مریم شفیعی تابان

مریم شفیعی تابان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

بررسی محتوایی دو اثر از نادر ابراهیمی (صوفیانه ها و عارفانه ها، بار دیگر شهری که دوست می داشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عرفان ساختار داستانی تقابل اندیشه نادر ابراهیمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 769 تعداد دانلود : 513
نادر ابراهیمی از بزرگترین نویسندگان معاصر ایران در آثار خود سبک شخصی و خاصی را دنبال می کند. کتاب«صوفیانه ها و عارفانه ها» از یادگارهای ارزشمند او در حوزه ادبیات عرفانی  و رمان «بار دیگر شهری که دوست می داشتم» از درخشان ترین آثار وی در حوزه ادبیات داستانی است. بررسی درونمایه دو اثر مذکور، موضوع اصلی این پژوهش است. نویسنده در«صوفیانه ها و عارفانه ها» در نقش یک منتقد ادبی ظاهرمی گردد و کتاب را مورد تحلیل ساختاری و محتوایی قرارمی دهد؛ این اثر تنها نوشته ابراهیمی درباره صوفیه و درواقع، تاریخ تحلیلی پنج هزار سال ادبیات داستانی ایران و نمونه بارز گره خوردگی ادبیات عرفانی و هنر داستان پردازی است. رمان «بار دیگر شهری که دوست می داشتم» نیز با زاویه دید درونی و از منظر قهرمان و شخصیت محوری داستان، پسر کشاورز، روایت می شود. ابراهیمی در کتاب «صوفیانه ها و عارفانه ها» نگاه عملی به عرفان پویا دارد و «بار دیگر شهری که دوست می داشتم» نیز پس از رمان«شازده احتجاب» هوشنگ گلشیری از نظر کاربرد شیوه جریان سیّال ذهن از درخشان ترین و موفّق ترین رمان ها به حساب می آید و ابراهیمی را نویسنده ای توانمند و صاحب سبک معرفی می کند. مطالعه و مقایسه دو اثر متفاوت نادر ابراهیمی تقابل اندیشه نویسنده را در حالات مختلف وگستردگی اندیشگی وی و تسلط برفرهنگ ایرانی وعرفانی را نشان می دهد.
۲.

بررسی مفاهیم و مضامین عرفانی مشترک در نهج البلاغه و حدائق الانوار محمدصادق قومشمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اندیشه های دینی و عرفانی حدائق الانوار حکمت و اخلاق مضامین مشترک نهج البلاغه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 98 تعداد دانلود : 779
نسخه خطی حدائق الانوار، رساله مفصّلی در عرفان و توحید، با نثری ساده و مرسل اثر محمدصادق بن محمدباقر قومشمی است که در دوره قاجار می زیسته و اثرش جزو آثار دوره بازگشت ادبی می باشد. مؤلف در فصل اول مقدمه، شرح حال خودش را ذکر نموده و کتابش را در هشت حدیقه و هر حدیقه را در چند گلزار و شجره تنظیم نموده است. در این نسخه، مؤلف اشعار و حکایات زیادی از شاعران و نویسندگان دیگر آورده است. حکایت های حدائق الانوار، نمونه ای از ادبیّات داستانی در متون نثر عرفانی فارسی است. نویسنده، در این کتاب مضامین تعلیمی، اخلاقی و عرفانی را به بهترین شکل بیان نموده و از مضامین مشترک با اندیشه های امام علی(ع) در نهج البلاغه برخوردار است. با توجه به اهمیت تاریخی و ادبی این اثر، نگارنده در این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی – مقایسه ای میزان اثرپذیری مفهومی و محتوایی محمدصادق قومشمی را از نهج البلاغه در آفرینش کتاب حدائق الانوار نمایان سازد و با محوریت مضامین و اندیشه های دینی و اخلاقی به عمده ترین مضامین مشترک این دو کتاب، از جمله تقوا و پرهیزکاری، عدالت و دادورزی، پرهیز از ظلم و ستم و احسان و نیکوکاری بپردازد.
۳.

سبک زندگی در نهج البلاغه و بازتاب آن در آثار سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 868 تعداد دانلود : 988
توجه به سبک زندگی از مباحث ضروری جوامع امروزی است. این مفهوم بازتاب دهنده طیف کاملی از عقاید، ارزش ها و فعالیت های اجتماعی است که جوامع را از هم متمایز می کند. سبک زندگی اسلامی متشکل از مجموعه هایی به هم پیوسته از الگوهای رفتاری در زمینه های مختلف حیات بشری است. نهج البلاغه به عنوان یکی از منابع اصلی اسلامی، دربردارنده شاخصه های متعدد سبک زندگی در زمینه های مختلف است. از آنجایی که سعدی پرورش یافته فرهنگ اسلامی است، در آثار خود به موارد فراوانی از سبک زندگی اشاره کرده که یادآور مؤلفه های سبک زندگی در نهج البلاغه است. جستار حاضر سعی دارد با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی به تأثیرپذیری سعدی از سبک زندگی در نهج البلاغه بپردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که سعدی در مؤلفه های متعدد ذهنی و عینی سبک زندگی متأثّر از نهج البلاغه بوده است، با این تفاوت که امام علی (ع) هر مؤلفه را در زمینه های مختلفی مانند اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، نظامی، اقتصادی تحلیل کرده است، اما بررسی های سعدی در مؤلفه های ذکر شده، محدودتر است و به گستردگی مؤلفه های ذکر شده در نهج البلاغه نیست.
۴.

