۱.
مسأله اصلی پژوهش، روش های نهادینه سازی اندیشه مقاومت در باور مردم و چگونگی تحقق آن در تحولات مختلف توسط امام خمینی(ره) است. از این رو، از چارچوب تحلیلیِ دکترین برای ترسیم سیمای نو و قاعده مندی از مقاومت استفاده شد که می تواند در تمام عرصه های نظام سیاسی، معیار قرار گیرد. بنابراین، «دکترین مقاومت»، مجموعه ای از قواعد و اقداماتی است را امام خمینی(ره) در سه سطح استراتژیکی، عملیاتی و تاکتیکی به کار برده اند، تبیین می نماید. در سطح استراتژیک، باور عمیق به اثربخشی مقاومت، دشمن شناسی و تنظیم کیفیت رفتار با آن دو قاعده اصلی محسوب می شوند. در سطح عملیاتی، جبهه سازی و مردمی کردن مبارزات و ایجاد بازدارندگی در همه عرصه ها و در سطح تاکتیکی نیز از افزایش سواد رسانه ای و مراقبت نسبت به عملیات روانی دشمن مبنای برنامه ریزی ها و رفتارها قرار می گیرد. این پژوهش از روش کتابخانه ای و مطالعه اسنادی بهره گرفته است.
۲.
بیانیه گام دوم انقلاب دارای یک روح مفهومی است که در عمق آن می توان لایه های سه گانه حرکت مستمر انقلاب، شکل گیری تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای ظهور در دوره انتظار را دریافت. به هم پیوستگی لایه دوم(شکل گیری تمدن نوین) با لایه اول(حرکت مستمر انقلاب) در کنار وابستگی لایه سوم(آمادگی برای ظهور) با دو لایه دیگر، جایگاه مقوله انتظار در این بیانیه را نمایان می سازد. نگاشته حاضر می کوشد با روش تحلیلی به واکاوی جایگاه انتظار در گام دوم انقلاب و پیوند آن با دیگر لایه ها و آسیب شناسی اجمالی آن بپردازد. نتیجه این پژوهش نشان می دهد؛ انتظار پوینده، که در آن انفعال راه ندارد، منتظر را همواره به پویایی و جلوه گر ساختن شعار اصلی آن یعنی توحید و عدل در بُعد فردی و اجتماعی برمی انگیزاند و منتظر را از باورهای نادرست و آسیب های فکری همانند انتظارِ تحقق جبری ظهور و شکل گیری اعجازی گسترده در دوران همزمان با ظهور باز می دارد.
۳.
اسلام سیاسی، که همزمان و به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی در دهه های پایانی قرن بیستم ظهور مجدد یافت، با طرح مبانی و آموزه های اسلامی در راستای هویت تمدنی، ابعاد مختلف جوامع امروز، از جمله نظام بین الملل؛ به عنوان محیط و چارچوب رسمی فعالیت کنش گران را متأثر ساخته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به این پرسش می پردازد که بنیان های نظری و ساختار نظام بین الملل مطلوب از منظر این گفتمان کدام اند؟ نتایج پژوهش بیان گر آن است که اسلام سیاسی در راستای تمدن سازی هویت اسلامی را در کانون عمل سیاسی قرارداده و با تأکید بر معنویت، عقلانیت و عدالت، نظام بین الملل را در ارتباط با هدف آفرینش جهان و انسان تعریف می کند. این گفتمان به منظور نظم جهانی عادلانه با منطق ساختاری نظام کنونی هم از جهت ابتنای آن بر منافع مادی مخالفت داشته و بر حاکمیت ارزش های الهی و انسانی تأکید می ورزد و هم با شکل دادن وفاداری فراملی، نظام بین الملل را براساس تقابل حق و باطل، مستکبر/ مستضعف تبیین می کند.
۴.
منطقه خاورمیانه پس از به ثمر رسیدن انقلاب 2011 تونس، شاهد انقلاب ها و اعتراضات گوناگونی بود. کشور یمن یکی از این موارد است که در ادامه انقلاب های کشورهای اسلامی، تا حدودی پدیده انقلاب را تجربه کرد. یمن به خاطر موقعیت سوق الجیشی و جمعیت زیاد شیعیان آن، برای جمهوری اسلامی ایران دارای موقعیتی راهبردی است. برای تحلیل و شناخت بیشتر انقلاب یمن، پرداختن به حوادث 2011 آن کشور از منظر نظریات مختلف ضرورت پیدا می کند. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای در پی پاسخ به این سوال است که زمینه ها و عوامل انقلاب 2011 یمن، تا چه میزان بر نظریه چالمرز جانسون قابلیت تطبیق دارند؟ فرضیه اصلی این پژوهش بر این امر استوار است که نظریه چالمرز جانسون تا حدودی می تواند به شناخت برخی از عوامل انقلابی 2011 یمن کمک کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که از سه عامل انقلاب از منظر جانسون، تنها دو عامل، عدم تعادل و عوامل شتاب زا بر تحولات انقلابی یمن قابلیت تطبیق دارند.
