زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)
زن در توسعه و سیاست دوره 16 زمستان 1397 شماره 4 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مصرف گرایی یکی از شاخصه های دنیای مدرن است که به مصارف کالایی اکتفا نکرده و به ارتباطات و حتی ارتباط عاطفی زوجین نیز سرایت کرده است. هدف این مقاله بررسی رابطه فرهنگ مصرف گرایی کالایی بر مصرف گرایی ارتباطی زوجین یا سیالیت عشق است. این نوشته از نوع توصیفی تبیینی است. روش این بررسی پیمایش و جامعه آماری شامل همه زنان و مردان متأهل شهر تهران است که از میان آن ها 384 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسش نامه محقق ساخته پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج در سطح اطمینان 95 درصد نشان داد بین مصرف گرایی و سیالیت عشق رابطه معنادار وجود دارد. آزمون رگرسیون گام به گام نیز نشان داد متغیرهای مستقل مصرف گرایی و نگاه کالایی به انسان، 1 / 10 درصد از واریانس متغیر سیالیت عشق را پیش بینی می کنند. این یافته ها نشان دهنده آن است که فرهنگ مصرف گرایی و نگاه کالایی به انسان می تواند روابط بین زوجین را تحت تأثیر قرار دهد و تداوم زندگی زناشویی را متزلزل کند.
تقاطع جنسیت و خانواده؛ فهم زنانه از ازدواج و زندگی خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطه میان جنسیت و نهاد خانواده، معنای زنانه از ازدواج و زندگی خانوادگی، در وضعیت تحولات حاضر، که با ازهم گسست فزاینده زندگی های تأهلی همراه است، بیانگر آن است که زنان در حال تجربه خروج از سایه و کشف هویتی جدید از خودند. مطالعه حاضر با مشارکت 28 نفر از زنان تهرانی باسابقه حداقل یک بار ازدواج و جدایی با استفاده از روش داده بنیاد (رویکرد سیستماتیک) صورت گرفته است. زنان باتجربه جدایی واجد سه تجربه هستند که برای این مطالعه ضروری است: تصورات پیش از ازدواج، تجربه زیسته از زندگی تأهلی و تجربه جدایی. بررسی این تجربیات سه گانه بیانگر فرایندی از شکل گیری معنای ازدواج و زندگی خانوادگی است که از بازتعریف فضای زیست و ابعاد هویتی جدید حکایت دارد. زنان با درخواست توجه بیشتر به رابطه همسرانه و صمیمیت و با توجه به افزایش سرمایه اجتماعی و فرهنگی در مسیر حرکت به سمت تغییر فضای تک جنسیتی در عرصه خصوصی و عمومی اند. این امر به دلیل ناشناخته بودن مختصات و ابعاد آن از یک طرف، غفلت سنگین مردانه از توجه به تغییرات از طرف دیگر و درنهایت به دلیل نبود زبان مشترک سبب ابهام موقعیتی برای زنان و مردان شده است که نتیجه آن در زندگی های آشفته یا ازهم گسسته نمود دارد.
فرایندپژوهی تکوین رشته مطالعات زنان معطوف به تغییرات پارادایمی جنسیت (مطالعه موردی: دانشگاه های امریکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشته مطالعات زنان از دهه 1970 در امریکا تأسیس شده و به دلیل تعداد، تنوع موضوع و مواد درسی رشد روزافزونی داشته است. از وجوه مهم تکوین این رشته، پیوستگی به واقعیتِ در حال تغییر وضعیت زنان در جامعه امریکاست. تأسیس این رشته در کنار جنبش های مدنی زنان و با عنایت به تغییرات مفهومی و توسعه مصداقی حقوق و توانمندسازی زنان قابل پیگیری است. بیش از یک دهه است که رشته مطالعات زنان در امریکا، به رغم پویایی درون گفتمانی، با چالشی برخاسته از تغییرات پارادایمی حوزه جنسیت رو به رو هستند؛ به نحوی که حتی نام این رشته ناکافی و نارسا قلمداد می شود. مقاله حاضر، با روش فرایندپژوهی مبتنی بر آثار تاریخ نگارانه مطالعات زنان در امریکا، به تحلیل انعکاس تغییرات پارادایمی زنان و جنسیت در تکوین این رشته و چالش های پیش روی آن می پردازد. فرایند تکوین این رشته در سه دوره، اعم از پارادایم سیستم جنس دوگانه: زنان در برابر مردان (1970 اوایل دهه 1980)، تغییر پارادایم از زن به زنان از زنان به جنسیت (دهه 1980 نیمه دهه 1990) و پارادایم تفوق گرایش های جنسی و هویت های جنسیتی (نیمه دهه 1990 تاکنون)، واکاوی شده است. فهم این پویایی گفتمانی در امریکا به فهم گفتمان جنسیت در سطح بین المللی می انجامد.
