مسائل اجتماعی ایران
مسائل اجتماعی ایران سال سیزدهم بهار و تابستان 1401 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
به باور متفکران علوم اجتماعی، کتاب های درسی یکی از مهم ترین ابزارها برای القای فرهنگ سیاسی و جامعه پذیرساختن دانش آموزان است. دراین بین، کتاب های مطالعات اجتماعی دوره متوسطه، بیشترین نقش را در جامعه پذیری سیاسی و انتقال فرهنگ سیاسی به نوجوانان بر عهده دارند. هدف این پژوهش سنخ شناسی فرهنگ سیاسی در کتاب های مطالعات اجتماعی متوسطه دوره اول سال تحصیلی 97-1396 بر اساس نظریه آلموند و وربا است. روش این پژوهش، تحلیل محتوای کمّی و جامعه آماری آن، بخش مدنی تمام کتاب های مطالعات اجتماعی متوسطه دوره اول است. یافته ها نشان می دهند خروجی مدنظر نظام سیاسی در کتاب های موردمطالعه وجود ندارد؛ در کتاب های مطالعات اجتماعی متوسطه دوره اول هیچ گونه مقوله ای درزمینهٔ مشارکت وجود ندارد و فقط به مقوله های آگاهی و انتظارات توجه شده است که در این میان توجه به آگاهیِ بیشتر، ازجمله انتظارات بوده است. درمجموع، فرهنگ سیاسی القایی کتاب های موردبررسی، از نوع فرهنگ سیاسی محدود - تبعی است.
درک و تفسیر کار از منظر کارگران کُرد مقیم یزد (با رویکرد نظریهٔ زمینه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صرف نظر از نوع کار، درک و تفسیر از کار و ذهنیتی که پیرامون این سازهٔ اجتماعی شکل می گیرد، در ایجاد و تقویت انگیزش به کار مؤثر است و کنش افراد و کارایی آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف این پژوهش، درک و تفسیر کار از نگاه کارگران کُرد مقیم شهر یزد است. بدین منظور پس از مصاحبه با 30 نفر از کارگران و رسیدن به غنای نظری و پیاده سازی متن مصاحبه ها، مقولات مهم با استفاده از نظریهٔ داده بنیاد استخراج گردیده و پس از تفسیر مقولات، یک الگوی پارادایمی ارائه شده است. یافته ها حاکی از دسته بندی مشارکت کنندگان در دو طیف است؛ برخی از آنان مبتنی بر یک نگرش مثبت، کار را عرصه عاملیت انسان و امری نشاط آور قلمداد می کنند و می کوشند در مواجهه با برخی محدودیت های ساختاری، راهکارهایی همچون پذیرش موقعیت جدید و تغییر ذهنیت را اتخاذ کنند؛ اما نزد آنان که نگرشی منفی دارند، کار تحلیل برندهٔ خلاقیت و هویت آدمی و قرین با جبر اجتماعی است و انسان را دچار ازخودبیگانگی و عاملیت انسان را محدود می کند. به همین دلیل آنان کار را کسالت آور قلمداد و از هر فرصتی برای زیر پا گذاشتن تعهد در کار استفاده می کنند. این نوع نگاه ها در سطحی کلی تر و کلان تر، با شکل دادن به فرهنگ کار در جامعه به منصهٔ ظهور می رسند، البته این رابطه یک طرفه نیست و فرهنگ کار هر جامعه ای هم می تواند شکل دهندهٔ نوع نگاه افراد به کار باشد.
نوع شناسی اهداف کمپین های اجتماعی مجازی ایرانی (در نیمهٔ اول دهه 1390 شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، شناسایی زمینه های شکل گیری، اهداف و فعالیت های اجتماعی خاص در شبکه های اجتماعی مجازی موسوم به «کمپین ها» است. توسعه فضای مجازی فرایند شکل گیری افکار عمومی و جنبش های اجتماعی را متحول ساخت. تحقیق حاضر با هدف نوع شناسی اهداف کمپین های اجتماعی مجازی ایران بین سال های 1390 تا 1395 انجام شده است. به این منظور از نظریه ساختی- هویت محور و به خصوص نظریهٔ جامعهٔ اطلاعاتی کاسلتز بهره گرفته شده است. تحقیق با استفاده از روش قوم نگاری مجازی و انتخاب 25 کمپین فعال در اینستاگرام، تلگرام، توییتر، خبرگزاری ها و سایت ها در خلال سال های مذکور انجام شد. بعد از تحلیل تماتیک داده ها، چهار نوع کمپین شامل کمپین های محیط زیستی، کمپین های اعتراضی، کمپین های اخلاقی (دولتی) و کمپین های فرهنگی بر اساس اهداف شناسایی شد. یافته ها حاکی از آن است که بین کمپین های اجتماعی و جنبش های اجتماعی نمی توان ربط وثیق یا وجه متمایزکننده ای قائل شد. در ایران کمپین های اجتماعی مجازی یک نوع جنبش اجتماعی جدید یا حداقل مقدمه ای بر آن هستند و اغلب آن ها به موضوع ها و مسائل اجتماعی می پردازند.