تحلیل ساختاری زمان در نگارگری رمان و روایت (مطالعه موردی: رمان «بار دیگر شهری که دوست می داشتم» از نادر ابراهیمی)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 829 تعداد دانلود : 88
تحلیل ساختاری زمان از رویکردهای نوین در زمینه نقد ادبی است که خطّ سیر روایت بر مبنای آن شکل می گیرد. روایت شناسی، علم شناخت شیوه های گوناگون بیان رویدادها و تحلیل ادبیات روایی از جمله «رمان» می باشد و نقد روایت شناسانه در تحلیل ساختار روایت های داستانی، بستر مناسبی برای بررسی مؤلّفه های اصلی متن روایی همچون مفاهیم نظم، تداوم و بسامد فراهم می سازد. ژنت (Gérard Genette) با کتاب «گفتمان روایی» خود، با تأکید بر عنصر «زمان روایی»، درخشان ترین نظریّه را در باب روایت ارائه داده است. پژوهش حاضر می کوشد با بررسی رمان «بار دیگر شهری که دوست می داشتم» اثر نادر ابراهیمی براساس نظریّه ژنت، ساختار زمانی در این روایت را با شیوه ای تحلیلی_استنباطی واکاوی کند و بازتاب مسئله زمان در نگارگری ایرانی را تحلیل و ارزیابی کند. نادر ابراهیمی در رمان مذکور با تغییراتی که در سیر خطّی داستان ایجاد می کند، شکل داستانی مدرن و نوینی پدید می آورد و در ترتیب و توالی وقایع داستان در قالب گزینشی تازه و تا حدودی پیچیده، زمانمندی خاصّی را برای جهان داستان خود خلق می نماید. ابراهیمی این رمان را از پایان، آغاز می کند و درآن، سه زمان متفاوت (جهش های زمانی) را شاهد هستیم. ازنظر تداوم، داستان دارای سه نوع شتاب مثبت و منفی و ثابت است و بیشتر بسامدها از نوع مکرّر و بازگو می باشند. اهداف پژوهش: تحلیل مؤلّفه های روایت و نقش عنصر زمان براساس نظریّه ژنت در رمان «بار دیگر شهری که دوست می داشتم». درک و نگرشی تازه از کاربرد عنصر «زمان» و ساختار در نگارگری ایرانی. سؤالات پژوهش: چگونه می توان با تحلیل ساختاری زمان، رمان «بار دیگر شهری که دوست می داشتم» را تحلیل کرد؟ نادرابراهیمی تا چه میزان از شیوه های زمان روایی درسیر روایت رمان استفاده کرده است؟
۵.

روانشناسیِ عرفانیِ دین براساس نظریّات یونگ در دفتر ششم مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: یونگ تجربه عرفانی دین عرفان اسلامی کهن الگوی جمعی مثنوی مولانا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 767 تعداد دانلود : 542
تجربه عرفانی از دین، یعنی مواجهه با امر مقدّس و درک حضور وجود او، که به صورت فردی و یا جمعی، در درون افراد بروز و ظهور می یابد، در روانشناسی، این تجربه عرفانی ، نوعی گرایش درونی و فطری به شمارمی رود. یونگ بر این نکته تأکیدمی ورزد که تجربه عرفانی از دین، نوعی تجربه مینوی و مقدّسی است که در ضمیر خودآگاه و عمدتاً ناخودآگاه جمعیِ بشر، نهادینه شده است. کارل گوستاو یونگ (1961- 1875 م) روانشناسی سوئیسی و پایه گذار روانشناسی تحلیلی، با طرح نظریه کهن الگوهای ناخودآگاه جمعی، سعی کرد پنجره ای نوین به سوی عرفان بگشاید؛ زیرا، بر تجربیّات طبیعی و خودانگیخته تمرکز دارد، به ویژه در رؤیاها و تخیّلاتی که به نظرمی رسد با عرفان اسلامی، تقویت می شوند. مولانا نیز، ایمان و تجربه عرفانی از دین را، از جنس عشق می داند که به طور فطری و غریزی، در سرشت انسان به ودیعت نهاده شده است و کشش و جذب روحی به سوی مبدأ و اصل که در عرفان اسلامی، مطرح می شود، ناشی از همین تفکّر است؛ او عشق را، محرّک روح انسانی در سبب جذب روح به نوای الهی و عرفانی، در مسیر رسیدن به تجارب عالی ایمانی می بیند. این مقاله، برپایه مطالعه موردی آرای کارل گوستاو یونگ درباره تجربه عرفانی از دین و اندیشه های مولانا در دفتر ششم مثنوی به این پرسش پرداخته است که دو رویکرد متفاوت روانشناختی و عرفان نسبت به دین، در چه وجوهی از یکدیگر متمایزمی شوند و در چه وجوهی به یکدیگر نزدیک هستند. برای پاسخ به این پرسش، مقاله با اشاره به روانشناسی عرفانیِ دین از دیدگاه یونگ و مولانا، نتیجه گرفته است که  فطری بودن دین و عرفان، یکی از نکات مشترک اندیشه مولانا و روان شناسی یونگ، در تجربه امر مقدّس است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان