کار-خانواده» گویای درک زنان از مرخصی زایمان به مثابه فرصتی برای تقویت نهاد خانواده است، اما تردید در تصمیم گیری که ناشی از «ترس از جدایی از فرزند» و «تردید در بازگشت به کار» است و ناامنی و تنزل موقعیت شغلی نیز بخش مهمی از تجربه مادران به شمار می رود. درک مادران شاغل از نحوه اجرای برنامه نیز بیانگر متناقض بودن آن است که از سه زیرمضمون «نابسندگی قانون گذاری»، «تن ندادن بخش خصوصی» و «گشودگی بخش دولتی» احصا شده است. نتیجه اینکه سیاست مرخصی زایمان با توجه به نیازها و شرایط مادران، کودکان و کارفرمایان نیازمند بررسی، نظارت و بازطراحی است.
تأثیر توانمندسازی شغلی بر امنیت غذایی زنان روستایی سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف تأثیر توانمندسازی شغلی بر امنیت غذایی زنان روستایی سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی انجام شد. تحقیق کاربردی و توصیفی است و در استان تهران در طول سال های 1398-1400 انجام گرفت. جامعه آماری این مطالعه شامل زنان سرپرست خانوار روستایی تحت پوشش سازمان بهزیستی استان تهران است که براساس فرمول کوکران 216 نفر انتخاب شدند. پرسشنامه محقق ساخته برای پنج متغیر مهارت های ارتباطی و کار گروهی (7 گویه)، خلاقیت و حل مسئله (6 گویه)، تعهد و احساس مسئولیت (6 گویه)، اطلاعات و دانش تخصصی (5 گویه) و مهارت های فنی و کار عملی (5 گویه) طراحی شد. همچنین پرسشنامه استاندارد برای امنیت غذایی با ابعاد فراهمی و دسترسی، ثبات و استفاده از مواد غذایی استفاده شد. تحلیل داده ها به کمک مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار AMOS24 صورت گرفت. براساس نتایج مطالعه، زنان روستایی سرپرست خانوار وضعیت متوسطی برای توانمندسازی شغلی و وضعیت ضعیفی برای امنیت غذایی دارند. نتایج حاکی از آن است که توانمندسازی شغلی 50/57 درصد از امنیت غذایی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی را تبیین می کند. درمجموع توصیه می شود برای بهبود امنیت غذایی زنان روستایی سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی، توجه ویژه ای به توانمندسازی شغلی صورت گیرد.
واکاوی معنایی برساخت هویت زنان در گردشگری (مورد مطالعه: زنان شاغل در اقامتگاه های بوم گردی استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت، منشأ و کانون ارزش های یک فرد را نشان می دهد. افراد با عضویت در گروه های اجتماعی مختلف به تعریف هویت اجتماعی خود می پردازند. زنان به عنوان بخش بزرگی از نیروی کار در صنعت گردشگری، با عضویت در گروه های مختلف و فعالیت در بستر جدید گردشگری که گاهی در تقابل با ارزش های سنتی آنان است، در معرض تغییر و تحولات هویتی قرار می گیرند. هدف اصلی این پژوهش، ارائه تحلیل شبکه مضمونی برساخت هویتی زنان شاغل در گردشگری و به طور خاص زنان شاغل در اقامتگاه های بوم گردی استان کرمان است. در این پژوهش، از روش شناسی کیفی مردم نگاری استفاده شده است. بیست نفر از زنان شاغل در این اقامتگاه ها از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه عمیق صورت گرفت. برای تحلیل داده ها از تحلیل شبکه مضامین اتراید-استرلینگ استفاده شد. در فرایند شش مرحله ای تحلیل، 88 کد اولیه به 33 مضمون بنیادین، 13 مضمون سازمان دهنده و یک مضمون فراگیر «سیر گذار هویتی زنان از وابستگی سنتی به استقلال مدرن در بستر گردشگری» تقلیل یافتند. تحلیل شبکه مضامین حاکی از آن است که تجربه فرصت های جدید از طریق توسعه گردشگری در کنار تجارب زیسته مطلوب و نامطلوب گذشته و اکنون زنان و همچنین فعالیت در بستر اجتماعی فرهنگی موجود، به برساخت هویتی در ابعاد مختلف منجر می شود. این فرایندهای هویتی حاصل تعامل زنان با دنیای بی پایان گردشگری و ابعاد مختلف مدیریتی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آن است؛ زنانی که تا پیش از ورود به دنیای گردشگری درگیر مسائل فردی در حوزه نهاد خانواده بوده اند.
