زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)
زن در توسعه و سیاست دوره 11 بهار 1392 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسان از دو منظر به بررسی موضوع خانواده پرداخته اند؛ از سویی، به مسائلی مانند ساختار و کارکرد خانواده توجه داشته اند و از سوی دیگر، به تغییرات و تحولات خانواده. هرچه از عمر خانواده های گسترده می گذرد و تبلور خانواده هسته ای در جامعه بیشتر می شود، اهمیت روابط بین اعضای خانواده، به خصوص زن و شوهر، به منزله ارکان اصلی خانواده، واضح تر می شود. از سوی دیگر، از آنجایی که کیفیت روابط درون خانواده نقش بسزایی در شکل گیری نگرش ها و بازخوردهای اجتماعی اعضای خانواده دارد و پایه و اساس روابط درون خانواده بر محور رابطه زن و شوهر استوار است، پژوهش حاضر در تلاش است با اتخاد رویکردی جنسیتی به یکی از جنبه های کنش متقابل زناشویی به نام فاصله بپردازد. در این مقاله 43 مصاحبه عمیق نیم ساخت یافته از 22 زن و 21 مرد انجام شده است. یافته های تحقیق حاکی از صور متفاوت فاصله در روابط زوجین است که می توان آن ها را با عنوان فاصله معطوف به انتخاب، فاصله معطوف به تعارض، و فاصله معطوف به موقعیت دسته بندی کرد. درحالی که بعضی از صورت های فاصله می تواند موجب گسستگی در روابط زوجین شود، فاصله معطوف به انتخاب و صورت های دیگری از فاصله می تواند به قوام و استحکام روابط منجر گردد. گغتنی است نتایج این پژوهش به لحاظ حجم محدود نمونه به هیچ وجه قابل تعمیم نیست.
سنجش تأثیر مسئولیت زنان شاغل بر باروری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان شاغل، در مقایسه با زنان غیرشاغل، علاوه بر کارهای غیرمزدی خانه داری و بچه داری، بایستی مدت زمانی را نیز به کار مزدی در بیرون از خانه اختصاص دهند. بار مسئولیت مضاعف زنان شاغل اشاره به مقدار کاری دارد که آن ها در مقایسه با زنان غیرشاغل انجام می دهند. این مقاله درباره کمّی کردن بار مسئولیت مضاعف زنان شاغل برحسب تعداد فرزندان وابسته آن هاست. بدین منظور، به مقایسه مدت زمان اختصاص داده شده به کارهای غیرمزدی (خانه داری و بچه داری) و مزدی بین زنان شاغل و غیرشاغل دارای همسر به تفکیک تعداد فرزندان وابسته (زیر 7 سال) در کشور پرداخته شده است. در این پژوهش، از تحلیل ثانویه داده گذران وقت استفاده شده است. این پیمایش توسط مرکز آمار ایران در نقاط شهری کشور در دو سال پی درپی و در چهار فصل متمادی آذر و اسفند 1378 و خرداد و شهریور 1388 انجام شده و در آن از روش نمونه گیری احتمالی به کار است. جامعه آماری تحقیق حاضر همه زنان شاغل و غیرشاغل دارای همسرِ فاقد کودک یا دارای کودک وابسته (زیر 7 سال) ساکن در نقاط شهری کشور است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که زنان شاغل فاقد فرزند، 3 ساعت و 6 دقیقه؛ دارای یک فرزند وابسته، یک ساعت و 42 دقیقه؛ و دارای 2 فرزند وابسته، یک ساعت و 29 دقیقه بیشتر از همتایان غیرشاغل خود کار می کنند. درواقع، نتایج نشان می دهد که با افزوده شدن بر تعداد فرزندانِ وابسته از میزان بار مسئولیت مضاعف زنان شاغل نیز کاسته می شود.