۵.
دولت مجازی، چارچوب تازه ای است که از قابلیت و توانایی بالایی برای افزایش مشروعیت سیاسی نظام های سیاسی در سطح بین المللی برخوردار است.در جمهوری اسلامی که سال های اخیر با نوعی نگرانی برای موضوع مشروعیت سیاسی روبرو است(مسأله)نظریه دولت مجازی ریچارد رزکرانس(روش) با چه تغییراتی و با کدام مؤلفه های بومی شده قادر است به ارتقا مشروعیت سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران کمک کند؟(سئوال) یافته های مقاله براساس شیوه بررسی توصیفی-تحلیلی نشان می دهد: با بومی سازی دولت مجازی و فروکاستن آن به سطح ملی و درآمیختن آن با آموزه های دینی می توان به ارتقای کارآمدی جمهوری اسلامی و عبور نظام،از بحران های پیش رو مدد رساند.
۶.
در راستای مواجهه با فشارها و تحریم های بیرونی، اقتصاد مقاومتی به عنوان رویکردی که می تواند ضامن قوام و استحکام ساخت درونی کشور باشد، به عنوان راهبردی مؤثر توسط رهبر انقلاب معرفی شد. در پژوهش حاضر در چارچوب اصول و مبانیِ اقتصاد مقاومتی، تلاش شد مؤلفه های انسان تاب آور مبتنی بر بیانات ایشان استخراج و تبیین شود. با توجه به این هدف، روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی است. نتایج حاصل نشان می دهد بر مبنای بیانات رهبری، برای پایداری و ثبات در مسیر اجرای اصول اقتصاد مقاومتی، الگوی انسان تاب آور، مشتمل بر چهار مقوله ی اصلی و هشت مقوله ی فرعی، شامل اعتقادی (تقوا و توکّل)، شناختی (بصیرت و هویت مستقل)، روانشناختی (خودباوری و امید به آینده) و رفتاری (پرهیز از اسراف، ایستادگی) می باشد. تقویت این مقوله ها در لایه های فردی جامعه می تواند به نهادینه سازی مؤلفه های اقتصاد مقاومتی کمک نماید.
۷.
در این نوشتار درصدد هستیم با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین و مقایسه روش جریان تشیع انگلیسی و جریان تقریب در مواجهه با مذاهب اسلامی بپردازیم. جریان تشیع انگلیسی بر این باور است که وحدت، در سایه تقریب حاصل نمی شود، بلکه در سایه تبیین مسائل اختلافی حاصل می شود؛ زیرا با بیان مسائل اختلافی آگاهی مردم بیشتر می شود و جانب حقیقت را انتخاب می کنند و اجتماع به وحدت رویه و مصلحت می رسد. در مقام نقد این روش می توان گفت که مقصود از تقریب و وحدت مذاهب اسلامی، یکی شدن عقاید و مذاهب اسلامی نیست، بلکه مقصود عدم درگیری و تنازع است. گذشته از این، روش تقریب هیچ گاه مخالف تبیین مسائل اختلافی نیست. مهم ترین راهبرد در تقریب از دیدگاه مقام معظم رهبری عبارت اند از: رعایت احترام متقابل نسبت به ارزش ها و نمادهای مقدس یکدیگر؛ تکیه بر اصول مشترک به جای تکیه بر فروع مفترق و شناخت دشمنان اسلام و مقابله با توطئه آن ها.
۸.
هدف این پژوهش بررسی میزان پایبندی عربستان به اصول حقوق بین الملل بشردوستانه در جنگ با یمن و اینکه عدم رعایت این اصول چه پیامدهای برای مردم مظلوم یمن داشته است. روش پژوهش به کار گرفته شده در این مقاله از نوع قیاسی-فرضی است. به این معنی که نویسندگان با استفاده از اصول حقوق بین الملل بشردوستانه به بررسی فرضیه مطرح شده پرداخته اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد عربستان در حمله نظامی خود علیه مردم یمن اصول حقوق بین الملل بشردوستانه از جمله اصل تناسب، احتیاط و رفتار انسانی با اسیران را نادیده گرفته است. علاوه بر این، عربستان با محاصره هوایی، زمینی و دریایی، یمن را به یکی از بحرانی ترین کشورهای جهان تبدیل کرده است. در صورت تداوم جنگ شرایط یمن وخیم تر و حتی به یک فاجعه انسانی تبدیل خواهد شد. برای جلوگیری از حملات غیرانسانی عربستان در یمن نیاز به توجه بیشتر جامعه بین الملل، اقدام و فشار جمعی علیه عربستان است.