مطالعه مشارکت سیاسی زنان بلوچ با توجه به قشربندی اجتماعی منطقه بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در هر جامعه ای، مشارکت سیاسی گروه های اجتماعی بر پایه ساختارهای اجتماعی و فرهنگی آن جامعه شکل می گیرد که مشارکت را معقول یا سنتی می کند. مشارکت سیاسی زنان بلوچ نیز بر همین پایه شکل گرفته است. در مطالعه پیش رو با نگاهی به این پرسش که نظام قشربندی بلوچستان، چگونه مشارکت سیاسی زنان بلوچ را تحت الشعاع قرار داده است، مشارکت سیاسی زنان بلوچ با توجه به قشربندی های اجتماعی بررسی می شود. این پژوهش با روش زمینه ای و تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته و نمونه گیری هدفمند، درباره یازده زن و مرد بلوچ انجام گرفت. اهداف عمده پژوهش عبارت اند از گره گشایی مسائل و معضلات مشارکت سیاسی منطقه بلوچستان، شناسایی تأثیر عملکرد مشارکت سیاسی بر فرایند قشربندی اجتماعی سیستان و بلوچستان و دستیابی به راهکارهایی عملی و دقیق برای مشارکت سیاسی زنان استان تا در راهبردها و چشم اندازهای توسعه ای کشور به کار گرفته شود. یافته های پژوهش نشان می دهد مشارکت سیاسی زنان بلوچ تحت الشعاع قشربندی های اجتماعی بلوچستان قرار گرفته است. با وجود اینکه عوامل زمینه ای مانند مردسالاری، جامعه پذیری جنسیتی، انگاره های مذهبی و پیشینه های تاریخی و ذهنی مشابه هستند، مشارکت زنان با توجه به قشربندی های اجتماعی هر بخش از منطقه بلوچستان شکل گرفته است. قشربندی های اجتماعی عبارت اند از: قشربندی طایفه ای در شمال بلوچستان، قشربندی کاست طبقاتی در مرکز و جنوب بلوچستان، و قشربندی اقتصادی و طایفه ای در ساحل بلوچستان. این قشربندی ها درمجموع، نه تنها بر مشارکت سیاسی زنان، بلکه بر مشارکت همه مردم منطقه تأثیر گذاشته است.
بررسی تجربیات زیسته دختران دانشجو از دخترانگی (مطالعه موردی: دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادراک و تجربه از جنسیت به مثابه الگوی تثبیت شده می تواند در کنش های اجتماعی و تربیتی افراد نقش مهمی داشته باشد. این مقاله به بررسی تجربیات زیسته دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان از دخترانگی می پردازد. روش پژوهش، کیفی و رویکرد آن پدیدارشناسی است. نمونه های مورد بررسی 22 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان هستند. تعداد نمونه ها براساس اصل اشباع نظری تعیین شد. جمع آوری داده ها نیز به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. روش تحلیل داده ها، روش تحلیل مضمون است. پس از جمع آوری داده ها، روایت های دانشجویان از دخترانگی کدگذاری و مقوله بندی شدند. پس از کدگذاری، شش مقوله و سه مضمون اصلی استخراج شدند. مضامین اصلی استخراج شده شامل ویژگی های دخترانگی، مسائل دخترانگی و عاملیت دخترانگی است. بررسی تجربیات زیسته دختران نشان می دهد اگرچه نمونه های بررسی شده برخی از ویژگی های احساسی و رفتاری مرسوم دخترانگی را بازتولید می کنند، روایت های دانشجویان از دخترانگی نشان می دهد آن ها به دلیل دختربودن با محدودیت ها و محرومیت هایی در جامعه مواجه هستند. همچنین آن ها در زندگی اجتماعی و روزمره احساس بی عدالتی و تبعیض می کنند. دانشجویان مورد بررسی از تصورات غلط اجتماعی که نسبت به دختران وجود دارد ناراضی اند و خواستار عاملیت و کنشگری بیشتر دختران در جامعه هستند.
طراحی پایدار پوشاک دختران با استفاده از ضایعات کشاورزی و زائدات پارچه ها (مطالعه موردی: دانشکده هنر دانشگاه سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشور ایران مانند بسیاری از کشورهای درحال توسعه در معرض تهدیدهای زیست محیطی قرار دارد. با توجه به نقش مهم زنان در مدیریت منابع پایدار در خانواده، با نیم نگاهی به حضور پررنگ آن ها در جامعه و همچنین سهم فعلی شان در نظام آموزشی کشور، توانمندسازی آنان در بحث توسعه پایدار و طراحی پوشاک برای آن ها براساس معیارهای محیط زیستی، حائز اهمیت است. هدف از این پژوهش این است که با استفاده از ضایعات کشاورزی برای رنگرزی و زائدات پارچه ها در طراحی و دوخت پوشاک اجتماعی زنان یعنی مانتو، متناسب با زیرساخت ها و امکانات موجود در کشور و با تکیه بر فرهنگ اصیل گذشته در جهت توسعه پایدار گامی برداشته شود. در پژوهش حاضر با روش توصیفی-پیمایشی، کنش رفتاری و ذهنیت مصرف کنندگان نسبت به مؤلفه های طراحی از طریق پرسشنامه در میان دختران دانشکده هنر دانشگاه سمنان ارزیابی می شود. حجم نمونه 102 نفر است که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. نتایج نشان داد همه مؤلفه های مانتوهای طراحی شده به غیر از مؤلفه اندامی بودن، توسط جامعه آماری پذیرفته شده و میزان آگاهی دختران از اصول توسعه پایدار پوشاک، بر میزان رضایتمندی آن ها از طراحی های انجام شده اثر مثبت دارد. این موضوع ضرورت برنامه ریزی بیشتر در این زمینه را نشان می دهد.
تحلیل وضعیت حضور زنان در مناصب سیاسی در جهان معاصر و ایران (از دهه سوم قرن بیست ویکم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اواسط قرن بیست میلادی، به دنبال فراگیری فرایند جهانی شدن و فرهنگ سیاسی دموکراتیک، غالب مردم و زنان امکان مشارکت سیاسی مؤثر و ورود به سیاست را یافتند؛ به ویژه از قرن بیست ویکم، روند افزایش حضور زنان در سیاست به عنوان پدیده ای کلی در حال گسترش بوده است. با توجه به نقش مشارکت سیاسی زنان در سطوح عالی جهت اعتلای جایگاه و حقوق آنان، این پژوهش توصیفی-تحلیلی به شیوه گردآوری اسنادی و تحلیل و مقایسه برخی آمارها، درصدد پاسخگویی به این پرسش است که با عنایت به روند وضعیت جهانی حضور زنان در مناصب سیاسی، وضعیت حضور زنان در مناصب ایران و امکانات و موانع مربوط، چگونه است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ایران از نظر زیرشاخص توانمندسازی سیاسی، حتی نسبت به بسیاری از نظام های محافظه کار منطقه، در جایگاه نامناسبی قرار دارد و بنا به افزایش ثبت نام زنان ایرانی در انتخابات و افزایش سطح تحصیلات و تلاش ایشان برای ورود به سیاست و با توجه به فراگیری فرهنگ سیاسی دموکراتیک در عصر ارتباطات، با افزایش تقاضای زنان برای نقش آفرینی در عرصه سیاسی مواجه خواهیم شد. در این راستا، باید بر امکاناتی از قبیل تحصیلات تکمیلی زنان در رشته های مرتبط با مدیریت سیاسی، سابقه تصدی مناصب میانی و... تکیه کرد. همچنین باید با اتخاذ تدابیر حمایتی نظام در راستای افزایش سهم زنان در مناصب و بهبود وجه بین المللی کشور، فرهنگ سازی در راستای نمایاندن عرصه سیاست به عنوان عرصه حضور دو جنس و افزایش خودباوری زنان، از تأثیر موانع دستیابی زنان ایرانی به مناصب سیاسی کاست.