سنجش تأثیر استقلال، مشارکت اجتماعی، و تحصیلات زنان بر تمایل به فرزندآوری (مطالعه موردی شهر سیرجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران، در چند دهه اخیر، افت شدیدی را در میزان باروری کل داشته است. نتایج مطالعات نشان می دهد نقش زنان در اجتماع و توانایی تصمیم گیری در امور خانواده از عوامل مؤثر بر رفتار باروری زنان است و استقلال زنان عامل مهمی جهت کنترل رفتار باروری زنان محسوب می شود. مقاله حاضر، با استفاده از روش پیمایش، به بررسی رابطه برخی ابعاد استقلال زنان با تمایل به فرزندآوری زنان در شهر سیرجان، واقع در استان کرمان، می پردازد. داده ها از طریق پرسشنامه از 400 زن همسردار دارای فرزند واقع در سنین باروری جمع آوری شده است. نتایج تحلیل دومتغیره نشان می دهد که رابطه بین متغیرهای استقلال و تمایل به فرزندآوری با کنترل متغیرهای اقتصادی و اجتماعی (تحصیلات، مشارکت اجتماعی، و وضعیت اشتغال) معنادار نیست. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون لجستیک بیانگر این است که از میان متغیرهای مختلف، متغیر تحصیلات زنان و مشارکت اجتماعی زنان نقش تعیین کننده ای در تبیین تغییرات متغیر وابسته دارد؛ به گونه ای که با افزایش این دو عامل تمایل به فرزندآوری کاهش می یابد. علاوه بر این، دو متغیر سن زنان و تعداد فرزندان در رابطه با متغیر تمایل به فرزندآوری از قدرت تبیین بالایی برخوردارند. بدین لحاظ سیاست های جمعیتی به منظور دستیابی به باروری بالاتر باید به برنامه هایی معطوف گردد که زمینه هایی را جهت هماهنگی بین فرزندآوری و ادامه فعالیت های زنان در حوزه آموزش عالی و مشارکت در امور اجتماعی هماهنگی به وجود آورد.
تأثیر شکاف جنسیتی بر رفتار انتخاباتی زنان در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأثیر شکاف های جنسیتی بر رفتار انتخاباتی عموماً در قالب سه الگوی شکاف سنتی، همگرایی و تجدید نظرطلبانه صورتبندی شده اند. این مقاله با استفاده از روش پیمایشی و جمع آوری داده از بین 230 نفر زن و مرد در شرایط رأی دهی در شهر اصفهان، نشان داد که اولاً الگوی شکاف جنسیتی سنتی یا محافظه کارتر بودن زنان نسبت به مردان در این جامعه آماری تفوق داشته است. ثانیاً تأثیر این شکاف جنسیتی سنتی در جامعه آماری زنان یکدست نبوده و عواملی مانند تحصیلات و سن باعث کاهش یا افزایش میزان محافظه کاری زنان شده است. ثالثاً با تایید رابطه معنادار میان جنسیت و رفتار تبعی زنان مشخص گردید عواملی که باعث کاهش میزان محافظه کاری زنان شده اند میزان رفتار تبعی زنان را نیز کاهش داده اند. نهایتاً مقاله متضمن این ایده کلیدی است که تأثیر عامل جنسیت بر رفتار انتخاباتی زنان را نباید صرفاً تاثیری از پیش تعیین شده، بیولوژیک و مبتنی بر هویت های پایدار جنسیتی آنها دانست بلکه رفتار انتخاباتی زنان رفتاری چندلایه است که تا حدی در متن اجتماع و از طریق عوامل غیر جنسیتی نیز برساخته می شود. همین برساخته شدن نسبی رفتار سیاسی زنان مشخص می سازد تا چه حد توجه به شیوه های توانمند سازی سیاسی زنان ضروری به نظر می رسد.
انگیزه های کارآفرینی زنان و مردان در بخش صنعت: شباهت ها وتفاوت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل تأثیرگذار در کارآفرینی، انگیزه های کارآفرینان است. برخی مطالعات نشان می دهد زنان و مردان با انگیزه های متفاوتی به کارآفرینی روی می آورند. این در حالی است که انگیزه های کارآفرینان در بخش صنعت، به خصوص با در نظر گرفتن عامل جنسیت، کمتر بررسی شده است. تحقیق حاضر، با استفاده از روش تحقیق ترکیبی در جامعه آماری کارآفرینان بخش صنعت استان گلستان، به بررسی شباهت ها و تفاوت های انگیزه های زنان و مردان کارآفرین می پردازد.
