زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)
زن در توسعه و سیاست دوره 11 تابستان 1392 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
تناول غذا در کنار ابعاد فیزیولوژیک، کارکردهای تمایزبخشی دارد و همین مسئله تناول غذا را از یک نیاز جسمی به مسئله ای بنیادین در بیان هویت اجتماعی مبدل کرده است که افراد به تناظر آن به بیان روایتی خاص از جایگاه و هویت اجتماعی خود می پردازند. در همین زمینه، مسئله اصلی نوشتار حاضر این است که زنان چگونه، به میانجی یک امر زیستی و بیولوژیک، جایگاه اجتماعی خود را بازسازیِ معنایی می کنند. روش شناسی مطالعه حاضر کیفی است و روش مردم نگاری برای انجام دادن عملیات میدانی و برای تحلیل داده ها از نظریه مبنایی استفاده شده است. نتایج حاصله از مصاحبه نیمه ساخت یافته با 30 نمونه زن، نشان از تغییر در رویکرد زنان متعلق به جایگاه های مختلف اجتماعی نسبت به غذا و تناول آن دارد. برای زنان مورد مصاحبه، غذا و تناول آن دلالت های معناییِ سیرشکمی، ساده گرایانه، کارکردگرایانه، زیبایی شناسانه، و سبک بخشی دارد.
ارزیابی نگرش جنسیتی در طراحی فضاهای شهری (مطالعه موردی: پارک بانوان شمس تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه نیمی از شهروندان را بانوان تشکیل می دهند، پارک ها و فضاهای سبزِ مختص بانوان یکی از مراکز مهم خدمات رفاهی و تفریحی است که علاوه بر جنبه بهداشتی و روانی، در توسعه پایدار شهری و بهبود کیفیت زندگی بانوان اهمیت بسزایی دارد. ازاین رو، هدف این تحقیق ارزیابی طراحی پارک بانوان شمس تبریز متناسب با نگرش جنسیتی است. روش تحقیق به صورت کتابخانه ای، میدانی، و پیمایشی و از نظر زمانی، مقطعی (تابستان 1392) است. حجم جامعه آماری شامل زنان بالای 18 سال شهر تبریز است. حجم نمونه نیز براساس شاخص های تصادفی 114 نفر به دست آمده است. نتایج تحقیق براساس آزمون فریدمن نشان می دهد که بیشترین رضایت ساکنان از نحوه طراحی پارک بانوان شمس تبریز متعلق به متغیرهای طراحی مناسب فضای درونی پارک نسبت به اشرافیت ساختمان های مجاور، سرزندگی و شادابی به خاطر طراحی فضاهای درونی پارک، و میزان احساس امنیت و آرامش روانی در پارک است که ارزش آزمون برای هریک به ترتیب 08 / 13، 76 / 12 و 62 / 12 است. علاوه بر این، در بین متغیرهای مورد مطالعه، کمترین ارزش آزمون 24 / 5 است که به متغیر میزان استقبال بانوان از پارک تعلق دارد. همچنین، نتایج بیانگر این است که بین سن و تحصیلات پاسخ دهندگان و میزان رضایت از پارک بانوان رابطه معنادار وجود دارد.
رابطه دینداری، نگرش به نقش های جنسیتی و نگرش به فرزند با تعداد واقعی و ایده آل فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به کاهش شدید نرخ باروری، براساس داده های سرشماری سال 1390، این سؤال مطرح می شود که عوامل فرهنگی از جمله سطح دینداری در این وضعیت تا چه حد مؤثر است و تعداد ایده آل فرزند از نظر زنان متأهل چقدر است و دینداری چه ارتباطی با نگرش به فرزند و نگرش های جنسیتی زنان متأهل دارد. برای پاسخ به این پرسش، با استفاده از روش پیمایشی و پرسشنامه محقق ساخته، این موضوع در بین 400 نفر از زنان متأهل شیراز با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بررسی شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که گرچه دینداری رابطه معناداری با تعداد واقعی فرزندان دارد، درباره تعداد ایده آلِ فرزند وفاق چشمگیری بین زنان متأهل وجود دارد و این امر ارتباطی با میزان دینداری آن ها نداشته است. نگرش به نقش های جنسیتی رابطه معناداری با تعداد ایده آل فرزند داشته است که این رابطه با کنترل متغیرهای زمینه ای هم معنادار باقی می ماند. نتایج تحلیل های چندمتغیره نشان می دهد دینداری سهم ناچیزی در تعیین تعداد فرزند داشته و فقط 4 / 1 درصد از واریانس را تبیین می کند و نکته درخور توجه آنکه تحصیلات به تنهایی تعیین کننده 40 درصد از واریانس تعداد فرزندان است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که کاهش نرخ رشد جمعیت از عوامل فرهنگی نظیر فرایند جهانی شدن و چرخش ارزش های جمع گرایانه به فردگرایانه تأثیر پذیرفته است.
