۱.
نسخه های خطی معراجیه، تلویحات و فواید سه رساله از آثار منثور عرفانی تعلیمی دوره تیموری است که در قرن هشتم و نهم توسط سید محمد نوربخش خراسانی از صوفیان و عارفان این دوره به نگارش در آمده است. سبک نثر رساله های مذکور بیشتر نثر فنی است، چرا که نویسنده از تعداد بیشتر کلمات و ترکیبات عربی، آیات و احادیث، اطناب، آرایه های ادبی مثل سجع، موازنه، مراعات النظیر، اشتقاق، ترادف، واج آرایی، تضاد، تلمیح و تشبیه در این رسالات استفاده کرده است. وی در رساله معراجیه، معراج پیامبر اکرم (ص) را به روش عرفانی تشریح کرده و معتقد است که پیامبر اکرم (ص) با جسد مثالی، در حالت غیبت به این سفر روحانی رفته و هر آنچه مشاهده کرده، همه صورت های مثالی بوده است. از این رساله ۱۱ نسخه در کتابخانه های ایران موجود است. رساله تلویحات و فواید تک نسخه ای هستند. موضوع رساله تلویحات مقام انبیاء و اولیاء، تفاوت ها و شباهت های نبی و ولی، اعتقادات غلط علمای ظاهر و عوام ا لناس درباره انبیاء و اولیا، اثبات اوصاف بشری برای اولیای الله، خوارق عادت، ریاضت های جوکیان هندی، اهمیت مقام صحو و محبت در حق اولیای الله، رساله فواید درباره آثار گناه و ظلم، تهذیب نفس، توسل به اولیای الله، نقد عقاید افراطی اهل ظاهر درباره تصرفات اولیای الله، صحت علم نجوم و تنزلات عالم غیب است. نویسنده در این پژوهش، به روش کتابخانه ای و تحلیلی توصیفی ضمن اشاره مختصر به زندگی سید محمد نوربخش خراسانی، نسخه های معراجیه، تلویحات و فواید را معرفی و ویژگی های رسم الخطی و سبکی این آثار را از لحاظ زبانی، بیانی و فکری بررسی کرده است.
۲.
رامایانا کهن ترین حماسه عاشقانه هند، سروده والمیکی به زبان سانسکریت بین قرون 5 تا 3 قبل از میلاد، علاوه بر روایت شیرین، سرشار از مفاهیم اخلاقی، اجتماعی و سیاسی است. این حماسه توسط ملامسیح پانی پتی در دوره جهانگیر شاه، به صورت منظوم به زبان فارسی برگردان شد. حضور گسترده و فعال زنان به عنوان بخش جدایی ناپذیر در هر دو حماسه، یکی از عوامل شناخت جایگال زن، نوع نگاه جامعه به این گروه و احکامی ایشان می شود. این جستار با بررسی و استخراج نکات مزبور، سعی در بیان میزان تأثیر اسلام بر منظومه ملامسیح دارد. پژوهش حاضر با شیوه کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی، ابتدا جایگاه زن و احکام مرتبط با وی را در رامایانا والمیکی مشخص و سپس با آنچه ملامسیح پانی پتی در ترجمه منظوم رامایانا سروده، مقایسه و وجوه تمایز و تشابه را ذکر و مشخص خواهد نمود که ملامسیح به عنوان یک مسلمان و با استفاده از همسان سازی و یافتن پدیده های مشترک بین دین هندو و اسلام، ترجمه منظومی از رامایانا بر پایه مفاهیم اسلامی ارائه داده است. مطابق یافته های این پژوهش، زنان بیشتری در رامایانای ملامسیح در مقایسه رامایانای والمیکی به ایفای نقش در این منظومه می پردازند؛ ولی ازنظر بیان احکام و جایگاه زنان، والمیکی به صورت مبسوط به آن پرداخته است. زنان در رامایانا ملامسیح، نقش محوری تری داشته و سه تن از ایشان به نام های کیکی، خواهر راون و خواهر رام، سیر داستان را مشخص می کنند.
۳.
از مهم ترین بخش های قابل توجه در حوزه روان شناسی ادبی، بخشی است که در آن به تحلیل فرآیندهای روانی ذهن پرداخته می شود. در این بخش که از آن با عنوان «روان شناسی تحلیلی» یاد می شود، بنیانگذار سوئیسی آن یعنی کارل گوستاو یونگ، ذهن را از حیطه بندی روان شناسان پیش از خود از جمله استادش، فروید، فراتر برد و بخشی به عنوان «ناخودآگاه جمعی» را به آن تحلیل ها افزود. او معتقد بود که انسان از حدود فردی خود می گذرد و به جهان «ناخودآگاه جمعی» گام می گذارد. آنچه که یونگ را از دیگر هم ترازانش در ارائه بحث «ناخودآگاه جمعی» جداکرد، توجه به «صورت ازلی» یا «کهن الگو» بود. یعنی چیزی که یونگ معتقد بود باعث شکل دادن به شخصیت و رفتار ما و همچنین عامل تفاوت ما بواسطه این شکل گیری شخصیت و رفتارمان از دیگران می شود. سعدی نیز چون دیگر آدمیان تحت تاثیر این کهن الگوها بوده و با استناد به برخی منابع و مطالعات کتابخانه ای می توان ادعا داشت که او نیز متاثر از این کهن الگوها، البته به شکلی ناخودآگاه دست به آفرینش های ادبی و خلق حکایات پرمغز ادبی می زده است. از مهم ترین کهن الگوهای تاثیرگذار روی سعدی، کهن الگوی «سایه» بوده است، ولی آنچه که سعدی را از دیگران متمایز می کند، رندانگی او در کتمان و پنهان کردن تاثیر این کهن الگو بر روی رفتار و شخصیت اوست.