تأملی بر تحول پارادایمی مسئله «مادری» در اندیشه فمینیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجربه زنان از مادری، متأثر از بسترهای متنوع زندگی و گوناگونی هویتی در آن ها، به شیوه ای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ساخته و پرداخته می شود. این مقاله به موضعی که جریان های مختلف معرفت فمینیستی به مسئله «مادری» در مقام نظر و عمل اتخاذ می کنند می پردازد تا معانی، مفروضات و دلالت های مرتبط با آن را بشناسد و بتواند تحولات تاریخی و معناشناختی این مسئله یابی را دریابد و تأثیرپذیری آن را از جریان های سیاسی و تحولات تاریخی نشان دهد. این پژوهش که مبتنی بر مرور تاریخی مسئله مادری در اندیشه فمینیستی بود، سه چرخش پارادایمی را در رابطه با مسئله مادری نشان می دهد. پارادایم طرد و ذات گرایی که فمنیسم رادیکال و فمنیسم لیبرال را دربر می گیرد و با مفاهیمی چون پدرسالاری، ستم و وابستگی گره خورده است؛ پارادایم پدیدارشناختی که موج سوم، فمنیسیم سیاه و فمنیسم پسااستعماری آن را به وجود می آورند، بر تمرکز بر تجارب زیسته و تفاوت ها مبتنی است و در نهایت پارادایم مبتنی بر اکتیویسم، فشار از پایین و تغییرات اجتماعی که حاصل برآمدن نظریه تفکر مادرانه و مادری توانمندانه بوده است و با اعتراض به سکون و انفعال الگوهای حاکم بر مادری، مسئله را بازگرداندن اقتدار و مشروعیت به مادران و توجه به شیوه های خلاقانه و مخربِ شناختِ آن ها معرفی می کند که می تواند به ایجاد تغییرات اجتماعی، توسعه فراگیر صلح و دنیایی انسانی تر بینجامد.
استرس و خشونت فیزیکی مردان علیه زنان: یک تحقیق کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشونت علیه زنان یکی از موانع مهم بازدارنده در توسعه همه جوامع است. خشونت علیه زنان را می توان در همه اشکال فیزیکی، اقتصادی، حقوقی، اجتماعی و فرهنگی، هم در حوزه عمومی و هم در حوزه خصوصی، مشاهده کرد. با توجه به اهمیت این موضوع، در این تحقیق به مطالعه زنان متأهل 20 تا 60 سال در شهر تبریز پرداخته شده است. شیوه نمونه گیری به روش گلوله برفی است. داده های کیفی با استفاده از مصاحبه های عمیق نیمه ساخت یافته در حول محورهای اساسی تحقیق از 24 نفر از زنان متأهل شهر تبریز جمع آوری شده اند. تحلیل داده ها با روش نظریه زمینه ای و با استفاده از شیوه کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شد. یافته ها نشان می دهد خشونت فیزیکی مردان علیه زنان بازتاب فشارها و استرس های متعددی است که بر آن ها وارد می شود. به این معنا که خشونت مردان علیه زنان در خانواده نمایانگر واکنش مردان در برابر فشارهای بیرونی و درونی موجود در حوزه های عمومی و خصوصی است. مفهوم «استرس» در این مطالعه نوعی واکنش منفی مردانه به شرایط و وضعیت حاکم بر جامعه است که اعمال خشونت علیه زنان بخشی از تبعات آن شرایط است.