شناسایی و اولویت بندی موانع حضور زنان در پست های مدیریتی در صنعت نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، حضور زنان در اجتماع و محیط های کاری افزایش یافته است. با وجود این، روند ارتقای زنان به سطوح بالای مدیریتی با پیشرفت های تحصیلیِ آن ها هم خوانی ندارد و حضور زنان در سطوح عالی مدیریتی در بیشتر کشورها، به خصوص ایران، به دلیل موانع متعدد، ناچیز و کم رنگ است؛ موانعی که در جوامع و سازمان ها و زمان های مختلف متفاوت است. هدف از این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی موانع حضور زنان در پست های مدیریتی (صنعت نفت) است. در این تحقیق، با استفاده از روش کیفی و مصاحبه با 47 نفر از کارشناسان و مدیران صنعت نفت تهران، موانع حضور زنان در پست های مدیریتی شناسایی شد، سپس با روش تحلیل سلسله مراتبی، موانع از نظر زنان و مردان شاغل اولویت بندی گردید. نتایج نشان می دهد مردان موانع فردی را مهم تر می دانند و به قابلیت ها و توانایی های زنان نگرش منفی دارند. در حالی که زنان موانع فردی را کم اهمیت ترین مانع می دانند.
سنجش رابطه شبکه های اجتماعی و رفتار سیاسی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براساس منطق «پیوندهای ضعیف»، مشارکت سازماندهی شده از طریق پیوند افراد با گروه های گسترده تری از مردم سبب افزایش سرمایه اجتماعی میان گروهی بین شهروندان می شود. بنابراین، به نظر می رسد افزایش مشارکت در بین مردم درنهایت به افزایش فعالیت های همکاری جویانه بین آن ها منجر شود. درحالی که تأثیر شبکه های اجتماعی بر روابط سیاسی بسیار مورد توجه بوده است، تحقیقات تجربی بسیار ناچیزی در زمینه بررسی تأثیرات این شبکه ها، به ویژه در ارتباط با رفتار سیاسی، وجود دارد. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا بین شبکه های اجتماعی با رفتار سیاسی دانشجویان دختر و پسر رابطه وجود دارد یا خیر؟ روش تحقیق حاضر از نوع پیمایشی است و حجم نمونه شامل 375 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه اصفهان در سال 1391 1392 است. برای آزمون فرضیه ها از روش های آزمون t مستقل، تحلیل همبستگی و تحلیل رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. با تقسیم شبکه های اجتماعی به دو بعد افقی و عمودی و رفتار سیاسی به دو سطح رفتار سیاسی سرآمد وابسته و سرآمد گردان یافته های پژوهش نشان داد که شبکه های افقی بیشترین تأثیر و جنسیت دانشجویان کمترین تأثیر را بر رفتار سیاسی دانشجویان داشته است.
سنجش میزان اختلالات خوردن و ارتباط آن با هوش هیجانی (مطالعه موردی دانشجویان دختر دانشگاه تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حال حاضر، اختلالات خوردن یکی از نگرانی های سازمان بهداشت جهانی است، زیرا این اختلالات بیشترین میزان مرگ ومیر را در بین بیماری های روانی به خود اختصاص داده است. بر همین اساس، مطالعه حاضر تلاش دارد میزان اختلالات خوردن را در دختران دانشجو با هدف مشخص کردن ارتباط بین این اختلالات و هوش هیجانی، که به منزله یک متغیر روانشناسی اجتماعی شناخته می شود، تعیین کند. روش تحقیق، پیمایشی و ابزار اندازه گیری، پرسشنامه بسته پاسخ است. جامعه آماری شامل دختران دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1391 1392 به تعداد 4514 نفر است که از این تعداد، 400 نفر به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. نتایج نشان داد که هوش هیجانی و ابعاد آن با اختلالات خوردن و ابعاد آن رابطه منفی و معنادار دارد؛ به این معنی که هر اندازه خودآگاهی، خودکنترلی، هشیاری اجتماعی، مهارت های اجتماعی، و در کل هوش هیجانی آزمودنی ها افزایش یابد، اختلالات خوردن در آن ها کاهش می یابد و برعکس. براساس تجزیه و تحلیل رگرسیونی از بین متغیرهای مورد بررسی، متغیر هشیاری اجتماعی با 24 / 1 beta= - مهم ترین عامل پیش بینی کننده تغییرات در اختلالات خوردن است.