۴.
ادبیات معاصر فارسی از نظر بینش عمیق اجتماعی و سیاسی و وسعت دید انسانی و اهداف مردمی، که در گذشته ادبی ایران کمتر امکان بروز یافته بود بی مانند است. شاعران و نویسندگان این دوره همگام با دیگر افراد جامعه، مظاهر زشت اجتماع را به باد انتقاد می گرفتند و ادبیات که پیش از این به سبب ترتیب نظام اجتماعی نمی توانست از حکومت ها انتقاد به سزایی بکند در این دوره چون سلاحی برای کسب آزادی و ابزاری برای بیان انتقادهای سیاسی و اجتماعی به کار آمد. محمدرضا شفیعی کدکنی (م. سرشک) از شاعران برجسته معاصر محسوب می گردد. او شعر نیمایی را با گونه ای تعهد اجتماعی و نگرش انتقادی درآمیخت. موضوع اجتماعی «انتقاد» با ظهور مکتب فرانکفورت شکلی منسجم تر و علمی تر یافته است. هدف پژوهش حاضر بررسی اشعار شفیعی کدکنی بر اساس نظریه زیبایی شناسی انتقادی مکتب فرانکفورت است. نوع نگاه شفیعی به کیفیت پیوند هنر با اجتماع حاوی رویکردی انتقادی است. رویکردی که به تعبیر متفکران فرانکفورت در هنر اصیل مدرن به خوبی قابل مشاهده است. مطابق با این دیدگاه، هنر مدرن بی آنکه به تصویر گر واقعیت های اجتماعی فروکاسته شود و در دام تفنن جویی مفرط بیفتد به صورتی غیرمستقیم به نفی وضعیت حاضر می پردازد. نتایج نشان می دهد که در شعر شفیعی مناسبات انتقادی هنر با جامعه به شکلی عالی نمایان می شود، انتقاد با استفاده از شگردهای خاصی چون طبیعت گرایی، نمادپردازی، قالب های خاص انتقادی و... در شعر او نمایان است. علاوه بر این مضامین انتقادی در بافت شعری، امکان جالبی در حوزه نقد سیاسی و اجتماعی در اختیار او نهاده است.
۵.
مضمون آفرینی، ایجاد و یا کشف رابطه و پیوند تازه میان امری ذهنی با عینی است که در ظاهر هیچ پیوندی میان آن ها نیست. «مضمون» و آفرینش مضمون، از عناصر اصلی سبک هندی است. سبک هندی به دلیل ظرفیت های زبانی و کاربردهای هنری که دارد، تلاش می کند تا پیوندی معنایی را میان یک امر ذهنی و عینی ایجاد کند و قصیده را از ابتذال جدا سازد؛ در این سبک، شاعر چاره ای جز آفرینش هنری و جلوگیری از تکرار را ندارد. مضمون از میانه قرن دهم به عنوان یک اصطلاح فنی شاخص در شعر فارسی شناخته شده و به کار رفته است. پژوهش حاضر با روشی توصیفی – تحلیلی، ضمن روش ن ساختن چیستی مضمون و مضمون سازی، شگردهای مضمون آفرینی را در قصاید مدحی ظهوری ترشیزی مورد بررسی قرار می دهد. کوشش ظهوری در قصاید مدحی همواره بر آن بوده تا ضمن کشف و ایجاد ارتباط تازه میان پدیدارها در طول بیت در محور هم نشینی واژگان، یکی از واژه ها ی طرفین اصلی صور خیال را که اغلب اضافه تشبیهی و استعاره مکنیّه از نوع تشخیص است؛ به عنوان رکن مضمون سازی، قرارداده و از این طریق شبکه مضامین و خوشه های خیال خود را بیافریند.
۶.
هر یک از انواع ادبی به اقتضای درون مایه خود شاخص های «صوری» و «محتوایی» خاصی را دارند که آن ها را از سایر انواع ادبی متمایز می سازد. خواجوی کرمانی از جمله شعرایی است که در ساختار منظومه های غنایی به جنبه حماسی و تعلیمی کلام نیز توجه داشته؛ اما شاخص ها و مؤلفه های «ادبیات غنایی» در این منظومه ها آشکارتر است. این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی درصدد پاسخگویی به این پرسش است که ساختار روایی منظومه «گل و نوروز» تا چه اندازه با مؤلفه های ادب غنایی از دیدگاه رویکردهای زبان شناختی و ادبی قابل انطباق است؟ یافته ها حاکی از آن است که در بافت متنی این منظومه «کارکرد شعری و ادبیِ» متن نشان از غلبه نقش «عاطفی زبان» بر نقش «ارجاعی» آن دارد. عوامل بسیاری در این منظومه قابل برشمردن هستند که در جهت تقویت «عنصر غنایی» متن مطرح شده اند و «بُعد روایی» آن را در وهله بعد قرار داده اند. عواملی مانند «ترکیبات و تعبیرات غنایی» ، «توصیفات نرم و لطیف»، «فضای غم آلود و انزواطلبی» ، «کنشگری عاشق و معشوق» ، «نداشتن ارجاع برون متنی پیچیده» ، «ساختار نحوی ساده جملات» ، «تک گویی های درونی شخصیت اصلی» ، «کاربرد متعدد عناصر بیانی از جمله استعاره و تشبیه» ، «توصیف صحنه های رزم و بزم» مهم ترین نمودهای تبلور این نقش در منظومه «گل و نوروز» هستند. علاوه بر این نوع پردازش شخصیت ها مانند شخصیت «قهرمان» ، «شرور» ، «یاریگر» ، «شاهزاده خانم» ، «خیرخواه و ناصح» و درون مایه روایت مانند «خواب دیدن»، «سفر»، «وجود موانع بسیار در مسیر وصال» ، «درگیری با اژدها و ...»، نیز با هدف تقویت عنصر غنایی متن به کار رفته اند.