سیّالیت معاش: فرودستان و تقلا برای بودن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازجمله بحث های پرطمطراق در میان فرودستان و فقرای شهری، کار و فعالیت آنان است که با مشاغل غیررسمی از آن یاد می شود. این مسئله که بخش قابل توجهی در اقتصاد ایران است، به واسطه سیاست های تعدیل ساختاری روزبه روز در حال گسترش است و فرودستان شهری از قربانیان اصلی این روند هستند. شناخت درک و تصور فرودستان شهری از معاش و فعالیت های غیررسمی شان برای زیستن در جامعه، موضوعی است که این مقاله درصدد مطالعه آن است. محققین با هدف شناخت، توصیف و تشریح این امر از روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی تفسیری استفاده کرده اند. به این منظور 23 نفر از ساکنان نایسر سنندج که به مشاغل غیررسمی فعالیت داشتند، بر اساس نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مورد مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. روایت فرودستان نایسر از کار، شامل 5 مقوله «تاب آوری رنج های ناخواسته»، «جایگزینی برای بیکاری»، «سبک زندگی و معاش سیال»، «نهادینه شدن کار غیررسمی: منبع معاش» و «درآمدزایی آنومیک» است. یافته ها نشان می دهد که درک و تصور فرودستان از کار در نایسر، به مثابه نوعی سبک زندگی سیال و بی ثبات در جهت نوعی فرآیند درآمدزایی آنومیک در مواجهه و به مثابه جایگزینی برای بیکاری فزاینده موجود است.
ساختار قدرت در خانواده و طلاق؛ بررسی نقش تعدیل کننده نگرش های جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طلاق به عنوان یک مسئله اجتماعی، به طور خاص در دو دهه اخیر از روند فزاینده ای برخوردار بوده است. پژوهش های مختلف داخلی و خارجی، عوامل مختلفی را برای وقوع طلاق برشمرده اند. یکی از این عوامل، ساختار قدرت یا نظام تصمیم گیری در خانواده است. در پژوهش حاضر با استفاده از داده های پیمایش ملّی خانواده، تأثیر نظام تصمیم گیری در خانواده بر گرایش به طلاق مورد بررسی قرار گرفته است. علاوه بر این، این سؤال مطرح شده که آیا رابطه ساختار قدرت با طلاق، تحت تأثیر نگرش جنسیتی افراد قرار دارد؟ جامعه آماری پژوهش، شامل افراد بالای 15 سال خانوارهای معمولی ساکن در مناطق شهری کشور در سال 1397 و حجم نمونه، مشتمل بر 2768 نفر متأهل است. مطابق با یافته های پیمایش ملّی خانواده، 9/0 درصد از خانواده های شهری کشور (معادل 167 هزار خانوار) در سال 1397 در آستانه طلاق بوده اند و 2/1 درصد (معادل حدود 223 هزار خانواده) در شرایط خانوادگی نامناسب و نزدیک به طلاق قرار داشته اند. نتایج این پژوهش نشان داد نظام تصمیم گیری در خانواده (جمعی یا فردی بودن آن) در گروه دارای نگرش جنسیتی سنتی، تأثیر معنی داری بر گرایش به جدایی و طلاق ندارد؛ اما در گروه دارای نگرش جنسیتی مدرن، نظام تصمیم گیری تأثیر معنی دار و متمایزی بر گرایش به طلاق دارد، به طوری که درصد کسانی احتمال جدایی را زیاد دانسته اند از 18 درصد (در گروه دارای نظام تصمیم گیری فردی) به 5/2 درصد (در گروه دارای نظام تصمیم گیری جمعی کاهش) پیداکرده است.