سنجش عوامل مؤثر بر شکاف رفتار و نگرش زنان به سن مناسب ازدواج در شهر کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با نفوذ مدرنیته در ایران، نظام هنجاری در جوامع دچار دگرگونی شده و الگوهای سنتی، ب هویژه الگوی خانواده، هم زمان دچار تحولات مختلفی گردید؛ به طوری که در طول دهه های اخیر میانگین سن ازدواج دختران افزایش یافته است. این نوشتار، با عنایت به این تحولات، درصدد اندازه گیری میزان شکاف در رفتار و نگرش زنان به سن مناسب ازدواج و تعیین کننده های آن در شهر کوهدشت است. ساکنان این منطقه از نظر ترکیب قومی و فرهنگی لُر و لَک اند. فقر مطالعات در زمینه الگوهای ازدواج در میان زنان این گروه قومی ضرورت این مطالعه را اجتناب ناپذیر م یسازد. داده ها حاصل پیمایشی است که در فروردین 1392 بر نمونه ای بالغ بر 395 زنِ حداقل یک بار ازدواج کرده ساکن در خانوارهای معمولی شهر کوهدشت صورت گرفته است. روش نمونه گیری ترکیبی از روش های خوشه ای چندمرحله ای، تصادفی، و تصادفی سیستماتیک است. نتایج از بروز شکاف در رفتار و نگرش زنان به سنّ مناسب ازدواج برای دختران حکایت دارد. میانگین سنّ ازدواج ترجیحی زنان برای دختران در میان 63 درصد از افراد نمونه، متفاوت از سنّ آن ها به هنگام ازدواج است. شکاف ها عمدتاً در جهت منفی است. بیش از 80 درصد زنان میانگین سنّ ازدواج ترجیح یشان برای دختران بیشتر از سنّ آن ها به هنگام ازدواج است. بر پایه این بررسی، پایگاه اقتصادی اجتماعی زنان، نگرش فرامادی به ازدواج، استقلال زنان، و سنّ پاسخگویان بیشترین تأثیر را در میزان شکاف بین رفتار و نگرش زنان به سنّ مناسب ازدواج دارند. نتایج بیانگر این واقعیت است که ترکیبی از مشخصه های اقتصادی اجتماعی، جمعیتی، و عوامل و زمینه های قومی فرهنگی، تبیین بهتری از شکاف در رفتار و نگرش زنان نسبت به سنّ مناسب ازدواج به دست می دهد.
سنجش رابطه فرهنگ سیاسی و رفتار سیاسی دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت سیاسی، از شاخص های توسعه اجتماعی و سیاسی کشورها به شمار می رود. زنان از جمله گروه های عمده جامعه هستند که شرکت آنان در روند اداره جامعه و توسعه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن ضروری به نظر می رسد، لذا مطالعه رفتار سیاسی زنان اهمیت خاصی برای ثبات سیاسی و پویایی جامعه دارد. هدف این نوشتار بررسی رابطه میان فرهنگ سیاسی و رفتار سیاسی دختران دانشجو در شهر اصفهان می باشد. روش تحقیق پژوهش در جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها، روش پیمایشی می باشد. این مطالعه بر روی 384 نفر از دختران دانشجوی شهر اصفهان صورت گرفته است؛ نتایج تحقیق رابطه معناداری بین ابعاد فرهنگ سیاسی (شامل سمت گیری های شناختی، سمت گیری های احساسی و سمت گیری های ارزیابانه) و ابعاد رفتار سیاسی شامل رفتار (رای دادن و و فعالیت های سیاسی انتخاباتی) و رفتارهای سیاسی غیر انتخاباتی (تماس با مسئولین، اعتراض و عضویت در گروه های سیاسی)، نشان می دهد.
تأثیر منابع در دسترس زنان بر قدرت تصمیم گیری در خانواده (مطالعه تجربی شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به منزله یکی از تحقیقاتی که در حوزه مفهوم قدرت انجام گرفته است، در پی پاسخگویی به این سؤال است که مجموعه عوامل مؤثر بر قدرتِ تصمیم گیری زنان در خانواده چیست؟ تحقیق حاضر، به منظور پاسخگویی به این سؤال، از مفاهیم نظریِ متفکران نظریه منبع بهره جسته است. از نگاه نظریه منبع، اشتغال، تحصیلات، منزلت شغلی، و مالکیت و داراییِ شخصی از جمله منابعی هستند که موجب افزایش قدرت تصمیم گیری زنان در خانواده می شوند. در این نوشتار، با استفاده از روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه، به دنبال یافتن پاسخ سؤالات تحقیق بوده ایم. حجم نمونه را 350 تن از زنان شاغل و غیرشاغل شهر بابل تشکیل می دهند که از طریق نمونه گیری خوشه ایِ چندمرحله ای، به طور تصادفی، انتخاب شده اند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که به طورکلی قدرت تصمیم گیری زنان در خانواده در سطح بالایی قرار دارد و میان اشتغال، تحصیلات، و دارایی شخصیِ زنان با افزایش قدرت تصمیم گیری در خانواده رابطه مستقیم و مثبت وجود دارد. اما میان درآمد و منزلت شغلی با قدرت تصمیم گیری در خانواده رابطه ای وجود ندارد.