۷.
نشانه شناسی تأثیر برجسته ای در تحلیل ابعاد پرداخته نشده متون ادبی دارد. در نظام نشانه ها، رمزگان ها اهمیت ویژه ای دارند. در این زمینه، آراء رولان بارت از اعتبار بیشتری برخوردار است. او رمزگان ها را به پنج نوع کنشی (Action Narrative)، هرمنوتیکی (Hermeneutic)، نمادین (Symbolic)، معنابُنی (Semantic) و فرهنگی (Referential) تقسیم می کند. به این واسطه، امکان ارائه تحلیلی متقن از لایه های زیرین و ثانویه متن فراهم می شود. در مقاله پیش رو، با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی و نیز، با کاربست نظریه رمزگان بارت، غزل های قیصر امین پور در مجموعه «دستور زبان عشق» بررسی و تحلیل شده است تا نشان داده شود که روایت چه اندازه در بازتولید معانی مختلف تأثیر مستقیم دارد. نتایح تحقیق نشان می دهد که بازتاب رمزگان فرهنگی در این غزل ها حاکی از نمود گسترده گفتمان ایدئولوژیک، دینی، عارفانه، ادبی و عاشقانه برای پیشبرد روایت ها است. رمزگان هرمنوتیکی برای سهیم کردن مخاطب در کشف ابعاد مبهم روایت به کار گرفته شده است. قیصر با موضوعیت بخشی در ابتدای غزل ها، ضمن ایجاد تعلیقی در ارائه پاسخ ها، در نهایت به افشاگری می پردازد و بر گستره شناخت گروه هدف می افزاید. تقابل های دوگانی در رمزگان نمادین، زمینه ای مطلوب برای عینیت بخشی به درونی های راوی بوده و ذهنیات او را محسوس جلوه داده است. بخشی از کیفیت رمزگان معنابنی در غزل های قیصر نشان می دهد که او با استفاده از واژه ها و عبارات دینی و عاطفی، نظام دلالتی مورد نظر خود را شرح داده است. همچنین، رمزگان کنشی در باورپذیری و تبیین انتزاعیات و احوالات نامحسوس راوی تأثیر مطلوبی داشته است.
۸.
اکبر اکسیر مبدع جریان شعر فرانو است، جریانی نشأت گرفته از شعر سپید شاملویی که در ادامه جریان های شعر معاصر و در بطن آن با رویکردی جدید تکوین یافته است. این جریان شعری با تأثیرپذیری از شعر دهه هفتاد و پس از تحولات گوناگون، با درون مایه و محتوای طنزگونه از سال 1382 به عرصه ادبیات فارسی معرفی شد. کاربرد کلمات گزینش شده، مثل ها و اصطلاحات عامیانه، استفاده از عناصر ادبیات اقلیمی، ریتم و بازی با کلمات، عنصر غافلگیری و طنز شاخص آن با مفاهیم جدید، از مولفه هایی است که اکسیر در تکامل شعر خود به آن ها نظر داشته و این مولفه ها در آثار او، به عنوان چهارچوب های این جریان شعری مطرح شده است. در این مقاله درصدد تحلیل زبان ادبی در اشعار اکبر اکسیر هستیم. زبان در سبک شعری اکسیر جایگاه خاصی دارد و بستر اصلی و کاربردی در مطالعه آنست. این که جایگاه زبان و سبک ادبی در فرم شعر چگونه است؟ آیا زبان در فرم اثر می گذارد؟ و تعامل زبان با دیگر عناصر فرمیک یعنی صور خیال و موسیقی شعر چگونه است؟ از پرسش هایی است که در این پژوهش به آن پرداخته ایم و نتیجه حاصله مشخص می کند که زبان در شعر اکسیر هم به ساختار شعر اهمیت می دهد و هم به محتوا، آن جا که بار طنز بیشتر است، فرم بر محتوا می چربد و آن جا که هدف انتقال معناست، این محتواست که فرم و زبان را تحت الشعاع خود قرار می دهد. روش پژوهش، کتابخانه ایی و مطالعه مستقیم و جامعه آماری ما، اشعار اکبر اکسیر است.
۹.