تجربه و درک مردان سنندجی از خشونت جنسیتی؛ واکاوی زمینه ها و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشونت جنسیتی بر نامتقارن بودن روابط اجتماعی زنان و مردان در عرصه های مختلف دلالت دارد. در مطالعات انجام شده، این پدیده اغلب از منظر زنان مورد مطالعه قرارگرفته و نگرش مردان در این مورد کمتر بررسی شده است. پژوهش حاضر با مراجعه به تجربه مردان درباره خشونت جنسیتی، به شناسایی زمینه ها و دلایل بروز این رفتار و بررسی پیامدهای آن در زندگی فردی و اجتماعی زنان می پردازد. این مطالعه با روش شناسی کیفی و روش نظریهٔ زمینه ای در میان نمونه ای از مردان سنندجی انجام شده است. برای انتخاب نمونه ها، از روش نمونه گیری هدفمند و حداکثر تنوع و برای گردآوری داده ها از مصاحبهٔ نیمه ساخت یافته استفاده شده است. نمونهٔ پژوهش، متشکل از 30 نفر از مردان 32 تا 46 ساله سنندجی است. نتایج بیانگر آن است که زمینه هایی چون پدرسالاری، جامعه پذیری جنسیتی و نادیده انگاری در بروز خشونت جنسیتی نقش دارند. در این میان، خلأ و ضعف قانون و اهمال کارگزاران نهادی، تفاوت اجتماعی و فرهنگی زوجین و محدودیت اختیار به عنوان زمینه تسهیلگر و ناهماهنگی و فشار ساختاری، انتظارات پایان ناپذیر، شبکه های اجتماعی و صنعت مستهجن نگاری به منزله شرایط مداخله گر عمل کرده اند. بازسازی معنایی تجربه و درک مردان بر عواملی مانند عادی شدن خشونت، ناامنی فضای عمومی، زنان به مثابه محرک و هراس از سیطر زنان دلالت دارد. در نگاه مردان موردمطالعه، زنان برای مواجهه با خشونت به راهبردهایی چون کتمان، ترس از انگشت نما شدن، استیصال، مواجهه عاطفی، مساوات طلبی و به چالش کشیدن اقتدار مردانه متوسل می شوند که پیامدهایی چون اختلال روانی، درماندگی آموخته شده، انزوای اجتماعی، نابسامانی و تعارض در خانواده، تسری بی اعتمادی، تلافی و انتقام برای زنان در پی دارد. مقوله هسته یعنی «خشونت جنسیتی به مثابه تداوم فرادستی مردان» بر خشونت نمادین و نهادی در مورد زنان در عرصه های غیررسمی، عمومی و نهادی دلالت دارد.
مطالعه روابط جنسی نابهنجار پنهان در میان دختران: علل، بسترها پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر شناسایی بسترها، علل و پیامدهای این نابهنجاری ها در میان نوجوانان با تأکید بر دختران مقطع متوسطه را مدنظر دارد. این مطالعه به روش کیفی و مبتنی بر روش نظریه زمینه ای انجام گرفته است. بدین منظور برای شناسایی روابط جنسی نابهنجار پنهان، با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند و استراتژی های ترکیبی نمونه گیری نظری و گلوله برفی، با 30 نفر از دانش آموزان دختر در دوره متوسطه دوم یکی از دبیرستان های شهرستان شازند به عنوان نمونه مطالعاتی مصاحبه انجام شده و پس از کدگذاری، مقوله بندی و ترسیم مدل پارادایمی بسترها؛ عوامل علّی، مداخله گر و پیامدهای این روابط جنسی پنهان نابهنجار مورد تحلیل قرار گرفته است. روابط جنسی نابهنجار پنهان شناسایی شده در میان دانش آموزان دختر شامل پدیده روابط فرازناشویی، پدیده رابطه جنسی قبل از ازدواج و پدیده سادیسم و مازوخیسم جنسی است. بر اساس داده های جمع آوری شده از افراد نمونه، در کدگذاری باز و کدگذاری محوری به طورکلی برای شرایط زمینه ای 10 مقوله، برای شرایط علّی 9 مقوله، برای شرایط مداخله گر 7 مقوله و برای پیامدها 10 مقوله به دست آمد که برای هر پدیده بر اساس مقولات یک مدل پارادایمی در 4 بخش (مشتمل بر شرایط علّی، بسترها و زمینه ها، شرایط مداخله گر و پیامدها) ارائه شده است . مطالعه روابط جنسی نابهنجار پنهان نشان داد وجود این کج روی ها گسترش قابل توجهی پیدا کرده و نیاز است به صورت جدی در حوزه جامعه پذیری جنسی و روابط والدین با دختران اقدامات اساسی صورت گیرد. غفلت از این کج روی ها و سرپوش گذاشتن بر آن ها به بهانه تابو بودن، نتیجه ای جز تعمیق پیامدهای این کج روی ها نخواهد داشت.
رابطه سلامت اجتماعی با رضایت زناشویی (مورد مطالعه: دانشجویان زن دانشگاه پیام نور گنبدکاووس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، رابطه سلامت اجتماعی با رضایت زناشویی را مورد بررسی قرار داده است . جامعه آماری، کلیه دانشجویان متأهل (زن) مشغول به تحصیل در دانشگاه پیام نور مرکز گنبد (به تعداد 400 نفر) بوده است که از این تعداد با استفاده از فرمول برآورد حجم نمونه کوکران، 200 نفر به صورت تصادفی انتخاب شده اند. نظریه های مورداستفاده در این پژوهش، نظریه تسری گرونبرگ و سیستم های بوم شناختی است. تحقیق با روش توصیفی انجام شده و ابزار پژوهش، پرسشنامه های استاندارد سلامت اجتماعی کییز و رضایت زناشویی انریچ است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که بین شکوفایی اجتماعی ، همبستگی اجتماعی، پذیرش اجتماعی و رضایت زناشویی، رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد. در تحلیل رگرسیونی تمامی متغیرهای مستقل سلامت اجتماعی (مشارکت اجتماعی، شکوفایی اجتماعی، پذیرش اجتماعی، همبستگی اجتماعی و انسجام اجتماعی) وارد معادله شدند و درنهایت حدود 50 درصد از واریانس متغیر رضایت زناشویی را تبیین کردند. در مدل یابی معادلات ساختاری متغیر رضایت زناشویی اکثر متغیرها، همبستگی بالایی را با سازه مربوط به خود نشان می دهند. متغیر مشارکت اجتماعی دارای بار عاملی 81/0 است که نشان می دهد 61/65 درصد واریانس مشترکِ برآوردشده در این متغیر، از سوی عامل سلامت اجتماعی تعیین می شود. درنهایت مشخص شد که سلامت اجتماعی پیش بین کننده رضایت زناشویی است.
رابطه سلامت اجتماعی با رضایت زناشویی (مورد مطالعه: دانشجویان زن دانشگاه پیام نور گنبدکاووس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داده های اجتماعی موجود برای چند دهه اخیر، حاکی از آن است که جامعه ایران دچار یک بحران اعتماد فراگیر و عمیق شده است. توزیع میزان اعتماد عمومی در کشورهای مختلف جهان بر اساس داده های پیمایش جهانی ارزش ها، نشان می دهد که ایران با سطح اعتمادی در حدود ۱۵ درصد جزو کشورهای «کم-اعتماد» جهان است؛ درحالی که در جوامعی نظیر کشورهای اسکاندیناوی، هلند و چین این میزان بالاتر از ۶۰ درصد و در کشورهای دیگری نظیر استرالیا، کانادا، سوئیس، آفریقای جنوبی و ویتنام بین ۴۰ تا ۶۰ درصد است. در مقابل، کشورهای کم اعتمادی هم وجود دارند که میزان اعتماد در آن ها زیر ۱۰ درصد است (که عمدتاً شامل کشورهایی آفریقایی و نیز یوگسلاوی سابق می شوند که نوعی جنگ داخلی و نسل کشی را تجربه کرده اند و یا مناطقی در آمریکای لاتین که تحت کنترل کارتل های مواد مخدر هستند). در این مقاله، تغییرات اعتماد در سه سطح- اعتماد عمومی، اعتماد سیاسی و اعتماد نهادی (یا اعتماد به گروه های شغلی) - بررسی شده اند. داده ها نشان می دهند به رغم وجود روندها و نیروهای اعتمادزا، میزان اعتماد در تمامی این سطوح روند نزولی داشته