نقش هویت، کلیشه های جنسیتی و خودکارآمدی بر مشارکت زنان روستایی در فعالیت های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت زنان روستایی در فرایند توسعه (اجتماعی، اقتصادی و سیاسی) در مناطق روستایی شهرستان لیکک، استان کهگیلویه و بویراحمد است. جامعه هدف این مطالعه شامل زنان روستایی فعال 15 تا 64 سال شهرستان لیکک است که براساس جدول کرجسی و مورگان، حجم نمونه 300 نفر تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه ای است که روایی صوری آن از سوی گروهی از متخصصان تأیید شد و پایایی آن نیز با انجام مطالعه راهنما و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (73 / 0 تا 94 / 0) به دست آمد. نتایج مطالعه نشان دهنده میانگین بالای مشارکت زنان روستایی مطالعه شده در فعالیت های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در جامعه روستایی است. همچنین، یافته ها نشان داد همبستگی منفی بین مشارکت اقتصادی، مشارکت سیاسی و مشارکت اجتماعی و برخی از متغیرهای کلیدی نظیر کلیشه جنسیتی، هویت کشاورز و هویت خانه داری وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که خودکارآمدی و هویت خانه داری بر نیت مشارکت تأثیر مثبت دارد. علاوه بر این، کلیشه جنسیتی تأثیر منفی بر مشارکت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشته است. در مدل نهایی، 85 درصد از واریانس در مشارکت اقتصادی، 77 درصد در مشارکت اجتماعی و 69 درصد در مشارکت سیاسی از سوی متغیرهای مستقل پژوهش تبیین می شود. براساس نتایج به دست آمده ارزش بخشی به فعالیت های زنان خانه دار در جامعه و رسانه ها و ایجاد حقوق مادی و معنوی برای این فعالیت ها پیشنهاد می شود. افزون بر آن، برگزاری گردهمایی زنان خانه دار با زنان فعال و موفق می تواند خودکارآمدی زنان را افزایش دهد.
بررسی تأثیر توانمندسازی زنان بر توسعه دموکراسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرن بیستم، با موج جدید تحولات سیاسی در بسیاری از کشور ها، محققان به دنبال درک پیش شرط های لازم برای ظهور و تداوم دموکراسی بودند. در این بین، «نظریه نوسازی» از بالاترین حمایت تجربی برای تحقق دموکراسی برخوردار شد. اما ناکارآیی این نظریه در عمل، به پررنگ شدن نقش عوامل دیگر منجر شد. یکی از این عوامل که تاکنون توجه چندانی بدان نشده است، نقش توانمندسازی زنان است. در پژوهش حاضر به منظور بررسی و تحلیل چگونگی تأثیر توانمندسازی زنان بر توسعه دموکراسی، از الگوی «جنسیت توسعه دموکراسی» بهره گرفته شده است. روش اقتصادسنجی استفاده شده، یک الگوی پانل پویا به روش برآورد گشتاورهای تعمیم یافته برای سال های 1990 تا 2015 در کشورهای منتخب است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که شاخص های در نظر گرفته شده برای سنجش توانمندسازی زنان در این تحقیق، همگی تأثیری معنا دار بر توسعه دموکراسی در طول دوره مورد نظر داشتند. به این صورت که دو متغیر «آموزش» و «نرخ مشارکت نیروی کار زنان» به ترتیب با ضرایب 61 / 0+ و 07 / 0+ تأثیر مثبت و معنا دار بر توسعه دموکراسی دارند و متغیر «نرخ باروری» با ضریب 22 / 0- تأثیر منفی و معنا دار بر توسعه دموکراسی دارد.