یکی از رویکردهای نقد ادبی معاصر که مورد توجه پژوهشگران قرارگرفته نقد روانشناختی است. کهن الگوها که محتوای ناخودآگاه جمعی محسوب می شوند در شخصیت انسان ها، به عنوان میراثی از گذشتگان قابل تحلیل هستند. فرد با به تعادل رساندن چهار کهن الگوی نقاب، سایه، آنیما، آنیموس در وجود خود می تواند «خود» واقعی را بروز داده و به فردانیت برسد. این نوشتار به روش تحلیلی- توصیفی به بررسی کهن الگوها در رمان «عریان در برابر باد» اثر احمد شاکری بر مبنای نظریات یونگ می پردازد. این رمان از رمان های حوزه ادبیات دفاع مقدس است که به روایت ماجرای نوجوانی از روستای «کانی چاو» پرداخته و راز شهدای تپه برهانی را پس از سال ها بازگشایی می کند. این پژوهش متناسب با شرایطِ داستان زمینه بازنمایی کهن الگوهای یاد شده را فراهم آورده و نشان می دهد در رمان به دلیل حضور شخصیت های منفی، کهن الگوهای سایه و نقاب تأثیر بسزایی داشته و فضای داستان را تیره و تار نموده اند. با تلاش شخصیت اصلی رمان - یوسف- سایه و نقاب ها یکی پس از دیگری کنار رفته و واقعیت برای اهالی روشن می شود. پافشاری بر جنبه های منفی، زمینه بروز «خود» واقعی شخصیت های داستان را فراهم نیاورده و تنها ماهیت آنان را برای اهالی آشکار ساخته است.
۱۰.
مثنوی «آلات جنگ» سروده میرزا محمدطاهر قزوینی، از آثار منظوم و ارزشمند قرن یازدهم و اوایل دوازدهم هجری است. این اثر دارای 800 بیت می باشد و در قالب مثنوی سروده شده است. در این پژوهش بر اساس روش توصیفی – تحلیلی ، ضمن معرفی مختصری از نویسنده و معرّفی اثر ارزشمندش به بررسی مختصّات سبک شناسانه این اثر پرداخته شده است. قزوینی در این کتاب سعی دارد در قالب کلامی موزون و منظوم و با بهره گیری از صورخیال و صناعات شعری به معرّفی آلات و ادوات جنگی عهد صفوی بپردازد. شاعر برای غنی کردن اشعار و اندیشه های خود از تلمیحات و اشارات تاریخی بهره جسته است. نکته قابل توجّه این است که در تصویرسازی و تصویرآفرینی با جنگ ابزارها در مثنوی «وصف آلات جنگ»، میرزا محمد طاهر وحید قزوینی، متأثر از دوره صفویه بوده و این اثر از نخستین دیوان هایی است که آلات و ابزارهای جنگی جدید، مانند تفنگ و سلاح های آتشین را به تصویر کشیده است. وحید قزوینی بارها در کتاب خود به داستان ها، روایات دینی، حوادث تاریخی و اسلامی و شخصیت های بزرگواری چون پیامبر اکرم (ص) و علی (ع) پرداخته و در کنار این مباحث، آشنایی خوبی نیز به ادبیّات فارسی و عربی دارد و به این داستان ها و شخصیت ها گاه اشاره می کند. بررسی سطوح فکری، زبانی و ادبی این اثر بی شک مسیر شناخت از تفکر و رویّه علمی و ادبی این شاعر را برای علاقه مندان و پژوهشگران هموارتر می کند.
۱۱.
در میراث ادبی و شعری زبان فارسی، اشعار فراوانی در زمینه تاریخ، جغرافیا، فرهنگ و مردم خراسان وجود دارد که بر نقش مهم این سرزمین و ساکنان آن تاکید می نماید. در میان شاعران معاصر، ملک الشعرای بهار شوق وافری به خراسان دارد. از انگیزه هایی که موجب سرودن شعر درباره سرزمین خراسان در اشعار بهار شده است می توان به انگیزه مذهبی، فرهنگی، سیاسی، تاریخی و عشق به زادگاه و وطن اشاره کرد. هدف از این پژوهش روشن ساختن ابعاد اندیشه و انگیزه های بهار در زمینه خراسان، و همچنین بسامد یاد کرد خراسان در اشعار اوست. این جستار با روش تحلیلی توصیفی، به بررسی دیوان اشعار بهار بر اساس قالب و مضامین به دسته بندی آن ها پرداخته است و ضمن تاکید بر بسامد موتیف خراسان در اشعار منتخب، این نتیجه را به دست داده است که خراسان در شعر وی گاه وطن، گاه خانه پدری و گاه محل ه ای است که در آن بالیده است. همچنین بازتاب و تاثیر خراسان در اندیشه و اشعار بهار رکن اصلی اشعار او به شمار می آید.
۱۲.
خمسه نظامی گنجوی شامل مجموعه های متنوعی در انواع ادب غنایی، عرفانی، اخلاقی و ... است. شاعر در هر یک از منظومه ها به فراخور درک و بینش مخاطب به مسائلی پرداخته و بخشی از باورها و آیین های جامعه بشری به ویژه ایرانیان را شرح داده است. یکی از این آداب، عقد پیمان و سوگند یاد کردن ضمن آن است که در ساختار فکری نظامی، گاهی جنبه ای دووجهی دارد و گاهی در سطح روساخت متوقف می شود. در پژوهش حاضر با استناد به منابع کتابخانه ا ی و روش توصیفی- تحلیلی، انواع پیمان و کارکردهای آن در خمسه نظامی کاویده و بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در یک نگاه کلی، پیمان ها به دو دسته مکتوب و غیرمکتوب تقسیم می شوند. نوع مکتوب آن، شامل پیمان های سیاسی- امنیتی و پیوند زناشویی است. نوع غیرمکتوب زیرشاخه هایی دارد که عبارت است از: پیمان های اخلاقی (رعایت آزرم و وفاداری)، شهریاری، انگیزشی، همکاری، صلح و انقیاد، زینهارخواهی، الهی، رازگویی و وفاداری به شاه. تنوعی که در این دسته بندی وجود دارد، تأیید می کند که پیمان در خمسه نظامی، صرفاً امری اجتماعی نیست و مقوله های شناحتی و معرفتی، اخلاقی و تعلیمی، سیاسی و امنیتی، دینی و اعتقادی و ... با آن ارتباط دارد.
۱۳.
اگرچه مولانا در پاسخ به این پرسش که «معنای زندگی چیست؟» به صراحت سخن نمی گوید، در عمل، تمام آن چه در مثنوی گفته به نوعی با زندگی و معنای آن سروکار پیدا می کند. زیرا مثنوی از آغاز تا انجام، مخاطبی ره گم کرده را در نظر دارد، که جای خالی معنا را در زندگی اش احساس می کند؛ اما مشغله های زندگی مادی، راه ورود او را به زندگی معنوی مسدود کرده است. از آنجا که هرکس به شیوه ای خاص به زندگی معنا می دهد، مولانا در خلال ارائه تصویری از مولفه های زندگی معنادار خود، می خواهد به مخاطب در، یافتن این مؤلفه ها کمک کند. امّا البته یافتن نشانه ها که در زندگی شکوهمند، ژرف و گسترده مولانا، با توجه به نظم پریشان مثنوی، آسان نیست. اما از آن جا که جهان بینی مولانا، از دو سرچشمه عقل و عشق آب بر می گیرد، او این دو را در جهت دادن به زندگی هر انسانی، مقوله هایی تعیین کننده به شمار می آورد. مقاله حاضر با این فرض آغاز می شود که عقل و عشق و ملایمات هر یک، به مثابه دو مقوله متقابل و متعامل که اصلی ترین مولفه های زندگی معنادار است، توانایی آن را دارند که اولاً هر معنایی را که در نهایت عاطفی یا عقلانی است، از صافی خود عبور دهند و ثانیاً گنجایش آن را دارند که هر اندیشه متقابلی به یاری آن ها تأویل گردد. این مقاله که داده هایش با روش کیفی تحلیل و توصیف شده با هدف نشان دادن پیوندپذیری عقل و عشق به مثابه دو مولفه اصلی زندگی مادی و معنوی انسان، نگارش یافته است. مهم ترین دستاورد این پژوهش این است که زندگی هر انسان، تنها می تواند در پیوند عقل و عشق، معنادار شود. زیرا عقل حوزه خردمندانه و عشق قلمرو عاطفی زندگی را به مثابه دو ساحت بنیادین وجود او، تکامل می بخشد.
۱۴.
نقد جامعه شناختی ادبیات رشته ای علمی است که در ابتدا، با محور قرار دادن محتوا، به استخراج مسائل اجتماعی از خلال آثار ادبی می پرداخت. در قرن بیستم، جورج لوکاچ، فیلسوف مجارستانی، تغییرات عمده ای در این شیوه ایجاد کرد. در روش ساخت گرایی تکوینی لوسین گلدمن، با تکیه بر آرای لوکاچ، شگردهای ادبی متن درکنار محتوای آن بررسی می شود و ساختارهای کلی اثر ادبی با ساختارهای اجتماعی که اثر در آن تکوین یافته، در تناظر قرار می گیرد. با توجه به اینکه حوزه پژوهش های موردنظر رمان بوده است، مقاله حاضر در نظر دارد با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد ساخت گرایی تکوینی، به سراغ داستان کوتاه برود و با مطالعه موردی مجموعه «خاطره های پراکنده» از گلی ترقی، چگونگی بازنمایی جامعه در جهان تخیلی یک مجموعه داستان کوتاه را بررسی کند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که اگرچه همه داستان های مجموعه در یک زمان اتفاق نمی افتد، اما کتاب تا حدودی، در محتوا و فرم، با رویدادهای جامعه ایران، پس از انقلاب و پس از جنگ تحمیلی، هماهنگ است و با بیان پیامدهای تعصب در دهه اول انقلاب و مدرنیته در دهه دوم، مخاطب را به طور ضمنی، به تکثرگرایی و دوری از تجمل گرایی دعوت می کند.
۱۵.
توجه به سبک زندگی از مباحث ضروری جوامع امروزی است. این مفهوم بازتاب دهنده طیف کاملی از عقاید، ارزش ها و فعالیت های اجتماعی است که جوامع را از هم متمایز می کند. سبک زندگی اسلامی متشکل از مجموعه هایی به هم پیوسته از الگوهای رفتاری در زمینه های مختلف حیات بشری است. نهج البلاغه به عنوان یکی از منابع اصلی اسلامی، دربردارنده شاخصه های متعدد سبک زندگی در زمینه های مختلف است. از آنجایی که سعدی پرورش یافته فرهنگ اسلامی است، در آثار خود به موارد فراوانی از سبک زندگی اشاره کرده که یادآور مؤلفه های سبک زندگی در نهج البلاغه است. جستار حاضر سعی دارد با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی به تأثیرپذیری سعدی از سبک زندگی در نهج البلاغه بپردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که سعدی در مؤلفه های متعدد ذهنی و عینی سبک زندگی متأثّر از نهج البلاغه بوده است، با این تفاوت که امام علی (ع) هر مؤلفه را در زمینه های مختلفی مانند اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، نظامی، اقتصادی تحلیل کرده است، اما بررسی های سعدی در مؤلفه های ذکر شده، محدودتر است و به گستردگی مؤلفه های ذکر شده در نهج البلاغه نیست.
۱۶.