اند و جامعه ایران با یک بحران بی اعتمادی فراگیر دست به گریبان است. چیزی که بر اهمیت این موضوع می افزاید آن است که شاخص میزان اعتماد اجتماعی، همبستگی مستقیمی با بسیاری از شاخص های دیگر حیات اجتماعی دارد که نشان دهنده یک جامعه سالم، کارا و امیدوارند. پیامد این وضعیت را بر اساس دو مدل مورد بررسی قرار داده ایم؛ در یک مدل سه وجهی (جامعه، دولت و بازار)، این فرضیه را طرح کرده ایم که با ضعیف شدن ضلع جامعه دو نیروی زور و پول به عنوان نماد دو ضلع دولت و بازار فضای اجتماعی را پر می کنند. این تغییرات هم در سطح سیستمیک (برای مثال ظهور و رشد شرکت های خصولتی) و هم در سطح نظام شخصیت بروز خواهد کرد. جنبه ای دیگر از تحولات جامعه ایران را بر اساس ماتریسی متشکل از اعتماد سیاسی و اعتماد عمومی توضیح داده ایم. در نظر گرفتن دو سطح بالا و پایین برای هریک از این دو نوع اعتماد در این ماتریس، منجر به ایجاد چهار ترکیب عمده می شود و داده های تجربی پیش گفته جامعه ایران را در ترکیبی قرار می دهد که محتمل ترین وضعیت های پیش روی آن بحران و آشوب است. این همه گویای آن است که با مشکلی عمیق، جدی و نگران کننده مواجه هستیم که نیاز به پاسخی جامع و اندیشیده دارد و همین امر مواجهه علمی، تجربی و دقیق با این پدیده را ضروری می سازد. این مقاله گامی در آن جهت است.
نقش همه گیری کووید-19 در رشد یاریگری: مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه های یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یاریگری، نوعی کنشگری است که هم به ابعاد هستی شناسی انسان و هم به زمینه های تاریخی و فرهنگی مربوط می شود. امروزه و درنتیجه شرایط جهانی شدن و انباشت مخاطرات، فرهنگ یاریگری به بخشی از گفتمان عمومی و موضوع موردتوجه دولت ها تبدیل شده است. هدف مطالعه حاضر، کشف و واکاوی دلایل یاریگری در میان دانشجویانِ شهر یزد در همه گیری کووید 19 است. این مطالعه با روش کیفی انجام شده است و مشارکت کنندگان در آن مسئولین گروه های دانشجویی و فعالان صف حاضر در موج اول و دوم همه گیری هستند. داده ها به شیوهٔ مصاحبه نیمه ساختاریافته و گروه متمرکز جمع آوری شده و به روش تحلیل مضمونی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. از تحلیل داده ها، چهار مضمون انگیزه دینی-سیاسی، نوع دوستی، مسئولیت پذیری و رضایت درونی احصا گردید. درواقع، یاریگری را می توان یک برساخت عاملیت-محور تصور کرد که تحت گفتمان رسانه و شرایط جهانی شدن تقویت شده است. از سوی دیگر، انگیزه های دینی و سیاسی نیز از تقویت کننده های مؤثر بر کنشگری یاریگری است که ریشه در زمینه های تاریخی و فرهنگی جامعه ایران دارد. ازاین رو، در مواجهه با همه گیری کووید 19، اصل یاریگری بر پایه ترکیبی از ارزش های سنتی و مدرن برساخت می شود. شایسته است نهادها و سیاست گذاران اجتماعی و فرهنگی به ابعاد مختلف کنشگری یاریگرانه (سنتی و مدرن) توجه کنند.