سنجش رابطه حمایت شبکه های اجتماعی غیررسمی و رضایت شغلی زنان در شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی رابطه حمایت شبکه های اجتماعی غیررسمی و رضایت شغلی زنان متأهل است. علاوه بر این، در این مطالعه، به بررسی رابطه اندازه شبکه و فراوانی تماس با حمایت اجتماعی و رضایت شغلی زنان نیز پرداخته می شود. برای بررسی این رابطه از مدل تأثیر مستقیم حمایت اجتماعی، نظریه آنومی دورکیم، و دیدگاه تحلیل شبکه استفاده شده است. این مطالعه با روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه انجام گرفت. جامعه آماری را زنان متأهلِ شاغل (20 55 ساله) شهر اردبیل در سال 1390 تشکیل می دهند. حجم نمونه 356 نفر است که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. ضریب آلفای 70 / 0 برای متغیر رضایت شغلی و 79 / 0 برای متغیر حمایت اجتماعی نشان دهنده پایاییِ مناسب برای این ابزارها بوده و این متغیرها از اعتبار صوری (نظر استادان) برخوردارند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که میزان رضایت شغلی زنان در حد بالا و میزان حمایت دریافتی از شبکه های غیررسمی در حد متوسط است. بعد از همسر، در بین شبکه های غیررسمی، شبکه خویشاوندی در حمایت عاطفی و همکار در حمایت ابزاری و اطلاعاتی بیشترین میزان حمایت و شبکه همسایگی کمترین میزان حمایت را داشته اند. نتایج ضریب همبستگی نشان می دهد که حمایت اجتماعی به منزله متغیر واسط در بین روابط اندازه شبکه و فراوانی تماس با رضایت شغلی زنان عمل می کند. نتایج رگرسیون نیز نشان می دهد که متغیرهای سن، اندازه شبکه، فراوانی تماس، و حمایت شبکه های غیررسمی متغیرهای تأثیرگذار بر رضایت شغلی زنان متأهل اند.
عوامل مؤثر بر قدرت تصمیم گیری زنان در خانواده های شهر سپیدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرتْ متغیر اجتماعیِ مهمی است که در بررسی هر ساختار اجتماعی، نهاد، گروه، و حتی روابط مرسوم بین افراد مورد توجه قرار می گیرد و خانواده نیز از این قاعده مستثنا نیست. هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی میزان قدرت تصمیم گیری زنان در خانواده های شهر سپیدان و عوامل مؤثر بر آن است. این تحقیق کمی و از نوع پیمایشی است که در سال 1390 در شهر سپیدان انجام گرفته است. جامعه آماری مورد نظر در این تحقیق، بنابر ضرورت موضوع و مسئله، شامل زنان متأهل شهر سپیدان بوده است و با استفاده از فرمول کوکران 188 نفر از آن ها به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که قدرت تصمیم گیری زنان در خانواده های شهر سپیدان تحت تأثیر درآمد زن، تحصیلات زن، تحصیلات همسر، اشتغال زن، محل تولد، نحوه انتخاب همسر، قدرت مادر در خانواده خاستگاه، و نگرش های کلیشه ای به جنسیت است. همچنین از میان متغیرهای مورد مطالعه، متغیرهایی از قبیل سن، تفاوت سنی زوجین، مدت زمان ازدواج، نوع ازدواج، و موانع قانونی و حقوقی با قدرت تصمیم گیری زنان در خانواده رابطه معناداری ندارند. در تحلیل رگرسیون چندمتغیره نیز، متغیرهای درآمد، قدرت مادر در خانواده خاستگاه، و نگرش های کلیشه ای در کل 4 / 13 درصد از واریانس قدرت تصمیم گیری زنان در خانواده را در جامعه آماری تبیین می کنند.