رنگ ها بیانگر احساسات و عواطف است و ویژگی های درونی افراد را منعکس می نماید. گاه هنرمندان از رنگ ها و عناصر رنگین در تصویرسازی های عاشقانه خویش بهره برده، تجربیات عاطفی و ادراکات ذهنی خود را به کمک صنایع ادبی و شیوه های بلاغی همچون تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز و غیره به گونه ای هنری و گیرا ارائه می دهند. سعدی نیز از این گونه های بیانی بهره های فراوان برده است. جستار حاضر به تبیین تصویر رنگ در غزلیات سعدی به شیوه توصیفی _ تحلیلی پرداخته و تصاویر مربوط به رنگ و تشبیهات و استعارات مربوط بدان ها را در سیصد و شصت غزل سعدی بررسی نموده است. دستاورد این پژوهش نشان می دهد که از میان پنج رنگ سیاه، سفید، سرخ، زرد و سبز که تصاویر معانی و دقایق ذهنی شعر سعدی را بهتر می نمایاند، رنگ سرخ بالاترین بسامد و رنگ سبز کمترین کاربرد را داشته است. هم چنین، شاعر با استفاده غیرمستقیم از رنگ های اشیاء رنگین و رنگ پدیده ها در ارائه تصویر رنگ بهره برده است. این تصاویر رنگین بیانگر قدرت کلام، نگاه زیبابین و توانایی سعدی در بهره گیری از صورخیالی مانند تشبیه و استعاره در ایجاد تصاویر است که سبب دلنشینی، فصاحت، تأثیر و جذابیت کلامش می شود.
۱۷.
از مسائلی که درباره شعر حافظ همیشه مطرح و چالش برانگیز بوده، موضوع پیوند معنایی در بین ابیاتِ غزل های حافظ بوده است. برخی از موافقان وجود انسجام و پیوند معنایی در ساختار غزل های حافظ، باور دارند که ابیات غزلیّات حافظ، شاید در نگاه نخست، گسسته به نظر آید؛ ولی دارای انسجام و هسته مرکزی است که سایر ابیات یک غزل، با آن ارتباط معنایی دارند. در مقابل آن ها، برخی هم معتقدند که ابیات در یک غزل، مستقل از هم هستند و هر بیتی معنا و تفسیری مستقل دارد، بنابراین، جستار حاضر با استفاده از روش تحلیل- توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای پیوند مع نایی در پنج غ زل حاف ظ را ک ه به صورت تصادفی انتخاب شده اند مطالعه کرده است؛ بر اساس این، غزلیات، به طور تصادفی انتخاب شده و مطابق با نظریه ساختارگرایی مورد تحلیل قرار گرفته است. حاصل پژوهش نشان داد که غزلیّات حافظ انسجام معنایی دارند و این انسجام و پیوند، اغلب از طریق وجود هسته مرکزی در شعر، داشتن تناسب معنایی و مضمون مشترک در تمامی ابیات یک غزل و همچینین مردّف بودن غزل ها و تکرار واژگان در شعر صورت گرفته است.
۱۸.
پیوند ادبیات فارسی و عرفان اسلامی، به گونه ای است که پژوهش در بیشتر آثار ادبی، بدون شناختی ژرف از عرفان و تصوف اسلامی دشوار خواهد بود و در گرایش ادبیاتِ عرفانی، تحقیق و مطالعات روشنگرانه در شناخت عرفان و تصوف، ضرورت و اهمیت بیشتری پیدا می کند. یکی از جلوه های مکتوب ادبیات عرفانی، در زمینه آموزش های معنوی و تربیت مریدان و سالکان طریقت، «آداب المریدین»ها هستند؛ آداب ا لمریدین ها، در حقیقت، درس گفتارهای آداب سفر و حضر سلوکی ان اند؛ در این مقاله برآنیم تا این گونه ناشناخته و کمتر دیده شده را بشناسانیم. از آنجا که پیشینه روشن و قابل توجهی درباره آداب المریدین ها وجود ندارد و منابع چندانی در دست نداریم، با برشماری ویژگی ها و معرفی برخی آداب المریدین ها تا قرن سیزدهم هجری قمری، به شناخت شیوه های آموزشی اهل طریقت دست می یابیم. یادآور می شوم که این جستار قصد ورود به عقاید و مبانی اندیشه صوفیانه را ندارد و به بازخوانی آداب بسنده می کند.
۱۹.
هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر همکاری معلمان در یک بستر غیر حضوری طراحی شده برای کمک به ارتقا سطح حرفه ای آن ها از طریق افزایش کفایت فردی بوده است. شبکه های اجتماعی آنلاین فرصت های جدیدی را برای ارتقا سطح معلمان زبان از طریق مشارکت در بحث های غیرحضوری فراهم می کنند. بدین منظور تحقیق حاضر تلاش دارد تا با در نظر گرفتن سهم خود در زمینه آموزش زبان، برای آماده سازی معلمان زبان در جهت ارتقا سطح حرفه ای آنان گام برداشته و بینش موثری ایجاد نماید. شرکت کنندگان تحت یک طرح شبه آزمایشی شامل سه مرحله پیش آزمون، مرحله آموزشی و پس آزمون قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که همکاری در شبکه های اجتماعی به طور قابل توجهی کفایت فردی معلمان را افزایش می دهد که به نوبه خود به پیشرفت حرفه ای آن ها کمک می کند. بر اساس نتایج، مشارکت در حلقه های بحث مشارکتی، حرفه ای و انتقادی نقش موثری بر مؤلفه کفایت فردی در ارتقا سطح حرفه ای معلمان زبان دارد و جنسیت، سن و سطح تحصیلات معلمان به طور متفاوتی بر رشد حرفه ای آن ها تأثیر می گذارد. نتایج این مطالعه در چارچوب نظریه های اجتماعی- سازنده و فعالیت مورد بحث قرار می گیرد.