بازنمایی خشونت در ضرب المثل های لکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش مهمی از فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی اجتماعات مختلف انسانی، مَثَل هایی است که به طور جمعی ساخته و پرداخته شده و بنیادهای فرهنگی آن ها را بازتاب می دهد. ازآنجا که در مَثَل های لکی که متأثر از ساخت اجتماعی قومی و قبیله ای است و ریشه در باورها، اعتقادات و تجربه زیسته شان دارد، شواهد و نمونه هایی یافت می شود که بر برساخت و بازتولید خشونت دلالت دارد؛ مقاله حاضر در پی فهم اجتماعی خشونت و اَشکال آن در تجربه زیسته مردمان لک زبان است که در مثل های لکی بازنمایی شده است. رویکرد نظری این نوشتار بر پایهٔ اندیشه های دیوید متزا، نیسبت و کوهن، نظریه کنش پارسونز، مفهوم مردانگی رابرت کانل و نظریه خشونت زبانی دریدا استوار است. بر این اساس، پرسش های راهنمای پژوهش عبارت اند از: در مَثَل های لکی، چه دریافت و پنداشتی نسبت به خشونت وجود دارد؟ خشونت در قالب چند مقوله فراگیر طبقه بندی شده است؟ خشونت چه نقشی در کسب هویت های جنسیتی مردانه و زنانه دارد؟ و سرانجام این که مضمون مشترک، وحدت بخش و نهایی که معنا و جایگاه خشونت در قوم لک را نمایندگی می کند، کدام است؟ داده ها ( ضرب المَثَل ها ) با بررسی اسناد گردآوری و پس از راستی آزمایی و مضمون کاوی از طریق مصاحبه با 20 نفر از مردان پنجاه سال به بالای خبره و مطلع از فرهنگ عامه لکی، به شیوه «تحلیل محتوای کیفی» تجزیه وتحلیل شده اند. یافته ها نشان می دهد ضرب المَثَل هایی که بر مضامین خشونت آمیز دلالت دارند و یا مروج خشونت هستند، در چهار مقوله اصلی مشتمل بر «خشونت کلامی، خشونت ابزار سلطه، تشویق به خشونت، خصومت و ستیزه جویی» قابل دسته بندی هستند و خشونت عامل همبستگی درون گروهی و به مثابه راه حل مسائل اجتماعی است. خشونت در اَشکال گوناگونی چون «خشم و پرخاشگری، تحقیر و توهین، تبعیض علیه زنان و تهدید به استفاده از خشونت» بازنمایی شده است. بین خشونت و هویت مردانه، تطابق و هم گرایی وجود دارد و صفت مرد بر کسانی اطلاق می گردد که توانایی به کاربردن خشونت داشته باشند. در این مَثَل ها نگرش و تصور مطلوبی در برابر پدیده خشونت وجود دارد؛ به طوری که خشونت با عناصر مقدس مذهبی هم تراز است. چنین نگرشی به پدیده خشونت، ساخت و بافتی قومی و قبیله ای دارد که در آن هر گروه ناچار به تأمین امنیت خود بوده است؛ ازاین رو، در چنین اجتماعی مردان به عنوان نیروی جنگی و تأمین کننده امنیت از جایگاه و موقعیت ممتازی و سرآمدی برخوردارند.
تبیین رابطه بین مصرف رسانه ای و طلاق عاطفی، با تأکید بر محتوای رسانه ها (مورد مطالعه: زنان متأهل شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام تحقیق پیش رو ، تبیین رابطه بین مصرف رسانه ، محتوای مصرف رسانه و طلاق عاطفی در میان زنان متأهل شیراز بوده است. شبکه های اجتماعی آنلاین، سهم بسزایی در انتقال انواع فرهنگ های گوناگون به درون ساختار خانواده دارند که ارتباطات انسانی ازجمله ارتباط میان زوج ها را تحت الشعاع قرار داده است؛ به گونه ای که شاید بتوان بیان کرد اگر از این فناوری های ارتباطی استفاده مطلوب صورت نگیرد، موجب طلاق عاطفی میان زوج ها می شود. از طرفی پیام ها و متونی که در فضای مجازی منتشر می شود، حاوی موضوعاتی با محوریت زنان و حقوق آن هاست که می تواند به صورت غیرمستقیم بر طلاق عاطفی تأثیرگذار باشد. در این پژوهش از نظریه عشق سیال زیگمونت باومن و نظریه رسانه ای کاشت گربنر استفاده شده است. روش پژوهش، پیمایش و جمعیت آماری تحقیق شامل زنان متأهل 18 تا 45ساله شهر شیراز است. بر اساس فرمول کوکران، حجم کل نمونه 400 نفر محاسبه شده است. جامعه آماری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به دست آمده است. یافته ها نشان می دهد متغیر مستقل مصرف رسانه ای با بتای 13 درصد به صورت مستقیم توانسته متغیر وابسته یعنی طلاق عاطفی را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین متغیر مصرف رسانه ای به طور مستقیم با بتای 24 درصد بر محتوای رسانه تأثیر داشته و محتوای رسانه با بتای 4 درصد به صورت غیرمستقیم بر طلاق عاطفی تأثیرگذار بوده است. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که بین مصرف رسانه، محتوای رسانه و طلاق عاطفی رابطه وجود دارد
واکاوی کیفی تجربه کودک همسری در بین زنان جداشده از همسر شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به دنبال واکاوی کیفی تجربه کودک همسری در بین زنان جداشده از همسر در شهر کرمان است. هدف پژوهش، رسیدن به مدل پارادایمی بر اساس برداشت های ذهنی و تفاسیر کنشگران از پدیده کودک همسری در بین زنانی است که از همسر خود جداشده اند. این پژوهش با روش نظریهٔ زمینه ای انجام شده است. مشارکت کنندگان با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. بر مبنای اصل اشباع نظری، با 14 نفر از زنان مطلقهٔ شهر کرمان که در سن کمتر از هجده سالگی ازدواج کرده بودند مصاحبه شد. مقوله های به دست آمده عبارت اند از نبود خانواده به عنوان پناهگاهی امن، ضعف قوانین در ازدواج، فقر و تنگدستی، پدرسالاری و استیلای قدرت پدر، سنت ها و باروهای مذهبی و فرهنگی، نداشتن درک روشن از هویت خود، دردمندی روحی و جسمی، تجربه خشونت، ناتوانی در مسئولیت های زناشویی، بی قدرتی و ناتوانی در تصمیم گیری، بی علاقگی به زندگی مشترک، ترک و طلاق. مقوله هسته بازاندیشی «خود» در جداشدن از زندگی زودهنگام کودکانه است.