روایت زنان عضو هیئت علمی دانشگاه از شرایط اثرگذار بر برقراری تعادل بین نقش شغلی و مادری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کار و خانواده دو نهاد مهم برای فرد و جامعه اند و برقراری تعادل بین نقش های شغلی و خانوادگی اهمیت بسزایی در پیشبرد موفق اهداف دارد. اعضای هیئت علمی دانشگاه به دلیل برعهده داشتن حجم زیاد وظایف شغلی با دشواری های بیشتری برای برقراری تعادل بین نقش شغلی و خانوادگی و به طور خاص مادری مواجه اند. شناسایی شرایط اثرگذار بر ایفای متعادل نقش ها می تواند نقش مهمی در ایجاد زمینه های لازم برای رفع مشکلات و موانع موجود در مسیر برقراری تعادل میان نقش های شغلی و مادری و درنتیجه ایفای هر چه بهتر این نقش ها داشته باشد. در این راستا هدف پژوهش حاضر، شناسایی شرایط اثرگذار بر برقراری تعادل بین نقش شغلی و مادری است. پژوهش به روش کیفی انجام شده و با مصاحبه با 20 نفر از زنان عضو هیئت علمی دانشگاه های شهر تهران، به تحلیل محتوای کیفی مصاحبه ها پرداخته است. شرایط اثرگذار بر برقراری تعادل شامل «نگرش به مادری و اشتغال»، «چگونگی حمایت و همراهی خانواده»، «چگونگی حمایت و همراهی دانشگاه»، «اقتضائات شغلی اعضای هیئت علمی»، «خصوصیات فردی»، «دشواری های دوران خردسالی فرزندان»، «حضور فرزندان در منزل» و «دسترسی به امکانات مادی» بوده است. برخی شرایط از جمله حمایت و همراهی همسر و دانشگاه، نقش برجسته تری در برقراری تعادل دارند و علاوه بر کمک به زنان برای ایفای موفق وظایف شغلی و مادری، با کاهش تنش های ناشی از دغدغه های ایفای هم زمان نقش ها و ایجاد اطمینان خاطر و آرامش نیز در ایفای متعادل نقش شغلی و مادری مؤثرند و لازم است به طور ویژه مورد توجه قرار گیرند.
تجربه زیسته زنان عضو هیئت علمی در برقراری توازن میان نقش های شغلی و خانوادگی در ایام کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برقراری توازن میان نقش های شغلی و خانوادگی زنان عضو هیئت علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه ها در ایام کرونا و مطالعه تجارب زیسته آن ها می تواند نقش مؤثری در شناخت و توسعه ادبیات اشتغال زنان ایفا کند. این پژوهش پدیدارشناسانه، تجارب زیسته 30 نفر از زنان عضو هیئت علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه های مشارکت کننده را با هدف کشف و توصیف چگونگی برقراری توازن میان نقش های شغلی و خانوادگی در ایام کرونا را بررسی می کند. گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند و به روش نمونه گیری هدفمند صورت گرفته است. فرایند تحلیل در سه سطح کلان انجام شده است. وجود قرنطینه خانگی ناشی از ویروس کرونا و شیوع آن، سبب دورکاری، ظهور مسئله فرهنگی جدید، ظهور فرهنگ قرنطینه، کسب تجربه زندگی در بحران کرونا و برقراری توازن بین نقش های شغلی و خانوادگی در حوزه آموزش و پژوهش در کشور شده و این امر به نوبه خود به بازتعریف روابط و مناسبات اجتماعی، مسئله اخلاق، تعهدات اجتماعی، الگوهای روابط انسانی، اجتماعی، شناخت و درک اخلاق مراقبتی در زندگی از سوی زنان انجامیده است. درنهایت با توجه به نتایج، راهکارهایی در حوزه های، پژوهش، مدیریت و خانواده ارائه می شود.
بررسی اقتصادی کالای حجاب با استفاده از الگوی ADIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لباس پوشیدن و تهیه پوشش مناسب یکی از شاخص ها و برتری های انسان است. از آنجا که بانوان، نقشی اساسی در روابط مختلف هر جامعه ایفا می کنند و تمامی برنامه های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی با عملکرد و پشتیبانی آنان به نتیجه مطلوب خواهد رسید، انتخاب نوع پوشش آن ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از آنجا که حجاب در دین اسلام و کشور ایران به عنوان یک کشور اسلامی جایگاه ویژه ای دارد و علاوه بر آن اثرات بسزای اقتصادی و فرهنگی در زندگی فردی و اجتماعی دارد، این مطالعه با استفاده از داده های دوره زمانی 1369-1399 الگوی سیستم تقاضای تقریباً ایدئال (ADIS) را برای چهار نوع کالای حجاب شامل چادر مشکی، چادر نخی، مانتو، روسری و شال در ایران با استفاده از روش پانل دیتا به صورت تک معادله ای و سیستمی برآورد می کند. بررسی ها نشان می دهد با توجه به معیار خوبی برازش، قدرت توضیح دهندگی مدل سیستمی بیشتر از تک معادله ای است. درنهایت براساس نتایج، با افزایش درآمد مردم، تمایل آن ها به سوی کالای حجاب باکیفیت تر می رود که این موجب افزایش سهم مخارج کالاهای حجاب می شود. با مقایسه کشش ها در هردو برآورد می توان به این نتیجه رسید که سهم مخارج کالای روسری و مقنعه به تغییرات درآمد حساس تر است.