۲۰.
عناصر اساسی در تصاویر ادبی و صور خیالی همچون استعاره، تشبیه، کنایه، مجاز، مطابقت حواس و غیره، به رنگ ها بستگی دارند، رنگ جایگاه مهم و برجسته ای دارد؛ زیرا به کلمات ادبی بُعد، جهت و عمق می بخشد و نیز تأثیر فراوان آن در زندگی و روحیات ما نمایان است، شاعران از این عنصر برای عینیت بخشیدن به مفاهیم ادبی خود بهره می جویند. تأثیر وافر رنگ ها، بسیاری از محققین را به بررسی اثرات و ابعاد آن ها، چه مثبت و چه منفی تشویق نموده و هر یک از آن ها به گونه ای سعی در نشان دادن این تأثیرات به دیگران هستند. در این مقاله تلاش شده است تا با شیوه توصیفی- تطبیقی به بررسی رنگ به عنوان یکی از عناصر اصلی و مهم در ادبیات معاصر، به ویژه در اشعار آدونیس و قیصر امین پور، و نیز به ارزیابی اشعار این دو شاعر سوری و ایرانی پرداخته شود. بارزترین دستاورد این پژوهش آن است که این دو شاعر شش رنگ سیاه، سفید، آبی، سبز، قرمز و زرد را با کمیت های مختلفی جهت انعکاس و بیان مقاصد و مضامین مختلفی که اغلب ناشی از شرایط اجتماعی جامعه بود، به کار بردند و از کاربست نمادین آن ها جهت افزدون به غنای اشعار خود بهره بردند.
۲۱.
جریان مدرنیسم واکنشی ادبی و هنری به مدرنیته و دگرگونی های ناشی از آن بود. مدرنیسم از دانش های نوینی مانند روانشناسی که سال های پایانی قرن نوزدهم شکل گرفتند بسیار تأثیر پذیرفت. مدرنیسم بر رمان که از مهم ترین گونه های ادبی است تأثیرات ژرفی گذاشت و باعث آفرینش رمان مدرن شد. رمان مدرن متفاوت از رمانِ کلاسیک عمل می کند؛ بدین صورت که به انسان و روان وی بیش از هر چیز می پردازد و نویسندگان آن برای بیان اهداف خود از شگردهای نوینی در آثارشان بهره می گیرند که در رمان کلاسیک وجود نداشته اند. برخی نویسندگان ایرانی با الگوگیری از ادبیات مدرن جهانی، آثار ارزشمندی براساس مؤلفه های این جریان نگاشته اند. نگارنده در این پژوهش با استفاده از منابع کتاب خانه ای به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی مؤلفه های مدرنیسم در رمان سالمرگی نوشته اصغر الهی می پردازد تا هم به معرفی بیشتر جریان مدرنیسم و مؤلفه های آن کمک کند و هم یکی از ارزشمندترین رمان های ایرانی را که می تواند الگویی برای نویسندگان، اثری برای مطالعه علاقه مندان به رمان ایرانی و پژوهشگران این جریان و ادبیات نوین ایران باشد، بیشتر و بهتر بشناساند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که الهی چیره دستانه برخی از مهم ترین مؤلفه های مدرنیسم چون دانش روانشناسی، پرداختن به ذهن و روان شخصیت ها، جریان سیال ذهن، درهم آمیختن واقعیت و خیال و ابهام، بازآفرینی اساطیر، ضدقهرمان، راوی های متعدد، هویت، تصاعد و آرمان گریزی را در رمان خود به کار برده است و اثری مدرنیستی قابل تحسین آفریده است.
۲۲.
سعدی و اندیشه های او همواره مورد توجه منتقدان بوده است. یکی از جنبه های نقد که می تواند مخاطب را با اندیشه ها و سرچشمه های تفکر سعدی آشنا کند نقد فرهنگ بنیاد است. سخن شناسی فرهنگ بنیاد بر مؤلفه های فرهنگی به کار رفته در متن با توجه به تاریخ پدید آمدن اثر توجه می کند. در آثار سعدی سه آبشخور فکری می توان یافت که هر سه قدرتمند و مؤثر هستند. یکی سرچشمه های ایران باستان و توجه سعدی به فرهنگ ایران پیش از اسلام است، دوم جریان حکمت اسلامی است که سعدی را تحت تأثیر متکلمان و حکیمان بزرگ جهان اسلام نظیر امام محمد غزالی قرار داده و سومین آبشخور اندیشه او را می توان جریان عرفان ایرانی دانست که در کار تلطیف فضای زهدی و ایجاد جوّ شاعرانه در برخورد با مقولات اعتقادی است. سعدی در برخورداری از اندیشه های ایران پیش از اسلام بسیار تحت تأثیر فردوسی بوده است. در این تحقیق نشان داده ایم که سعدی چگونه نشانه های ایران باستان را در آثار خود به کار گرفته و در زمانه ای که از نظر تاریخی توجه به آیین ها و شخصیت های ایران باستان نوعی کفر به شمار می آمده چگونه توانسته گفتمان جدیدی در ستایش از داد و خرد و شکوه ایران پیش از اسلام بیافریند. این پژوهش با اتکا به اصول نقد فرهنگی در پی آن است که بداند چرا در بین شاعران و هنرمندان قبل از قرن هفتم توجه سعدی بیش از همه به فردوسی بوده است.