معرفی و نقد کتاب: بازخوانیِ «اسطورهٔ خشونت مذهبی» در حکومت دینی (مروری بر ترجمهٔ کتابِ «اسطورهٔ خشونت مذهبی» نوشتهٔ ویلیام تی. کاوانا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمهٔ کتاب «اسطورهٔ خشونت مذهبی» (2009)، فرصتی مناسب برای آشنایی با آرای «ویلیام تی. کاوانا» متأله سیاسیِ کاتولیکِ آمریکایی است. آثار کاوانا را باید در تقاطع دین و سیاست و اقتصاد خواند. اگر «اسطورهٔ خشونت مذهبی» را مهم ترین اثرِ کاوانا در مواجههٔ انتقادی با تمدنِ غرب بدانیم، «شکنجه و عشای ربانی؛ الاهیات، سیاست و بدنِ مسیح» (1998) دربردارندهٔ مواضعِ ایجابیِ او دربارهٔ جایگاهِ مطلوبِ الاهیات در جهانِ کنونی است. از وی آثار مهم دیگری مانند «دائره المعارف بلک ول در الاهیات سیاسی» (2004) و «مصرف شدن: اقتصاد و میل مسیحی» (2008) نیز منتشر شده است. به باور ما فهم منظومهٔ کلیِ فکریِ کاوانا در پرتو سنجش هم زمان نظرات ایجابیِ الاهیاتیِ او و نظراتِ انتقادیِ وی در مواجهه با تمدنِ غرب امکان پذیر است. متأسفانه در مقدمه ای که بر ترجمهٔ فارسیِ اثر نوشته شده، توضیح چندانی دربارهٔ مواضعِ کاوانا دربارهٔ مسائل مهمی نظیر نسبت دین و دولت و مواجههٔ دین با نظام بازار آزاد در زمانهٔ کنونی داده نشده است.
معرفی و نقد کتابِ «در خانهٔ برادر: پناهندگان افغانستانی در ایران»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب در خانهٔ برادر: پناهندگان افغانستانی در ایران حاصل رسالهٔ دکتری آرش نصر اصفهانی است. مؤلف در این کتاب چهار دهه حضور افغانستانی ها در ایران و سیاست های مهاجرتی درپیوند با آن را مرور و بررسی می کند و تجربهٔ زندگی در ایران از نگاه افغانستانی ها و مسائل آن ها در جامعهٔ ایرانی را مورد واکاوی قرار می دهد. او در پیِ ارائهٔ بازگفتی از علل عدم پذیرش افغانستانی های مهاجر در جامعهٔ ایرانی و بیگانه تلقی شدن آن ها علی رغم همانندی های فرهنگی و قدمت حضورشان در ایران است. نصر اصفهانی ضرورت بازنگری و تجدیدنظر در رویکردها، سیاست ها و به طورکلی مواجههٔ جامعهٔ ایران با پناهندگان افغانستانی را نشان می دهد. طرد اجتماعی پناهندگان افغانستانی و عدم ادغام آن ها در جامعهٔ ایرانی را می توان از برجسته ترین مسائل موردتوجه در این کتاب دانست.