۲۳.
اسطوره ها، حکایت های روزگار کهن و ماجرای ماقبل تاریخ هستند که بن مایه ای از حقیقت دارند و از طریق نقل، از پیشینیان به آیندگان منتقل شده اند. اقوام ایرانی و یونانی در گذشته به دلیل مبادلات فرهنگی، دارای اسطوره های نزدیک به هم و مشترک بوده اند. به همین دلیل است که نسبت به پهلوانانی چون: رستم، اسفندیار در ایران، و هرکول در یونان، با نگاهی احترام آمیز و حتی تقدس می نگریسته اند. بخشی از اساطیر در اعداد نمود پیدا کرده اند از آن جمله: عدد هفت و دوازده، در شاهنامه فردوسی به هفت خان رستم و اسفندیار اشاره شده که مضمون های این حکایت ها، با دوازده خان هرکول می تواند مرتبط باشد. کنکاش در خان های اساطیری، باعث کشف اشتراک های فرهنگی ایران و یونان می شود. اختلافات و اشتراکات میان آن ها، روند توسعه فرهنگی این ملت ها را تا حد زیادی روشن می کند. سه پهلوان اساطیری- رستم، اسفندیار و هرکول- دارای ظرفیت های فراطبیعی بوده اند. اشتراک عمل سه پهلوان، گزینش راه دشوار به جای راه سهل و آسان بوده است.
۲۴.
سناییِ غزنوی (545یا529-467 ق.)، اغلب به «شاعر نوآور» مشهور است. از نوآوری های او، کاربرد طنز در نوشتار حدیقه به منظور تفهیم بهتر موضوعات عرفانی برای سالکان و مخاطبان مباحث عرفانی ست. به گونه ای که پس از سنایی این شیوه، در میان عرفای صاحب اثر رواج یافت؛ به ویژه عطار و مولوی از آن بسیار استفاده کرده اند. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و بر پایه پژوهش کتابخانه ای، به یافتن شگردهای طنزنویسیِ سناییِ غزنوی در جامعه آماریِ حدیقه الحقیقه پرداخته، و ضمن بررسی مختصات هر شگرد، و دسته بندی یافته های پژوهش در شاخه های نظریه های طنز (برتری، تناقض/تضاد، رهایی، بازی ها) این شگردها را از منظر کارکرد امروزی آن تحلیل و بررسی کرده است. نتیجه های به دست آمده از این پژوهش، نشان می دهد تمامیِ شگردهای طنزساز حدیقه سنایی تئوریِ بازی ها را تقویت می کند. هم چنین درصد مجموع «بازی های زبانی» 4/67درصد از کل شگردهای طنز حدیقه، بیش تر در حکایت ها (بخش روایی) به ویژه در حکایت های نیمه دوم حدیقه دیده می شود. در مقام بعدی، شگردهای تقویت کننده نظریه برتری (5/8درصد) جای دارد، که درکل حدیقه پراکنده است. درنتیجه می توان گفت، سنایی برای تفهیم بهتر آموزه های عرفانی، اخلاقی و فلسفی خود، به کارکرد بازی و تأثیرگذاریِ آن آگاه بوده، و از طنز ناشی از آن با اشراف کامل بهره برده است؛ اما اغلب با نگاه برتری جویانه و تنبیهی (آگاهی بخشی)، به تحقیر شخصیت های حکایت ها یا مخاطب پرداخته است، و از میان 53 حکایت و تک بیت ها، تنها 7 حکایت و 6 بیت طنزآمیز (هم سو با نظریه های بازی ها، رهایی و تضاد) کارکرد رسانه ای دارد.
۲۵.
روان شناسی مثبت گرا یکی از شاخه های جدید دانش روان شناسی است. این علم سه ستون دارد: نخست مطالعه هیجان های مثبت، دوم مطالعه خصوصیات مثبت و سوم مطالعه نهادهای مثبت. مارتین سلیگمن، بنیان گذار این نظریه، زندگی هدفمند و با معنا را درگرو شش قابلیت مثبت خرد و دانایی، شجاعت، نوع دوستی، عدالت، اعتدال و تعالی و هیجانات مثبت را، در سه مسیر رضایت و افتخار و آرامش از گذشته، شادمانی و اشتیاق و لذت پایدار از حال و خوش بینی و امیدواری و اعتماد به آینده می داند. این پژوهش، قصاید ملک الشعرا بهار را به شیوه توصیفی، اسنادی، تحلیلی و ارزیابی کمی، در عنصر خوش بینی و امید از منظر روان شناسی مثبت نگر بررسی کرده است. با استخراج و بررسی شواهدی از یک صد قصیده دیوان بهار مشخص شد که 83 قصیده موضوعی مثبت دارد که حدود نیمی از آن ها به خوش بینی و امیدواری اختصاص یافته که نسبت به یأس و ناامیدی از بسامد بسیار بالاتری برخوردار است؛ در این میان شاعر تنها در هفده قصیده به موضوع شکوه و گلایه پرداخته است. بهار با وجود همه رنج ها و دردهای شخصی و اجتماعی، شاعری مثبت نگر، خود شکوفا و خوش بین است. وی نمونه دیگری از بزرگ مردان عرصه فرهنگ و ادب فارسی است که در راه اصلاح محیط و پدید آوردن اجتماعی بهتر و شادتر قلم می زد و شعر می سرود. هنر و رسالت او در سال ها قبل مصداق دانش جدیدی است که مدعی ارائه راه کارهای نو برای زندگی بهتر انسان ها است.